دکتــــــــــر علــــــی شریعتــــــــــی

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • غزاله
    عضو فعال
    • Apr 2012
    • 343

    #106
    خدایا

    آتش مقدس شک را

    آن جنان در من بیفروز

    تا همه یقین هایی را که در من نقش کرده اند بسوزد

    وآنگاه از پس توده ی این خاکستر

    لبخند مهراوه بر لبهای صبح یقینی

    شسته از هر غبار طلوع کند

    خدایا

    به هرکی دوست میداری بیاموز

    که عشق اززندگی کردن بهتر است

    و به هرکس که بیشتر دوست میداریش بچشان

    که دوست داشتن از عشق برتر است !

    نظر

    • غزاله
      عضو فعال
      • Apr 2012
      • 343

      #107
      خدایا:

      به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ

      بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم

      و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم

      بگذار تا آن را من خود انتخاب کنم

      اما آنچنان که تو دوست داری

      چگونه زیستن را تو به من بیاموز

      چگونه مردن را من خود خواهم آموخت !!!!!!!!!

      نظر

      • غزاله
        عضو فعال
        • Apr 2012
        • 343

        #108
        مثل هر آدم ضعیفی که در سختیها بیشتر به یاد خدا میافتد و در بیکسی بیشتر میفهمد که خدا تنها کس هر کسی است، خدا را به روشنی و صراحت صبحی که دارد در برابر چشمهای منتظرم طلوع میکند، حس میکنم، میبینم، دستهای لطیف و حمایتگرش را بر روی شانههایم لمس میکنم و از این همه لطف و مهر که به این بنده حقیر و بیارج ارزانی داشته است غرق هیجان و خجلتم.

        دکتر علی شریعتی / با مخاطبهای آشنا /

        نظر

        • غزاله
          عضو فعال
          • Apr 2012
          • 343

          #109
          ماندن، سنگ بودن است و رفتن، رود بودن .

          بنگر که سنگ بودن به کجا می رسد جز خاک شدن ،

          و رود بودن به کجا می رود جز دریا شدن ...

          نظر

          • غزاله
            عضو فعال
            • Apr 2012
            • 343

            #110
            آنچه می خواهیم نیستیم وآنچه هستیم نمی خواهیم .....
            آنچه دوست داریم نداریم و آنچه را داریم دوست نداریم .......
            وعجیب است هنوز امیدوار به فردایی روشن هستیم .....
            ساعت ها را بگذارید بخوابند بیهوده زیستن نیازی به شمردن ندارد!

            نظر

            • غزاله
              عضو فعال
              • Apr 2012
              • 343

              #111
              ابراهیم وار زندگی کن. و در عصر خویش معمار کعبه ی ایمان باش!

              نظر

              • بورس دوست
                عضو فعال
                • Mar 2012
                • 905

                #112
                .
                روزگاري بود ميوه اش فتنه, خوراکش مردار, زندگي اش آلوده, سايه هاي ترس شانه هاي بردگان را مي لرزاند . تازيانه ستم, عاطفه را از چهره ها مي سترد . تاريکي, در اعماق تن انسان زوزه مي کشيد و دخترکان بي گناه, در خاک سرد زنده به گور مي شدند . و در اين هنگام بود که محمد (ص) بر چکاد کوه نور ايستاد و زمين در زير پاهاي او استوار گرديد .

                &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&& &&&&&&&&&&&&&&

                .
                ستاره اي بدرخشيد و ماه مجلس شد
                دل رميده ما را انيس و مونس شد
                نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
                به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

                *****بعثت پيامبر اکرم(ص) مبارک باد ****
                .

                نظر

                • بورس دوست
                  عضو فعال
                  • Mar 2012
                  • 905

                  #113
                  « بسم الله الرحمن الرحيم . اقرا باسم ربك . اقرا بسم ربك الذي خلق , خلق الانسان من علق , اقرا و ربك الاكرم الذي علم بالقلم . علم الانسان ما لم يعلم »
                  پس از قرن چهارم میلادی و از زمانی كه امپراطوران روم به مسیحیت گرویدند و عقاید كلیسا را به عنوان آرا و عقاید رسمی ترویج كردند، بنای مخالفت را با حوزههای فكری و علمی آزاد گذاشتند تا این كه سرانجام ژولتی نین، امپراتور روم شرقی در سال 529 میلاد مسیح (قرن ششم میلادی) دستور تعطیلی دانشگاهها و بستن مدارس و مراكز علمی را صادر كرد و دانشمندان از بیم جان متواری شدند و چراغ علم و فلسفه در قلمرو امپراتوری روم خاموش شد.

                  درست در همین زمان بود، قرن ششم میلادی و مقارن با خاموشی چراغ علم و دانش در روم، بزرگترین حادثه تاریخ به وقوع پیوست و شبهجزیره عربستان شاهد بعثت بهترین مخلوق خداوند، محمد امین(ص) شد كه در نخستین گام به فراگیری علم و دانش فراخوانده شد، «بخوان به نام پروردگارت كه آفریدت» و سپس پیروان خود را به آموختن علم و دانش از آغاز تا پایان زندگی با روایت «اطلب العلم من المهد الی اللحد» فراخواند.
                  محمد تركیبی از موسی و عیسی است، گاه او را در صحنههای مرگبار جنگ میبینیم كه از شمشیرش خون میچكد و پیشاپیش یارانش كه برای كشتن یا كشته شدن بیقراری میكنند، میتازد و گاه وی را میبینیم كه وقتی هر روز در رهگذرش مرد یهودی از بام خانهاش خاكستر بر سرش میریزد و او نرمتر از مسیح، همچون بایزید، روی درهم نمیكشد و یك روز كه از كنار خانه وی میگذرد و از خاكستر مرد خبری نمیشود، میپرسد رفیق ما امروز سراغ ما نیامد؟ و چون میشنود كه بیمار شده است به عیادتش میرود.
                  دکتر علی شریعتی

                  نظر

                  • salehiar
                    عضو فعال
                    • Nov 2011
                    • 331

                    #114
                    "حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال مذهبی (روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال میکنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت. آثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین میداند و در چنین صورتی مردم حق اظهارنظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. یک زعیم روحانی خود را بخودی خود زعیم میداند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین، نه به اعتبار رأی و نظر و تصویب جمهور مردم؛ بنابراین یک حاکم غیرمسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا میداند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمیدهد بلکه رضای خدا را در آن میپندارد. گذشته از آن، برای مخالف، برای پیروان مذاهب دیگر، حتی حق حیات نیز قائل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس و دشمن راه دین و حق میشمارد و هر گونه ظلمی را نسبت به آنان عدل خدایی تلقی میکند خلاصه حکومت مذهبی همان است که در قرون وسطی کشیشان داشتند و ویکتور هوگو آن را بدقت ترسیم کرده است. ."
                    دکتر شریعتی- كتاب مذهب علیه مذهب، ص 206

                    نظر

                    • salehiar
                      عضو فعال
                      • Nov 2011
                      • 331

                      #115
                      دکتـر شریعتی : قـرآن



                      قرآن کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از 30 سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز !

                      کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست ...

                      این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند وبالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد.

                      قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "

                      چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .

                      قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام.

                      یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته، یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟

                      قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند، آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند... اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ”احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …

                      قرآن ! من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه، خواندن تو آز آخر به اول، یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند، حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .

                      خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .

                      آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ، گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.

                      نظر

                      • جواد مهرابی
                        عضو فعال
                        • May 2012
                        • 543

                        #116
                        بردگي
                        و ناگهان ديدم در کنار فرعون ها و قارون ها که به بردگيمان
                        مي خريدند و به بيگاريمان مي کشيدند، ديگراني نيز به نام
                        جانشينان پيامبران سرکشيدند، روحانيان رسمي.
                        آري اين چنين بود برادر - دکتر علي شريعتي
                        بي آزاري بهترين دين است.((مثل سانسكريتي))

                        نظر

                        • آمن خادمی
                          مدیر
                          • Jan 2011
                          • 5243

                          #117
                          بامزه ترین پیامک "دکتر شریعتی" به روایت دخترش


                          سوسن شریعتی معتقد است: «موفق​ترین این جوک​ها آنهایی است که شریعتی را در یک موقعیت یا در روزمرگی قرار می​دهد و مینشاند: شریعتی در حال جریمه شدن، در حال بازگشت از خانه، در حال خیار خوردن، در سفر به تایلند و ...»

                          سوسن شریعتی در گفتوگویی مفصل و متفاوت به برخی سوالات و شبهات درباره پیامکها و ایمیلهای طنزی که در سال 91 با محوریت دکتر شریعتی تولید و بین مردم دست به دست شد، پاسخ داده است.

                          گزیده ای از اظهارات دختر دکتر شریعتی در گفتوگو با ویژه نامه نوروزی خطخطی که خبرآنلاین آن را منتشر کرده، در ادامه میآید:

                          * اولین پیامک برای من این بود: «هرچی جمله خفنه مال منه! دکتر علی شریعتی». و بعد تبدیل شد به موج. البته در این مدت شغل جدیدی هم برای ما درست شد و آن پاسخ به سوالاتی در باب صحت و سقم این جملات بود.

                          * واکنش همه اعضای خانواده به این پیامکها اغلب خنده بوده. انصافا در بعضی از این پیامکها ذوقورزی دیده میشود. شده است مادرم شاکی شود که چه بی تربیت و یا چه لوس اما موفق ترین این جوکها آنهایی است که شریعتی را در یک موقعیت یا در روزمرگی قرار میدهد و می نشاند: شریعتی در حال جریمه شدن، در حال بازگشت از خانه، در حال خیار خوردن، در سفر به تایلند و ... .

                          * یکی از یادداشتهای قابل توجهی که در این مورد و با همین مضمون نوشته شده است، با نام «آقا ننویس» را ما در سایت بنیاد فرهنگی شریعتی گذاشته ایم که آن را یکی از دانشجویان جامعه شناسی دانشگاه تهران نوشته است.

                          * واکنش خانواده در خلوت خود صرفا خندیدن نبوده، شاید تا وقتی که این جملات در فضای مجازی اینترنت میچرخید، میشد اینگونه تحلیل کرد که با فرض اسطورهای شدن شریعتی، بخشی از جامعه در حال اسطوره شکنی است ولی وقتی این جملات پیامکی شد و آن هم انبوه و آن هم در وضعیتی که می دانید پیامکها قابل کنترل است، این سوال مشروع پیش می آید که نکند و «ای بسا» و مثلا «از کجا معلوم» در ادامه همان سنت تئوری توطئه باشد؟ صرفا در حد سوال و بدون اینکه کسی متهم این ماجرا باشد. بعضی پیامکها هم آنقدر رندانه و ظریف است که از یک ذهن دولتی بعید است.

                          * بامزه ترین پیامکی که راجع به دکتر شریعتی خواندم، این بود: هی کچل! آهسته تر ...آخرش ما رو به کشتن میدی ... شریعتی ترک موتور دکتر چمران.

                          * (در پاسخ به ارسال این پیامکها برای کسی): نه! البته نه فقط به این دلیل که علیه شریعتی نباید تبلیغ کرد و نباید اینها را پخش کرد و ... بلکه به این دلیل که تا همین چندی پیش، حتی فوروارد کردن را بلد نبودم. تلفنباز هم نیستم. با دنیای مجازی هم از اساس میانه ای ندارم.

                          * چرا شریعتی؟ شکی نیست که شریعتی یکی از موثرترین روشنفکرانی است که هوس جایی دیگر، جوری دیگر را بر دلها انداخت و ما را خواهان و امیدوار به امکان تغییر کرد. اندیشهای بود منتقد وضع موجود و امیدوار به یک باید باشدی که نیست. امروز سرخوردگی از واقعیت ما را به همه وعده دهندگان و امیدبخشان بدبین میکند. «پیامبر دروغین امید!».

                          * این اتفاق نوعی واکنش است و الزاما در این واکنش تاریخ مطرح نیست، تاریخ ماجرا نشان از واقعیت دیگری دارد و آن اینکه شریعتی یک «مغضوب علیه» قدیمی بوده است و در حال حاضر هم هیچ اجماعی بر سر او در قدرت نیست. نسل جدید خود را قربانی یک موقعیت میداند و دنبال یک مسبب است. چه کسی در دسترستر از شریعتی؟ این وسط نسل همسال من، دلخور هم که باشیم تا بیاییم اس ام اس بزنیم و ... خیلی طول میکشد.
                          آخرین ویرایش توسط آمن خادمی؛ 2013/04/05, 12:21.
                          to continue, please follow me on my page

                          نظر

                          • ماهور
                            عضو فعال
                            • Feb 2011
                            • 1239

                            #118
                            نظر آیت الله طالقانی درباره دکتر شریعتی

                            یکی از مبارزان دوران انقلاب، به ذکر خاطره ای پرداخته که در آن، نظر آیتالله طالقانی درباره دکتر شریعتی بیان شده است.

                            به گزارش ایسنا به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، حجتالاسلام جعفری اصفهانی در کتاب خاطرات خود مینویسد: یک شب در ماه رمضان در برنامه افطاری که با آیتالله طالقانی داشتم از وی در مورد دکتر (شریعتی) پرسیدم. سوال کردم نظر شما در رابطه با صحبتهایی که درباره دکتر میشود، چیست؟ وی گفت: «دکتر تحصیلکرده حوزه علمیه قم نیست. ایشان یک دانشگاهی است و تمام دنیا را گشته است. روشنفکر است و آن طوری که از یک طلبه انتظار داریم، نباید از او انتظار داشته باشیم. در حال حاضر نفع ایشان بیشتر از ضررش است.»

                            یکی از خاطرات من نیز راجع به دکتر در زندان کمیته است. زندان کمیته، برجمانند بود که به دست سرتیپ زندیپور اداره میشد. آرایشگری آنجا بود که با زندانیان انس گرفته بود و همیشه سر صحبت را با آنها باز میکرد. از گرفتاریهای آنها سوال میکرد. یک روز که به آرایشگاه رفته بودم، از رفتار دکتر در این زندان برایم تعریف کرد و گفت: «شریعتی 18 ماه در سلولی که در حال حاضر شما زندانی هستید، بود. تصور ما این بود که دکتر فرد اوباشی است. در حالی که وی تا صبح بیدار میماند، عبادت می کرد و نماز شب میخواند. این برنامه همیشگی او بود. هیچ وقت عبوس و گرفته نمیشد. دوستان و آشنایانی که به ملاقات وی میآمدند، شیرینی و میوه میآوردند. دکتر آنها را در وضوخانه میگذاشت تا زندانیان استفاده کنند.»
                            چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند
                            گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر...

                            نظر

                            • آمن خادمی
                              مدیر
                              • Jan 2011
                              • 5243

                              #119
                              تصاویر: آلبوم خاطرات علی شریعتی
















                              to continue, please follow me on my page

                              نظر

                              • کارآمد
                                عضو فعال
                                • Jan 2011
                                • 315

                                #120
                                علی شریعتی مزینانی، مشهور به دکتر علی شریعتی [۵]‏ [۶] (۲ آذر ۱۳۱۲، روستای کاهک، سبزوار – ۲۹ خرداد ۱۳۵۶، ساوتهمپتون، انگلیس) نویسنده، جامعهشناس، تاریخشناس[۱][۷]، پژوهشگر دینی اهل ایران، از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریهپردازان انقلاب اسلامی ایران بود[۱]، که در سن چهل و چهارسالگی بهصورت مشکوکی در انگلستان درگذشت، و هماکنون آرامگاه وی در مکانی نزد مقبره حضرت زینب کبری در دمشق سوریه است.

                                شریعتی علاوه بر شهرت زیادش برای سهم داشتن در انقلاب ایران، دلیل دیگر شهرتش کارنامه فعالیتهای اوست که برای احیای مذهب و سنت در جامعه و بیدادگری نسبت به سلطنت وقت داشته است. شریعتی را در ادبیات معاصر معلم شهید مینامند. و از زمان انقلاب تاکنون یادبودهای زیادی یه یاد او برگزار و اجرا کردهاند. و از آن زمان نقدها و تجلیلهای زیادی پیرامون آثار، آراء و تاثیراتی که او بر چند دههٔ معاصر ایران گذاشته وجود دارد.

                                نظر

                                در حال کار...
                                X