همه چیز از همه جا!!!

[EHSANI]

درود بر شما جناب احسانی

قلم خوبی دارید و از دانش شما بزرگوار بهره میبرم و طبق وظیفه سپاسگزارم

موضوع انقلاب و خروجی آن دو مقوله از هم جدا باید بررسی شود هر چند در کل در یک راستا قرار میگیرند

چرا انقلاب شد ؟

دلایل علمی میخام

واما اینکه شاه چرا شاپور بختیار و مهندس بازرگان و آموزگار و حتی مخالفین چپ را سرکوب میکرد ؟! آیا نمیشد از این افراد استفاده کرد ؟حتما باید مخالفین زندانی میشدندو یا اعدام میشدند و یا شکنجه میشدند تا حدی که سازمان عفو بین الملل این نهاد بین المللی اعمال حکومت پهلوی را محکوم کند

فاصله طبقاتی در زمان شاه تا چه حدی بود ؟

روستاها در چه وضعیتی بودند ؟

اطرافیان شاه کجا زندگی میکردند ؟

چقدر از مردم ایران تحصیلکرده بودند ؟


واما خروجی انقلاب

تمامی سیاست گذاری ها تغییر کرد و حتی قانون اساسی زیر پاهای صاحبان قدرت فعلی له شد

فاصله های طبقاتی فاحشی بوجود آمد

صاحبان قدرت در تجمل گرایی غوطه ور شدند

فساد نهادینه شد وووو

چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن خروجی ها تقریبا یکی بود و آن هم دیکتاتوری و اهمیت ندادن به نظرات مخالف و حکومت فردی

واما در مورد مارکسیست و کمونیست ها و بطور کلی مکتب کمونیسم و سایر مکاتب و نظرات بطور مثال کمونیسم

خیلی وقت است که در اکثر کشورهای سوسیالیستی اصلاحات زیادی در متون کمونیسم انجام شده و اقتصاد آزاد جایگزین شده و حتی در بعضی از کشورهای اروپایی تلفیقی از دو اقتصاد انتخاب شده و عدالت خوبی بوجود آورده بطوریکه فاصله های درامد های عموم مردم فاصله چندانی نیست

آزادی های مدنی هم در این کشورها بطوری کلی که دیگه قابل انتقاد نیست

موضوع مهمی که ما رعایت نمیکنیم

به همه چیز بطور صفر و صد نگاه میکنیم واین موجب عدم توسعه در تمامی ابعاد آن است

چرا نمیتوانیم بطور گسترده نگاه و بررسی کنیم ؟
چون فرهنگ نهادینه شده چه در زمان شاه و چه در زمان فعلی تنگ نظری است و فکر میکنیم هر چی ما میگیم درست است 😞

میشه از تمامی ظرفیت ها استفاده کرد

اصل این است به گوینده و نویسنده نگاه نکنیم و فقط و صرفا به نوشته ها و گفته ها دقت کنیم

هر کتابی به خواندنش می ارزد بله هر کتاب

امیدوارم روزی فرا رسد که ما هم کنار هم با وجود اختلاف نظرها خوب زندگی کنیم و شاد باشیم

ارادت

درود طیب جان ،
حالا شما چرا ناراحت میشی ؟ چرا گارد دفاعی میگیری؟
من همیشه از شما بابت دقت نظرتون در
انتخاب مطالب ارزنده که ارسال میکنید تشکر میکنم

ولاکن نظرم رو در مورد دیدگاه نویسنده مطلب گفتم نه ارسال کننده

این تجربه را از بنده داشته باشید که
وقتی پستی خیلی بحث برانگیز باشه
حتی اگه مخالف بیشتر از موافق باشه
به این معنی هست که این پست نیاز بود که مطرح بشه
و این یعنی ارسال کننده انتخاب عالی داشته
درست انگشت گذاشته روی درد جامعه
در جایی که برای بحث کردن به وجود اومده
ارائه نظرات مخالف و نقد بر مطالب ارسالی کاملا عادی است.



من حرف اصلیم اینه که سلطان قابوس بر شورشیها منت گذاشت
و ازای آزادی ، ازشون خواست مملکت رو اداره کنند
ولی در ایران شورشیان بدون منت شاه
خودشون اداره مملکت را در دست گرفتند
مطمئناً در عمان هم به فرض پیروزی شورشیان
و سرنگونی سلطان قابوس ،
این 3 نفر جزء افراد اصلی در اداره مملکت میشدند.

از یک زاویه دیگه هم میشه به قضیه نگاه کرد ؛
اینکه شورشیان عمان ، زیر سلطه سلطان قابوس بودند
لذا فقط میتونستند کار کنند و هنر خودشون رو نشون بدند
اجازه دخالت در سایر امور اداری مملکت را نداشتند
ولی در ایران شورشیان پیروز شدند و شدند خدایان ایران
کسی نمیتونه از خدا انتقاد کنه، کارنامه بخواد یا استیضاح کنه

در پایان اگر پست بنده باعث رنجش شما شده عذرخواهی میکنم.
صرفاً میخواستم یک مقایسه ساده انجام بدم
و امیدوارم مانع از ارسال پستهای آینده شما نشده باشم.
که اگر چنین است دیگه در اینجا چیزی نمینویسم.
نمیخوام اتفاقی که توسط برخی در تاپیک جستار افتاد
و باعث هجرت شما به این وادی شد ، تکرار شود.

[EHSANI]

نقدم صرفاً بر « نوشتهها و گفتهها » ی مطلب است.
میخوام از یک زاویه دیگه به قضیه نگاه کنم

قطعاً شاه هم معصوم از اشتباه نبود
ما هم هرکز نگفتیم شاه بیگناه بود
ولی انصافاً شخصِ اولِ کشور ، باید روشنفکر باشه


وقتی شاه علیجانی رو گذاشته برای وزیر اقتصاد
نمیشه ازش انتقاد کرد که چرا اونو عزل نکرد
و به جاش یکی صرفاً شورشی را منصوب نکرد !!!

امروز تاریخ کارنامه علیجانی را قضاوت میکنه
اولین اقتصاددانی که وارد دستگاه حکومت شد
و شاهی که اونو انتخاب کرد و بهش آزادی عمل داد
اینکه مردم امروزی وقتی قیمتهای بازار را میبینند
به شاه ، خدابیامرز میگن ،
به خاطر انتخاب امثال علیجانیها بود

سوال اینجاست که شورشیان عمان
از اول مثل بچه آدمیزاد رفتند پیش قابوس
که بگن ما این توان را داریم که مملکت را آباد کنیم
و قابوس نپذیرفت و بعد رفتند شورش کردند
یا نه ، از اول با اسلحه وارد کشور شدند ؟!
یعنی صرفاً با مدل نظام سلطنتی مشکل داشتند
یا نه سلطنت را مانع نخبهسالاری و آبادی کشور میدیدند؟!
پس چرا هم قابوس و هم شاه هردو نخبگان را به کار گرفتند ؟؟؟!!!

حالا بیا از یک زاویه دیگه به قضیه نگاه کنیم
اگر علیجانی بعد از تحصیل و بازگشت به ایران
از شاه میخواست که اصلاحاتی انجام دهد
ولی شاه ، علیجانی را طرد میکرد
و علیجانی میشد یک شورشی ضد شاه
بعد شاه به کمک نظامی یک کشور دیگه
شورشیان را شکست میداد و سران را دستگیر میکرد
بعد علیجانی را کتبسته به خدمت شاه میآوردند
و شاه به جای اعدام به اون حکم وزارت اقتصاد میداد...

ما الان به جای تمجید از سلطان قابوس ،
داشتیم از حسن رفتار شاه با شورشیان صحبت میکردیم

اما عقل و انصاف حکم میکنه که بگیم
شاهی که از اول شعورش میرسید که
برای امثال علیجانیها ارزش قائل بشه ،
سه-هیچ از امثال سایرین جلوتر هستند
و ما مردمی بودیم که این رو درک نکردیم
و برای این ویژگی (روشنفکری) ارزش قائل نبودیم

شاه ، خودش دانشجوهای ممتاز رو میفرستاد خارج
که پس از تحصیل اونها رو در اداده مملکت به کار بگیره
اینه که ارزش داره ، اینه که قابل تقدیره
آیا شما در داستان شورشیان عمان
به این قضیه فکر کرده بودید ؟؟؟!!!


شاعر میفرماید. :

« إِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّكُمۡ لَئِن شَكَرۡتُمۡ لَأَزِيدَنَّكُمۡۖ وَلَئِن كَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدࣱ »

( خداى اعلام كرد: گر شكر ورزيد
بيفزايم شما را نعمت خويش
و گر كفرانِ بر نعمت نماييد
عذابم سخت و سنگين است در پيش )

یک حاکم صالح نعمت خدا محسوب میشه یا نه ؟
شکر نعمت لازم داشت یا نه ؟
امروز مردم معنی « عذابِ قطعاً شدید »
را حس میکنند یا نه هنوز ؟

[EHSANI]

تا زمان قاجار ، بردهداری در ایران
مثل سرتاسر خاورمیانه رواج داشت
در رژیم منحوس پهلوی ، رضاشاه ملعون
برای اولین بار در خاورمیانه و حتی در اروپا
برده داری را ممنوع اعلام کرد
اینها یک قشری بودند که آزادیشون رو مدیون پهلوی بودند

در حالی که حتی در جهان اسلام هنوز برده داری رواج داشت
به هرحال برده داری سنت رسول خداست
در منابع تاریخی و فقهی به صراحت اومده که
حضرت برده خریده یا فروخته یا به خدمت گرفته
و یا کنیز داشته و حتی هدیه میداد و میگرفت
پس اسلام با برده داری مشکلی نداشت
لذا آزادی بردگان را مصداق دینستیزی رضاشاه میدانستند


همچنین کشاورزانی که رعیت خانها بودند
اینها نه فقط رابطه کارگر و کارفرما داشتند
بلکه خان ، بر جان و مال و ناموس رعیت سلطه داشت
مثلاً اگر خان از زن کسی خوشش میومد باید تقدیم خان میکرد
فرضاً اگه خان خوبی بود ، میگفت طلاقش بده تا من بگیرمش
یا اینکه دخترش رو بدون صلاح دید خان نمیتونست شوهر بده
پهلوی دوم هم در انقلاب سفید که
انقلابی بر علیه حکومت خودش و حقوق سلطنت بود
رعایا را از یوغ ستم خانها ، آزاد کرد
در حالی که علما و مخصوصاً امام با انقلاب سفید مخالف بودند
( ایضاً حق تحصیل و حق رای زنان که بعداً بحث میکنیم )

پس در دوران پهلوی با یک قشر آزادشدگان مواجه بودیم
که متشکل از دو گروه خانواده برده ها و رعیتها بودند
که شاهان پهلوی آنها را آزاد کرده بودند
و اسلام و علمای دین با این حرکت مخالف بودند


جناب طیب عزیز و گرامی
لطفاً حدس بزنید در انقلاب 57 این دو قشر آزادشدگان
طرفدار شاه بودند یا امام خمینی ؟

ببین طیب جان ، فقط ازت خواستم حدس بزنی ،
دوباره نگی پاسخ خشن بود و من دیگه اینجا هم نمینویسم و...
من کوچیک شما هستم ،
شما فقط حدس بزن ، همین .
اگه جواب ندی هم اشکال نداره ، فدای سرت ،
برو خوش باش ، برای شما هم آرزوی شادی و سلامتی دارم.


ارادت ، خیلی ارادت ، خیلی خیلی ارادت

[بابای یسنا]

تا زمان قاجار ، بردهداری در ایران
مثل سرتاسر خاورمیانه رواج داشت
در رژیم منحوس پهلوی ، رضاشاه ملعون
برای اولین بار در خاورمیانه و حتی در اروپا
برده داری را ممنوع اعلام کرد
اینها یک قشری بودند که آزادیشون رو مدیون پهلوی بودند

در حالی که حتی در جهان اسلام هنوز برده داری رواج داشت
به هرحال برده داری سنت رسول خداست
در منابع تاریخی و فقهی به صراحت اومده که
حضرت برده خریده یا فروخته یا به خدمت گرفته
و یا کنیز داشته و حتی هدیه میداد و میگرفت
پس اسلام با برده داری مشکلی نداشت
لذا آزادی بردگان را مصداق دینستیزی رضاشاه میدانستند


همچنین کشاورزانی که رعیت خانها بودند
اینها نه فقط رابطه کارگر و کارفرما داشتند
بلکه خان ، بر جان و مال و ناموس رعیت سلطه داشت
مثلاً اگر خان از زن کسی خوشش میومد باید تقدیم خان میکرد
فرضاً اگه خان خوبی بود ، میگفت طلاقش بده تا من بگیرمش
یا اینکه دخترش رو بدون صلاح دید خان نمیتونست شوهر بده
پهلوی دوم هم در انقلاب سفید که
انقلابی بر علیه حکومت خودش و حقوق سلطنت بود
رعایا را از یوغ ستم خانها ، آزاد کرد
در حالی که علما و مخصوصاً امام با انقلاب سفید مخالف بودند
( ایضاً حق تحصیل و حق رای زنان که بعداً بحث میکنیم )

پس در دوران پهلوی با یک قشر آزادشدگان مواجه بودیم
که متشکل از دو گروه خانواده برده ها و رعیتها بودند
که شاهان پهلوی آنها را آزاد کرده بودند
و اسلام و علمای دین با این حرکت مخالف بودند


جناب طیب عزیز و گرامی
لطفاً حدس بزنید در انقلاب 57 این دو قشر آزادشدگان
طرفدار شاه بودند یا امام خمینی ؟

ببین طیب جان ، فقط ازت خواستم حدس بزنی ،
دوباره نگی پاسخ خشن بود و من دیگه اینجا هم نمینویسم و...
من کوچیک شما هستم ،
شما فقط حدس بزن ، همین .
اگه جواب ندی هم اشکال نداره ، فدای سرت ،
برو خوش باش ، برای شما هم آرزوی شادی و سلامتی دارم.


ارادت ، خیلی ارادت ، خیلی خیلی ارادت

درود به شرف شما وامثال شما که این همه باعث افتخارید وگوشه هایی از حقیقت اما تلخ را بیان فرمودید اگر همین متن حقیت وزیبا را نادان ترین وجاهل ترین ادمها یه زره بهش فکر کنن وقدری به خود و بفهمند بخدا قسم هزاران گره کور از افکار خرافی مان رخت برخواهد بست راه سعادت برویمان باز خواهد شد اما دریغا ودریغا از این همه بی خردی هزاران لایک تقدیم شما وافعا لذت بردم

[طيب]

درود طیب جان ،
حالا شما چرا ناراحت میشی ؟ چرا گارد دفاعی میگیری؟
من همیشه از شما بابت دقت نظرتون در
انتخاب مطالب ارزنده که ارسال میکنید تشکر میکنم

ولاکن نظرم رو در مورد دیدگاه نویسنده مطلب گفتم نه ارسال کننده

این تجربه را از بنده داشته باشید که
وقتی پستی خیلی بحث برانگیز باشه
حتی اگه مخالف بیشتر از موافق باشه
به این معنی هست که این پست نیاز بود که مطرح بشه
و این یعنی ارسال کننده انتخاب عالی داشته
درست انگشت گذاشته روی درد جامعه
در جایی که برای بحث کردن به وجود اومده
ارائه نظرات مخالف و نقد بر مطالب ارسالی کاملا عادی است.



من حرف اصلیم اینه که سلطان قابوس بر شورشیها منت گذاشت
و ازای آزادی ، ازشون خواست مملکت رو اداره کنند
ولی در ایران شورشیان بدون منت شاه
خودشون اداره مملکت را در دست گرفتند
مطمئناً در عمان هم به فرض پیروزی شورشیان
و سرنگونی سلطان قابوس ،
این 3 نفر جزء افراد اصلی در اداره مملکت میشدند.

از یک زاویه دیگه هم میشه به قضیه نگاه کرد ؛
اینکه شورشیان عمان ، زیر سلطه سلطان قابوس بودند
لذا فقط میتونستند کار کنند و هنر خودشون رو نشون بدند
اجازه دخالت در سایر امور اداری مملکت را نداشتند
ولی در ایران شورشیان پیروز شدند و شدند خدایان ایران
کسی نمیتونه از خدا انتقاد کنه، کارنامه بخواد یا استیضاح کنه

در پایان اگر پست بنده باعث رنجش شما شده عذرخواهی میکنم.
صرفاً میخواستم یک مقایسه ساده انجام بدم
و امیدوارم مانع از ارسال پستهای آینده شما نشده باشم.
که اگر چنین است دیگه در اینجا چیزی نمینویسم.
نمیخوام اتفاقی که توسط برخی در تاپیک جستار افتاد
و باعث هجرت شما به این وادی شد ، تکرار شود.

عرض ادب مجدد

بنده ناراحت نشدم و فقط چند تا از حضرتعالی سوال پرسید که بدون جواب ماند و شما به حاشیه پرداختید !!!

واما هجرت بنده 😂

در تاپیک قبلی هر کسی کوچکترین موضوع و انتقاد از پهلوی را داشت انگ چپی و اصلاح طلبی نصیبش میشد 😂 که این انگ زدن ها دیگه کارایی ندارند و مثل انگ زدن های عوامل حکومتی فعلی ایران که هر کسی بر خلاف این حکومت حرفی میزند انگ ضد انقلاب نصیبش میشد

یعنی هر دو طیف شاه پرستان و جمهوری اسلامی در یک راستا عمل میکنند ولی دیگه این انگ زدن ها کارایی ندارند
واما از مشارکت شما بزرگوار در این مبحث وسایرین نه تنها ناراحت نمیشوم و بلکه خیلی هم خوشحال میشوم چون در سایه ارائه نظرات مختلف نگرش همه جانبه بوجود میاد و موجب ارتقا دانش عمومی میشه و ارتقا دانش عمومی تنها را رهایی انسان هاست
نباید به شعور مردم اهانت کرد چرا مردم انقلاب کردند دلایل علمی میخام لطفاً به حاشیه نروید

ارادت

[طيب]

تا زمان قاجار ، بردهداری در ایران
مثل سرتاسر خاورمیانه رواج داشت
در رژیم منحوس پهلوی ، رضاشاه ملعون
برای اولین بار در خاورمیانه و حتی در اروپا
برده داری را ممنوع اعلام کرد
اینها یک قشری بودند که آزادیشون رو مدیون پهلوی بودند

در حالی که حتی در جهان اسلام هنوز برده داری رواج داشت
به هرحال برده داری سنت رسول خداست
در منابع تاریخی و فقهی به صراحت اومده که
حضرت برده خریده یا فروخته یا به خدمت گرفته
و یا کنیز داشته و حتی هدیه میداد و میگرفت
پس اسلام با برده داری مشکلی نداشت
لذا آزادی بردگان را مصداق دینستیزی رضاشاه میدانستند


همچنین کشاورزانی که رعیت خانها بودند
اینها نه فقط رابطه کارگر و کارفرما داشتند
بلکه خان ، بر جان و مال و ناموس رعیت سلطه داشت
مثلاً اگر خان از زن کسی خوشش میومد باید تقدیم خان میکرد
فرضاً اگه خان خوبی بود ، میگفت طلاقش بده تا من بگیرمش
یا اینکه دخترش رو بدون صلاح دید خان نمیتونست شوهر بده
پهلوی دوم هم در انقلاب سفید که
انقلابی بر علیه حکومت خودش و حقوق سلطنت بود
رعایا را از یوغ ستم خانها ، آزاد کرد
در حالی که علما و مخصوصاً امام با انقلاب سفید مخالف بودند
( ایضاً حق تحصیل و حق رای زنان که بعداً بحث میکنیم )

پس در دوران پهلوی با یک قشر آزادشدگان مواجه بودیم
که متشکل از دو گروه خانواده برده ها و رعیتها بودند
که شاهان پهلوی آنها را آزاد کرده بودند
و اسلام و علمای دین با این حرکت مخالف بودند


جناب طیب عزیز و گرامی
لطفاً حدس بزنید در انقلاب 57 این دو قشر آزادشدگان
طرفدار شاه بودند یا امام خمینی ؟

ببین طیب جان ، فقط ازت خواستم حدس بزنی ،
دوباره نگی پاسخ خشن بود و من دیگه اینجا هم نمینویسم و...
من کوچیک شما هستم ،
شما فقط حدس بزن ، همین .
اگه جواب ندی هم اشکال نداره ، فدای سرت ،
برو خوش باش ، برای شما هم آرزوی شادی و سلامتی دارم.


ارادت ، خیلی ارادت ، خیلی خیلی ارادت

عرض ادب مجدد

فک کنم تاریخ زمان لغو برده داری در جهان و ایران مشخص است که در ایران در سال ۱۳۰۷ و حکومت احمد شاه قاجار انجام شده

واما اسلام و آخوندها دو مقوله جدا از همدیگر هستند هر چند نصبیات دو موضوع را بهم دیگه ارتباط میدهند !! اسلام تقریبا ۱۴قرن پیش بوجود آمده و آخوندها تقریبا ۶قرن پیش

در اسلام چیزی بنام مفتخور نداریم و در دین اسلام بزرگترین و بهترین کار آزادی برده ها محسوب میشود و حتی بهترین راهکار برای بخشیدگی از گناهان آزادی بردگان است و اینکه اسلام برده داری را از بین نبرده است کاملا درست است ولی چرا نتوانسته است موضوع دیگری است که باید جوابش را در بررسی های دوران های تاریخی پیدا کرد

واما در مذهب دقت فرمایید دین را مطرح نمیکنم و فقط مذهب را مطرح میکنم که اکثر مذاهب در راستای به بردگی گرفتن انسان ها بوجود آمده اند حتی در همین زمان فعلی در سراسر دنیا

واما قوانین ارباب رعیتی در زمان شاه هم بود و همین الان هم هست مثل قوانین سرقفلی

در مورد سلطان قابوس کاری که با مخالفانش انجام داد ستودنی است

واما کاریکه پهلوی با مخالفانش انجام داد خیلی بد بود و یکی از عوامل انقلاب مردم

واما شما بزرگوار و سایر کاربران محترم این سایت

خاک پای همه شما خوبان هستم و آرزوی سلامتی برایتان خواهانم

مخلصیم

[اسد-ص]

سلام امروزباید چه کرد نقطه ضعف کجاست راه درمان کدام است ؟

[M.DALAHOO]

جناب اقای دکتر پزشکیان و وزیر محترم اقتصاد لطفآ از جناب آقای خاویر میلی رییس جمهور آرژانتین یاد بگیرید.

رئیس جمهور مکتبی من!
حامد پاک طینت

هیچ پیشینه ای در سیاست نداشت
اصلا سیاستمدار نبود
چه کارش با سیاست؟

آمده بود تا مملکت را از باتلاق اقتصادی بیرون بکشد، شعارهایش هم غیر از این نبود

گفت اقتصاد را سروسامان میدهم، فساد را ریشه کن می کنم، دولت را کوچک می کنم و اوضاع را عادی می کنم و کرد!

او برای آزاد سازی اقتصاد با کسی تعارف نداشت، در همان سه ماه اول که دید با مجلسی بی بخار، فاسد و ناکارآمد مواجه است از اختیاراتش برای صدور فرمانهای مقتدرانه استفاده کرد، ارز را تک نرخی کرد، میدانست که ارز ریشه فساد و ناترازی هاست

وزارتخانه های بی مصرف را تعطیل کرد؛ وزارت کار می خواست چه کند؟وزارت فرهنگ و ارشاد به چه درد می خورد؟در همه را تخته کرد، وزارت راه و مسکن؟این همه آدم آنجا چه میکردند؟امور مسکن را به نهادهای عمرانی و راه را به وزارت اقتصاد واگذار کرد، وزارت آموزش و پرورش را با وزارت علوم ادغام کرد تا جان مردم را راحت کند، وزارت ورزش، وزارت گردشگری، سازمان امور جوانان؛ این همه بی مصرف و نهادهای مفت خور همگی را منحل کرد و بالاخره دولت نفس کشید!

او تعرفه واردات را کاهش داد؛ اجازه داد رقابت تعیین کننده بازار باشد، منع وارداتها تمام شد،حتی برای خودروی لعنتی!جای آن،مالیاتها را کاهش داد تا شرکتها نفس بکشند و بعد رفت سراغ معضل اصلی؛ یارانه ها را که بار سهمگینی بر دوش دولت بود قطع کرد، معلوم بود صدای خیلی ها در خواهد آمد. ذینفعان پرقدرت،نمایندگان انقلابی و الیگارش های پرنفوذی که همه جا بودند به جانش افتادند. مگر می شود میلیارد ها دلاری که هر ساله به جیب آنها میرفت یک شبه دود شود و به هوا برود؟اما او یک مدیر مقتدر بود؛با مذاکرات مستقیم، گاهی با چماق گاهی با هویج اوضاع را کنترل کرد و بخش خصوصی را از منافعی که در انتظارشان بود آگاه کرد. در عین حال کسی نبود که دایره اطرافش پر از وفاداران باشد، کابینه او شایسته سالار به تمام معنا بود

معلوم بود که با حذف یارانه ها صدای جامعه در می آید، اعتراضات عمومی بخصوص قشر متوسط و کارگری مملکت را درنوردید، تنها ۴۵ روز پس از آغاز ریاست جمهوری یک اعتصاب سراسری برگزار شد؛ ۱.۵ میلیون نفر به خیابانها ریختند، مجلس انقلابی و الیگارشها هم تا توانستند بنزین بر این آتش ریختند،نهادها هم کم نگذاشتند اما او بیدی نبود که با این بادها بلرزد؛ با تمام تشکلهای مردمی و انجمنها مذاکره کرد و با اصلاح تدریجی و حمایتهای اجتماعی آنها را راضی کرد

گرفتاریها یکی و دوتا نبود، مجلس انقلابی در برابر اصلاحات او قد علم کرد، چوبها بود که هر روز در چرخها فرو می رفت، اما او مجلس را هم حریف بود، شکل دادن ائتلافها را یاد گرفته بود، رایزنی ها را آموخته بود و تکنیک دور زدن قوانین را بی پروا بکار می گرفت؛ نوبت قوه قضائیه شد که به جانش بیافتد، بررسی حقوقی دستورات! وزرا در دادگاه باید حاضر می شدند تا پاسخگوی این بی پروایی باشند اما از جا زدن خبری نبود، او با قضات هم تعامل کرد، از درگیری علنی برای حفظ ثبات پرهیز کرد، رسانه ها را اما آزاد گذاشت تا موافق و مخالف هر چه خواستند بگویند. از همین تضاد افکار و سلیقه ها انبوهی ایده و فرمان اجرایی استخراج کرد؛ آزادی افکار را نهادینه کرد

شاهکار اصلی اما اینجا بود، او تصمیم گرفت با شجاعت روابط متفاوتی با آمریکا برقرار کند،آنهم در این کشور غرب ستیز! کمتر کسی است که نداند آمریکا جنایتکار است اما او گفت به ما چه؟ تجارت آزاد را با آمریکا شروع کرد، هندوانه هایی بزرگ و متعدد زیر بغل ترامپ گذاشت، ترامپ را هم که می شناسید عاشقش شد!

سعی کرد وابستگی مالی به چین را به حداقل برساند اما نه اینکه به صفر برسد، در عوض مسیر تامین مالی از غرب را کلید زد؛ این پیام برای غرب روشن بود این کشور خواهان بازگشت به بلوک اقتصاد آزاد جهانی بود، روابط با صندوق بین المللی پول و نهادهای بین المللی به بهترین وضعیت تاریخی رسید؛ شفافیت قانونی و حذف بروکراسی درجه ریسک کشور را کاهش و جذابیت سرمایه گذاری را به شدت افزایش داد،صدور مجوزها یک روزه و الکترونیکی شده بود،زیرمیزی ها حذف شده بود و بالاخره برای اولین بار کشور به مازاد تجاری رسید؛چه کسی باور می کرد تولید نفت و گاز ۲۸% آنهم با همکاری خارجی ها رشد کند و درآمد دلاری به کشور سرازیر شود، قراردادهای بین المللی پشت سر هم بسته شد، سرمایه گذار خارجی از مالیات، گمرک و موانع ارزی معاف بود، کجا از اینجا بهتر؟!

خاویر میلی رئیس جمهور آرژانتین همه این کارها را در ۱۶ ماه انجام داد.تورم سالیانه را از ۲۱۲% به ۳۲% ، رشد اقتصادی را از منفی ۱.۸% به مثبت ۸%، کسری تجاری ۷ میلیارد دلاری را به مازاد تجاری ۱۹ میلیارد دلار و ذخایر ارزی را از ۲۳ میلیارد دلار به ۲۹ میلیارد دلار رساند؛ فقط در ۱۶ ماه!

زنده باد خاویر!

به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
@Iran_economy_online

و اینجا در اینستاگرام
Paktinat.Hamed

[علیرضا۱۲۳]

عرض ادب و احترام خدمت جناب طیب دوست عزیز و گرانقدر
در خصوص دلایل علمی انقلاب باید خدمت حضرت عالی عرض کنم که دلایل بسیار هست...منتها دلیل علمی و مستدل که شامل حال اون روز توده های چون شما و جناب بی مهره بوده است تحت عنوان مقاله ای مطالعه کرده ام...عنوان مقاله هست:
temptation to kiss Akhond's ass
این تنها دلیل علمی محرکی بوده که شاید وصف حال آن روزهای حضرت عالی باشد
نقد علمی بسیار راه گشا هست!
امیدوارم روزی همچنان در صلح و صفا زندگی کنیم!
با کمال احترام به حضرت عالی که اسوه ادب و اخلاق هستید
ارادت..ارادت و تنها ارادت به شما دوست عزیز تر از جانم
در پناه حق

[علیرضا۱۲۳]

سلام امروزباید چه کرد نقطه ضعف کجاست راه درمان کدام است ؟

اگر چون بنده راه نمیشناسید
پیرمردهای پنجاه و هفتی عزیزی در بین قشر عوام هستند...اینان چون پیر طریقت باید راهبر این روزهای جامعه ما باشند که در این دالان تاریک تاریخ, شمع حضور و وجود این دوستان روشنگر مسیر طریقت هست...بنده در این روزها دو مورد پیدا کردم
شاعر میفرمایید:
آیین طریقت از نفس پیر مغان یافت
آن خضر که فرخنده پی اش نام نهادند

[همیشه گمراه]

وارد ماه مرداد شدیم
تنش زیاد است
اعصابها خرد است
گرما
بی ابی
بی برقی
و موردی که نمی شود گفت

سعی کنید از مردم فاصله بگیرد
یا بیشتر بخوابید
یا تنها کتاب فیلم ببینید
باهم کل کل و جر و بحث نکنید

ای جووووووونم

[گالیور]

هدف تضعیف ایران و ایرانیان بوده و هست.

بقیه اش حاشیه است.

[صفاریان]

من به همه گفتم
به شما هم میگویم
تنها راه نجات بورس و تولید
برداشتن این سه پفیوز است
1- دکتر پفیوز مدنی زاد
2- دکتر پفیوز صیدی
3- حذف تمامی پفیوزهای حقوقی سبدگردانهای یابو و صندوقهای دزد
اهرم موج شتاب جعش و طلا و کوفت و زهرمار

[M.DALAHOO]

نحوه طبخ مرغ هایی که یک پا دارند!
حامد پاک طینت

مرغش یک پا داشت.
مائو به لجاجت شهره بود؛

او باور داشت گنجشک ها دزد غله هستند، دانه ها را می خورند و باعث کاهش برداشت محصول می شوند، مردم را موظف کرد برای نابودی گنجشکها بسیج شوند، مردم با قابلمه و ماهی تابه به جان گنجشکها افتادند؛ لانه ها را تخریب کردند، تخم ها را شکستند، جوجه ها را کشتند؛

اما گنجشکها فقط دانه نمی خوردند آنها حشره خوار هم بودند؛ جمعیت ملخ ها و حشرات شهرها را در نوردید، آفات، مزارع را به نابودی مطلق کشاند، و قحطی مهمان مردم چین شد.

او اما می گفت به قله رسیده ایم.

در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ با عنوان صنعتی شدن، دهقانان را مجبور به فولادسازی کرد، ۳۰ تا ۴۵ میلیون نفر از قحطی مردند. بعد از مرگ مائو چین با اقتصاد ورشکسته، قحطی و بی اعتمادی عمومی مواجه بود. حزب کمونیست می توانست ساختار کاملا بسته خود را حفظ کند اما شیائوپینگ با انعطاف پذیری خیره کننده، اصلاحاتی تدریجی و متعادل را آغاز کرد. او اجازه فعالیت بخش خصوصی واقعی و خارج از دایره دولت را در چین کلید زد، برای سرمایه گذار خارجی که تا قبل از این جاسوس پندار می شد فرش قرمز پهن کرد، مناطق آزاد تجاری راه انداخت و از همه مهمتر با دنیا بویژه با غرب ارتباط نرمال برقرار کرد. او اقتصاد را اولویت قرار داد تا بسیاری از اصول ایدئولوژیک مارکسیست کم رنگ شود، شعارها جای خود را با اقتصاد عوض کرد و نتیجه اش خروج ۸۰۰ میلیون نفر از فقر مطلق در این کشور بود، چین با یک خط فکری جدید و انعطاف، دومین اقتصاد بزرگ دنیا شد و با بیش از ۸% رشد اقتصادی سالانه برای چهار دهه متوالی جهان را انگشت بدهان گذاشت. این معجزه انعطاف پذیری است

مرغش یک پا نداشت؛
ماندلا!
دهه ها حاکمیت اقلیت سفیدپوست با سیستم آپارتاید در آفریقای جنوبی باعث نفرت گسترده، خشونت و انزوای بین المللی شده بود.نلسون ماندلا پس از آزادی، بجای انتقام جویی، راه آشتی و انعطاف پذیری در رهبری سیاسی را برگزید. او تشکیل دولت و وحدت ملی را بجای تصفیه سیاسی گسترده انتخاب کرد، دادگاههای اعدام و انتقام را تعطیل و جای آن کمیسیون حقیقت و آشتی بنا کرد، شعارهای تفرقه افکنانه و دو دستگی و چند شقه کردن جامعه را به پیامهای وحدت آفرین و انسجام داخلی تغییر داد. و او توانست.

او با معجزه انعطاف پذیری جایگاه بین المللی آفریقای جنوبی را در جهان زبانزد کرد، تحریم ها را لغو کرد، یک دموکراسی چند نژادی و چند فکری شکل داد و بعنوان یک آزادی خواه این کشور را بدون جنگ داخلی به سلامت عبور داد.

دو روز پیش موضوعی تحت عنوان "قدرت انعطاف پذیری" را مطرح کردم که در شرایط بحرانی چقدر برای یک سازمان حیاتی و تعیین کننده است و حتی دو مورد مثال از شرکتهای ایرانی که یکی منعطف و پیروز و دیگری غیر منعطف و بازنده بود را بعنوان مثال بررسی کردیم

نظام ها نیز اگر نتوانند خود را با واقعیت های اجتماعی، اقتصادی و بین المللی منطبق کنند و بر ادامه ساختارهای قدیمی و ناکارآمد یا نگرشهای قبلی خود اصرار ورزند عاقبت متفاوتی در انتظارشان نیست

آغاز بهار عربی مردم سوریه درخواستهایی حداقلی برای اصلاحات، مبارزه با فساد و آزادی بیان داشتند اما حکمرانی بدون کوچکترین نشانه ای از انعطاف، اصلاح در ساختار را نپذیرفت و در ابعاد بین المللی هم به هیچ مصالحه و یا توافقی نائل نشد. انزوا، تحریم های سنگین و وابستگی شدید به روسیه و ایران از عواقب مسیری بود که پیمود؛ ۵۰۰.۰۰۰ نفر در این مسیر جان خود را از دست دادند و بیش از ۱۰ میلیون نفر مهاجر یا آواره شدند و در نهایت حاکمیت فرو پاشید

شوروی در دهه ۱۹۷۰ به بحران اقتصادی، نارضایتی اجتماعی و رقابت شدید تسلیحاتی با آمریکا مشغول بود؛ ساختار سیاسی آن بسته و غیرقابل اصلاح بود. یک حزب واحد، اقتصادی کاملا دولتی و سرکوب رسانه ها وضعیت زمانه بود. اصرار بر اقتصاد با فرماندهی دولت، انکار ناکارآمدی، محدود کردن آزادی ها، بی توجهی به نارضایتی در جمهوری های عضو، نشانه های بارزی از عدم انعطاف پذیری شوروی بود؛ در نهایت شوروی ابرقدرتی خود را واگذار کرد، بحران اقتصادی در دهه ۹۰ این مملکت را به روز سیاه نشاند، ۱۵ استان یا جمهوری از این کشور جدا و مستقل شدند و در سال ۱۹۹۱ به فروپاشی کامل نائل شد!

شاه ایران نیز در دهه ۵۰ چنین کرد. مرغ او هم یک پا داشت؛ و زمانی فهمید مرغش می تواند دو پا داشته باشد که دیر شده بود. او با انعطاف پذیری دیرهنگام و تاخیر در پاسخ به فشار برای اصلاحات در نهایت نظامش را واگذار و ایران شاهد انحلال کامل سلطنت پس از ۲۵۰۰ سال شد.

در سیاست، داشتن دو پا برای مرغ شرط بقاست و سیاستمدارانی که نتوانند با مردم، زمانه و واقعیت ها سازگار شوند ناگزیر به بی رحمانه ترین وجه کباب می شوند!


به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
@Iran_economy_online

و اینجا در اینستاگرام
Paktinat.Hamed

[گالیور]

بازار سرمایه بیشتر میدان مینه تا بازار سرمایه

شنبه انگار ایران خودرو باز میشه.