****** زنگ تفريح بورسي ******

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • *سامان*
    عضو فعال
    • May 2011
    • 4691

    #241
    در اصل توسط بوف کور پست شده است View Post
    شما یادتون نمیاد، تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن… آب بخوریم

    شما یادتون نمیاد، شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت ۱۲ سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !

    شما یادتون نمیاد، قبل از شروع برنامه یه مجری میومد اولش شعر می خوند بعد هم برنامه ها رو پشت سر هم اعلام می کرد…آخرشم می گفت شما رو به دیدن برنامه ی فلان دعوت می کنم..

    شما یادتون نمیاد، تو نیمکت ها باید سه Inline image 1نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.

    شما یادتون نمیاد، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ

    شما یادتون نمیاد، ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.

    شما یادتون نمیاد، تو فیلم سازدهنی مرده با دوچرخه توکوچه ها دور میزدو میخوند:دِریااااااا موجه کا کا.. دِریا موجه.

    شما یادتون نمیاد، کاغذ باطله و نون خشکه میدادیم به نمکی ، نمک بهمون میداد بعدش هم نمک ید دار اومد که پیشرفت کرده بود نمک ید دار میداد، تابستونها هم دمپایی پاره میگرفت جوجه های رنگی میداد.


    شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی ! شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میذاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.

    شما یادتون نمیاد، سریال آیینه ، دو قسمتی بود اول زن و شوهر ها بد بودند و خیلی دعوا میکردند بعد قسمت دوم : زندگی شیرین می شود بود و همه قربون صدقه هم می رفتند. یه قسمتی بود که زن و شوهر ازدواج کرده بودند همه براشون ساعت دیواری اورده بودند. بعد قسمت زندگی شیرین میشود جواد خدایاری و مهین شهابی برای زوج جوان چایی و قند و شکر بردند همه از حسن سلیقه این دو نفر انگشت به دهان موندند و ما باید نتیجه میگرفتیم که چایی بهترین هدیه عروسی می تونه باشه.

    شما یادتون نمیاد؛ جمعه شبا سریال جنگجویان کوهستان رو، فرداش همه تو مدرسه جوگیر بودیم.


    شما یادتون نمیاد، پیک نوروزی که شب عید میدادن دستمون حالمونو تا روز آخر عید میگرفتن !

    شما یادتون نمیاد، اون قایق ها رو که توش نفت میریختیم و با یه تیکه پنبه براش فتیله درست میکردیم و بعد روشنش میکردیم و میگذاشتیمش تو حوض. بعدش هم پت پت صدا میکرد و حرکت میکرد و ما هم کلی خر کیف میشدیم..!!!

    شما یادتون نمیاد، شیشه های همه خونه ها چسب ضربدری داشت.

    شما یادتون نمیاد، زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون .


    شما یادتون نمیاد، یک مدت از این مداد تراش رو میزی ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود.

    شما یادتون نمیاد، دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟

    شما یادتون نمیاد، ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزه ام بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه !

    شما یادتون نمیاد، که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو !

    شما یادتون نمیاد، پاک کن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !
    من اين قسمتش خوب يادم مياد
    مرا گر دولت عالم ببخشند .... برابر با نگاه مادرم نيست


    نظر

    • Captain Nemo
      مدیر
      • Dec 2010
      • 2934

      #242
      رفتم شلوار بخرم می گم کجاییه؟

      می گه ایتالیاییه.

      می گم چرا پرچم ایران داره پس؟

      میگه دِ! این پرچم ایتالیاست!

      می گم پس این الله وسطش چیه؟

      می گه برای ایران زدن دیگه
      یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
      دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

      شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
      مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

      نظر

      • Captain Nemo
        مدیر
        • Dec 2010
        • 2934

        #243
        خنده دار اما تلخ


        آخه این چه دنیاییه ؟؟؟

        دو روزه با دختره رفیق شدی، میپرسه فامیلیت چیه؟ میگی میخوای چی کار؟
        میگه میخوام ببینم به اسم بچه هامون که انتخاب کردم میاد یا نه!! …


        آخه این چه دنیاییه ؟؟؟

        خانومه ناراحت توی تاکسی: به فاصله چند روز هم شوهرم بهم خیانت کرد هم دوست پسرم!!



        آخه این چه دنیاییه ؟؟؟

        واسه دوست دخترت شارژ می فرستی، بعد میگه تو بزنگ!!



        آخه این چه دنیاییه ؟؟؟

        واسه داداشمون رفتیم خواستگاری، ننه جون طرف در اومده میگه ۲۰۱۲ تا سکه مهریه به نیت المپیک لندن!!



        آخه این چه دنیاییه ؟؟

        هر بار که صفحه ی فیلترینگ رو دیدم یه صلوات فرستادم. مامانم میگه همینطور ادامه بدی جات تو بهشته!!



        آخه این چه دنیاییه ؟؟؟

        میگه به خدا راست میگم. طرف میگه نه، اگه راست میگی بگو به جون مامانم!!



        آخه این چه دنیاییه ؟؟؟

        یه عمر رفتیم سینما آخر نفهمیدیم دسته های صندلیش ماله خودمونه یا بغل دستیمون!!



        آخه این چه دنیاییه ؟؟

        یارو گیتار الکتریک تو اتاقم دیده میگه تو هم شیطان پرست شدی!!



        آخه این چه دنیاییه ؟؟؟

        طرف سوار اسب شده، عکسشو گذاشته فیس بوک، میگه اون بالاییه منم!!



        آخه این چه دنیاییه ؟؟؟

        تبلیغ پارک آبی نشون میدن یارو با شلوار لی و پیراهن مردونه سر میخوره رو سرسره های پارک آبی!!



        آخه این چه دنیاییه ؟؟؟

        رفتم سوپر مارکت میگم آقا کرم کارامل دارین؟ میگه کرم فقط ساویز داریم!!



        آخه این چه دنیاییه ؟؟؟

        میری از خودپرداز پول بگیری، رمزتو میزنی پول بر میداری، بار دوم کارتو میذاری، رمز رو اشتباه میزنی، یکی

        از پشت میگه: آقا رمزتو اشتباه زدیها!!



        آخه این چه دنیاییه ؟؟؟

        بابام نشسته یه میزگرد به زبون آلمانی میبینه، میگم مگه میفهمی چی میگن؟ میگه قیافه هاشونو که میبینم

        میفهمم در مورد چی حرف میزنن!!



        آخه این چه دنیاییه ؟؟؟

        سربازه اومده مقابل دبیرستان دخترونه کشیک بده مزاحمت ایجاد نشه، خودش چشمک میزنه به ملت! خدا هم که فقط نشسته با ابی چای مینوشه!!



        آخه این چه دنیاییه ؟؟؟

        پسورد اینترنت وایرلسم رو عوض کردم، همسایمون زنگ زده میگه پسوردتو عوض کردی؟ میگم نه! میگه

        آخه قبلاً شماره موبایلت بود، الان هرچی میزنم کانکت نمیشم!!



        آخه این چه دنیاییه ؟؟؟·

        رفتم شلوار جین بخرم، اولی رو پرو کردم یه کم تنگ بود. فروشنده گفت: یه دوبار بپوشی جا باز میکنه!

        دومی رو پوشیدم یه کم گشاد بود. فروشنده گفت: چیزی نیست یه دو بار آب بخوره تنگ میشه!!



        آخه این چه دنیاییه ؟؟؟

        یه تی شرت خریدم کلی مارک نایک روشه بعد رو یقهش نوشته تولیدی برادران عباسپور !!

        یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
        دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

        شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
        مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

        نظر

        • بابک 52
          ستاره‌دار (27)
          • Mar 2011
          • 17028

          #244
          فوق العاده ست! حتما بخونید

          یک روز خانم مسنی با یک کیف پر از پول به یکی از شعب بزرگترین بانک کانادا مراجعه نمود و حسابی با موجودی 1 میلیون دلار افتتاح کرد. سپس به رئیس شعبه گفت به دلایلی مایل است شخصاً مدیر عامل آن بانک را ملاقات کند. و طبیعتاً به خاطر مبلغ هنگفتی که سپرده گذاری کرده بود، تقاضای او مورد پذیرش قرار گرفت. قرار ملاقاتی با مدیر عامل بانک برای آن خانم ترتیب داده شد
          پیرزن در روز تعیین ...شده به ساختمان مرکزی بانک رفت و به دفتر مدیر عامل راهنمائی شد. مدیر عامل به گرمی به او خوشامد گفت و دیری نگذشت که آن دو سرگرم گپ زدن پیرامون موضوعات متنوعی شدند. تا آنکه صحبت به حساب بانکی پیرزن رسید و مدیر عامل با کنجکاوی پرسید راستی داستان این پول زیاد چیست؟ آیا به تازگی به شما ارث رسیده است. زن در پاسخ گفت خیر، این پول را با پرداختن به سرگرمی مورد علاقه ام که شرط بندی است، پس انداز کرده ام. پیرزن ادامه داد و از آنجائی که این کار برای من به عادت بدل شده است، مایلم از این فرصت استفاده کنم و شرط ببندم که فردا شما شرت قرمز مي پوشيد!
          مدیر عامل با شنیدن آن پیشنهاد بی اختیار به خنده افتاد و مشتاقانه پرسید مثلاً سر چه مقدار پول.. زن پاسخ داد 20 هزار دلار و اگر موافق هستید، من فردا ساعت 10 صبح با وکیلم در دفتر شما حاضر خواهم شد تا در حضور او شرط بندی مان را رسمی کنیم و سپس ببینیم چه کسی برنده است. مرد مدیر عامل پذیرفت و از منشی خود خواست تا برای فردا ساعت 10 صبح برنامه ای برایش نگذارد.
          روز بعد درست سر ساعت 10 صبح آن خانم به همراه مردی که ظاهراً وکیلش بود در محل دفتر مدیر عامل حضور یافت.
          پیرزن بسیار محترمانه از مدیر عامل خواست کرد که در صورت امکان شلوار خود را پايين بكشد.
          مرد مدیر عامل که مشتاق بود ببیند سرانجام آن جریان به کجا ختم می شود، با لبخندی که بر لب داشت به درخواست پیرزن عمل کرد. بله، شرت مدير عامل سبز راه راه بود..
          وکیل پیرزن با دیدن آن صحنه عصبانی و آشفته حال شد. مرد مدیر عامل که پریشانی او را دید، با تعجب از پیرزن علت را جویا شد.
          پیرزن پاسخ داد من با این مرد سر 100 هزار دلار شرط بسته بودم که کاری خواهم کرد تا مدیر عامل بزرگترین بانک کانادا در پیش چشمان ما شلوار خود را پايين بكشد




          The greater the risk ، The greater the reward

          هر چقدر ریسک بزرگتری کنی ، پاداش بزرگتری بدست میاری

          نظر

          • بابک 52
            ستاره‌دار (27)
            • Mar 2011
            • 17028

            #245
            قوۀ قضاییه در یک اقدامِ قاطع ، یارانۀ آقای خاوری و تمامِ اعضای خانوادۀ وی را قطع کرد

            قوه قضاییه اعلام کرد پس از بررسی های فراوان به این نتیجه رسیدیم که
            با خشکاندنِ سرچشمۀ تامینِ مالیِ وی ، که همان " پرداختِ نقدیِ یارانه ها " میباشد بتوانیم وی را مجبور به بازگشت به ایران نماییم . وی در ادامه افزود : پس از قطع شدنِ یارانۀ او و تمامیِ اعضای خانوادۀ وی ، خاوری به دلیلِ عدمِ ناتوانیِ مالی برای تامینِ هزینۀ زندگیِ خود و خانواده اش در خارج از کشور ، و نیز برای پیگیریِ علتِ قطع شدنِ یارانه ها واردِ خاکِ ایران خواهد شد و ما در یک عملیاتِ غافلگیرانه خواهیم توانست وی را دستگیر نماییم .


            The greater the risk ، The greater the reward

            هر چقدر ریسک بزرگتری کنی ، پاداش بزرگتری بدست میاری

            نظر

            • بابک 52
              ستاره‌دار (27)
              • Mar 2011
              • 17028

              #246
              اگه تونستید این عکس رو بخونید

              .
              .
              .
              .
              .
              .
              .
              .
              .
              .
              .
              واقعا هنوز متوجه نشدین؟؟
              .
              .
              .
              .
              .
              .
              .
              جدایی نادر از سیمین
              The greater the risk ، The greater the reward

              هر چقدر ریسک بزرگتری کنی ، پاداش بزرگتری بدست میاری

              نظر

              • بابک 52
                ستاره‌دار (27)
                • Mar 2011
                • 17028

                #247
                رضا شاه با کمک آلمانها خط آهن بندر ماهشهر تا گرگان و جاده چالوس به کرج را احداث کرد.

                اینا با کمک چینیها ۲۰ سال میخوان جاده تهران – شمال درست کنند تازه با امکانات فعلی هنوز نتونستند


                The greater the risk ، The greater the reward

                هر چقدر ریسک بزرگتری کنی ، پاداش بزرگتری بدست میاری

                نظر

                • Captain Nemo
                  مدیر
                  • Dec 2010
                  • 2934

                  #248
                  از ما عجیب نیست دعایی نمی رسد
                  از تحبس الدعا که صدایی نمی رسد

                  ما تحبس الدعا شده نان شبهه ایم
                  آنجا که شبهه است عطایی نمی رسد

                  پر باز می کنم بپرم، می خورم زمین
                  بال و پر شکسته به جایی نمی رسد

                  باید تنم پیِ سپر دیگری رود
                  با روزه های ما به نوایی نمی رسد

                  با دست خالی از چه پل دیگران شوم
                  دستی که وقف شد به گدایی نمی رسد

                  ای میزبان فدای تو و سفره چیدنت
                  آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟

                  من سالهاست منتظر یک ضمانتم
                  آخر چرا امام رضایی نمی رسد

                  از من مخواه پیش از این زندگی کنم
                  وقتی برات کرب و بلایی نمی رسد
                  یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                  دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                  شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                  مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                  نظر

                  • kh25
                    عضو فعال
                    • Jan 2011
                    • 694

                    #249
                    ملات پنـد آموز پـشت كامیـونی

                    بعضی از راننده های کامیون جمله های جالبی مینویسن پشت ماشیناشون ! حالا یا جنبه طنز داره
                    یا جمله های فلسفی و ادبیاته یا عاشقانه است یا … بهر حال زیباست و ارزش خوندن داره ...

                    اگر از عشقت نکنم گریه و زاری
                    به جهنم که مرا دوست نداری!

                    اگه الله کند یاری
                    چه اف باشد چه سوسماری!

                    اگر خواهی بمیری بی بهانه
                    بخور ماست و خیار و هندوانه!

                    ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم
                    تو عشق گل داری، من عشق گل اندامی!

                    لاستیک قلبمو با میخ نگات پنچر نکن

                    بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع !
                    عشق آمد و گفت من بی سوادم

                    قربان وجودت که وجودم ز وجودت بوجود آمده مادر

                    شتاب مکن! مقصد خاک است

                    رادیاتور عشق من از بهر تو، آمد به جوش!

                    اگر نداری باورم بنگر به روی آمپرم

                    کاش جاده زندگی هم دنده عقب داشت

                    آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش!

                    آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پرشیشه را سنگی بس است!

                    اتوبوس من غصه نخور، منم یه روز بزرگ میشم!(ژیان)

                    سر پایینی برنده سر بالایی شرمنده!

                    داداش مرگ من یواش!

                    کاش می شد سرنوشت را از سر نوشت

                    تند رفتن که نشد مردی! چشم انتظارم که برگردی

                    نظر

                    • عليرضا جمالی
                      مدیر (ستاره‌دار 20)
                      • Oct 2010
                      • 1296

                      #250
                      آقا ما تف ، شما آبشار نیاگارا
                      ما بدبخت حقیر ، شما کوروش کبیر
                      ما واشر ، شما ارباب حلقه ها
                      ما طرح مسکن مهر ، شما برج العربی
                      ما مینیمم نسبی ، شما ماکسیمم مطلق
                      ما مداح،شما دی جی!
                      اقا اصن ما قیژقیژ دیال آپ ، شما امواج وایرلس
                      آقا ما پراید شما پرادو
                      آقا ما باد بزن دستی شما کولر گازی نانو
                      آقا ما 1100 شما iPhone 4s
                      آقا ما امشب شما هزار و یک شب!!!!!!!!!!!!!
                      آقا ما پت ومت شما آیکیو سان
                      آقا ما بخیه , شما چفیه
                      آقا ما شب تار، شما صبح امید!
                      آقا ما ورزش از نگاه دو شما برنامه نود!

                      آقا ما فـــ شما فرحزاد !! ما بتمرگ شما بفرما! آقا ما هی آره شما هی نه .
                      آقا ما شورش قبیله ای ، شما گفتگوی تمدن ها
                      آقا ما لکنت زبون، شما سخنگوی دولت
                      ما پوچ شما گل !
                      آقا ما بنال بینیم با....شما خواهش میکنم بفرمایید
                      ما چی کوفت میکنی....شما چی میل داری عزیزم؟!
                      آقا ما فلافل شما مدیر عامل پخش فراورده های گوشتی
                      آقا ما مُخـمون تاب داره شما حیـاطـتون !
                      اقا ما افتاده ، شما پاس کرده
                      اقا ما امشب شما هزار و یک شب
                      اقا ما کولر ابی ، شما کولر گازی ال جی
                      اقا ما ورزش از نگاه دو . شما برنامه نود !
                      اقا ما برف شما بهمن

                      اقا ما چاکریم ، شما نایس تو میت یو
                      اقا ما کوله پشتی ، شما کوله باری از تجربه
                      اقا ما " صرفا جهت اطلاع و فاقد هرگونه ارزش" شما " کپی برابر اصل – ثبت با سند برابر است"
                      اقا ما بله قربان – بله قربان ...... شما خوده سلطان

                      اقا ما علوم اول راهنمایی . شما فیزیک انتگرال
                      اقا ما تقویم جیبی . شما موسسه ژئو فیزیک !
                      اقا واسه شما میگن علف باید به دهن بزی شیرین بیاد واسه ما میگن : این الاغ هر یونجه ای که جلوش باشه میخوره !
                      اقا ما سه کله پوک . شما سه تفنگدار

                      اقا ما کته شما بیف استروگانف
                      اقا ما جرز لای دیوار . شما پتروس فداکار
                      اقا ما فلافل . شما هات رویال برگر با پنیر و قارچ
                      اقا ما بن کارگری . شما بن تخفیف دیزنی لند

                      اقا ما سوختگی درجه ۳ . شما برنزه شکلاتی

                      اقا ما آب حوض . شما شیر موز



                      آقا ما بتمرگ شما بفرما!

                      آقا ما شورش قبیله ای ، شما گفتگوی تمدن ها
                      آقا ما لکنت زبون، شما سخنگوی دولت
                      ما پوچ شما گل !
                      آقا ما بنال بینیم با….شما خواهش میکنم بفرمایید
                      آقا ما چی کوفت میکنی….شما چی میل داری عزیزم؟!
                      آقا ما فلافل شما مدیر عامل پخش فراورده های گوشتی

                      آقا ما مُخـمون تاب داره شما حیـاطـتون !

                      آقا ما jasjoo شما GooGle

                      آقا ما افتاده، شما پاس کرده
                      آقا ما افت ولتاژ شما اینورتر
                      آقا ما گوشی چینی شما apple 4G


                      آقا ما یه نقطه توی فضا شما مبدا مختصات

                      شما ماهیچه ما اشکنه

                      آقا ما پنج کیلومتر تا بهشت شما ۲۴
                      آقا ما سیمبیان شما آندروید
                      آقا ما nokia 3310 شما vertu
                      آقا ما آپارات شما یوتیوب
                      آقا ما کلوب شما فیسبوک
                      آقا ما جرقه شما بیگ بنگ
                      آقا ما سحابی شما کهکشان
                      آقا ما آهن ربا شما سیاهچاله

                      آقا ما متر شما سال نوری

                      آقا ما سفیر امید شما اتلانتیس
                      آقا ما منجم آماتور شما اختر فیزیک دان

                      آقا ما تلویزیون کمدی شما سه بعدی


                      آقا ما مارمولک شما تمساح


                      اقا ما cd شما بلو ری
                      اصلا میدونی؟ما…..

                      آقا ما چوق لباسی شما توتال کر
                      آقا ما چرتکه شما الجبرا
                      آقا ما x=2 شما E=mc2

                      آقا ما میریم اغذیه شما برین پدیده
                      آقا ما مستشار شما جهانگیرشاه دوله

                      آقا ما….
                      آقا ماااا….
                      از ادمها بت نسازید, این خیانت است ؛ هم به خودتان, هم به خودشان! خدایی میشوند که خدایی کردن نمیدانند وشما در اخر میشوید سر تا پا کافر خدای خود ساخته...

                      نظر

                      • عليرضا جمالی
                        مدیر (ستاره‌دار 20)
                        • Oct 2010
                        • 1296

                        #251
                        صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود ؛با خودش گفت: "هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! "و موهاشو بافت و روز خوبی داشت!
                        فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود...."هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم" این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت...
                        پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود؛ "اوکی امروز دم اسبی میبندم" همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد ! ....
                        روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!!؛ فریاد زد ایول!!!! امروز درد سر مو درست کردن ندارم! B-)

                        همه چیز به نگاه تو بر میگرده ! هر کسی داره با زندگیش میجنگه
                        ساده زندگی کن
                        از ادمها بت نسازید, این خیانت است ؛ هم به خودتان, هم به خودشان! خدایی میشوند که خدایی کردن نمیدانند وشما در اخر میشوید سر تا پا کافر خدای خود ساخته...

                        نظر

                        • بابک 52
                          ستاره‌دار (27)
                          • Mar 2011
                          • 17028

                          #252
                          وزیر کار چینیها یا وزیر بیکاری ما؟

                          پوریا عالمی در ستون کاناپه روزنامه اعتماد از وزیر کار احمدی نژاد نقل کرده :
                          وزیر کار آقای احمدینژاد روی کاناپه دراز شد و مجوز واردات کارگر چینی را صادر کرد. ما گفتیم: «ببخشید شما وزیر کار چین هستید یا وزیر بیکاری ما؟» وزیر کار آقای احمدینژاد همانطور که روی کاناپه دراز بود، گفت: «برای اشتغال کارگران چینی، من با استفاده از اختیاراتم دستور سریع رفع مشکلات حضور نیروی انسانی چینی در پروژه آزادراه تهران- شمال را صادر کردم.» ما گفتیم: «باز جای خوشحالی است که وزیر کار برخلاف وزیرهای دیگر اختیارش دست خودش است. دیده شده که وزیرهای دیگر در موضوعات اقتصادی و غیره دچار بیاختیاری هستند و هی کار دست مردم میدهند. » به همین مناسبت ما چند سوال طرح میکنیم:
                          1- عبدالرضا شیخالاسلامی، متولد 1346 در چالوس، شغلش چیست؟
                          الف- وزیر کار چین
                          ب- وزیر بیکاری ما
                          پ- وزیر کار آقای احمدینژاد و توابع
                          2- چرا وزیر کار ایران برای بیکاران چینی در ایران کار درست کرد؟
                          الف- چون از قدیم گفتند آدم باید خودش نان و آب بخورد اما جلوی میهمان نان و روغن بگذارد. پس اینطوری ما پلیتیک زدیم و همه فکر میکنند بیکاری در ایران ریشهکن شده، پس مجبور به واردات کارگر از چین شدیم.
                          ب- چون اختیارش دست خودش است.
                          پ- چون کاری به این کارها و بیکاری ما ندارد و کار خودش را میکند.
                          3- حالا که وزیر کار ایران مشکل کار چینیها را حل کرده و گفته از چین کارگر وارد کنیم، دیگر از چین چه چیزهایی وارد کنیم که مشکلات حل شود؟
                          الف- با توجه به هزینه بالای مراسم نامزدی و نامزدبازی، از چین نامزد وارد کنیم که نامزدبازی ارزان بیفتد.
                          ب- با توجه به هزینه بالای ازدواج و مهریه، از چین عروس وارد کنیم که عروسی ارزان بیفتد.
                          پ- با توجه به وضعیت مادرزن و خواهرشوهر در مملکت که در زندگی آدم دخالت میکنند، از چین تعدادی مادرزن و خواهرشوهر وارد کنیم.
                          4- با توجه به اینکه قرار است هیات اقتصادی همراه آقای احمدینژاد در ماه ژوئن برای شرکت در نشست شانگهای به چین سفر کند، کدام احتمال زیر بیشتر حال میدهد؟
                          الف- هیات اقتصادی را به عنوان صادرات غیرنفتی بفرستیم چین تا از روی آن قالبگیری کنند سپس چین آنها را در تیراژ انبوه و با قیمت ارزان تولید کند. بعد آنها را به سراسر کشورهای دنیا و کرات دیگر صادر کنیم که جهان از موهبت هیات برخوردار شود و همه شاد شوند.
                          ب- با توجه به اینکه چین بازار دنیا را قبضه کرده، هیات اقتصادی را بفرستیم چین تا به اقتصاد آنها نفوذ کند تا به سر سال نکشیده چین از بزرگترین صادرکننده جهان تبدیل به بزرگترین واردکننده جهان شود. اینطوری همه کشورها با ما دوست میشوند.
                          پ- ما دلمان شور میزند. چون این چینیها فرش کاشان را با آن همه ظرافت عین خودش تولید میکنند و میفروشند. از کجا معلوم از روی هیات اقتصادی هم نزنند و تقلبیاش را به کشور پس نفرستند؟ آیا ما باید باز هم شاهد فرار مغزها باشیم؟
                          پیش بینی
                          با این سرعتی که ما داریم پیش میرویم، تا چندوقت دیگر گوشه ایران را بزنی بالا میبینی زیرش نوشته شده: Made in China

                          The greater the risk ، The greater the reward

                          هر چقدر ریسک بزرگتری کنی ، پاداش بزرگتری بدست میاری

                          نظر

                          • kh25
                            عضو فعال
                            • Jan 2011
                            • 694

                            #253

                            نظر

                            • kh25
                              عضو فعال
                              • Jan 2011
                              • 694

                              #254
                              =))=))

                              نظر

                              • kh25
                                عضو فعال
                                • Jan 2011
                                • 694

                                #255

                                نظر

                                در حال کار...
                                X