فلسفه سیاسی

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • EHSANI
    ستاره‌دار(3)
    • Sep 2020
    • 2213

    #31
    پاسخ : فلسفه سیاسی

    در اصل توسط EURASIA پست شده است View Post
    سلام بر همکاران سرمایه گذار بورسی
    یک تاپیک با عنوان فلسفه سیاسی در یک سایت بورسی کمی تعجب بر انگیز است
    اما در مجموع خوب است
    دیدم تاپیکی وجود داره به نام همه چیز درهمه
    پیش خودم گفتم نوشتن موضوعات سطح بالا فلسفه سیاسی در یک چنین تاپیکی کمی بی ادبی به این رشته معظم است
    پس خوشحال می شوم دوستان نظریات و اندیشه های سیاسی شون را اینجا بنویسند
    منظور سیاست کاربردی نیست و اینکه دولت فلان کشور چه گفته است
    بلکه اندیشه سیاسی است
    درود ناصر خان
    ممنون بابت مطالب ارزنده ای که ارائه میکنید @};-
    من که کلی چیز از شما یاد گرفتم @};-

    ولی راستشو بخوای امشب امدم اینجا یه کم شیطنت کنم

    اومدم در فلسفۀِ « فلسفه سیاسی » منانقشه کنم :D

    سوالم اینه که فلسفه سیاسی از اول چطوری خلق شد ؟
    قبلش چی بوده ؟
    هدف از پیدایشش چی بوده ؟
    اصلاً چه ضرورتی به وجود فلسفه سیاسی هست ؟
    اگه نباشه ، زندگی مردم به مشکل میخوره ؟ یا چی ؟

    با تشکر @};-
    نگرش ، همه چیز است .

    نظر

    • EURASIA
      عضو فعال
      • Jan 2022
      • 1253

      #32
      پاسخ : فلسفه سیاسی

      در اصل توسط EHSANI پست شده است View Post
      درود ناصر خان
      ممنون بابت مطالب ارزنده ای که ارائه میکنید @};-
      من که کلی چیز از شما یاد گرفتم @};-

      ولی راستشو بخوای امشب امدم اینجا یه کم شیطنت کنم

      اومدم در فلسفۀِ « فلسفه سیاسی » منانقشه کنم :D

      سوالم اینه که فلسفه سیاسی از اول چطوری خلق شد ؟
      قبلش چی بوده ؟
      هدف از پیدایشش چی بوده ؟
      اصلاً چه ضرورتی به وجود فلسفه سیاسی هست ؟
      اگه نباشه ، زندگی مردم به مشکل میخوره ؟ یا چی ؟

      با تشکر @};-
      احسانی اقا خواهش می کنم

      فلسفه سیاسی چیست؟

      از دو کلمه تشکیل شده

      فلسفه و سیاست

      تعریف فلسفه: فلسفه یعنی دوستدار دانایی ( به زبون یونانی فیلی سوفیا یعنی دوست داشتن دانایی )

      تعریف سیاست : دانش و هنر کسب قدرت و تشکیل سازمان سیاسی جهت مدیریت بر جامعه


      حالا فلسفه سیاسی : بحث و گفتگو جهت دانستن و اگاهی از بهترین نوع سازمان سیاسی و حکومت جهت خوشبختی جامعه

      فلسفه سیاسی چطور خلق شده : بدون تردید یونان باستان

      یونانیان بودند که برای اولین بار در مورد بهترین نوع حکومت به بحث و گفتگو های جذاب و داغ و پر دانش پرداخته اند.

      امروز ارسطو را به عنوان پدر علم سیاست در بین اندیشمندان این رشته شناخته شده است و کتاب پلوتیک یا همون سیاست به زبان فارسی و عربی را مبنای تشکیل این رشته فلسفی و علمی می دانند

      اما افلاطون با کتاب جمهوری وی و سقراط هم از پدران فلسفه سیاسی هستند

      تا قبل از این 3 فیلسوف اندیشمندان قبلی به فلسفی عمومی می پرداختند مثل طالس و خیلی های دیگر که بحث های مثل جهان از چه تشکیل شده است یا زیبایی چیست اب عنصر اصلی است یا اتش و ......

      البته موازات با یونانی ها در چین در زمان سلسله ژو فیلسوفانی مثل کنفسیوس و لاتسه ظهور کردند و در ایران باستان فیلسوف بزرگ زرتشت ( از پدران امانیسم) و سالهای دورتر فیسلوفانی مثل مزدک ( از پدران سوسیالیسم ) و مانی ( از متفکرین ریاضت) و در کشور هند بودا ظهور کردند.

      قبل از فلسفه سیاسی چه بوده : جواب مثل تمام ابداعات بشری موضوعیت رشته یعنی سیاست و عنصر قدرت بوده اما انسان به دلایل علمی تشکیل قدرت و تبیین علمی ان رشته نمی پرداختند ( مانند کشف قانون جاذبه زمین که تا قبل از ظهور نیوتون قوانین فیزیک بوده است اما انسان متوجه درک ان و تبیین علمی ان نبودند)


      هدف فلسفه سیاسی : شناخت تمام انواع حکومت های قبلی و تببین چرایی به وجود امدن انها و مرگ ان دولت ها بررسی دلایل علمی رفتار جوامع بشری در برخورد با عنصر قدرت و گفتگو در مورد بهترین شکل دولت و ساخت سیاسی ممکن جهت برقرای ازادی و عدالت و قانون و رفاه و اصل مالکیت و توسعه و پیشرفت و نگهداری محیط زیست.

      اگه فلسفه سیاسی نباشه: چواب شما اگاهی مناسبی از تکالیف و حقوق نظام سیاسی حاکم و در عین حال حقوق و تکالیف شهروندی خود در ساخت سیاسی نخواهیم یود@};-
      آخرین ویرایش توسط EURASIA؛ 2023/08/20, 22:21.
      زنده باد ازادی حقیقت دانش و سپس پیش به سوی پیشرفت

      نظر

      • EURASIA
        عضو فعال
        • Jan 2022
        • 1253

        #33
        پاسخ : فلسفه سیاسی

        سلام

        از فلسفه کمونیست چه می دانید؟

        از چه تشکیل شده؟
        زنده باد ازادی حقیقت دانش و سپس پیش به سوی پیشرفت

        نظر

        • EHSANI
          ستاره‌دار(3)
          • Sep 2020
          • 2213

          #34
          پاسخ : فلسفه سیاسی

          در اصل توسط EURASIA پست شده است View Post
          سلام

          از فلسفه کمونیست چه می دانید؟

          از چه تشکیل شده؟
          در اصل توسط EHSANI پست شده است View Post
          تا قبل از انقلاب صنعتی ، صنعت غالب جهان ، دامداری و کشاورزی بود
          در روسیه به واسطه وسعت زیاد ، درامد سرشاری به خرانه واریز میشد
          ار طرفی دارای ژئوپلیتیک منحصر به فردی بود که نفوذپذیری نداشت
          این باعث شده بود ابرقدرت اول جهان در زمان خودش باشه
          انگلیس و فرانسه و ... توان مقابله با اون رو نداشتند
          درود ناصر خان
          ممنون بابت مطالب ارزنده ای که فرمودید

          تا قبل از اینکه استاد بیاد من یه مطلبی رو تو پرانتز بگم :

          یک نظریه وجود داره که میگه
          اروپا حریف روسیه ، رقیب سنی خودش نمیشد
          فرانسه حمله کرد شکست خورد
          (البته آلمان هم بعدا حمله کرد و اون هم شکست خورد)
          اما انگلیس با سیاست بود ...
          از اینکه کارل مارکس در انگلیس مانیفست کمونیست رو نوشت
          گفته میشه این احتمال وجود داره که

          « کمونیست» در واقع « اسبِ تروی » انگلیس بود برای سرنگونی تزار روس !

          با کومنیست در واقع حکومت قدرتمند روسیه تزاری
          رقیب دیرینه و قدرقدرت انگلیس
          مخصوصاً در استعمار مناطق خاورمیانه
          فروپاشی شد .

          لاکن بعد از انقلاب صنعتی
          دیگه کشاورزی ارزش استراتژیک خودشو مثل سابق نداشت
          اما از شانس خوب ، بزرگترین منابع نفت و گاز هم
          مجدداً توی همون روسیه کشف شد
          و درامدهای روسیه رو تضمین کرد.

          قدیمااا تصرف کشورها خیلی راحت بوده
          شمشیر میکشیدند و حمله میکردند
          اما حالا روسیه بر سر تصرف نیم وجب شبه جزیره کریمه کلی دردسر کشید
          اوکراین رو هم با این همه سلاح های پیشرفته ، هنوز موفق نشده تصرف کنه

          ظاهراً این سازمانها بین المللی هم در واقع
          فقط برای کنترل رقبا ساخته شده اند که همدیگه رو کنترل کنند
          اما باز هم به قول گنجشک ، اصالت با قدرته
          یعنی اگه زورش برسه که بگیره ، لحظه ای درنگ نمیکنه
          و البته آمریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند !
          نگرش ، همه چیز است .

          نظر

          • EURASIA
            عضو فعال
            • Jan 2022
            • 1253

            #35
            پاسخ : فلسفه سیاسی

            در اصل توسط EHSANI پست شده است View Post
            درود ناصر خان
            ممنون بابت مطالب ارزنده ای که فرمودید

            تا قبل از اینکه استاد بیاد من یه مطلبی رو تو پرانتز بگم :

            یک نظریه وجود داره که میگه
            اروپا حریف روسیه ، رقیب سنی خودش نمیشد
            فرانسه حمله کرد شکست خورد
            (البته آلمان هم بعدا حمله کرد و اون هم شکست خورد)
            اما انگلیس با سیاست بود ...
            از اینکه کارل مارکس در انگلیس مانیفست کمونیست رو نوشت
            گفته میشه این احتمال وجود داره که

            « کمونیست» در واقع « اسبِ تروی » انگلیس بود برای سرنگونی تزار روس !

            با کومنیست در واقع حکومت قدرتمند روسیه تزاری
            رقیب دیرینه و قدرقدرت انگلیس
            مخصوصاً در استعمار مناطق خاورمیانه
            فروپاشی شد .

            لاکن بعد از انقلاب صنعتی
            دیگه کشاورزی ارزش استراتژیک خودشو مثل سابق نداشت
            اما از شانس خوب ، بزرگترین منابع نفت و گاز هم
            مجدداً توی همون روسیه کشف شد
            و درامدهای روسیه رو تضمین کرد.

            قدیمااا تصرف کشورها خیلی راحت بوده
            شمشیر میکشیدند و حمله میکردند
            اما حالا روسیه بر سر تصرف نیم وجب شبه جزیره کریمه کلی دردسر کشید
            اوکراین رو هم با این همه سلاح های پیشرفته ، هنوز موفق نشده تصرف کنه

            ظاهراً این سازمانها بین المللی هم در واقع
            فقط برای کنترل رقبا ساخته شده اند که همدیگه رو کنترل کنند
            اما باز هم به قول گنجشک ، اصالت با قدرته
            یعنی اگه زورش برسه که بگیره ، لحظه ای درنگ نمیکنه
            و البته آمریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند !
            جناب احسانی عزیز

            مرسی از شما

            نکاتی که بیان فرمودید یکی از رهیافت های انتقادی از کمونیست است

            اگر کتاب نبرد من هیتلر خوانده باشید

            هر جا که ومی خواست از کمونیست و کارل مارکس صحبت کند

            از واژه یهودی استفاده می کرد

            و از سوی دیگر در انگلستان یهودیت خیلی نفوذ داره

            شما فقط به اسامی انگلیسی دقت کنید ادام اسمیت ادام از ادم

            ایزاک نیوتون ایزاک همون اسحاق

            که همه اسامی یهودی هستند

            خلاصه این نظر این است که کمونیست توسط یهودی ها با حمایت انگلیسی ها اختراع شد برای تضعیف کشورهای المان و روسیه

            اما دقت داشته باشیم این یکی از رهیافت ها است و نه تمام انها

            این نوع نگاه که البته پشتوانه قوی هم دارد بیشتر از سوی محافظه کاران بیان می شود.

            نکته بسیار جالب دیگر این است که کارل مارکس یهودی المانی

            در حالی افراطی ترین افکار سوسیالیسم را مطرح می کند

            که این کشور

            یعنی المان پروسی

            هیچ فیلسوف سوسیالیسم تا قبل از ان نداشته

            و خود این شک ها را نسبت مارکسس بیشتر می کند

            همون زمانها در فرانسه کلی فیلسوف سوسیالیست دیده میشه

            از جوزف پردون تا شارل فوریه

            از سن سیمون تا سمون دوسیمندی

            اما افراطی ترین سوسیالیسم از المانی می یاد که هیچ سابقه سوسیالیسم نداره
            آخرین ویرایش توسط EURASIA؛ 2023/08/25, 21:25.
            زنده باد ازادی حقیقت دانش و سپس پیش به سوی پیشرفت

            نظر

            • EHSANI
              ستاره‌دار(3)
              • Sep 2020
              • 2213

              #36
              پاسخ : فلسفه سیاسی

              مسئله 2832


              اون پادشاه اولی چطوری به قدرت رسید ؟ اصلاً مهم نیست ، بگذریم

              فرض میکنیم پادشاهی در کشوری حکمرانی میکنه
              مردم از کیفیت زندگی خودشون یا راضی هستند یا نیستند
              فرض میکنیم شخصی بر علیه پادشه قیام میکنه و جای اونو میگیره
              این شخص یا با قدرت شمشیر غلبه کرده یا با بازی شطرنج سیاسی
              شطرنج سیاسی وقتی رخ میده که شخص به تنهایی قادر با غلبه نیست ،
              از قدرت مردم برای افزایش قدرت خودش جهت شکست پادشاه استفاده ابزاری میکنه

              اینجا 2 در 2 ، جمعاً 4 حالت اتفاق می افته ؛

              1 - مردم راضی بودند و غلبه با قدرت شمشیر صورت گرفت :
              میگه من چون از تو قوی تر هستم ، من باید حکمرانی کنم
              کلید خزانه را به دست بگیرم و برای خودم حال کنم...
              در این حالت شاه جدید برای پیروزی نیاز به قدرت مردم نداره
              لذا خودشو مدیون و پاسخگو به مردم نمیدونه
              اما واکنش مردم چیه ؟
              مردم به شرطی که کیفیت زندگیشون تغییر نکنه ، سکوت میکنند

              « هرکه خر است ما پالانیم و هرکه در است ما دالانیم »

              2 - مردم ناراضی بودند و غلبه با شمشیر صورت گرفت :
              این حالت هم میگه من چون از تو قوی تر هستم ، من باید حکمرانی کنم
              کلید خرانه را به دست بگیرم و برای خودم حال کنم...
              در این حالت شاه جدید برای پیروزی نیاز به قدرت مردم نداره
              اما مردم به امید اینکه بالاخره از شر قبلی راحت شدند ، خوشحال هستند

              « خدا کند در این خر تو خر ، ما از علف خودرن نیفتیم »


              3 - مردم ناراضی بودند و غلبه با اجرای شطرنج سیاسی صورت گرفت :
              در این مورد ، نارضایتی مردم شبیه باد موافق ، به کمک سیاست مدار می آید
              مردم به امید تغییر در شرایط موجود ، به رهبری این سیاستمدار انقلاب میکند
              بعد از پیروزی اگر اوضاع خوب شد که هیچ ، وگرنه چیزی نداشتند که از دست بدهند!
              فقط کمی هزینه های انقلاب افتاد به دوش مردم . سیاستمدار از مردم سواری مجانی گرفت
              مردم هم مجبور بودند ریسک کنند ، اگر امکان تغییر بود و کاری نمی کردند ، در آینده حسرت میخوردند

              «از این قاصد بوی معشوق می آید »


              4 - مردم راضی بودند و غلبه با اجرای شطرنج سیاسی صورت گرفت :
              در این حالت سیاستمدار ابتدا داشته های مردم که باعث رضایت اونها شده را عادی و ناچیز جلوه دهد
              در گام بعدی نیازهای و خواسته ها و آرمانهای غیر مادی برای مردم تعریف کند و دهن مردم را آب بیندازد
              یک مدینه فاضله غیرقابل دسترس که همه مردم در پس زمینه ذهنشان داشتند را ، در دسترس جلوه دهد
              الان دیگه سطح توقع مردم افزایش پیدا کرده ، دیگه داشته های خودشون رو فراموش کرده اند
              به این فکر میکنند که عمر خودشون رو در حکومت قبلی تلف کرده اند ، لذا از اون متنفر میشوند

              « یک دسته از گوسفندهای شکموی دریده که در دورۀ دوالپا به نوایی رسیده بودند، دور او را گرفتند و پشگل ماچه الاغ دور سرش دود کردند »



              اما چنانچه در روی زمین گوسفند و در زیر زمین یک ثروت ملی مثل نفت باشه ، یک حالت پنجم هم ایجاد میشه :

              5 - روی زمین ، مردمی گوسفند و زیر زمین ثروت ملی
              در این حالت همیشه یکی از خارج پیدا میشه که سطح و عقل و هوش و سوادش چندین لِوِل از همه مردم این کشور بالاتر است. این شخص نه تنها دنبال حکومت نیست بلکه برای کشور و مردم و پادشاه و سیاستمدار و... پشیزی ارزش قائل نیست ، تنها هدفش از راه اندازی این بازی که چندین لول از یک شطرنج سیاسی داخلی بالاتر است اینه که راهی پیدا کنه که خیلی راحت و بدون دردسر ، این ثروت را تصاحب کند.

              «اگر کلکی سوار بکنم که تا هنوز کسی بو نبرده اينها را از دست گوسبندها در بياورم، نانم توی روغن است!»


              در این دو حالت اخیر ، یک " ـ ایسم" یا یک مکتب فکری جدید پدید میاد یا آنکه از قبل بوده در اون کشور اجرا میشه

              « ایده آل گوسفند این باید باشد که خوراک گرگ بشود. »


              .


              صادق هدایت:قضيۀ خر دجال (blogfa.com)


              کتاب صوتی- صادق هدایت – قضیه خر دَجال


              تحلیل تمثیل های اجتماعی در داستان های کوتاه «آب زندگی» و «قضیه خر دجال» اثر صادق هدایت



              ........
              نگرش ، همه چیز است .

              نظر

              • EHSANI
                ستاره‌دار(3)
                • Sep 2020
                • 2213

                #37
                پاسخ : فلسفه سیاسی

                هدف من از نوشتن مطلب در اینجا اینکه که دوستان اون رو نقد کنند
                و اشکالات و ایرادهایی که به ذهنشون میرسه رو به من بگن
                چون میدونم افراد مختلف زاویه دید متفاوتی دارند ، لذا دریافتهای متفاوتی هم دارند
                نگرش ، همه چیز است .

                نظر

                • EHSANI
                  ستاره‌دار(3)
                  • Sep 2020
                  • 2213

                  #38
                  پاسخ : فلسفه سیاسی

                  به هر حال...

                  پادشاه در روز اول که به قدرت میرسه ، قول میده که عدالت و برابری رو رعایت کنه
                  این یعنی « آحادِ مردم » خیالشون راحت باشند که من همون ایده آل شما هستم
                  اما بعد که میخش رو کوبید و محکم شد ، کم کم اتفاقاتی می افته که از این مسیر منحرف میشوند
                  در گذر زمان افرادی به دستگاه قدرت وارد یا خارج میشوند
                  یا اینکه در حوادث ، جنگ ، فتنه و... افرادی بیشتر جان نثاری میکنند و افرادی برعکس
                  پادشاه به این نتیجه میرسه که برای حفظ قدرت ، ضرورت نداره که همه آحاد ملت برابر باشند
                  بلکه اونهایی که به ما نزدیکتر هستند ،
                  اونهایی که بی اعتنایی بهشون ممکنه خطرساز باشه ،
                  اونهایی که هوای ما رو دارند و...
                  باید هوای اینها رو بیشتر داشته باشم ،
                  چون برای بقای دستگاه قدرت بهشون احتیاج دارم


                  این وسط یک قشر جدید به وجود میاد به نام :

                  لشکر گرسنگان
                  لشکر پابرهنگان
                  لشکر مستضعفین
                  لشکر بردگان
                  لشکر کارگران

                  و در یک کلام : لشکر طرد شدگان

                  به وجود اومدن این قشر ، دقیقاً مثل اینه که نگهبان ، کلید انبار اسلحه و مهمات رو به دست دشمن بده
                  پس پادشاه باید بیشتر دقت میکرد که نمی گذاشت کار تا اینجا پیش بره
                  که ما در کشور چیزی به نام لشکر طرد شدگان داشته باشیم ،
                  این مثل بمب ساعتی می مونه که به زودی منفجر میشه و کاخ سلطنت رو بر سرش خراب میکنه

                  اینجاست که میگن : « العدلَ اساس المُلک »

                  برابری ، اساس مملکتداری است


                  اما این مستضعفین چطوری میتونند کاخ سلطنت رو ویران کنند ؟
                  اینها اگه عرضه داشتند که یه کاری برا خودشون میکردند که گرسنه نباشند

                  نکته دقیقاً در همینجاست :
                  اینها ، خودشون قرار نیست کاری انجام بدند
                  منتظرند تا یک قهرمان و سوپرمن پیدا بشه تا دنبالش راه بیفتند
                  حتی حاضرند در این راه جون خودشون رو بدهند
                  نکته : اینها چیزی برای از دست دادن ندارند و این میتونه خیلی خطرناک باشه


                  حالا قهرمان از کجا پیدا کنیم :
                  همیشه افرادی هستند که دارای هوش و استعداد بالایی هستند
                  ولی به دلیل بی عدالتی ، از دستگاه قدرت طرد میشوند
                  طرف با خودش میگه این حق منه که یک پست و سمتی اینجا داشته باشم
                  ولی چون اون بالا بالاها کسی رو نداشته
                  و مقامات پایینی هم به دلیل حس رقابت ، بهش میدون نمیدند که خودشو نشون بده

                  این هم طرد شده ولی جنسش با اونهای دیگه فرق داره
                  این در وقاع یک پادشاه ، بالقوه میتونه باشه
                  برا همینه که حکومتها معمولاً مهره های خودشون رو کاملاً طرد نمیکنند
                  معمولاً میبرند تو مجمع تشخیص مصلحت یک صندلی میدند که جلو چشم باشه ،
                  در واقع هرگز کاری نمی کنند که نخبه سیاست ، از این سیستم فعلی ، ناامید بشه
                  گفتم نخبه سیاست یا به قول جناب گنجشک زبل خان یا سوپرنخبه علوم انسانی
                  وگرنه نخبه سایر رشته ها داخل باقابی ها جا دارند !

                  اما نخبه چرا طرد میشه ؟
                  چون رقیبها می ترسند بیاد و جای اونها رو بگیره
                  در واقع میخواهند از شرش راحت بشوند

                  خب پس تا اینجا رسیدیم به این نقطه که یک نخبه سیاست داریم که از دستگاه قدرت طرد شده
                  به علاوه یک لشکر مستضعفین هم داریم که اینها هم منتظر ظهور یک منجی هستند

                  در اینجا پیشوا و پیروان حاضرند اما نیاز به یک نرم افزار داریم که این دو سخت افزار رو به هم معرفی کنه
                  چطوری باید به لشکر گرسنگان بگیم که بیایید دنبال من تا من برم حق خودمو بگییرم و شاه بشوم ؟!
                  اونها خیلی هم اوسکل نیستند ، میفهمند که من دارم از اونها استفاده ابزاری میکنم برای کسب قدرت خودم

                  ظلع سوم مثلث یا همون نرم افزار که این دو را با یک هدف مشترک به هم معرفی میکنه یک مکتب فکری جدید است
                  مکاتب معمولاً در گذر زمان شاید چند نسل طول بکشه تا ساخته و پرداخته شوند
                  ولی نهایتاً اونکه قیام میکنه ، همون نخبه ای هست که اندیشه ها رو جمع بندی میکنه

                  البته ما عادت داریم از نسخه دیگران کپی کنیم
                  ما به واسطه جهان سوم بودن ، همیشه در نقطه ای هستیم که کشورهای پیشرفته ، قبلاً اینجا بوند
                  خب ما میریم همون نرم افزار رو میاریم تو کشور خودمون پیاده می کنیم

                  حکومت فعلی بر اساس هر ایدئولوژی بنا شده باشد ، ما باید برعکس اون رو بیاریم
                  راست در برابر چپ ، مذهبی در برابر سکولار و...

                  نکته اساسی اینه که لشکر طردشدگان ، در همین ایدئولوژی فعلی طرد شده اند ، لذا از اون متنفر هستند
                  پس هرکس بیاد وعده به سرنگونی این و طرح عکس اون رو بده ، اینها احساس پیروزی میکنند
                  مثلاً در یک سیستم مذهبی ، طردشدگان فکر میکنند اگر سیستم سکولار بیاد ، میتونند به حق خودشون برسند
                  فقسعلیعذا

                  گاهی این نخبه یا رهبر مخالفین ، اوریجنال نیست ، یعنی فیک هست
                  وقتی که یک قدرت خارجی به دلیل منافعی که در این کشور داره (گوهر شب چراغ)
                  مثل نفت برای غربیها در دهه پنجاه شمسی ،
                  اینها اگر به نقطه ای برسند که حاکم فعلی رو مانع حیات و ممات خودشون و ملت خودشون میبینند
                  نقشه سرنگونی اون رو میکشند
                  پیدا کردن یک نخبه طرد شده بسیار آسان است

                  همیشه در طول تاریخ در سرتاسر جهان ، هر حکومتی ، یک عده مخالف حکومت و یک عده مدعی حکومت وجود دارند
                  مخالفین فقط خواستار تغییر یا اصلاح هستند ولی مدعیان خودشون میخواهند جای پادشاه رو بگیرند
                  ایضاً لشکر گرسنگان هم همیشه در همه کشورها پیدا میشه
                  چند سال اول هر انقلابی ، کمی برابری و عدالت هست ولی به مرور زمان سر و کله زبل خانها پیدا میشوند
                  مثل ایران بعد از جنگ و سال 68 و روی کار اومدن کارگزاران و خصوصی سازی و... باعث شد شکاف بیشتر بشه

                  اما اگر برابری موجود بود ، یا بهتره بگم بهونه ای برای جمع کردن گرسنگان نبود باید چکار کرد ؟
                  خب ماشاالله چیزی که زیاده مکتب و ایسم متنوع ، میتونیم یک چیز دیگه رو بهونه کنیم
                  مثلاً تمامیت ارضی ، مثلاً استقلال ، مثلاً عمل به ارزشهای دینی و عرفی و...


                  شاعر می فرماید :

                  ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
                  غیرت نیاورد که جهان پر بلا کند




                  پینوشت :
                  از جمله عوامل اختلاف بین محمدعلی شاه قاجار و مشروطه خواهان طرح اتهام زنا و فحشا از سوی برخی مشروطه خواهان به مادر شاه، تاج‌الملوک، (دختر امیرکبیر و همسر مظفرالدین شاه) بود. به‌خصوص سید محمدرضا مساوات شیرازی (سردبیر روزنامه مساوات) تا جایی پیش رفت که طومار استشهاد محلی تهیه کرده و شاه را زنازاده نامید.
                  نگرش ، همه چیز است .

                  نظر

                  • EURASIA
                    عضو فعال
                    • Jan 2022
                    • 1253

                    #39
                    پاسخ : فلسفه سیاسی

                    در اصل توسط EHSANI پست شده است View Post
                    به هر حال...

                    پادشاه در روز اول که به قدرت میرسه ، قول میده که عدالت و برابری رو رعایت کنه
                    این یعنی « آحادِ مردم » خیالشون راحت باشند که من همون ایده آل شما هستم
                    اما بعد که میخش رو کوبید و محکم شد ، کم کم اتفاقاتی می افته که از این مسیر منحرف میشوند
                    در گذر زمان افرادی به دستگاه قدرت وارد یا خارج میشوند
                    یا اینکه در حوادث ، جنگ ، فتنه و... افرادی بیشتر جان نثاری میکنند و افرادی برعکس
                    پادشاه به این نتیجه میرسه که برای حفظ قدرت ، ضرورت نداره که همه آحاد ملت برابر باشند
                    بلکه اونهایی که به ما نزدیکتر هستند ،
                    اونهایی که بی اعتنایی بهشون ممکنه خطرساز باشه ،
                    اونهایی که هوای ما رو دارند و...
                    باید هوای اینها رو بیشتر داشته باشم ،
                    چون برای بقای دستگاه قدرت بهشون احتیاج دارم


                    این وسط یک قشر جدید به وجود میاد به نام :

                    لشکر گرسنگان
                    لشکر پابرهنگان
                    لشکر مستضعفین
                    لشکر بردگان
                    لشکر کارگران

                    و در یک کلام : لشکر طرد شدگان

                    به وجود اومدن این قشر ، دقیقاً مثل اینه که نگهبان ، کلید انبار اسلحه و مهمات رو به دست دشمن بده
                    پس پادشاه باید بیشتر دقت میکرد که نمی گذاشت کار تا اینجا پیش بره
                    که ما در کشور چیزی به نام لشکر طرد شدگان داشته باشیم ،
                    این مثل بمب ساعتی می مونه که به زودی منفجر میشه و کاخ سلطنت رو بر سرش خراب میکنه

                    اینجاست که میگن : « العدلَ اساس المُلک »

                    برابری ، اساس مملکتداری است


                    اما این مستضعفین چطوری میتونند کاخ سلطنت رو ویران کنند ؟
                    اینها اگه عرضه داشتند که یه کاری برا خودشون میکردند که گرسنه نباشند

                    نکته دقیقاً در همینجاست :
                    اینها ، خودشون قرار نیست کاری انجام بدند
                    منتظرند تا یک قهرمان و سوپرمن پیدا بشه تا دنبالش راه بیفتند
                    حتی حاضرند در این راه جون خودشون رو بدهند
                    نکته : اینها چیزی برای از دست دادن ندارند و این میتونه خیلی خطرناک باشه


                    حالا قهرمان از کجا پیدا کنیم :
                    همیشه افرادی هستند که دارای هوش و استعداد بالایی هستند
                    ولی به دلیل بی عدالتی ، از دستگاه قدرت طرد میشوند
                    طرف با خودش میگه این حق منه که یک پست و سمتی اینجا داشته باشم
                    ولی چون اون بالا بالاها کسی رو نداشته
                    و مقامات پایینی هم به دلیل حس رقابت ، بهش میدون نمیدند که خودشو نشون بده

                    این هم طرد شده ولی جنسش با اونهای دیگه فرق داره
                    این در وقاع یک پادشاه ، بالقوه میتونه باشه
                    برا همینه که حکومتها معمولاً مهره های خودشون رو کاملاً طرد نمیکنند
                    معمولاً میبرند تو مجمع تشخیص مصلحت یک صندلی میدند که جلو چشم باشه ،
                    در واقع هرگز کاری نمی کنند که نخبه سیاست ، از این سیستم فعلی ، ناامید بشه
                    گفتم نخبه سیاست یا به قول جناب گنجشک زبل خان یا سوپرنخبه علوم انسانی
                    وگرنه نخبه سایر رشته ها داخل باقابی ها جا دارند !

                    اما نخبه چرا طرد میشه ؟
                    چون رقیبها می ترسند بیاد و جای اونها رو بگیره
                    در واقع میخواهند از شرش راحت بشوند

                    خب پس تا اینجا رسیدیم به این نقطه که یک نخبه سیاست داریم که از دستگاه قدرت طرد شده
                    به علاوه یک لشکر مستضعفین هم داریم که اینها هم منتظر ظهور یک منجی هستند

                    در اینجا پیشوا و پیروان حاضرند اما نیاز به یک نرم افزار داریم که این دو سخت افزار رو به هم معرفی کنه
                    چطوری باید به لشکر گرسنگان بگیم که بیایید دنبال من تا من برم حق خودمو بگییرم و شاه بشوم ؟!
                    اونها خیلی هم اوسکل نیستند ، میفهمند که من دارم از اونها استفاده ابزاری میکنم برای کسب قدرت خودم

                    ظلع سوم مثلث یا همون نرم افزار که این دو را با یک هدف مشترک به هم معرفی میکنه یک مکتب فکری جدید است
                    مکاتب معمولاً در گذر زمان شاید چند نسل طول بکشه تا ساخته و پرداخته شوند
                    ولی نهایتاً اونکه قیام میکنه ، همون نخبه ای هست که اندیشه ها رو جمع بندی میکنه

                    البته ما عادت داریم از نسخه دیگران کپی کنیم
                    ما به واسطه جهان سوم بودن ، همیشه در نقطه ای هستیم که کشورهای پیشرفته ، قبلاً اینجا بوند
                    خب ما میریم همون نرم افزار رو میاریم تو کشور خودمون پیاده می کنیم

                    حکومت فعلی بر اساس هر ایدئولوژی بنا شده باشد ، ما باید برعکس اون رو بیاریم
                    راست در برابر چپ ، مذهبی در برابر سکولار و...

                    نکته اساسی اینه که لشکر طردشدگان ، در همین ایدئولوژی فعلی طرد شده اند ، لذا از اون متنفر هستند
                    پس هرکس بیاد وعده به سرنگونی این و طرح عکس اون رو بده ، اینها احساس پیروزی میکنند
                    مثلاً در یک سیستم مذهبی ، طردشدگان فکر میکنند اگر سیستم سکولار بیاد ، میتونند به حق خودشون برسند
                    فقسعلیعذا

                    گاهی این نخبه یا رهبر مخالفین ، اوریجنال نیست ، یعنی فیک هست
                    وقتی که یک قدرت خارجی به دلیل منافعی که در این کشور داره (گوهر شب چراغ)
                    مثل نفت برای غربیها در دهه پنجاه شمسی ،
                    اینها اگر به نقطه ای برسند که حاکم فعلی رو مانع حیات و ممات خودشون و ملت خودشون میبینند
                    نقشه سرنگونی اون رو میکشند
                    پیدا کردن یک نخبه طرد شده بسیار آسان است

                    همیشه در طول تاریخ در سرتاسر جهان ، هر حکومتی ، یک عده مخالف حکومت و یک عده مدعی حکومت وجود دارند
                    مخالفین فقط خواستار تغییر یا اصلاح هستند ولی مدعیان خودشون میخواهند جای پادشاه رو بگیرند
                    ایضاً لشکر گرسنگان هم همیشه در همه کشورها پیدا میشه
                    چند سال اول هر انقلابی ، کمی برابری و عدالت هست ولی به مرور زمان سر و کله زبل خانها پیدا میشوند
                    مثل ایران بعد از جنگ و سال 68 و روی کار اومدن کارگزاران و خصوصی سازی و... باعث شد شکاف بیشتر بشه

                    اما اگر برابری موجود بود ، یا بهتره بگم بهونه ای برای جمع کردن گرسنگان نبود باید چکار کرد ؟
                    خب ماشاالله چیزی که زیاده مکتب و ایسم متنوع ، میتونیم یک چیز دیگه رو بهونه کنیم
                    مثلاً تمامیت ارضی ، مثلاً استقلال ، مثلاً عمل به ارزشهای دینی و عرفی و...


                    شاعر می فرماید :

                    ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
                    غیرت نیاورد که جهان پر بلا کند




                    پینوشت :
                    از جمله عوامل اختلاف بین محمدعلی شاه قاجار و مشروطه خواهان طرح اتهام زنا و فحشا از سوی برخی مشروطه خواهان به مادر شاه، تاج‌الملوک، (دختر امیرکبیر و همسر مظفرالدین شاه) بود. به‌خصوص سید محمدرضا مساوات شیرازی (سردبیر روزنامه مساوات) تا جایی پیش رفت که طومار استشهاد محلی تهیه کرده و شاه را زنازاده نامید.
                    سلام دوست من

                    لب کلام مطالبی که بیان کردید کاملا درست و شوا بیان کردید

                    اما یک نکته خیلی خیلی مهم

                    واقعا مهم

                    ما مردم ایران در حال حاضر توانایی ایجاد یک دموکراسی را نداریم

                    و هر الیت و قهرمانی که بیایید احتمال دیکتاتوری ان قوی تر از دموکراسی است

                    دموکراسی احتیاج به خیلی از پارامترها داره که نداریم

                    اگر ما تمرکز را بگذاریم بر

                    1- حکومت ملی

                    2- جدایی دین از دولت

                    حتی اگر حکومت اینده دیکتاتور باشه باز یک برد اساسی خواهد بود

                    حالا سوال بعدی

                    با توجه به شرایط حال حاضر کشور ایران با این جغرافیا و نژاد و تاریخ برای رسیدن به حکومت با شرایطی که ذکر شد چه کار کنیم

                    1- ایا به ابر انسان نیچه رجوع کنیم

                    2- ایا به خرد جمعی ژان ژاک روسو رجوع برویم

                    3- ایا به نژاد برتر گوبینو و چمبرلین اکتفا کنیم

                    4- ایا به جبر چغرافبا به قول منتسکیو را بپذیریم

                    5- ریشه طبقاتی کارل مارکس را اصل بدانیم

                    6- یا در نهاین دنیای ذهن و اندیشه هگل را دنبال کنیم

                    جواب همه انها درست است

                    اول باید به منتسکیو و جبر جغرافیا را بپذیریم

                    بپذیریم در خاورمیانه به دلیل اقلیمش در مجموع امکان دموکراسی کامل را نخواهیم داشت چرا که اقلیم اینجا سبب کم شدن انرزی مردمانش شده.

                    همچنین به ریشه طبقاتی مارکس هم اگاه باشیم چرا که دموکراسی و ازادی اساسا کالای طبقه متوسط است

                    و طبقات فقیر دنبال برابری یا عدالت هستند

                    ایا دنیای ذهن هگل که اگر ذهن افراد را عوض شود نتیجه هم عوض می شود

                    جواب عملی تر:

                    حکومت فعلی یک فاشیست مذهبی رانت نفتی غیر ملی است

                    این رژیم بسیار خطرناک است و بسیار حیله گر

                    راهکار عملی برای نابودی از شر این سیستم همبستگی ملی با یکدیگر ( اتخاذ قرارداد اجتماعی روسو)

                    ارتباط با الیت خارج از کشور یا داخل کشور ( قهرمانان نیچه )

                    مطالعه و اگاهی ( دنیای ذهن هگل )

                    تلاش بیشتر طبقه متوسط برای رهبری طبقات پایین ( نظام طبقاتی مارکس)

                    و البته برای نژاد برتر گوبینو و جغرافیای منتسکیو کاری نمیشود کرد چرا که انها عوامل ثابتی هستند.

                    منظور این است اقای احسانی

                    که نظام خطرناک است

                    و الیت هم هر سال پیر می شوند و فوت می کنند ( نگاه کنید به مرگ بسیاری مخالفان سرشناس )

                    توده های مردم هم رنجورتر و شکسته تر می شوند


                    ضمنا ایسم های که شما اشاره فرمودید

                    این ایسم ها پشت انها دنیایی از تئوری و دانش است

                    نباید نگاه اینچنینی به انها داشت که برای سرگرم کردن مردم به انها و استفاد ابزاری نخبگان برای رسیدن به قدرت نگاه کرد

                    همین سکولاریسم

                    همسن ناسیونالیسم

                    کلی کمک به ما می کند و ما به این ایسم ها واقعا نیاز داریم.
                    زنده باد ازادی حقیقت دانش و سپس پیش به سوی پیشرفت

                    نظر

                    • گنجشک
                      ستاره‌دار(3)
                      • Jun 2022
                      • 1325

                      #40
                      پاسخ : فلسفه سیاسی

                      درود


                      طلاق به چه شکل خواهد بود ؟

                      انگلیس و اتحادیه اروپا و ماجرای برگزیت


                      انگلیس برای پیوند چی داد چی گرفت ، آخرش که جدا شدن چیا داد چیا گرفت و طلاق به چه شکل بود


                      اگر موضوع خصوصی نیست ، چرا طلاق گرفتند اصلا ؟


                      در موضاعات سیاسی چطور میشه وارد رابطه شد و چطور میشه جدا شد ؟


                      ضمانت اجرایی مهریه کی و چیه ؟


                      مهریه را کی داده کی گرفته ! و معمولا طرف زورگو هست که به طلاق می انجامه دیگه ! از ادم زورگو میشه مهریه گرفت ؟ یا همینقدر که احترام میذاره و میذاره جانمان را سالم ببریم، دستش هم درد نکنه ! از بزرگواریش هست !


                      وگرنه شوهرهای مردم ( کره شمالی ) که خودکشی را هم جرم انگاری کرده

                      نظر

                      • گنجشک
                        ستاره‌دار(3)
                        • Jun 2022
                        • 1325

                        #41
                        پاسخ : فلسفه سیاسی

                        در اصل توسط EHSANI پست شده است
                        تفاوت یک مکتب فکری بشری با یک مکتب فکری الهی یا همون دین
                        در اینه که اولی فقط به برقراری نظم جامعه و سیاست و اقتصاد می‌پردازه
                        ولی به زندگی خصوصی افراد کاری نداره
                        مثلاً در مانیفست کمونیست به سیاست و اقتصاد و جامعه پرداخته شده
                        اما به زندگی خصوصی افراد کار نداره


                        اما در ادیان که به عقیده بنده همون ایسم‌هایی هستند که توسط نوابغ فلسفه و سیاست اختراع شده اند ،
                        به زندگی خصوصی افراد هم ورود می‌کنند.

                        زندگی خصوصی یک کمونیست با یک ناسیونالیست میتونه کاملاً مشابه باشه
                        اما زندگی خصوصی یک مسلمان با یک بودایی از زمین تا آسمون فرق داره

                        ما وقتی می‌خواهیم یک الگو برای اداره جامعه بدیم
                        باید در نظر بگیریم که این الگو باید توسط افراد جامعه اجرا بشه
                        پس نمیتونیم بدون دخالت در تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش
                        و بدون اهمیت دادن به کیفیت و شخصیت افراد جامعه
                        از اونها خواهش کنیم که مکتب قبلی خود را رها کرده و مکتب فعلی را به کار بگیرید.
                        تفاوت ادیان با بقیه مکاتب اینه که
                        اول میاد انسانهای مورد نیاز رو به اون شیوه که لازم داره تربیت میکنه
                        بعد اون ایسم رو روشون پیاده می‌کنه.

                        به عبارتی ، ممکنه هر پیج به هر مهره نخوره
                        لاکن ادیان اومدند مهره مخصوص خودشون رو درست کردند
                        و اون رو توی کله افراد از بدو تولد نصب کردند
                        که بعدها بتونند ، پیچ دین رو به راحتی توی تون کله‌ افراد نصب کنند

                        شما فرض کنید یک سازمان تعدادی نیرو استخدام میکنه
                        مقایسه کنید با یک سازمان دیگه که نیروهاشو
                        از بچگی توی مدارس و بعد دانشگاه مخصوص خودش تربیت میکنه
                        یعنی علاوه بر مهارت فنی و علمی
                        از نظر شخصیت و عقاید هم اونها رو مخصوص نیاز خودش تربیت میکنه

                        میدونم وسط منبر نباید سوال پریسد


                        ولی که خیلی هم خوبه که مهره و پیچ به هم بخورن و همه چی خوب پیش بره



                        الان چرا مشکل پیش اومده ! چرا انفرات احساس آرامش ندارند ؟ یجورایی پیچ و مهره ها با هم نمی خونه

                        نظر

                        • گنجشک
                          ستاره‌دار(3)
                          • Jun 2022
                          • 1325

                          #42
                          پاسخ : فلسفه سیاسی

                          در اصل توسط EHSANI پست شده است

                          ذوشرا - موزه ملی دمشق





                          اسطوره‌شناسی عرب


                          از ویکیپدیا دانشنامه آزاد

                          اسطوره‌شناسی عرب

                          اسطوره‌شناسی عرب شناختِ اعتقادات باستانی در عربستان پیش از اسلام در مردم عرب است. پیش از اسلام کعبه در مکه از نمادهای بی‌شمارِ نشاندهندهٔ شیاطین همچون روح خبیث، جن، نیمه خدایان، خدایان و در کل، خدایان قبیله‌ای - که قادر به انجام هر کاری بودند - و نماینده فرهنگِ چندخدایی در عربستان پیش از اسلام بودند پوشیده شده بود.[۱]


                          خدایان :

                          الله
                          مکیان، الله را خدای آفریننده یابرتر می‌دانستند.
                          الله به عنوان خالق جهان و آورنده باران تلقی می‌شد
                          ولی برخلاف اسلام، خدای یگانه نبود.
                          مکیان الله را خویشاوند با جنیان و دارای خانواده می دانستند
                          و یک پسر و سه دختر (لات، منات و عزی) به او نسبت می‌دادند.

                          نام پدر پیامبر اسلام، عبدالله (بندهٔ الله) بود.

                          دختران الله هر یک نقشی داشتند:
                          لات یا اللات الاههٔ جهان زیرین،
                          عزی یا العزّا (بمعنی قویترین) الاهه باروری و معادل ونوس رومیان، و مورد مراجعه در زمان جنگ، و
                          منات یا المنات، الاهه سرنوشت، بودند.
                          اوس و خزرج پرستندگان منات بودند،
                          به زیارتش می‌رفتند و قربانی می‌دادند و سر می‌تراشیدند.


                          سایر خدایان مهم :

                          هبل (Hubal) : به‌شکل انسانی با دست راست طلایی و در کعبه نگهداری می‌شد.

                          مناف (Manaf) : خدای زنان و قاعدگی بود.

                          نام جد ابوطالب پدر علی عبد المناف (بندهٔ مناف) است


                          ود (Wadd) : خدای عشق و دوستی. مار حیوان مقدس او بود.

                          ام (Amm) : پرستش این خدا در رابطه با آب و هوا و به ویژه صاعقه بود.

                          تألب (Ta'lab) : خدای ماه بود و کاهنان او مورد مشورت بودند.

                          ذوالحلاس (Dhu'l-Halasa) : خدای پیشگویی بود و به‌شکل یک سنگ سفید پرستش می‌شد.

                          القوم (Al-Qaum) : خدای جنگ و شب و حامی کاروانها بود.

                          ذوالشری (Dhushara) : خدای کوهستان بود.


                          ارواح :
                          جن
                          مارد
                          عفریت

                          غول‌ها :
                          نسناس
                          غول
                          بهموت

                          این خدا ها برای عموم مردم هم سودی داشتند ؟ یعنی مردم واقعا بهشون اعتقاد داشتند و باران را از خدای باران می دانستند


                          یا از جهل و حماقتشون بود که این ها را می پرستیدن ؟


                          چطور متوجه بشیم پرستش چیزی سودی داره یا نداره ؟ و....



                          کسی هم بود که مثلا کافر بشه ؟


                          مثلا چندبار قربانی ببر برای خدای بارون ولی بارون نیاد کافر بشه به خدای باران ؟





                          و این بت ها چقدر هزینه مینداختن رو خانوار جهالیت ؟

                          نظر

                          • شیخ مسعودخان خانان
                            ستاره‌دار(1)
                            • Sep 2020
                            • 1969

                            #43
                            پاسخ : فلسفه سیاسی

                            در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
                            این خدا ها برای عموم مردم هم سودی داشتند ؟ یعنی مردم واقعا بهشون اعتقاد داشتند و باران را از خدای باران می دانستند


                            یا از جهل و حماقتشون بود که این ها را می پرستیدن ؟


                            چطور متوجه بشیم پرستش چیزی سودی داره یا نداره ؟ و....



                            کسی هم بود که مثلا کافر بشه ؟


                            مثلا چندبار قربانی ببر برای خدای بارون ولی بارون نیاد کافر بشه به خدای باران ؟





                            و این بت ها چقدر هزینه مینداختن رو خانوار جهالیت ؟
                            /:.yead.:/
                            [URL]https://s3.amazonaws.com/psiphon/web/yqeg-8x4w-6cha/ar/download.html#direct[/URL]

                            نظر

                            • EHSANI
                              ستاره‌دار(3)
                              • Sep 2020
                              • 2213

                              #44
                              پاسخ : فلسفه سیاسی

                              .


                              تاریخ عربستان - قسمت اول | عربستان «پیش از اسلام» چگونه بود؟



                              تاریخ عربستان - قسمت دوم | چگونه «خاندان آل سعود» در عربستان به پادشاهی رسید؟



                              تاریخ عربستان - قسمت سوم | چگونه عربستان از یک صحرا به کشوری ثروتمند تبدیل شد؟



                              .
                              نگرش ، همه چیز است .

                              نظر

                              • )(شاخص کل جعل علی)
                                ستاره‌دار(1)
                                • Sep 2020
                                • 2057

                                #45
                                پاسخ : فلسفه سیاسی

                                در اصل توسط EHSANI پست شده است
                                نکته :

                                1 - برخلاف چیزی که یک عمر به ما میگفتند
                                خدایان (اسطوره‌ها) ، در آسمان و غیرقابل دسترسی بودند
                                و اون مجسمه که وجود داشته ، فقط یک نماد بوده
                                یعنی مردم همون زمان هم میدونستند که این مجسمه ، خودِ خدا نیست

                                2 - در گذشته وقتی پادشاهی ، کشوری را فتح میکرد یا به قدرت میرسید
                                عالمان دینی اطراف دربار را میکشتند یا تو سیاه چال مینداختند
                                حتی ممکن بود اقلیتهای مذهبی را هم قتل عام کنند
                                مردم رو مجبور میکردند خدایِ پادشاه جدید رو پرستش کنند
                                و بعضاً پرستش سایر خدایان ممنوع میشد
                                علت اینکه روحانیون ، توانایی مدیریت و هدایت ذهن مردم را داشتند
                                و طبق اون پوستر معروف (we fool you)
                                این هدایت ذهن مردم در جهت خدمت به پادشاهان بود

                                3 - حصرت محمد پس از تشکیل حکومت و فتح مکه
                                همه رو مجبور کرد الله ، خدای پدرش را پرستش کنند
                                و پرستش باقی خدایان رو ممنوع کرد.

                                اما تا رسیدن به اون روز هم برنامه های دیگری پیاده کرد که در پست بعدی میگم.
                                درود
                                یعنی پدر حضرت محمد مسلمان بود
                                الله را از ابراهیم پیامبر گرفته بود
                                سوال اولین الله کی مطرح شد
                                کدام 124هزاز طرح کردند
                                سوال2
                                خداوند میفرماید جهان را به خاطر حضرت محمد خلق کردم ایا این درست است
                                3- چرا حضرت محمد 63 سال عمر کرد اوکه محبوب الله بود نبود
                                4-از وقتی تاریخدان وقلم وکتاب امد عمرها کوتاه شد نوح900 سال درست است
                                و چرا معجزات کم شد دیگر کسی دریا نشکافت
                                یا عصا را مار نکرد
                                5- الان پسر امام حسن عسکری دقیقا کجاست
                                ممنون میشم پاسخ دهید
                                ثشرق-ثپردیس-ثباغ-اس پ -ثشاهد-ثتران-ثجوان-حخزر-کاسبین-درهاور دکپسول-انتی بیوتیک -کسرا-دیران-شلعاب--کروی-کمنگنز-واعتبارکلوند و و ختراک و سابیک وپسهند پکرمان دتوزیع جوین فباهنر-.پتایر-

                                نظر

                                در حال کار...
                                X