تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • azad.60
    عضو فعال
    • Jan 2022
    • 347

    #511
    پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

    با این شرایط وحشتناک تورمی که توش هستیم، مسلما مطالبه همه ما باید مهار تورم باشه. در بورس هم وضعیت رو میبینید. وقتی شما مثلا ۴۰% سود می کنید، چون واحد شمارشگر، ریاله، شما نهایتا متوجه نمیشید که این بازدهی من، بالاخره منتج به سود شد یا زیان، یا اصلا تفاوتی در میزان دارایی من نکرد، چرا که تورم همه رو بلعید!

    وقتی نرخ بهره، که مسامحتا میتونیم بگیم، قیمت ریال، ۲۰% باشه و تورم حدود ۵۰%، این به این معناست که ریال چون دیگه نمیتونه ذخیره کننده ارزش باشه، پس دیگه پول نیست! و به همین دلیل افراد برای پس انداز مبادرت به انجام معاملاتی می کنند که قبلا انجام نمی شد! این عامل بطور محسوسی تقاضا برای دارایی های فیزیکی رو زیاد کرد و تشدید کننده جهش قیمتی اون ها شد.

    این که یه عده از صبح تا شب، دارند به دولت فحش میدن که اگه میتونی قیمت مسکن رو تعدیل کن، ناشی از همین عدم درک درست مسائله.

    ببینید، اصل اول اقتصاد چی میگه

    People respond to incentives

    افراد به انگیزه ها پاسخ میدن!

    شما با قیمت گذاری اشتباه ریال، باعث افزایش تقاضای دارایی های فیزیکی شدی. در قدم بعدی، چون یکی از این دارایی ها دلاره، و دلار واسطه تجارت خارجی، نیاز بنگاه ها برای نقدینه خواهی رو زیاد کردی و بعد در پاسخ مجددا با سرکوب نرخ بهره در سطح ۲۰% به شکل عرضه و چاپ پول، بنزین ریختی روی آتش تورم!

    این سیکل شیطانی، اقلیتی رو که سوار تورم بودن رو به عرش برد، اکثریت پیاده رو به فرش!

    قطعا تعامل با دنیا مهمه، چرا که مبادله باعث میشه شما بتونید خارج از مرز امکانات تولید قرار بگیرید و رفاهتون بیشتر بشه ولی اصلا ربطی به تورم نداره! بحث رشد اقتصادیه! مثالش کره شمالی و افغانستان، تورم ندارن ولی رشد اقتصادی هم ندارن

    پس بحث اصلی چیه؟ تراز بودن بودجه دولت، بودجه تراز، مانع خلق نقدینگی بیشتر و سلطه مالی دولت میشه و لذا تورم تحت کنترل در میاد

    تورم اساسا پدیده پولیه و در بلند مدت تابع رشد نقدینگی، اما در کوتاه مدت چطور؟

    حتما غیر از کل های پولی، مساله سرعت گردش پول مطرحه، طوری که حتی اگه خلق نقدینگی به صفر برسه، این سرعت گردش پوله که تورم رو رقم میزنه

    چرا سرعت گردش پول زیاد میشه یا شده؟ چون ریال شده پوله داغ! چون دارنده ریال سالانه حداقل ۳۰% جریمه میشه!

    هرکسی دریافت میکنه میخواد ازش خلاص شه، تا کی؟ تا ابد! چرا چون همش داره تحلیل میره، مثل یه تیکه یخ در حال ذوب!

    لذا تا شما این نقیصه رو درست نکنید، هیچ آرامشی برقرار نمیشه!

    خواهش نصیحت بگیر ببند، توصیه،… فعال اقتصادی به این ها پاسخ نمیده!

    افراد به انگیزه ها پاسخ میدن، به نرخ ها!

    خط اول کتاب اقتصاد

    نظر

    • azad.60
      عضو فعال
      • Jan 2022
      • 347

      #512
      پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

      پول و باقی قضایا

      پول و باقی قضایا



      آیا می‌توان به‌طور همزمان هم کل‌های پولی را هدف قرار داد و هم نرخ بهره را؟ بدون تردید خیر! مگر آنکه کسی ادعای آن را داشته باشد که نقطه تعادل بازار پول را و مسیر حرکت آن را در طول زمان می‌داند! اگر سیاستگذار می‌انگارد اکنون نرخ رشد نقدینگی در سطح ۳۰درصد مطلوب است، باید از هدف‌گذاری نرخ بهره دست بردارد تا نرخ متناسب با این رشد ۳۰درصدی در بازار شکل بگیرد. اگر به‌طور همزمان نرخ بهره هم دستوری (مثل اکنون پایین‌تر از سطح تعادلی) تعیین شود، حتی اگر سیستم بانکی فاقد ناترازی باشد، اضافه‌برداشت رخ می‌دهد و هدف‌گذاری نقدینگی نیز در نهایت از دست می‌رود. هدف‌گذاری نقدینگی وقتی درست کار می‌کند که بتواند نرخ بهره حقیقی را افزایش دهد. اگر این اتفاق رخ ندهد دیر یا زود شاهد از دست رفتن سطح هدف خواهیم بود.

      سرچشمه خلق پول کجاست؟ برای این سوال می‌توان چندین پاسخ را در نظر گرفت از کسری بودجه تا ناترازی بانک‌ها. اما یک سرچشمه همیشگی وجود دارد که اگر همه چیز نیز تراز باشد، کار می‌کند: تقاضای پول (نقدینگی). تقاضای پول توسط نرخ بهره و انتظارات تورمی تعیین می‌شود، مطالبه آن به سیستم بانکی فشار می‌آورد و پول خلق می‌شود. هنر سیاستگذارکنترل این سرچشمه و به بند کشیدن انتظارات تورمی است. ابزارش، نرخ بهره سیاستی (نرخ بهره بازار بین بانکی). تا این اتفاق نیفتد، نمی‌توان از سناریویی سخن گفت که در آن تورم کنترل شود.

      آیا میان‌بری وجود دارد؟ متاسفانه خیر. هر راه‌حلی که در آن کنترل تورم از مسیری غیر از پذیرش تغییرات در نرخ‌های بهره دنبال شود، محکوم به شکست است که اگر نبود بعد از سال‌ها باید خود را به ما نشان می‌داد. دهه‌ها بود که کشورها از روش‌های مختلف برای ایجاد ثبات قیمت‌ها استفاده می‌کردند؛ ولی تنها آنهایی موفق شدند که چارچوب سیاستگذاری پولی مشخصی را دنبال کردند. آنچه اکنون به‌عنوان جعبه ابزار مهار تورم توسط علم اقتصاد ارائه می‌شود، نتیجه همین آزمون و خطاهاست که به یک چارچوب منسجم منجر شده است که در هر اقتصادی کار می‌کند و تنها باید آن را اجرا کرد. نکته جالب ماجرا این است که در اینجا نیازی به نوآوری نیست و پیام‌آوران نوآوری اگر صادق باشند تنها قاصدان نابودی بیشترند.

      نظر

      • azad.60
        عضو فعال
        • Jan 2022
        • 347

        #513
        پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه



        اسلامی‌بیدگلی، کارشناس بورس در گفت‌وگو با «انتخاب»:

        خیلی امیدوار نیستم که تا پایان تابستان اتفاق مثبتی در بورس رخ دهد / وقتی تورم بالای ۴۰ درصد است مردم پول‌هایشان را از بورس به بازار‌های دیگر می‌برند / از ابتدای سال تا الان خروج سرمایه از بورس خیلی سنگین بوده / دولت در خرداد و تیر اوراق منتشر نکرده؛ شاید دست به انتشار اوراق بزند که عامل منفی در بازار خواهد بود / بورس برای دولت در حاشیه است

        نظر

        • azad.60
          عضو فعال
          • Jan 2022
          • 347

          #514
          پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

          از شروع این اتاق، تاکیدم این بود که موضوع اصلی علم اقتصاد، “آنچه هست” است و نه “آنچه باید باشد”

          برای فهم “آنچه هست”، شما نباید کوچکترین غرض و تعصبی داشته باشین، بلکه صرفا یه گوشه وایمیستین و مشاهده می کنید….

          این تعدد مشاهدات، میتونه ایده ها و فرضیه هایی رو به ذهن متبادر کنه، که تبیین کننده دنیای بیرون باشه….

          اگر مشاهدات جدید، نتونه اون فرضیه رو رد کنه، میشه نظریه

          نظریه، حقیقت مطلق نیست، اما بهترین مدلسازی برای مساله ایه که باهاش روبرو هستیم و میتونه پاسخ دهنده سؤالاتمون باشه.

          اساسا نگاه علمی شامل چنین فرآیندیه….

          حالا اگه شما، نه بر اساس رویکرد علمی، بلکه صرفا بر اساس منافع و تعصباتتون بخواین مشاهده کنید، خیلی محتمله که با ایده هایی کاملا متفاوت و شاید متعارض با دنیای بیرون مواجه بشین…

          کسی ممکنه مبتنی بر نگاه علمی تحلیلی از رفتار بازیگران اقتصادی داشته باشه. بر اون اساس برای حداکثر کردن منافعش سبدی از دارایی ها رو انتخاب کنه، بعد اگه متوجه شد که اشتباه کرده، بسیار منعطف و خوشحال از اینکه به اشتباهش پی برده، تغییراتی در سبد داراییش صورت میده. اصطلاحا با روند نمیجنگه! همراه با رونده! چرا که روند ها، قیمت ها، ارزش ها، حاصل برهمکنش نیروهای بزرگ بازیگران اقتصاده و اساسا مقابله فردی با اون نیروها بی معنا

          اما اگه کسی سبدی از دارایی رو انتخاب کنه، متعصبانه تحت هر شرایطی، در هر زمانی و بدون توجه به واقعیت ها و ریسک ها، پافشاری داشته باشه روش، اون وقت میتونه درکی از ساز وکار دنیای بیرون و بازیگران اقتصاد و نحوه زورآزمایی و تعاملشون داشته باشه؟ یا صرفا و کورکورانه باید از سبد داراییش دفاع کنه؟ بعد هزارجور تئوری توطئه بسازه که چطور قربانی یه نقشه شوم قرار گرفته و فحش و ناسزا….. آیا ممکنه اصلا به این فکر کنه که تغییری در سبد داراییم بدم؟ مگه من برای سود و کسب بازدهی این سبد رو انتخاب نکردم؟ اساسا ممکنه به این بیندیشه که اشتباه کرده؟ یا صرفا فرافکنی….
          آخرین ویرایش توسط azad.60؛ 2023/08/13, 00:53.

          نظر

          • azad.60
            عضو فعال
            • Jan 2022
            • 347

            #515
            پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

            اما در رابطه با اتفاقات جدید….

            صرف نظر از نحوه حکمرانی که حتما نقدهای خیلی جدی بهش وارده و وضعیت موجود و تورم افسار گسیخته جلوه ای از اونه، اما این حجم از ناراحتی و خشم از آزادشدن دارایی های ملی برای چیه؟ حالا ۷ نه ۶ میلیارد دلار….بله صرفا برای غذا و دارو، اما مگه بخش قابل توجهی از واردات ما کالای اساسی و غذا و دارو نیست؟ حتما باید اسکناس میگرفتیم؟ بعد به چه کاری می اومد؟!

            اگه تولید نفت به استناد مراجع بین المللی به حدود ۳.۵ میلیون بشکه نفت رسیده، که احتمالا و بطور ضمنی ناشی از نوعی توافقه، اگه خلق نقدینگی نسبت به سال های گذشته کمی مهار شده، دلیل این همه دمیدن در آتش انتظارات تورمی چیه؟ غیر از اینه که تو یه کشتی نشستیم؟ البته که چالش های داخلی و خارجی قابل کتمان نیست، اما چطور میتونیم توقع داشته باشیم کسی به ما رحم کنه وقتی خودمون به هم رحم نمی کنیم؟

            گاهی نگاه متعصبانه نه تنها فرد رو دچاره زیان میکنه، بلکه یک جامعه رو به سمت خسران و نابودی میکشونه…
            آخرین ویرایش توسط azad.60؛ 2023/08/13, 00:56.

            نظر

            • azad.60
              عضو فعال
              • Jan 2022
              • 347

              #516
              پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

              در اصل توسط azad.60 پست شده است View Post
              در همین تاپیک بارها سوال کردم، که چرا در همه امور مختلف زندگی سراغ متخصص می رویم ولی در امور اقتصادی، اینگونه نیست…

              شما از راننده سواری انتظار راندن ماشین سنگین را ندارید، کما اینکه از راننده ماشین سنگین انتظار هدایت کشی یا هواپیما وجود نداره، اما در ناوبری اقتصادی هر کسی تز میدهد و این هم وضعیتی که پیش روی ماست….

              مکرر اشاره به رانت می شود، رانت دلار ارزان، رانت خودرو در سامانه یکپارچه خودرو، رانت انرژی ارزان،…. ولی هیچ احدی از رانت تسهیلات گیرنده دم نمی زند!!!

              اگر حدود ۴ هزار همت تسهیلات ۲۰٪ داده شده بانکی باشد، با فرض تورم ۵۰% که آمار تورم نقطه به نقطه تا ۷۰% هم در گزارش مراکز رسمی داده شده!، رانت تسهیلات گیرندگان حدود ۱۲۰۰ همت بوده در یک سال! (با تورم ۷۰% ای این رانت ۲هزار همت خواهد بود!!!)

              اگر کل محصولات پتروشیمی صادر شده ۲۵ میلیارد دلار باشد، با فرض اختلاف ۱۰ هزار تومانی قیمت آزاد و سامانه ارز و طلا، سود از دست رفته این صنعت، ۲۵۰ همت می شود!

              اگر کل خودروهای سواری، در سامانه یکپارچه یک میلیون باشد که نیست! با فرض اختلاف ۲۰۰ میلیونی! با بازار آزاد، می شود ۲۰۰ همت!

              در موضوع نرخ خوراک، که علی الظاهر دعوا بر سر قیمت ۵ هزار تومانی و ۷ هزار تومانی است، یعنی اختلاف سر ۲ هزار تومانی! اگر کل گاز مصرفی روزانه صنعت پتروشیمی ۱۰۰ میلیون متر مکعب باشد، این همه جنجال و سر و صدا در رابطه با ۷۰ همت است، در سال!

              چرا ۷۰ همت این همه جنجال رسانه ای ایجاد می کند ولی کسی دم از رانت ۱۲۰۰ یا ۲۰۰۰ همتی نمی زند؟!!…….

              کاش مردم عادی هم مانند مافیای پتروشیمی تریبون داشت….

              کاش بینوا هم نوایی داشت…

              ورودی های شرکت های بزرگ و رانتی:
              - منابع مالی و تسهیلات…………………..نرخ تسهیلات باید کنترل شود وگرنه رباست! نه رقابت!!!
              - نیروی کار…………………………….. بالا بردن دستمزد تورم زاست!
              (نرخ مالیات کارگر و کارمند ۲۰%!)
              - انرژی………………………………… قیمت انرژی باید بر مبنای کشورهایی که کمترین قیمت تولید را دارند، انجام شود! نه رقابت

              خروجی های شرکت های بزرگ و رانتی:
              محصولات عمدتا انحصاری………………قیمت محصولات باید در بازار کشف شود! رقابت مهم است!!!
              (بنگاه های رانتی، باید معاف از مالیات باشند تا مشارکت مردم اتفاق بیوفتد)
              :D:D:D

              از این واضح تر و عریان تر میشه رانتخواهی کرد؟ حیف کلمه وقاحت برای بعضی ها!

              بزرگوار در بازی با حاصلجمع صفر، وقتی همه نرخ ها رو به نفع خودت و دارو دسته ات تعیین کنی، مردم زیان می کنند.

              اگه مردم زیان کنند، گرسنه میشن، اگه گرسنه و نا توان شدن:
              - تولید تو کل اقتصاد میوفته!
              - تامین امنیت به شدت پر هزینه میشه
              - متعاقبا، مطالبه برای مداخله و قیمت گذاری بالا میره
              - انتظار برای ملی کردن و مصادره بنگاه های رانتی و خصولتی روز به روز بیشتر میشه

              این ره که پیروی به ترکستان است… باز هر جور که صلاحه
              آخرین ویرایش توسط azad.60؛ 2024/04/27, 22:47.

              نظر

              • azad.60
                عضو فعال
                • Jan 2022
                • 347

                #517
                پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                نمی دونم اصطلاح اقتصاد ذینفعان به گوشه تون خورده یا نه. بدیهیه که فعالیت های اقتصادی حاصل برهمکنش نیروهای بازیگرانه که دنبال کننده نفع شخصی شون هستن، اما مراد از این اصطلاح، به وضعیتی اشاره داره، که گروهی از ذینفعان تحت تاثیر قواعد بازی که حکمران تعیین میکنه، منتفع میشن، (شاید در ابتدا به صورت ناخواسته حتی!) و بعد و به مرور زمان خودشون تبدیل میشن به قاعده گذار! چرا که market power پیدا میکنن و اراده اون ها در دولت و مجلس انعکاس پیدا میکنه، در وزارت خونه ها، در کمیسیون های تخصصی مجلس،….

                شاهد مثالش هم نرخ گذاری هاییه که می بینیم. اگه جامعه ای چند میلیون کارگر داشته باشه و نرخ دستمزد و مالیات براشون یه جور تعیین بشه، برای جمعیت محدودتر پزشکان یه جور دیگه و برای معدود سرمایه داران مالک شرکت های بزرگ جوره دیگه، این به خوبی قدرت چونه زنی اون ها رو نمایش میده، بدون روتوش!

                در حال حاضر، شاید تنها سازمان متولی مهار تورم، بانک مرکزیه. این نهاد باید با استفاده از ابزارهای محدودی که داره، سعی کنه، ثبات و آرامش به بازارها حاکم بشه، تا اقتصاد پیش بینی پذیر بشه، تا بستر تشکیل سرمایه بوجود بیاد و اون کشور نهایتا بتونه رشد کنه. در ادبیات اقتصادی، price stability یک الزام و بایده. هیچ گونه انتظار رشد اقتصادی پایدار بدون این پیش شرط(ثبات قیمت ها) نا ممکنه.

                منتها در مقابل، بانک مرکزی، وزارت خونه های دیگه ای هستن که منافع شون مقابل منافع بانک مرکزی تعریف شده. (بخونید منافع شون مقابل اکثریت جامعه تعریف شده)
                بطور مثال رشد قیمت دلار بیش از رشد سایر قیمت ها، برای وزارت صمت و اقتصاد، شرکت های صادر کننده، نهادهای مالی بزرگ، بازارهای دارایی مثل بورس، زمین، دلار، طلا…. در جهت منافع شون تعریف میشه و ازش حمایت میکنن. اما این در طرف مقابل منافع اکثریت جامعه و بانک مرکزیه. اگه یه کم هم عمیق شین پر واضحه که در بازی با حاصلجمع صفر (رشد اقتصادی پی در پی صفر درصدی) برد یه عده معادل با باخت یه عده دیگه ایه.

                در این وضعیت تضاد منافع شدید و آشفته بازار، تابع هدف سیاست گذار پولی چی می تونه باشه؟ وقتی رشد مستمر قیمت دلار در کنار ثابت ماندن نرخ سود بانکی قرار میگیره، خاصیت “ذخیره ارزش” بودن از پول ملی گرفته میشه و این میشه یک vicious loop برای فروپاشی اقتصادی. بانک مرکزی برای جلوگیری از این سقوط چاره ای نداره، ابزاری نداره جز اینکه، ترمز دستی رو (نرخ بهره رو) بکشه بالا. این شاید تنها اقدامه موثریه که بتونه انجام بده. اما این اقدامش مقابل منافع چه گروه هایی است؟
                ۱- اول از همه خود دولت. دولت وقتی میتونه با نرخ صفر درصد تامین مالی کنه، از بانک مرکزی یا بانک ها بگیره پس نده، چرا باید زیر باره این بره که علاوه بر اصل پول، فرع قابل توجهی رو هم پس بده؟
                ۲- تمام شرکت های های صادر کننده، نهادهای مالی و بازار های دارایی. چرا که اجازه رشد سرسام آور ارز گرفته میشه
                منتفعین این اقدام چه گروه هایی هستن؟
                ۱- خود دولت. وقتی تورم جهش نکنه و ثبات اقتصادی باشه، حتما اداره کردن جامعه کم هزینه تر میشه و رضایت عمومی بیشتر
                ۲- اکثریت افراد جامعه که به ریال درآمد دارند. هر نوع سیاستی که تقویت کننده ارزش پول ملی باشه به نفع این گروهه.

                مطالب بالا در راستای تبیین انگیزه ها بود و نه باید ها. انگیزه بازیگران اقتصاد که نیروهای تعیین کننده رفتار ها در سطح کلان هستن.

                اما عباراتی از این دست که:
                - دولت عقلش نمیرسه و با بالا بردن نرخ سود بانکی، اوراق تامین مالی رو دستش مونده و مفتضح شده و این یه سورپرایز بوده براش! فکرش رو هم نمیکردش…
                - دولت عقلش نمیرسه، باید ارز ترجیحی رو حذف کنه، ارز نیمایی رو حذف کنه و نرخ رو به بازار آزاد برسونه! این به ضرر دولته جون کسری بودجه اش کمتر میشه. حتی به ضرره شرکت هایی که دولت داره و صندوق های بازنشستگی و سهام عدالت…. دولت نمیفهمه!

                این دست گزاره ها یا بهتر بگم مطالبات، دیگه positive نیست، بلکه normative و در جهت منافع و سهم خواهی interest groups محسوب میشه.

                اگه واقعا برای بانک مرکزی کاهش سود بانکی انتفاع ایجاد میکنه، چرا انقدر خودش رو آماج انتقادات شدید قرار میده. کاهش نرخ سود با کمترین هزینه و یه بخشنامه شورای پول و اعتبار انجام میشه. چرا بانک مرکزی نفع خودش رو تشخیص نمیده؟ چرا خودش رو با دولت، وزارت خونه های دیگه، کمیسیون های مجلس، نهادهای مالی بزرگ درگیر میکنه؟ اگه نفع این سیاست بیشتر از هزینه اش هست، چرا رفتار عقلایی نداره؟!

                یا چرا رو میاره به قیمت گذاری ارز؟ چرا نمیفهمه که کسری بودجه دولت اگه به جای ۲۸،۵۰۰ تومن، مثلا ۶۰،۰۰۰ تومن بفروشه یه دلار رو، کمتر میشه؟ چرا نمیفهمه باعث رانت میشه؟ تبدیل نرخ ترجیهی به آزاد، با اندازه جوهر یه خودکار تو لایحه بودجه است، عملا هیج! چرا نمی فهمه؟ چرا رفتار عقلایی نداره؟ چرا نا توانه از تشخیص نفعش؟!

                آیا این بدیهیات رو نمیدونه؟ آیا واقعا نفعش رو تشخیص نمیده؟ یا شاید نفعش اونجوری که القا میکنن نیست؟

                در نقد یک سیاست نباید هزینه ها رو کنار منافع دید و قضاوت کرد؟

                ممکنه بانک مرکزی به این فکر کنه، نرخ تعدیل شده سود بانکی متناسب با تورم، رفتار دولت رو برای اضافه برداشت بدون حساب و کتاب از بانک ها و استقراض از بانک مرکزی بدون هزینه تنظیم کنه؟ ممکنه سیگنال بده که من درصدد حفظ ارزش پول ملی و ثبات قیمت ها هستم و رفتار عاملیین اقتصادی رو متاثر کنه؟

                یا در مورد نرخ ارز، ممکنه به این فکر کنه که وقتی لنگر انتظارات کاملا از دست رفته به نظر میاد، سعی کنه، با نرخ های ترجیهی، مرجعیت ذهنی ایجاد کنه و اجازه شکل گیری انتظارات تورمی رو تا حدی بگیره؟ یا سعی کنه سفره اکثریت جامعه رو که در طی سال های تحریمی، به شدت کوچیک شده، مورد حمایت قرار بده؟

                قطعا هیچ سیاستی بدون هزینه نیست، منتها “انتخاب” حاصل موازنه نفع و ضرره, منتها سوال اساسی اینه، نفع و ضرره کی؟

                بدیهیه، مطالب فوق مطلقا به معنی تایید عملکرد و سیاست های دولت نیست ولی شاید بخشی از انتقادات بدون پشتوانه و صرفا ذینفعانه رو با تردید مواجه کنه.

                نظر

                • azad.60
                  عضو فعال
                  • Jan 2022
                  • 347

                  #518
                  پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                  در فضایی که میانگین بلند مدت نرخ بهره حقیقی منفی بوده و انتظار هم این بوده که منفی بمونه، افراد با سرمایه گذاری در انواع طبقات دارایی بازدهی حقیقی مثبت کسب می کردن.

                  مثلا وقتی تورم ۴۰% باشه و نرخ تسهیلات ۲۰%، افراد حتی می تونستن با گرفتن وام یا اعتبار، بازدهی مثبت اهرمی پیدا کنن!

                  خوب، سوال مهم اینجا اینه: این بازدهی از چه محلی تامین می شد؟ آیا ناشی از تولید یا بهره وری بود؟ اساسا ارزش افزوده ای ایجاد می شد؟ مطلقا! این بازدهی مشخصا از زیان دارندگان پول ملی، ریال، تامین می شد. (بازی با حاصل جمع صفر، برد یکی، حتما با باخت دیگری همراهه)

                  خوب، تعادل این بازی دینامیکی به کجا منتهی می شد؟ عمیق تر شدن روز به روز شکاف طبقاتی، از بین رفتن طبقه متوسط، گسترش فقر، نارضایتی، فروپاشی پول ملی به عنوان وسیله ذخیره ارزش و واسطه مبادله و نهایتا بی اعتبار شدن ناشر پول کاغذی

                  آیا کسی فکر می کنه نتیجه دیگه ای داشت یا داره؟

                  نظر

                  • azad.60
                    عضو فعال
                    • Jan 2022
                    • 347

                    #519
                    پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                    خوب، حالا اگه یه فردی، هر کسی که می خواد باشه، روی صندلی سیاست گذار پولی قرار بگیره، چه کاری باید بکنه؟

                    اگه ذینفع تعادل قبلی باشه، همین که منفعل باشه کافیه، هواپیما روی autopilot داره میره ناکجاآباد، لازم نیست تغییراتی در تنظیمات ایجاد کنه، اما اگه تعادل قبلی رو پایدار نبینه و بلند مدت فکر کنه، که مستلزم کمی عاقبت اندیشیه، اونوقت نمی تونه بی تفاوت و منفعل بشینه!

                    باید از شدت منفی نرخ بهره کم کنه، به چه قیمتی؟ به هر قیمتی! به قیمت اینکه توی تمام رسانه ها متهمش کنن به بیسوادی! به رباخواری! به مدیر ضد تولید! …این هزینه تصمیمشه! آیا این هزینه رو می پذیره؟ بستگی به میزان نفعش داره. آیا تصمیمش فایده ای هم داره؟ بله، منتها اغلب منافعش جمعیه:
                    تورم و نا اطمینانی کاهش پیدا میکنه
                    فاصله طبقاتی و نارضایتی کمتر میشه
                    بستر مناسب جهت رشد حقیقی و ایجاد ارزش افزوده بوجود میاد
                    پول ملی اعتبارش باز پس میگیره

                    منافع فردی چطور؟ شاید در صورت توفیق، کسب شهرت، اما چون دوره ریاستش محدوده احتمال توفیق کمه! پس انگیزه ها لزوما به سمتی نمی بردش که تصمیمی بگیره که براش پر هزینه است، یا ممکنه بعد از مدتی در اثر فشار جا بزنه و کم بیاره!

                    این باعث میشه که تعادل قبلی تقویت بشه و این دور قهقرایی تکرار…

                    به قول عجم اوغلو، اقتصاددان: هر عدم تعادل اقتصاد کلان، یک تعادل اقتصاد سیاسی است

                    شاید تنها چیزی که کمک کنه از این چرخه شیطانی و عقب افتادن از مسیر توسعه، رها بشیم، درک و فهم تک تک افراد باشه، از علم اقتصاد…

                    نظر

                    • azad.60
                      عضو فعال
                      • Jan 2022
                      • 347

                      #520
                      پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                      دوست عزیزی سوالی فرستادن، سعی می کنم تو پست بعدی پاسخشون رو بدم

                      "این سود اوراق و بانک از چه محلی داره تامین میشه ؟؟
                      مابه التفاوت نرخ دلار بودجه و ازاد؟؟فروش مجدد اوراق ؟؟چاپ پول
                      ؟؟
                      در نهایت با توجه به اینکه این سودها رو بخش حقیقی اقتصاد نمیتونه پرداخت کنه ...این سودهای پرداختی ..خودش باعث افزایش نقدینگی نمیشه ؟؟اونم در شرایطی که برابری ریال و دلار تقریبا ثابت نگه داشته شده ؟؟تعادل بین ارزش ریال و دلار رو به هم نمیزنه"

                      نظر

                      • azad.60
                        عضو فعال
                        • Jan 2022
                        • 347

                        #521
                        پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                        عرض ادب قبلا اینجا مفصلا در مورد منشا تورم صحبت کردم، این موضوعه خیلی مهمیه که درایور چیه


                        1- یه زمانی مخصوص قبل از دهه 90، درایوره تورم رشد نقدینگی بود، یعنی به دلایل مختلف پول چاپ میشد، نهاییتا مینشست رو سطح عمومی قیمت ها، می تونیم بهش بگیم تورم ناشی از سمت تقاضا

                        2- ابتدای دهه 90 تا حدی و به خصوص انتهاش، درایور تورم دیگه رشد نقدینگی نبود، بلکه بحث "انتظارات" مطرح شد. سطح عمومی قیمت ها صرفا با سوخت رشد نقدینگی جهش نمیکرد بلکه این انتظارات بود که روی قیمت ها تخلیه میشد، به این، می تونیم بگیم تورم ناشی از سمت عرضه یا شوک عرضه (شاید تو یه پست جدا این رو بیشتر توضیح دادم)

                        "این سود اوراق و بانک از چه محلی داره تامین میشه ؟؟ مابه التفاوت نرخ دلار بودجه و ازاد؟؟فروش مجدد اوراق ؟؟چاپ پول؟؟"
                        همونطور که می دونید، سود اوراق رو ناشر اوراق میده، سود تسهیلات رو تسهیلات گیرنده. دولت میتونه از مالیاتی که میگیره بده، میتونه با تعدیل نرخ دلار نیمایی بده، میتونه از فروش اوراق جدید، اصطلاحا بغلتونه،
                        roll over کنه، میتونه از بانک ها بگیره یا از بانک مرکزی. منتها اگه از هر روشی رفت سراغ بانک مرکزی، مکانیزم اولی که بالا شرح دادم فعال میشه (ضمنا هر انتشار اوراقی پانزی نیست لزوما)


                        "در نهایت با توجه به اینکه این سودها رو بخش حقیقی اقتصاد نمیتونه پرداخت کنه ..."
                        ببینید، برای مقایسه 2 متغیر باهم، باید اون ها از یه جنس باشن، مثلا دمای 30 درجه سلسیوس با 30 درجه فارنهایت قابل مقایسه نیست، اولی داره میگه هوا گرمه، دومی هوا سرد! سود اسمی، با سود حقیقی قبل قیاس نیست! که بخش حقیقی اقتصاد بتونه یا نتونه ایجاد کنه. برای قابل مقایسه کردن باید تورم در رفته یا inflation adjusted کنید. حالا کدوم تورم؟ گذشته نگر یا آینده نگر؟ منطقا آینده نگر که محاسبه اش آسون نیست ولی به طور تقریبی گاهی تصورمون اینه که آینده دنباله رو گذشته است.
                        حالا این نرخ بهره، که بهش میگیم نرخ بهره حقیقی قابل قیاسه با سودی که بخش حقیقی اقتصاد میتونه ایجاد کنه یا نه!


                        "این سودهای پرداختی ..خودش باعث افزایش نقدینگی نمیشه ؟؟اونم در شرایطی که برابری ریال و دلار تقریبا ثابت نگه داشته شده ؟؟تعادل بین ارزش ریال و دلار رو به هم نمیزنه"
                        حتما اگه نرخ بهره حقیقی برای مدت زمان طولانی مثبت و قابل توجه باشه، مکتنیزم اول فعال میشه، مثل سال های 92 تا 96، اما وقتی میگین " برابری ریال و دلار تقریبا ثابت نگه داشته شده ، سوال اینه برای چه بازه زمانی؟ یه ماه، یه سال یا یه دهه؟ اگه تویه ماه دلار 60% رشد کنه و بعد یه سال ثابت باشه، ما فقط اون یه سال ثبا رو میبینیم؟ بازارها ظروف مرتبطه ان و اضافه ارزش اسمی، حتما در همه بازارها پخش میشه


                        ارادت

                        نظر

                        • azad.60
                          عضو فعال
                          • Jan 2022
                          • 347

                          #522
                          پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                          خیلی جالبه که کسانی که اعتقاد راسخ دارند که قیمت گذاری دستوری غلطه و اینور و اونور نامه میزنن، همونایی هستن که، خواستار محدود سازی دامنه نوسان اند، همونایی هستن که کلی از معاملات سهام و اوراق رو که تو همون رنج محدود نوسان، معامله شده روزانه، باطل می کنن، همونایی هستن که به بانک مرکزی فشار میارن واسه اوراق نرخ گذاری کن،…

                          برخی دوستان تصور میکنن، که بانک مرکزی ورای دیگر بخش های اقتصاد، قدرت جادویی داره! و میتونه نرخ تعیین کنه! متاسفانه این درک غلط نه تنها در بدنه اقتصادی، بلکه در عالی ترین سطوح مدیریتی و اجرایی دیده میشه. خوب اگه اینطوره، که بانک مرکزی میتونه نرخ بهره رو بدون توجه به ملاحظات دیگه و از جمله تورم، تعیین کنه، خوب بیاد نرخ بهره رو بکنه صفر درصد، چطوره؟

                          خیلی خوبه که! ربا از بین میره و نرخ تامین مالی صفر میشه و اقتصاد رونق میگیره، نه؟

                          خوب مشکل کجاست که این کار رو نمیکنه؟! تقریبا خیلی از ارکان تصمیم گیر و سیاستگذار تحت تاثیر شرکت های بزرگ و رانتی ان، چرا این اتفاق نمی افته؟

                          جوابش ساده است، it takes two to tango

                          تانگو رقصیدن یه نفره ممکن نیست!

                          شما یه طرفه که نمی تونی به قاضی بری! بله سمت تقاضای تسهیلات همه راضی هستن که تسهیلات رو با حداقل نرخ بگیرن ولی عرضه چطور؟ در نرخ تورم ۵۰٪ ای کسی هست که بخواد سرمایش رو با نرخی کمتر به تسهیلات گیرنده عرضه کنه؟؟ وقتی جواب نه هست، شما چطور میتونی نرخ رو روی صفر بیاری؟ یا هر عدد کمتری

                          تنها یه راه وجود داره، چاپ پول

                          یعنی منحصرا شما وقتی میتونی نرخ بهره رو، زیر نرخ تعادلی بیاری و نگه داری، که پول چاپ کنی!

                          تصور کنید، رییس بانک مرکزی هستین و نرخ بهره، ۲۳% هست و شما انگشت تون رو گذاشتین رو نرخ ۲۳% ای که بالاتر نره. بعد میبینید فشار عجیبی داره بهتون وارد میشه که نرخ رو بالاتر بیاره، چرا؟ چون در تورم ۵۰% ای، حتی وام ۳۰% ای هم جذابه!

                          خوب چطور میتونید دوام بیارین؟ یا باید صف ایجاد کنید بگید first in, first out

                          بنگاه ها صف وایستن، به ترتیب و به شکل خیلی محدود صف تسهیلات ۲۳% ای میدیم، نفرات اول میگیرن، دیگران نه!

                          راه دیگه چیه؟

                          پول چاپ کنه و پول چاپ کنه و پول چاپ کنه،….

                          نتیجش؟ جهش تورم!

                          راه دیگه ای هست؟ مطلقا!

                          لذا هر کسی که روی صندلی مقام پولی بنشینه، ناگزیره نرخ بهره ای نزدیک به تورم رو بپذیره و فحش بخوره یا پول چاپ کنه و عواقبش رو متحمل شه

                          Economics is a dismal science.
                          It always points out the trade-offs people face!
                          آخرین ویرایش توسط azad.60؛ 2024/06/12, 10:54.

                          نظر

                          • azad.60
                            عضو فعال
                            • Jan 2022
                            • 347

                            #523
                            پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                            دوست عزیزی سوالی کردن اینجا قرار میدم و سعی می کنم پاسخ بدم

                            سلام و درود بر شما دوست عزیز مطالب شما رو کم و بیش می خونم تشکر و قدردانی میکنم
                            یه فرض بگیریم با توجه به مطلب بالایی که نوشتید
                            من رییس کل بانک مرکزی هستم اصلا رییس جمهورم اصلا رهبر عظما هستم و قدرت مطلق دارم میام یه قانون میزارم نرخ بهره تسهیلات و نرخ سود سپرده ها رو هر سه ما به سه ماه تا 24 ماه به این شکل تعیین میکنم و با قدرت بدون ذره ای انحراف از مسیر اجرا میکنم
                            سه ماهه تابستان :
                            نرخ سود سپرده هایی که اشخاص ( حقیقی و حقوقی ) به من ( بانک مرکزی و بانکها )
                            بدهند 15 درصد !
                            نرخ بهره ی تسهیلاتی که من ( بانک مرکزی و بانکها ) به اشخاص میدهم 45 درصد !

                            سه ماهه پاییز : دو واحد درصد کاهش در هر دو نرخ
                            سه ماهه زمستان : سه واحد درصد کاهش در هر دو نرخ
                            سه ماهه بهار سال بعد : نرخ اولی که 10 درصد هست رو تغییر نمیدم
                            نرخ دومی رو از 40 میارم روی 35 درصد
                            سه ماهه تابستان : اولی ثابت همون 10 درصد
                            دومی 30 درصد
                            سه ماهه پاییز : اولی بدون تغییر 10 درصد
                            دومی هم بدون تغییر 30 درصد
                            سه ماهه زمستان : اولی بدون تغییر 10 درصد
                            دومی 25 درصد
                            سه ماهه بهار بعدی : اولی بدون تغییر 10 درصد
                            دومی بدون تغییر 25 درصد
                            ....... و آرام آرام در یک پروسه
                            با فرض انجام این کار چه اتفاقی در اقتصاد کشور فرضی می افتاد ؟

                            .................

                            تشکر

                            نظر

                            • azad.60
                              عضو فعال
                              • Jan 2022
                              • 347

                              #524
                              پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                              عرض ادب و پوزش بابت تاخیر در پاسخ

                              ببینید، اول از همه فاصله نرخ سپرده گیری و تسهیلات دهی نمیتونه هرگز انقدر باشه! این سود اسمی منطقا متعلق به سپرده گذاره و بانک یا تسهیلات گیرنده نمیتونه اون رو داشته باشه، الا قیمت گذاری دستوری،…

                              اما در مورد مثالی که زدین، که ایده تدریجی کاهش نرخ سوده

                              ما اول باید بپذیریم که نرخ سود اسمی، یک متغیر وابسته است و نه مستقل! نرخ بهره بطور خیلی زیادی تابع نرخ تورمه.

                              حالا اگر در این اقتصاد، نرخ بهره لنگر انتظارات تورمی باشه، که در اقتصاد ما نیست!، اون وقت، اون افزایش ابتدایی نرخ بهره، حکم ترمز رو خواهد داشت بر انتظارات. وقتی ترمز تونست اون شتاب رو بگیره و تحت کنترل اومد، بعدش میشه بهش جهت داد و با کاهش تدریجی به سمت هدف هدایتش کرد.

                              لذا در بدو امر، تورم داره نرخ بهره رو تعیین میکنه و در گام بعدی این نرخ بهره است که تعیین کننده تورم میشه! البته با این پیش فرض که نرخ بهره، لنگر انتظارات تورمی باشه، بانک مرکزی دارای اعتبار و باورمند باشه، بودجه دولت دارای کسری نباشه و ….

                              وگرنه ترمز اونجور که باید کار نمیکنه! یعنی شما نرخ بهره رو بالا میبرین، نرخ تورم بالاتر میره، شما بالاتر تر میبری، تورم بالاترتر تر میره،….

                              تقریبا در تمام کشورهای دنیا معضل تورم حل شده، اینجا هم مساله اصلی ذینفعان تورم هستن، که مانع اصلی حل مساله شدن

                              ارادت

                              نظر

                              • azad.60
                                عضو فعال
                                • Jan 2022
                                • 347

                                #525
                                پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                                در باب انتخابات

                                تو اقتصاد خرد یاد میگیریم، اونچه که رفتار ما رو میسازه، صرفا ترجیحات ما نیست! این صرفا آرمان ها و آرزوهای ما نیست که تعیین کننده رفتار ماست، بلکه عامل مهم دیگه بودجه ماست!

                                من ممکنه خیلی رویاپردازی کنم در رابطه با خواسته هام ولی اونچه که انتخاب من رو نهایتا شکل میده، مقایسه درآمدم با سطح قیمت هاست. اونه که رفتار من رو تنظیم میکنه، نه ادعاهام یا آرزوهام!

                                دولت هم همینطوره…

                                رفتار دولت رو آرزوهاش تعیین نمیکنه، بلکه بودجه و درآمدشه که تعیین کننده است.

                                بله منه دولت، ممکنه در مقام شعار، هر حرفی رو بزنم و هر ادعایی رو بکنم
                                - مخالف قیمت گذاری دستوری باشم
                                - بخوام حقوق کارمندها رو زیاد کنم
                                - بخوام حقوق بازنشسته ها رو همسان سازی کنم
                                - بخوام از فقرا مالیات نگیرم
                                - بخوام کلی مسکن بسازم یا کلی خودرو وارد کنم
                                - بخوام ارز رو تک نرخی کنم
                                - بخوام نرخ بهره و تامین مالی رو پایین بیارم
                                - یا شعار بدم که بازار سرمایه محل تامین مالی دولت نیست و….

                                ولی نهایتا و در عمل رفتار من رو که ظهور و بروز پیدا میکنه چی تعیین میکنه؟

                                میزان درآمدم!

                                اگه درآمدم اونقدری نباشه که این همه آرزو رو محقق کنم، اون وقت باید از خیلی از خواسته هام کوتاه بیام و بگذرم!

                                این میشه واقعیت!

                                برخی دوستان، حتی با وجود مشاهده تجربه سالیان گذشته، همچنان با جدیت شعارها و ادعاهای نامزدها رو پیگیری میکنن، بدون کوچکترین توجهی به واقعیت های ممکن! و نه تخیلات و بعد بر اساس اون تصمیم میگیرن و انتخاب میکنن…

                                اینکه فلان نامزد مخالف قیمت گذاری دستوریه فقط یه ادعاست! کدوم دولتی مخصوصا در دهه گذشته شعاری غیر از این داد؟ خروجی؟

                                یا فلان نامزد مخالف انتشار اوراقه، مخالف نرخ بهره بالاست. یا حامی بازار سرمایه است!

                                برخی واقعا ساده انگارانه به ماجرا نگاه میکنن، اون هم بعد از این همه تجربه ای که پیش روی ماست.

                                دولت ها کارمندانی دارن که باید حقوقشون رو بدن و بعد کشور رو جوری اداره کنن که صدای کسی در نیاد. این میشه تابع هدفشون اگه خیرخواه باشن! حالا اگه سیاستی در این راستا باشه، دنبال میکنن، نباشه، دنبال نمیکنن! حتی اگه مغایر با شعارها و ادعاهاشون باشه.

                                یه اشتباه رایجی هم برخی دوستان دیدم انجام میدن، شاید گفتنش خالی از لطف نباشه.

                                وقتی میزان نقدینگی با نرخ ۲۵% سالی زیاد بشه، بعد ۳ سال نقدینگی تقریبا ۲ برابر میشه! این معادله دیفرانسیل غیر خطی نیست! جمع و ضرب ساده است! حالا هر دولتی با هر گرایش سیاسی روی کار بیاد، اگه نرخ رشد نقدینگی همین باشه، بعد از ۳ سال به اندازه کل نقدینگی موجود میشه و این اصلا پیچیده و عجیب و غیر عادی نیست! در تمام دولت ها بوده و هست و خواهد بود.

                                نظر

                                در حال کار...
                                X