مشاعره

[behnam]

در هر دشتی که لاله زاری بوده است
از سرخی خون شهریاری بوده است
هر شاخه بنفشه کز زمین می روید
خالی است که بر روخ نگاری بوده است

تشویش وقت پیر مغان می دهند باز / این سالکان نگر که چه با پیر می کنند

[kh25]

در هر دشتی که لاله زاری بوده است
از سرخی خون شهریاری بوده است
هر شاخه بنفشه کز زمین می روید
خالی است که بر رخ نگاری بوده است

ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر رهروی که در گذر آید

[kh25]

تشویش وقت پیر مغان می دهند باز / این سالکان نگر که چه با پیر می کنند

در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد اآمد

[behnam]

ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر رهروی که در گذر آید

در ازل هر کو به فیضدولت ارزانی بود / تا ابد جام مرادش همدم جانی بود

[ناهید]

ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر رهروی که در گذر آید

دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نیست
من به تو جان میسپارم دل که قابلدار نیست.

[behnam]

در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد اآمد

دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند / دل غم دیده ما بود که هم بر غم زد

[behnam]

دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نیست
من به تو جان میسپارم دل که قابلدار نیست.

ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند / در سر کار خرابات کنند ایمان را

[kh25]

در ازل هر کو به فیضدولت ارزانی بود / تا ابد جام مرادش همدم جانی بود

دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او

نومید نتوان بود ازاو باشد که دلداری کند

[behnam]

دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او

نومید نتوان بود ازاو باشد که دلداری کند

در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند / گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

[ناهید]

در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند / گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

این پرچم سه رنگ تو در اهتزاز باد
تا آفتاب می دمد از کوهسارها

[محمود شریعت]

این پرچم سه رنگ تو در اهتزاز باد
تا آفتاب می دمد از کوهسارها

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

[behnam]

این پرچم سه رنگ تو در اهتزاز باد
تا آفتاب می دمد از کوهسارها

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

[behnam]

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

ای فروغ حسن ماه از روی رخشان شما / آب روی خوبی از چاه زنخدان شما

[طيب]

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

اين آتش عشق مي پزاند مارا

هر شب به خرابات كشاند مارا

بااهل خرابات نشاند مارا

تاغير خرابات نداند مارا

[behnam]

اين آتش عشق مي پزاند مارا

هر شب به خرابات كشاند مارا

بااهل خرابات نشاند مارا

تاغير خرابات نداند مارا

ای صبا گر به جوانان چمن باز رسی / خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را