حرکت در بازار سرمایه با مهربان

[خودشکوفا]

1. خوشم میاد همه دنیا راه خودشو میره این تاپیک هم راه خودش رو...:x

2. همین که به تفاوت های هم احترام میذاریم خودش خیلیه... راستش انقدر بی اخلاقی تو تاپیک ها و سایت ها می بینم که گاهی میخوام پشت دستم رو داغ کنم و پا تو هیچ سایتی نذارم... #:-S

3. اسپارتاکوس در دستان هاوارد فاست نویسنده چپ گرای امریکایی کی بود؟ در دستان کوبریک بزرگ چه بود؟؟ در دستان این سریال دوزاری ساز ها چی شد؟؟
یه قهرمان ازادی تبدیل شد به یه قهرمان کشتی کچ و شمشیربازی و ماشین جنسی.. سینمای امریکا روز به روز بیشتر داره به سمت خام اندیشی حرکت می کنه... افسوس...:(

4. با مهرداد پیرامون مخالفت با افسانه ها موافقم.. اینکه گروهی آدم godsend هستند بماند...اما بی خیال...:-$

ضمنا فرا علم رو از راه استدلال و علم و منطق نه میشه رد کرد نه تایید.. مثه زندگی پس از مرگ یا وجود خدا...

آخرش این که هر کی هر اعتقادی داره واسه ما محترمه...

5. ما اهل لگد به افتاده زدن نیستیم... حرمت و حیثیت بیلی رو هم گرچه نشناسیم و با بعضی از سخنانش موافق نباشیم اندازه مندی خودمون حفظ می کنیم... بنده خدا تا دیشب بیل بزرگی بود و امشب شد بیلچه!!! حرفهای درست رو هم گاهی نمیشه به زبان آورد... به رخ کشیدن غلط املایی بیلی کار پسندیده ای نبود و نیست...به ویژه اگه از جانب دوستان سر بزنه... [-(

[وحید نصیری]

مندسن یه سهم زیرخاکی نوپ توپ برات پیدا کردم .....

((شفارس)) بخر حالشو ببر کاملا زیر خاکی زیر خاکی به جان تو اینقدر زیر خاکیه که میشه گفت خاکاش مال دوره اول زمین شناسیه ;) البته قبل از خرید با نون عزیز هم یه رایزنی حتما بکن ..... فعلا که نون عزیز داره به دوستان مپنایی حال میده

نمیدونم چرا وقتی به مپنا نگاه میکنم یاد شرانل میفتم .... فک کنم خیلی بدبین شدم :-< خونسرد باش نون عزیز شوخی کردم

با این حال شفارس بخر فوقش افت میکنه مجبور میشی بری پیش مهری اسکناس 7000 تومنی چاپ کنی =)) میگن فروشش خوبه :D به همین خاطر هست که مهری دیگه به بورس پشت کرده نامرد سرش گرمه و هی از صب تا شب این اسکناسا رو میشماره =))

مندی یه چیز دیگه L-)

میگم اگه وقت کردی یه سر بیا بریم اونور دو سه روز بمونیم و دو سه تا حوری از نزدیک ببینیم که وقتی رفتیم بهشت اشتباهی به تنه درخت نچسبیم حالا این به کنار اون دنیا وقتی دو سه تا حوری دیدیم دیگه بی جنبه بازی در نمیاریم که بقیه فک کنند ندید پدید هستیم و راحتتر میتونیم کفش جفت کنیم.;;)

[ساسان]

عمر عقاب از همه پرندگان نوع خود درازتر است .

عقاب می تواند تا 70 سال زندگی کند

ولی برای این که به این سن برسد باید تصمیم دشواری بگیرد.

زمانی که عقاب به 40 سالگی می رسد :

چنگال های بلند و انعطاف پذیرش دیگر نمی توانند طعمه را گرفته و نگاه دارند

نوک بلند و تیزش خمیده و کند می شود


شهبال های کهن سالش بر اثر کلفت شدن پرها به
سینه اش می چسبند و پرواز برای عقاب دشوار می گردد.


در این هنگام ، عقاب تنها دو گزینه در پیش روی دارد . یا باید بمیرد و یا آن که فرایند دردناکی را که 150 روز به درازا می کشد پذیرا گردد .

برای گذرانیدن این فرایند، عقاب باید به نوک کوهی که در آنجا آشیانه دارد پرواز کند .

در آنجا عقاب نوکش را آن قدر به سنگ می کوبد تا نوکش از جای کنده شود

پس از کنده شدن نوکش ، عقاب باید صبر کند تا نوک تازه ای در جای نوک کهنه رشد کند ، سپس باید چنگال هایش را از جای برکند.

زمانی که به جای چنگال های کنده شده ، چنگال های تازه ای درآیند ، آن وقت عقاب شروع به کندن همه پرهای قدیمی اش می کند .

سرانجام ، پس از 5 ماه عقاب پروازی را که تولد دوباره نام دارد ، آغاز کرده ...

و 30 سال دیگر زندگی می کند

چرا این دگرگونی ضروری است ؟


بیشتر وقت ها برای بقا ، ما باید فرایند دگرگونی را آغاز کنیم

گاهی وقت ها باید از خاطرات قدیمی، عادت های کهنه و سنت های گذشته رها شویم


تنها زمانی که از سنگینی بارهای گذشته آزاد شویم می توانیم از فرصت های زمان حال بهره مند گردیم

[ساسان]

جالبه پيشنهاد مي كنم تا آخر بخونيد

بار اولی که رفته بودم تو دفتر مدیر کارخونمون٬ پیش خودم گفتم اینجا حتما توالتش از توالتای کارگری کارخونه تمیزتره.
بد نیست تا اینجا که اومدم یه حالی هم به مستراح جناب مدیر بدم. بعد از اینکه آقای مدیر کارش را به من گفت. سریع رفتم سمت توالت کذایی.
روی در توالت با خطی خوش نوشته شده بود: "النظافه من الایمان"
در را باز کردم. روبروم با همان خط نوشته شده بود: "در را آرام ببندید"
برگشتم درو آروم ببندم٬ دیدم پشت در نوشته: "هواکش را روشن کنید"
کمی پایین تر نوشته بود: "در را قفل کنید"
بعد از این جمله بلافاصله یه فلش میرفت به سمت شاسی قفل و دو تا فلش دیگه دور شاسی بود که در دو جهت مخالف چرخیده بودند یکی نوشته بود باز و اون یکی نوشته بود بسته.
خلاصه در را قفل کردم و رفتم سمت هواکش که نخش را بکشم. درست زیر نخ روی دیوار نوشته بود: "در دو مرحله و به آرامی بکشید".
بالاخره رفتم سر کار اصلی.. توالت از نوع ایرانی بود. اینقدر حواسم پرت نوشته ها شده بود که برعکس نشستم. دیدم روی دیوار روبرویی نوشته: "اَخَوی برعکس نشستی.برگرد درست بشین!"
دیگه باورم نمیشد که اینقدر به همه چیز فکر شده باشه. غر غر کنان پا شدم و درست نشستم. گلاب به روتون وفتی داشتم کارمو می کردم یهو سرمو بردم رو به بالا. این دیگه باور نکردنی بود. داشتم شاخ درمیاوردم. رو سقف نوشته بود: "سرت تو کار خودت باشه"
کارم تموم شد و دستمو بردم سمت شلنگ. دیدم نوشته: "در مصرف آب صرفه جویی کنید"
خلاصه بالای سر شیر آب کاملا مشخص شده بود که کدوم آب سرده٬ کدوم گرمه و هرکدوم به چه سمتی باز و بسته میشه. شیلنگ را گذاشتم سرجاش پا شدم شلوارمو بکشم بالا دیدم که نوشته: "سیفون را بکشید"..
بر گشتم سیفون را بکشم که نوشته بود: " آرام بکشید"..
زیرش هم خیلی ریز نوشته بود: "زیپ شلوار فراموش نشه"..
جا خوردم. واقعا جا خوردم. آخه زیپ شلوارم رو نبسته بودم. خلاصه ترس برم داشت. رفتم سر روشویی که دستمو بشورم که دیدم نوشته بود:"هواکش را خاموش کنید".
رفتم هواکش را هم خاموش کردم و برگشتم دستمو شستمو قفل درو باز کردم و سریع پریدم بیرون.
رییس دفتر جناب مدیر روبروم اسیتاده بود. همچین چپ چپ نگاهم کرد که انگار املاک باباش را غصب کردم. گفت: "لطفا درو آروم ببندید"
دستمال کاغذی هم رومیزه دستتون را اونجا خشک کنید. رفتم دستمال برداشتم دستمو خشک کردم. اومدم دستمالو بذارم تو جیبم٬ گفت:"نه٬ سطل آشغال اون بغله".
تازه فهمیدم که این ماجراها از گور کی بلند میشه....... ISO!!

از دفتر خاطرات پرسنل شرکتی که تازه گواهینامه ایزو 9001 گرفته بودند

[ساسان]

-----شاید برای شما جالب باشد که بدانید مثل یک بام ودو هوا از کجا آمده است .
روزی پسر و دختر خانواده مهمان خانه پدرشان شدند و تصمیم گرفتند همگی شب را در منزل پدری به صبح برسانند.
طبق عادتی که در زمانهای قدیمی مرسوم بود برای خواب به پشت بام رفتند بعد از چند دقیقه مادر خانواده به پشت بام رفت تا برای مهمانها یش آب ببرد .
در یک طرف پشت بام دختر وداماد زن با فاصله از هم خوابیده بودند. مادرزن به دامادش گفت : هوا خیلی سرد دخترم را در آغوش بگیر تا گرمت بشه .
سپس به طرف دیگر پشت بام رفت زن دید که پسرش همسرش را در آغوش گرفته .مادر شوهر به عروسش گفت :از هم فاصله بگیرید هوا گرمه گرمازده می شید .
در این هنگام عروس که خیلی ناراحت شده بود گفت : قربون برم خدا رو یک بوم و دو هوا رو" این ور بوم تابستون "اون ور بوم زمستون

[Amirhm]

محمد جان چه خبر از بوشهر ؟ یه چیزایی از زلزله خوندم تو سایتها خوبی سلامتی؟ این فرانکی و جانی هم که حرف نداشت تصمیم گرفتم تمام کارای آلپاچینو رو دانلود کنم!

[خودشکوفا]

محمد جان چه خبر از بوشهر ؟ یه چیزایی از زلزله خوندم تو سایتها خوبی سلامتی؟ این فرانکی و جانی هم که حرف نداشت تصمیم گرفتم تمام کارای آلپاچینو رو دانلود کنم!

سلام بر امیر جان.. در کمال تاسف و تاثر من اصلا نفهمیدم زلزله اومده!!! در یه جلسه کاری بودم و فقط از چشای گرد شده همکارم کلی خندیدم... بعد گفتن زلزله اومده بود... اینجا نصف مردم فهمیدند و نصفی مثه من نه...
امیدوارم کسی آسیب ندیده باشه...[-o<

فیلم خوب که زیاده... خوشحالم خوشت اومد...;;)

ممد ... به جون ساتیر و مهری کار از شوخی گذشته .... میخام یه سر برم قم ، مغازه پارچه فروشی این نامردو آتیش بزنم بعدش ملت بریزن با بیل وکلنگ هم خودشو هم مغازشو خاموش کنن:D ... اگه پایه ای یه ندا بده با هم بریم ..

از اون ورم میریم زیارت بی بی ... خلاصه هم صواب دنیوی میبریم هم ثواب اُخروی:D

آخ خدا...یعنی اون روز می رسه بزنیم این مراد نامرد رو بترکونیم!!!؟؟:-"

خدا قسمت کنه من شخصا همه جوره در خدمتم....:D

اگه بشه از اون شوت مدل کاکرو + سوباسا هم چند تا به ماتحتش بخوابونیم خیلی عالی میشه:x

[مندی]

علی جون ..خدا خیرت بده ..بازم مرام تو رو برم ..این مهری و بیلی که با هم جیکن ومحل خر ما هم نمیزارن خودشون میخرنو خودشونم میفروشن و خلاصه هی پول پارو میکنن ..باورت نمیشه سر دوتا خرید وفروش نزدیک به هشتاد درصد سرمایه پرید اگه دلاری بخام حساب کنم چیزی حدود دویست وشس هفتاد درصد تو ضررم ... ینی اگه داستان بورس بازیمو تو تاپیک میزان سرمایه وسبد سهام تعریف میکردم جدا از اینکه دویستا تشکر پای پستم میخورد مالمیر کل بورس رو یه روز تعطیل بعدش عزای عمومی اعلام میکرد .. به جون فاتی اگه دروغ بگم
این ممد و ساتیرم نامردا سهم زیر خاکی پیدا کردن وقتی صد درصد رشد کرده اونوق میان واسه ما رو میکنن.... ولی مندی عمراً با این موارد جزمی قافیه رو ببازه ...هیچ وق خنده وشادی و رقص از مندی تحت هر شرایطی دور نشده ..امروزم مجبور شدم کل سبدم ونقد کنم پول لازم شدم ...نه تومن باید به یه نفر بدم ...فکر کنم شش هفت تومن دیگه واسم مونده ولی هنوز خنده رو لبای منه:D ..برم این سهمتو بخرم ببینیم چی میشه$-)
چرا وق نکنم عزیز دل برادر ... من عاشق سفر های هدایتی هستم:D ... حتماً یه برنامه ریزی میکنم که با هم بریم یه سفر کشور دوست وبرادر ترکیه .... بابا.. علی آبروی مارو بردیا ..بعد این همه مدت اگه فرق تنه درخت وکمر رو ندونیم که باید بریم بمیریم :D

[خودشکوفا]

عزیزم گیر دادی به من ها..:p
من که کلا کارهام مبناش تاپیک اداف هست... همه چیزش هم رو هست... الان هم کگل و پارسان و کهمدا دارم.. ته تهش روشون نوسان بگیرم تا ضرر نکنم و تعداد سهم بالا ببرم, اما عمرا ازشون بیرون بیام تا تعدیل بدن و به اهدافشون برسند... مدتیه منتظر یه نقدینگی هستم تا لسرما بخرم... دیگه چی بگم؟؟:-??

مهربان هم انگار که خیلی وقته نقد شده و دمش رو گذاشته رو کولش و از بورس در رفته:))

ساتیر هم باید باش شماره ای چیزی رد و بدل کنی والا تند و تیز معامله می کنه و ازش جا می مونی..>:)

تو که رفیقت محسن روزی سه بار بهت پیام خصوصی می ده و تهدیدیت می کنه دری وری نگو... ازش بخواه بهت چند تا ازون نمادهای دوران ژوراسیک و کرتاسه!!! رو معرفی کنه;) اخلاقتون هم که ماشالله کپی همدیگه هست و تقریبا میشه گفت برادر دوقلوی همین:D مطمئنم تیم خوبی می سازید...

[مندی]

ممد جون کارت درسته ... کار محسنم درسته ..ینی کار همه بچه های این تاپیک بجز من درسته درسته خدایی =D>
ممد .. یه پیشنهاد داشتم ...نمیدونم کیا موافقن ...احساس میکنم بعضی از عزیزانی که خاننده این تاپیک هستن از اینکه تاپیک بعضی وقتا میره رو حالت چت رومی یه مقدار ناخوشنود میشن
دوتا راه حل الان به ذهن من رسیده .. مشارکت کنین به نتیجه برسیم
یکی اینه که از ساعت هشت صبح تا هشت شب اختصاص بدیم به پست های عزیزان بدون حالت چت رومی ..هشت شب تا صبح هم مطعلق به بچه های هدایت باز:D
یکی هم اینه که تو بخش آزاد سایت یه تاپیک راه بندازیم کلاً مخصوص چت ... هم کمتر تو دیده هم راحت تر میشه به نتیجه رسید که ایا طرف قابل هدایت هست یا نه اگر هست چجوری :D

برا اینکه کسایی ام که میخان بیان توش قبلش بفهمن چه خبره وحساب دستشون بیاد اسمشو بزاریم چت روم مهری و مندی ..اگه اسم بهتری هم سراغ دارین بگین

اگه پیشنهاد بهترم دارین بگین سریع ... چون میخایم بودجه تاپیک رو ببندیم از اون ورم چشم انداز صد ساله واسه تاپیک ترسیم کنیم :D ...

خلاصه از همه مومنین ومومنات خاهش دارم در این خصوص مارو راهنمایی کنین وپیشنهاد بدین ..تا این تاپیک برای همه خوش آیند باشه .. از صمیم قلب دوس دارم تو جایی که مطلب میزنم بالای 99 درصد راضی وخوشنود باشن

[خودشکوفا]

ممد جون کارت درسته ... کار محسنم درسته ..ینی کار همه بچه های این تاپیک بجز من درسته درسته خدایی =D>
ممد .. یه پیشنهاد داشتم ...نمیدونم کیا موافقن ...احساس میکنم بعضی از عزیزانی که خاننده این تاپیک هستن از اینکه تاپیک بعضی وقتا میره رو حالت چت رومی یه مقدار ناخوشنود میشن
دوتا راه حل الان به ذهن من رسیده .. مشارکت کنین به نتیجه برسیم
یکی اینه که از ساعت هشت صبح تا هشت شب اختصاص بدیم به پست های عزیزان بدون حالت چت رومی ..هشت شب تا صبح هم مطعلق به بچه های هدایت باز:D
یکی هم اینه که تو بخش آزاد سایت یه تاپیک راه بندازیم کلاً مخصوص چت ... هم کمتر تو دیده هم راحت تر میشه به نتیجه رسید که ایا طرف قابل هدایت هست یا نه اگر هست چجوری :D

برا اینکه کسایی ام که میخان بیان توش قبلش بفهمن چه خبره وحساب دستشون بیاد اسمشو بزاریم چت روم مهری و مندی ..اگه اسم بهتری هم سراغ دارین بگین

اگه پیشنهاد بهترم دارین بگین سریع ... چون میخایم بودجه تاپیک رو ببندیم از اون ورم چشم انداز صد ساله واسه تاپیک ترسیم کنیم :D ...

خلاصه از همه مومنین ومومنات خاهش دارم در این خصوص مارو راهنمایی کنین وپیشنهاد بدین ..تا این تاپیک برای همه خوش آیند باشه .. از صمیم قلب دوس دارم تو جایی که مطلب میزنم بالای 99 درصد راضی وخوشنود باشن

عزیزم این تاپیک یک دویستم تاپیک پرریسک و بیل گیتس هم جنبه چت روم و بدآموزی نداره... اصلا فکر بد نکن و نگرانی به خودت راه نده...:->

ضمنا هنوز مادر دهر نزاییده اونی که بتونه دست به ترکیب تاپیک دکی مهربان بزنه... کلا آدم قاطیه#:-S... حالا خود دانی:-?

نهایتش مطمئن باش تو هر کاری هم بکنی آخرش نود درصد ملت ازت راضی نمیشن... تو کار درست رو بکن0:-)

[moslemi]

جناب mhkz44:
با تشکر و سپاس از مطلب بسیار زیبا و دلنشینی که نوشتی هر چند که نمیدونم کی هستی ولی زیبا مطالب رو بهم ربط می دهی و در این زمینه هنر خوبی داری.
موفق و پر سود باشی

[مندی]

من غلط بکنم بخام دس به تاپیک این طبیب درباری بزنم ..مگه از جونم سیر شدم :D.... منظورم سند چشم انداز اون چت رومه بود

ماهم نمیخایم که از ما راضی باشن .. من میخام اگه جایی مطلب میزنم برا دیگران چندش آور نباشه ... تو برو این صفحه 178 رو ببین ... یه روز ما پست نزدیم چقدر این عزیزان خاننده تاپیک هم اومدن مشارکت داشتن هم اومدن مطلب گذاشتن .. همه هم خوشحال و راضی بودن ..دوباره که سروکله ما پیدا شد میبینی اوضاع بیریخ شد .. وپیداشون نیس ..

این دو حالت داره ..یا خیلی خوشحال میشن وسعی میکنن بیشتر خوننده باشن ..یا اینکه ناراحت میشن ... شاید کسایی میخان تو این تاپیک مطلب بزارن وقتی حضور ما هست خوششون نمیاد ما هم که میدونی اهل ضایع کردن حقوق دیگران نیستیم به حقوق دیگران باید احترام بزاریم .. شاید این مهربان هم بعلت حضور ما هست که نمیاد ..
خلاصه ما که سر در نمیاریم چه غلطی بکنیم ....

[satyr]

علی جون ..خدا خیرت بده ..بازم مرام تو رو برم ..این مهری و بیلی که با هم جیکن ومحل خر ما هم نمیزارن خودشون میخرنو خودشونم میفروشن و خلاصه هی پول پارو میکنن ..باورت نمیشه سر دوتا خرید وفروش نزدیک به هشتاد درصد سرمایه پرید اگه دلاری بخام حساب کنم چیزی حدود دویست وشس هفتاد درصد تو ضررم ... ینی اگه داستان بورس بازیمو تو تاپیک میزان سرمایه وسبد سهام تعریف میکردم جدا از اینکه دویستا تشکر پای پستم میخورد مالمیر کل بورس رو یه روز تعطیل بعدش عزای عمومی اعلام میکرد .. به جون فاتی اگه دروغ بگم
این ممد و ساتیرم نامردا سهم زیر خاکی پیدا کردن وقتی صد درصد رشد کرده اونوق میان واسه ما رو میکنن.... ولی مندی عمراً با این موارد جزمی قافیه رو ببازه ...هیچ وق خنده وشادی و رقص از مندی تحت هر شرایطی دور نشده ..امروزم مجبور شدم کل سبدم ونقد کنم پول لازم شدم ...نه تومن باید به یه نفر بدم ...فکر کنم شش هفت تومن دیگه واسم مونده ولی هنوز خنده رو لبای منه:D ..برم این سهمتو بخرم ببینیم چی میشه$-)
چرا وق نکنم عزیز دل برادر ... من عاشق سفر های هدایتی هستم:D ... حتماً یه برنامه ریزی میکنم که با هم بریم یه سفر کشور دوست وبرادر ترکیه .... بابا.. علی آبروی مارو بردیا ..بعد این همه مدت اگه فرق تنه درخت وکمر رو ندونیم که باید بریم بمیریم :D

من اگه بیل زن بودم مندی جون اول باغچه خودمو بیل میزدم و الان تا خرخره تو ضرر نبودم هه هه
این یه مورد هم شانسی بود اون رو هم که بستن نامردا من هم هر کی دم دستم بود گفتم بخرن

[satyr]

عزیزم گیر دادی به من ها..:p
من که کلا کارهام مبناش تاپیک اداف هست... همه چیزش هم رو هست... الان هم کگل و پارسان و کهمدا دارم.. ته تهش روشون نوسان بگیرم تا ضرر نکنم و تعداد سهم بالا ببرم, اما عمرا ازشون بیرون بیام تا تعدیل بدن و به اهدافشون برسند... مدتیه منتظر یه نقدینگی هستم تا لسرما بخرم... دیگه چی بگم؟؟:-??

مهربان هم انگار که خیلی وقته نقد شده و دمش رو گذاشته رو کولش و از بورس در رفته:))

ساتیر هم باید باش شماره ای چیزی رد و بدل کنی والا تند و تیز معامله می کنه و ازش جا می مونی..>:)

تو که رفیقت محسن روزی سه بار بهت پیام خصوصی می ده و تهدیدیت می کنه دری وری نگو... ازش بخواه بهت چند تا ازون نمادهای دوران ژوراسیک و کرتاسه!!! رو معرفی کنه;) اخلاقتون هم که ماشالله کپی همدیگه هست و تقریبا میشه گفت برادر دوقلوی همین:D مطمئنم تیم خوبی می سازید...

تند و تیز چه شود اگه همه مثل من تند و تیز بودن پس وای به حال این سهامدارا

شمارشو یه زمون داشتم ولی اون گوشیم گم شد