کارگاه

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

بررسی بنیادی س د و ر (ادامه ی ارسال پیشین)
============

با توجه به صحبت های بالا به احتمال قوی این رشد قیمتی و البته بهتر است بگوییم این عدم افت، منطقی بوده. و می تواند پیش درآمدی برای سد بختیاری باشد.
شرکت دو تا معزل بزرگ دارد: پرسنل زیاد (که یک جورهایی نمی تواند آنها را سریع هم بازخرید کند... چرا؟ چون 400 میلیارد ریال الان به دولت (از طریق آب و برق و گاز و ...) بدهی دارد و عملا آنها برای شرکت حکم وام بدون بهره دارد که یک جور گرو کشی هم حساب می شود! یعنی یک جورهایی نانوشته (از طرف امام جمعه و استانداری و ...) به شرکت گفته اند تو استخدام هایت را حفظ کن... از آن طرف از این وام بی بهره هم حالا استفاده کن...
از آن طرف هم معزل دیگر فرسودگی کارخانه است! به گونه ای که الان کارخانه کلی هر ماه باید پول برق و گاز بدهد و اصلا نمی تواند رقابت کند...

هر دو تای این مشکلات با یک راهکار خیلی عالی برطرف می شود!
فاز چهار

این فاز چهار علاوه بر دو مشکل فوق مشکل محیط زیست و آلودگی را نیز برطرف می کند...
پرسنل می توانند بدون استخدام و بدون بازخرید به آنجا منتقل شوند...
فناوری جدید هم باعث می شود قیمت ها عالی شود، سود روی هر کسیه افزایش عالی داشته باشد و شرکت بتواند با شرکت های نویی مانند سامان و نهاوند رقابت کند...
از طرف دیگر سد بختیاری هم هست تا هر چه س د و ر تولید می کند را ببلعد... یعنی طرح توسعه توجیه دارد!
ولی ولی ولی!
مشکل پول است! نقدینگی شرکت الان منفی است! نه تنها پولی برای طرح توسعه کنار گذاشته نشده... بلکه همین الان کلی بدهی وجود دارد که در اولین فرصت (هنگامی که پول به دست شرکت برسد) باید آنها را برگرداند... از طرف دیگر پرسنل هم اگر قرار باشد بازخرید شوند باید پول باشد!
یک افزایش سرمایه از محل آورده نقدی هست... ولی ارزش ندارد! عملا همین پولهایی که سهامدار عمده و سایر سهامداران از شرکت (بابت سود سنوات گذشــــــــــــته!) طلب دارند می شود افزایش سرمایه! تازه شاید کل طلب را هم پوشش ندهد!
پس چه؟؟؟
شاید کج دار و مریز مشکلات را کاهش دادن و بعد رساندن شرکت به مرحله ای که بتواند یک افزایش سرمایه بدهد بد نباشد... شاید بهبود وضع کشور بتواند کاری کند... شاید هم همین جوری بانک صنعت و معدن وام بدهد و فاز 4 بدون ربط به کل شرکت پیش برود...

در کل چگونه این را ارزیابی بکنیم؟
کارخانه امسال (به وعده و قول مدیرعامل) سود ساز خواهد شد. پس 1000 ریال قیمت بدی نیست.
الان زیان 220 ریال است و در بهترین حالت شرکت 1000 تا 2000 ریال (می گیریم متوسط 1500 ریال) سود پیشبینی می کرده و البته 1000 ریالش را هم تقسیم می کرده!
پس اگر الان هم بخواهد کارخانه به حالت پیش برگردد (یعنی اگر بحران کنونی کشور حل شود و رونق به کشور برگردد) دوباره می تواند (حالا 1000 ریال که نه ولی) 500 ریال تولید کند! و باز هم می تواند به قیمت 5000 ریال باز گردد...

مسئله ی دیگر این است که اگر سد بختیاری آغاز شود آیا ما مطمئن هستیم که سدور اصلی ترین تامین کننده ی آن باشد؟؟؟ 1130000 ریال هر کیسه! به همراه قیمت حمل بسیار عالی... در برابر نهاوند که ارزان تولید می کند و دور است. البته وقتی یک سد می خواهد ساخته شود به احتمال قوی آن قدر سیمان می بلعد که یکی دو تا کارخانه کمش هستند!!! ما حتی می توانیم روی رونق گرفتن کارخانه های دورتر هم حساب باز کنیم! کارخانه هایی که در آن زمان کمبود عرضه در لرستان را می خواهند جبران کنند! پس با این حرف ها شاید سدور بتواند گران تر و نقد هم به سد بختیاری بفروشد!

ببخشید... زیاد حوصله ندارم... جمع بندی اگر بخواهم بکنم این است که... اگر وام بانک صنعت و معدن جور شود در بلند مدت می توان انتظار های خوبی از شرکت داشت. پس در کل با یک شیب ملایم می توانیم انتظار داشته باشیم سدور هر روز بهتر از دیروز باشد. (از نگر بنیادی) قیمت هر سهم هم باید یک مقدار پیش فاز تر این تحولات بنیادی را در خود ببیند... ولی انتظار ندارم در کوتاه مدت مثلا یک رشد 100 درصدی بکند... شاید با همین سرعتی که افت کرده (یک مقدار بیشتر) رشد کند. یعنی همان یو بزرگی که در بررسی های نموداری نشان داده بودیم.

[Abad]

پاسخ : کارگاه

محمد حسین شما ماشاء ا... حوصله خوبی داری
کنارت بودم یه زن خوب برات پیدا می کردم .&[]
درود .

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

محمد حسین شما ماشاء ا... حوصله خوبی داری
کنارت بودم یه زن خوب برات پیدا می کردم .&[]
درود .

تازه من دارم مطلبی در مورد مقایسه ی سشرق و سدور تهیه می کنم!!!
گفتید زن داغ دل ما تازه شد... از یک طرف از هیچ کسی خوشم نمی آید... از طرف دیگر پول ندارم... از طرف دیگر این وضع کارم است که خودم هم نمی دانم کار می شود یا نه؟ (24 ساعته هم که بخواهم کار کنم که به یک جایی برسانمش که بروم سراغ یک شغل دوم در کنار این... باز هم نمی رسم...)
ولش...

[Abad]

پاسخ : کارگاه

تازه من دارم مطلبی در مورد مقایسه ی سشرق و سدور تهیه می کنم!!!
گفتید زن داغ دل ما تازه شد... از یک طرف از هیچ کسی خوشم نمی آید... از طرف دیگر پول ندارم... از طرف دیگر این وضع کارم است که خودم هم نمی دانم کار می شود یا نه؟ (24 ساعته هم که بخواهم کار کنم که به یک جایی برسانمش که بروم سراغ یک شغل دوم در کنار این... باز هم نمی رسم...)
ولش...

یکی از درمان های داغ دل ، تاهل است .
تو توبه نامه را بنویس ، امضا کردنش با من ( با خدا ) ( نگو از کسی خوشم نمی یاد )
---------------------------------------------------------------------------------------------------

دلــت را خـانـه ی مـا کـن، مُـصـفّـا کـردنـش با من
بـه مـا درد دل افـشـا کـن، مــداوا کـردنـش بـا من

اگــر گــم کــردهای ای دل، کـلـیـد اسـتـجــابـت را
بیـا یک لـحـظـه با مـا بـاش، پـیـــدا کـردنـش با من

بیفشان قطره ی اشکی که من هستــم خریدارش
بیـاور قـطــرهای اخـــلاص، دریـــا کــردنـش بـا مـن

اگــر درهــا بـهرویـت بـسـته شــد، دل بـر مـکن، بازآ
در ایـن خـانـه دقّ الـبـاب کُـــن، واکــردنـش بـا مـن

بـه مـن گـو حـاجـت خـود را، اجـابت میکنم آنی
طلب کن آنچه میخواهی، مهیّـــا کردنش با من

بـیا قــبل از وقـــوع مــرگ، روشـن کـن حسـابت را
بـیـاور نـیک و بـد را، جـمـع و مـنها کـردنـش با من

چـــو خـوردی روزی امــروز ما را، شـکر نعـمت کـن
غــم فــردا مـخـور، تأمـیــن فـــردا کـردنـش با مـن

بـه قــرآن آیـه ی رحـمت، فــراوان است ای انـسان
بـخـوان این آیـه را، تـفسـیر و مـعـنا کـردنش با من

اگـر عـمـری گنـه کردی،مـشو نـومـیــد از رحـمـت
تـو تـوبـه نـامه را بـنویـس، امـضـا کـردنـش با مـن

برگرفته از مقدمه کتاب "ای قلبها بسوزید "

اثر مرحوم ژولیده نیشابوری (محمدحسن فرحبخشیان)

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

با سلام
تشکر از گزارش خوب شما در مود س د و ر
می دانید که تقریبا اکثر شرکت های سیمانی دارای معضل و مشکلات هستند ، مثلا سشرق که قبلا من بررسی داشتم . مشکلاتش بیشتر از س د و ر هم بود. که افزایش سرمایه صدرصدی داد. و مقداری پول به کارخانه تزریق شد.
حالا اگر مقایسه کنید سشرق و س د و ر هم قیمت هستند یعنی یا سشرق باید افت کند یا س د و ر افزایش قیمت داشته باشه ، به نظرم یه جایی داره بازار اشتباه می کنه ، و این اشتباه بزودی جبران میشه . امید وار و صبر می کنیم

سلام
اتفاقا من هم چندین بار در ذهنم یک مقایسه ای بین این دو تا داشته ام...
ببینید... سشرق یک جورهایی آینده ی س د و ر است!
سشرق تقریبا از مشکل رهایی پیدا کرده!
وام بسیار زیاد گرفته... بازسازی کرده و اگر اشتباه نکنم خط نو زده... و در حال بازپرداخت وام است...
سشرق دیگر یک کارخانه ی قدیمی نیست! یک کارخانه ی نو است! با ظرفیت مناسب و با فناوری مناسب و از همه مهمتر با قیمت تمام شده ی مناسب...
با املاک فروش رفته...
بدون زیان زیاد! و ...

و البته در مقابل تمام اینها س د و ر سد بختیاری را دارد!
===========

س د و ر:

ظرفیت تولید : 0.9 میلیون تن
ارزش بازار: 650.039 B
درآمد به بهای تمام شده :916000/780000
بهای تمام شده هر کیسه: ۱۱۳۰۰۰۰
هزینه های مالی: 81000
مقدار فروش: 700 هزار تن
نسبت جاری: 50 درصد
سهام و دارایی ها: 10-20 درصد از لوله بهراد
مزیت: بازار لرستان + سد بختیاری + سیستم ریلی

سشرق:
ظرفیت تولید: 1.6 میلیون تن
ارزش بازار سشرق: 2,658.867 B
درآمد به بهای تمام شده: ۷۸۷۰۰۰/۶۳۰۰۰۰
هزینه مالی: ۲۲۹,۳۷۶
سهام و دارایی ها:
مزیت: بازار عالی مشهد و سیستم ریلی

[Abad]

پاسخ : کارگاه

در مورد سشرق و سدور
نکته ای مهم : وقتی طبل ها به صدا در می آید ، صدا ها شنیده نمی شود.
سشرق حدود 3 برابر سدور است
و وقتی ضرب آهنگ رشد گروه سیمان زده شود .
صدای من و شما شنیده نمی شود.
مساله این است !!!

البته سشرق هم رشد خواهد کرد.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

آستانه زیان- ادامه از گذشته
=============

یکی از دوستان در کانالش خوساز را پیشنهاد خرید داده بود... خوسازی که من یک زمانی کلی رویش حساب باز کردم ولی بعد که آستانه زیانم را شکست من هم در قیمتی عالی پیاده شدم و نگذاشتم به من زیان زیادی برساند... و البته بعد از فروش من کلی افت کرد!

همین باعث شد که یک بار دیگر سراغی از بحث آستانه زیان بگیرم....

گمان کنم این اولین باری است در زندگی ام که این همه فروش به واسطه ی آستانه ی زیان داشته ام! و انصافا خیلی راضی هستم... :.thumbsupsmileyanim

ای آقا...
الان دوباره که نگاه می کنم... می بینم... چه قدر زیان به خاطر همین عدم رعایت نکردن آستانه زیان به من وارد شد...
شاید یک نفر به آستانه زیان اعتقاد نداشته باشد... شاید یک نفر بلد نباشد اصلا... ولی برای من این عدم رعایت نکردن آستانه زیان بیشتر به خاطر «گردن خری»! بوده! یعنی به خاطر احساسات... به خاطر ترس و طمع! به خاطر اینکه آدم همچنان (حتی در خلوت خود) دوست دارد به این باور باشد که کارش درست بوده! پیشبینی اش درست بوده! (که نیست! بهترین بازرگانان و بهترین تحلیلگران دنیا ۶۰-۷۰ درصد کارشان درست است!)
در وقوام اگر روی همان ۹۵۰ ریال فروش می داشتم سود کرده بودم... اگر روی ۸۰۰ ریال می فروختم زیان نمی کردم و این جور ۱ سال پولم را منجمد نمی کرد! در خگستر (نه الان، خگستر ِ چهار سال پیش) آن همه زیان نمی کردم! در ثشاهد هم همین جور... سود می کردم...

(دیروز یک نوشته ای آقای کامیار فراهانی نوشته که بعدا اگر یادم بود حتما اینجا قرار می دهم.)

به هر حال...
من یکی از بزرگترین زیان هایی که در همان اوایل کار نیمه حرفه ای ام در بورس داشتم روی وساپا بود! آنجا با خودم گفتم دیگر باید یک آستانه زیان داشته باشم! (نماد بنیادی همین جور الکی هر روز بیشتر از روز گذشته افت می کرد...) از آنجا به بعد باید با آستانه زیان کار می کردم... که نکردم... و همین باعث شد مقداری از سودهایی که هر دفعه می کنم از بین برود...

ولی این دفعه دیگر کمر همت بستم و حسابی آستانه زیانی ها را جدی گرفتم... و چقدر هم عالی شد! خزامیا و خوساز و شتران و و و
فقط دو سه تا را نتوانستم بفروشم (خاذین 1060 و فاذر در ۴۰۰۰ و 3800) که مشکل از اینجا بود که من زیاد روی آستانه زیان تجربه نداشتم!!!! یعنی روی رعایت کردن آن تجربه نداشتم!!! (از جنبه ی نظری چهار سال است که هر مطلبی در این مورد می بینم رویش خوب متمرکز می شوم... ولی از جنبه ی عملی کمتر آستانه زیان را رعایت کرده بودم...) ولی ان شاء الله از این به بعد موارد این چنینی به وجود بیاید می دانم دقیقا باید چگونه عمل کنم و با چه سرعتی، در چه قیمتی و با چه قاطعیتی بگذارم برای فروش... (این تجربیات از خود پول با ارزش تر هستند... چرا که پول ساز هستند.)

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

امروز حجم داد و ستد ها خیلی کم بود... خانم مینوی نوشته بود ۹۷ میلیارد تومان.
تا وقتی بازار این گونه است به هیچ وجه زمان خرید نیست.
اگر بالا برود اشتباه است! (که البته ما پیشبینی کردیم یک اشتباه این جوری باشد... که دو روز تا ده روز باشد... و بتوان از این نوسان ۱۰ درصدی گرفت... که گفتیم امروز و فردا اگر منفی دادند با خطر بالا و در نمادهای خاص خرید کنیم... و البته نمادهایی که دنبال می کردم (حسینا و حپارسا مثلا) به قیمت نرسیدند و من خرید نکردم...)
به احتمال قوی تا آخر ماه رمضان زمان خرید نیست. (مردم می خواهند بروند احیا بگیرند! حوصله امور دنیا را ندارند! :d )

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

در مورد آن خوساز هم عرض کنم که هر چند دوستمان پیشنهاد داده اند و هر چند وضعیت نشانگر هایش خوب است و هر چند دارد به یک حمایت می رسد... هر چند من می توانم با خرید در اینجا یک ژست پیروزمندانه بگیرم و بگویم از این سقوط این نماد من نوسان معکوس گرفتم! (مشابه short و cover در فارکس) ولی من این کار را نمی کنم... بازار وضعش خوب نیست... معلوم نیست خساپا و خودرو و وبصادر را کی باز می کنند و ... پس زمان خرید نیست.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

سلام و صبح به خیر؛

گمان کنم نیمی از سبدم ممنوع المعامله است!

دو تایش مانده بود که سازمان نمی دانست چگونه ممنوع کند... به طور طبیعی ممنوع شد!

توقف نمادهاي معاملاتي خاذين،رتكو،خاذينح

به اطلاع مي رساند، در پايان معاملات امروز نماد معاملاتي شركتهاي سايپا آذين(خاذين)،بازرسي فني و كنترل خوردگي تكين كو(رتكو) جهت برگزاري مجمع عمومي عادي ساليانه به منظور تصويب صورتهاي مالي،حق تقدم شركت سايپا آذين (خاذينح) با توجه به توقف نماد اصلي متوقف خواهند شد.مديريت عمليات بازارشركت بورس اوراق بهادارتهران

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

این نمادهایی که به قیمت های جهانی وابسته هستند.... مانند لاستیکی ها که به کائوچو وابسته هستند... قیمت مواد اولیه که می رود بالا یک سری جشن می گیرند و می گویند آخ جان! فردا نرخ محصولات هم می رود بالا و (به خاطر اینکه اختلاف بیشتر می شود بین تمام شده و فروش) سود می رود بالا... یا استدلال می کنند که چون شرکت در انبار موجودی دارد پس آن موجودی یکباره یک سود خودکار تولید کرده!
از آن طرف هم وقتی قیمت مواد اولیه می رود پایین باز دوباره یک سری جشن می گیرند که قیمت آمده پایین پس با همان نرخ فروش اگر شرکت مواد اولیه ارزان تر بخرد سود آوری می رود بالا!

آخر ما نفهمیدیم، قیمت بالا می رود باید جشن بگیریم یا پایین می آید!؟ ;)

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

امروز هم باز اندکی در 1200 آرمان خریدم.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

آستانه زیان- ادامه از گذشته
=============
.
.
.
(دیروز یک نوشته ای آقای کامیار فراهانی نوشته که بعدا اگر یادم بود حتما اینجا قرار می دهم.)
.
.
.

من از اشتباهاتم مي ترسم. از هيچ چيز اندازه ي آنها وحشت ندارم.
اشتباه همچون معجون تلخي است كه مي تواند همه چيز را نابود كند.
دور از خرد است كه فكر كنم از اشتباه در معاملاتم دور ام. اتفاقا صداي نفس هاي "آقاي اشتباه" را پشت سرم به خوبي مي شنوم.
ممكن است در پذيرش اشتباهم مقاومت كنم چون پذيرش اشتباه ممكن است به تصوير ذهني خودم ازخودم آسيب بزند. ممكن است مرا در مقابل خودم شرمنده كند و به معناي پذيرش شكست باشد. چه كسي دوست دارد بپذيرد كه شكست خورده است؟
به سادگي ممكن است بيشتر از ديگران اشتباه كنم چون خود را بي نياز از آموزش بيشتر حس كنم. خود را بي نياز از تحليل و تلاش بيشتر و مطالعه مطالب مختلف بدانم.
ممكن است براي نپذيرفتن اشتباهم هزينه هاي گزافي بدهم. لحاجت كنم و صرفا براي اينكه ثابت كنم اشتباه نكرده ام، صدها ميليون تومان را دور بريزم.
مي داني، هر قدر حرفه اي باشي، هرقدر فكر كني كه در كاري كه انجام مي دهي خوبي، باز هم آقاي اشتباه در صندلي روبرو نشسته است. اشتباه قسمتي از بازي است. اتفاقا قسمت سرنوشت ساز بازي هم هست.
همه اشتباه مي كنند. در هر سطح و اندازه اي باشي باز هم اشتباه مي كني. نمي گويم زيبايي - چون زيبا نيست- ولي ويژگي بازي اشتباه كردن است. تفاوت ها، درست از ثانيه بعد از اشتباه مشخص مي شود. در واقع پيشرفت از اينجا شروع مي شود.
اول از همه اينكه اصلا باورت مي شود اشتباه كرده اي يا تقصير را به نقطه اي بيرون از خودت منتقل مي كني. شگفت زده مي شوم از معامله گراني كه چندين سال است معامله مي كنند و هنوز حتي توانايي اينكه اشتباه خود را بپذيرند را ندارند. هنوز ديگران موهومي را مقصر مي دانند و سرزنش مي كنند و مي گويند اگر فلان نشده بود، مشكل پيش نمي آمد.

دوم اينكه " بپذيري" اشتباه كرده اي. اشتباه ممكن است خانمان سوز نباشد ولي، لجاجت در مقابل اشتباه ممكن است همه هستي ات را نابود كند.
"آقاي ترس" كارمند وفادار "آقاي اشتباه" است. ترس مي تواند تو رو كور كند. ترس از قضاوت شدن توسط ديگران. يا ترس از اينكه ديگران متوجه شوند تو ضعيفي يا آنقدر كه آنها فكر مي كنند "پرفكت" نيستي.
ترس باعث مي شود حقايق را جور ديگري ببيني. در وزن دادن به رخداد ها جانبدارانه عمل كني. به جاي جبران، وقتت را صرف توجيه كني. ممكن است آنقدر بترسي كه به اشتباه ادامه دهي.
شايد باور نكني ولي ممكن است دچار اين توهم شده باشي كه چون تو به خيال خودت تجربه داري، پس اشتباه نمي كني و كار را به آنجا برساني كه بگويي هرچيزي غير از آنچه من مي انديشم اشتباه است.
"آقاي غرور" همكار ديگر "آقاي اشتباه" است. صد ها بار خوانده اي كه غرور نمي گذارد اشتباه را ببيني. براي همين حوصله ات را با حرف تكراري سر نمي برم.
ولي اگر فرد مغروري هستي ممكن است خبر نداشته باشي كه ممكن است ذهن ات درمقابل اشتباهي كه ثابت شده است برات اشتباه است، "بي تفاوتي" را انتخاب كند.
ناگهان جوري رفتار مي كني كه گويي "مهم" نيست. مي داني فلان مزخرف در سبدت وجود دارد ولي نگاهش نمي كني. فكر مي كني اگر تو بهش فكر نكني. اگر تو "ايگنورش" كني اهميت اش كم مي شود. فكر مي كني اگر مثلا اذعان كني اشتباه كرده اي مشكل حل مي شود و مي تواني به حالت ايده آل ات برگردي. نه عزيز من بايد درست اش كني. بايد اشتباه را پاك كني. اينكه قيافه تسليم بگيري مشكل را حل نمي كند. بايد مسئوليتش را به عهده بگيري و درستش كني. هزار بار هم اذعان كني، تا زماني كه "آقاي اشتباه" تو سبدت وجود دارد، اتفاقي نيافتاده است. نمي تواني بي تفاوت باشي بايد درستش كني.

تفاوت افراد موفق و ديگران در اشتباه كردن نيست. در برخورد با اشتباه است. مردان بزرگ به اشتباهات شان فكر مي كنند. ساعت ها وقت صرف شان مي كنند. نه تنها انكارشان نمي كنند كه در ريز ترين حوادث نيز به دنبال شان مي گردند. آنها مي دانند بزرگترين درس ها در نه در كتاب هاي بلكه در خورجين "آقاي اشتباه" است.
"آقاي اشتباه" مي تواند بزرگترين دشمن يا بزرگترين دوست تو باشد ولي، متاسفانه، خنثي نمي تواند باشد. اگر بهترين دوستت نيست پس شك نكن بدترين دشمن ات است.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

آینده
===

تاکید بر پیشبینی پیشین:

https://vgy.me/jSrGcM.png

دکتر کشمیری هم دیروز در کانالش پیشنهاد خرید داده بود.

بهترین خرید: 1256
آستانه زیان: 1150
(متاسفانه آستانه زیان با خرید اختلاف دارد...)

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

از بچه های خندوانه من یکی آن آقای تپل را دوست دارم. یکی آن آقای آبادانی و یکی هم آن که تعریف می کرد با داداشش رفته بوده استخر! (خخخ یاد آن بادی بیلدینگی افتادم که دو تا اردک بسته بود به بازویش...خخخ ) آن پسر کچل که خواهر دوستش آویزانش شده بود هم فوق العاده بود.

خانم ها هم همگی ضایع بودند... حتی امپراطور کوسکو...

http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1396/3/19/6336621_991.jpg