حرکت در بازار سرمایه با مهربان

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • trade secret
    عضو عادی
    • Dec 2012
    • 75

    #1561
    در اصل توسط علی کرمی پست شده است View Post
    سلام بر یاران همراه >:D<

    ابتدا بازگشت سوزناک مندسن به دامن تاپیک تبریک میگم :*

    اما بعد ......

    به مشکلی برخوردم که مغز فرسوده و از کار افتاده ام یارای حلش را ندارد ...8-}

    چند صباحی است که فراغتی شامل حال ما شده و در روستا با دوستان قدیمی روزگار می گزرانیم و وقایع عجیبی از زبانشان به گوشم می رسد که قدرت باور و بیانش برایم سخت است اما در میان همه ی اینها بنده دچار یک حمله چهار جانبه از طرف خاله و عمه و زن عمو و مادرم شده ام که دفع این حملات سختی خاص خودش را دارد...#:-S

    1- در دیداری که با عمه نازنین داشتم رسما بنده را به عقد دختر عمویم در اورد که 8 سال از من کوچکتر است و چند ماه قبل هم عمویم در قالب دو خواب که رویای صادقه نامید به صورت غیر مستقیم و حرفه ای بنده را برای دخترش خواستگاری کرد.

    2- خاله هم که مادر ما را واسطه خیر کرده و می خواهد دخترش را به ما بدهد و در این بین از آوردن هدایایی مثل ساعت و پارچه جهت کسب کرسی مادرزنی تلاش ویژه می کند

    3- زن یکی دیگر از عموها که بسیار زبان باز است، از طریق دیپلماسی وارد شده و رویای کسب این کرسی را دارد

    4- مادر بنده هم که نظرش رو خواهر دامادمان شدیدا مثبت موکد است ..... از طرف مادر ایشان خیراتیی همچون پیراهن و پارچه به ما رسیده است

    حقیقتش بنده هیچ کدام را نمی پسندم و به طریقی خاستار رد کردن این موارد هستم ..

    از ممد که تجربه اش از من بیشتر و یحتمل در چنین شرایطی قرار گرفته تقاضای کمک دارم...مهربان، جان چیزی اگر می دانی دریغ نکن ... مندسن، چیزی نگو

    از همه دوستانی که در یک همچین شرایطی قرار گرفته و چان سالم به در برده اند تقاضای کمک دارم ..

    این قضیه کاملا صادقانه است ... ترجیحا در پیشنهادتان راه حلی بگنجانید که هدایای ما سقط نشود;)

    به کسی هم نگویید B-)
    با سلام
    اینجوری که نمی شه همه چیز رو با هم می خوای
    تا یافتن گزینه مورد نظر ، بهتره دل هیچ کدام رو نرنجانیند ........
    البته فراموش نکن که هر عملی عکس العملی داره

    نظر

    • مهربان
      عضو فعال
      • Mar 2011
      • 1675

      #1562
      در اصل توسط علی کرمی پست شده است View Post
      سلام بر یاران همراه >:D<

      ابتدا بازگشت سوزناک مندسن به دامن تاپیک تبریک میگم :*

      اما بعد ......

      به مشکلی برخوردم که مغز فرسوده و از کار افتاده ام یارای حلش را ندارد ...8-}

      چند صباحی است که فراغتی شامل حال ما شده و در روستا با دوستان قدیمی روزگار می گزرانیم و وقایع عجیبی از زبانشان به گوشم می رسد که قدرت باور و بیانش برایم سخت است اما در میان همه ی اینها بنده دچار یک حمله چهار جانبه از طرف خاله و عمه و زن عمو و مادرم شده ام که دفع این حملات سختی خاص خودش را دارد...#:-S

      1- در دیداری که با عمه نازنین داشتم رسما بنده را به عقد دختر عمویم در اورد که 8 سال از من کوچکتر است و چند ماه قبل هم عمویم در قالب دو خواب که رویای صادقه نامید به صورت غیر مستقیم و حرفه ای بنده را برای دخترش خواستگاری کرد.

      2- خاله هم که مادر ما را واسطه خیر کرده و می خواهد دخترش را به ما بدهد و در این بین از آوردن هدایایی مثل ساعت و پارچه جهت کسب کرسی مادرزنی تلاش ویژه می کند

      3- زن یکی دیگر از عموها که بسیار زبان باز است، از طریق دیپلماسی وارد شده و رویای کسب این کرسی را دارد

      4- مادر بنده هم که نظرش رو خواهر دامادمان شدیدا مثبت موکد است ..... از طرف مادر ایشان خیراتیی همچون پیراهن و پارچه به ما رسیده است

      حقیقتش بنده هیچ کدام را نمی پسندم و به طریقی خاستار رد کردن این موارد هستم ..

      از ممد که تجربه اش از من بیشتر و یحتمل در چنین شرایطی قرار گرفته تقاضای کمک دارم...مهربان، جان چیزی اگر می دانی دریغ نکن ... مندسن، چیزی نگو

      از همه دوستانی که در یک همچین شرایطی قرار گرفته و چان سالم به در برده اند تقاضای کمک دارم ..

      این قضیه کاملا صادقانه است ... ترجیحا در پیشنهادتان راه حلی بگنجانید که هدایای ما سقط نشود;)

      به کسی هم نگویید B-)

      ...همش يه طرف اين مندسن چيزي نگو يه طرفف....:D
      ....ببين علي رفيق...من بنا رو بر اين ميزارم كه گفته هاي تو تماما درسته....و رگه هاي از شوخي و كنايه وجود نداره....در وضعي گير افتادي كه تورو آچمز كرده....
      ....اما...با تجربه اي كه بنده دارم و اونچه8 كه در زماني كه من در لرستان بودم در حوالي و حواشي خودم ديدم علي....ركو پوست كنده صحبت كنم....در انتخاب يكي از اين 4 نفر كه از همه باهوشتر...زيباتر ...كوچكتر و دلنشين تره ترديد نكن....خاطره من...از اون روزها ... ومشاهداتي كه از مردم اطراف خودم در ولايت داشتم....منو به اي ندرك رسوند كه اگر كمي مشكلات فرهنگي و عدم تجانس گفتاري وعقيدتي نبود رو دست دختر روستا از جهت زيبايي...وفا...كارداني...هوش بلند نميشه...
      ...نميدونم كه اينجا از بين دوستان كسي زاده لرستان ويا كوهدشت بوده يا خير....
      ...در منطقه اي فعاليت ميكردم بنام رومشگان...به جان خودم وممدو مندسن بويزه و خودت علي 20 بار داشتم دچار لغزش ميشدم كه همونجا يكي عقد كنم با خودم بيارم تهران....چند تا پزشك تهران قبل از من كه اونجا دلو دين داده بودن كارشون ساخته شده بود....اين منطقه در ازمنه دور محل نگهداري اسيران رومي بوده و ديگه خود بخوان حديث از اين مجمل....زيبا...دلير...خوش اندام...جوهر حيات و شور زندگي در اين مردم موج ميزد....علي....منو بردي به اون ايام...بگير جوون...بگير...
      ...اينر وهم برا خالي نبودن عريضه بگم...يه دختر 19 ساله عاشق من شده بود ...17 تا خواستگار هم داشت ژدرشم از بزرگ قاچاقچياي منطقه بود...حالا داستان اينو سر فرصت ميگم...
      [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

      نظر

      • مندی
        عضو فعال
        • Oct 2011
        • 522

        #1563
        در اصل توسط satyr پست شده است View Post
        نبود خالی بندیه چیزی ندیدم من بعدا اضافه شده هه هه

        حالا کجا بودی ؟
        نکنه رفتی دنبال مواد پواد
        معتاد نشده باشی یهو
        ا
        مهربان ..بزار دونه دونه جواب بچه ها روبدم کم کم میام سروقتت .. دندون رو قلوه بزار تابیام ... اعصاب مصاب خط خطیه جون داداش ...

        ساتیر .. هیا کن که دلم از دستت خونه .. اخه تو مگه قرار نشد حوای مارو داشته باشی .. نه نشد دیگه جون داداش .. پس اون سه شاخ قدیمیت کو نامرد ... هفته پیش داشتم لی لی کنون میومدم سمت تاپیک یه ابنبات چوبی هم دستم بود وداشتم لیس میزدم .. اومدم در تاپیکو وا کنم دیدم رودر یه پلاکارد زدن روش نوشتن این تاپیک با مخلفاتش به اتاق پشتی منتقل شد .. لطفاً گمشوبیرون ومزاحم نشو... مای ساده لوه هم رفتیم سمت اتاق پشتی ...
        تا درو وا کردیم دیدم ای دل غافل اینجا چرا تاریکه ... ییهو چراغا دونه دونه چشمک زنون شروع به روشن شدن کرد.... نمیدونی که جون داداش یه رقص نوری تو اتاق ایجاد شده بود که گفتم حتماً میخان آجیتو صورپرایز کنن ... یه لیس دیگه به ابنبات کشیدم جون داداش خیلی چسبید
        چشت روز بد نبینه ... دیدم چارتا نقاب به صورت جلوم ظاهر شدن تو دست یدونشونم اون سه شاخ خود نامردت بود البته سه شاخ قبلیه ... من گفتم ساتیر تویی چرا نقاب زدی وروجک ... یه صدایی شبیه هیولا گفت من ساتیر نیستم .. یدفعه در بصورت اتومات پشتم بسته شد که گفتم مندی بدبخت شدی ... حالا کو راه فرار.. یه لیس دیگه به ابنبات کشیدم برا یادگاری ..جون داداش ذهرمارم شد
        ییهو یه صدای دلنشینی به حالت روضه خونی تو اتاق پیچید که .... انت حیلتی و قل وصیتی .. انا المفتول
        و من مردم و بیهوش شدم و وقتی بهوش اومدم دیدم تو بغل ننه چاوز هستم ....
        جون داداش این سه شاخ جیدیتو خوب بچسب گمش نکنی یوقت ..دست نا اهلاش بیافته ...منظورمو که میدونی.. بجون داداش سی ...طاقت این آتیشیشو ندارم .. خدا خیرت بده
        دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ..... ای هیچ تر از هیچ ، تو بر هیچ مپیچ

        نظر

        • خودشکوفا
          عضو فعال
          • Jul 2025
          • 1134

          #1564
          با عرض پوزش از مهرداد جان که به هر حال با سه ازدواج موفق چند تا پیرهن بیشتر از بنده پاره کرده اند ... چند کلمه ای عرض کنم تا از بعدی دیگه هم به قضیه ازدواج علی دمبل نگاه بشه...;;)

          از اونجا که قدیمی ها به شوی و زن واژه همسر رو اطلاق کرده اند... اگه همسر رو به طور فیزیکی به معنای همقدی معنا کنیم عملا 5 درسد مردان هستند که قد و قامتی هم اندازه زنشان داشته باشند یا حتی کوتاهتر باشند...

          خدا یا طبیعت, خلقت زن رو چنین قرار داده که اندامی نحیف تر و قدی کوتاه تر از جنس نر خودش داشته باشه...

          کمان بنده بر این هست که این واژه همسر اشاره به همانندی داره... همانندی در 3 چیز...

          1. اهداف
          2. نیازها
          3. روش های برآوردن نیازها

          ما در دورانی زندگی می کنیم که سنت ها دارند یک به یک رنگ می بازند و ایران هم پا به دوران مدرن میذاره... طبیعیه که روش های سنتی ازدواج در این روزگار به مشکل بربخوره...
          مگه میشه علی که در دانشگاه بسیار معتبری مثل شیراز, دانشجوی فوق لیسانس عمران هست با دخترکان روستای پدری اهداف و نیازهای یکسانی داشته باشه؟؟؟:-/

          بنده به نمایندگی از خودم و مندسن همینجا اعلام می کنم علی آقا دست نگه دار... برادر من شما باید دختری رو پیدا بفرمایی که از لحاظ سطح تحصیلات, فرهنگ, جایگاه خانوادگی, دارایی و غیره به شما تناسب داشته باشه...

          زیاده عرضی نیست... ما که قابل نیستیم... مندی و مهری به فدایت;)
          "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
          (نيچه)

          نظر

          • نون و قلم
            عضو عادی
            • Feb 2013
            • 122

            #1565
            این مهربان هم که همش میگه سر فرصت داستان واستون تعریف میکنم
            داستان خودش داستان آقازاده داستان عاشقی داستان ...
            ولی گویا این فرصت دست نمیده
            گویا از بس دستش به دل و روده مشتریاشه (خدا رحمتشون کنه) فرصت نداره

            نظر

            • خودشکوفا
              عضو فعال
              • Jul 2025
              • 1134

              #1566
              در اصل توسط مهربان پست شده است View Post
              ....
              1. ضمن تشکر و امتنان از مدیریت و ناظر عزیز به جهت عودت دادن این عنصر نامطلوب و هنجار شکن مندسن به دامن خانواده و ایجاد فرصتی دوباره برای تنبه و آدم شدن....

              2. مسولیت کامل سخنان و رفتار این شخصیت دوست داشتنی و غیر قابل تحمل به عهده بنده وممد خواهد بود....

              3. ....فلذا....مندسن....جان خودم جان خودت همینجا وسط تاپیک ذیح اسلامیت میکنیم

              4. این رهایی تو برای من و ممد خیلی گرون تموم شد....

              ....یه نکته...یکسری از دوستان و عزیزان بودند و هستند که از روزهای اول برقراری آشنایی و ایجاد این ارتباط عمیق در کنار ما بودند.....که البته قسمت اعظم این مهم بوسیله دوست وبرادر عزیزم ممد با سلوک دلنشین و جذبه ای که داشته بوجود آمده....
              ....از قبیل آلمان...مندسن....ممرضا مرادی...مهرداد....علی کرمی...سید یاسر ...بابک52....و تنی چند از دوستان....من همینجا اعلام بوجود امدن یه سازمان شبه ناتو در ابعاد کوچک میکنم که هرگونه تعرض و دشمنی با این عزیزان به منطله اعلام جنگ به کل اعضای و برهمه واجب است تا در رفع مشکلات و اعلام همبستگی با اون عضو پیش قدم واز جان مایه بگذارند....
              ....امشب....کلیک داستانی واقعی و شور انگیز در رابطه با بنده زاده که در همین اواخر اتفاق افتاد و خواندنش برای دوستان خالی از لطف نیست در این تاپیک خواهد خورد....
              1. بنده نیز به سهم خودم از دوستان تشکر دارم... راستش پنهان کردن این موضوع که مندسن در بازداشتگاه به سر می بره کار کوچیکی نبود که با همکاری دوستان موفق شدیم آبروی این دوست خوبمون رو بخریم و با به راه انداختن شایعه دروغین سفر ونزوئلا اجازه ندادیم و نخواهیم داد احدی بو ببره!!!0:-)
              اینجا جا داره از مندی هم بابت پرروییش ابراز حیرت کنم و یادآوری کنم که حالا ما یه خالی بستیم, تو دیگه از خر شیطون بیا پایین... پا شدی رفتی تاپیک تولد گفتی سفر خارج بودی!!؟؟؟ مهرداد جان من دیگه طاقت ندارم.... بذار همین الان با یه گوله خلاصش کنم!!!!X-(

              ۲. آقا من کجا جرات دارم مسئولیت کارای این بشر رو قبول کنم؟؟ مسئولیت اعمالش با خودشه... احتملا شرط و شروطی هم ادمین سایت باهاش کرده و رو نمی کنه....;)

              ۳. مهرداد عزیزم نیاز به خطبه نداره.... شما ذبحش کن دریافت حکم و فتوای شرعیش با من....
              فقط خواهشا بیا و مردانگی کن این مراد نامرد هم رو ذبح کن!!!!>:D<

              ۴. حقیقتا هزینه سنگینی به دوش من گذاشته... واسه آزادیش سه تا سند خونه گرو رفته... مگه کمه؟؟؟:-?
              "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
              (نيچه)

              نظر

              • خودشکوفا
                عضو فعال
                • Jul 2025
                • 1134

                #1567
                در اصل توسط مهربان پست شده است View Post
                ..../:)ممد...من با اين نفله كه شاهكار كشفته چيكار كنم الان....يه جلسه اضطراري بزاريم ببينم با دل پاكش كنار بيايم يا با مغز پاكش....
                ....مندسن....من اعصاب مصاب ندارماا...از اين به بعد تمام پستاتو قبل از ارسال برا من پي ام ميكني من چك كنم....گند كم بزني...
                دکتر این قدر کشف منو کم ارزش جلوه نده.... فرانکشتاین که نیست.... مستر جکیل هم نیست.... ترمیناتور همچنین!!
                بابا مندی همون علیمردان خان خودمونه:x البته ساتیر میگه حسنی نگو یه دسه گله... والله اعلم....:->

                دکی جان تحمل کن.. خدا دوستت داره که مندی رو سر راهت گذاشته... :Dالان هم داری مقام ایوب پیامبر رو به دست میاری!!!
                آخرین ویرایش توسط خودشکوفا؛ 2013/03/16, 13:09.
                "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
                (نيچه)

                نظر

                • satyr
                  عضو فعال
                  • Dec 2012
                  • 1229

                  #1568
                  در اصل توسط mhkz44 پست شده است View Post
                  مهربان ..بزار دونه دونه جواب بچه ها روبدم کم کم میام سروقتت .. دندون رو قلوه بزار تابیام ... اعصاب مصاب خط خطیه جون داداش ...

                  ساتیر .. هیا کن که دلم از دستت خونه .. اخه تو مگه قرار نشد حوای مارو داشته باشی .. نه نشد دیگه جون داداش .. پس اون سه شاخ قدیمیت کو نامرد ... هفته پیش داشتم لی لی کنون میومدم سمت تاپیک یه ابنبات چوبی هم دستم بود وداشتم لیس میزدم .. اومدم در تاپیکو وا کنم دیدم رودر یه پلاکارد زدن روش نوشتن این تاپیک با مخلفاتش به اتاق پشتی منتقل شد .. لطفاً گمشوبیرون ومزاحم نشو... مای ساده لوه هم رفتیم سمت اتاق پشتی ...
                  تا درو وا کردیم دیدم ای دل غافل اینجا چرا تاریکه ... ییهو چراغا دونه دونه چشمک زنون شروع به روشن شدن کرد.... نمیدونی که جون داداش یه رقص نوری تو اتاق ایجاد شده بود که گفتم حتماً میخان آجیتو صورپرایز کنن ... یه لیس دیگه به ابنبات کشیدم جون داداش خیلی چسبید
                  چشت روز بد نبینه ... دیدم چارتا نقاب به صورت جلوم ظاهر شدن تو دست یدونشونم اون سه شاخ خود نامردت بود البته سه شاخ قبلیه ... من گفتم ساتیر تویی چرا نقاب زدی وروجک ... یه صدایی شبیه هیولا گفت من ساتیر نیستم .. یدفعه در بصورت اتومات پشتم بسته شد که گفتم مندی بدبخت شدی ... حالا کو راه فرار.. یه لیس دیگه به ابنبات کشیدم برا یادگاری ..جون داداش ذهرمارم شد
                  ییهو یه صدای دلنشینی به حالت روضه خونی تو اتاق پیچید که .... انت حیلتی و قل وصیتی .. انا المفتول
                  و من مردم و بیهوش شدم و وقتی بهوش اومدم دیدم تو بغل ننه چاوز هستم ....
                  جون داداش این سه شاخ جیدیتو خوب بچسب گمش نکنی یوقت ..دست نا اهلاش بیافته ...منظورمو که میدونی.. بجون داداش سی ...طاقت این آتیشیشو ندارم .. خدا خیرت بده
                  بگو از دست رفتی دیگه. اونجا انجمن مجازات بوده
                  به احتمال زیادئ ....
                  حالا ارشاد شدی یا نه ؟
                  اینجا فقط یه نفر عربی بلده

                  نظر

                  • مندی
                    عضو فعال
                    • Oct 2011
                    • 522

                    #1569
                    در اصل توسط satyr پست شده است View Post
                    بگو از دست رفتی دیگه. اونجا انجمن مجازات بوده
                    به احتمال زیادئ ....
                    حالا ارشاد شدی یا نه ؟
                    اینجا فقط یه نفر عربی بلده
                    عاقا.. من اول یه تشکر ویژه از محسن خان کاوه بکنم خداییش چند روزی که رفته بودم ونزولا مهمونش بودم ..خیلی بچه باهالیه جون داداش ... محسن جون یادته ...عجب خاطره ای ما داشتیم دوتا مطلب آرافانه تو تاپیکش زدم ..بعدش هر چی خاستم حذفش کنم نشد که نشد خلاصه محسن ببخشید دیگه ..محسن باورکن بعدش شروع کردم به ذکر خوندن تا تاپیک مسدود نشه جون داداش..
                    آخه قبلاً تو تاپیک گوزینه های طلایی مطلب میزدم پیمان خان با تیپا انداختم بیرون ..البته بعدش از دلم در اورد خیلی بچه باحالیه پیمان .. با گل وشیرینی اومد پیشم و محکم زد تو سرم گفت نفهم نزدیک بود ثمره کلی تلاشمو به باد بدی دیگه اینورا پیدات نشه ..خدایشش خیلی عاقاس ..سلام گرم منو بهش برسون

                    ای بابا ساتیر تو هم دل خجسته ای داری جون داداش ..
                    تو این تاپیک هم بعضیا رو باید یه سر بفرستم پیش شیخ العرب تا حواسشونو جمع کنن... اینقده مندی و عذیت نکنن ..رفیقمه شیخL-) جون داداش
                    دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ..... ای هیچ تر از هیچ ، تو بر هیچ مپیچ

                    نظر

                    • خودشکوفا
                      عضو فعال
                      • Jul 2025
                      • 1134

                      #1570
                      در اصل توسط mhkz44 پست شده است View Post
                      استاد ارجمند جناب آقای شریعت
                      ضمن عرض سلام وادب واحترام
                      پیشاپیش سال نو رو خدمت شما وتمامی خانندگان محترم این تاپیک تبریک عرض میکنم آرزوی بهترین ها را مینمایم
                      اگر اشتباه نکرده باشم جنابعالی در زمینه الگوریتم های ژنتیک وشبکه های عصبی تحقیق ومطالعه مینمودید.آیا منبع مطالعاتی مناسبی هم در این موارد سراغ دارید واصلاً کدام از این دو الگوریتم مناسب تر در بورس اوراق ما میباشد .هر چند بسیار پرمشغله هستید ولی اگر ممکن بود در این تاپیک نسبت به آموزش ابتدایی این الگوریتم ها ما را مستفیض نمایید
                      با تشکر
                      الاحقر مندی
                      دوستان گرامی نیاز به یاری سبزتان داریم... از اونجا که این مندی محال ممکنه که ریگی به کفشش نداشته باشه بنده ایمان یقینی دارم یه فحش یا متلکی در متن ایشون قایم شده... تا الان 12 بار خوندمش اما نتیجه نگرفتم.... حس ششم بنده میگه این الگوریتم و شبکه مشکوکند!!!!;)
                      هر کس که در کشف رمز استاده بسم الله... بیایین وسط گود.....
                      "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
                      (نيچه)

                      نظر

                      • satyr
                        عضو فعال
                        • Dec 2012
                        • 1229

                        #1571
                        در اصل توسط خودشکوفا پست شده است View Post
                        دوستان گرامی نیاز به یاری سبزتان داریم... از اونجا که این مندی محال ممکنه که ریگی به کفشش نداشته باشه بنده ایمان یقینی دارم یه فحش یا متلکی در متن ایشون قایم شده... تا الان 12 بار خوندمش اما نتیجه نگرفتم.... حس ششم بنده میگه این الگوریتم و شبکه مشکوکند!!!!;)
                        هر کس که در کشف رمز استاده بسم الله... بیایین وسط گود.....
                        نه استاد شکوفا اتاقه کار خودشو کرده فکر کنم

                        نظر

                        • خودشکوفا
                          عضو فعال
                          • Jul 2025
                          • 1134

                          #1572
                          ساتیر جان نگو تو رو خدا!!! مهرداد حتی شوخیش هم قشنگ نیست...=((
                          من روزها فقط به امید مشاهده دعوا و کتک کاری مندی و مهری میاییم بورسی!!!:D
                          البته جدیدا یه پتانسیل تفریح کشف کرده ام... اونم حق بازی های مراد نامرده>:D<
                          آی حال کردم اون روز که بابک حالشو گرفت:x
                          آخرین ویرایش توسط خودشکوفا؛ 2013/03/17, 13:22.
                          "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
                          (نيچه)

                          نظر

                          • satyr
                            عضو فعال
                            • Dec 2012
                            • 1229

                            #1573
                            در اصل توسط خودشکوفا پست شده است View Post
                            نگو تورو خدا!!! مهرداد جون حتی شوخیش هم قشنگ نیست...=((
                            ما کلا روزها به امید دعوا و کتک کاری مندی و مهری میاییم بورسی!!!!!..:x
                            یه دفعه یاد جک نیکلسون تو دیوانه از قفس افتادم
                            بالاخره جبره دیگه داداش چه میشه کرد

                            نظر

                            • خودشکوفا
                              عضو فعال
                              • Jul 2025
                              • 1134

                              #1574
                              .
                              در اصل توسط satyr پست شده است View Post
                              یه دفعه یاد جک نیکلسون تو دیوانه از قفس افتادم
                              بالاخره جبره دیگه داداش چه میشه کرد
                              آره مهرداد راست میگی... یا اوضاعیه مثه 1984 شاهکار اورول...
                              تو نظام های بسته و عقیدتی همه باید یه شکل باشند... آخرش هم مندی یا حذف و اخراج میشه:-s یا میشه یکی مثه این مراد نامرد:-&
                              آخرین ویرایش توسط خودشکوفا؛ 2013/03/17, 13:42.
                              "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
                              (نيچه)

                              نظر

                              • m.r_moradi
                                عضو فعال
                                • Sep 2012
                                • 2188

                                #1575
                                ببین ممد قرار نشد به حق بازیهای من گیر بدیا!!!!

                                ضمن اینکه اون غاذر فقط یه شوخی بود و من فقط رو وبشهرح فعالم;)

                                دیگه از دارو بازی تو که بهتره،یا نکنه میخوای مثه این مندی جونت برم تیله بازی کنم؟!:D

                                دکی کجایی که تیم ما بی یاور مونده...هعیییییی روزگار...
                                تمام سال من بی تو...

                                نظر

                                در حال کار...
                                X