پاسخ : نبض سیاست
درود بر ریو و باران عزیز
باران جان، شاهد از غیب آمد و من با کمک از پست شما، میخوام جوابیه ای به دلنوشته های ریوی عزیز بدهم
جناب ریو، روی سخنم با شماست، ولی مثل همون پست، کلی گویی هم هست
از پست های شما، استنباط من این بود که میخواهید نقش سرپوش بر چاه را ایفا کنید تا نابینایی درون چاه نیافتد! اما خودتان اذعان دارید که اینجا هر کسی آمده، به طمع نانی آمده، پس برادر من، سوراخ دعا را گم کرده اید!
دکتر بهزادی، زحمت کشیده، یک سایت اجاره کرده، تعدادی از دوستان رو گرد هم آورده یا استخدام کرده (نمیدونم سرمایه شخصی است یا مدیریت) و در آن سایت، مشغول ارتزاق است و اگر هم بگه نیستم( بنده اصلا دکتر بهزادی رو نمیشناسم، اما یکی - دوباری نوشته های ایشون رو خواندم، بسیار پربار و سنجیده بود، لااقل خارج از حیطه دانش من برای عیبجویی، برای همین هم اظهار نظری درباره مطالب ایشان ندارم) به احتمال 100 درصد دروغ گفته. چون هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیره! (معادل فارسی پنیر مجانی) ی
بنده به وبلاگ شما همون اوایل سر زدم... چند دفعه ای آمدم، کامنت گذاشتم... اما کامنت بنده منتشر نشد، ضمن اینکه بسیار بسیار وبلاگ خلوتی بود که حوصله منی که پرچانه هستم، سر میرفت! بنده هم دنبال خوراک خودم هستم که در وبلاگ شما نیافتم!
توی آدان نصف روز نکشید که جول و پلاس منو ریختند بیرون، نیست و نابودم کردند. اما هیچ جا اعتراضی نکردم... چرا باید اعتراض کنم؟ ارث پدرم که نیست! تو تالار بورس هم خطوط قرمز رو درنوردیدم و مستوجب عقوبت و قبول جرم کردم. چرا باید شکایتی داشته باشم؟
الان هم اینجا برای خودم دلی دلی میکنم، با تجربیاتی که تا کنون کسب کرده ام و با عنایت به کامنت دوست خوبمون جناب باران، قصدم دلی دلی کردنه، مثل نی!
نه آمده ام که کسی رو عوض کنم، نه مثل سابق سرم برای بحث درد میکنه و نه ادعای چراغ راه بودن دارم (که قبلاً دوست داشتم روشنگری کنم)
اما، دارم تو یک مکان (بنده عمدتاً در یک تاپیک و یک فروم لنگر میندازم)، گلکاری میکنم و اگر درست به این گلها آب بدم، شاید باغچه ای شد و بعد هم باغی و بستانی و روضه ای! این بستگی به این داره که گلهای این باغچه، چقدر جلب نظر گردشگران رو داره که مسیرشون به این اتاق گم شده و کنجکاوی، اونها رو اینجا کشونده!
واقعاً دنیا چقدر ارزش داره که قدر لحظات را ندانیم؟
حافظ میگه بنیان دنیا هیچ بر هیچه یا میگه، پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت، من چرا این جهان را به جوی نفروشم؟
اما همه اینها ادعاست و باید راستی آزمایی بشه
اینجاست که آتش میاد و جمله نیست ها (نیستان) رو نیست میکنه و وقتی که نی اعتراض داره که مطلوب تو از سوزاندن من چیست؟ آتش میگه، عشقم میکشه بسوزانم، تو که نیستی، پس چه فرقی میکنه برات! اگر راست میگی! برات مهم نیست این دنیا البته!
بنابراین، بنده قضاوتی نکردم، فقط خواستم راهنمایی کرده باشم به سبک و سیاق طوطی بازرگان، عمل با نیت باید همخوانی داشته باشه، وگرنه توی مسیر روشنگری و پرداخت زکات و خمس دارایی های معنوی و مادی، یکی هم به ما بد و بیراه گفت! چه باک؟ مگر نه اینکه ما برای رضای خدا داریم انفاق میکنیم؟ پس چرا از بنده خدا دلخور باشیم؟
بنده این دلخوری را در نوشته های شما میبینم که همخوانی با نیت پاک شما نداره!
پس یا نیت شما پاک نیست و منطبق بر ادعا، یا این دلخوری ها بی معنی و بی جاست! به هر روی، آتش انتقادات، راستی آزمای مدعای شماست!
در ضمن، کسی که از خودش مطمئن نیست و نظراتش ای بسا اشتباه است، از نسخه نویسی دیگران نباید ایراد بگیره! یا اینکه مطمئنه که طرف مذکور اشتباه نسخه نویسی میکنه، باید نسخه صحیح ارائه بده، وگرنه خراب کردن باغچه دیگران و لگدمال کردن گلهاش، جرمه! و جزاش سوزانده شدن! یا هر چیزی که صاحب باغچه اراده کنه!
اینها نظرات شخصی بنده است و صد البته به درستی شون کاملاً ایمان دارم
ارادتمند هر دو بزرگوار
(نی)
------------------
هر که او داد حسن خود را در مزاد
صد قضای بد ســـــــوی او رو نهاد
...
من کسی در ناکسی دریافتم
پس کسی در ناکسی دربافتم
در اصل توسط B A R A N پست شده است
View Post
باران جان، شاهد از غیب آمد و من با کمک از پست شما، میخوام جوابیه ای به دلنوشته های ریوی عزیز بدهم
جناب ریو، روی سخنم با شماست، ولی مثل همون پست، کلی گویی هم هست
از پست های شما، استنباط من این بود که میخواهید نقش سرپوش بر چاه را ایفا کنید تا نابینایی درون چاه نیافتد! اما خودتان اذعان دارید که اینجا هر کسی آمده، به طمع نانی آمده، پس برادر من، سوراخ دعا را گم کرده اید!
دکتر بهزادی، زحمت کشیده، یک سایت اجاره کرده، تعدادی از دوستان رو گرد هم آورده یا استخدام کرده (نمیدونم سرمایه شخصی است یا مدیریت) و در آن سایت، مشغول ارتزاق است و اگر هم بگه نیستم( بنده اصلا دکتر بهزادی رو نمیشناسم، اما یکی - دوباری نوشته های ایشون رو خواندم، بسیار پربار و سنجیده بود، لااقل خارج از حیطه دانش من برای عیبجویی، برای همین هم اظهار نظری درباره مطالب ایشان ندارم) به احتمال 100 درصد دروغ گفته. چون هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیره! (معادل فارسی پنیر مجانی) ی
بنده به وبلاگ شما همون اوایل سر زدم... چند دفعه ای آمدم، کامنت گذاشتم... اما کامنت بنده منتشر نشد، ضمن اینکه بسیار بسیار وبلاگ خلوتی بود که حوصله منی که پرچانه هستم، سر میرفت! بنده هم دنبال خوراک خودم هستم که در وبلاگ شما نیافتم!
توی آدان نصف روز نکشید که جول و پلاس منو ریختند بیرون، نیست و نابودم کردند. اما هیچ جا اعتراضی نکردم... چرا باید اعتراض کنم؟ ارث پدرم که نیست! تو تالار بورس هم خطوط قرمز رو درنوردیدم و مستوجب عقوبت و قبول جرم کردم. چرا باید شکایتی داشته باشم؟
الان هم اینجا برای خودم دلی دلی میکنم، با تجربیاتی که تا کنون کسب کرده ام و با عنایت به کامنت دوست خوبمون جناب باران، قصدم دلی دلی کردنه، مثل نی!
نه آمده ام که کسی رو عوض کنم، نه مثل سابق سرم برای بحث درد میکنه و نه ادعای چراغ راه بودن دارم (که قبلاً دوست داشتم روشنگری کنم)
اما، دارم تو یک مکان (بنده عمدتاً در یک تاپیک و یک فروم لنگر میندازم)، گلکاری میکنم و اگر درست به این گلها آب بدم، شاید باغچه ای شد و بعد هم باغی و بستانی و روضه ای! این بستگی به این داره که گلهای این باغچه، چقدر جلب نظر گردشگران رو داره که مسیرشون به این اتاق گم شده و کنجکاوی، اونها رو اینجا کشونده!
واقعاً دنیا چقدر ارزش داره که قدر لحظات را ندانیم؟
حافظ میگه بنیان دنیا هیچ بر هیچه یا میگه، پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت، من چرا این جهان را به جوی نفروشم؟
اما همه اینها ادعاست و باید راستی آزمایی بشه
اینجاست که آتش میاد و جمله نیست ها (نیستان) رو نیست میکنه و وقتی که نی اعتراض داره که مطلوب تو از سوزاندن من چیست؟ آتش میگه، عشقم میکشه بسوزانم، تو که نیستی، پس چه فرقی میکنه برات! اگر راست میگی! برات مهم نیست این دنیا البته!
بنابراین، بنده قضاوتی نکردم، فقط خواستم راهنمایی کرده باشم به سبک و سیاق طوطی بازرگان، عمل با نیت باید همخوانی داشته باشه، وگرنه توی مسیر روشنگری و پرداخت زکات و خمس دارایی های معنوی و مادی، یکی هم به ما بد و بیراه گفت! چه باک؟ مگر نه اینکه ما برای رضای خدا داریم انفاق میکنیم؟ پس چرا از بنده خدا دلخور باشیم؟
بنده این دلخوری را در نوشته های شما میبینم که همخوانی با نیت پاک شما نداره!
پس یا نیت شما پاک نیست و منطبق بر ادعا، یا این دلخوری ها بی معنی و بی جاست! به هر روی، آتش انتقادات، راستی آزمای مدعای شماست!
در ضمن، کسی که از خودش مطمئن نیست و نظراتش ای بسا اشتباه است، از نسخه نویسی دیگران نباید ایراد بگیره! یا اینکه مطمئنه که طرف مذکور اشتباه نسخه نویسی میکنه، باید نسخه صحیح ارائه بده، وگرنه خراب کردن باغچه دیگران و لگدمال کردن گلهاش، جرمه! و جزاش سوزانده شدن! یا هر چیزی که صاحب باغچه اراده کنه!
اینها نظرات شخصی بنده است و صد البته به درستی شون کاملاً ایمان دارم
ارادتمند هر دو بزرگوار
(نی)
------------------
هر که او داد حسن خود را در مزاد
صد قضای بد ســـــــوی او رو نهاد
...
من کسی در ناکسی دریافتم
پس کسی در ناکسی دربافتم
نظر