نبض سیاست

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • rio
    عضو عادی
    • Mar 2015
    • 175

    #1186
    پاسخ : نبض سیاست

    [QUOTE=H.samimi;619774][QUOTE=rio;619690]
    به نظر من تفسیرهای سیاسی شما بیش از حد سرسری و ساده لوحانه است
    در واقع شما تفسیر نمیکنید فقط مترادف کلمات گوینده را بکار میبرید و بس
    ایکاش رشته تحصیلی تون رو از علوم سیاسی به ادبیات تغییر بدید
    ---------------
    سلام :
    شما تقصیری ندارید ؛ فرق بین تفسیر شکلی و تفسیر محتوی ای را نمی دانید ....

    با مهر و سپاس
    [COLOR=#ff8c00][SIZE=3][B]تا بدانم همی که نادانم . . .[/B][/SIZE][/COLOR]

    نظر

    • Nay
      Banned
      • Aug 2014
      • 641

      #1187
      پاسخ : نبض سیاست

      در اصل توسط fanos پست شده است View Post
      سلام به دوستان انجمن
      خب تا11 تیر 5روزی بیشتر نمانده تمام وحشت نظام از پروتکل الحاقیه اگه قبول کنه باید پروتکلو اجرا کنه بازرسان بدون اعلام قبلی به هر مکانی که مشکوک بش میتوانند سرزده به ان مکان بروندبلایی که سر صدام امد رفتن توی اتاق خواب صدام زیر تختو باز رسی کردن اگه باامضاء کردن پرتکل همچین اتفاقی برای نظام بیفته تمام هوادارنشو درخاورمیانه وجاهای دیگه از دست میده
      سلام بر فانوس نورانی

      وحشت اصلی از پروتکل الحاقی نیست، از مدت زمان بردگی و پا در هوا بودنه ، همون 10 سال و 15 سال و 25 سال و .... از خفتی است که بالاتر از کاپیتولاسیونه!

      چون باج رو میشه یکی دوبار تحمل کرد، اما یک عمر تن لرزه داشتن، قابل تحمل نیست! طلایی که پاکه، چه منتش به خاکه و تویی که دنبال بمب نبودی، چرا باید از بازرسی سر زده بترسی؟

      وقتی میگه من خیلی تعبیرات دیپلماتیک بلد نیستم، یعنی میخواد از زیر تعهد فرار کنه و نکته اصلی اینجاست، یک دوجین دیپلمات کار کشته فرستادی که چی؟ که دست آخر بگی من لرم، این چیزا حالیم نمیشه، یالا پولمون رو پس بدید و تحریم ها رو بردارید؟

      فاستوس روحش رو به شیطان فروخت، سندش رو هم امضا کرد! دیگه جایی برای پشیمانی نیست!

      مهریه رو کی داده، کی گرفته، خدا کریمه، انشالله به پای هم پیر بشین!

      این دو قلم نمونه، از اهمیتهای اسناد مکتوبه!

      سندی امضا شده که تا آماده شدن سند اصلی، زیر حرفات نزنی و الان میخوای دبه کنی، چون حالا پشیمان شده ای؟ اونوقتی که آتیشت تند بود و میخواستی با 20 درصد بری پای میز مذاکره و طرف رو مات کردی، فکر اینجاش رو میکردی! میدان عملت شد 20 % و در میدان سیاست، دستآوردت شد، مات شدن حریف و منفعت ملی و افتخار جهانی!

      دنیا که مچل ما نیست، 6 تا کشور رو 600 تا خبرنگار و 6 میلیارد آدم رو دنبال خودت بکشونی، دست آخر بگی، کی بود کی بود من نبودم؟

      اونایی که سفرای توافق بودند، همگی دیپلمات های رسمی بین المللی شناخته میشوند و حق امضاشون، ضمانت اجرایی داره، چه خوشت بیاد، چه نیاد، هزینه نقض عهد و دبه کردن، پرداختن دیه و مهریه است! بی برو برگرد! میخواستی دیپلماسی بلد باشی، یا میدان عملت، سنبه ات، پر زور تر باشه.

      اما من به چیزای دیگه ای فکر میکنم

      از جمله قوت قلب گرفتن از روسیه یا چین

      اینجوری میرن پشت اینا سنگر میگیرند و قایم میشن و باز قضیه کـــش پیدا میکنه، انشالله که فرجی بشه! شاید هم یه حرکتی از 20 درصد به 90 درصد زدند و با منطق قوی تری رفتند پای میز مذاکره!

      البته اگر میز مذاکره ای باقی مونده باشه با این زیر میز زدن و روی میز کردن!


      اینو هم بگم، چین و روسیه در یک اقدام حساب شده، در حال برنامه ریزی برای ضربه زدن به دلار هستند که این مهم اگر رخ بده و موفق بشن، آمریکا وارد یک بحران عمیق و شدید میشه که باید تمام هم و غمش رو بذاره تا جلوی اغتشاشات داخلی خودش رو بگیره و الان یک سالی میشه که کارشناساش، هشدار رکودی داده اند که تا 100 تریلیون دلار به اقتصاد آمریکا ضربه میزنه و 30 سالی هم این بحران طول خواهد کشید و حتی پا رو هم از این بیرون تر گذاشته اند و میگن، از این بحران نمیشه فرار کرد، فقط باید برای مواجهه باهاش، آمادگی داشت تا کمتر ضربه خورد!

      غرب واقعاً از بازی ایران گیج شده و گستردگی جبهه هایی که ایران توش فعاله، کار رو برای کنترل ایران براشون سخت کرده، برای همین نمیتونند قضیه رو جمعش کنند و ایران هم مدام میگه که خود امریکا به این توافق بیش از ایران نیاز داره که تا حدی هم درسته!

      من با اقتدار ایران مشکلی ندارم، فقط خدا خدا میکنم که محاسباتشون مثل همیشه غلط از اب در نیاد، چون یک قماره و ایران رو به ورطه یک جنگ تمام عیار میکشونه!

      دقت کنید، خودش داره اعتراف میکنه که ایدئولوژیمون درسته، اما کسی یافت می نشود که بتونه تئوری های ما را به مرحله عمل به صورت تمام و کمال بذاره تا نتیجه اش بالمشاهده و بالعیان باشه. پس ما مشکل جدی نیروی انسانی داریم، نه نظریه! داره میگه ما استراتژی داریم، اما کو استراتژیست! کو کسیکه بتونه این استراتژی رو پیاده کنه، کو کسی که این همه آب رفته زیر پوستش، حالا اقتصاد مقاومتی رو جا بندازه!

      داره میگه با مردم اگر رو راست باشید، مردم هم وفا دار و محجوبند، می پذیرند، پس ببین چقدر دروغ گفته اند که میدونند حناشون رنگی نداره!

      مشکل توبه نصوحه که یارای گفتنش رو ندارند و بیشتر شبیه توبه گرگه تا توبه نصوح! دلیل جلز و ولز کردن همدلی و همزبانی هم همینه، چون چاقوشون از 100 تا، یکی هم دسته نداره!

      نه راه پس مونده نه راه پیش

      نظر

      • Nay
        Banned
        • Aug 2014
        • 641

        #1188
        پاسخ : نبض سیاست

        ریو جان سلام

        آقا، ما رو بد جوری پاگیر نوشته هات کردی، وعده میدی، وفای به عهد نمیکنی؟

        قرار بود خوراک بدی، پس چی شد؟

        پشت ما رو خالی نکن!

        این چند روزه کلی پست زدم، خبری از نظرات شما نیست! لطفاً نظرت رو درباره نظرات من بگو، میخوام بدونم کجاهای کارم غلطه

        بنده مثل شما جرات اینو ندارم بگم ای بسا نظراتم اشتباه باشه!

        خوراک فراموش نشه

        دوستار شما

        (نی)

        نظر

        • Nay
          Banned
          • Aug 2014
          • 641

          #1189
          پاسخ : نبض سیاست

          در اصل توسط samx پست شده است View Post
          نظرات شخصی بنده و ممکن اشتباه باشه از توافق هسته ای ....

          اولا که من بعنوان یه فرد عادی جامعه این نظرات رو مینویسم و برداشت شخصی من تخصص خاصی در این زمینه ندارم

          قصه مذاکرات در دولت روحانی به لوزان رسید در لوزان بسیازی از مسائل مورد اختلاف نظر حل شد و به راه حل هایی رسیدند که برخلاف خواسته ظریف در فکت شیت امریکا اومد و ظریف از این قضیه خیلی ضربه خورد این توافقات بدون همانگی انجام شدبه نظر من ! ولی قصد داشتن روزی که توافق امضا و اجرا میشه از جزییاتش مردم خبردار بشن که چون تحریم ها لغو میشدن دیگر به ایرادات این توافق مثلا پروتکل و دسترسی های به سایت های غیر هسته ای و یا محدودیت های 10 -15 25 و در برخی دائمی کسی مخالفت نکند به نوعی ایران رو در عمل انجام شده بزارن که با انتشاز فکت شیت این برنامه کاملا بهم ریخت ، اگه یادتون باشه توییت ظریف بعد از توافق که هنوز روده لطفا تا روز امضا فکت شیت بیرون ندین و صحبت از فکت شیت زوده !! این موجوده در تویتر
          (در لوزان ایران پذیرفته بود محدویدت ها رو تاسیسات جدید هم قبول کرده بود نسازه (چون صالحی گفت ما اصلا نیازیم فعلا نداریم به تاسیسات جدیدی) و پروتکل الحاقی رو هم تمام کمال باضافه یسری بازرسی های بیشتر پذیرفتن).

          چیزی که ایران صریحا پذیرفته بود مصاحبه با دانشمندان برای حل PMD بود که عراقچی گفت صراحتا ما در لوزان پذیرفتیم اومدیم تهران مخالفت شد و دنبال راه حل جدید هستیم!!! اینم مصاحبه اش هست.


          2- این توافق و جزئیاتش امد بیرون و با مشخص شدن بسیاری از موضوعات، دلواپسان با مستند های پر از غلط و درست به صورت مخلوط به صحنه اومدن و از بعضی از اساتید دانشگاه بهره گرفتن که نتنها هسته ای بلکه امنیت مارو به به باد میدن با پروتکل الحاقی و سرنوشت عراق رو برای ایران متصور شدن این مستند ها به قدری قدرتمند بود که دست بالا رو به مخالفان توافق لوزان داد، بعد از این صحبت ها بود که رهبری خطوط قرمز رو واضحا به مردم و مسئولین گفتن !

          امروز اخبار سیما رو در همین الان نگاه میکردم که از ترس اینکه امریکا بیاد ایران رو مسئول شکست مذاکرات و دبه کردن متهم کنه با اونچه در لوزان توافق کرده بودن در گزازشی عنوان کرد که درلوزان تفاهم سیاسی بوده و هیچ چیز تعهد اوری ایران نداده پس امریکا حق ندارد ایران رو به دبه کردن متهم کنه ، کاری که صدا و سیما بارها خودش علیه امریکا انجام داد و گفت دارن دبه میکنن که تحریم ها رو تدرجی بر میدارن تازه اینهم ایران پذیرفته بود چطور اونجا الزام اور بوده اینجا نیست !!

          در کل من رای به شکست مذاکرات میدم و مسئول اصلی این شکست ظریف روحانی و عراقچی هستند که قبل از توافق خوب با رهبری ننشستند حرف بزنن استدلال های طرف مقابل رو انتقال ندادن و بروی خطوط قرمز کار نکردن !

          رهبر فرضانه به صراحت فرمودند

          به تیم مذاکره کننده اطمینان کامل داره، اینو همه بدونند، 1
          2- ایشون صحبت از میدا عمل کردند، بعنوان پشتوانه ای برای میدان سیاست یا همان دیپلماسی که ایشون تعیبراتش رو خیلی بلد نیستند و پشتوانه تیم مذاکره کننده هم، غنی سازی هسته ای بود که توانست آمریکا رو مات کنه، به زبان سلیس فارسی در همان 4 شنبه فرمودند

          این برخی از دستاوردهای میدان عمله

          تانک فوق مدرن و نسل آینده فلاق








          زیر دریایی فوق پیشرفته السابحات



          هلیکوپتر ظفر 300 کپی برداری شده از کبری آمریکای مدل AH-1


          قایق پرنده باور 2، سلاح ناشناخته و قدرتمند سپاه





          -----------------

          حالا شما با این دست آوردها، با تیر کمون سنگی و مگس کش، فرستاده اند به جنگ اف-35 و کروز و بی بمب اتم، نه خداییش مرد عمل هستی؟

          ایشون میگن، حرفای درست زده میشه (یعنی تئوری های من درسته) مرد عمل پیدا نمیشه!


          برای همین دنبال بمب اتم بودند به ادعای خودشون، از 20 درصد تا 90 درصد هم که سه سوته میرفتیم، اما تحریمها نذاشت!


          یعنی آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند!


          پس اقتصاد مقاومتی رو عشق است

          مدیریت جهادی هم پشت و پناهتون، همتون از جنس همید، بیسواد چون کُـــردان آکسفورد رفته، پس تا میتوانید تر بزنید، یک ذره پِرت مشکلی نیست، ما روی دریای نفت هستیم، انشالله که اتفاق مهمی نمیافته که اگر میخواست بیافته، تا حالا با این مردمان نجیب و محجوب (به زور چماق) افتاده بود

          به قول شازده کوچولو در دیدار با سیاره پادشاه تنها

          اگر کسی دستور احمقانه ای بده و تو اونو اجرا نکنی، تقصیر با کیه؟


          نظر

          • Nay
            Banned
            • Aug 2014
            • 641

            #1190
            پاسخ : نبض سیاست

            بد نیست هر از چندگاهی برگردیم و عقب رو نگاه بندازیم، ببینیم کجا بودیم و الان کجا هستیم

            این یک ترجمه آزاده از یک سیستم فکری منسوخ شده که دوباره خوندنش خالی از لطف نیست

            نه شرقی نه غربی که میگن، همینه


            پنیر مجانی تنها در تله موش پیدا می شه!







            آیا کسی تمایلی داره که باهاش مثل برده رفتار بشه، اما براساس دستورها و عقل دیگری زندگی کنه و از روی میل، خودش رو پشت سیم خاردار، محبوس کنه؟ جواب نه است، درسته؟


            اگر بهت قول غذای مجانی، تحصیلات مجانی، بهداشت و سلامت مجانی و بدون زحمت رو بدن چی؟ بعضی ها شاید بگن بله، اگر این شرایط براشون فراهم بشه!


            به هر حال، پنیر مجانی تنها در تله موش پیدا می شه!


            من در اتحاد جماهیر شوروی بدنیا آمده ام. بخاطر میارم که در دوران کودکی، چقدر شاد بودم، چون بر این باور بودم که در بهترین کشور دنیا زندگی میکنم، در تنها کشور واقعاً آزاد در دنیا و نه در آن آمریکای نفرت انگیز و ظالم که کارگران را استثمار میکنه و سیاهان رو میکشه. آمریکایی که به ما شناسانده بودند چیزی نبود جز یک انجمن بزرگ از KKK (انجمنی سری که برای مقابله با منع قانون برده داری و فشار بر سیاهپوستان در قرن 19 تشکیل شده بود).

            البته همه این باور ها، دروغ بود، اما بخوبی شستشوی مغزی داده شده بودیم، چون ما اصولاً نمیدانستیم تفاوت، چیست! (همه با هم برابر و برادر بودن کمونیست ها منظورش بوده)

            شبیه این بود که در زندان بدنیا آمده باشی. مشکل غذا نداری، سقفی بالا سرته و رختخواب داری، کتاب و سرگرمی هم داری. در حقیقت خیلی کارها میتونستی بکنی، بجز اینکه انتخاب برای آزادی نداشتی. همچنین اگر درباره زندان یا نحوه مدیریتش، نکوهش میکردی، تنبه میشدی. برای در امنیت بودن، میبایست مطابق مقررات زندان زندگی میکردی. البته این قیاس، مجازی است ولی خیلی به واقعیت نزدیک بود. و واقعاً
            ما حتی خوشحال هم بودیم . ما تفاوت را نمیشناختیم!

            ما نمیدونستیم که آزاد نیستیم، چون اصلاً آزادی واقعاً یعنی چه!


            مدرسه و رسانه، ذهن ما رو شستشو داده بود (با این شیوه بزرگ شده بودیم).
            ما فکر میکردیم که آزادیم چون به ما اینطور گفته بودند. من از نسل سوم مردم شوروی بودم. مادربزرگ من زمانی که نوجوان بود بخاطر میاره که زمان انقلاب اجتماعی روسیه، زندگی اشتراکی به ما تحمیل شد. اگر دولت شما رو آنقدر ثروتمند میدید که چیزی اضافی داری، اضافات رو از شما میگرفت و میداد به مردمان فقیر تر. اگر خونه ای بزرگ داشتی، تو همون خونه بهت یک اتاق میدادند و الباقی بین فقرا تقسیم میشد.

            مادر بزرگم میگفت بسیاری از مردم هم موافق این انقلاب اجتماعی بودند چون بهشون وعده داده بودند که اختلاف بین فقیر و غنی، برداشته خواهد شد و همگی، زندگی یکسانی خواهند داشت!
            اون موقع هیچی درباره اینکه همگی به یک اندازه ثروتمند خواهند شد، نمیدانستند.

            تقسیم ثروت باضافه کنترل دولتی، در حقیقت همه را به یک اندازه فقیر کرد و وابسته به دولت!

            بعنوان یک نسل سومی، من فرقش رو نمیدونستم. مغزم رو شستشو داده بودند و من احساس خوشبختی میکردم.

            کشور اجتماعی و همگانی من (اشتراکی) مرا یک کمونیست و یک خداناباور بار آورده بود!


            (اما من،) بخاطر تعلیمات خانوادگی، به من یاد دادند
            که از مغزم استفاده کنم و مستقل فکر کنم،پس نه کافر شدم و نه کمونیست!

            برخی از حقایق اون دوران را بصورت دست اول برایتان میگویم:

            1- سیستم درمان رایگان بود. بیمارستانها بی نهایت فقیر و بدون امکانات بودند. کمبود تجهیزات، دارو، عفونتهای بعد از جراحی، تو هر اتاق 8-10 تخت بود و گاه حتی توی راه رو ها هم تخت میذاشتند. برای ویزیت دکتر، قرار ملاقاتی در کار نبود و مردم میرفتند به درمانگاه و هر کی زودتر اونجا بود، زودتر ویزیت میشد.

            2- تحصیلات رایگان بود. در مدرسه مجبور بودی مطالب درسی تایید شده از طرف دولت را بخوانی که فراگیر بود.

            3-تنها و تنها یک حزب سیاسی بود! (حزب فقط حزب الله)

            حزب کمونیست (با زیر شاخه هایی برای نوجوانان کومسومول برای مدارس متوسطه ، پیشگامان و برای مدارس ابتدایی، اوکتیابریاتا)
            انتخابات یعنی کفرگویی مطلق.
            همه جا مساوات برقرار بود. هیچ کس پولدار نبود. همه بطور مساوی فقیر بودند. اما ما از فقر خودمون آگاه نبودیم. به قدر کفایت پول برای خرید غذا داشتیم، شهرداری خونه های رایگان به ما داده بود که معمولاً سه نسل در یک یا دو اتاق با هم زندگی میکردند، والدین، فرزندان ازدواج کرده و بچه هاشون!

            دستمزدها کمابیش برای تمامی شهروندان یکسان بود. دکترها، معلمان، مهندسان، وو همگی حقوقی دریافت میکردند که یک کارگر خط تولید کارخانه میگرفت.
            دستمزدها کسر ناچیزی از اون زحماتی بود که مردم واقعاً تولید میکردند و در اون حدی بود که بشه باهاش نیازهای اولیه را پوشش داد. ما طبقه متوسطه، ثروتمند یا فقیر نداشتیم.

            فقط 2 طبقه کارگر و باهوش بودند.

            باهوش مردمانی بودند که تحصیلات دانشگاهی داشتند و خوار شمرده میشدند، اما اغلب توسط طبقه کارگر، مورد حسادت قرار میگرفتند. همچنین یک دسته بندی خاص هم بود - سران حزب و کارکنان ارشد حکومتی

            4- داشتن اسلحه برای شهروندان متوسط ممنوع بود و فقط نظامیان و شبه نظامیان مجاز به حمل اسلحه بودند. به هر حال، تبه کاران همیشه به اسلحه بنظر میرسید دسترسی دارند

            5- نبود آزادی و حق انتخاب شیوه های جبرانی گوناگونی داشت. برخی با غرق مطالعه و فرهنگ شدن و برخی دیگر با مستی و بیخبری

            ضرب المثله که میگه ما از اشتباهاتمون درس میگیریم. ضرب المثل بهتری هست که میگه،

            ما بهتره که از اشتباه دیگران درس بگیریم.

            چرا ما باید همون راهی رو بریم که اغلب نتیجه اش معلومه و فکرش رو نمیکنیم که همان عمل برای فرد قبلی جواب نداده؟؟؟
            چرا باید همان کاری را بکنیم که یه نفر دیگه قبل از ما انجام داده و موفق نشده؟

            (چرا ما تو ایران فکر میکنیم با بقیه فرق داریم و میتوانیم با یک گل بهار بیاریم؟ در حالیکه همه چیز دست دولته و از یه حدی بیشتر، مجاز به فعالیت نیستی و همه اونایی که این راه رو رفته اند، یا سر از تمیارستان در آورده اند یا زده اند به چاک)



            رژیم های اشتراکی (کمونیستی) در چندین کشور اجرایی شده و توی هیچکدوم جواب نداد.

            در شوروی سابق 80 سال عمر کرد و الان سقوط کرده و بعد از این همه سال، انبوه افتضاحات باقی مانده. (هیچ دستاوردی نداشته) (عین مدیریت جهادی خودمون که قدری فقط پرت داره)

            دوست من که هنوز اونجا زندگی میکنه میگه بر این باورند که دارند از یک دوره اشتراکی به یک دوره سرمایه داری، گذر میکنند. اما این از واقعیت خیلی دوره. این فقط یک بی قانونی مفتضحانه است. بیشتر شبیه یک دوره بعد از دیکتاتوری با همان دیکتاتورها اما با یک جایزه بازار آزاد غیرقابل کنترل


            (ما میگفتیم شاه نمی خوایم، نخست وزیر عوض میشد، بعد تاج کیانی رو برداشتند، جاش تایر کتانی گذاشتند، فرقش چی بود، نمی دونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟)



            آمریکا بعنوان یک جمهوری، بیش از 200 سال سپری کرده و هنوز هم الگویی برای تمامی دنیاست.


            چرا باید کسی اینجا تمایل داشته باشه بیافته توی یک تله موش با این وعده که پنیر مجانی گیرش میاد؟!


            نمیدونم


            تامل و تعمق کنید و مشابهات را بیابید ... به خدا

            و گرنه مقاومت کنید، انشالله
            آخرین ویرایش توسط Nay؛ 2015/06/28, 09:14.

            نظر

            • Nay
              Banned
              • Aug 2014
              • 641

              #1191
              پاسخ : نبض سیاست

              ناظر محترم جوابیه شما رو پاک کرد، اینجا دوباره میارم اگر گذرتون اینورا افتاد و سئوالی بود، در خدمتم


              در اصل توسط حسام الدین پست شده است View Post

              اگه شما متن خودت رو املاء فرض کردی، بله؛ شدی نوزده!!
              اما بنده حدس زدم خواستید تحلیلی ارائه بدید؛ ابتداش رو که خوندم، اعتبارش رو تا انتها خوندم...!
              بنده هم تحقیق میکنم، هم مطالعه میکنم و هم تحلیل! حالا یا آبکی یا الکی یا دولکی، به نظرم از حاضر آماده خوری و کاسه گدایی دست گرفتن و چشم امید به دست آقامون داشته باشم و تقلید کردن بهتر باشه!

              مشکل ایران رو هم بارها با ذکر دلایل متقن و مثبته گفته ام، انتهای کار را هم نشان داده ام

              حالا خیلی ها نمیتوانند به استدلالهای بنده ایراد جدی وارد کنند، یا فحش میدن، یا میگن زنجیری، یا وصل میکنند بنده را به اجانب، یا فریب خورده و پست و رذل میخونند، اما دریغ از یک کلمه حرف حساب!


              سیستم فکری ای که با اون عظمت و پشتوانه، به زانو در آمد (کمونیست ها)

              وای به حال سیستمی که تمام کارهاش سیاسی کاریه و از عمل توش خبری نیست (مدیریت جهادی)، بعد رهبرش مدعی میشه که کار سیاسی بلد نیست بکنه (بنده خیلی تعبیرات دیپلماسی را بلد نیستم) و دست آخر میافته به دریوزگی و اقتصاد مقاومتی (بازهم دزدی عنوان از اقتصاد ریاضتی استعاره گرفته شده، نام را عوض کرده، به نام خود ثبت کرده، بعد میگن ما سیاسی کاری نمیکنیم)

              بخوان این مطلب زیر را که در یکی از تحقیقاتم پیداش کردم و با وسواس زیاد، خیلی روان ترجمه اش کردم

              باشد که درس عبرتی باشه برای اونایی که هنوز امیدی به این سیستم فشل من درآوردی آخوندی دارند

              بد نیست هر از چندگاهی برگردیم و عقب رو نگاه بندازیم، ببینیم کجا بودیم و الان کجا هستیم

              این یک ترجمه آزاده از یک سیستم فکری منسوخ شده که دوباره خوندنش خالی از لطف نیست

              نه شرقی نه غربی که میگن، همینه

              بسم الله


              پنیر مجانی تنها در تله موش پیدا می شه!





              تامل و تعمق کنید و مشابهات را بیابید ... به خدا

              و گرنه مقاومت کنید، انشالله

              -------------------

              در ضمن

              اوج سواد دلواپسان ما اینه که ولضآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآلین 4 انگشت کش میاد، نه 5 انگشت

              و هر کس که این نداند، حقا که هیچی نمیداند و ما صراط المستقیم را میرویم، زیرا از 4 انگشت بالاتر، گم میشی!

              نظر

              • rio
                عضو عادی
                • Mar 2015
                • 175

                #1192
                پاسخ : نبض سیاست

                در اصل توسط Nay پست شده است View Post
                ریو جان سلام

                آقا، ما رو بد جوری پاگیر نوشته هات کردی، وعده میدی، وفای به عهد نمیکنی؟

                قرار بود خوراک بدی، پس چی شد؟

                پشت ما رو خالی نکن!

                این چند روزه کلی پست زدم، خبری از نظرات شما نیست! لطفاً نظرت رو درباره نظرات من بگو، میخوام بدونم کجاهای کارم غلطه

                بنده مثل شما جرات اینو ندارم بگم ای بسا نظراتم اشتباه باشه!

                خوراک فراموش نشه

                دوستار شما

                (نی)
                -------------------------------
                سلام :
                در همون مطلبی که چنین پیشنهادی داده بودم , عرض کرده بودم که در بلاگ خودم که گاهکی آپدیت می کنم , (مقدمات ) را خواهم نوشت و نتیجه را هم از منظر دوستان پی می گیرم . آدرس در همان مطلب هست . نمی خواهم حمل بر تبلیغ شود چون راستش ترجیح می دم 5 نفر خواننده با کیفیت پیدا شود که از نادانی ی ام کم کند تا 50 نفر که نادانی ما را فزونی و طراوت بخشند !

                با مهر و سپاس
                [COLOR=#ff8c00][SIZE=3][B]تا بدانم همی که نادانم . . .[/B][/SIZE][/COLOR]

                نظر

                • rio
                  عضو عادی
                  • Mar 2015
                  • 175

                  #1193
                  پاسخ : نبض سیاست

                  (( نگاه سیاسی یه اقتصاد - نگاه اقتصادی به سیاست ))


                  تمام مایی که در فروم هایی از این دست ؛ مطلب می نویسیم از دو طیف و گروه کلی خارج نیستیم :

                  1-
                  انهایی که نگاه اقتصادی دارند به سیاست : مثل تقریبا اغلب قرین به یقین بورسی ها و اتی کار ها و دلاری ها و .....که ویژه گی شان این است که از دریچه ی اقتصاد به سیاست نگاه می کنند , چرا که بی شک همه از تاثیر عظیم , تحولات سیاسی بر فضای اقتصاد ی ( داخلی) ؛ آگاه هستند ( حتی باور دارند که اقتصاد گروگان سیاست است )

                  2- آنهایی که نگاه سیاسی دارند به اقتصاد : این ها در اقلیت محسوس هستند و در فضای فروم های اقتصادی , هستند و می نویسند , اما محوریت مباحث شان سیاسی است ( گاهکی با چاشنی ی اقتصادی ) . در واقع این دسته بیشتر برای شان گوی و گفت سیاسی مهم تر است تا اقتصاد و در یک کلام شاید بشود گفت که اقتصاد را بهانه ای کرده اند برای زدن حرف ها و نقطه نظرات سیاسی شان .
                  (دلیل اش هم شاید بر می گردد به کاهش هزینه ی گفتمان سیاسی در فضای اقتصادی )

                  عده ای هم هستند که بسته به موضوع ، گاه در دسته اول و گاه در دسته دوم جای می گیرندو جا به جا می شوند)

                  حالا اینکه شما جزء کدام دسته هستید , خوب خودتان بهتر می دانید ؛ تشخیص اش هم چندان کار سختی نیست .

                  در مورد دسته ی دوم , تکلیف تقریبا مشخص است و اینها اغلب ؛ در پی منافع اقتصادی ی شخصی ی خودشان نیستند , و از این منظر دسته دوم کمتر اسیبی و ضرر اقتصادی ی مستقیم متوجه سایر کاربران و مخاطبان می کنند , چرا که این ها نهایت اینکه آمده اندحرف دلشان را بزنند و خودشان را خالی کنند و بروند ! کاری هم ندارند که بیایند به دیگران سیگنال خرید و فروش یا ...بدهند . البته نتیجه ی ثانویه ی استدلالات و نظرات و تحلیل های سیاسی شان , بر ذهنیت اقتصادی خواننده بی تاثیر نیست .

                  اما مشکل و خطر ؛ اتفاقا دسته اولی ها ! هستند :

                  آنهایی که به سیاست از دریچه اقتصاد نگاه می کنند
                  :


                  این ها همان هایی هستند که اغلب شان( نه همگی ) ؛ بنابر منافع شخصی خودشان ؛ موضوعات سیاسی را آنالیز و دسته بندی می کنند ! و در یک کلام:

                  (( واقعیات جاری را فدای ؛ منافع شخصی خودشان می کنند آن هم از رهگذر , فریب مخاطب و خواننده . ))


                  مثلا ؛ علی رغم اینکه خودشان هم می دانند و میبینند که سمت و سوی فلان موضوع و مسئله سیاسی چندان امیدوار کننده نبوده ؛ اما طی تمام این سالها ک, یک نفس مطلب می زنندو زده اندو خواهند زد که : موضوع را تمام شده بدانید و همه چیز ok هست و از این قبیل .
                  تنها دلیلی هم که برای چنین رویکردی به موضوعات دارند , همانا بحث ((تضاد منافع ))است که موضوع تازه ای هم در تاریخ بشریت نیست و ا ز زمان هابیل و قابیل گویا باب شده .

                  اما تمام موضوع در این است که این افراد در کدام زیر گروه هابیلی یان یا قابیلی یان جای می گیرند :
                  یعنی ایا واقعیت را فدای منافع شخصی شان می کنند , و به خاطر منفعت شخصی ی خودشان از هر روش و ترفندی برای غالب کردن و قالب کردن ! خودشان به مخاطب استفاده می کنند یا اینکه نه ؛ منفعت شخصی ی خودشان به کنار , واقعیت را چنانکه می بینند و در می یابند ؛ بازتاب می دهند .
                  ؟
                  نتیجه اینکه :
                  وقتی کسی از دریچه اقتصاد ( منافع شخصی و نه منافع ملی و عمومی ) به تئوریزه کردن تحولات سیاسی می پردازد , در حال انجام رفتاری پر خطر است که اول به دیگران ( مخاطبین کم اطلاع ) ضرر مادی می رساند و بعدتر هم ترکش های این رفتار زشت , کمانه می کند و به خودش ضرر می رساند ( حتی اگر ضرر و زیان مالی و مادی هم نرساند ؛ زخمی نثار قلب و روح فرد می کند که خاطره اش با هر لقمه ای که به دهان می بر د ؛ گلوگیر ؛ تازه می شود .)

                  ----------------------------------------------
                  به نظر من , در فضای فروم های اقتصادی ؛ همینقدر که به دیگری ضرر نرسانی , کافی است ؛ سود پیشکش ! ...چنانکه در عرصه ی زندگی هم ( در بسیار موارد ) همینقدر که کار بدی نکنیم کافی است ؛ انجام کار خوب پیشکش .

                  بعداتحریر :
                  این روزها فروم ها وفضای مجازی و رسانه های مکتوب و تصویری و ....همه و همه پر شده از خبر و ونظر پیرامون اینده ی مذاکرات و توافق :
                  در فروم های اقتصادی اما عده ای ( که قلیل نیستند !) از هرابزار و روشی برای کسب منافع مالی و پولی استفاده می برند :
                  عده ای از عکس و تصویر خوشنامی در آواتارشان استفاده می برند در حالیکه رفتار و بینش و منش و نظام باورشان ؛ هیچ دخل و تناسب و شباهتی به عکس آواتارشان ندارد ( مصداق بارز استفاده ابزاری است ؛ قدیم قران را بر سر نیزه می کردند حالا عکس شخصیت موجه و محبوبی را آواتار می کنند و دقیقا بر عکس منویات او عمل می کنند ؛ که اگر جز این می کردند , اشکالی البته نداشت )

                  عده ای دیگر , از اسامی ی غلط انداز که بیشتر صفت هستند تا اسم ] ان هم صفات تفضیلی استفاده می کنند ...عده ای مثل قاضی ای که اول حکم می دهد و بعد شواهد و مدارک را جور می کند , اول می بینند چه به نفع سبد سهام شان است ؛ و بر اساس آن نتیجه مذاکرات را موفق می دانند ( یا برعکس ) و در ادامه شروع می کنند به بمباران فروم ها با اخبار مثبت یا منفی ( با ارزش و بی ارزش از هر کس و هر کجا ) مسلسل وار تا به زعم خودشان بازار را گول بزنند و جو بدهند ...موفق هم نشده و نمی شوند .....

                  عده ای هم ؛ نشسته اند منتظر پای مانیتور تا همین که کسی پستی بر خلاف مصالح و منافع مالی شان زد , سریع ده تا پست در زیر آن پست جور و منتشر کنند تا آن پست و مطلبی که آزارشان می دهد را از صفحه اول و پیش چشم مخاطب بفرستند به صفحات غقب تر !

                  به خیال خودشان ؛ هیچ کس هم متوجه این کارشان نیست ..../:.rolleyessmileyani
                  اما با وجود تمام این کارهایی که می کنند ؛ باز فردا که می ایند و وضع بازار را می بینند ؛ می فهمند که وقت و انرژی ی خودشان را ضایع کرده اند :
                  پس ای کاش وقتی از دریچه اقتصاد به تحولات سیاسی و مذاکراتی نگاه می کنیم , دائم یک دستمان سکه های ته جیب مان را نشمارد و دست دیگرمان ، همزمان تایپ کند .... ( دستی به جیب خویش , دستی به جیب خلق )

                  با مهر و سپاس
                  ( نظرات شخصی و ای بسا اشتباه )
                  ((این مطلب مخاطب خاص ندارد ؛ مگر آنکه شما خود چنین برداشتی داشته باشید !))

                  ساعت 11.51 دقیقه قبل از ظهر !
                  [COLOR=#ff8c00][SIZE=3][B]تا بدانم همی که نادانم . . .[/B][/SIZE][/COLOR]

                  نظر

                  • حسام الدین
                    عضو فعال
                    • Aug 2014
                    • 335

                    #1194
                    پاسخ : نبض سیاست

                    در اصل توسط Nay پست شده است View Post
                    ناظر محترم جوابیه شما رو پاک کرد، اینجا دوباره میارم اگر گذرتون اینورا افتاد و سئوالی بود، در خدمتم




                    بنده هم تحقیق میکنم، هم مطالعه میکنم و هم تحلیل! حالا یا آبکی یا الکی یا دولکی، به نظرم از حاضر آماده خوری و کاسه گدایی دست گرفتن و چشم امید به دست آقامون داشته باشم و تقلید کردن بهتر باشه!

                    .
                    .
                    .
                    در ضمن

                    اوج سواد دلواپسان ما اینه که ولضآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآلین 4 انگشت کش میاد، نه 5 انگشت

                    و هر کس که این نداند، حقا که هیچی نمیداند و ما صراط المستقیم را میرویم، زیرا از 4 انگشت بالاتر، گم میشی!

                    جناب نی!
                    بنده اصلا قصد بحث با شما رو ندارم و پاسخ خودم رو در همان دوخط قبلی دادم. بحث امثال من با امثال شما هیچ فایده ای نداره. امثال شما از امثال من یک پیش فرضی در ذهن دارند که روند بحث رو خراب میکنه و معمولا با برچسب زنی امثال شما به امثال من شروع میشه؛ دلواپس و مقلد و .....
                    بحث من با شما مثل بحث مثلا یک مرغ با یک جیرجیرک هست؛ من میگم قدقد؛ شما میگی جیرجیر...!!

                    درضمن میزان درست مد در و ولضالین به اندازه شش انگشت هست برادر؛ این تحقیق کوچیکت هم ظاهرا درست نیست.
                    اون دفعه از دو خط اول، اعتبار تحلیلات رو فهمیدم، این دفعه از دو خط آخر....!!
                    بدرود
                    من بر این باورم كه عشق به یك شخص بزرگوار، بیش از هر چیز دیگر به انسان فروتنی می آموزد.

                    نظر

                    • Nay
                      Banned
                      • Aug 2014
                      • 641

                      #1195
                      پاسخ : نبض سیاست

                      در اصل توسط حسام الدین پست شده است View Post

                      جناب نی!
                      بنده اصلا قصد بحث با شما رو ندارم و پاسخ خودم رو در همان دوخط قبلی دادم. بحث امثال من با امثال شما هیچ فایده ای نداره. امثال شما از امثال من یک پیش فرضی در ذهن دارند که روند بحث رو خراب میکنه و معمولا با برچسب زنی امثال شما به امثال من شروع میشه؛ دلواپس و مقلد و .....
                      بحث من با شما مثل بحث مثلا یک مرغ با یک جیرجیرک هست؛ من میگم قدقد؛ شما میگی جیرجیر...!!

                      درضمن میزان درست مد در و ولضالین به اندازه شش انگشت هست برادر؛ این تحقیق کوچیکت هم ظاهرا درست نیست.
                      اون دفعه از دو خط اول، اعتبار تحلیلات رو فهمیدم، این دفعه از دو خط آخر....!!
                      بدرود

                      laughingsmiley

                      خیلی باحال بود

                      قدقد

                      دیدی گفتم میزان سواد شماها به همین چیزا ختم میشه، نهایت با پای راست بریم تو خلا مستحبه، استبرا و .........

                      به مدیریت جهادیت برس ... خوشم اومد اونقدر توجیه هستی که نه وقت خودت رو بگیری نه وقت من

                      عیسی به کیش خویش، موسی به کیش خویش، کفار هم که کیش کیش

                      نظر

                      • rio
                        عضو عادی
                        • Mar 2015
                        • 175

                        #1196
                        پاسخ : نبض سیاست

                        [QUOTE=حسام الدین;620332]
                        جناب نی!
                        بنده اصلا قصد بحث با شما رو ندارم و پاسخ خودم رو در همان دوخط قبلی دادم. بحث امثال من با امثال شما هیچ فایده ای نداره. امثال شما از امثال من یک پیش فرضی در ذهن دارند که روند بحث رو خراب میکنه و معمولا با برچسب زنی امثال شما به امثال من شروع میشه؛ دلواپس و مقلد و .....
                        بحث من با شما مثل بحث مثلا یک مرغ با یک جیرجیرک هست؛ من میگم قدقد؛ شما میگی جیرجیر...!!

                        سلام :

                        اتفاقا به نظر من بحث نه ! اما گفت و گوی شما با هم خیلی هم می تونه جذاب و آموزنده باشه ...البته با حفظ حریم حرمت ها و احترامات و باورها و اعتقادات شخصی ی طرف مقابل ....یعنی می شه هر اندشه ای رو به چالش کشید اما در عین حال با نقد محترمانه و مستدل و منصفانه و حتما حتما با (( مهربانی ))

                        فقط باید به این شرط اولیه ضروری هم توجه بشه که : هدف از گفت و گو ( متقاعد کردن ) نیست ، ( متقاعد شدن ) است .
                        یعنی اگر به همین عبارت ساده و مفید ، دقت بشه ؛ احتمالا , شما دو نفر یا هر دو نظام اندیشه ی متفاوتی , می تونند به هدف آگاه تر کردن خودشون و یا حداقل درک طرف مقابل ؛ مفاهمه و گفت و گو کنند . ..
                        ..کافیه مقابل هم نباشیم ...کنار هم بنشینیم و دوستانه .....
                        [COLOR=#ff8c00][SIZE=3][B]تا بدانم همی که نادانم . . .[/B][/SIZE][/COLOR]

                        نظر

                        • حسام الدین
                          عضو فعال
                          • Aug 2014
                          • 335

                          #1197
                          پاسخ : نبض سیاست

                          در اصل توسط Nay پست شده است View Post
                          laughingsmiley

                          خیلی باحال بود

                          قدقد

                          دیدی گفتم میزان سواد شماها به همین چیزا ختم میشه، نهایت با پای راست بریم تو خلا مستحبه، استبرا و .........

                          به مدیریت جهادیت برس ... خوشم اومد اونقدر توجیه هستی که نه وقت خودت رو بگیری نه وقت من

                          عیسی به کیش خویش، موسی به کیش خویش، کفار هم که کیش کیش
                          [QUOTE=rio;620349]
                          در اصل توسط حسام الدین پست شده است View Post



                          سلام :

                          اتفاقا به نظر من بحث نه ! اما گفت و گوی شما با هم خیلی هم می تونه جذاب و آموزنده باشه ...البته با حفظ حریم حرمت ها و احترامات و باورها و اعتقادات شخصی ی طرف مقابل ....یعنی می شه هر اندشه ای رو به چالش کشید اما در عین حال با نقد محترمانه و مستدل و منصفانه و حتما حتما با (( مهربانی ))

                          فقط باید به این شرط اولیه ضروری هم توجه بشه که : هدف از گفت و گو ( متقاعد کردن ) نیست ، ( متقاعد شدن ) است .
                          یعنی اگر به همین عبارت ساده و مفید ، دقت بشه ؛ احتمالا , شما دو نفر یا هر دو نظام اندیشه ی متفاوتی , می تونند به هدف آگاه تر کردن خودشون و یا حداقل درک طرف مقابل ؛ مفاهمه و گفت و گو کنند . ..
                          ..کافیه مقابل هم نباشیم ...کنار هم بنشینیم و دوستانه .....

                          احسنت جناب ریو. ممنون از اینکه لب کلام رو گفتید.
                          منتهی تا زمانی که برخی فقط به «قدقد» دیگران گیر میدهند و «جیرجیرهای» خودشون رو نمیبینند، عملا فرمایشات شما نشدنی است. کافیه سری به تاپیک اخبار بزنید و ببینید دو گروه فقط در پی ضایع کردن همدیگه هستند. اصلا یه چیزایی میزنن و مینویسن که خدایی بعضا فکر میکنم سن اینها زیر 10 سال هست و یا سن مخاطبان اخبارشون رو زیر 10 سال فرض میکنن.
                          باز هم ممنون از تذکر بجایی که دادید.
                          من بر این باورم كه عشق به یك شخص بزرگوار، بیش از هر چیز دیگر به انسان فروتنی می آموزد.

                          نظر

                          • daylaq
                            عضو عادی
                            • Jul 2013
                            • 292

                            #1198
                            پاسخ : نبض سیاست

                            در بحث و گفتگو حتماً آوردن ادلّه و استدلالهای منطقی لازم است. حال اگر یک طرف کم آورد و نتوانست طرف رو اغنا کنه یا باید شکست رو بپذیره یا اگر در مسند قدرت باشه میتونه طرف رو ساکت کنه تا دیگران(عموم مردم) به ناصواب بودن گفته های او پی نبرند!
                            ریشه اعتقاد از آنجا خشک می شود که بخواهند تحمیلش کنند. برتولد برشت

                            نظر

                            • Metalman
                              عضو عادی
                              • Jul 2025
                              • 98

                              #1199
                              پاسخ : نبض سیاست

                              در اصل توسط shahram99 پست شده است
                              تحلیل بنده را پذیرا باشید هرچند که به مذاق دوستان سهامدار خوش نیاید.این فقط صرفا نظر من هست و در این مملکت دموکراتیک با رهبری آغا اجازه دارم نظرم را بنویسم و اگر فردی به من حمله کرد با کلت شاه کش که در جیبم قایم کردم با لحنی کاملا دموکراتیک با او سخن خواهم گفت!
                              اما نظر بنده:
                              متاسفانه نظام مقدس اعتقاد دارد می شود از ابر قدرت جهان امتیاز گرفت. اما واقعیت چیز دیگری است.اگر قرار بر امتیاز دهی بود که ابر قدرت نمی شد.پس تا آخرین لحظه دو طرف توافق نمی کنند.اما توافق حتما انجام می شود.چون نظام مقدس شدیدا به آن احتیاج دارد.زمان توافق را آمریکا تعیین خواهد کرد و نه ایران.پس اوباما تا چه تاریخی مجاز به توافق است؟این مطلب را بخوانید همه چیز دست شما می آید.در نزدیکای این تاریخ بدنبال توافق باشید. والسلام.


                              7:10 رويترز: ضرب‌الاجل واقعي مذاکرات 18 تير است
                              فارس/ ديپلمات‌هاي غربي مي‌گويند از نظر آن‌ها روز 18 تير، يعني زماني که کاخ سفيد مهلت دارد نسخه‌اي از توافق را به کنگره ارائه دهد، ضرب‌الاجل واقعي مذاکرات هسته‌اي با ايران است. سه روز مانده به ضرب‌الاجل مذاکرات هسته‌اي ايران و گروه موسوم به 1+5، خبرگزاري رويترز در گزارشي از باقي بودن اختلافات عمده ميان طرفين خبر داده و به نقل از ديپلمات‌ها نوشته است که انتظار مي‌رود مذاکره‌کنندگان اين هفته روزهاي سختي را پيش رو داشته باشند.

                              اگر توافق بشود یعنی یا از توافق لوزان غربی ها باید کوتاه بیایند یا از خط قرمز اقای خامنه ای ایرانی ها...
                              احتمال این هست که در یک حالت خوشبینانه برای اینکه نه سیخ بسوزد و نه کباب یک بیانیه ای در پایان مذاکرات خوانده شود و چون اقای خامنهای گفته روز توافق باید تحریم ها لغو شوند و این کار عملا شدنی نیست و پروسه زمانبری هست، صبر کنند تا مقدمات کار فراهم شود بعد همزمان با رفع تحریم ها سندی هم امضا شود. اما اینکه بخواهند بروند سازمان ملل یعنی اینکه مسئله جمع می شود اما همچنان استخوان لای زخم مرور زمان را خواهد دید. قطعنامه 598 جنگ هنوز روی هواست.


                              لازم است توضیح داده شود اگر همین امروز هم توافق امضا شود که با فرض های بالا بعید است حداقل تا قطعی شدن کار یک ماه در کنگره معطل خواهد شد و اگر تا 18 تمدید شود که دو ماه باید منتظر جدال کنگره با کاخ سفید باشیم. دلواپسان داخلی هم البته کمی فیتله را پایین کشیده اند دوباره صدایشان بلند می شود.


                              در تحلیل اخری که زدم به دوستان گفتم تا زمانی که توافق قطعی نشده بخاطر این که شاخص زیر خط روند هست هر خبر مثبتی که شنیدند فرصت فروش هست. الان هم باز بعضی ها جبهه نگیرید. صبر کنید روند نزولی که شکست یک کم گرون تر بخرید اما حداقل با اطمینان بخرید. الان نشینید توی صف که روز سوم بخرید روز چهارم هم صف فروش...


                              سال نود گفتم ایران امریکا در پی گفتگو هستند همین بچه های بورس میگفتند توهم زدی.بعد که گفتگو شروع شد گفتن تیم احمدی نژادی داره زمان میخره تا پیشرفت ها اتمی بیشتره بشه و حرف ایران به کرسی بشینه نگو داره طرف غربی داشته زمان می خریده تا تحریم ها اثر کنند( طرف میگه کارخونه را تبدیل کردم به باغ رستوان اینقدر اوضاع خرابه کسی رستوران هم نمییاد) الان که تحریم ها اثر کرده اقای روحانی میگه اب خوردن هم با تحریم مرتبطه تازه می فهمیم کارشناس اسرائیلی معنی حرفش چی بود که میگفت هیچ کس به اندازه احمدی نژاد به اسرائیل خدمت نکرد.
                              یهودی با هلوکاست بعد جنگ جهانی کلی مظلوم نمایی کردن و صاحب کشور شدن و دنیا داشت یادش میرفت احمدی نزاد دوباره نوار را گذاشت از اول بعد ها اگر تاریخ نویس منصفی پیدا بشه خواهد نوشت که ریط و رطوبت اینها با خارجی ها چی بوده واقعا بازی خوردن یا بازگرهای حرفه ای بودن...
                              یونان امروز بحث همپرسی داشتن برای باز پرداخت یک قسط یک میلیارد دلاری بعد 150 میلیارد دلار پول این کشور توی دنیا روی هواست و ما داریم شعار اقتصادی مقاومتی میدیم با طعم نرمش قهرمانانه و کسی هم سراغ از 700 میلیارد دلار حیف و میل شده نمی گیره...
                              آقای رفسنجانی دوتا اشتباه خیلی یزرگ کرد یکبار خاتمی اومد بالا با دوقطبی کردن جامعه و بار دوم اومد درستش کنه احمدی نژاد اومد بالا این ها فکر میکردن یکدوره که یک تندرو بیاد بالا مردم چشمشون میترسه قطار بر میگرده روی ریل خودشون اتفاقا قطار اینطرف که نیامد هیچ رفت و خورد توی دیوار...
                              اون هایی که دوز بازی بلدند می دو نند دو دوزه شدن یعنی چی و الان جمهوری اسلامی اینجوری شده...
                              حرف غرب را قبول کنه باید تا آخرش هی قبول کنه و الا اتوماتیک تحریم ها بر میگردن به هر بهانه ی من دراوردی غربی ها...
                              قبول نکنه دولت روحانی که به قول خودش مشکل اب خوردن داره حداقل تا دم سقوط و استعفا پیش میره و ان در وضعی که یک خزانه خالی در دست است و سوریه از دست رفته است و داعش بیخ گوش است و اختلاف داخلی در اوج است مردم گرسنه است و بیکاری در اوج است و الی اخر...
                              فکر نکنید دارم موج منفی میدم توافق بشه یا نشه مشکلات ما خیلی ریشه های عمیقی دارند ریشه ای به عمق نفت!!

                              نظر

                              • Nay
                                Banned
                                • Aug 2014
                                • 641

                                #1200
                                پاسخ : نبض سیاست

                                در اصل توسط Metalman پست شده است View Post
                                اگر توافق بشود یعنی یا از توافق لوزان غربی ها باید کوتاه بیایند یا از خط قرمز اقای خامنه ای ایرانی ها...
                                احتمال این هست که در یک حالت خوشبینانه برای اینکه نه سیخ بسوزد و نه کباب یک بیانیه ای در پایان مذاکرات خوانده شود و چون اقای خامنهای گفته روز توافق باید تحریم ها لغو شوند و این کار عملا شدنی نیست و پروسه زمانبری هست، صبر کنند تا مقدمات کار فراهم شود بعد همزمان با رفع تحریم ها سندی هم امضا شود. اما اینکه بخواهند بروند سازمان ملل یعنی اینکه مسئله جمع می شود اما همچنان استخوان لای زخم مرور زمان را خواهد دید. قطعنامه 598 جنگ هنوز روی هواست.


                                لازم است توضیح داده شود اگر همین امروز هم توافق امضا شود که با فرض های بالا بعید است حداقل تا قطعی شدن کار یک ماه در کنگره معطل خواهد شد و اگر تا 18 تمدید شود که دو ماه باید منتظر جدال کنگره با کاخ سفید باشیم. دلواپسان داخلی هم البته کمی فیتله را پایین کشیده اند دوباره صدایشان بلند می شود.


                                در تحلیل اخری که زدم به دوستان گفتم تا زمانی که توافق قطعی نشده بخاطر این که شاخص زیر خط روند هست هر خبر مثبتی که شنیدند فرصت فروش هست. الان هم باز بعضی ها جبهه نگیرید. صبر کنید روند نزولی که شکست یک کم گرون تر بخرید اما حداقل با اطمینان بخرید. الان نشینید توی صف که روز سوم بخرید روز چهارم هم صف فروش...


                                سال نود گفتم ایران امریکا در پی گفتگو هستند همین بچه های بورس میگفتند توهم زدی.بعد که گفتگو شروع شد گفتن تیم احمدی نژادی داره زمان میخره تا پیشرفت ها اتمی بیشتره بشه و حرف ایران به کرسی بشینه نگو داره طرف غربی داشته زمان می خریده تا تحریم ها اثر کنند( طرف میگه کارخونه را تبدیل کردم به باغ رستوان اینقدر اوضاع خرابه کسی رستوران هم نمییاد) الان که تحریم ها اثر کرده اقای روحانی میگه اب خوردن هم با تحریم مرتبطه تازه می فهمیم کارشناس اسرائیلی معنی حرفش چی بود که میگفت هیچ کس به اندازه احمدی نژاد به اسرائیل خدمت نکرد.
                                یهودی با هلوکاست بعد جنگ جهانی کلی مظلوم نمایی کردن و صاحب کشور شدن و دنیا داشت یادش میرفت احمدی نزاد دوباره نوار را گذاشت از اول بعد ها اگر تاریخ نویس منصفی پیدا بشه خواهد نوشت که ریط و رطوبت اینها با خارجی ها چی بوده واقعا بازی خوردن یا بازگرهای حرفه ای بودن...
                                یونان امروز بحث همپرسی داشتن برای باز پرداخت یک قسط یک میلیارد دلاری بعد 150 میلیارد دلار پول این کشور توی دنیا روی هواست و ما داریم شعار اقتصادی مقاومتی میدیم با طعم نرمش قهرمانانه و کسی هم سراغ از 700 میلیارد دلار حیف و میل شده نمی گیره...
                                آقای رفسنجانی دوتا اشتباه خیلی یزرگ کرد یکبار خاتمی اومد بالا با دوقطبی کردن جامعه و بار دوم اومد درستش کنه احمدی نژاد اومد بالا این ها فکر میکردن یکدوره که یک تندرو بیاد بالا مردم چشمشون میترسه قطار بر میگرده روی ریل خودشون اتفاقا قطار اینطرف که نیامد هیچ رفت و خورد توی دیوار...
                                اون هایی که دوز بازی بلدند می دو نند دو دوزه شدن یعنی چی و الان جمهوری اسلامی اینجوری شده...
                                حرف غرب را قبول کنه باید تا آخرش هی قبول کنه و الا اتوماتیک تحریم ها بر میگردن به هر بهانه ی من دراوردی غربی ها...
                                قبول نکنه دولت روحانی که به قول خودش مشکل اب خوردن داره حداقل تا دم سقوط و استعفا پیش میره و ان در وضعی که یک خزانه خالی در دست است و سوریه از دست رفته است و داعش بیخ گوش است و اختلاف داخلی در اوج است مردم گرسنه است و بیکاری در اوج است و الی اخر...
                                فکر نکنید دارم موج منفی میدم توافق بشه یا نشه مشکلات ما خیلی ریشه های عمیقی دارند ریشه ای به عمق نفت!!
                                سلام جناب متالمن

                                خیر مقدم به این تاپیک سوت و کور

                                امید است که با تحلیل های ناب خود، ما را مستفیض فرمایید

                                اجازه بدید جواب شبهه خیانت پیشگی یا بلاهت احمدی نژاد رو با یک مثال بسیار ساده و در عین حال سند بسیار محکم بدهم که مو لا درزش نمیره

                                ابتدا یه فلاش بک کوچیک میزنم و نقل قول از یک دوست، چون زمان مطرح شدن احمدی نژاد در شهرداری و نامزدیش ، بنده ایران نبودم و اصولاً تا سال 88، اصلا تو باغ نبودم، وقتی توی 88 اون افتضاح و خیانت و جنایت و کودتا صورت گرفت، بنده بعد از 6 ما دیپرشن، به خودم آمدم و شروع کردم به مطالعه، تحقیق و تفسیر و تحلیل و این سخنان امروزم، ماحصل این 5-6 سال اخیره با تلاش بی وقفه، برای رسیدن به حقایق


                                دوستی داشتم که جز ستاد انتخاباتی اون دوره بود و تعریف میکرد که تو ثبت احوال، 5 میلیون جلد شناسنامه گم شد، بعد از کارهای تبلیغاتی ای که برای احمدی نژاد تو دوره شهردار بودنش میکردن میگفت و بعد هم قضیه شب نامه ها، صندوق های سیار به اندازه صندوق های ثابت و دست آخر هم که دیدیدم، چرت 2 ساعته شیخ مهدی و آغاز دوره جدیدی در سیاست کشور با عنوان قطب سوم

                                احمدی نژاد بدون شک، محصول تفکر خاصی بود که پدر معنوی اش را، مصباح یزدی مینامند، اما من به این حرفها کاری ندارم و به قدرت گرفتن سپاه هم که شدت گرفت با آمدن این معجزه هزاره سوم هم کار ندارم

                                با این کار دارم که، شما هر چقدر هم احمق باشید و سفیه، در فانکشن های طبیعی و ذاتی، اصولی تعریف شده که فقط با عدم کار کرد مغز در صورت بیماری یا حادثه و یا تحریک و دست کاری ممکنه آن فانکشن ها مختل شوند، چون نظم اندام بدن، یک نظم ذاتی و ژنتیکه...

                                بنابراین، یک بوردر لاین، یک بیمار مبتلا به سندرم داون، یک فرد بای پولار پارانویید و یا یک فرد اوتیستیک و اسکیزو فرن، بعنوان تیپ های شناخته شده بیماری های روانی رایج، در اوج استیصال و ناتوانیشون، هنوز قادرند فانکشن های اولیه خوردن، قضای حاجت، تناسل و حتی تا حدی، خلق کردن و آموزش دیدن رو، داشته باشند!

                                این مثال رو از این جهت زدم تا بگم، ما با سطوح اولیه هوشی سر و کار داریم و میخواهیم اهمیت دانش آموزی و تجربه و سواد رو بررسی کنیم!

                                بنابراین، یک انسان بی تربیت (پرورش نیافته) اگر در یک جمعیتی رها بشه، یعنی کاری به کارش نداشته باشند و ضریب هوشی اش هم پایین ترین باشه، مثلاً بوردر لاین با یا مونگول، با ضریب هوشی زیر 70، با سعی و خطا، با همون هوش اندک، اشتباهاتی رو که میکنه، تصحیح میکنه تا ملکه ذهن میشه و دیگه اون خطا رو انجام نمیده...

                                یعنی، آموزش پذیری داره، تجربه میکنه و به حافظه بلند مدت میسپره، تا در تنازع بقا، باقی بمونه و ادامه حیات بده، در غیر اینصورت، از دور خارج میشه و میمیره... این اصل حب نفسه که انسان رو به ادامه حیات وا میداره... بنابراین، یک فردی که دارای دیپرشن یا انگزایتی مفرط هست، بخاطر اختلال در همین فانکشن های اولیه، روی میاره به رفتارهای آنتی سوشال و در نهایت یا خودکشی میکنه، یا دیگران را آزار میده و الخ

                                خلاصه تر اینکه، یک فرد کلاس اولی، خطاهای کلاس اولی میکنه، یک فرد دبیرستانی رو ازش خطاهای در سطح دبیرستان باید داشت و یک استاد دانشگاه که اصولاً جایزالخطا مینامیم انسان را، در حد یک استاد دانشگاه، مجازه که خطایی بکنه (نه در حد اون مددی دانشگاه قزوین که با دختره گرفتنش ها)


                                بعد ما از یک رییس جمهور چه انتظاری داریم؟

                                ما قتل عمد داریم و قتل غیر عمد

                                تکلیف قتل غیر عمد مشخصه، اما قتل عمدی داریم که توی یک جنون آنی حادث میشه و پشیمانی قاتل بلافاصله پس از ارتکاب جرم، قتل عمدی داریم که برنامه ریزی شده است، بدون حتی ذره ای ترحم، مثل مزدوران و شر خران، یا اونهایی که اسید پاشی میکنند!

                                حالا گناه آقای احمدی نژاد تو کدام دسته میگنجه؟

                                سند

                                به نظر من، حتی اگر شما یک فعلِ ناصواب و خیانت آمیز از یک فردِ موجه و دارای وجهه اجتماعی بگیرید، برای محکوم کردن و به مجازات رسوندنش کافیه!

                                حالا یکی به من بگه، انحلال سازمان برنامه و بودجه، قتل غیر عمد بوده، جنون آنی، یا اسیدپاشی؟

                                قضاوت با خودتون، اما در خیانت آمیز بودن اقدامات این کوتوله سیاسی به اعتماد ملت و حتی بالادستی هاش، بنده ذره ای تردید ندارم!

                                نکته اینجاست، نه تنها پای ایشون گیره در دادگاه عدالت اجتماعی ملت، بلکه تمامی حامیانشان در خیانت های ایشان مقصرند و مستوجب عقوبت، من جمله معرفی کنندگان، رای دهندگان، حمایت کنندگان نظر باز و مدعی بصیرت و حتی مبلغانی که نتایج کارهاش رو دیدند، اما دم بر نیاوردند و سکوت اختیار کردند...

                                هاشمی، روحانیت رو مقصر میدونه

                                آخه، روحانیت باید در تشخیص صلاحیت یک فرد برای احراز پست به این مهمی دچار خطا بشه؟

                                پس این رد صلاحیت دیدگان اگر رییس جمهور میشدند که باید دودمانمان به باد میرفت که

                                این آدم صالحه و تایید صلاحیت شدهه، حمایت شدهه، نظرش به نظر آقاش نزدیک بوده، این نظر کرده امام زمان و بیننده هاله نور!!!!!!!!

                                واقعاً روحانیت به پیشگاه دادگاه ملت، چه جواب درخوری میخواد بده با سکوت به خطاهای مکرر و فاحش این ندیده به خود نوع بشر، معجزه هزاره سوم (محبوبِ فاطمه رجبی)

                                اینجاست که بنده با ضرس قاطع میگویم که، ایشان خائن بوده اند، نه نادان، و اینکه حامی بین المللی هم داشته اند یا خیر، هنوز روشن نیست، شاید 56 سال دیگه که اسناد سی آی ای از طبقه بندی خارج شد، بفهمیم با جورج بوش، خواهرزاده برادرزاده بوده، آخه جفتشون کوتوله و بد هیبت و کریه المنظر و منفورالعموم بودند، شاید البته، شاید

                                واقعاً اف بر تمامی مسئولینی که از این آدم شایسته تر برای احراز پست ریاست جمهوری ندیدند

                                قحط الرجاله آخه، کل بضاعت سیاسی ما وقتی بشه این فرد خائن، انتظار داشتید که کاپ اخلاق و قهرمانی رو توامان بدهند به ما

                                معلومه که مرد عمل نبود و برای نابودی آمده بود. آثارش که این رو تایید میکنه، نکنه 8 سال دیگه باید بهش فرصت میدادند تا کل دنیا رو گند بر داره؟


                                توضیح:

                                انحلال سازمان برنامه و بودجه کشوری در نظام اداری و مدیریتی، درست مثل از کار افتادن فانکشن اولیه آدمی، مثل صعب بلع، احتباس ادرار، از کار افتادن کلیه ها و تنگی نفس، کشنده و نابود گره که اگر اورژانسی رسیدگی نشه، بیمار بزودی دار فانی را وداع میگه

                                مثل خزانه بدون در، که هر کی از راه رسید، میتوه خالیش کنه

                                که کردند

                                از صندوق ذخیره ارزی و صندوق ملی کسی خبری داره؟

                                700-800 میلیارد درآمد 8 سال، پیش کش


                                موفق باشید

                                (نی)

                                نظر

                                در حال کار...
                                X