کاربران گرامی بورسی، با توجه به تغییرات اخیر سایت در صورت وجود هر گونه مشکل در استفاده از سایت (درج پیام، عضویت و...) با ایمیل boursy.com[@]gmail.com در ارتباط باشید یا موضوع را در تاپیک «شما بگویید...» درج کنید.
هـــرگــز دلـــم را نــخــواهـم فـــروخــت
بــه بـهــانـه ی نـاچـیـزی که یـهـودا عـیـســی را فــروخـت
هــــرگــز قـــول نــخـــواهـــم داد
آن ســـیــب را نـــچــیــنـم ، چــون نـمی تـوانـم ...
دسـتـانم را در گـلـدانـی خـواهـم کـاشـت ، چـشمان تـورا بـار خـواهـنـد داد
...قـــلـــبـــم را :
در هــزار تــوی خــاطـره هــا پـنـهـان مـی کـنـم
شــایـد تـورا فـرامـوش کــنـد ،
نـمـی تـوانـد ... دیــگــر بـه بــاد نـخـواهــم دادش ، قـلـبــم را مــی گـویـم
دیــگـر هـرگـز امـتـحـان نـخـواهـم کـرد ، عـاشـقـی را مـی گـویـم
خــســتـه شــده ام از دوری تــو از تـاریـکـی . بـی تــو ... آرزویــــم :
غـــوطـــه وری در آرامـــش تــوســت
در تـاریـکـی ..... روشـنـایــی ، هر کجا .... با حضور تو ...
حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را
گـفـتم: خــدایا از همــه دلگیرم ...................................گفـت: حتی از من ؟
گـفـتم: خدایا دلم را ربودند ...................................گفـت: پیش از من ؟
گـفـتم: خدایا چقـدر دوری ...................................گفـت: تــو یا من ؟
گـفـتم: خدایا تنهاترینـم ...............
حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را
خانه ای در من است،
برای حزنت و برای کفرت
و برای شادی ات.
هيچ چیز آمدنت را در روزهای آفتابی عقب نمی اندازد.
حتی وقتی طوفان زوزه می کشد.
میتوانی اينجا گريه کنی و دشنام دهی
و در مجاورت راز بخندی، حتی بخندی
و هيچ چیز مانع رفتن تو نیست
من اينجايم.
تو فقط بيا و برو..........
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم هزاران لیلی ناز افرین را از برای خاطر مجنون صحرا گرد بی سامان عاشق, کو به کو مستانه و دیوانه میکردم
عجب صبری خدا دارد
به جهان خرم از انم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست:x
میخواهی بروی؟
خب برو…
انتظار مرا وحشتی نیست
شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود
برو…
...برای چه ایستاده ایی؟
به جان سپردن کدامین احساس لبخند میزنی؟
برو..
تردید نکن
نفس های آخر است
نترس برو…
احساسم اگر نمیرد ..بی شک ما بقی روزهای بودنش را بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست
برو…
یک احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود
پس راحت برو
مسافری در راه انتظارت را میکشد
طفلک چه میداند که روحش سلاخی خواهد شد
برو…
فقط برو…..
حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را
نظر