پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1
در اصل توسط tom cruise پست شده است
View Post
جالب است دیگر بحث فنی نیست..یعنی اینها همه فوردو اراک ..ماست مالی کردند تا تحریمها برود..این اوج پوکیده بودن اقتصاد است....
وقتی بودجه94نگاه کنیم می بینیم هیچ تمهیدی برای عدم رفع تحریم نیست....قیمت دلار10درصدم تغییر نکرده..مالیات هیچی....قیمت سوخت اگر قرار بود اقتصاد مقاومتی باشد باید یک40درصدی روی بعضی اقلام بالا برود....مثل برق گازوئیل گاز.....
در واقع کل بودجه مملکت نفتی چیده شده است...و این جالب است....
یعنی با این فرض است شرایط فعلی ثبات خواهد داشت اقلا....در واقع تحرمی جدید نمی اید چون غنی سازی 20درصد کنسل است فعلا...
هیمن الان معلمها داد قال کردند حقوق ما600هزار تومان کم است بالا رفته یعنی250دلار در ماه کمشان است!!!در واقع سالی3هزار دلار هر معلم افزایش حقوق میخواهد....
این بر فرض صدها هزار معلم میشود میلیارد دلار هزینه....
حالا افزایش حقوقهای20درصدی دیگر بماند....
اقتصاد مقاومتی با این فازایش حقوقها شدنی نیست ...در واقع فقط برای شعار نوشتن روی دیوار هاست نه بیشتر....
دولت این فازایش حقوقها را فقط از راه نفت میتواند بدهد...
بنابر این بااینهمه اعتراض فشار تهران بایدهم در بدر همه چیز را در فنی حل کند تا زودتر تحریم برود و دلار بگیرد بریزد شکم ملت..وگرنه ملت خود دولت را میخورن
وقتی بودجه94نگاه کنیم می بینیم هیچ تمهیدی برای عدم رفع تحریم نیست....قیمت دلار10درصدم تغییر نکرده..مالیات هیچی....قیمت سوخت اگر قرار بود اقتصاد مقاومتی باشد باید یک40درصدی روی بعضی اقلام بالا برود....مثل برق گازوئیل گاز.....
در واقع کل بودجه مملکت نفتی چیده شده است...و این جالب است....
یعنی با این فرض است شرایط فعلی ثبات خواهد داشت اقلا....در واقع تحرمی جدید نمی اید چون غنی سازی 20درصد کنسل است فعلا...
هیمن الان معلمها داد قال کردند حقوق ما600هزار تومان کم است بالا رفته یعنی250دلار در ماه کمشان است!!!در واقع سالی3هزار دلار هر معلم افزایش حقوق میخواهد....
این بر فرض صدها هزار معلم میشود میلیارد دلار هزینه....
حالا افزایش حقوقهای20درصدی دیگر بماند....
اقتصاد مقاومتی با این فازایش حقوقها شدنی نیست ...در واقع فقط برای شعار نوشتن روی دیوار هاست نه بیشتر....
دولت این فازایش حقوقها را فقط از راه نفت میتواند بدهد...
بنابر این بااینهمه اعتراض فشار تهران بایدهم در بدر همه چیز را در فنی حل کند تا زودتر تحریم برود و دلار بگیرد بریزد شکم ملت..وگرنه ملت خود دولت را میخورن
(((دلواپسان منافق برای چی آشفته اند)))
خب جناب تام ظاهران دلواپسی شما تمامی ندارد یکروز دلواپس تبریک گفتن مقاماتی یکروز دلواپس نفوذ ایران در کشورهای منطقه یکروز دلواپس غنی سازی 20درصدی اورانیوم یکروز دلواپس تصمیمات گنگره یکروز دلواپس تحویل موشک های اس 300ازطرف روسیه به ایران حالا هم دلواپس پر نمودن شکم ملت
و حقوق معلمان تامی عزیز فکر نمی کنی این همه دلواپس بودن موجبات ناراحتی روحی و روانی شما
فراهم نموده و خدای ناکرده منجرب به بیماری جسمی شما گردد .تامی عزیز بنده شدیدا نگران وضعیت
سلامتی شما هستم .شما دلواپس شیر مرغ تا جان آدمیزاد در ایران و بنده دلواپس سلامتی شما
بگذریم که همچنان شما توهین به شعور مخاطب را هدف قرار داده و لاجرم می تازید وتادلقکان دور و وری
راخشنود سازید .تامی جان خودت را خسته نکن از اربابان درمانده درس عبرت بیگرو ماموریت به اتمام رسان------- تامی عزیز مقاله زیرین همانا برگ سبزیست تحفه درویش از برای این همه جانفشانی شما
جهت استحضار رو هر گونه بهره برداری*امید است مقبول افتد
بعد از توافق هستي اي ايران و غرب يكي از كيس هاي مهم تبليغاتي دم و دستگاه مجاهدين بسته شد. البته قبل از اينكه اين اين كيس كاركرد تبليغات بيروني داشته باشد، كاركرد دورن تشكيلاتي داشت. به اين معنا كه با نشستهاي طولاني و سفسطه بازي، رجوي سعي مي كرد توافق هسته اي را «طناب دار رژيم» وانمود كند و به افراد محصور فكري خود بقبولاند كه اگر رژيم توافق هسته اي را بپذيرد،طناب دار را به گردن خود انداخته است. البته اين تحليل هاي آبكي و دور از واقعيت رجوي چيز تازه اي نيست. همين تحليلها را در مورد جنگ با عراق هم داشت كما اينكه همه استراتژي خود را روي همين جنگ سوار كرد ولي ديديم كه نه تنها صلح طناب دار رژيم نبود بلكه اكنون پس از بيست و هفت سال هيچ اتفاقي نيافتاده و پيش بيني هاي رجوي سرابي بيش نبوده است. در مورد انتخاب اصلاح طلبان در دوره خاتمي نيز همين تحليل را داشت و در نشستهاي دروني در فروردين ماه سال 80 با هزار و يك دليل و ادعا با نمايشهاي مسخره اي كه ابريشم چي و ساير دلقكهاي او در روي سن در باقرزاده اجرا مي كردند چنين وانمود كردند كه خاتمي به هيچ عنوان به دور دوم راه نخواهد يافت. كما اينكه ديديم دور دوم خاتمي هم تمام شد، هشت سال بعد كه احمدي نژاد هم بود تمام شد و اصلاح طلب بعدي هم آمد و الي آخر...تا آنجا كه به حرفهاي صد من يك غاز رجوي برمي گردد چيز تازه اي نيست چون اين تحليلها قبل از اينكه پا در واقعيت داشته باشند، ريشه در خواسته هاي قلبي او دارند. براي كسي هم كه نقش ديكتاتور را بازي مي كند تمامي كساني كه اطراف او هستند و به او مشاوره مي دهند تنها نقش تاييد كننده نظرات او را بازي مي كنند و در صورتي كه بخواهند نظر مخالفي بدهند كارشان با كتاب الكاتبين است. پس مشاوره هم چيز پوچي است در نتيجه آنچه كه بعنوان «تحليل از شرايط»، از دستگاه رجوي تراوش مي كند يك سري سرهم بندي هاي آشفته اي است كه از ذهن بيمار و عقب مانده خود رجوي خارج شده است.
آخرين تحليل و پروژه سياسي آنها در مورد اختلافات هسته اي ايران و غرب، نيز چيزي جز اين نبوده و نيست. دستگاه سياسي رجوي روي اين موضوع بسيار بسيار سرمايه گذاري كردند. كما اينكه هنوز اگر تلويزيون آنها را نگاه كني يا سري به سايتهايشان بزني خواهي ديد كه تماما انعكاس اين سناتور آمريكايي و آن جمهوريخواه از دور خارج است كه دم از مخالفت با توافق مي زنند.
اما سئوال مهم اكنون براي رجوي اين است كه سرفصل بعدي براي شيره ماليدن بر سر اعضاي نگونبخت تشكيلات درعراق و مشغول كردن آنها چيست؟ پايان سال 2016 يعني قريب به يك سال و نيم ديگر انتخابات رياست جمهوري آمريكا برگزار مي شود. با خيزي كه جمهوريخواهان مخالف توافق هسته اي برداشته اند و سعي مي كنند اجراي توافق با ايران را مختل كنند، آب از لب و لوچه رجوي هم راه افتاده است. بخصوص كه وقتي جان بولتوني پيدا مي شود و حرف از بمباران ايران هم مي زند.
از همين الان تابلوكشي شروع شده است. و تحليلهاي آبكي يكي پس از ديگري به خرد تشكيلات داده مي شود.قاعدتا و مطابق تجربياتي كه سالها با اين فرقه داشته ام، اكنون بايستي اعلام سرفصل و تعهد از آنها گرفته شود براي پايان سال 2016 يا به عبارتي زمستان سال 95 خودمان.
رجوي روي انتخاب جمهوريخواهان سرمايه گذاري فراوان خواهد كرد. چون تنها اميد او اين است كه جمهوريخواهان بر سر كار بيايند و جرقه و جنگي با ايران رخ دهد. زندگي انگلي و لاشخوري به معناي دقيق و فني كلمه همين است. استراتژي رجوي سالها در عراق همين بوده است و خودش به زبان اشهد بارها و بارها آن را بيان كرده است كساني كه در درون تشكيلات بوده اين بخوبي اين استراتژي را در قالب ضرب المثل از زبان خود رجوي شنيده اند «طغاري بشكند ماستي بريزد جهان گردد به كام ما كاسه ليسان»
بايستي بازهم نظاره گر اوضاع و شرايط بود و ببينيم كه سمت و سوي تحولات به كدام سمت خواهد بود. تجربه نشان داده است رجوي طرفداري از هر كسي كرده، نحسي اش دامن او را گرفته و طرف مربوطه را زمين گير كرده است.
د....:Dخب جناب تام ظاهران دلواپسی شما تمامی ندارد یکروز دلواپس تبریک گفتن مقاماتی یکروز دلواپس نفوذ ایران در کشورهای منطقه یکروز دلواپس غنی سازی 20درصدی اورانیوم یکروز دلواپس تصمیمات گنگره یکروز دلواپس تحویل موشک های اس 300ازطرف روسیه به ایران حالا هم دلواپس پر نمودن شکم ملت
و حقوق معلمان تامی عزیز فکر نمی کنی این همه دلواپس بودن موجبات ناراحتی روحی و روانی شما
فراهم نموده و خدای ناکرده منجرب به بیماری جسمی شما گردد .تامی عزیز بنده شدیدا نگران وضعیت
سلامتی شما هستم .شما دلواپس شیر مرغ تا جان آدمیزاد در ایران و بنده دلواپس سلامتی شما
بگذریم که همچنان شما توهین به شعور مخاطب را هدف قرار داده و لاجرم می تازید وتادلقکان دور و وری
راخشنود سازید .تامی جان خودت را خسته نکن از اربابان درمانده درس عبرت بیگرو ماموریت به اتمام رسان------- تامی عزیز مقاله زیرین همانا برگ سبزیست تحفه درویش از برای این همه جانفشانی شما
جهت استحضار رو هر گونه بهره برداری*امید است مقبول افتد
بعد از توافق هستي اي ايران و غرب يكي از كيس هاي مهم تبليغاتي دم و دستگاه مجاهدين بسته شد. البته قبل از اينكه اين اين كيس كاركرد تبليغات بيروني داشته باشد، كاركرد دورن تشكيلاتي داشت. به اين معنا كه با نشستهاي طولاني و سفسطه بازي، رجوي سعي مي كرد توافق هسته اي را «طناب دار رژيم» وانمود كند و به افراد محصور فكري خود بقبولاند كه اگر رژيم توافق هسته اي را بپذيرد،طناب دار را به گردن خود انداخته است. البته اين تحليل هاي آبكي و دور از واقعيت رجوي چيز تازه اي نيست. همين تحليلها را در مورد جنگ با عراق هم داشت كما اينكه همه استراتژي خود را روي همين جنگ سوار كرد ولي ديديم كه نه تنها صلح طناب دار رژيم نبود بلكه اكنون پس از بيست و هفت سال هيچ اتفاقي نيافتاده و پيش بيني هاي رجوي سرابي بيش نبوده است. در مورد انتخاب اصلاح طلبان در دوره خاتمي نيز همين تحليل را داشت و در نشستهاي دروني در فروردين ماه سال 80 با هزار و يك دليل و ادعا با نمايشهاي مسخره اي كه ابريشم چي و ساير دلقكهاي او در روي سن در باقرزاده اجرا مي كردند چنين وانمود كردند كه خاتمي به هيچ عنوان به دور دوم راه نخواهد يافت. كما اينكه ديديم دور دوم خاتمي هم تمام شد، هشت سال بعد كه احمدي نژاد هم بود تمام شد و اصلاح طلب بعدي هم آمد و الي آخر...تا آنجا كه به حرفهاي صد من يك غاز رجوي برمي گردد چيز تازه اي نيست چون اين تحليلها قبل از اينكه پا در واقعيت داشته باشند، ريشه در خواسته هاي قلبي او دارند. براي كسي هم كه نقش ديكتاتور را بازي مي كند تمامي كساني كه اطراف او هستند و به او مشاوره مي دهند تنها نقش تاييد كننده نظرات او را بازي مي كنند و در صورتي كه بخواهند نظر مخالفي بدهند كارشان با كتاب الكاتبين است. پس مشاوره هم چيز پوچي است در نتيجه آنچه كه بعنوان «تحليل از شرايط»، از دستگاه رجوي تراوش مي كند يك سري سرهم بندي هاي آشفته اي است كه از ذهن بيمار و عقب مانده خود رجوي خارج شده است.
آخرين تحليل و پروژه سياسي آنها در مورد اختلافات هسته اي ايران و غرب، نيز چيزي جز اين نبوده و نيست. دستگاه سياسي رجوي روي اين موضوع بسيار بسيار سرمايه گذاري كردند. كما اينكه هنوز اگر تلويزيون آنها را نگاه كني يا سري به سايتهايشان بزني خواهي ديد كه تماما انعكاس اين سناتور آمريكايي و آن جمهوريخواه از دور خارج است كه دم از مخالفت با توافق مي زنند.
اما سئوال مهم اكنون براي رجوي اين است كه سرفصل بعدي براي شيره ماليدن بر سر اعضاي نگونبخت تشكيلات درعراق و مشغول كردن آنها چيست؟ پايان سال 2016 يعني قريب به يك سال و نيم ديگر انتخابات رياست جمهوري آمريكا برگزار مي شود. با خيزي كه جمهوريخواهان مخالف توافق هسته اي برداشته اند و سعي مي كنند اجراي توافق با ايران را مختل كنند، آب از لب و لوچه رجوي هم راه افتاده است. بخصوص كه وقتي جان بولتوني پيدا مي شود و حرف از بمباران ايران هم مي زند.
از همين الان تابلوكشي شروع شده است. و تحليلهاي آبكي يكي پس از ديگري به خرد تشكيلات داده مي شود.قاعدتا و مطابق تجربياتي كه سالها با اين فرقه داشته ام، اكنون بايستي اعلام سرفصل و تعهد از آنها گرفته شود براي پايان سال 2016 يا به عبارتي زمستان سال 95 خودمان.
رجوي روي انتخاب جمهوريخواهان سرمايه گذاري فراوان خواهد كرد. چون تنها اميد او اين است كه جمهوريخواهان بر سر كار بيايند و جرقه و جنگي با ايران رخ دهد. زندگي انگلي و لاشخوري به معناي دقيق و فني كلمه همين است. استراتژي رجوي سالها در عراق همين بوده است و خودش به زبان اشهد بارها و بارها آن را بيان كرده است كساني كه در درون تشكيلات بوده اين بخوبي اين استراتژي را در قالب ضرب المثل از زبان خود رجوي شنيده اند «طغاري بشكند ماستي بريزد جهان گردد به كام ما كاسه ليسان»
بايستي بازهم نظاره گر اوضاع و شرايط بود و ببينيم كه سمت و سوي تحولات به كدام سمت خواهد بود. تجربه نشان داده است رجوي طرفداري از هر كسي كرده، نحسي اش دامن او را گرفته و طرف مربوطه را زمين گير كرده است.
نظر