پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
داور ، خود سیا هم گفته ۲۸ مرداد غیردموکراتیک بود ...
در سالهای نیمه دوم دهه هشتاد خورشیدی علی میرفطروس نخستین کسی بود که تلاش در واروننمایی کودتای ۲۸ مرداد و به نوعی دموکراتیک جلوه دادن آن کرده بود. همزمان من هم آن موقع پس از درگذشت زندهیاد دکتر پرویز ورجاوند سخنگوی فقید جبهه ملی ایران و استاد به معنای تمامی که در سیاست ایرانخواهانه داشتم، خانه و خاستگاه سیاسی خود یعنی جبهه ملی ایران را ترک کرده بودم. این جدایی بنا بر دلایلی که در راس آن خشم روزافزون از بلایی بود که انقلاب ۵۷ بر سر نسل من آورده بود و هنوز خامی آن سنین مانع از شناسایی حکمرانی نامطلوب رژیم سابق به عنوان مسئول اصلی وقوع آن رویداد بود. در چنین فضای فکری بود که متاثر از آن «سوداگر تاریخ» مدتی گمان میکردم که برای نقد تمامیتخواهی انقلاب اسلامی باید از نقد آزادیخواهی نهضت ملی آغازید! از همین روی بود که به همکاری با یک نشریه اینترنتی که نشر دهنده جعلیات علی میرفطروس در درون ایران بود هم پرداختم.
اما نخستین تلنگر به من زمانی زده شد که علی میرفطروس از ارتش اسرائیل دعوت به بمبباران ایران با یاد کورش کبیر کرد! اینجا بود که پیش از بازبینی در خطاهای تحلیلی تاریخی که دچارش شده بودم، به فرجام خط سیاسی جریان موسوم به «نقد مصدق» واقف شدم و مجادله ایمیلی خشمآلودی با کسی که بعدها «سوداگریش با تاریخ» را هم زندهیاد محمد امینی مستندا برملا کرد، انجام داده و از آن جریان منحط خارج شدم.
اکنون دیر زمانی است که میرفطروس به تمامی اعتبار خود را از دست داده است، ولی جمع دیگری از فلان متولیان لیبرالیسم مجاز در امور اقتصادی یا روشنفکرستیزی، مترجمان سلبریتی، حقوقدانان متشرع دوستدار آیتالله کاشانی و البته سرانجام بدیلهای بنجلتر سوداگری که دستکم پیشتر سابقه دو کار تاریخی قابل اعتنا درباره حلاج و جنبش حروفیه داشت، از قامت مورخین تاریخ شفاهی و اینستاگرامی گرفته تا رپر و شومن جایگزین او شدهاند! همچنین من و بسیاری از کسانی که زمانی به جد دچار اشتباه شده و دنبال خط منحط موسوم به «نقد مصدق» افتاده بودیم، به جد از آن فاصله گرفتهایم و اما شمار زیادی از افرادی که البته هیچ وقت جدیت امثال ما را هم در بازبینی و بازاندیشی تاریخ نداشتهاند، اکنون در گستره بیشتری به این جریان ابتذال و انحطاط پیوستهاند. برای این جمع البته هم اعتراف رسمی و صریح اخیر سازمان سیا به «ضد دموکراتیک بودن کودتای ۲۸ مرداد» میتواند روشنگر و سودمند باشد و هم مطالبه صریح و البته از هر جهت نابخردانه سرجنبانان این جریان در خارج از کشور که در روزهای اخیر، بدون هیچ تعارف و رودربایستی و به بهانه حمله حماس به اسرائیل، خواستار حمله نظامی اسرائیل به ایران میشوند! این دو برای هرکس که واجد اندکی از قوه تحلیل باشد روشنگر است و اگر تاثیری بر او نداشته باشد، یعنی نه قائل به دموکراسی است و نه دوستدار میهن، ولو آنکه جز این ادعا کند ...
در اصل توسط Davar پست شده است
View Post
داور ، خود سیا هم گفته ۲۸ مرداد غیردموکراتیک بود ...
در سالهای نیمه دوم دهه هشتاد خورشیدی علی میرفطروس نخستین کسی بود که تلاش در واروننمایی کودتای ۲۸ مرداد و به نوعی دموکراتیک جلوه دادن آن کرده بود. همزمان من هم آن موقع پس از درگذشت زندهیاد دکتر پرویز ورجاوند سخنگوی فقید جبهه ملی ایران و استاد به معنای تمامی که در سیاست ایرانخواهانه داشتم، خانه و خاستگاه سیاسی خود یعنی جبهه ملی ایران را ترک کرده بودم. این جدایی بنا بر دلایلی که در راس آن خشم روزافزون از بلایی بود که انقلاب ۵۷ بر سر نسل من آورده بود و هنوز خامی آن سنین مانع از شناسایی حکمرانی نامطلوب رژیم سابق به عنوان مسئول اصلی وقوع آن رویداد بود. در چنین فضای فکری بود که متاثر از آن «سوداگر تاریخ» مدتی گمان میکردم که برای نقد تمامیتخواهی انقلاب اسلامی باید از نقد آزادیخواهی نهضت ملی آغازید! از همین روی بود که به همکاری با یک نشریه اینترنتی که نشر دهنده جعلیات علی میرفطروس در درون ایران بود هم پرداختم.
اما نخستین تلنگر به من زمانی زده شد که علی میرفطروس از ارتش اسرائیل دعوت به بمبباران ایران با یاد کورش کبیر کرد! اینجا بود که پیش از بازبینی در خطاهای تحلیلی تاریخی که دچارش شده بودم، به فرجام خط سیاسی جریان موسوم به «نقد مصدق» واقف شدم و مجادله ایمیلی خشمآلودی با کسی که بعدها «سوداگریش با تاریخ» را هم زندهیاد محمد امینی مستندا برملا کرد، انجام داده و از آن جریان منحط خارج شدم.
اکنون دیر زمانی است که میرفطروس به تمامی اعتبار خود را از دست داده است، ولی جمع دیگری از فلان متولیان لیبرالیسم مجاز در امور اقتصادی یا روشنفکرستیزی، مترجمان سلبریتی، حقوقدانان متشرع دوستدار آیتالله کاشانی و البته سرانجام بدیلهای بنجلتر سوداگری که دستکم پیشتر سابقه دو کار تاریخی قابل اعتنا درباره حلاج و جنبش حروفیه داشت، از قامت مورخین تاریخ شفاهی و اینستاگرامی گرفته تا رپر و شومن جایگزین او شدهاند! همچنین من و بسیاری از کسانی که زمانی به جد دچار اشتباه شده و دنبال خط منحط موسوم به «نقد مصدق» افتاده بودیم، به جد از آن فاصله گرفتهایم و اما شمار زیادی از افرادی که البته هیچ وقت جدیت امثال ما را هم در بازبینی و بازاندیشی تاریخ نداشتهاند، اکنون در گستره بیشتری به این جریان ابتذال و انحطاط پیوستهاند. برای این جمع البته هم اعتراف رسمی و صریح اخیر سازمان سیا به «ضد دموکراتیک بودن کودتای ۲۸ مرداد» میتواند روشنگر و سودمند باشد و هم مطالبه صریح و البته از هر جهت نابخردانه سرجنبانان این جریان در خارج از کشور که در روزهای اخیر، بدون هیچ تعارف و رودربایستی و به بهانه حمله حماس به اسرائیل، خواستار حمله نظامی اسرائیل به ایران میشوند! این دو برای هرکس که واجد اندکی از قوه تحلیل باشد روشنگر است و اگر تاثیری بر او نداشته باشد، یعنی نه قائل به دموکراسی است و نه دوستدار میهن، ولو آنکه جز این ادعا کند ...

نظر