گزیده های شعر و شاعری

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • آمن خادمی
    مدیر
    • Jan 2011
    • 5243

    #196
    آدم به جرم خوردن گندم
    با حوا
    شد رانده از بهشت
    اما چه غم
    حوا خودش بهشت است....
    to continue, please follow me on my page

    نظر

    • ناهید
      عضو فعال
      • Dec 2010
      • 1419

      #197
      قدش به "عشق" نمي رسيد "غرور"ام را زير پا گذاشت تا برسد...!
      حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
      خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
      خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

      نظر

      • ناهید
        عضو فعال
        • Dec 2010
        • 1419

        #198
        به فرزندانمان در كودكى وقت بيشترى براى عروسك بازى بدهيم


        تا وقتى بزرگ شدند با دل آدمها بازى نكنن
        حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
        خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
        خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

        نظر

        • ناهید
          عضو فعال
          • Dec 2010
          • 1419

          #199
          هـــرگــز دلـــم را نــخــواهـم فـــروخــت
          بــه بـهــانـه ی نـاچـیـزی که یـهـودا عـیـســی را فــروخـت
          هــــرگــز قـــول نــخـــواهـــم داد
          آن ســـیــب را نـــچــیــنـم ، چــون نـمی تـوانـم ...
          دسـتـانم را در گـلـدانـی خـواهـم کـاشـت ، چـشمان تـورا بـار خـواهـنـد داد
          ...قـــلـــبـــم را :
          در هــزار تــوی خــاطـره هــا پـنـهـان مـی کـنـم
          شــایـد تـورا فـرامـوش کــنـد ،
          نـمـی تـوانـد ... دیــگــر بـه بــاد نـخـواهــم دادش ، قـلـبــم را مــی گـویـم
          دیــگـر هـرگـز امـتـحـان نـخـواهـم کـرد ، عـاشـقـی را مـی گـویـم
          خــســتـه شــده ام از دوری تــو از تـاریـکـی . بـی تــو ... آرزویــــم :
          غـــوطـــه وری در آرامـــش تــوســت
          در تـاریـکـی ..... روشـنـایــی ، هر کجا .... با حضور تو ...
          حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
          خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
          خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

          نظر

          • ناهید
            عضو فعال
            • Dec 2010
            • 1419

            #200
            همیشه سکوتم به معنای پیروزی تو نیست گاهی سکوت می کنم تا بفهمی چه بی صدا باختی
            حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
            خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
            خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

            نظر

            • ناهید
              عضو فعال
              • Dec 2010
              • 1419

              #201
              گـفـتم: خــدایا از همــه دلگیرم ...................................گفـت: حتی از من ؟
              گـفـتم: خدایا دلم را ربودند ...................................گفـت: پیش از من ؟
              گـفـتم: خدایا چقـدر دوری ...................................گفـت: تــو یا من ؟
              گـفـتم: خدایا تنهاترینـم ...............
              حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
              خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
              خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

              نظر

              • ناهید
                عضو فعال
                • Dec 2010
                • 1419

                #202
                گل آفتابگردان را گفتند: چراشبها سرت را پایین می اندازی؟ گفت :ستاره چشمک میزند، نمیخواهم به خورشید خیانت کنم..........
                حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                نظر

                • ناهید
                  عضو فعال
                  • Dec 2010
                  • 1419

                  #203
                  باران سرنوشتش را پذیرفت
                  از آسمان به زمین آمد
                  باد به دل کندن عادت کرد
                  کوه به ماندن
                  رود به گل آلوده شدن
                  ...خوب که می بینم
                  سرنوشت من زیاد هم بد نیست..
                  حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                  خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                  خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                  نظر

                  • آمن خادمی
                    مدیر
                    • Jan 2011
                    • 5243

                    #204
                    دلواپسي من از نيامدنت نيست !
                    مي ترسم
                    در پس اين دل دل زدن ها
                    بيايي ودیگر نخواهمت.......
                    to continue, please follow me on my page

                    نظر

                    • آمن خادمی
                      مدیر
                      • Jan 2011
                      • 5243

                      #205
                      من خواب نیستم!
                      خاموش اگر نشستم
                      مرداب نیستم!
                      روزی که بر خروشم و زنجیر بگسلم

                      روشن شود که آتشم و آب نیستم........
                      to continue, please follow me on my page

                      نظر

                      • آمن خادمی
                        مدیر
                        • Jan 2011
                        • 5243

                        #206
                        خانه ای در من است،
                        برای حزنت و برای کفرت
                        و برای شادی ات.
                        هيچ چیز آمدنت را در روزهای آفتابی عقب نمی اندازد.
                        حتی وقتی طوفان زوزه می کشد.
                        میتوانی اينجا گريه کنی و دشنام دهی
                        و در مجاورت راز بخندی، حتی بخندی
                        و هيچ چیز مانع رفتن تو نیست
                        من اينجايم.
                        تو فقط بيا و برو..........
                        to continue, please follow me on my page

                        نظر

                        • samin
                          عضو عادی
                          • Jan 2011
                          • 130

                          #207
                          عجب صبری خدا دارد
                          اگر من جای او بودم هزاران لیلی ناز افرین را از برای خاطر مجنون صحرا گرد بی سامان عاشق, کو به کو مستانه و دیوانه میکردم
                          عجب صبری خدا دارد
                          به جهان خرم از انم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست:x

                          نظر

                          • samin
                            عضو عادی
                            • Jan 2011
                            • 130

                            #208
                            مژده ای دل که مسیحا نفسی میاید
                            شوهر خوب مگر گیر کسی می اید
                            ( خواهر حافظ)
                            به جهان خرم از انم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست:x

                            نظر

                            • ناهید
                              عضو فعال
                              • Dec 2010
                              • 1419

                              #209
                              میخواهی بروی؟
                              خب برو…
                              انتظار مرا وحشتی نیست
                              شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود
                              برو…
                              ...برای چه ایستاده ایی؟
                              به جان سپردن کدامین احساس لبخند میزنی؟
                              برو..
                              تردید نکن
                              نفس های آخر است
                              نترس برو…
                              احساسم اگر نمیرد ..بی شک ما بقی روزهای بودنش را بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست
                              برو…
                              یک احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود
                              پس راحت برو
                              مسافری در راه انتظارت را میکشد
                              طفلک چه میداند که روحش سلاخی خواهد شد
                              برو…
                              فقط برو…..
                              حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                              خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                              خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                              نظر

                              • ناهید
                                عضو فعال
                                • Dec 2010
                                • 1419

                                #210
                                در گوش بچه ای که مُرده به دنیا آمد آرام گفتم "چیزی را از دست ندادی " .....
                                حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                                خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                                خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                                نظر

                                در حال کار...
                                X