کاربران گرامی بورسی، با توجه به تغییرات اخیر سایت در صورت وجود هر گونه مشکل در استفاده از سایت (درج پیام، عضویت و...) با ایمیل boursy.com[@]gmail.com در ارتباط باشید یا موضوع را در تاپیک «شما بگویید...» درج کنید.
اينها گويي تنها تصنيف هاي چرندي را كه مطرب ها به آواز مي خوانند موسيقي خيال كرده اند!يا موسيقي را جز لهو و لعب شمرده اند در حاليكه لعب بازي هاي سرگرم كننده بي فايده است و لهو هر عملي يا سخني كه وقت و انرژي را صرف مي كند و هيچ چيز مثبتي توليد نمي كند در حاليكه برخي از انواع موسيقي مثل ديگر هنرها(مثلا شعر) ميتواند در خدمت ايمان و روح و علم و تربيت و تكامل و تلطيف احساس قرار گيرد و يك سمفوني عميق از يك كتاب فلسفي يا اخلاقي اثر بخش تر است،شنيدن سمفوني پنچم بتهوون كه آن همه شكوه و اقتدار به انسان ني بخشد حرام است و كشيدن ترياك چون مسكر مايع نيست حلال؟اين چه جور فقهي است؟
دكتر علي شريعتي – برگرفته از كتاب شيعه صفحه 207
آنها كه رفتند كاري حسيني كردند و آنها كه ماندند بايد كاري زينبي كنند ، و گرنه يزيدي اند !.................
دكتر علي شريعتي برگرفته - از كتاب حسين وارث آدم
ای علی! دینداران متعصّب و جاهل، تو را به حربه تکفیر کوفتند و از هیچ دشمنی و تهمت فروگذار نکردند و غربزدگان نیز که خود را به دروغ، «روشنفکر» مینامیدند، تو را به تهمت ارتجاع کوبیدند و اهانتها کردند. رژیم شاه نیز که نمیتوانست وجود تو را تحمّل کند و روشنگری تو را مخالف مصالح خود میدید، تو را به زنجیر کشید و بالاخره «شهید» کرد یکی از مارکسیستهای انقلابینما در جمع دوستانش در اروپا میگفت: «دکتر علی شریعتی، انقلاب کمونیستی ایران را هفتاد سال به تأخیر انداخت» و من میگویم که: «دکتر علی شریعتی، سیر تکاملی مبارزه در راه حقّ و عدالت را هفتاد سال به جلو برد» تو ای شمع زیبای من! چه خوب سوختی و چه زیبا نور تاباندی، و چه باشکوه، هستی خود را در قربانگاه عشق، فدای حق کردی من هیچگاه از سوزش قلب تو و کوه اندوه تو و هاله حزنی که بر وجودت سایه افکنده بود، احساس نگرانی نمیکردم؛ زیرا میدانستم که تو شمعی و باید بسوزی تا نور بدهی سوختن، حیات است و آرامش، مرگ تو؛ و حرام است که شمع مقدّس وجود تو، قبل از آنکه سر تا به پا بسوزد، خاموش و تاریک گردد ای علی! ای نماینده غم! ای دریای درد! این رحمت بزرگ خدا بر تو گوارا باد ای علی! به جسم بیجان تو مینگرم که از هر جانداری زندهتر است؛ یک دنیا غم، یک دنیا درد، یک کویر تنهایی، یک تاریخ ظلم و ستم، یک آسمان عشق، یک خورشید نور و شور و هیجان، از ازلیت تا به ابدیت در این جسم بیجان نهفته است تو ای علی! حیات جاوید یافتهای و ما مردگان متحرک آمدهایم تا از فیض وجود تو، حیات یابیم قسم به غم، که تا روزگاری که دریای غم بر دلم موج میزند، ای علی، تو در قلب من زنده و جاویدی قسم به شهادت، که تا وقتی که فدائیان از جان گذشته، حیات و هستی خود را در قربانگاه عشق فدا میکنند، تو بر شهادت پاک آنها شاهدی و شهیدی و تو ای خدای بزرگ! علی را به ما هدیه کردی تا راه و رسم عشقبازی و فداکاری را به ما بیاموزاند؛ چون «شمع» بسوزد و راه ما را روشن کند و ما به عنوان بهترین و ارزندهترین هدیه خود، او را به تو تقدیم میکنیم، تا در ملکوت اعلای تو بیاساید و زندگی جاوید خود را آغاز کند
[SIZE=2][B][COLOR="#000000"]ترید همان قدرت ذهن است و تریدر موفق، ذهن قدرتمندی دارد. نه یک روش پیچیده آنالیز[/COLOR][/B][/SIZE]
وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم ,
وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم,
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من اورا دوست داشتم,
وقتی که او تمام کرد من شروع کردم,
وقتی او تمام شد من آغاز شدم
و چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن است مثل تنها مردن..
دکتر علی شریعتی
حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را
هر لحظه حرفي در ما زاده ميشود
هر لحظه دردي سر بر ميدارد
و هر لحظه نيازي از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش ميکند
اين ها بر سينه ميريزند و راه فراري نمييابند
مگر اين قفس کوچک استخواني گنجايشش چه اندازه است؟
دكتر شريعتي
حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را
خدايا !
رحمتي کن تا ايمان ، نان و نام برايم نياورد،
قوتم بخش تا نانم را و حتي نامم را در خطر ايمانم افکنم
تا از آنها باشم که پول دنيا را ميگيرند و براي دين کار ميکنند، نه از آنان که پول دين را ميگيرند و براي دنيا کار مي کنند
دکتر شريعتي
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم و به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم
دومین روز بارانی چطور؟ پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ ...تو کاملا خیس بود و
سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد و و و و
چند روز پیش را چطور؟ به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم . . .
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو .
. دکتر شریعتی نميدونم اين نوشته چرا اين اينقدر روم تاثير گذاشت و اشكمو در آورد
حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را
نظر