فلسفه سیاسی

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • EHSANI
    ستاره‌دار(3)
    • Sep 2020
    • 2195

    #76
    پاسخ : فلسفه سیاسی

    در اصل توسط )(شاخص کل جعل علی) پست شده است View Post
    آخرش چی میشه/:.yead.:/
    داداش مگه فیلم سینمایی بود که میگی آخرش چی شد ؟!
    آخرش با صدای اذان موبایل از خواب بیدار شدم

    شما فرض کن به شیوه اصغر فرهادی نتیجه‌گیری آخرش به مخاطب واگذار شده .

    نکته اصلی رو نگرفتی...
    نگرش ، همه چیز است .

    نظر

    • گنجشک
      ستاره‌دار(3)
      • Jun 2022
      • 1321

      #77
      پاسخ : فلسفه سیاسی

      اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏


      وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ


      صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏
      آخرین ویرایش توسط گنجشک؛ 2023/09/15, 23:26.

      نظر

      • EURASIA
        عضو فعال
        • Jan 2022
        • 1253

        #78
        پاسخ : فلسفه سیاسی

        بخشید عزیزان من در تاپیک فلسفه کمتر می نویسم

        چرا امسال سال خرگوش است سال هنر و زیبایی و خوش گذرانی است

        به همین دلیل بیشتر در حال تماشای فیلم سینمایی بودم

        فلسفه تو سال چینی مار و سال خروس به اوج می رسد

        @};-
        زنده باد ازادی حقیقت دانش و سپس پیش به سوی پیشرفت

        نظر

        • گنجشک
          ستاره‌دار(3)
          • Jun 2022
          • 1321

          #79
          پاسخ : فلسفه سیاسی

          در اصل توسط EURASIA پست شده است View Post
          بخشید عزیزان من در تاپیک فلسفه کمتر می نویسم

          چرا امسال سال خرگوش است سال هنر و زیبایی و خوش گذرانی است

          به همین دلیل بیشتر در حال تماشای فیلم سینمایی بودم

          فلسفه تو سال چینی مار و سال خروس به اوج می رسد

          @};-
          درود جناب اورسیا


          بنده با فال و طالع بینی و.... یک مشکلی دارم


          میدونید ، کتاب طالع بینی را باز کنید ! دستتان را بگذارید روی عنوان بالای صفحه که نوشته متولد سال مار و گربه و خرگوش و نهنگ و اژدها

          مطالب رو بخوانید با این حس که این طالع شماست ! میبینید عه که خود منم !!! در واقع جوری نوشته شده که بشه به همه بخوره ، خوانش یا اندرستندینگش در ذهن با شما همزاد پنداری ایجاد می کنه


          لذا برای بر طرف شدن شبه و سنجش درستی سال خرگوش و مار یک آزمایش انجام بدیم با اجازه شما



          حدس بزنید بنده یا جناب احسانی متولد چه سالی هسیم

          نظر

          • EHSANI
            ستاره‌دار(3)
            • Sep 2020
            • 2195

            #80
            پاسخ : فلسفه سیاسی

            در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
            درود دوستان

            چنتا موضوع بود می خواستم بنویسم ، اما فکر می کنم موضوع مزیت نسبی یا صنایع موفق و صنایع نا موفق الان بیشتر در بورس باشه


            یک طرف بازار خودروساز های داخلی که خودروهای بی کیفیت میسازن و همیشه ضرر ساز ! هستن


            یک طرف صنایع بقول دوستان خام فروش یا پتروشیمی های کود ساز ، که سود خوبی تولید می کنند و واقعا مزیت نسبی دارند


            =========

            مزیت نسبی خوبه سود خوبه همه میدونیم ، هم تو کتاب ها خوندیم هم به چشم دیدیم هم در تاریخ روایت شده که خیلی خوبه و دمشون گرم ( بر پایه محاسبه و ریاضیات )


            اما علوم انسانی و فلسفه و سیاست انگار زیاد حال نمی کنه با مزیت نسبی



            در واقع افراد و گروه هایی که به مزیت نسبی میرسن ، 4 نعل به سمت موفقیت حرکت می کنند و یک گسستی پیش میاد بین بازنده ها و برنده ها ، علوم انسانی حکم میکنه که سنگ بندازیم جلو پاشون معنا نداره کسی به تاخت بره ، همه تو یک کشتی هسیم : ))



            لذا میشه برچسب زد

            مثلا بگیم خام فروش ها آلودگی محیط زیست ایجاد می کنند و باید مالیات بیشتری پرداخت کنند ( مالیات های سنگین )

            یا مثلا باعث گرمایش زمین شدن و حتی اگر مالیات هم بدن باز هم غلط کردن ، آهسته تر برن ما هم برسیم و فعالیت ها را کاهش بدن ، پول های مفتشون هم ببرن در انرژی های پاک سرمایه گذاری کنند و...



            =========

            یک مقدار بیشتر علوم انسانیش کنیم


            بیام بین روابط بین انسانی

            بالاخره چه خوشمون بیاد چه بد ، یک عده برنده هستن و یک عده بازنده

            دانش آموزهایی که همکلاسی بودن و توی یک کلاس و مدرسه بودن ، به هر دلیلی سرونوشت متفاوتی پیدا کردن ، یکیشون معاون وزیر شده ، یکیشون تو سطل های زباله پت جمع می کنه



            این یکم جالب نیست !



            می دونید ، اینجور نباید باشه ، که اون نفر بگه اگر من موفق تر هستم صرفا و فقط بخاطر تلاش های خودم بوده و تو اگر در سطل های زباله ای بخاطر اشتباهات خودت بوده


            صحبت از این بود که همه سوار یک کشتی هسیم


            هیچکدام از ما تجربه 2 بار زندگی را نداشته ، شما جعبه ای سر راهت وجود داشته که بازش کردی جایزه داخلش معاونت وزیر بوده ، جعبه ای که شرایط سر راه هم من قرار داده گشتن داخل سطل های زباله شد


            من تو شبیه به هم هسیم ، سوار یک کشتی هسیم



            پیشنهاد من صلح و دوستی هست و حفظ ارزش های انسانی هست ، پیشنهاد شما چیه ؟


            پیشنهاد اون ( احتمالا چون تا حالا بد شانسی نیاورده و روی زمین سفت نا ایستاده ) اینه که نه من بخاطر تلاش خودم اینجا هستم نه شرایط و نه هیچ چیز دیگه فقط تلاش ها و شایستگی های خودم !!!!


            در ادامه سوالی که پیش میاد اینه که چرا من باید در کشتی بمونم که جایگاهی ندارم ؟

            سهمم ! یک تخته پاره از کشتی هست ، یا بدین یا خودم می کنم !!! و ترجیح میدم در تنهایی باشم تا اینکه با همچین نفراتی داخل یک کشتی باشم !!! ( البته این بنده خدا خیلی آدم شریف و ساده ای بود که منویات خودش را بیان کرد و به یک تکه از کشتی راضی بود ، خودش هم گفت صلح طلب هست ! )
            معرفی کتاب


            استبداد شایستگی

            سویه‌ی تاریک شایسته‌سالاری




            فایل صوتی پادکست خلاصه کتاب را در لینک زیر بشنوید : استبداد شایستگی


            نویسنده‌ کتاب :

            مایکل سندل نویسنده‌ی کتاب استبداد شایستگی است. سندل در دانشگاه هاروارد امریکا فلسفه سیاسی تدریس می‌کند.



            خلاصه کتاب استبداد شایستگی Tyranny of merit

            «شایسته سالاری» نه تنها راه‌حل مناسبی برای چالش‌هایی شبیه به نابرابری نیست که حتی پیامدش برای خیر عمومی فاجعه‌ به بار می‌آورد.


            چرا کتاب استبداد شایستگی را پیشنهاد می‌کنیم؟

            پیامی که به ما می‌گوید «اگر تلاش کنی، موفق می‌شوی» را زیاد می‌شنویم. این پیام از دل این عقیده بیرون آمده که در نظام مبتنی بر شایسته‌سالاری، شرایط و موقعیت‌ها به صورت برابر در دسترس شهروندان است. اما در عمل می‌دانیم فاکتورهای زیادی در موفقیت ما نقش دارند و شرایط نابرابرتر از آن است که تنها فاکتور تلاش در دست‌یابی به موفقیت موثر باشد. مایکل سندل می‌گوید دلیل چنین شرایط نابرابری این نیست که شایسته‌سالاری به شکل درست یا کامل در جامعه پیاده نشده. بلکه مشکل اینجاست که اساسا شایسته‌سالاری ایده‌آل مناسبی برای از بین بردن نابرابری و ایجاد شرایط برابر برای تمام شهروندان نیست. در واقع شایسته سالاری سویه‌ی تاریک و آسیب‌رسانی دارد برای همین باید درباره‌اش محتاط باشیم.
            نگرش ، همه چیز است .

            نظر

            • EHSANI
              ستاره‌دار(3)
              • Sep 2020
              • 2195

              #81
              پاسخ : فلسفه سیاسی

              در اصل توسط EHSANI پست شده است View Post
              معرفی کتاب


              استبداد شایستگی
              نظر خوانندگان هم ، جالب بود :


              ارشام گفت:
              ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ در ۰۰:۳۵
              خوب یه کتاب دیگه از تیم خوب بی پلاس حیف که اقای سندل بر خلاف رودخانه طبیعت در حال شنا کردن هست و دنبال آرمانشهری با برابری شانس مساوی برای همه هست که تو طبیعت حتی یک نمونه هم از اون نیست و ما زاده طبیعت هستیم پس زیرمجموعه ای از کل هستیم در هر بار فعالیت زناشویی ۱۲۵ میلیون اسپرم ازاد میشه چنتا به نتیجه میرسه ؟ یکی تا دوتا ؟ شانس یک اسپرم چقدر هست؟ ۱ به ۱۲۵.۰۰۰.۰۰۰ خوب بیرحمه این درصد از شانس اما طبیت دلیلی داره فکر کنید اگر همش نتیجه میداد و بین اونها شانس مساوی بود چی میشد .
              منطق ما محدود به دانسته های ماست خیلی چیزایی که برای ما ناعدالتی هست عین عدالت و اگر تغییرش بدیم به یه چیزه نایس امکان داره عواقب وحشتناکی داشته باشه اما ما درک نکنیم غعلا . اقای سندل دنبال نایس بازی هست تولد سوسیالیست تو دل کپیتالیست که مثل ترکیب اب و روغن هست دو دیدگاه مختلف اولی جامعه مردم دوست اما ضعیف نمونش کشورهای اروپایی دومی نمونه برگرفته از طبیعت با منطق قوی تر و باهوش تر شانس زنده بودن داره تو رقابت اما در نهایت این سیستم کشوری ابرقدرت و قوی مثل امریکا و چین رو میسازه توسعه فردی به توسعه کشوری میرسه .
              دیدگاه اقای سندل به کارگر اشتباه هست چرا یک کارگر باید نا امید باشه؟ حقوق مکفی برای اداره یک خانواده رو داره بچه هاش میتونن اگر زحمت بکشن بورسیه همون دانشگاها بشن که ازش نام برده خیلی از مردم اصلا نمیخوان تحصیلات عالیه بکنن از چرخه اقتصاد هم عقب نمی افتند این دیدگاه اشتباه هست یک کارگر حرمت و منزلت اجتماعی داره سندیکا داره برای اجتماع مفید و لازمه نگاه به بالا هم براش یاس اور نیست ایشون تصور صفر و یکی داره ظرفیت انسانها متفاوت حتی با شانس برابر هم جامعه کارگر میخواد دانشمندم میخواد مهم این نیست کارگر رو پوش بدیم بالا تا برسه به دانشمنده باید هر کی تو هر شغلی هست در امد خوب داشته باشه به نوبه خودش خوش باشه کلیدش اینه
              راهم بازه تو امریکا این همه ملیونر خودساخته دانشمند از طبقه پایین جامعه امریکا و حتی نخبه های مهاجر از هند و چین و کشورهای جهان سوم سند این حرف من هست بهترین کشور برای شروع استارت اپ امریکا و کانادا هست یعنی اگر ایده داری و مرد کاری زمین بازی برات بازه اصولا این امریکا رو امریکا کرد فرصت برابر با تلاش و زحمت رویای امریکایی هست میدونم ۱۰۰% نیست اما بهترین ورژن فعلا هست
              حالا اقای سندل میگه چرا هاروارد افراد ثروتمند رو جذب میکنه؟ ایشون نمیدونه دانشگاه یک بیزینس هست باید بودجه سازی کنه از متمولین؟ اگر این پول نباشه هزینه بورسیه هارو از کجا بیاره با اون اساتید گرون رو؟ آقای سندل دنبال یک کمال گرایی در طبقات اجتماعی بشر در جامعه هست اما یک کشور کپیتالیست رو برای زندگی انتخاب کرده ایشون یک دوروی کامل هست چرا به یه کشور سوسیالیست نرفته ؟
              افراد طبقه بالا تحصیل کرده ها هستند و برای کارگرها تصمیم میگیرند؟ به هیچ وجه این طور نیست ابتدا تغییرات بین گروه ها و انجمن های کارگری مطرح و رای گیری داخلی میشه سپس به سندیکای مربوطه میره و مراحل تبدیل شدن به قانون توسط وکلای اتفاقا تحصیل کرده در اون حیطه برسی میشه و در انتها به صورت لایحه رای میاره در مجلس و دولت و اجرایی میشه اون تحصیل کرده های بالا در خدمت کارگران چون نونشون رو اینا میدن و کارگرا اعتصاب کنن پدر دولت در میاد
              جامعه رو تصور کنید که قشر تحصیل کرده بیاد پایین کارگرش بره بالا و بخواد تصمیمات حیاتی رو بگیره کارگر محترمه اما نه تو اون جایگاه هر قشری که زحمت کش جامعه باشه تو قشر خودش حیاتی و لازم و محترمه اما برای اون بالا مدارک تحصیلی البته از نوع دکترای غیر تقلبیش مهم هستند



              پاسخ


              عباس موید گفت:
              ۲۵ بهمن ۱۴۰۰ در ۰۲:۰۶
              درود بر شما. حرف آقای سندل البته خیلی پرت نیست، قضیه این است که این حرف برای امریکای آینده است، نه برای ایران اکنون که مشمول ناشایسته‌سالاری است و هنوز نه تنها به شایسته‌سالاری نرسیده که به معمولی‌سالاری هم نرسیده! طرح و ترجمه چنین مطالبی برای ایران امروز ما غلط‌انداز است و حس کاذبی از فهم مساله و روشنفکری به مخاطب می‌دهد، شبیه مطالبی که جلال آل‌احمد در دهه چهل از مطالب مجلات فرانسوی برمی‌داشت و به فارسی منتشر می‌کرد که ما باید از مصرف‌گرایی اجتناب کنیم، آنهم در جامعه ایران که سوءتغذیه بیداد می‌کرد!
              چیزی که از بحث‌های آقای سندل من فهمیده‌ام (در یوتیوب با زیرنویس فارسی هم هست) اینکه ما خیلی بیشتر از اینکه شایستگی فردی داشته باشیم در واقع “خوش‌”بخت یا “بد”بخت بوده ایم و باید حواس‌مان باشد که از دستاوردهای‌مان -اگر از بخت خوب برخوردار بوده ایم- بقیه هم سهمی دارند. مثالش هم بسکتبالیستی که سالی درآمد میلیونی دارد، این درآمدش نه از شایستگی شخصی او است بلکه از کسانی است که به تماشای بسکتبالش می‌نشینند و درآمدش را می‌سازند، پس او هم باید با طیب خاطر مالیات بدهد تا برای بهبود اوضاع اجتماعی و بقیه افراد مصروف بشود.
              تا حدی که من فهمیدم بحث این است، نه اینکه بیاییم شایسته‌ها را بکشیم پایین (شبیه انقلاب شکوهمند اسلامی) و پابرهنه‌ها را ببریم بالا تا عدالت را برقرار کنیم. همین که به شایسته‌ها بفهمانیم که شایستگی آنها ذاتی آنها نیست و بقیه هم سهمی در آن دارند منظور نویسنده برآورده شده.
              نگرش ، همه چیز است .

              نظر

              • EHSANI
                ستاره‌دار(3)
                • Sep 2020
                • 2195

                #82
                پاسخ : فلسفه سیاسی

                در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
                اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏


                وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ


                صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏

                یعنی میگی زیپ رو بکشم ؟!


                در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
                ...نوشتم که خاویار خوبه !
                ولی تولید چیپس برا کمپانی راحت تر هست ،
                و منافع پشت پرده کمپانی ایجاب میکنه که مردم همون چیپس رو دوست داشته باشند
                و در دسترس اشان باشه
                و ارزان و سهل الوصول باشه
                که بخورن بیشتر و سریع تر کار کنند
                و زود تر هم بمیرن
                و به پیری و هزینه بری برای کمپانی نرسن.


                /:.negaran.:/


                در واقع کمپانی نه تنها در جهت جهل مردم می کوشه و خوراک اشتباه توزیع می کنه
                که حتی اگر مردم در حال خروج از جهل باشه سریعاً گم راهشون میکنه
                چون سود و منفعت کمپانی در این هست.


                تنها راه علاجش هم تفکر انتقادی ، ساختن دوباره ی چرخ هست ! اصلا تو همین دوباره سازی های چرخ هست که صنعت حمل و نقل هر چندی دچار تحول شده !
                یعنی عاشقتم گنجشک جان :.thumbsupsmileyanim
                نگرش ، همه چیز است .

                نظر

                • )(شاخص کل جعل علی)
                  ستاره‌دار(1)
                  • Sep 2020
                  • 2057

                  #83
                  پاسخ : فلسفه سیاسی

                  در اصل توسط EHSANI پست شده است View Post
                  داداش مگه فیلم سینمایی بود که میگی آخرش چی شد ؟!
                  آخرش با صدای اذان موبایل از خواب بیدار شدم

                  شما فرض کن به شیوه اصغر فرهادی نتیجه‌گیری آخرش به مخاطب واگذار شده .

                  نکته اصلی رو نگرفتی...
                  نگرفتم
                  نکته اصلی چیه
                  میخوام بدونم شوهر دخترت و نوه ونتیجه ونبیره وندیدهات/:.yead.:/
                  چه حرکاتی زدند برای گرداندن جزیره :D
                  روحت دوباره کی میایی ببینی اخریه دقیقا کجاست
                  چکار اصغر فرهادی دارم
                  یا زنگ موبایلت
                  ثشرق-ثپردیس-ثباغ-اس پ -ثشاهد-ثتران-ثجوان-حخزر-کاسبین-درهاور دکپسول-انتی بیوتیک -کسرا-دیران-شلعاب--کروی-کمنگنز-واعتبارکلوند و و ختراک و سابیک وپسهند پکرمان دتوزیع جوین فباهنر-.پتایر-

                  نظر

                  • گنجشک
                    ستاره‌دار(3)
                    • Jun 2022
                    • 1321

                    #84
                    پاسخ : فلسفه سیاسی

                    درود جناب احسانی

                    متشکرم بابت معرفی کتاب و درج نظرات


                    ========

                    در اصل توسط دکترزیبایی عروق پست شده است View Post
                    در تنور عاشقی سردی مکن/
                    در مقام عشق، نامردی مکن/
                    لاف مردی می‌زنی مردانه باش/
                    در مسیر عاشقی، افسانه باش/
                    دین نداری، مردمی آزاده باش/
                    هر چه بالا می‌روی، افتاده باش/
                    در پناه دین، دکان‌داری مکن/
                    چون به خلوت می‌روی، کاری مکن/
                    عشق یعنی ظاهر باطن نما/
                    باطنی آکنده از نور خدا
                    /عشق یعنی عارف بی خرقه‌ای/
                    عشق یعنی بنده‌ی بی فرقه‌ای/
                    عشق یعنی آن‌چنان در نیستی/
                    تا که معشوقت نداند کیستی/
                    عشق یعنی ذهن زیباآفرین/
                    آسمانی کردن روی زمین/
                    عشق گوید مست شو گر عاقلی/
                    از شراب غیر انگوری ولی/
                    هر که با عشق آشنا شد، مست شد/
                    وارد یک راه بی بن‌بست شد/
                    کاش در جامم شراب عشق باد/
                    خانه‌ی جانم خراب عشق باد/
                    هر کجا عشق آید و ساکن شود/
                    هر چه ناممکن بود، ممکن شود/
                    در جهان هر کار خوب و ماندنی‌ست/
                    ردّپای عشق در او دیدنی‌ست/
                    شعرهای خوب دیوان جهان/
                    سرّ عشق است و سرود عاشقان/
                    سالک آری عشق رمزی در دلست/
                    شرح و وصف عشق کاری مشکل است/
                    عشق یعنی شور هستی در کلام/
                    عشق یعنی شعر، مستی، والسلام.
                    جراحان زیبایی هم درآمدشان بر پایه علوم انسانی هست



                    ابتدا به طرف که خیلی سالم و سرحال و شاد داره زندگی می کنه ، میقبولونن که تو زشتی ، ناخن بدون مانیکور ، موی کراتینه نشده واه واه واه ! بدو بیا زیبا سرا + کرم پودر و تتو و ماتیک و سرخاب ( زن و دختر هم نداریم دستمون تو خرج نیست)


                    طرف اولش با یک نخ سیگار ، ببخشید اشتباه شد ، یک لاک ساده یا بعضاً یک سوهان ناخن ، وارد چرخه میشه ، در انتها برای بار 25 ام میره زیر تیغ جراح زیبایی که فلان نقطه خصوصیش را نیم درجه اینور تر یا اونورتر کنه





                    البته الحق که اونا از من و شما موفق تر هستن در علوم انسانی ، ملت تو صف ایستادن برای دوشیده شدن ( کار و کاسبیمون از رونق افتاد بقول افشین خان بنقل از ویل دورانت ، گویا پزشکان پاسخ های جدیدتری به سوالات جدیدتری که خودشون تخمش را کاشتن میدن ، چه کنیم ؟! )


                    شعر هم میگن جدیداً پزشکان محترم


                    عشق یعنی ظاهر باطن نما !!!



                    ========

                    با پزشک ها چه کنیم ؟

                    طرف هنوز 40 سالش نشده ، تمام باغ شهرهای مرغوب نزدیک شهر را سند مالکیت زده ، این خوب نیست !


                    کار را هم تضمینی انجام نمیدهند . میگن ما پول میگیریم بخاطر تلاشی که انجام میدیم ! نتیجه دست خداس !!!!


                    اما من هر چه برای صاحب کارم روی منبر میرم که بخدا سرویس بهداشتی ها رو صبح با کاردک تمییز کردم ، تلاش کردم ! باز هم شاکی هست و فحش می دهد و حقوقم را نمیده ، میگه مزد آن گرفت جان برادر کار کرد ، این مدل کار کردن تو هم بدرد عمه ات میخوره و پول مول یوخدی !
                    آخرین ویرایش توسط گنجشک؛ 2023/09/17, 00:31.

                    نظر

                    • EHSANI
                      ستاره‌دار(3)
                      • Sep 2020
                      • 2195

                      #85
                      پاسخ : فلسفه سیاسی

                      درود بر همگی

                      خب البته میدونم که مخاطب این پست من نیستم

                      ولی گفتم حالا که تاپیک خلوته ، من هم نظرمو در حاشیه بگم


                      در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
                      چند سوال از صاحب تاپیک ، ناصر خان اوراسیا

                      در تاپیک سینما ، مستند هیتلر را معرفی کردید ( فرصت نشده ببینم )

                      در چند تاپیک دیگر هم این موضوع عنوان شده بود که فرمانده های خودی و دشمن با هم قلیون میکشن یا شامبین میزنن و سربازار در هر دو طرف کشته میشن !

                      قبل از سوال اصلی ، شما اگر در جایگاه سربازی قرار بگیری که قراره ، سربازهای خودی که از خط مقدم عقب نشینی می کنند ، را با اسلحه بزنی ، چیکار می کنید؟ میزنی یا نمی زنی ؟
                      اولاً این سرباز که گفتی واقعیت داره یا فرضه ؟!
                      حالا فرض میکنیم که واقعیت داره

                      من اگه 10 نفر باشیم ، هرگز به جنگ 100 نفر نمیریم
                      مگه مغز خر خورده ایم ؟!
                      فرضاً که اون 100 نفر خیلی آدمهای بدی باشند و
                      و حق ما رو خورده باشند و ظلم کرده باشند
                      باز در برابر امنیت جانی هیچ ارزشی نداره
                      جون آدم ارزشمند ترین داشته اونه ( حب ذات )
                      بالاخره من یا قوی هستم و میتونم حق خودمو بگیرم
                      یا ضعیف هستم و اونها حق منو بالا کشیده اند .
                      پولم رفت ، به درک... ، مهمتر از جونم که نیست !
                      قبلاً مفصل بحث کردیم که امنیت مهمترین نیاز اساسی آدمه
                      (قاعده هرم مازلو )

                      حالا فرض کنیم من 100 نفر دیگه پیدا میکنم
                      اینها یا همدرد من هستند یا بهشون پول میدم
                      که بیایند کمک من بریم جنگ کنیم و حق من یا حق همه مون رو بگیریم
                      من الان حساب میکنم الان ما 110 نفر هستیم و اونها 100 نفر هستند
                      حالا حس میکنم دیگه میتونم به جنگ و حمله فکر کنم
                      چون الان در قدرت برابر یا حتی بالاتر قرار داریم

                      این افراد از اول میدونند که قراره برند جنگ کنند و احتمال کشته شدن هست
                      توی جنگ که حلوا خیرات نمیکنند !
                      احتمال مرگ و اسارت زخمی و ... وجود داره

                      نکته در اینجاست که من اون روزی که تنها بودم هرگز تنهایی به جنگ نمی رفتم
                      اما الان روی کمک این 100 نفر حساب کردم
                      یعنی اینها به من قول دادند یا قرارداد بسته اند
                      خب اگه کسی بخواد قرارداد رو کنسل کنه طبیعیه که باید به طرف مقابل خسارت بده
                      اما بعضی وقتها خسارت طرف مقابل خیلی سنگینه
                      خسارت از ارزش کل قرارداد بیشتره
                      اگه پیروز بشوند ، قراره چی به دست بیارند ؟؟؟
                      اما اگه شکست بخورند ، قراره جونشون رو از دست بدهند

                      حالا نکته در اینجاست که این آقا میتونست وارد قرارداد نشه
                      اما اگه شد دیگه نمیتونه ازش بیرون بیاد
                      چرا ؟
                      چون فرار یک فرد به عقب ، باعث یأس و ناامیدی و ترس در بقیه میشه
                      و ممکنه بقیه هم تشویق بشوند که فرار کنند .
                      در ضمن نیرومون کاهش پیدا میکنه و احتمال شکست وجود داره
                      در طرف مقابل هم با فرار افراد ما ، امیدوار میشند و بهتر میجنگند

                      بدون اطلاع سربازها که نمیاند اونها رو با تیر بزنند ، اثری نداره
                      مطمئناً از قبل باهاشون طی کرده بودیم که اگه فرار کنید ، یکی اونجا گذاشتیم که شما رو بزنه
                      این باعث میشه که در انتخاب بین بد و بدتر ، فکر فرار به سرشون نرسه
                      یا اگه میترسه و... میتونه از اول قبول نکنه که در جنگ شرکت کنه .
                      اگه شرکت نمیکرد ، ما تعدادمون به حد نصاب نمیرسید
                      پس وارد جنگ هم نمیشدیم و
                      ما روی قول این آقا جساب کردیم . اگه بزنه زیر قولش ، جون ما به خطر می افته
                      جون هم که خیلی عزیزه و جای بحثی نیست ....

                      بحث اونجاست که سرباز رو به زور آورده باشند جنگ
                      این مثل یک اسیر هست دیگه
                      یا برای اربابش میجنگه و کشته میشه
                      یا نه به اربابش خیانت میکنه و با تیر میزنندش

                      سوال اینجاست که این سرباز اجباری ، چقدر آزادی انتخاب داره ؟ چقدر قدرت داره ؟



                      ========================

                      خیلی طولانی شده ولی خب فلسفه خوان باید به متنهای طولانی عادت داشته باشه :D
                      نگرش ، همه چیز است .

                      نظر

                      • گنجشک
                        ستاره‌دار(3)
                        • Jun 2022
                        • 1321

                        #86
                        پاسخ : فلسفه سیاسی

                        در اصل توسط شاهان پست شده است View Post
                        شبانه میرن مسیر فرودگاه تا هتل رو بخاطر اینکه رونالدو اومده آسفالت میکنن . بخاطر آبروشون
                        حالا این بورس هم تا تحت فشار قرار نگیرن نمیان داغش کنن .
                        روزی ک سردار سلیمانی رو ترور کردن بازار روز سوم بکل جمع شد و حتی مثبت شد . کشور داشت وارد جنگ میشد ولی بازار بورس رو مثبت کردن و یک ماهی بازار خوب بود .
                        میخام بگم ک این جکومت آخوندی همیشه تا تحت فشار قرار نگیره کاری نمیکنه

                        همین توافق زندانی ها هم از روی اجبار و بخاطر درگیری های داخلی کشور بود ک احساس خطر کردن
                        درود

                        چطور میشه به قاضی فشار وارد کرد برای طلب مطلوب ؟




                        مثلا یک بنده خدایی 17.9 سالگی رفته دادگاه تقاضای حکم رشد داده !!! (حکم رشد مجوزی هست که می تونی خودت مدیریت اموالت را دست بگیری ، حساب بانکی باز کنی در سن کمتر از 18 سال و فعالیت اقتصادی و... داشته باشی )

                        قاضی بهش رای نمیده میگه تو هنو خیلی اسکلی !


                        بعد 18.1 سالگی میره دوباره همون دادگاه و قاضی تقاضای حکم حجر میده ( حکم حجر یعنی فرد هر چند سالش که باشه ، فهم و درک نداره که خودش امور اقتصادی خودش را دست بگیر و یک قیم و آقا بالاسر میذارن بالای اموالش )

                        قاضی بهش حکم حجر هم نمیده ! میگه تو از من هم عاقلتری !




                        کلا بنحوی سودش در منفعل بودن و حکم ندادن هست انگار ! در صورتی که بنده که شغل ام هندونه فروش هست ، اگر کسی بیاد بگه یک هندونه بده ، منفعل باشم و هندونه ندم بهش ، شب نون ندارم بخورم !!!


                        اینجوری که نمیشه

                        یا نماینده مجلس خدا تومن حقوق میگیره بعد هعی اون دکمه وسطی را میزنه که نوشته ممتنع بابا موافق باش مخالف باش یک دلیل الکی هم بیار !!!! چی چیه این منفعل بازی


                        ===============

                        جناب احسانی چطور فشار بیارم به قاضی ؟
                        به پیر به پیغمبر من آدم نفهمی هستم فرق خوب و بد را نمی دانم (واقعا نمی دانم ) یک حکم سفاهت و حماقت به ما نمی دن ، نمی دونم چه خاکی بر سر کنم برای گرفتنش


                        دقیقا اون نقطه 18 سالگی چه اتفاقی رخ میده که قبلش نفهمم محسوب میشیم و بعدش بفهم ؟! : ))

                        پ.ن
                        واقعا بنده هم برای حکم رشد و هم حکم حجر به دادگاه مراجعه کردم : ))

                        نظر

                        • گنجشک
                          ستاره‌دار(3)
                          • Jun 2022
                          • 1321

                          #87
                          پاسخ : فلسفه سیاسی

                          درود

                          مسئله ۸۸۸۸

                          7 تا کوهنورد رفتن کوه صخره نوردی ، به خودشون طناب بستن و همه به هم متصل هستن


                          نفر 7 ام ( اونی که از همه پایین تر هست ) سر میخوره به هر علت

                          فرضاً نفر ششم پا می گذارد رو دستش یا نفر دوم به اشتباه سنگی را از کوه جدا می کنه می خوره رو دست این بنده خدا ( نفر هفتم ) یا اصلا خودش فلج بوده سر می خوره



                          خلاصه طرف آویزون میشه و فشار به اون شش نفر بالایی که چسبیدن به کوه میاد


                          نفر ششم ، میگه طنابش را ببرم بره ؟ اون 5 نفر بالایی می فرمایند که نه ! ما 6 نفر هسیم می تونیم نجاتش بدیم


                          القصه !!! دست نفر ششم هم سر می خوره و الان 2 نفر آویزون هستن و 5 نفر متصل


                          نفر پنجم میگه طناب را قطع کنم ؟ باز می گن نه!

                          .
                          .
                          .

                          داستان تکرار میشه تا میرسیم به نفر دوم ! نفر دوم میگه سیاست های قبلی اشتباه بوده و باید تغییر نگرش بدم : )) چون 2 نفر هم بودن به راحتی با هم مذاکره و توافق می کنند که بهتره طناب بریده بشه : ))



                          د آخه .... ، نفر ششم و پنجم و چهارم و سوم هم مگه نمی خواستن طناب را ببرن و زنده بمونن ! پ چرا اون موقع نظرتون یک چیز دیگه بود !




                          ===================

                          جناب احسانی

                          اون مسئله فرار سرباز ها از خط مقدم و کشتن نیروهای خودی توسط یگان پشتی


                          خوب شما را هیکل و جمعیت نفرات خط مقدم حساب کرده بودی که جنگ را را پلن ریختی و شروع کردی ! این قبول


                          اما قول می دی که اگر اونا شهید یا اسیر شدن ،


                          شما که یک خط عقب تر هسی ، خودت عقب نشینی نکنی ؟ یا اون موقع باز می خوای نفرات را بشماری بگی با این تعداد به صلاح نیست و بری مذاکره و طرح رفاقت با دشمن ؟




                          خوب اونی هم که داره از خط مقدم فرار میکنه به این علته که حساب کرده برد امکان پذیر نیست و گرنه کیه که بدش بیاد از غنایم !!!! شما نباید نیروی خودی را بزنی ! باید دوباره حساب کتاب کنی ببینی پیروزی با ماست یا ....


                          و اگر هم پیروز با ماست ، اما نفر خط مقدم ترسیده و احمق و نادان هست و متوجه نمیشه پیروزی با ماست ! خودت زحمت بکشی بری خط مقدم ، منم برات دعا می کنم ، یک خط عقب تر هم پشتیبانی با بنده کنسرو و کمپوت برات می فرستم حالش را ببری دیگه چی می خوای ؟


                          فکر می کنم مسئله خط مقدم نیاز به حل مسئله دیگری داره
                          آخرین ویرایش توسط گنجشک؛ 2023/09/20, 14:34.

                          نظر

                          • EHSANI
                            ستاره‌دار(3)
                            • Sep 2020
                            • 2195

                            #88
                            پاسخ : فلسفه سیاسی

                            معرفی فیلم

                            در اصل توسط afshinamin پست شده است View Post
                            راشومون

                            Rashomon


                            کارگردان: آکیرا کوروساوا
                            تهیه‌کننده: مینورو جینگو
                            نویسندگان فیلمنامه: آکیرا کوروساوا، شینوهو هاشیموتو، بر اساس دو داستان کوتاه از ریونوسوکه آکوتاگاوا
                            بازیگران: توشیرو میفونه، ماسایوکی موری، ماچیکو کیو، تاکاشی شیمورا، مینورو چیاکی
                            موسیقی متن: فومیو هایاساکا
                            فیلم‌بردار: کازئو میاگاوا
                            تدوین‌گر: آکیرا کوروساوا
                            تاریخ‌ نخستین نمایش: ۲۵ اوت ۱۹۵۰
                            مدت زمان فیلم: ۸۸ دقیقه
                            محصول کشور: ژاپن
                            زبان فیلم: ژاپنی
                            هزینهٔ تولید فیلم: ۲۵۰٬۰۰۰ دلار
                            فروش گیشه: ۹۶٬۵۶۸ دلار
                            سیاه و سفید

                            خلاصه داستان: یک هیزم‌شکن، یک راهب و یک مرد عامی، از باران به خرابه‌های دروازهٔ راشومون پناه می‌برند و راهب داستان محاکمه ای را که شاهد بوده با سه روایت تعریف می‌کند… و در آخر مرد هیزم شکن اعتراف می‌کند که همه چیز را دیده است...




                            طعم سینما – شماره ۲۲۶ : راشومون (Rashomon)



                            برخلاف آن انگاره‌ای که توسط بسیاری از مخاطبان تصور می‌شود، راشومون آکیرا کوروساوا ابداً فیلم «گنگ فهم»ی نیست. راشومون کوروساوا تجمیعی از چند دروغ عامدانه و هدفمند برای رسیدن به یک حقیقت ساده اما بزرگ است که از قضا، در سلیس‌ترین شکل ممکنِ روایی و نمایشی، طراحی پیام شده و به مخاطب منتقل می‌شود. حال، اینکه مخاطب تصور می‌کند با فیلمی پیچیده در کانتنت و کانسپت مواجه است، می‌تواند ناشی از بدفهمی او در تشخیص یا شناخت جنبه‌های مختلف فیلم باشد؛ اینکه مثلاً تصور می‌شود راشومون فیلمی معمایی است، قرار است راوی اول شخص داشته باشد، قرار است مسابقه‌ی میان راست و دروغ باشد، قرار است تقابل خیر با شر باشد، قرار است قهرمان یا ضدقهرمان کلاسیک داشته باشد و از این قبیل بدفهمی‌ها!

                            معمای راوی

                            نخستین بدفهمی رایج درباره‌ی فیلم راشومون، در تشخیص یا شناسایی غلط راوی اصلی فیلم نهفته است؛ راوی‌ای که نه اول شخص، بلکه دانای کل است! این یعنی هر چهار راوی «اول شخص»ی که در فیلم وجود دارند («تاجی مارو»، «ماساکو»، روح «تاکوهیرو» و هیزم‌شکن)، جملگی راوی فرعی فیلم هستند؛ مسأله‌ای که با توجه به دروغ‌گویی هر چهار راوی، می‌تواند درک درستی از مقوله‌ی «دروغ راوی» در یک فیلم سینمایی به مخاطب بدهد؛ اینکه «دروغ راوی» در یک فیلم سینمایی مجاز است، مشروط به اینکه توسط راوی فرعی صورت بگیرد؛ «راوی فرعی»ی که اصولاً نباید مورد اعتماد مخاطب واقع شود و چه بسا اصلاً وجودش و روایت دروغ‌اش در یک فیلم سینمایی، برای پیچ و خم دادن به روایت چگونگی و چرایی وقوع واقعه یا وقایعی در درام باشد؛ همان امری که گاه با دروغ و یا گاه با بیان بخشی از واقعیت در عین پنهان کردن بخش دیگری از واقعیت صورت می‌گیرد؛ همچنانکه در فیلم کوروساوا نیز اصل واقعه که قتل باشد از همان ابتدا روایت می‌شود اما در بیان چگونگی و چرایی قتل توسط راویان فرعی، پنهان‌کاری یا دروغ‌گویی صورت می‌گیرد؛ امری که کنجکاوی مخاطب را برای یافتن حلقه‌های مفقوده‌ی قتل برمی‌انگیزد و دقیقاً همین تلاش سماجت‌آمیز مخاطب برای یافتن چگونگی و چرایی قتل است که دومین بدفهمی رایج درباره‌ی راشومون را رقم می‌زند؛ اینکه انگار با فیلمی در گونه‌ی معمایی مواجهیم!

                            فیلمی معمایی؟!

                            راشومون فیلمی در گونه‌ی معمایی نیست! یک لحظه به این نکته دقت کنید که فیلمی که از همان ابتدا، اصل واقعه‌اش را صراحتاً لو می‌دهد و سپس تا لحظه‌ی پایان یافتن‌اش، هیچ‌گونه روایتی را از منظر دانای کل (راوی اصلی و نه راویان فرعیِ اول شخص) نسبت به چگونگی و چرایی آن واقعه ارائه نمی‌کند، چگونه می‌تواند فیلمی معمایی باشد؟ در واقع، وقتی فیلم مهم‌ترین و موثق‌ترین اطلاعات‌اش از کل ماجرای قتل را از همان ابتدا به مخاطب ارائه می‌کند، یعنی از همان لحظه دارد این هشدار را به مخاطب می‌دهد که او باید فیلم را به دلایلی غیر از کند و کاو ماجرای قتل دنبال کند. بنابراین در راشومون، اساساً قرار نیست شاهد جنبه‌های کاراگاهی که راست را از دروغ و بی‌گناه را از تبهکار سوا کنند باشیم و به تبع‌اش، خیر و شر و قهرمان و ضدقهرمانی نیز دست‌کم در وجه کلاسیک‌اش وجود ندارد و تم اصلی و تماتیک فیلم بر پایه‌ی مقوله‌ی «حقیقت مفقود» گذاشته شده است.

                            با چگونه فیلمی مواجهیم؟

                            راشومون فیلمی است درباره‌ی رازگشایی از یک قتل و نه فیلمی برای رازگشایی از یک قتل! این یعنی هم خود واقعه‌ی قتل و هم تمام آنچه از زبان راویان فرعی ماجرا درباره‌ی چگونگی و چرایی آن قتل شاهد هستیم، جملگی «وجه قصه»ای را تشکیل می‌دهند که در خدمت قصه‌ی اصلی قرار گرفته است. حال، قصه‌ی اصلی چیست؟ قصه‌ی همان جهان تیره و تاری که راهبه‌اش ایمان خود را به انسان‌ها و تمام ارزش‌ها از دست داده، هیزم‌شکن‌اش نسبت به فجایعی که شاهدش بوده دچار بهت و غضب و شوک و انفعال شده، معبدش رنگ و روح باخته و دچار جمود است، اتمسفر پیرامونی‌اش هم به لحاظ محیطی و هم به لحاظ رفتاری، از شدت سردی و خشونت، دچار انجماد شده، و حتی رهگذری که برای دقایقی مهمان معبد شده، در اصل به انگیزه‌ی دزدی به آنجا آمده؛ ولو این دزدی، در قالب ربودن لباس نوزادی باشد که معلوم نیست والدین‌اش به علت عدم توانایی نگهداری از او، وی را درون معبد گذاشته و رها کرده‌اند یا اینکه آن نوزاد، صرفاً ماحصل یک سری اعمال غریزی و حیوانی بوده.

                            دروغ‌های «وجه قصه»ساز

                            [IMG]/IMG]حال، آن قتل و روایت‌های متفاوتِ روایان فرعی از چگونگی و چرایی آن قتل، چه کمکی به ساخت و پرداخت روایی و نمایشیِ چنین جهان کدری می‌کند؟ دقت داشته باشید که در هر سه روایت دروغی که توسط «تاجی مارو»، «ماساکو» و روح «تاکوهیرو» ارائه می‌شوند، اگرچه هرکدام از راویان، خودشان را مسبب اصلی قتل معرفی می‌کنند اما در عین حال، هرکدام‌شان، عذر و بهانه‌ای جهت توجیه خودشان نیز ارائه می‌کنند. برای نمونه، «تاجی مارو» شیطنت «ماساکو» را عامل تجاوز به عنف و التماس «ماساکو» را عامل قتل «تاکوهیرو» معرفی می‌کند، «ماساکو» سرزنش دائم «تاکوهیرو» را عامل قتل او معرفی می‌کند و روح «تاکوهیرو» نیز یأس زائدالوصف ناشی از خیانت «ماساکو» را عامل خودکشی‌اش معرفی می‌کند. در این بحبوحه، آن چیزی که براساس داده‌های موثق فیلم برای مخاطب قطعی است، این است که جنایتی مخوف و مرموز رخ داده و اضلاع به دام‌افتاده‌ی این جنایت، منفعت‌طلبانه و خودخواهانه، در پی توجیه و تبرئه‌ی خود هستند؛ و این دقیقاً همان «وجه قصه»ای است که در کنار سایر نشانه‌های جهان سیاه فیلم، در خدمت روایت و نمایش هر چه کامل‌تر آن قرار گرفته است.

                            دروغ «حقیقت»ساز

                            در این میان، روایت هیزم‌شکن که چهارمین و آخرین روایت از میان روایت‌های راویان فرعی درباره‌ی قتل است نیز اگرچه دروغ است اما در واقع، همان دروغی است که فیلم را در کانتنت و کانسپت، به آن حقیقت مدنظر کوروساوا می‌رساند. دقت داشته باشید که در روایت هیزم‌شکن، هیچ‌کدام از طرفین تمایلی به درگیری و خونریزی ندارند و اساساً با اصرار و تحریک توأم با تحقیر «ماساکو» وارد درگیری می‌شوند؛ «تاکوهیرو» هراسان از جنگیدن است، «ماساکو» هم به هنگام شروع درگیری و هم به هنگام قتل «تاکوهیرو»، وحشت‌زده و نادمانه جیغ می‌کشد و حتی خود «تاجی مارو» هم بلافاصله بعد از قتل، وحشت‌زده و نادمانه عقب‌عقب می‌رود. در روایت هیزم‌شکن، بسیار مؤمنانه، خوش‌بینانه و تلطیف‌شده به ماجرا نگریسته شده و کل ماجرای قتل، یک «حادثه اتفاقی» عنوان می‌شود، با هر سه ضلع ماجرا همذات‌پنداری شده و در عوض، خود هیزم‌شکن در مظن اتهام سرقت خنجر قرار می‌گیرد؛ اتهامی که هیزم‌شکن، عامدانه در مقابل آن سکوت می‌کند؛ گویی او با تلاش برای تبرئه کردن آن سه نفر در جریان رقم خوردن آن جنایت دسته‌جمعی، در عین برعهده گرفتن تلویحی گناه آن‌ها، می‌خواهد آن ایمان از دست رفته‌ی راهبه به انسانیت را به او بازگرداند؛ همچنانکه درباره‌ی نوزادان رها شده در معبد هم تلاش می‌کند فقر والدین‌شان (و نه بی‌مسئولیتی‌شان) را عامل رها کردن آن نوزادان بداند؛ کمااینکه فداکارانه از تعدادی از همان نوزادان نگهداری می‌کند تا کوتاهی و گناه والدین‌شان افشا نشود. در واقع، قهرمان کوروساوا نقش نوعی مصلح اجتماعی جهت ایجاد امید و خوش‌بینی نسبت به جهان فیلم را برعهده دارد؛ اما حقیقتی که کوروساوا به آن می‌رسد، صرفاً در امیدبخشی و ایجاد خوش‌بینی نهفته نیست.
                            جبر محیط، موقعیت و شرایط پیرامونی، عاملیت نخست را در رقم زدن پلشتی‌های بشر ندارد؛ بلکه این انتخاب فردیِ انسان است که تعیین‌کننده‌ی نوع اعمال او است؛ همچنانکه موقعیت، شرایط و ویژگی‌های جهان فیلم نیز معلول انتخاب‌ها و رفتارهای کاراکترهایش است و نه برعکس؛ این همان حقیقتی است که فیلم کوروساوا بعد از روایت دروغ هیزم‌شکن به آن می‌رسد؛ کمااینکه کاراکتر هیزم‌شکن نیز به لحاظ موقعیت و شرایط پیرامونی، چیزی کمتر از چهار کاراکتر «تاجی مارو»، «ماساکو»، «تاکوهیرو» و رهگذر نداشت و این تنها انتخاب و عملکرد متفاوت‌اش بود که او را از آن چهار نفر متمایز کرد؛ همچنانکه اتمسفر جهان فیلم نیز پس از مشاهده‌ی رفتار و کردار خیرخواهانه و مصلحانه‌ی هیزم‌شکن است که در قالب آن آفتاب تابان، آرامش می‌یابد و رنگ و بوی زندگی به خود می‌گیرد؛ در حالی که تا پیش از آن، ناشی از رفتار و کردارهای سودجویانه، خودخواهانه و تبهکارانه‌ی سایر کاراکترهایش، در قالب آن باران سیل‌آسا، دچار بی‌قراری و انجماد روحی شده بود.

                            روایت نمایشی و کارگردانی؛ سادگی و بلدی

                            اما سوای محتوای روایت راشومون که به نوعی مانیفست درونمایه‌ای کل سینمای کوروساوا نیز هست، راشومون از منظر فضاسازی، روایت نمایشی و کارگردانی نیز حاوی نکات قابل توجهی است. گفته می‌شود تهیه‌کنندگان فیلم پس از خواندن فیلمنامه، آن را نفهمیدند و در نتیجه، به کوروساوا بودجه چندانی برای ساخت فیلم ندادند؛ اما کوروساوا از همین بی‌امکاناتی، حداکثر بهره را برد! دقت کنید به شمایل و شاکله‌ی سکانس‌های دادگاه با یک دوربین ثابت زیر تیغ آفتاب و انبوهی از فضای خالی که در آن، یک تا حداکثر چهار نفر، با لباس‌های عادی محلی، خیلی ابتدایی روی زمین نشستند؛ نوعی از سادگی در فضاسازی نمایشی که اتمسفری «محشر کبری»مانند، شبه‌آخرالزمانی، بدون زمان و مکان خاص، انتزاعی و در عین حال جهان‌شمول و «عام فهم» برای فیلم پدیدآورده؛ شبیه همان نوع فضاسازی که برای آن جنگل سربسته، یکنواخت و بدون ابتدا و انتهای محل قتل وجود دارد؛ شبیه همان نوع فضاسازی که در سکانس‌های داخل معبد نیز وجود دارد؛ معبدی کهنه و خرابه واقع در ناکجاآباد که تمام اطراف آن و بخش انبوهی از داخل آن خالی از سکنه است، کل پیرامون‌اش در محاصره‌ی بارانی سیل‌آسا و پر از گِل و لای است و اگر انسانی هم به آنجا می‌آید، یا از روی بی‌پناهی است و یا به انگیزه‌ی دزدی؛ فضاسازی که در واقع، ترجمه‌ی نمایشی و عینیِ همان جهان تیره و تار و کدر داخل فیلمنامه و مکمل تصویریِ داده‌های روایی و تئوریک داستان است.
                            در این میان، دوربین کوروساوا اگرچه اغلب ساکت و ساکن است اما منفعل نیست. دقت کنید به سکانس‌های دادگاه و نقطه‌ی استقرار دوربین روبروی شاهدین و متهمین؛ در حالی که هیچ صدا و صحبت و رفتاری از سوی قاضی ساطع نمی‌شود (انگار که او اصلاً وجود ندارد)، دوربین به گونه‌ای موضع گرفته که گویی کاراکترهای شاهد و متهم دارند خطاب به ما مخاطبان اظهارات‌شان را بیان می‌کنند؛ این یعنی کوروساوا، قاضی دادگاه فیلم‌اش را ما مخاطبان قرار می‌دهد و علاوه بر متن و روایت، در اجرا و نمایش نیز مخاطب را همراه و چه بسا شریک درام خود می‌کند؛ مشابه همان کاری که کوروساوا سه سال قبل‌اش در فیلم یک یکشنبه شگفت‌انگیز نیز انجام می‌دهد؛ آن هنگامی که آن زن و شوهر جوان، داخل آن پارک متروکه و در اوج یأس، مستقیم به دوربین نگاه می‌کنند و از ما مخاطبان می‌خواهند با کنسرت دونفره‌شان همراهی کنیم.
                            به این همه اضافه کنید تحرکات و تبدیل میزانسن‌های کوروساوا (از یک نفره به دو یا چند نفره) در روایت هر راوی فرعی را که در هرکدام از آن‌ها، P.O.V مربوط به آن راوی رعایت می‌شود؛ به انضمام اینکه در روایتِ هر راوی فرعی حاضر در واقعه، عکاسی‌های دوربین به گونه‌ای است که معمولاً بیشترین سهم میزانسن به آن راوی فرعی اختصاص دارد. در واقع، همین تأکید روایت نمایشی و کارگردانی روی اینکه هر راوی، صرفاً قرائت دلخواه خود را از ماجرا ارائه می‌دهد، باید برای مخاطب کافی باشد تا به این روایت‌ها اعتماد نکند؛ همچنانکه وقتی قاضی دادگاه فیلم، ما مخاطبانی هستیم که اساساً به روایت مستقل دانای کل از ماجرای قتل دسترسی نداریم، خود نشان‌دهنده‌ی این نکته است که ما قرار نیست در قبال خودِ معمای قتل، قاضی باشیم؛ بلکه قرار است در قبال کل جهان فیلم، قاضی باشیم؛ چرا که صرف معمای قتل، نه قصه‌ی اصلی، بلکه یکی از «وجه قصه»ها است که ما مخاطبان به عنوان قاضی فیلم قرار است در ترکیب با روایت‌های جانبدارانه‌‌ی راویان قتل (سایر «وجه قصه»ها) از آن کمک بگیریم و نهایتاً به یک حقیقت برسیم و نهفته بودن همین حقیقت در بطن فیلم، باعث جذابیت و ماندگاری راشومون شده است.



                            کاوه قادری



                            آذر ۱۳۹۹
                            با تشکر از جناب افشین خان در تاپیک جستار...


                            فیلم Rashomon 1950 راشومون (جنایی ، درام) (aparat.com)
                            نگرش ، همه چیز است .

                            نظر

                            • EHSANI
                              ستاره‌دار(3)
                              • Sep 2020
                              • 2195

                              #89
                              پاسخ : فلسفه سیاسی









                              نگاهی کوتاه به فیلم «راشومون» و تأثیر آن در علم حقوق و روانشناسی



                              وکلاپرس- فیلم سینمایی راشومون (Rashomon)، ساخته سینمای ژاپن در دهه ۵۰ قرن ۲۰ است که منجر به ایجاد اثر راشومون (تفاوت نقطه نظرات مردم نسبت به یک واقعه) در حقوق شد. به گزارش وکلاپرس، فیلم سینمایی « Rashomon» را می توان یکی از مهم ترین فیلم های دادگاهی تاریخ سینما دانست. این فیلم که شاهکار خلاقانه آکیرا کروساواست (Akira Kurosawa)؛ مخاطب را با هوشمندی تمام در صندلی قضاوت نشانده و بیش از اینکه به دنبال حل معمای قتل موضوع فیلم باشد؛ تلاش دارد تا بیننده را درگیر چالشی دشوار و جالب توجه به نام
                              «قضاوت» در میان حقایق نسبی پرشمار کند.



                              ۸۸ دقیقه مدت زمان فیلم
                              Akira Kurosawa کارگردان
                              Toshiro Mifune, Machiko Kyō, Masayuki Mori بازیگران
                              ۱۹۵۰ سینمای ژاپن تولید
                              ۸.۲ (جزو ۲۵۰ فیلم محبوب تاریخ سینما) : IMDB ۹۸/۱۰۰ : Metacritic
                              ۱۰۰/۱۰۰: Rotten Tomatoes
                              امتیازات
                              خلاصه ی داستان : یک هیزم‏شکن ، یک راهب و یک مرد عامى، از باران به خرابه‏ هاى دروازه‏ ى راشومون پناه مى ‏برند و راهب داستان محاکمه‏ اى را که شاهد بوده با سه روایت تعریف مى‏ کند….

                              دادگاه رسیدگی به قتل یک سامورایی و روایات شهود آن

                              موضوع «راشومون» که فیلمی بسیار خوش ساخت بود و با وجود امکانات محدود دهه پنجاه سینمای ژاپن، از لحاظ تدوین، نور پردازی و غیره، در زمره آثار شاخص سینمای کلاسیک قرار می گیرد، در رابطه با دادگاه رسیدگی به قتل یک سامورایی و روایات شهود آن است.


                              «صدور رای» بر عهده مخاطب فیلم (یا همان قاضی) قرار گرفته است

                              هوشمندانه ترین و شاید جذاب ترین اتفاق این فیلم را می توان وحدت زاویه دوربین و زاویه نگاه قاضی (که تصویر یا صدایی از او در هیچ سکانسی نیست) قلمداد کرد که بعدها بارها منشا الگوی سینماگران دیگر نیز بوده است.این امر بدین معناست که در طول فیلم، گویی تماشاگر در کرسی قضاوت نشسته و باید روایات، شهادات و اقرارهای متفاوت و متناقض را در خصوص قتل رخ داده بشنود؛ به گونه ای که حتی در پایان بندی امیدبخش فیلم نیز تعمدا از نتیجه گیری اجتناب شده است؛ گویی که «صدور رای» بر عهده مخاطب فیلم (یا همان قاضی) قرار گرفته است


                              پیام اصلی و هشدارآمیز فیلم؛ «نسبی بودن حقیقت»


                              در راشومون، مخاطب در مقام استماع گواهی شهود؛ چهار روایت مختلف را می بیند و می شنوند. در حالی که این چهار روایت دست اول و ظاهرا صحیح که هرکدام حاوی حقایق مهمی نیز هستند؛ در اصل ماجرا با یکدیگر تعارض اساسی دارند. اینجاست که پیام اصلی و هشدارآمیز فیلم، یعنی
                              «نسبی بودن حقیقت» تماشاگر را در تعلیق آمیز ترین و هنرمندانه ترین شیوه ممکن غافلگیر می کند.


                              ایجاد اصطلاحی در رشته حقوق و روانشناسی به نام «اثر راشومون»

                              تاثیر فیلم راشومون که در سال ۱۹۵۲ برنده اسکار بهترین فیلم خارجی زبان نیز شد، به قدری در حوزه حقوقی و روانشناسی قابل توجه بود که منجر به تعریف پدیده ای به نام «اثر راشومون» شده است.این پدیده بیانگر وضعیتی است که چند نفر به عینه شاهد و ناظر واقعه ای هستند ولی در مقام گواهی، روایت های مختلفی را از واقعه واحد بیان می کنند که ممکن است با یکدیگر تفاوت و تعارض اساسی نیز داشته باشند؛
                              در حالی که لزوما دلیل این تفاوت و تعارض، دروغ گویی و اظهارات نادرست شهود نیست. همانطور که آکیرا کروساوا در فیلم راشومون بیان می دارد که تفاوت نقطه نظرات و شخصیت افراد و همچنین «تعارض منافع»، می تواند منجر به وضعیتی شود که اجرای صحیح قانون و برقراری عدالت با مخاطره همراه باشد.


                              چالش اعتبار مطلق دلیل «شهادت»

                              با این توصیف، تماشای «راشومون» را می توان به مثابه دو واحد درسی، برای تمامی حقوق خوانان و حقوق دانان لازم دانست؛ چه بسا که دقت نظر در پدیده مورد بحث که اعتبار مطلق دلیل «شهادت» را با چالش همراه می سازد، می تواند قدمی موثر برای قضات و وکلا، در تشخیص سره از ناسره باشد.


                              آثار ایرانی برگرفته از راشومون


                              پدیده اثر راشومون بارها دستمایه فیلمسازان خارجی و داخلی بوده و آثار متعددی در این خصوص ساخته شده است. از جمله این آثار داخلی می توان به فیلم «رخ دیوانه»، اثر پرفروش ابوالحسن داوودی و یا فیلم «چه کسی امیر را کشت» اشاره کرد که مورد اخیر را می توان اقتباسی جالب توجه از شاهکار کلاسیک کروساوا دانست.


                              نویسنده: مهدی شوقی
                              نگرش ، همه چیز است .

                              نظر

                              • EHSANI
                                ستاره‌دار(3)
                                • Sep 2020
                                • 2195

                                #90
                                پاسخ : فلسفه سیاسی

                                خب فعلاً تا علما و فضلا درگیر خرگوش هستند ،
                                من برای اینکه منبر خاک نخوره و باطریش نخوابه
                                گاهی چند پست رو اینجا میارم و روش بحث میکنم
                                سعی میکنم از حوزۀ موضوع تاپیک خارج نشم.


                                در اصل توسط زندگی بدون بورس هرگز! پست شده است View Post
                                چهل درصد تصادفات بخاطر نوشیدن الکل اتفاق میفته ، یعنی شصت درصد تصادفات رو کسانی رقم میزنن که آب نوشیدن


                                آب نوشیدنی وحشتناکیه !


                                برگرفته از دیالوگی در فیلمی فرانسوی


                                چگونه با آمار دروغ بگوئیم؟

                                #نوربخش
                                یکی دیگه از روشهای fool کردن ملتها
                                استناد به آمار واقعی بدون اینکه مخاطب درک درستی از وجه اون آمار داشته باشه.

                                خب فعلاً تا علما و فضلا درگیر خرگوش هستند ،
                                من برای اینکه منبر خاک نخوره و باطریش نخوابه
                                گاهی چند پست رو اینجا میارم و روش بحث میکنم
                                سعی میکنم از حوزۀ موضوع تاپیک خارج نشم
                                نگرش ، همه چیز است .

                                نظر

                                در حال کار...
                                X