در این آشفته بازار
در این بیهوده ماندن در سراشیب ِ سقوط ِ شاخص ِ بیمار
بسان سایه های خاک خورده در پس ِ دیوار
چه آسان یک به یک سهم ِ طلا را می کنند مس
و مس را مفرغ و مفرغ سهامی بی خریدار
شبی دیگر به دست کیمیاگر رنگ می بازد نگاه خسته ات هر بار
که مفرغ را مس و مس را نوازش می کنند در نور
اگر سهم من از این ناجوانمردی بسی صبر است
ملالی نیست می مانم در این بازار
به شرطی که بمانی و ببینی
رویش ِ سبز ِ علف را زیر پاهای ِ صبورم
وگر دیدی نگویی عاقبت دیدی که گفتم
لااقل در سرخی ِ پُررنگ ِ این آشفته بازار
زیر ِ پاهایت کمی سبز است ...
در این بیهوده ماندن در سراشیب ِ سقوط ِ شاخص ِ بیمار
بسان سایه های خاک خورده در پس ِ دیوار
چه آسان یک به یک سهم ِ طلا را می کنند مس
و مس را مفرغ و مفرغ سهامی بی خریدار
شبی دیگر به دست کیمیاگر رنگ می بازد نگاه خسته ات هر بار
که مفرغ را مس و مس را نوازش می کنند در نور
اگر سهم من از این ناجوانمردی بسی صبر است
ملالی نیست می مانم در این بازار
به شرطی که بمانی و ببینی
رویش ِ سبز ِ علف را زیر پاهای ِ صبورم
وگر دیدی نگویی عاقبت دیدی که گفتم
لااقل در سرخی ِ پُررنگ ِ این آشفته بازار
زیر ِ پاهایت کمی سبز است ...
نظر