مشاعره

[behnam]

شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو

وضع دوران بنگر ساغر عشرت بر گیر / که به هر حالتی اینست بهین اوضاع

[آمن خادمی]

وضع دوران بنگر ساغر عشرت بر گیر / که به هر حالتی اینست بهین اوضاع

عیشم مدام است از لعل دلخواه
کارم به کام است الحمدلله

[behnam]

عیشم مدام است از لعل دلخواه
کارم به کام است الحمدلله

همچو صبحم یک نفس باقیست تا دیدار تو / چهره بنما دلبرا تا جان بر افشانم چو شمع

[آمن خادمی]

همچو صبحم یک نفس باقیست تا دیدار تو / چهره بنما دلبرا تا جان بر افشانم چو شمع

عمریست تا به راه غمت رو نهادهایم
روی و ریای خلق به یک سو نهادهایم

[behnam]

عمریست تا به راه غمت رو نهادهایم
روی و ریای خلق به یک سو نهادهایم

مبتلا گشتم درین بند بلا / کوشش آن حق گزاران یاد باد

[آمن خادمی]

مبتلا گشتم درین بند بلا / کوشش آن حق گزاران یاد باد

دام سخت است مگر یار شود لطف خدا
ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم

[behnam]

دام سخت است مگر یار شود لطف خدا
ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم / رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

[آمن خادمی]

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم / رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

دلبر از ما به صد امید ستد اول دل
ظاهرا عهد فرامش نکند خلق کریم

[behnam]

دلبر از ما به صد امید ستد اول دل
ظاهرا عهد فرامش نکند خلق کریم

من از جان بنده سلطان اویسم / اگر چه یادش از چاکر نباشد

[آمن خادمی]

من از جان بنده سلطان اویسم / اگر چه یادش از چاکر نباشد

دلم را مشکن و در پا مینداز
که دارد در سر زلف تو مسکن

[behnam]

دلم را مشکن و در پا مینداز
که دارد در سر زلف تو مسکن

نکته ها رفت و حکایت کس نکرد / جانب حرمت فرو نگذاشتیم

[آمن خادمی]

نکته ها رفت و حکایت کس نکرد / جانب حرمت فرو نگذاشتیم

ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم

[behnam]

ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم

مرا می بینی و هر دم زیادت میکنی در دم / تو را می بینم و میلم زیادت می شود هردم

[آمن خادمی]

مرا می بینی و هر دم زیادت میکنی در دم / تو را می بینم و میلم زیادت می شود هردم

دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست
توان به دست تو دادن گرش نکو داری

[rojan]

با سلام

یارب نظر تو بر نگردد . برگشتن روزگار سهل است