کاربران گرامی بورسی، با توجه به تغییرات اخیر سایت در صورت وجود هر گونه مشکل در استفاده از سایت (درج پیام، عضویت و...) با ایمیل boursy.com[@]gmail.com در ارتباط باشید یا موضوع را در تاپیک «شما بگویید...» درج کنید.
جناب امپراتور ازت خواهش دارم جو بد تو اين كلاس درست نكن وگرنه از كلاس اخراجت مي كنيم.b-)
به هر حال همه مثل شما زبان دان نيستند. اگه ميتونيد كمك كنيد نه مسخره.
ممنون
جناب امپراتور ازت خواهش دارم جو بد تو اين كلاس درست نكن وگرنه از كلاس اخراجت مي كنيم.b-)
به هر حال همه مثل شما زبان دان نيستند. اگه ميتونيد كمك كنيد نه مسخره.
ممنون
اولا من با زهره بودم و شوخی کردم نه مسخره . دوما شما در مقامی نیستید که به من بگید چی کار کنم چی کار نکنم دوست من . موفق باشید
به جان خودت بیفت!
خودت خودت را بساز!
وگرنه «دیگران» به تو «شکل» میدهند...!
ضمن تشکر از دوستان.
یکی از روشهایی که برای بهتر پیش رفتن و مرور و یادگیری بیشتر و بهره ور تر لغات مرتبط با این تاپیک هست این میتونه باشه که کسانی که کامنت مینویسند در مورد بازار و سهام و خرید و فروش هاشون ، کامنت هاشون رو به انگلیسی بنویسند. اینطوری هم دایره لغات مرتبط با بورس تکرار شده و زیاد میشه و هم مطالب بیشتر و بهتر به خاطر خواهند ماند.
از خودم و همین کامنت شروع می کنم :
today FARAK which was dealed at +1 and up , at least aimed to purchase queue with higher volume of exchange, if this proccess pursuit tomorrow we can hope the decline trendline will be execute
پی نوشت : برای صف خرید از ترکیب purchase queue استفاده کردم. اگر دوستان معادل دقیق این ترکیب را میدانند اشاره نمایند.
1- براي بيان عملي که در گذشته آغاز شده و همچنان ادامه دارد:
I have studied English since 1990. (از سال 1990 به مطالعه انگليسي پرداختهام)
*
She's lived in Tehran for 10 years. (او به مدت 10 سال در تهران زندگي کرده است)
*
How long have you lived in Tehran? (چه مدتي در تهران زندگي کردهايد؟)
*
I've lived in Tehran all my life. (همه عمرم را در تهران زندگي کردهام)
توجه داشته باشيد که در زمان حال کامل، غالباً از اصطلاحات زماني خاصي مانند since و for استفاده ميشود.
for نشان دهنده دورهاي از زمان است که تا کنون ادامه داشته است، ولي since با مقطعي از زمان به کار ميرود و به معني «از آن زمان تا کنون» ميباشد:
I have been here for two months
2- براي بیان تجربهاي که در زماني در زندگي شخصي اتفاق افتاده است. در واقع اين عمل در گذشته روي داده و به پايان رسيده است، اما آثار آن هنوز محسوس است. اين که اين عمل يا تجربه چه موقعي روي داده، مهم نيست:
I have never been to England. (من هرگز به انگلستان نرفتهام)
*
She has had several operations up to now. (تا کنون چندين عمل جراحي داشته است)
*
He's written a lot of short stories.(او داستانهاي کوتاه زيادي نوشته است)
3- براي بيان عملي که در گذشته نزديک اتفاق افتاده ولي اثر آن در زمان حال مشاهده ميشود. در اين حالت از yet، already، still و just بسيار استفاده ميکنيم:
از already بيشتر در جملات مثبت و از yet بيشتر در جملات منفي و پرسشي استفاده ميشود.
* I've just had a sandwich. (من تازه يک ساندويچ خوردهام)
*
I've already seen the movie. (اين فيلم را قبلاً ديدهام)
*
The bus hasn't arrived yet. (اتوبوس هنوز نرسيده است)
*
I still haven't finished my homework. (هنوز تکاليفم را تمام نکردهام)
1- اگر ارتباطي با زمان حال موجود نيست (مثلاًچيزهايي که مدتها قبل اتفاق افتادهاند) از حال کامل استفاده نکنيد.
Hafiz was a Persian poet. He wrote many poems.
*
but: My father is a writer. He has written many books.
در مثال اول از گذشته ساده استفاده کرديم تا نشان دهيم که او (حافظ) ديگر شعر نمينويسد، ولي در مثال دوم براي اينکه نشان دهيم که او هنوز کتاب مينويسد از حال کامل استفاده کرديم.
2- ما از حال کامل براي ارائه اطلاعات جديد استفاده ميکنيم. ولي اگر بخواهيم به صحبتمان درباره آن ادامه دهيم، معمولاً از گذشته ساده استفاده ميکنيم:
با تشکر از دوستان و عرض خسته نباشید
واقعاً تاپیک مفیدی است.بنظرم لینک دانلود یک دیکشنری خوب هم بگذارید بد نباشد.من Babylon را دانلود و نصب می کنم ولی پیغام expiry date می دهد.ممنون می شوم هر کدام از دوستان راهنمائی کنند.
پیشنهاد آقای کیمیاگر هم خوبه ، بشرطی که معنی فارسی کامل آن هم نوشته شود تا برای همه قابل فهم باشد.
طوری زندگی کنیم که وقتی فرزندان مان به [COLOR="#008000"]انصاف[/COLOR] ، [COLOR="#008000"]عدالت[/COLOR] ، [COLOR="#008000"]مسئولیت[/COLOR] و [COLOR="#008000"]شرافت[/COLOR] فکر می کنند ما را به خاطر بیاورند
I wanted a mansion once... that is until I met you,
Now the only place I want to live is inside your heart
I once desired diamonds... until I met you,
Now the only sparkle I need comes from within
I used to crave the finest clothing... until I met you,
Now I want not a single thread to separate our bodies
I once coveted a fancy car... until I met you,
Now I want nothing that would put miles between us
I once prayed for money... until I met you,
Now I want none of the things money can buy
I once yearned for a sense of security... until I met you,
Now my only security comes is knowing you are near
I once dreamt of a prestigious job... until I met you,
Now I find my success in knowing that you are happy
I once asked for the world on a silver platter... until I met you,
Now you are my world and I want for nothing but your touch
Loving you has been my teacher; you taught me not to want
Being with you has been my discovery; you are all that I need
Finding you has been my salvation, I now understand grateful
But perhaps of most importantly...
Your love in return has been my everything
- Teresa Weimer -
Sparkle= درخشش
crave=اشتياق داشتن
platter= هر چيز پهن - صفحه گرامافون
prestigious= با اعتبار - با حيثيت
نظر