پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+ 1(فرجام)
نی عزیز سلام
بی خیال بابا چه حوصله ای داری
همه ما مثله شما دل خوشی از این طرز زمامداری نداریم
هر کسی هم غیر از این بگه یا سرش توی آخوره یا ....................
در عین حال از دست ماها چه کاری بر میاد دنیا تا بوده همین بوده
انقلاب ها هم هیچکدومشون توی هیچ جای دنیا بدست مردم اون کشور اتفاق نیوفتاده که اگه غیر از این بود برا فاطی تنبون نمیشد
ولی ته قضیه اینو میخوام بگم
یه کم مثبت اندیشی هم بد نیست
نمیگم مطالب شما واقعی نیست
ولی به این پیچیدگی هم نیست
چند روز پیش هم گفتم مشکل فابیوس با تماس روحانی حل شد و ما بقی
نتانیاهو اگه میگه توافق از این بدتر نمیشه که بشه
برا اینه که دلواپسان فکر کنن توافق خوبی انجام شده
ما هم که مشکلی نداریم فقط تعدادشو زیاد کنن که توی صف نایستیم
در اصل توسط Nay پست شده است
View Post
با سلام
بحث نسبیت جدا، اینجا بحث تقابل قوا، برآیند برداری نیروها با راستاهای زاویه دار و در حقیقت، آمار احتمالات و سنجش نهایی راستای غالبه و در یک عبارت خلاصه، نتیجه تئوری بازی ها
در تئوری بازی ها، هر عاملی، توانی داره و حتی در محاسبات نسبی و بردار سنجی هم، ما از عبارت قامل اغماض گاهی استفاده میکنیم، چون قدرت این عامل قابل اغماض، قادر به تغییر دادن در راستای مسیر نیست یا آنقدر زاویه احتمالی ناچیز است که بهش میگن، قابل اغماض!
با این مقدمه قصدم استفاده از کلمات مناسب تر (نسبیت) بعلت بار معنایی کلماته که بتوانیم، بهتر از قبل، معنای برآیند برداری یا تقابل قوا در مذاکرات را درک کنیم
مذاکرات اتمی، در حقیقت یک نمونه بازی نظریه بازی هاست، چون خود، یک بازی تمام عیاره که نتیجه اش، بسیار در سرنوشت دنیا، تاثیر گذار و تعیین کننده است
علاوه بر برآیند قوا، ما با علم منطق هم اینجا مواجه هستیم. مثل منطق و (& = and) و منطق یا (V= or) که در حقیقت، تثبیت کننده یا تعیین کننده نهایی راستای برداری نیروهای وارده است، مثل قدرت مساوی هر یک از اعضای شش نفره 5+1 که با منطق & بدین معناست که آمریکای ابر قدرت اقتصادی نظامی با فرانسه بعنوان کوچکترین قدرت یا حتی آلمان خارج از گود، ولی مستثنی که توی بازی لحاظش کرده اند، قادر به تغییر مسیر کلیت مذاکرات هستند، حتی اگر همه طرفین بگویند بله، یعنی 5 ولی منهای یک + ایران که قطعاً نظرش بر توافقه، به معنای شکست مذاکراته
اما این تمامی ماجرا نیست و عوامل تعیین کننده بسیاری هستند که میتونه سرنوشت مذاکرات را برهم بزنه یا تغییر بده و چون در اینجا، ما بعنوان ایرانی (حکومت) خواهان توافق هستیم (البته در ظاهر امر)، شاید نقش خود ایران را برخی در به بن بست کشیدن مذاکرات، قابل اغماض بدونند که در ادامه خواهیم دید که اصلاً چنین چیزی نیست
چرا؟
چون این یک بازی است (تمام عیار) و تمامی طرفین دعوا، خواهان سهم هستند، حتی اونایی که دستشون به دیزی نمیرسه، قادرند سنگ بندازند (حتی مفت، مثل گنجشک مفت) و خود ظرف دیزی را بشکنند، زیرا که، از جنبه حسادت هم که به قضیه نگاه کنیم، چون چیزی عاید ما نشده، پس عاید رقیب هم نباید بشود!
و اما بازیگران و قدرت هایشان، پنهان و آشکار و بنابراین، نه شاید، قابل اغماض، حتی پرونده ای مثل آمیا
1- ایران که تو دلش، 3 بازیگر اصلی داره، 1) موافق 2) مخالف 3) حزب باد
موافقان، برندگان انتخابات 92 هستند که اگر توافق بشه، برای مدت مدیدی، سکان هدایت کشور را در دست خواهند داشت (نه گرفت، چون در حال حاضر در دست دارند)
مخالفان، به طریق اولی، بازندگان اصلی انتخابات 92 که در صورت توافق، تمامی رشته هایشان، پنبه خواهد شد و این گروه فعلاً سنگر مجلس را دارند که نهایت تا آخر امسال قدرت مانور را برایشان فراهم میاورد
حزب باد هم که معلومه، اونهایی که تمام سرمایه اشون یه ساک دستیه و سریع میپرند تو بغل کسی که زودتر به مقصد میرسونندشون که از اینها به جریانات منافقانه، فتنه انگیز و انحرافی هم یاد میشه
عین سناریوی فوق، برای شش عضو دیگر مذاکره کننده صادق با قدری تغییرات جزئی و ماهوی
مثلاً چین و روسیه با ماهیت دیکتاتور مابانه خود، در ظاهر امر شاید یک حالت در مذاکرت داشته باشند، اما آنها هم بعلت داشتن یک رای تمام و کمال تعیین کننده، بازیگران پنهان را به خود جذب میکنند که رایشان را بخرند، پس موضع شش کشور مقابل ایران، موضع بازی با کارت ها و پیدا کردن مشتری به بالاترین پیشنهاده
شاید روسیه بگه من 500 میلیارد دلار میگیرم، تا به نفع یا به ضرر ایران، رای بدم و این وسط، آلمان بگه من حاضرم 400 میلیارد بگیرم و فرانسه مثلا بگه 300 چوب بدین، من رایم رو میفروشم بهش
خب، عربستان شاید قادر به پرداخت این مبلغ به روسیه باشه، اما چون قدرت تمامی اعضا یکسانه، و مثلاً آلمان می بینه که عربستان داره میره تو بغل روسیه (اینها فرض هست ها، بعنوان درک موضوع مثال زده ام) عملاً 400 میلیارد دلار از چنگش پریده، پس میاد سنگ اندازی میکنه، تا دیزی رو بشکونه و چیزی هم برای روسیه نماسه
بنابراین، هر یک از شش عضو مقابل ایران، خودشون چندین حالت دارند که دست کم مثل ایران، 3 حالته
1) فروش رای مخالف (که میتونه بین اعضا هم باشه، مثلاً آلمان حقش رو به فرانسه بفروشه، بره کنار، فرانسه ای که مثلا از طرف اسراییل ، سیبیلش حسابی چرب شده)
2) فروش رای موافق ( مثلاً دادن رای مثبت به نفع ایران، با فشار روسیه و رفتن کنار در ازای سهمی از انتفاع روسیه از موضوع)
3) داشتن سهمی از آینده ایران (که میتونه برای تمامی طرفهای درگیر منهای مخالفین بیرون از گود، اغوا کننده باشه و ایران میخواد با چرب کردن سیبیل هر یک از شش مذاکره کننده، رای همه را به نفع خودش بشکنه)
بعبارتی، هر طرف حداقل 3 حالت یا در مجموع، 7 ضربدر 3 مساوی با 21 حالت داریم که میتونه منجر به شکست یا پیروزی مذاکرات (برای هر یک از طرفهای درگیر بشه و نه لزوماً برای ایران)
که میشه 21 فاکتوریل
و 21 فاکتوریل یعنی
fact (21)= 51090942171709440000
یا 51 میلیارد میلیارد حالت یا گزینه و تازه در حالیکه پای نیروهای ظاهراً قابل اغماض مثل پرونده های حقوق بشری، اختلافات مافیایی و کدورتهای کهنه رو وسط نیاریم
حالا با این همه حالت، کی میتونه حدس بزنه که نتیجه چی خواهد شد؟
از اونجایی که برآیند این نیروها، مثل برآیند نیروهای اجرام سماوی نیست و پشت ماجرا خرد انسانی (حال طمع) نهفته است، شاید عاقلانه ترین کار این باشه که همه یک نفعی ببرند. بطوریکه نه سیخ بسوزه و نه کباب!
آیا این سناریو شدنیه؟
با مفروضات اولیه و مقدماتی که آورده شد، جواب این پرسش یک نه بزرگه، زیرا برخی بازیگران، در صورت توافق، با مرگ سیاسی و حتی فیزیکی خود روبرو هستند! و باز با شکست مذاکرات، عین سناریو ولی برای برخی دیگر، صادقه! یعنی حذف فیزیکی و سیاسی!
اینجاست که دیگه نیازی نیست، 51 میلیارد میلیارد حالت رو بررسی کنیم و میبایست روی نیروهای تاثیر گذار متمرکز شد که باز میخوریم به یک اشکال بزرگ، چگونه نیروهای قابل اغماض رو تشخیص بدیم؟
یکی از ساده ترین رویکردها اینه که حالات مفروض طرف مقابل را به حداقل برسانیم تا از پیچیدگی موضوع بکاهیم.
مثلاً اون شش کشور، فقط مصالح ملی خودشون رو در نظر بگیرند و نقش منجی برای کشورهای دیگر را بازی نکنند و رای فروشی نکنند. که ساده ترینش میشه، حالتی که در حال حاضر مدعی هستند و اون اینکه متفقاً مدعی و مصمم هستند که خواهان عقیم گذاشتن برنامه اتمی ایران برای عدم دسترسی به بمب اتم هستند! (چون پرونده داره رو بازی میشه و در عصر رسانه و اینترنت و دیجیتال، دیگه نمیشه به سادگی افکار عمومی را بازی داد، جاییکه معضل روز، حقوق بشره)
پس شش عضو یک حالته + 3 حالت ایرانی که حاضر به مصالحه با یکدیگر نیستند، میشه 9حالت یا 9 فاکتوریل یا 362880 حالت
و باز قضیه را ساده تر میکنیم و حزب باد رو هم از محاسبات بخاطر موضع انفعالی (نه لزوماً) بیرون میکشیم و میشه 8 فاکتور یا 40320 حالت
مخلص کلام
زمانی ایران بود و تروئیکا و همگی توافق میخواستند، یعنی 4 فکتور یا 24 حالت
با 24 حالت اختتام وضعیت، رسیده ایم به 40 هزار حالت (تو حالت ساده انگارانه)
بنابراین، کسانیکه باعث شدند پای افراد و اعضای جدید به ماجرا کشیده بشه، یا نفع خودشون را نفهمیده اند (طمع)، یا قادر به پیش بینی آینده نبوده اند (چرخش روزگار و تغییر وضعیت) و در هر حال، باید تاوان نابخردی خود را بدهند (حتی تروئیکا که برای خودش رقیب تراشید)
این وسط، چی بر سر مردم ایران هم میاد، اصلا مهم نیست، چون مردمی که حق خودشون رو نمیدونند و عاقبت اندیشی نمیکنند و در برابر بیعدالتی ها، سکوت میکنند یا منفعلانه برخورد میکنند، هر بلایی سرشون بیاد، حقشونه، درست مثل مردم سوریه که یه روزگاری، پول مفت نفت ایران به مذاقشون سازگار بود (ولایت مداران و ذوب شدگان در ولایت نیز بی نصیب نخواهند بود از عدل الهی)، ولی عاقبت آه مظلومانه مردم ایران (که چراغ را به مسجد روا داشتند برایشان)، حلقومشون رو گرفت و آواره شان کرد که بعد نوبت عراق هم شد، چرا آسیاب به نوبت نباشد!
نتیجه گیری موضوع دشوار هست ولی نه اینقدر که نشه فرجام را تشخیص نداد
نمیخوام خودم نتیجه گیری کنم که تا حال چندین بار به یک حالت بیشتر نرسیده ام، که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، هیچ (کار غلطی)
پس هر کسی از ظن خود، نیتجه گیری کنه و فرجام کار را حدس بزند، در هر 2 حالت البته، چون توافق یا عدم توافق، فرجام کار نیست، درست مثل فرجام سوریه با نفت مفت
فعلاً اوضاع یمن را میبایست رصد کرد که جریان داعش در تیرماه گذشته را تداعی میکنه
اوقات بر همگی خوش
(نی)
بحث نسبیت جدا، اینجا بحث تقابل قوا، برآیند برداری نیروها با راستاهای زاویه دار و در حقیقت، آمار احتمالات و سنجش نهایی راستای غالبه و در یک عبارت خلاصه، نتیجه تئوری بازی ها
در تئوری بازی ها، هر عاملی، توانی داره و حتی در محاسبات نسبی و بردار سنجی هم، ما از عبارت قامل اغماض گاهی استفاده میکنیم، چون قدرت این عامل قابل اغماض، قادر به تغییر دادن در راستای مسیر نیست یا آنقدر زاویه احتمالی ناچیز است که بهش میگن، قابل اغماض!
با این مقدمه قصدم استفاده از کلمات مناسب تر (نسبیت) بعلت بار معنایی کلماته که بتوانیم، بهتر از قبل، معنای برآیند برداری یا تقابل قوا در مذاکرات را درک کنیم
مذاکرات اتمی، در حقیقت یک نمونه بازی نظریه بازی هاست، چون خود، یک بازی تمام عیاره که نتیجه اش، بسیار در سرنوشت دنیا، تاثیر گذار و تعیین کننده است
علاوه بر برآیند قوا، ما با علم منطق هم اینجا مواجه هستیم. مثل منطق و (& = and) و منطق یا (V= or) که در حقیقت، تثبیت کننده یا تعیین کننده نهایی راستای برداری نیروهای وارده است، مثل قدرت مساوی هر یک از اعضای شش نفره 5+1 که با منطق & بدین معناست که آمریکای ابر قدرت اقتصادی نظامی با فرانسه بعنوان کوچکترین قدرت یا حتی آلمان خارج از گود، ولی مستثنی که توی بازی لحاظش کرده اند، قادر به تغییر مسیر کلیت مذاکرات هستند، حتی اگر همه طرفین بگویند بله، یعنی 5 ولی منهای یک + ایران که قطعاً نظرش بر توافقه، به معنای شکست مذاکراته
اما این تمامی ماجرا نیست و عوامل تعیین کننده بسیاری هستند که میتونه سرنوشت مذاکرات را برهم بزنه یا تغییر بده و چون در اینجا، ما بعنوان ایرانی (حکومت) خواهان توافق هستیم (البته در ظاهر امر)، شاید نقش خود ایران را برخی در به بن بست کشیدن مذاکرات، قابل اغماض بدونند که در ادامه خواهیم دید که اصلاً چنین چیزی نیست
چرا؟
چون این یک بازی است (تمام عیار) و تمامی طرفین دعوا، خواهان سهم هستند، حتی اونایی که دستشون به دیزی نمیرسه، قادرند سنگ بندازند (حتی مفت، مثل گنجشک مفت) و خود ظرف دیزی را بشکنند، زیرا که، از جنبه حسادت هم که به قضیه نگاه کنیم، چون چیزی عاید ما نشده، پس عاید رقیب هم نباید بشود!
و اما بازیگران و قدرت هایشان، پنهان و آشکار و بنابراین، نه شاید، قابل اغماض، حتی پرونده ای مثل آمیا
1- ایران که تو دلش، 3 بازیگر اصلی داره، 1) موافق 2) مخالف 3) حزب باد
موافقان، برندگان انتخابات 92 هستند که اگر توافق بشه، برای مدت مدیدی، سکان هدایت کشور را در دست خواهند داشت (نه گرفت، چون در حال حاضر در دست دارند)
مخالفان، به طریق اولی، بازندگان اصلی انتخابات 92 که در صورت توافق، تمامی رشته هایشان، پنبه خواهد شد و این گروه فعلاً سنگر مجلس را دارند که نهایت تا آخر امسال قدرت مانور را برایشان فراهم میاورد
حزب باد هم که معلومه، اونهایی که تمام سرمایه اشون یه ساک دستیه و سریع میپرند تو بغل کسی که زودتر به مقصد میرسونندشون که از اینها به جریانات منافقانه، فتنه انگیز و انحرافی هم یاد میشه
عین سناریوی فوق، برای شش عضو دیگر مذاکره کننده صادق با قدری تغییرات جزئی و ماهوی
مثلاً چین و روسیه با ماهیت دیکتاتور مابانه خود، در ظاهر امر شاید یک حالت در مذاکرت داشته باشند، اما آنها هم بعلت داشتن یک رای تمام و کمال تعیین کننده، بازیگران پنهان را به خود جذب میکنند که رایشان را بخرند، پس موضع شش کشور مقابل ایران، موضع بازی با کارت ها و پیدا کردن مشتری به بالاترین پیشنهاده
شاید روسیه بگه من 500 میلیارد دلار میگیرم، تا به نفع یا به ضرر ایران، رای بدم و این وسط، آلمان بگه من حاضرم 400 میلیارد بگیرم و فرانسه مثلا بگه 300 چوب بدین، من رایم رو میفروشم بهش
خب، عربستان شاید قادر به پرداخت این مبلغ به روسیه باشه، اما چون قدرت تمامی اعضا یکسانه، و مثلاً آلمان می بینه که عربستان داره میره تو بغل روسیه (اینها فرض هست ها، بعنوان درک موضوع مثال زده ام) عملاً 400 میلیارد دلار از چنگش پریده، پس میاد سنگ اندازی میکنه، تا دیزی رو بشکونه و چیزی هم برای روسیه نماسه
بنابراین، هر یک از شش عضو مقابل ایران، خودشون چندین حالت دارند که دست کم مثل ایران، 3 حالته
1) فروش رای مخالف (که میتونه بین اعضا هم باشه، مثلاً آلمان حقش رو به فرانسه بفروشه، بره کنار، فرانسه ای که مثلا از طرف اسراییل ، سیبیلش حسابی چرب شده)
2) فروش رای موافق ( مثلاً دادن رای مثبت به نفع ایران، با فشار روسیه و رفتن کنار در ازای سهمی از انتفاع روسیه از موضوع)
3) داشتن سهمی از آینده ایران (که میتونه برای تمامی طرفهای درگیر منهای مخالفین بیرون از گود، اغوا کننده باشه و ایران میخواد با چرب کردن سیبیل هر یک از شش مذاکره کننده، رای همه را به نفع خودش بشکنه)
بعبارتی، هر طرف حداقل 3 حالت یا در مجموع، 7 ضربدر 3 مساوی با 21 حالت داریم که میتونه منجر به شکست یا پیروزی مذاکرات (برای هر یک از طرفهای درگیر بشه و نه لزوماً برای ایران)
که میشه 21 فاکتوریل
و 21 فاکتوریل یعنی
fact (21)= 51090942171709440000
یا 51 میلیارد میلیارد حالت یا گزینه و تازه در حالیکه پای نیروهای ظاهراً قابل اغماض مثل پرونده های حقوق بشری، اختلافات مافیایی و کدورتهای کهنه رو وسط نیاریم
حالا با این همه حالت، کی میتونه حدس بزنه که نتیجه چی خواهد شد؟
از اونجایی که برآیند این نیروها، مثل برآیند نیروهای اجرام سماوی نیست و پشت ماجرا خرد انسانی (حال طمع) نهفته است، شاید عاقلانه ترین کار این باشه که همه یک نفعی ببرند. بطوریکه نه سیخ بسوزه و نه کباب!
آیا این سناریو شدنیه؟
با مفروضات اولیه و مقدماتی که آورده شد، جواب این پرسش یک نه بزرگه، زیرا برخی بازیگران، در صورت توافق، با مرگ سیاسی و حتی فیزیکی خود روبرو هستند! و باز با شکست مذاکرات، عین سناریو ولی برای برخی دیگر، صادقه! یعنی حذف فیزیکی و سیاسی!
اینجاست که دیگه نیازی نیست، 51 میلیارد میلیارد حالت رو بررسی کنیم و میبایست روی نیروهای تاثیر گذار متمرکز شد که باز میخوریم به یک اشکال بزرگ، چگونه نیروهای قابل اغماض رو تشخیص بدیم؟
یکی از ساده ترین رویکردها اینه که حالات مفروض طرف مقابل را به حداقل برسانیم تا از پیچیدگی موضوع بکاهیم.
مثلاً اون شش کشور، فقط مصالح ملی خودشون رو در نظر بگیرند و نقش منجی برای کشورهای دیگر را بازی نکنند و رای فروشی نکنند. که ساده ترینش میشه، حالتی که در حال حاضر مدعی هستند و اون اینکه متفقاً مدعی و مصمم هستند که خواهان عقیم گذاشتن برنامه اتمی ایران برای عدم دسترسی به بمب اتم هستند! (چون پرونده داره رو بازی میشه و در عصر رسانه و اینترنت و دیجیتال، دیگه نمیشه به سادگی افکار عمومی را بازی داد، جاییکه معضل روز، حقوق بشره)
پس شش عضو یک حالته + 3 حالت ایرانی که حاضر به مصالحه با یکدیگر نیستند، میشه 9حالت یا 9 فاکتوریل یا 362880 حالت
و باز قضیه را ساده تر میکنیم و حزب باد رو هم از محاسبات بخاطر موضع انفعالی (نه لزوماً) بیرون میکشیم و میشه 8 فاکتور یا 40320 حالت
مخلص کلام
زمانی ایران بود و تروئیکا و همگی توافق میخواستند، یعنی 4 فکتور یا 24 حالت
با 24 حالت اختتام وضعیت، رسیده ایم به 40 هزار حالت (تو حالت ساده انگارانه)
بنابراین، کسانیکه باعث شدند پای افراد و اعضای جدید به ماجرا کشیده بشه، یا نفع خودشون را نفهمیده اند (طمع)، یا قادر به پیش بینی آینده نبوده اند (چرخش روزگار و تغییر وضعیت) و در هر حال، باید تاوان نابخردی خود را بدهند (حتی تروئیکا که برای خودش رقیب تراشید)
این وسط، چی بر سر مردم ایران هم میاد، اصلا مهم نیست، چون مردمی که حق خودشون رو نمیدونند و عاقبت اندیشی نمیکنند و در برابر بیعدالتی ها، سکوت میکنند یا منفعلانه برخورد میکنند، هر بلایی سرشون بیاد، حقشونه، درست مثل مردم سوریه که یه روزگاری، پول مفت نفت ایران به مذاقشون سازگار بود (ولایت مداران و ذوب شدگان در ولایت نیز بی نصیب نخواهند بود از عدل الهی)، ولی عاقبت آه مظلومانه مردم ایران (که چراغ را به مسجد روا داشتند برایشان)، حلقومشون رو گرفت و آواره شان کرد که بعد نوبت عراق هم شد، چرا آسیاب به نوبت نباشد!
نتیجه گیری موضوع دشوار هست ولی نه اینقدر که نشه فرجام را تشخیص نداد
نمیخوام خودم نتیجه گیری کنم که تا حال چندین بار به یک حالت بیشتر نرسیده ام، که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، هیچ (کار غلطی)
پس هر کسی از ظن خود، نیتجه گیری کنه و فرجام کار را حدس بزند، در هر 2 حالت البته، چون توافق یا عدم توافق، فرجام کار نیست، درست مثل فرجام سوریه با نفت مفت
فعلاً اوضاع یمن را میبایست رصد کرد که جریان داعش در تیرماه گذشته را تداعی میکنه
اوقات بر همگی خوش
(نی)
بی خیال بابا چه حوصله ای داری
همه ما مثله شما دل خوشی از این طرز زمامداری نداریم
هر کسی هم غیر از این بگه یا سرش توی آخوره یا ....................
در عین حال از دست ماها چه کاری بر میاد دنیا تا بوده همین بوده
انقلاب ها هم هیچکدومشون توی هیچ جای دنیا بدست مردم اون کشور اتفاق نیوفتاده که اگه غیر از این بود برا فاطی تنبون نمیشد
ولی ته قضیه اینو میخوام بگم
یه کم مثبت اندیشی هم بد نیست
نمیگم مطالب شما واقعی نیست
ولی به این پیچیدگی هم نیست
چند روز پیش هم گفتم مشکل فابیوس با تماس روحانی حل شد و ما بقی
نتانیاهو اگه میگه توافق از این بدتر نمیشه که بشه
برا اینه که دلواپسان فکر کنن توافق خوبی انجام شده
ما هم که مشکلی نداریم فقط تعدادشو زیاد کنن که توی صف نایستیم
نظر