آثار توافق هسته اي ايران و 5+1

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • پرریسک
    عضو فعال
    • Feb 2012
    • 6797

    #646
    در اصل توسط برزیل پست شده است View Post
    اینقدربه این صفحه قرمزمانیتورنگاه کردم باخودم گفتم نکنه واقعاجنگ شده رفتم بیرون یه هوایی خوردم صدای گنجشک هامیومدصدای بازی بچه هاصدای ماشین ها بعددیدم نه جنگ نشده حالم بهترشد امتحان بکنین جواب میده
    هنوز هیچ خبری نیست مانیتور این رنگی شده ....اگه بخواد خبری بشه چی میشه.....

    دیگه بالاتر از سیاهی که رنگی نیست ...ایمدوارم در مسکو همه چی یک سره بشه یا رومی روم یا زنگی زنگ......

    نظر

    • وحید 20
      ستاره‌دار(98)
      • Mar 2011
      • 29911

      #647
      با توجه به اینکه این مدت بازار بخاطر همین مذاکرات منفی خورده به نوعی منفیشو پیش خور کرده تا حدی و بازار بنارو بر منفی بودن مذاکره گذاشته.
      حالا اگر یه خبر مثبت هرچند ضعیف بیاد میتونه زود تاثیر بزاره.
      البته افت شدید قیمتهای جهانی رو هم نباید از نظر دور داشت....
      درخت هرچه پربارتر افتاده تر@};-

      توصیه ای به خرید/فروش/نگهداری ندارم.

      نظر

      • وحید 20
        ستاره‌دار(98)
        • Mar 2011
        • 29911

        #648
        بازتاب نشست 10ساعته ایران و آژانس/ تأکید آمانو بر توقف کامل غنیسازی
        خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: امروز در رسانه های عربی بازتاب نشست روز گذشته ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و برخی از رسانه ها از بن بست در جریان گفتگوها خبر داده اند.
        به گزارش خبرگزاری مهر، رسانه های منطقه ای و بین المللی جهان عرب هر روز به بازتاب مهمترین خبرهای جمهوری اسلامی ایران از نگاه خود می پردازند که در این گزارش به آنها می پردازیم.
        الشرق الاوسط: در نشست ایران و آژانس پیشرفتی حاصل نشد
        روزنامه الشرق الاوسط امروز در تنها گزارشی که به تحولات ایران مرتبط است را به مذاکرات وین اختصاص داده است. در این گزارش اظهارات "هرمان ناکارتس" پس از پایان نشست وین پوشش داده شده که با ابراز ناامیدی ادعا کرد: تهران به جای تلاش در جهت حل اختلافات، مسائلی جدید را نیز مطرح کرد.
        بنابر این گزارش، پس از نشست 10 ساعته روز جمعه در وین ایران و آژانس در امضای یک مدالیته همکاری به توافق نرسیدند، توافقی که می توانست در راستای حل مسائل معلق مانده موثر باشد.
        این سومین نشست ایران و آژانس طی هفته های اخیر محسوب می شد که در آن دو طرف اعلام کردند گفتگوها و بررسیهای لازم را ادامه خواهند داد. از سوی دیگر "علی اصغر سلطانیه" رئیس هیئت ایران پس از پایان مذاکرات، پافشاری بر اهمیت گفتگو درباره تمامی مسائل را پنهان نکرد و از اهتمام تهران به بررسی دقیق و مسئولانه پیشنهادها خبر داد.
        السفیر: آمانو بر توقف کامل غنی سازی از سوی ایران تاکید دارد
        روزنامه السفیر لبنان امروز در گزارشی به نقل از منابع ایرانی نوشت: درخواست "یوکیا آمانو" مدیرکل آژانس در زمینه پذیرش تعهدات بین المللی از سوی ایران به قطعنامه های شورای امنیت در زمینه توقف کامل غنی سازی اشاره دارد و این بدان معناست که مذاکرات مسکو پیش از آغاز شکست خورده، چون اگر ایران غنی سازی را متوقف کند پس روی چه چیزی باید مذاکره صورت گیرد؟!
        بر این اساس، آمریکایی ها نیز در نظر دارد مسئله جدیدی را با عنوان "بازرسی جهت شفاف سازی" وارد پادمانهای آژانس کنند که هیچ پایه واساس حقوقی ندارد. همچنین طرح جدید آمانو بر تحت بازرسی قرار گرفتن تمامی تاسیسات هسته ای، نظامی و صنعتی در تمام نقاط ایران تاکید دارد که طی آن تهران باید تمامی اسناد هسته ای، نظامی و غیره را در اختیار قرار دهد. بر مبنای این طرح آژانس اکان تحقیقات از هرمسئولی را در بخشهای هسته ای و نظامی را می یابد که شامل دانشمندان، مقامات و کارمندان می شود.
        بر این اساس، ایران هرگز این پیشنهادها را قبول نخواهد کرد و حتی این سوال نیز مطرح است که آیا با پذیرش این مسائل، اختلافات در موضوع هسته ای ایران پایان خواهد یافت؟
        الحیات: فشار آژانس بر ایران برای بازدید فوری از سایت پارچین
        روزنامه الحیات امروز در گزارشی به بررسی نشست روز گذشته در وین پرداخته است. در بخشی از این گزارش آمده است: آژانس بر ایران در زمینه بازدید فوری بازرسان از سایت پارچین که درباره آن ابهاماتی مطرح شده، فشار وارد کرد.
        البته الحیات بر خلاف الشرق الاوسط مذاکرات اخیر در وین را 8 ساعته اعلام و تاکید کرد: آژانس نتایج گفتگوها با ایران را ناامید کننده توصیف کرد. البته شاید شکست مذاکرات وین، امیدها برای رسیدن موفقیت نشست ایران و 1+5 در مسکو را که در سطحی وسیع تر برگزار می شود را بین ببرد.
        العالم: همکاری ایران با آژانس تا زمان اثبات دروغگویی ادعاهای غرب
        پایگاه خبری العالم امروز در گزارشی به مذاکرات وین اشاره کرده است. در این گزارش آمده است: دور جدید مذاکرات نفسگیر جمهوری اسلامی ایران و آژانس برای رسیدن به توافق در زمینه بازرسی های آژانس پایان یافت.
        هرمان ناکارتس پس از پایان این نشست اظهار داشت: دو طرف در این نشست پیشرفتی در حل مسائل نداشتند. از طرف دیگر سلطانیه اظهار داشت: تلاشها درباره رسیدن به یک توافق که شرایط کلی بازرسی آژانس از سایت پارچین را مشخص می کند، همچنان ادامه دارد.
        العالم تاکید کرد: دور جدید مذاکرات ایران و آژانس تنها 10 روز پیش از مذاکرات مسکو (29 و 30 خردادماه) برگزار شد. این در حالی است که سلطانیه پیش از آغاز مذاکرات وین تاکید کرده بود: تهران مذاکرات با آژانس را تا زمان مشخص شدن دروغگویی ادعاهای غرب در موضوع هسته ای ادامه می دهد.
        وی با تاکید بر اینکه بازرسان در گذشته هیچ مسئله منفی در پارچین نیافته اند، درباره تاثیرگذاری منفی این مسائل بر مذاکرات مسکو هشدار داد.
        درخت هرچه پربارتر افتاده تر@};-

        توصیه ای به خرید/فروش/نگهداری ندارم.

        نظر

        • ناظم
          عضو فعال
          • May 2011
          • 508

          #649
          بلایی که آمریکا در سال 1945 سر زاپن آورد میترسم سر ایران بیاورند اگر یک بمب اتم توی تهران بیندازند حداقل 5میلیون نفر کشته می شوند آن وقت ایران می خواهد چه کار کند

          نظر

          • بابک 52
            ستاره‌دار (27)
            • Mar 2011
            • 17028

            #650
            آمریکا یکی از پیشرفته ترین سیستم های موشکی در جهان را به امارات فروخت

            بیرنس اینسایدر نوشت: آمریکا یکی از پیشرفته ترین سیستم های موشکی بر روزی زمین را به امارات متحده عربی فروخت.
            به گزارش سرویس بین الملل انتخاب، لاک هید مارتین ترمینال های التیتود اریا دیفنس (تاد) یکی از موثرترین سلاح ها برای مقابله با موشک های پرتاب شده است.
            روز پنجم ژوئن،138 عدد از سیستم موشکی "تاد" به امارات ارسال شد.آمریکا در ازای فروش این سیستم موشکی 2 میلیارد دلار دریافت کرده است.
            بیرنس اینسایدر در ادامه نوشت: 2 میلیارد دلار پول بسیار زیادی است اما امارات به ولخرجی و پرداخت هزینه های عجیب مشهور است.
            سیستم موشکی تاد موشک هایی که از سوی کشور دیگری پرتاب شده را متوقف می کند. این موشک ها بدون کلاهک است و تنها به منظور منفجر کردن موشک های دشمن است.
            امارات به دلیل موفقیت دبی و نقض مکرر حقوق بشر در جهان شناخته شده است. تولید ناخالص ملی شهر دبی در سال 2008، 82 میلیار دلار بوده است. همچنین برج الخلیفه، بزرگترین برج جهان در این شهر قرار گرفته است.
            شاید امارات بوسیله ی سیستم موشکی "تاد" به دنبال حفاظت از این دستاوردها است.
            امارات متحده عربی پس از اسرائیل اولین کشوری است که "تاد" را دریافت کرده است.

            The greater the risk ، The greater the reward

            هر چقدر ریسک بزرگتری کنی ، پاداش بزرگتری بدست میاری

            نظر

            • RASTG00
              عضو عادی
              • Aug 2011
              • 45

              #651
              در اصل توسط ناظم پست شده است View Post
              بلایی که آمریکا در سال 1945 سر زاپن آورد میترسم سر ایران بیاورند اگر یک بمب اتم توی تهران بیندازند حداقل 5میلیون نفر کشته می شوند آن وقت ایران می خواهد چه کار کند
              قرار نیست کاری بکند مشکل بیکاری کلا ریشه کن میشود=))

              نظر

              • برزیل
                Banned
                • Jul 2025
                • 415

                #652
                در اصل توسط ناظم پست شده است View Post
                بلایی که آمریکا در سال 1945 سر زاپن آورد میترسم سر ایران بیاورند اگر یک بمب اتم توی تهران بیندازند حداقل 5میلیون نفر کشته می شوند آن وقت ایران می خواهد چه کار کند
                آقاخیلی تندمیری همین فروشنده های امروزهم مثل شمافکرکردن فعلاگفتن نتیجه مذاکرات خوب نبوده اگه نتیجه مذاکراتی که توروسیه هست هم منفی باشه تشدیدتحریم هاست فعلاازجنگ خبری نیست

                نظر

                • برزیل
                  Banned
                  • Jul 2025
                  • 415

                  #653
                  ایضامشکل مسکن:D

                  نظر

                  • بیل گیتس
                    عضو عادی
                    • Jan 2012
                    • 167

                    #654
                    در اصل توسط برزیل پست شده است View Post
                    آقاخیلی تندمیری همین فروشنده های امروزهم مثل شمافکرکردن فعلاگفتن نتیجه مذاکرات خوب نبوده اگه نتیجه مذاکراتی که توروسیه هست هم منفی باشه تشدیدتحریم هاست فعلاازجنگ خبری نیست
                    تشدید تحریم ها به جاش.
                    این قضیه مسکو شده قوز بالا قوز.تاریخش رو درست یک روز قبل از اجرایی شدن تحریم نفتی ایران توسط اروپا انداختن که چوب بالا سر ایران باشه.
                    یعنی نه تنها نتیجه مذاکرات منفی خودش برای سومین بار یه شوک حسابیه بلکه بازار با شوک جدید نفتی هم مواجه میشه. و تحریم های امریکا هم تشدید میشه.
                    مملکتی که نفتش رو نتونه بفروشه به نظر من دیگه کلا باید در بورسش رو گل گرفت تا مدت ها.
                    این قضیه نفتی یک تیر درست مثل روزی میمونه که تحریم ها تصویب شد بعد همون روز اومدن پیش فروش سکه رو قطع کردن.
                    امیدوارم که اینقدر به ایران فشار بیارن که این دفعه دیگه سازش کنه.

                    نظر

                    • مات
                      عضو فعال
                      • Aug 2011
                      • 5650

                      #655
                      البرادعی: ایران بمب اتم نمیسازد/دیپلماسی تنها راه حل است
                      مدیرکل سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی دیپلماسی را تنها راه حل موضوع هستهای ایران دانست و گفت که ایرانیها بمب اتم نمیسازند.


                      به گزارش فارس، "محمد البرادعی"، مدیرکل سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مصاحبه با هفتهنامه پروفیل اتریش درباره برنامه هستهای ایران اظهاراتی را به شرح زیر عنوان کرده است.

                      پروفیل: در ماههای گذشته جنگ لفظی بسیاری علیه ایران به راه انداخته شد. آیا نخستوزیر اسرائیل واقعاً جرأت آن را خواهد داشت به ایران حمله کند؟

                      البرادعی: نمیدانم آیا واقعاً این کار را انجام خواهد داد و یا قادر به انجام آن خواهد بود. در هر صورت منطقه تبدیل به کوره آتشی خواهد شد. حتی اگر به تعدادی از تأسیسات ایران حمله شود، نمیتوان دانش آنها را در این زمینه از آنان گرفت. حمله به ایران ممکن است دو و یا سه سال برنامه هستهای ایران را به تأخیر بیندازد، اما کاملاً مطمئن هستم که ایران به حملات پاسخ خواهد داد.

                      پروفیل: تا چه حد؟

                      البرادعی: آنگاه ایرانیان واقعاً یک بمب خواهند ساخت. این کار را در حال حاضر انجام نمیدهند. از آنجایی که شرایط امنیتی تغییر کرده، ایرانیان بیشتر سعی دارند که توانایی ساخت تسلیحات هستهای را داشته باشند تا در صورت لزوم بتوانند با سرعت آن را آماده کنند.

                      پروفیل: تا خیالشان راحت باشد؟

                      البرادعی: بله، خود را لحظهای جای ایران قرار دهید. سالهاست که در غرب سخن از تغییر رژیم در این کشور مطرح است، کنگره آمریکا اخیراً بودجهای 75 میلیون دلاری برای عملیاتهای سری اختصاص داده و کاملاً آشکار است که این به چه معناست. آیا شما نیز خود را در خطر نمیبینید؟ ایرانیان، حتی آنهایی که از دولت دلخوشی ندارند از خود میپرسند که فرق کشور آنها بـا دیگر کشورها چیست، چرا بـه آنها به عنوان انسانهایی درجه دو نگاه کرده و چرا آنها را از داشتن چنین تکنولوژی منع میکنند؟

                      پروفیل : پس این سر و صداها بر سر بمب ایران چیست ؟

                      البرادعی : آمریکا سالهاست که سیاست غلطی در قبال ایران اعمال میکند. باراک اوباما برای نخستین بار راه درستی را در پیش گرفت. او قصد داشت به سوی تهران دست دراز کند و در این راه تقریباً به یک راهحل نیز نزدیک شده بود. پس از آن پیشنهاد برزیلی – ترکی مطرح شد که به نظر من پیشنهاد خوبی بود، اما در آن زمان اوباما شدیداً درگیر اصلاحات بهداشت و سلامت و دیگر مشکلات داخلی بود و نتوانست متناسب با آن برخورد کند.

                      پروفیل: در بغداد مذاکرات انجام شد. آیا میتوان به راهحل این مناقشات نزدیک شد؟

                      البرادعی: فکر نمیکنم. مسلماً دیپلماسی تنها راهحل است. اما در سال انتخاباتی آمریکا تـغییری اساسی در این وضعیت موجب نخواهد شد. آمریـکا در حال حاضر هیچ کـاری نمی تواند انجام دهد چرا که آنگاه این طور تلقی میشود که اوباما در مسائل سیاست خارجی و سیاست امنیتی انعطاف پذیر است. سال آینده نیز در ایران انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود. این مناقشات اسیر سیاست داخلی ایران و آمریکا است.

                      پروفیل : یعنی در حال حاضر نمیتوان کاری کرد؟

                      البرادعی : چرا. بـه برخی از شرکت کنندگان در این مذاکرات آن را نیز پیشنهاد دادهام میتـوان از میزان شدت منـاقشات کاست، بـاید هر کاری کرد تا اختلافات بالا نگیرد. میتوان گامهای کوچک برداشت و یا از شدت آن کاست. اما موفقیت پیش از انتخابات آمریکا و ایران حاصل نخواهد شد.
                      الماس را جز در قعر زمین نمیتوان یافت و حقایق را جز در اعماق فکر نمی توان کشف کرد.(ویکتور هوگو)
                      اگر می خواهی بنده کسی نشی بنده هیچ چیز مشو.(ژاک دوال)
                      اعتماد به نفس را از شیر بیاموزید اوبا خودش یکدل است و هرگز تضاد در او راه ندارد.

                      نظر

                      • خراباتی
                        عضو عادی
                        • Apr 2011
                        • 69

                        #656
                        1+5 حرف آخرش را به سلطانیه زده

                        تهران باید بین بدبختی و فلاکت و گرانی یا دیپلماسی یکی را انتخاب کند

                        اشتون هم حرف جدیدی برای گفتن نداشته

                        نظر

                        • عليمردان
                          عضو عادی
                          • Jun 2011
                          • 123

                          #657
                          خوشابحال آنانکه سبک بال رفتند و اسیر درهم و دینار و آلودگی های دنیای زراندوزان نشدند این خاطرات را که انسان میخواند و این دوره و حس و حال و آدمهاش را با آن دوره و انسانهاش مقایسه میکند تازه میفهمه چقدر همه چیز عوض شده اما چون به تدریج و آهسته بوده به چشم نمی آمده اما الان مثل کسی که هر روز درکنار نوزادش تا هنگام جوانی و دانشگاه با او بوده و رشد تدریجی نوزاد را تا بلوغ بخاطر بعد زمان طولانی آن و روزمرگی حس نکرده در مقایسه با فردی که بلافاصله بعد از تولد نوزادش مثلا اسیر شده و بعد از 20 سال که آزاد شده میاد خونه میبینه اون نوزاد یک مرد شده و باورش نمیشه این همون نوزاد چند روزه هست!
                          بخوانید:

                          نسخه چاپيارسال به دوستان
                          اختصاصی فارس / پای درد دلهای سعید صادقی-2
                          متوسلیان خندید و گفت «تو از هر کس عکس میگیری میمیره»

                          خبرگزاری فارس: به احمد متوسلیان گفتم تو بیا بمیر تا من ازت عکس بگیرم. سر این حرف من کلی خندید و گفت پس تو از هر کسی عکس میگیری میمیره.
                          خبرگزاری فارس: متوسلیان خندید و گفت «تو از هر کس عکس میگیری میمیره»

                          به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» در جنگ تحمیلی هر کس بنا بر مسئولیتی که داشت با زوایای محدودی از جنگ بر خورد می کرد. مثلا یک فرمانده تمام تلاشش خط شکنی و یا به خط کردن منظم نیروهایش بود. یک تدارکات چی حواسش به آوردن آذوقه و وسایلی بود که در جبهه ممکن بود به آن نیاز پیدا شود. رزمندگان هم که خوب، گوش به فرمان فرمانده بودند و آماده حمله. اما افرادی بودند که همه صحنه های جنگ را با جزئیات رصد می کردند و سعی می کردند با همه گروه ها ارتباط برقرار کنند تا صحنه ای را برای ثبت در تاریخ از دست ندهند. این افراد که تعدادشان هم معدود بود عکاسان جنگ بودند.

                          در این گفتگو پای صحبت سعید صادقی یکی از بزرگان عکاسی جنگ نشستیم تا خاطرات ایشان را بشنویم و برای مخاطبان ارائه کنیم. که البته سخن گفتن به شیوه سعید صادقی در مصاحبه کار ما را برای تنظیم کمی سخت کرد اما حداکثر تلاشمان را به خرج دادیم تا در عین امانت این کار را انجام دهیم.

                          آنچه پیش روی شماست قسمت دوم این گفتگو است که این عکاس جنگ میگوید:



                          *یادی از شهید حسین افراسیابی

                          شهید حسین افراسیابی که 4 برادر دیگرش هم به شهادت رسیدند خیلی آدم عجیبی بود. یادم هست ایشان در کنار فرد دیگری کار می کرد. آن طرفی که کنارش کار می کرد الان از ثروتمندان امارات عربی است. شهید افراسیابی همسرش ترک زبان بود برای همین می آمد از من می پرسید می خواهم بهش بگویم دوستت دارم چی باید بگم؟ من یادش می دادم. خیلی دوستش داشتم. هنوز هم من شهادتش را باور نکردم.

                          *جایزه شهید آبشناسان برای کسانی که سیگارشان را ترک کنند



                          ما با افراسیابی در کردستان بودیم و آن موقع صیاد شیرازی و آبشناسان هم بودند. شهید آبشناسان که از مردان بزرگ جنگ بود به ما می گفت اگر سیگار را ترک کنید بهتان جایزه می دم. نفس پاک دفاع مقدس از جنس این ها بود. حالا امثال جواد افراسیابی رفتند اما آدم هایی مثل همکار او ماندند که الان میلیاردر است. واقعا بعضی از رفتار مسئولین باعث می شود آثار این روحیه عاشقانه در امثال ما کشته شود.



                          *رویارویی با دشمن در خانه

                          دشمن وقتی دید نمی تواند با این جوانان جان بر کف بجنگد در نتیجه سنگر را کشاند داخل خانه ها. آنها خوب بلدند چه کار کنند. وقتی من و شما به خاطر شهوت قدرت به جای ان که واقعیت را ببینیم، سرمان گرم جای دیگری است نتیجه می شود همین اوضاع فعلی.

                          *بسیجی یعنی علی فریدونی

                          اعتقاد دارم الان ما به کسانی احتیاج داریم که فارغ از تندروی ها، بتوانند با اقشار مختلف مردم بنشینند و صحبت کنند. افرادی مثل علی فریدونی را ببینید. هر کسی او را ببیند جذبش می شود. بسیجی یعنی امثال ایشان. واقعا انسان شریفی است. هر کس، حتی کافر هم باشد برای رزمندگان کشورش احترام قائل است. ما باید افرادی چون کاظم اخوان را بیاوریم وسط و جوانانمان را با این افراد آشتی دهیم.



                          *شهید محمود کاوه آدم خاصی بود

                          من محمود کاوه را خیلی نمی شناختم. ایشان از آدم های خاصی بود که وقتی دیدمش در شمال عراق فعالیت می کرد. در منطقه چارتر بود که روابطم با ایشان نزدیکتر شد. یادم هست یک روز صبح اول وقت که من پیگیر عکاسی خودم بودم، این بچه ها یکی از رفقای نزدیکشان را هم از دست داده بودند و حال نداشتند حتی جواب سلام کسی را هم بدهند. با این حال کاوه وقتی فهمید من مثل خودش به مقدس بودن جنگ اعتقاد دارم خیلی مرا تحویل گرفت. مسیری را با هم همراه شدیم. کومله و دمکرات ان زمان در منطقه بود و شهید کاوه بیشتر از این که مواظب خودش باشد مواظب من بود. همین رفتارش بود که باور من را از درون بیشتر کرد. ایشان آدم زرنگی هم بود. یادم هست جاده بدی بود و بیشتر از قاطر برای رفت و آمد استفاده می کردند.



                          *عید سال 1360 در کنار حسن باقری

                          معتقدم ما خیلی از سرمایه های ملی مان را خیلی راحت دور می ریزیم. حسن باقری که در مدیریت جنگ نقش ویژه ای داشته کسی حرفی ازش نمی زند یا کمتر می زند. من خاطره ای از ایشان دارم. یک شب ما در تپه نئبه چادر زده و خوابیدیم. عید سال 1360 بود. بچه های اطلاعات عملیات در منطقه بودند. ما به آن ها گفتیم بروید صبح بیایید. فردا هر چه منتظر شدیم تا ساعت 2 خبری از آن ها نشد. وقتی بالاخره آمدند، گفتند ما راه را گم کرده بودیم و تا پیدا کنیم طول کشید. کسانی راه را گم کرده بودند که علاوه بر این که عضو اطلاعات عملیات بودند، بچه ی سوسنگرد و بومی آن جا بودند و با منطقه آشنایی کامل داشتند. این نشان می دهد کار کردن اطلاعات عملیات در آن منطقه چقدر سخت و پیچیده بوده. حالا حسن باقری هم مسئول اطلاعات و عملیات بود و هم مدیریت می کرد و هم روی شناخت دشمن کار می کرد و در همه ابعاد جنگ حضور داشت. این است حسن باقری من. واقعا دردم می گیرد که چرا امثال رضا چراغی و دستواره و زین الدین چرا نباید شناخته شده باشند.



                          *التماس میکردیم تا عکس بگیریم

                          عکس هایی که ما گرفتیم به راحتی نبود. واقعا با التماس عکس می گرفتیم. باید با این بچه ها رفیق می شدیم تا اجازه عکاسی پیدا کنیم. در خرمشهر، جهان آرا بود که امکان عکاسی را برایم فراهم کرد. این آدم به قدری بزرگ بود که حتی برای کسانی که از ترس فرار کرده بودند خرجی می فرستاد. به قدری درکش نسبت به کار من بالا بود که از من به خاطر عکاسی ام تشکر می کرد. همین بود که من انرژی پیدا می کردم و تا لحظات آخر سقوط خرمشهر ماندم و عکاسی کردم.

                          یادم هست نزدیک پل 40 متری بودیم. شهر فقط آتش و خون بود. علی موحد هم در کنار ما بود. اوضاع وحشتناکی بود.



                          *علاقه من به ژ-3 باعث شد به جنگ بروم

                          من به به تیر اندازی و به خصوص به تفنگ ژ-3 علاقمند بودم و شاید یکی از دلایلی که رفتم جنگ همین بود. اما اوضاع در منطقه واقعا وحشتناک بود. من خودم به چشم می دیدم عراقی ها وقتی ایرانی ها را می گرفتند نفت ریخته و می سوزاندنشان. عراقی ها طوری تربیت شده بودند که ایرانی ها را مجوس می دانستند و راحت می کشتند. این صحنه ها این قدر زجر آور بود که هنوز با من زندگی می کند. عراقی ها به زنان ما رحم نمی کردند. این اتفاقات آنقدر اذیت کننده است که من نمی توانم تعریف کنم.



                          *دیدار با یک عکاس عراقی

                          بعد از جنگ رفتم عراق و«عبد بطاط» را پیدا کردم که او هم در جنگ عکاسی کرده بود. سال 82 بود. وقتی فهمید من هم عکاس بودم نشست با من حرف زدن. عکسی را به من نشان داد که شناختم و گفتم من هم در همان لحظه این جا بودم. من هم شانسی چند تا عکس دنبالم بود و زمانی که نشانش دادم و فهمیدم که گویا ما با هم در یک زمان، در یک منطقه بودیم و وقتی که ما عقب رفتیم، آن ها آمدند جلو و در همان محوری که ما بودیم مستقر شدند. نشستیم و عکساهایمان را تطبیق دادیم. وقتی بهش گفتم من یادمه شما آنجا ایرانی ها را آتش می زدید، با شنیدن این حرف او کمی افسرده شد و گفت من خودم شیعه هستم. احمد زیدان فرمانده و دوست من بود که او هم شیعه اما بعثی بود. گفتم چرا با مردم بدبخت این کار را کردید؟ گفت این ها به قدری آنتریک شده بودند که این کار برایشان آسان بود و اگر این کار را نمی کردند، واحدهایی در ارتش بودند که خود آن ها را می کشتند.

                          *به آلبوغبیش گفتم مگه تو نمرده بودی؟!



                          در خرمشهر من توفیق پیدا کردم که افرادی چون عبدالرضا موسوی و بهروز مرادی و رضا دشتی را ببینم. یک برادری بود به اسم آلبوغبیش که وقتی ایشان را دیدم 9 تیر به بدنش اصابت کرده بود و فکر کردم کشته شده. کنار آلبوغبیش یک آخوندی را هم دیدم که کاسه سرش را با چاقو برداشته بودند و به وضع فجیعی به شهادت رسیده بود. اسمش شیخ شریف قنوتی بود. آلبوغبیش از آن هیکل دارها و آدم شجاعی بود اما باورم نمی شد زنده مانده باشد. چند سال بعد، او را پیش جناب سرهنگی دیدم و گفتم مگه تو شهید نشدی؟! گفت نه. من وقتی شما از کنارم رد می شدین زیر چشمی نگاهتان می کردم.



                          *جنگی که واقعا جنگ بود



                          این وضع خراب خرمشهر برای من که چند روزی بود آمده بودم امری عادی شده بود اما برای کسانی که خانه و زندگی شان آن جا بود و کاشانه شان به اشغال رفته بود سخت و دشوار بود و گریه می کردند. آن جا بود که به خودمان آمدیم که جنگ واقعا جنگ است و شوخی نیست.



                          *مرتضی قربانی در کمین دشمن

                          سرداران واقعی جنگ تعدادشان زیاد نبود. اگر می خواهید یکی از آن ها را بشناسید همین مرتضی قربانی است که با جنگ عجین شده بود. ایشان خیلی کاربلد و شجاع بود. مرتضی قربانی حتی در کمین ها هم خودش حاضر می شد.



                          *نوابغی چون حسن باقری و کاظم اخوان

                          در پیشبرد و طراحی عملیات بیت المقدس حسن باقری معروف است. همه فرماندههای بزرگ مثل حسین خرازی و همت و ... نیروهای ایشان بودند. 10 اردیبهشت 61 ده صبح ما رسیدیم لب جاده. از سمت دارخوین پیاده رفتیم و من رفتم سمت گرم دشت. کاظم اخوان با محسن وزوایی آن جا بودند. ( من محسن وزوایی را از لانه جاسوسی می شناختم. زمانی که برای عکاسی می رفتم لانه، محسن آن جا بود) نیروهای ما بعد از 18 ماه بر جاده مسلط شدند. کاظم به قدری شجاعت داشت که من نمی توانم وصفش را بگویم. ایشان به تنهایی از منطقه ی خودی خارج شد و شلمچه را رد کرد و رفت مرز و بعد از شناسایی مفصل، با کلی عکس و فیلمی که از خط اول عراقی ها گرفته بود، برگشت پیش حسن باقری. همین جسارت و شناسایی کاظم اخوان بود که باعث شد بچه ها در مرحله دوم عملیات رفتند جلو و پیشروی شد. بر اثر این دو مرحله دشمن عقب نشینی کرد. خوب یادم هست که شناسایی کاظم اخوان 48 ساعت طول کشیده بود. رفته بود درست در دل دشمنی که مثل گرگ بود. شدت آتش به قدری بود که شب مثل روز شده بود. این قدر منور می زدند که من راحت عکس می گرفتم و حتی لازم نبود فلاش بزنم. کاظم در این موقعیت رفته بود شناسایی. در همچین وضعی بود که دشمن از ترس هویزه و حمیدیه را رها کرد. شب ها که در خط درگیری می خوابیدیم، من در سنگر عراقی ها استراحت می کردم که پر از موش بود. از ترس جانم می رفتم کنار موش ها می خوابیدم. خیلی هم موش بود، به قدری که لباسهایم را می خوردند. بعدش کلی آمپول زدم به خودم تا مریض نشوم، اما کاظم می رفت روی سقف سنگر می خوابید و انگار روی بالکن خانه شان خوابیده. این قدر نترس بود. من می گفتم کاظم! لامصب بیا پایین می گفت من اینجا راحت ترم می خوام هوای خوب بخورم. از همان جا منطقه را زیر نظر می گرفت و شناسایی می کرد و گرای توپخانه ها را در می آورد. با این که عکاس بود اما کارهای نظامی ای را که به او هم مربوط نبود انجام می داد و باعث موفقیت هم می شد.



                          *دو روز قبل از آزادی خرمشهر وارد این شهر شدم

                          یادم هست، خرمشهر که آزاد شد، من از پشت شلمچه وارد شهر شدم این درحالی بود که نیروهای ما دو روز بعد وارد خرمشهر شدند. ما برای خودمان ول می چرخیدیم و عکس می گرفتیم. وارد شهر که شدم داریوش گودرزی را دیدم که داشت داخل سنگرها دنبال غنیمتی می گشت. ایشان عکاس ایرنا بود. آنجا خیلی هم با هم شوخی کردیم. با داریوش ارتباطم خیلی نزدیک بود. همان موقع اخوان را دیدم که گفت اسیرهای زیادی گرفتیم.



                          *دادی که برادر احمد سرم کشید

                          احمد متوسلیان را هم خوب یادم هست. ایشان خیلی حساس بود نسبت به جان نیروهایی که با او کار می کردند و برای همین بسیار سختگیرانه برخورد می کرد. احمد آقا بچه یزد و زرنگ بود. با من آشنا شده بود و گاهی حتی کمکم هم می کرد. یک بار در نهر عرایض گیر کرده بودم. آتش خیلی سنگین بود. احمد نیرو کم آورده بود. جواب بی سیم ها رو هم نمی داد. عصبانی بود. از هر کسی هم که می دید استفاده می کرد. به من گفت لامصب اون دوربین رو بذار کنار، بیا این جا رو نگاه کن. به ایشان گفتم بابا جان! من کارم عکاسی و کاری به این کارها ندارم. فریاد زد بشین این جا برادر من! چند تا جنازه ی بچه ها افتاده بود اطراف ما. گفتم می خوام برم از این جنازه ها عکس بگیرم. گفت آخه جنازه به چه دردت می خوره؟ ولش کن ما اینا رو می بریم بعدا.



                          *به احمد متوسلیان گفتم تو بمیر تا من ازت عکس بگیرم

                          حاج احمد در عین سخت گیری مهربان بود. آن قدر رفتارش محبت آمیز بود که فریادش یادم رفت. منو ماچ کرد و رفت و سه روز بعد برگشت. من در به در دنبال جنازه ی آدمیزاد می گشتم که ازش عکس بگیرم اما این سه روز کسی را برای عکاسی پیدا نکرده بودم. به شوخی به احمد متوسلیان گفتم تو بیا بمیر تا من ازت عکس بگیرم. سر این حرف من کلی خندید و گفت پس تو از هر کسی عکس می گیری می میره.



                          *حاج احمد یک یزدی بدقلق بود

                          آن موقع من با ابراهیم همت صمیمی تر از حاج احمد بودم چون بالاخره متوسلیان رییس کل تر بود. همت با آدم ها بیشتر می جوشید اما احمد متوسلیان از آن یزدی های بد قلق بود که تا به کسی اعتماد نمی کرد با او صمیمی نمی شد. آخرین دفعه ای که حاج احمد را دیدم در عملیات بیت المقدس بود. مدتی بعد که رفتم لبنان شنیدم ایشان هم در لبنان است اما گفتم ولش کن ، من با او کار ندارم. در منطقه ی مسیحی نشین زحله مشغول عکاسی بودم که شنیدم ان ها را گرفتند.



                          *غلامعلی رشید را با یک من عسل هم نمیشد خورد

                          در میان فرماندهان، با غلامعلی رشید هم بودم. او این قدر بدعنق بود که با یک من عسل هم نمی شد خوردش. اما فتح الله جعفری و حسن باقری خیلی خونگرم ومردمی بودند. فتح الله جعفری بچه ی اصفهان است اما خیلی دستش باز است. واقعا می خواست جانش را فدا کند برای آدم. علی مردانی خیلی فتح الله را دوست داشت. فتح الله همین حالا هم خیلی دوست داشتنی است.



                          *امان از بازیگرهای سیاسی و کاسب های فرهنگی

                          ما بعد از جنگ دو گروه داشتیم که این گنج را خرج خودشان کردند. یکی بازیگرهای سیاسی و دیگری کاسب های فرهنگی. نابود کردند این گنج عظیم را. برای همین امروز بخشی از جوانان خیلی از بزرگان دفاع مقدس را نشناخته و برایشان مهم نیست شهداها که بودند.



                          *شهیدی که عضو ناسا بود

                          یک گروهی بودند در جنگ که کمتر از آن ها صحبت شده. این ها تحصیلکرده های دانشگاههای خارج از کشور بودند که زمان جنگ درس هایشان را ناقص گذاشتند و سریع برگشتند ایران. عده ای از آن ها در مقطع دکتری بودند. این ها چون با سواد بودند در طراحی بسیاری از مسائل کمک می کردند. یادم هست ردانی پور خوب توانست با آنها کار کند. مصطفی ردانی پور از آن آخوندهای شجاع بود که با هم در جنگ رفیق شدیم. یادش بخیر، خیلی با هم شوخی می کردیم. از اهواز که می روی به سمت سوسنگرد منطقه ای است به نام کوزران. دشمن تا 4 کیلومتری اهواز آمده بود. یکی از این افراد تحصیلکرده که عضو ناسا هم بود فکر کرد و به چمران گفت برای این که دشمن را شکست دهیم منطقه را آب ببندیم. کرخه کور را باز کردند و دشمن نتوانستن تکان بخورد. غیور اصلی خیلی با این افراد قاطی بود و خودش هم بسیار آدم خوبی بود. واقعا آدم حسابی بود. همان موقع بعضی از همین تحصیل کرده های خارج تصمیم گرفتند خودشان موشک بسازند که یکی شان سر همین موضوع کاملا سوخت و به شهادت رسید اما امروز هیچ جا نامی از این آدم ها نمی بینیم.



                          *هیچ وقت یادم نمی رود قاسم سلیمانی چطور آرامم کرد

                          یادم هست در عملیات کربلای 5 من با بچه های کرمان همراه بودم. آن روزها جوان بودم و خیلی تر و فرز و اصلا حالیم نبود منطقه خطرناک است. داشتم از سه راه مرگ می گذشتم که یک لحظه دیدم اطرافم همه تکه تکه شدند. آتش به قدری شدید بود که چیزی نشنیدم و فقط زمین زیر پایم لرزید و دیدم همه یا شهید شده اند یا مجروح. تکه گوشت بچه ها هنوز جان داشت و می پرید. آنقدر گلوله زدند که زمین سیاه شده بود. من دوربین دستم بود اما آنقدر وحشت کرده بودم که انگشتم کار نمی کرد. قاسم سلیمانی آن جا بود و من را دید که چقدر وحشت کردم. آمد بغلم کرد و هی میگفت: چی شد؟ چی شد؟ من فقط عین روانی ها نگاهش می کردم. با این که نیروهای ایشان کشته شده بودند اما حاج قاسم بر خودش مسلط بود و من داشتم دیوانه می شدم. آدم وقتی با این نیروها بود عین برادر می شد با آن ها. من چند روز با این بچه ها بودم و حالا همه شان جلوی چشمم تکه تکه شده بودند. این صحنه هیچ وقت یادم نمی رود که قاسم سلیمانی چطور من را آرام می کرد. باور کنید در آن لحظه چشم هایم می دید اما مغزم کار نمی کرد. هر وقت یاد ان روز می افتم اعصابم به هم می ریزد. اگر عکاسی می کردم هیچ کس نمی توانست ان عکس ها را نگاه کند از بس مشمئز کننده بود. سرهای قطع شده هنوز جان داشت. حاج قاسم من را کشید برد و آبی به من داد تا حالم جا امد. من بهترین روزهای زندگی ام را کنار این بچه ها گذراندم و واقعا شاکر و خوشحالم از این که تنه ام به تنه شان خورده.



                          *بچه های روزنامه به ما می گفتند دیوانه ها

                          روزهایی حضورمان در روزنامه جمهوری اسلامی، من و حسن باقری و امثال ما در اقلیت بودند. بچه های روزنامه به خاطر تفکری که داشتیم به ما می گفتند دیوانه ها. حسن باقری خودش برایم تعریف کرد من یک روز پشت در ایستاده بودم که شنیدم درباره ی ما می گویند دیوانه ها رفتند. فضا این طوری بود.

                          *امام فرمود: احمد بیا این منو کشت

                          من امام را خیلی دوست داشتم. چند بار ایشان را در مدرسه رفاه و جماران دیدم. یک بار رفتم داخل اتاقش و دیدم با عرق چین نشسته اند. کنترل خودم را از دست دادم و دوربین را انداختم و پریدم برای بوسیدن ایشان. همین طور فقط ایشان را ماچ کردم که بالاخره با خنده گفتند احمد بیا که این منو کشت. در آن فرصت من با یک دوربین تند تند عکس می گرفتم. به ایشان می گفتم بشینید، کج نگاه کنید، این طرف بایستید. ایشان هم با صبوری کامل می خندید. می گفتند من خسته شدم، من هم که همینطور که عرق می ریختم گفتم حاج آقا بشینید سرجاتون تو رو خدا، بذارید عکسم رو بگیرم. یکی آمد گفت بسه دیگه. گفتم برو بابا! بذار کارم رو بکنم. امام فرمودند بگذار کارش را بکند. حال عجیبی داشتم. در یک لحظه هم شاتر می زدم، هم نگاتیو عوض می کردم، هم عرقم را خشک می کردم، هم ایشان را می بوسیدم. قابل وصف نیست. بعد از چند دقیقه فرمودند تمام نشد؟ گفتم چرا. رفتم دستشان را گرفتم. گفتند چه شد باز؟ گفتم اجازه بدید صورتتان را ببوسم. بوسیدم. ناهار هم آبگوشتی دادند من خوردم. وقتی آمدم بیرون هوا گرگ و میش بودم. خیلی خوشحال بودم.

                          *جریمهای که حسن باقری برای سیگاریها تعیین کرده بود

                          یک چیزی یادم آمد از حسن باقری. در جنگ هر وقت ما را می دید که سیگار می کشیم 10 تومن جریمه مان می کرد. گاهی هم که می دانست من پول ندارم خودش برایم سیگار می خرید اما جریمه ام هم می کرد. خودش می خرید که من زیاد نخرم.

                          پایان
                          خدايا عطا كن
                          آرامشي تا بپذيرم آنچه را نميتوانم تغيير دهم
                          شهامتي تا تغيير دهم آنچه را كه مي توانم
                          بينشي تا بدانم تفاوت آن دو را

                          نظر

                          • وحید 20
                            ستاره‌دار(98)
                            • Mar 2011
                            • 29911

                            #658
                            سلطانيه: تصويب پروتكل الحاقي منوط به حل مسايل ايجاد شده در شوراي امنيت است

                            علي اصغر سلطانيه هرگونه امكان تصويب پروتكل الحاقي توسط ايران را منوط به حل مسايل ايجاد شده در شوراي امنيت با ارجاع غيرمنصفانه موضوع ايران به اين نهاد بينالمللي دانست و به 1+5 توصيه كرد از اظهارات و اقداماتي كه فضا را آلوده ميكند، پرهيز كنند.

                            به گزارش انتخاب به نقل از ایسنا، علي اصغر سلطانيه، نماينده دائم ايران در آژانس بينالمللي انرژي اتمي در گفتوگو با روزنامه «آسيا تايمز» درباره نشست دو روزه شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي اتمي و اين كه در اين نشست درباره ايران چه اتفاقي رخ داده است؟ گفت: اين يكي از نشستهاي معمول شوراي حكام بود كه به مسايل مختلفي از جمله عضويت در آژانس، تامين هستهيي، اجراي توافقات، دستور كار نشستهاي آينده و غيره ميپردازد.

                            او ادامه داد: در رابطه با ايران نمايندگان جنبش غيرمتعهدها كه متشكل از بيش از صد كشور است يك بار ديگر از ايران و حقوق هستهيي ايران در بيانيهاي كه نماينده مصر قرائت كرد، حمايت كردند.

                            سلطانيه گفت: من هم بيانيهاي ارايه كردم كه تلاش ميكرد بر وضعيت موجود متمركز شود، نواقص و گرايشهاي نگرانكننده را مشخص كند و توصيههايي براي بهبود سازنده ارايه دهد.

                            او ادامه داد: به ويژه من هشدار دادم كه چند دولت غربي ميخواهند آژانس را از اختيارتش منحرف و در آن دخالت كنند. آنها در تلاشند "پادمانهاي ناشي از مواد هستهيي" را به "پادمانهاي برگرفته از اطلاعات جاسوسي" تبديل كنند اما آژانس يك سازمان بينالمللي فني است نه يك دستگاه جاسوسي.

                            اين ديپلمات با سابقه ايراني افزود: در نتيجه بازرسان آژانس توسط چند دولت عضو مجبور به وارد شدن به فعاليتهاي جاسوسي ميشوند. اطلاعاتي جعلي را از دستگاههاي اطلاعاتي برخي كشورها، يا اتهاماتي را درباره فعاليتهاي كه شامل فعاليتهاي هستهيي نميشود، دريافت ميكنند.

                            سلطانيه تاكيد كرد: اين به هيچ وجه قابل پذيرش نيست و در نهايت به رابطه مطمئن كه انتظار ميرود ميان دبيرخانه و دولتهاي عضو وجود داشته باشد، خدشه وارد ميكند.

                            نماينده ايران در آژانس با اشاره به سفر اخير يوكيا آمانو، مديركل آژانس به ايران افزود: در پي ديدار اخير مديركل از تهران ما در تلاشيم فصل جديدي را در روابطمان با آژانس بگشاييم و به اين دليل است كه نشست ديگري براي مذاكره درباره مداليتهاي كه رويكردي ساختاري را براي پوشش دادن همه مسايل مربوط در ضميمه گزارش نوامبر 2011 آژانس درباره ايران فراهم كند، براي تاريخ هشتم ژوئن برنامهريزي شد.

                            وي درباره گزارشاتي كه مدعي پاكسازي در سايت پارچين است، گفت: متاسفانه ما در حدود 10 سال گذشته شاهد نمونههاي بسياري از چنين جنجالهاي بياساسي كه مبتني بر اطلاعات جاسوسي بيپايه و اساس هستند، بودهايم. به عنوان مثال در سال 2004 من بازرسان آژانس را در سايتي همراهي كردم كه در گزارشات جاسوسي مبتني بر تصاوير ماهوارهيي به آن اشاره شده و جنجال زيادي در آن زمان درباره يك معدن اورانيوم مخفي، يا تاسيسات غنيسازي و امثال آن به راه انداخته بود و اما بازرسان به وضوح تاييد كردند كه آن ادعاها غلط بود و آن سايت يك كارخانه معمولي بود كه هيچ چيز مشكوكي در آن وجود نداشت.

                            سلطانيه در پاسخ به اين سوال كه آيا تقاضاي آژانس براي بازرسي از پارچين در دستور كار چارچوبي جديد براي همكاري قرار دارد، گفت: همان طور كه گفتم همه مسايل مطرح شده در ضميمه گزارش نوامبر در اين مداليته پوشش داده خواهد شد.

                            در ادامه آسياتايمز اين سوال را مطرح كرد كه "با توجه به اين كه تقاضاي آژانس فراتر از توافق پادماني فعلي با ايران است، آيا مداليته جديد در حكم اجراي بالقوه پروتكل الحاقي توسط ايران نيست و اگر اينطور است شانس اين كه ايران در آينده به طور رسمي پروتكل الحاقي را بپذيرد، چقدر است؟ كه سلطانيه پاسخ داد: ايران به مدت دو سال و نيم پروتكل الحاقي را به اجرا درآورد تا اين كه به شكلي ناعادلانه به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع داده شد. سپس مجلس به دولت دستور داد همكاري با آژانس را و آن را در چارچوب توافق پادمان محدود كند. بنابراين هرگونه امكان تصويب دوباره پروتكل الحاقي به حل مسايل در رابطه با شوراي امنيت بستگي دارد.

                            نماينده دايم ايران در آژانس در پاسخ به اين سوال كه "آيا اجراي مداليته جديد به امكان رفتار" معمول با پرونده هستهيي ايران خواهد شد يا خير؟ گفت: ما مصمم هستيم با دبيرخانه، به ويژه مديركل، تعاملي عميق داشته باشيم با اين انتظار كه اين مساله فورا پايان يابد.

                            او تاكيد كرد: متاسفانه مساله ايران سياسي شده و با طرح بسياري مسايل قديمي و نامربوطه آلت دست واقع شده است.

                            اين ديپلمات ايراني افزود: ما چند سال قبل توافق ديگري، يك برنامه عمل، با آژانس داشتيم كه خواستار برخورد معمول با مساله ايران پس از حل كليه مسايل باقيمانده بود كه در واقع همگي به نفع ايران حل شد و اما متاسفانه اين اتفاق فقط در نتيجه دخالت برخي دولتها رخ نداد.

                            وي گفت: ايران يكي از قاطعترين بازرسيها در تاريخ آژانس را با توجه به بيش از 4000 نفر ـ روز بازرسي و 100 بازرسي اعلام شد در ايران داشته است. اين بازرسيها تاييد كرد كه حتي يك گرم از مواد هستهيي ما به سوي اهداف نظامي منحرف نشده است و گزارشات مختلف مديركل فعلي و مديركل پيشين نيز اين را تاييد ميكنند.

                            سلطانيه "تنها دليل" باز بودن مساله ايران را "ادعاي ناشي از انگيزههاي سياسي چند كشور غربي داراي نفوذ در آژانس" دانست و افزود: اما ما همچنان اميدواريم كه آژانس در مقابل ايران به شكلي متوازنتر و حرفهييتر و به دور از جنجالهاي سياسي و رسانهيي رفتار كند.

                            سلطانيه درباره اخبار رسانههاي آمريكايي مبني بر اين كه باراك اوباما، رييسجمهوري آمريكا اجازه حمله سايبري ويروس استاكس نت به ايران را داده است، گفت: موضع ما بسيار ساده است. نه "استاكسنت" نه "فليم" نه ديگر اقدامات خرابكارانه يا حملات عليه دانشمندان ما و غيره هيچ تاثيري بر اراده ما براي دنبال كردن حقوق هستهييمان در چارچوب ان.پي.تي نخواهد داشت.

                            وي افزود: در واقع چنين اقدامات غيرقانوني عليه ايران اراده ما براي تداوم مسير برنامه هستهيي صلح آميزمان را افزايش داده است.

                            نماينده ايران در آژانس درباره اين كه آيا به رفتار متوازنتر آژانس در قبال ايران در آينده اميدوار است؟ گفت: مطمئنا اميدواريم كه چنين شود. سفر اخير مديركل به ايران گامي مثبت به سمت جلو بود و ما مصمم به همكاري با آژانس و اطمينان يافتن از اين موضوع هستيم كه آژانس گزارشات كمتر مشكلسازي در قبال ايران خواهد داشت. به عنوان مثال آژانس از نتيجهگيريهاي شتابزده بدون تكميل مطالعات فني، آن طور كه در مورد غنيسازي 27 درصدي رخ داد خودداري كند. اما در راستاي پيشرفت با دوام درباره مساله مداليته، ما انتظار رويكرد بهتر و دوستانهتري را در قبال ايران داريم.

                            وي درباره ارتباط ميان گفتوگوهاي ايران و آژانس و گفتوگوهاي 1+5 و ايران كه دور بعدي آن چند روز ديگر در مسكو برگزار ميشود گفت: مساله بسيار ساده است. طرف ديگر در مذاكرات ايران و 1+5 سالها است اصرار داشته درباره مساله هستهيي گفتوگو كند و براي اولينبار در استانبول ايران مصالحه كرد و اجازه مذاكره درباره اين موضوع را داد. بنابراين طبيعي است انتظار داشته باشد همكاري جامع ايران با آژانس در آن نشستها مورد توجه قرار گيرد.

                            اين ديپلمات ايراني درباره اين كه آيا به نشست مسكو خوشبين است يا خير؟ تصريح كرد: در آستانه نشست مسكو به طرف مقابل توصيه ميكنم از هرگونه اظهارات و ابتكاراتي كه ميتواند به ايجاد فضاي منفي منجر شود، خودداري كند. براي اين كه مذاكرات مسكو سازنده باشد بايد از فضاي مناسب برخوردار باشد كه با تاثيرات منفي اتهامات غلط و جنجالهاي تبليغاتي آلوده نشود.

                            او افزود: ما بايد بر مبناي اعتمادسازي كه در نتيجه اين گفتوگوها ايجاد شده است، تكيه كنيم. در اين لحظه تلاشهايي براي آماده كردن دستور كار وقت نشست مسكو و انجام ديگر توافقات مقدماتي براي تسهيل نشستي موثر در مسكو در جريان است.
                            درخت هرچه پربارتر افتاده تر@};-

                            توصیه ای به خرید/فروش/نگهداری ندارم.

                            نظر

                            • بابک 52
                              ستاره‌دار (27)
                              • Mar 2011
                              • 17028

                              #659
                              گفتهها و ناگفتههای روزنامههای صبح امروز
                              آینده مذاکرات مسکو در هالهای از ابهام

                              در روزی که روزنامههای صبح به بازتاب سخنان آیتالله جوادی آملی و محسن رضایی درباره وضع زندگی مردم و گرانی و بیکاری پرداخته بودند، روزنامهای در گزارشی مفصل، از آینده مبهم مذاکرات هستهای ایران و 1+5 در مسکو خبر داد؛ مذاکراتی که این روزها گمانهزنیهای فراوانی درباره آیندهاش انجام گرفته است.
                              سخنان انتقادی آیتالله جوادی آملی که روز پنجشنبه در حضور محمدرضا باهنر و اعضای جامعه اسلامی مهندسین بیان کردند، به همراه سخنان محسن رضایی که در آخرین روزهای هفته گذشته در جمع مردم خرمآباد در انتقاد از وضع اقتصادی و گرانی و بیکاری در جامعه گفتند، باعث شد تا روزنامههای صبح امروز، موضوعی مشترک برای پرداختن به آن داشته باشند.

                              انتقاد تند و تیز آیتالله جوادی آملی از وضعیت اقتصادی در جایگاه یک مرجع تقلید، شاید مهمترین موضوعی این بحث بود. ایشان در جمع اعضای جامعه اسلامی مهندسین، از وضعیت گرانی و بیکاری به شدت انتقاد کردند و فرمودند: «روزی تازیانه این سوء مدیریت را خواهیم خورد»؛ سخنی که به مذاق روزنامههای منتقد دولت خوش آمده بود و به عنوان تیتر یک بسیاری از آنها برگزیده شد.

                              و به این ترتیب، بازتاب سخنان ایشان در کنار سخنان محسن رضایی که گفته بود «آدمها سر جای خودشان نیستند»، در صفحات روزنامهها جا خوش کرده بود؛ سخنانی که در کنار بحث گرانی نان و احتمال افزایش بهای آب در صفحات روزنامهها، همچنان مباحث اقتصادی را به اولویت نخست مردم و رسانهها تبدیل میکند.

                              اما در روزی که رئیس جمهور در چین از توافقات جدید با روسیه سخن گفت و در دیدار با پوتین، ایران و روسیه را در یک جبهه خواند، آزمایش یک موشک قارهپیمای روسی، باعث شد تا شی نورانی در آسمان ایران دیده شود و حرف و حدیثهای فراوانی را ایجاد کرد و باعث شد تا معمای شی نورانی در آسمان ایران، در صفحات روزنامههای گوناگون با تصاویر متعدد از جای جای ایران که شی نورانی سؤال برانگیز در آن دیده شده بود، کار شود.

                              اعتماد با تیتر «جنجال موشک قاره پیمای روسی در فضای مجازی و واقعی» در گزارشی به تاریخچه دیده شدن اشیای ناشناخته در آسمان ایران پرداخت و در گزارش خود، مدعی شد که صدای شلیک ضد هوایی در برخی شهرها هم شنیده شده است.

                              روزنامه دولت اما شنبه را با توپ پر برای مجلس آغاز کرد. این روزنامه، تیتر یک خود را به قانون بودجه بحث برانگیز نود و یک اختصاص داد و نوشت: «قانونگریزی با مجوز مجلس هشتم» و به موضوع تغییرات بودجه، فرار کارفرمایان از پرداخت حق بیمه را میسر میکند، پرداخته و در حالی که عمر مجلس هشتم پایان یافته و مجلس نهم، آغازین روزهایش را پشت سر میگذارد، گویا این جدال را پایانی نیست!

                              این روزنامه همچنین از بحثهای مطرح درباره اتهام به دولت در پرونده بیمه اشاره و پای محمدرضا باهنر را به این پرونده باز کرده و مدعی شده است: «ماجرای کمکهای متهم پرونده بیمه را از آقای باهنر بپرسید» و نوشته که باهنر به رئیس وقت دیوان محاسبات میگوید، اشکالی ندارد، کمک «جابر. الف» را خودت بگیر و من رسیدش را میدهم که به این ترتیب عمل شود.

                              این روزنامه همچنین در گزارشی دیگر، از عملکرد دولت در بازار سکه و ارز خبر داده و به کاهش ۴۰ درصدی بهای سکه در پنج روز اشاره کرد که دولت در خرداد امسال، قیمت را ـ که سال گذشته به یک میلیون و پنجاه هزار تومان رسیده بود ـ به ششصد و شصت هزار تومان رسانده؛ البته این هم آماری است که در آن حرف و حدیثهای فراوانی است!

                              اما پرسش مهمتر این که چرا همیشه کاهش قیمتها، تدبیر دولت است و افزایش قیمتها، دسیسه دیگران؟! البته این داستان تکراری است که پرداختن به آن در حوصله این گزارش نیست.

                              پایان اجلاس شانگهای و موضوع بحثهای هستهای ایران در این اجلاس هم تیتر بسیاری از روزنامههای صبح امروز بود؛ رسالت نوشت: رویارویی و فشار در موضوع هستهای ایران، تهدیدی جدی برای جهان و منطقه است؛ این بخشی از بیانیه هشدار آمیز سران شانگهای در پایان احلاس امسال بود.

                              روزنامه کیهان به مانند سیاستهای چند هفته پیش، امروز گزارش خبری منتشر کرده و از دورنمای مبهم مذاکرات هستهای در مسکو خبر داده و مدعی شده است که ۱+۵ نشان داده اعتمادی به آن نیست و با اشاره به تعلل طرف مذاکره در برگزاری نشست میان علی باقری و هلگا اشمید نوشته است: اگر مذاکره میان اشمید و باقری انجام نشود، به این معناست که ۱+۵ تصمیم دارد، صرفا بحث ۲۰ درصد را مطرح کند که به این ترتیب، توافقات بغداد شکسته خواهد شد و دورنمای مذاکرات مسکو در هالهای از ابهام فرو خواهد رفت.
                              The greater the risk ، The greater the reward

                              هر چقدر ریسک بزرگتری کنی ، پاداش بزرگتری بدست میاری

                              نظر

                              • بابک 52
                                ستاره‌دار (27)
                                • Mar 2011
                                • 17028

                                #660
                                در شرایطی که در آستانه مذاکرات مسکو، خط غالب تحلیلی در میان رسانههای جهان بر ضرورت عمل به خواستههای کشورهای غربی از سوی ایران اشاره دارد، برخی رسانهها نیز با گرفتن موضعی بیطرفانهتر، میکوشند به شناخت جنبههای بیشتری از این موضوع کمک کنند.
                                در شرایطی که در آستانه مذاکرات مسکو، خط غالب تحلیلی در میان رسانههای جهان بر ضرورت عمل به خواستههای کشورهای غربی از سوی ایران اشاره دارد، برخی رسانهها نیز با گرفتن موضعی بیطرفانهتر، میکوشند به شناخت جنبههای بیشتری از این موضوع کمک کنند.

                                به گزارش «تابناک»، روزنامه آمریکایی «کریستین ساینس مانیتور»، امروز با اشاره به مناقشات موجود بر سر برنامه هستهای ایران، به چهار نکتهای اشاره کرده که به احتمال زیاد تاکنون از چشم مخاطب غربی دور نگه داشته شده است.

                                بنا بر این گزارش، این چهار نکته عبارتند از:

                                ۱ـ رئیسجمهور ایران هرگز نگفته «اسرائیل باید از روی نقشه محو شود»: یکی از استدلالهایی که در دفاع از جنگ با ایران مطرح میشود، این نقل قول از احمدینژاد است و اینکه ایران با سلاح هستهای، میتواند به این هدف خود دست پیدا کند؛ اما برخی بر این باورند که جمله احمدینژاد بد فهمیده شده است.

                                در حقیقت، وی هیچگاه از واژههای نقشه و اسرائیل در سخن خود استفاده نکرد. آنچه احمدینژاد گفت، این بود که «رژیم اشغالگر قدس باید از صفحه روزگار محو شود». این یک تفاوت کلیدی است، زیرا احمدینژاد از اصطلاح «محو شدن از صفحه روزگار» در جاهای دیگری از سخنان خود نیز بهره برده است؛ نمونه آن، هنگامی بود که از رژیم شاه در ایران، اتحاد شوروی و صدام سخن به میان آورد.

                                بنابراین، هرچند جنگ و انقلاب، این سه دولت را از میان برداشت، هیچ یک از روی نقشه محو نشدند. در حقیقت، آنچه در این موارد رخ داد، تغییر رژیم بود.

                                یکی دیگر از تحلیلگران بر این باور است، اظهارات احمدینژاد را میتوان با سخنان «رونالد ریگان»، رئیس جمهور اسبق آمریکا درباره ضرورت پایان عصر شوروی مقایسه کرد.

                                ۲ ـ رهبر ایران فتوایی علیه تسلیحات هستهای صادر کرده است: احمدینژاد هر سخنی هم که درباره اسرائیل گفته باشد، باید توجه داشت که وی بالاترین مقام در ایران نیست. این نقش در اختیار آیتالله خامنهای، رهبر ایران است که از نظر مذهبی نیز نفوذ بسیاری در میان شیعیان دارد؛ بنابراین، فتوای سال ۲۰۰۵ ایشان، عاملی مهم در بحث از برنامه هستهای ایران است.

                                در حقیقت، با توجه به موارد نامبرده، فتوای آیت الله خامنهای نه یک مسأله مذهبی صرف، بلکه همچنین یک اظهارنظر مهم سیاسی است؛ افزون بر این، رهبر ایران پس از آن نیز چندین بار تعهد خود را به فتوایی که صادر کرده بود، ابراز داشته است. آخرین مورد در فوریه سال جاری بود که ایشان داشتن سلاح هستهای را گناه معرفی کرد.

                                ۳ ـ ایران نیازی مشروع به انرژی دارد که انگیزه تلاشهای هستهایش است: ایران همواره تأکید دارد که تحقیقات هستهایش تنها برای مقاصد صلحآمیز است؛ یعنی تهیه انرژی بیشتر برای ایران رو به رشد. در بحث از توان بالقوه ایران در دستیابی به سلاح هستهای، این حقیقت که ایران نیاز به انرژی بیشتر دارد، نادیده گرفته شده است. نیروگاههای هستهای میتوانند این انرژی را تأمین کنند.

                                هرچند ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت در جهان است، یکی از مهمترین مصرف کنندگان آن نیز به شمار میرود. این در حالی است که زیرساختهای لازم برای پالایش نفت در ایران موجود نیست. ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گاز نیز هست، ولی تقریباً همه میزان تولیدی خود را مصرف میکند.

                                ۴ـ آمریکا و اسرائیل هر دو میگویند، ایران برنامه سلاح هستهای ندارد: این شاید مهمترین حقیقتی باشد که بیشتر در بحث پیرامون مسأله هستهای ایران نادیده گرفته میشود. سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و همچنین اسرائیل بر این باورند که ایران در مسیر پیشبرد یک برنامه ساخت سلاح هستهای نیست.

                                این حقیقت تاکنون از سوی بسیاری از مقامات امنیتی آمریکا، از جمله «لئون پانه تا»، وزیر دفاع این کشور تأیید شده است. مقامات اطلاعاتی اسرائیل نیز نظر مشابهی دارند و بر این باورند که ایران تاکنون تصمیمی برای ساخت سلاح هستهای نگرفته است.

                                The greater the risk ، The greater the reward

                                هر چقدر ریسک بزرگتری کنی ، پاداش بزرگتری بدست میاری

                                نظر

                                در حال کار...
                                X