مشاعره

[behnam]

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد / نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

[بوف کور]

مزن بر سر ناتوان دست زور
که روزی در افتی به پایش چو مور

رندی حافظ نه گناهیست صعب
با کرم پادشه عیب پوش

[behnam]

خیر:)

=((

[بوف کور]

یکی بهنام بندازه بیرون
بابا مشاعره است ها
قانون خودشو داره
هیچکی رعایت نمی کنه ؛ هیچکی

[بوف کور]

پانی بدو بیا بهنام ضربه فنی شد
بعدی خودتی ابجی جان :p

[sirwan]

رندی حافظ نه گناهیست صعب
با کرم پادشه عیب پوش

شب است وسنگستان است ومو مست
قدح از دست مو بفتاد ونشکست
نگه دارنده اش نکو نگه داشت
ورنه صد قدح نفتاده بشکست

[behnam]

یکی بهنام بندازه بیرون
بابا مشاعره است ها
قانون خودشو داره
هیچکی رعایت نمی کنه ؛ هیچکی

حالا چرا عصبانی میشی :d
باشه،من رفتم

[بوف کور]

میازار موری که دانه کس است
که جان دارد وجان شیرین حوش است

تا رفت مرا از نظر ان چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چها رفت

[behnam]

پانی بدو بیا بهنام ضربه فنی شد
بعدی خودتی ابجی جان :p

حالا که این طور شد به مبارزه دعوتت میکنم
قول میدم می بازی
امتحانش مجانیه

[بوف کور]

حالا که این طور شد به مبارزه دعوتت میکنم
قول میدم می بازی
امتحانش مجانیه

:))
اره؟
بازنده و این حرفا ؟
برو برادر من ؛ برو افرین

[sirwan]

تا رفت مرا از نظر ان چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چها رفت

توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود

[بوف کور]

توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود

در این خیال بسر شد زمان عمر و هنوز
بلای زلف سیاهت بسر نمی اید

[behnam]

:))
اره؟
بازنده و این حرفا ؟
برو برادر من ؛ برو افرین

باشه سری بعد می بینمت ;)

[sirwan]

در این خیال بسر شد زمان عمر و هنوز
بلای زلف سیاهت بسر نمی اید

دلا دیدی ان فرزانه فرزند
چه کشید از دست این تاق رنگین
به جای لوح سیمین در برش
فلک بر سر نهادش طاق سنگین

[بوف کور]

دلا دیدی ان فرزانه فرزند
چه کشید از دست این تاق رنگین
به جای لوح سیمین در برش
فلک بر سر نهادش طاق سنگین

نماز در خم ان ابروان محرابی
کسی کند که بخون جگر طهارت کرد