دکتــــــــــر علــــــی شریعتــــــــــی
Collapse
X
-
از دیگر نظریات عمده شریعتی نظریه امت، به پیشوایی امامت است. بسیاری این نظریه را سرآغاز پیدایش ولایت فقیه میدانند.[نیازمند منبع]
کتاب «امت و امامت» شريعتی به ويژه مورد انتقاد شديد تجديدنظرطلبان بود، کتابی که در آن شريعتی رای افراد ناآگاه جامعه را خوار شمرده و خواستار نوعی دمکراسی ارشاد شده برای جوامع عقبمانده تا دست يافتن آن ها به سطح قابل قبولی از توسعه شده بود. به باور منتقدان، شريعتی با طرح بحث امت و امامت و بیاعتنايی به رای تودهها، ناخواسته به توجيه نظريه ولايت فقيه در جمهوری اسلامی کمک کرده بود.[۲۶]
شریعتی در این زمینه بحث دموکراسی رأسها و دموکراسی رأیها را مطرح میکند. دموکراسی رأسها از نظر وی مربوط به جوامعی است که آرای افراد وابسته به دیگران است و مثلاً رییس قبیله رأی خود را بر تمام قبیله تحمیل میکند. اما دموکراسی رأیها مربوط به جوامعی است که افراد جامعه به «اندویدوئالیسم کامل» رسیدهاند. [۲۷]
شریعتی میگوید:
رهبري امت (امامت) متعهد نيست كه همچون رئيس جمهور امريكا، يا مسئول برنامه «شما و راديو»، مطابق ذوق و پسند و سليقه مشتری ها عمل كند، و تعهد ندارد كه تنها خوشی و شادی و برخورداري -در حد اعلا- به افراد جامعهاش ببخشد. بلكه میخواهد و متعهد است كه در مستقيمترين راهها، با بيشترين سرعت و صحيحترين حركت، جامعه را بسوی تكامل رهبری كند، حتی اگر اين تكامل بقيمت رنج افراد باشد، البته رنجی كه اكثريت، آگاهانه پذيرفتهاند، نه كه بر آنها تحميل كرده باشند. بدين ترتيب، «امامت» عبارت میشود از رسالت سنگين رهبری و راندن جامعه و فرد از «آنچه هست»، به سوی «آنچه بايد باشد»، به هر قيمت ممكن، اما نه به «خواست شخصی امام»، بلكه بر اساس ايدئولوژی ثابتی كه امام نيز بيشتر از هر فردی، تابع آن است و در برابرش مسئول! و از همين جا است كه امامت از ديكتاتوری جدا ميشود و رهبری فكری انقلابی با رهبری فردي استبدادی تضاد میيابد.[۲۸]
نظر
-
پاسخ : دکتــــــــــر علــــــی شریعتــــــــــی
خدایا به هر که دوست میداری بیاموز که عشق ورزیدن بهتر از زندگی کردن است.
وبه هر که دوست تر می داریبچشان که دوست داشتن بهتر از عشق ورزیدن است.
دکتر علی شریعتی
در روزگاری که “سلام” و “خداحافظ” فرقی با هم ندارند نه ماندن کسی حادثه ست نه رفتنِ کسی فاجعه !
نظر
-
پاسخ : دکتــــــــــر علــــــی شریعتــــــــــی
اگر تنهاترین تنها ها شوم باز خدا هست .
اوجانشین همه نداشتن هاست.نفرین وافرینها بی ثمر است.
اگر تمامی خلق گرگهای هار شوندواز اسمان هول وکینه بر سرم باردتوتنهای مهربان وجاویدواسیب ناپذیر من هستی.
ای پناهگاه ابدی!
تو می توانی جانشین همه بی پناهیها شوی.
در روزگاری که “سلام” و “خداحافظ” فرقی با هم ندارند نه ماندن کسی حادثه ست نه رفتنِ کسی فاجعه !
نظر
-
-
پاسخ : دکتــــــــــر علــــــی شریعتــــــــــی
جملات کوتاه و زیبا از دکتر شریعتی
1-اگر تنها ترین تنها شوم باز خدا هست،او جانشین همه نداشتن های من است.
2-خدا به من زیستی عطا کن که در لحظه مرگ،به بی ثمری لحظه ای که برای زیستن تلف کردم،سوگوار نباشم.
3-به زور می توان چیزی را گرفت اما به ذور نمی توان ان را نگه داشت.
4-ارزش وجودی انسان به اندازه حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
5-اگر قادر نیستی خود را بالا ببری،همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای را بالا ببری.
6-هر کس را نه بدان گونه که هست احساسش می کنند،بدان گونه که احساسش می کنند هست.
7-وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغ می کند پرهایش سفید می ماند،ولی قلبش سیاه میشود.دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است.
8-دل های بزرگ و احساس های بلند،عشق های زیبا و پر شکوه می افرینند.
9-اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی ازار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن!در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است.
10-اکنون با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم.این زندگی من است.
11-وقتی خواستم زندگی کنم راهم را بستند. وقتی می خواستم ستایش کنم،گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن،گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن،گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید،می خواهم پیاده شوم.
12-به سه چیز تکیه نکن،غرور،دروغ و عشق.ادم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد.
13-زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق می ورزد.
14-خدایا به هر کس دوست می داری بیاموز
که عشق از زندگی کردن بهتر است،
و به هر کس دوست تر می داری،بچشان
که دوست داشتن از عشق برتر است.
15-تا بی پناه نگردم،پناهم نخواهی داد
تا نیفتم،دستم را نخواهی گرفت.
16-وقتی عشق فرمان می دهد،
«محال»سر تسلیم فرود می اورد.
17-عشق در اوج اخلاصش به ایثار رسیده
و در اوج ایثارش به قساوت.
18-می دانم تشنه ای اما.....
اما این دریا را در کوزه نمی توان کرد.
19-تنهایی،ارمگاه جاوید من است
و درد و سکوت، همنشین تنهایی من!به پریشانی یک ارزوی اشفته چه می دانم چگونه از تنهایی اتاق گریختم عشق فراتر ازانسان و فراتر از خدا نیز هست و ان دوست داشتن است.
20-دوست داشتن از عشق برتر است و من هرگز خود را تا بلندترین قله عشق های بلند،پایین نخواهم اورد.
نظر
-
پاسخ : دکتــــــــــر علــــــی شریعتــــــــــی
کودکی
علی شریعتی در دوم آذر سال ۱۳۱۲ در روستای کاهک در کویر مزینان در نزدیکی سبزوار زاده شد. پدر پدربزرگش، ملا قربانعلی معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده حاج ملا هادی سبزواری محسوب میشد. ملاقربانعلی چهار فرزند به نامهای محمود، احمد، حسن و حسین داشت. محمود که به هنگام مرگ پدر، به تحصیل علوم قدیمه مشغول بود، با اصرار مردم مزینان به آنجا آمد تا پیشنماز مسجد و مدرس حوزه علمیه باشد. او تا پایان عمر خود در مزینان ماند و چهار فرزند به نامهای معصومه، قربانعلی، محمدتقی و آقامیرزا محمد از خود بهجا گذاشت. محمد تقی شریعتی در سال ۱۳۱۱ با دختری روستایی از اهالی کاهک به نام زهرا امینی ازدواج کرد و اولین فرزند آنها، علی شریعتی بود.[۸]
شریعتی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان ابن یمین در مشهد در سال ۱۳۱۹ آغاز کرد، اما به دلیل بحرانی شدن اوضاع کشور در سال ۱۳۲۰، محمدتقی شریعتی مجبور شد خانوادهاش را به ده بفرستد و بنابراین وقفه کوتاهی در تحصیلات شریعتی ایجاد شد. پس از آن، شریعتی به همان دبستان برگشت و تحصیل را ادامه داد.
نظر
-
پاسخ : دکتــــــــــر علــــــی شریعتــــــــــی
تحصیل در دانشگاه سوربن
علی شریعتی در بین سالهای ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۴ در فرانسه زندگی میکرد. او در سال ۱۹۶۳ تز دکترایش را در ۱۵۵ صفحه به زبان فرانسه و با عنوان «فضائل بلخ» ارائه کرد. تز او در واقع ترجمهای بود از بخش سوم یک کتاب قرن سیزدهم میلادی از صفیالدین بلخی. تز دکترای شریعتی زیر نظر ژیلبر لازار نوشته شده بود. او توانست با کمترین نمره ممکن که فقط برای قبولی کافی است مدرک خودش را بگیرد. برخی به اشتباه نوشتهاند که او مدرک دکترایش را در جامعهشناسی یا تاریخ ادیان یا هر دو گرفتهاست. برخی نیز با توجه به تز دکترایش استدلال میکنند که مدرک دکترای او در زمینه فیلولوژی است. عنوان رسمی مدرک او «تاریخ اسلام در قرون وسطی» بود. سفارت ایران در پاریس مدرک او را به عنوان مدرک دکترا در ادبیات به رسمیت شناخت.
نظر
-
پاسخ : دکتــــــــــر علــــــی شریعتــــــــــی
زندگی مخفیانه و مرگ
شریعتی از آبان ماه ۱۳۵۱ تا تیر ماه ۱۳۵۲ به زندگی مخفی خود روی آورد. ساواک به دنبال او بود و از تعطیلی حسینیه ارشاد به بعد، متن سخنرانیهای شریعتی با اسم مستعار به چاپ میرسید. در تیر ماه ۱۳۵۲، ساواک پدر علی شریعتی و بعد برادر خانم وی را به گروگان گرفت و به زندان اوين برد تا شریعتی به ناچار خود را معرفى كند. بعد از آن روز به مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت و پس از آن آزاد شد زیرا شاه به دليل فشارهاى بینالمللی و درخواست وزير فرهنگ الجزاير دريافت كه نگه داشتن شريعتى در زندان بيش از آزادى او ميتواند به شهرت و محبوبيت او بيافزايد.[۱۱] اسارت درازمدت در سلول، او را سخت به نور آفتاب حساس کرده بود و از نظر روحی هم بسيار افسرده شده بود. رژيم همه راههای مبارزه اجتماعی را بر او بسته بود، حسينيه ارشاد تعطيل و او از تدريس در دانشگاه محروم شده بود. مبارزه مخفی هم عملاً امکان نداشت. ساواک او را شديداً تحت نظر داشت و روز به روز حلقه اين محدودیتها تنگتر میشد. شریعتی خود میگوید: «ظاهراً آزاد هستم و از قيد اسارت، به اصطلاح رهايی یافتهام ولی آنچه مسلم است نوع زندانم تغيير کرده و از زندان دولتی به زندان خانه منتقل شدهام». دکتر شریعتی پس از دو سال، خسته از وضعيتش تصميم به «هجرت» میگیرد. ممنوعالخروج بودن مانع بزرگی برای مهاجرت او به خارج از کشور بود. اما وی با گرفتن گذرنامه با اسم فامیلی "مزینانی" توانست از کشور خارج شده و تهران را به مقصد بروکسل ترک کند. شریعتی پس از چند روز اقامت در بروکسل آنجا را به مقصد ساوتهمپتون انگلیس ترک میکند. وی در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در حالی که سه هفته از سفرش به انگلستان میگذشت، در ساوتهمپتون به شکل مشکوکی درگذشت. دلیل رسمی مرگ وی انسداد شرائین و نرسیدن خون به قلب اعلام شد؛ هرچند مرگ وی به دلیل نداشتن سابقهٔ بیماری قلبی، عدم کالبدشکافی و اعلام نتیجه سریع و خبرداشتن سفارت ایران در لندن از مرگ وی قبل از اعلام رسمی خبر مشکوک بود.[۱۲] شریعتی وصیت کرده بود که وی را در حسینیهٔ ارشاد دفن کنند، ولی هماکنون در قبرستانی کنار آرامگاه حضرت زینب کبری، در شهر دمشق نگهداری میشود و خانوادهاش هزینه نگهداری جسد وی را متقبل شدند.
نظر
نظر