حرکت در بازار سرمایه با مهربان

[مهربان]

دکتر بعد از ظهری اومدم یه چرت بزنم اون شهیده دوباره اومد به خوابم میگفت ارزومه برگردم دنیا دوتا کار نکرده دارم پرسیدم مگه چه کاری هست که اینقدر برات مهمه گفت اولیش یه تف درست و حسابی روی دم یه کرگدن بندازم دومیش هم یه بوسه بر گردن یه دکتر کلنگ درست چهار انگشت بالاتر از محل اتصال به بدن

پ.ن1:مراددد اخخخخخخخ تفف (از طرف شهید )

پ.ن2؟ این فقط یه خواب بود و وصیت یک شهید . ربطی به من نداشت ...

..والا....مهرداد جان حقیقت امر اینه که از این شهیده چیزی بیشتر از این نمیماسید....بنده خدا بعد از فوت زود هنگامش تنها یه لنگو کفن برا وراث گذاشت و یه جفت جوراب....بهش بگو این پس گردن ما از مو نازکتر خواهش دیگه اینقدر از این خوابای رمانتیک نبین....مهرداد میخوام بدم نیم تنه برنزیشو بتراشن بزنیم سر اون 3 شاخی که دست توا....توام دیگه زیاد باهاش توعوالم ماورا باهاش ارتباط برقرار نکن برات حرف در میارن....این مندی کجاست....

[مهربان]

سلام
مگه چه اتفاقی افتاده که محمد رفته :(
تو واتی چه خبر صف و خوب دارند میدند
به نظر شما هدفش چقدر؟

...سلام حسن جان...عزیزم تو مسنجر یه خواهشی داشتم لطف میکنی التفاتی داشته باشی....ممنون یار نازنین....:x

[مهربان]

ممد جان در غم فراغ تو مندسن را می کشم ..... و دکتر را به مداوایت میفرستمو و از خزانه ساتیر مبلغی را پشت سهامت می اندازم تا خاطر مشوشت بیش از پیش آرام گردد ....

مراد ممد چش شده اخوی ...... آخرین پستی که زده گفته از پست های خنک تو حالش به هم خورده که همچین بیراه هم نگفته داداش ..... زود شفاف سازی کن ...

دکتر ما یک سوال پرسیدیم جوابمون ندادی چرا؟...... حالا که اینطور شد شما رو از پزشک والیبال زنان ایتالیا عزل و به پزشک والیبال نشسته زنان سودان نصب می کنیم ..... فعلا برو کومبا بومبا بالومبا رو تمرین کن ... این یعنی سلام من پزشک تیمم .....

....گفتی والیبال زنان ایتالیا؟؟؟..دکتر چیه...من سطل ابم براشون بیارم راضیم جان علی...علی جان هر چی میگردم سوالتو نمیبنیم یبار دیگه در منظر نظر بزاری ممنون میشم.....الان مطلبیی که تو نوشتی رو شطرنجی میبینم از رفتن ممد اشک جلو چشامو گرفته....فففششش...این دماغم بود که بالا کشیدم...

[armin777]

سلام:
به به دکتر خودمون کجائی عزیز دل.نه زنگی نه زنی نه بچه ای .1-2 باز زنگ زدم تو اتاق عمل بودی .
:*

[has456]

...سلام حسن جان...عزیزم تو مسنجر یه خواهشی داشتم لطف میکنی التفاتی داشته باشی....ممنون یار نازنین....:x

سلام دکتر جان
pm و دیدم باشه بروی چشم حتما پیگیری میکنم

[مهربان]

سلام:
به به دکتر خودمون کجائی عزیز دل.نه زنگی نه زنی نه بچه ای .1-2 باز زنگ زدم تو اتاق عمل بودی .
:*

... روزگار وصل دوستداران یاد باد....چه صفایی با هم داشتیم....آرمین جان یروز بریم سهم آشنا...اونجا ببینمت....دلم واسه برو بچ بخصوص خودت تنگیده....عزم سفر دارم...دورو دراز...دلم قرار موندن نداره....

[شبندر]

بالارفتن قيمت ارز در اين روزها به هيچ وجه از تحريم ها حاصل نمي شود بلكه از صحبتهاي بي مغز بعضي از مسولان كه به عمد مي گويند ايجاد مي شودو اهداف پوچي دارند كه به هيچ وجه به مقصودشان نمي رسند،دولت آينده ، دولت تدبير و اميد است يعني با عقل و درايت كار مي كند نه با سفاهت و بي عقلي.
در چنين دولتي همه چيز درجاي خودش قرار دارد و اين نوسانات بزودي تثبيت خواهد شد بنابراين محتاتانه عمل كنيد.

[زمانه کهن]

....دوست خوب من...حتی در دوران تحصیل هم از من به کنفوسیوووووسسس یاد میشد ....دیگه بابا مورچه چیه که کله پاچه اش چی باشه پزشک عمومی که دیگه زیرو رو نداره.....پپروسجور های رشته ما مشخصه و چون ارتباط بین ما و مردم بیشتر و نزدیکتره نمیتونی بخودت اجازه بدی که دیگران رو تحت فشار بزاری....البته زمان جان جاش برسه ما هم بخوبی بلدیم...دیشب یه الواطی که مشتری دایم درمانگاه ماست امده بود دکتر سرم بازشده بخیه اش بزن...خوب شما در برخورد با این فرد چه کاری انجام میدی....من بهت میگم...بی حس که نکردم....تمام اجدادش بصورت اسلاید از جلوی چشماش رژه رفت...4 تا کوک زدم 90 چوق گرفتم تا درس عبرتی برای خودش وایندگانش باشه....

=))=))=))
دکی جون فکر نکنی یه وقت من قصد اعتراف گیری دارما. ولی تو رو به خدا یکی دو چشمه دیگه از هنرنماییهات بگو یکم بیشتر بشناسمت بشناسیمت بشناسنت.>:)

[مهربان]

بالارفتن قيمت ارز در اين روزها به هيچ وجه از تحريم ها حاصل نمي شود بلكه از صحبتهاي بي مغز بعضي از مسولان كه به عمد مي گويند ايجاد مي شودو اهداف پوچي دارند كه به هيچ وجه به مقصودشان نمي رسند،دولت آينده ، دولت تدبير و اميد است يعني با عقل و درايت كار مي كند نه با سفاهت و بي عقلي.
در چنين دولتي همه چيز درجاي خودش قرار دارد و اين نوسانات بزودي تثبيت خواهد شد بنابراين محتاتانه عمل كنيد.

....مثلا در چه سطحی...؟...عدد بگو....

[satyr]

..والا....مهرداد جان حقیقت امر اینه که از این شهیده چیزی بیشتر از این نمیماسید....بنده خدا بعد از فوت زود هنگامش تنها یه لنگو کفن برا وراث گذاشت و یه جفت جوراب....بهش بگو این پس گردن ما از مو نازکتر خواهش دیگه اینقدر از این خوابای رمانتیک نبین....مهرداد میخوام بدم نیم تنه برنزیشو بتراشن بزنیم سر اون 3 شاخی که دست توا....توام دیگه زیاد باهاش توعوالم ماورا باهاش ارتباط برقرار نکن برات حرف در میارن....این مندی کجاست....

دکتر من رو عفو کن من فقط حامل پیان بودم

مندی هم حالش ردیفه یه دو سه روزی فرستادم برای درمان خیلی هایپر بود گفتم یه دو سه هزار ولت بهش برق وصل کنن یکم اروم شه به زودی باز خواهد گشت

[وحید نصیری]

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل ....... که گر مراد نجویم به قدر وسع بکوشم

بالندگی هر تاپیکی فارغ از اینکه چه موضوعی درش مطرح میشه اول به واسطه صمیمیت اون اعضا و بعد هم به واسطه صمیمیت اون اعضا و در آخر هم به خاطر صمیمیت اعضاش هست ......

بالندگی یک سایت هم بیشتر از اینکه به خاطر مدیراش و هزینه های که به پای سایت می ریزند باشه بیشتر به خاطر کاربراش هست

بنده هم به جهت اینکه تاپیک اون صمیمیتی رو که قبلا دوست داشتم نداره تا رفع شدن مشکل پستی نمیزنم

البته بیش از 90 درصد مطالب بنده غیر بورسی بوده و از این بابت خوشحالم که از رفتنم کسی نگران نمیشه

[ساسان]

شهید بهشتی،20 روز بعد از انقلاب: مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید
حجه الاسلام اباذری در یادداشت اخیر خود برای عصرایران ، فرازهایی از سخنان شهید بهشتی خطاب به روحانیون - 20 روز بعد از پیروزی انقلاب - را آورده است :بهشتی

«یک پیشنهاد دارم و آن پیشنهاد این است که به مردم ایران فرصت بدهید تا آگاهانه و آزادانه خود را بر مبنای اسلامی بسازند و این خودسازی را بر مردم ما تحمیل نکنید. به مردم کمک کنید، آگاهی بدهید، زمینه سازی کنید برای رشد اسلام، ولی بر مردم هیچ چیز را تحمیل نکنید. انسان بالفطره خواهان آزادی است، می خواهد خودسازی داشته باشد. خودش خودش را بسازد، اما برخلاف دستورقرآن، مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید، که اگر تحمیل کنید، آنها علیه این تحمیل تان ظغیان خواهند کرد.

انسان، عاشق آزادی است می خواهد خودش به دست خود و با انتخاب خود، خود را بسازد، «إمّا شاکراً و إمّا کفوراً»... توصیه من به طلاب عزیز و به فضلای ارجمند این است که منادی حق باشید، دعوت کننده به حق باشید، آمِر به معروف و ناهی از منکر با رعایت تمام معیارهای اسلامی اش باشید، اما مجبور کننده مردم در راه اسلام نباشید، چون آن مسلمانی، ارزش دارد که از درون انسان ها و عشق انسان ها بجوشد و بشکفد... همین طور که مردم ما با آزادی به راه اسلام آمدند و رهبری عالی اسلامی ما را آزادانه پذیرفتند، بگذارید در تداوم انقلاب هم مردم آزادانه راه خدا و راه اسلام، راه حق و راه خیر و راه صفا و راه صدق را انتخاب کنند و ادامه دهند. این است سفارشم به طلاب وفضلای عزیز...» (مجموعه سخنرانی ها و مصاحبه های آیت الله شهید بهشتی، مدرسه فیضیه 15/12/1357)

[ساسان]

خوش شانسی یا...؟!
پیــــرمرد روستا زاده اے بود که یک پســـر و یک اسب داشت؛ روزی اسب پیرمرد فــــرار کـــرد، همه همسایه ها بـــرای دلـــداری به خـــانه پیـــرمرد آمدند و گفتند: عجـــب شـــانس بدی آوردی که اسبت فرار کرد!

روستا زاده پیــــر جواب داد: از کـــجا می دانید که ایـــن از خوش شانسی من بـــوده یا از بـــد شانسی ام؟ همسایه ها با تـــعجب جــــواب دادن: خــــوب معلومه که این از بد شانسیه!

هنوز یک هفته از این ماجــــرا نگذشته بـــود که اسب پیــــرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه بـــرگشت. این بار همسایه ها بــــراے تبریک نزد پیرمرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی کـــه اسبت به همراه بیست اسب دیگـــر به خانه بر گشت!

پیر مرد بار دیگــــر در جــواب گـــفت: از کجا مـــےدانید که ایــن از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟

فـــــــردای آن روز پـــسر پیــــرمرد در میان اسب های وحشی، زمین خــــورد و پایش شـــکست. همسایه ها بار دیگــــر آمدند و گـــفتند: عـــجب شانس بدی! و کـــشاورز پیــــر گفت: از کجـــا مــے دانید که این از خوش شانسی مـــن بوده یا از بد شانسی ام؟

و چند تا از همسایه ها با عصبانیت گـــفتند: خب مـــعلومه که از بد شانسیه تـــو بـوده پیـــرمرد کـــودن!

چــــند روز بــعد نیــــروهای دولتــــے برای ســــربازگیری از راه رسیدند و تمام جـــوانان ســـالم را برای جـــنگ در ســــرزمینی دوردست با خود بردند. پســـر کشاورز پیر به خاطـــــر پاے شـــکسته اش از اعــــزام، مـــعاف شد.

هـــمسایه ها بار دیگـــــر بـــرای تبـــریک به خانــه پیــــرمرد رفتند: عجب شانسی آوردی که پســـرت مــعاف شد! و کــشاورز پیــــر گفت: از کــجا مـــے دانید که…؟

خیلی از ما اتفاقاتی در زندگــــــــے خــــود داشتیم؛اتفاقـــاتی کـــه از نظر ظـــاهـــری بـــرای ما بـــد بوده اند اما براے مــا خـــیر زیادی در آن نهفته بوده است...

خـــــداوند یگــــانه تکیه گــــاه من و توست!

پس...

بـــه "تدبیرش" اعتماد کـــــن..

بـــه "حـکمتش" دل بســـپار...

بـــه او "تـوکــــــــــــل" کـــــن...

و ...

بـــه سمت او "قدمـے بردار".

[فرید]

وای دکتر مردم از خنده ...تو تاپیک باهنر اون قسمت که راجب حال و احوالپرسی و دوستان و اشنایان بعد از پست جناب مصری پور بود رو میگم ... باور کن شاید این قدر خنده اخرین یعد از خوندن یک متن 25 سال پیش برای خوندن کتابهای عزیز نسین برام اتفاق افتاده بود(احتمالا شما اون موقع رو یادت نمیاد...) البته مطمئنم آقا مصطفی ناراحت نخواهدشد(البته همیشه بابابزرگم میگفت یه انشاللع آخر حرفات بذار)
آقا دلم برای شکوفا جون و بقیه بروبچ اداف بد جوری تنگ شده ... لامصب تهران هم هست ...
بمیری ممد...

[taherishahram]

دکتر جان
من بیشتر خواننده مطالب بر و بچ تو سایت بورسی هستم
دو سه تا تاپیک رو حتما سر میزنم
یکیش اینجاست - یکیش اداف

دیدم شاوان داری مثل خودم...اومدم بگم مبارکت باشه تعدیل 91 ش ....

خیلی خوبه کنار مطالب هر روزه ی تحلیلی دوستان...یه جا هم هست که ادم میاد میخونه یه روحیه عوض میکنه میره