گزیده های شعر و شاعری

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • آمن خادمی
    مدیر
    • Jan 2011
    • 5243

    #286
    راستی روسپی!
    از خودت پرسیدی چرا اگر در سرزمین من و تو،
    زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیاورد رگ غیرت اربابان بیرون می زند
    اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد و یا شوهر زندانی اش آزاد شود این «ایثار» است !

    مگر هردو از یک تن نیست؟

    بفروش ! تنت را حراج کن…
    من در دیارم کسانی را دیدم که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان،
    شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن می فروشی نه از دین.


    (( فریدون فرخزاد))
    to continue, please follow me on my page

    نظر

    • ناهید
      عضو فعال
      • Dec 2010
      • 1419

      #287
      یا رب.............

      شادی را به کسانی هدیه می کنم که آن را از من گرفتند

      عشقم را بین کسانی تقسیم میکنم که دلم را شکستند
      ...
      دعایم را نثار کسانی میکنم که نفرینم کردند

      محبتم را به کسانی می دهم که به دلم زخم نهادند

      ...می خواهم برغم تبرها ؛درخت شوم

      میخواهم بر روی پاهایم بایستم تا آسمان شانه هایم را لمس کند

      می خواهم بخندم چون که هنوز تو با منی

      خدایا عاشقت هستم

      مرا تنها مگذار............!
      حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
      خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
      خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

      نظر

      • ناهید
        عضو فعال
        • Dec 2010
        • 1419

        #288
        دیوانه نمی گوید دوستت دارم
        دیوانه می رود تمام دوست داشتن را
        به هر جان کندنی
        جمع می ...کند از هر دری
        می زند زیر بغل
        ...می ریزد پای کسی که
        قرار نیست بفهمد دوستش دارد....
        و شاید اگر هم بفهمد لایق ان دوست داشتن نباشد
        میدانی این روزها من دانسته عجیب شبیه ان دیوانه شده ام..
        حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
        خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
        خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

        نظر

        • ناهید
          عضو فعال
          • Dec 2010
          • 1419

          #289
          خدایا ... اگر علم بهتر از ثروت است ؟!

          پس چرا سرنوشتمان را رقم زدی نه قلم .. ؟!
          حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
          خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
          خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

          نظر

          • ناهید
            عضو فعال
            • Dec 2010
            • 1419

            #290
            تو میروی و من فقط نگاهت میکنم
            تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم !!!!!!!
            بی تو، یک عمر فرصت برای گریستن دارم
            اما برای تماشای تو،
            همین یک لحظه باقی است
            ...و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم
            حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
            خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
            خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

            نظر

            • Captain Nemo
              مدیر
              • Dec 2010
              • 2933

              #291
              می نوش که عمر جاودانی این است
              خود حاصل از ایام جوانی این است
              هنگام گل و باده و یاران سر مست
              خوش باش دمی که زندگانی این است
              یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
              دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

              شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
              مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

              نظر

              • Captain Nemo
                مدیر
                • Dec 2010
                • 2933

                #292
                پيش از من و تو ليل و نهاري بودست
                گردنده فلك نيز به كاري بودست
                هر جا كه قدم نهي تو بر روي زمين
                آن مردمك چشم نگاري بودست
                یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                نظر

                • Captain Nemo
                  مدیر
                  • Dec 2010
                  • 2933

                  #293
                  گویند بهشت و حورعین خواهد بود
                  آنجا می ناب و انگبین خواهد بود.
                  گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک
                  چون عاقبت کار همین خواهد بود

                  گویند بهشت و حور و کوثر باشد
                  جوی می و شیر و شهد و شکر باشد
                  پر کن قدح باده و بر دستم نه
                  نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد

                  گویند هر آن کسان که با پرهیزند
                  زانسان که بمیرند چنان برخیزند
                  ما با می و معشوقه از آنیم مدام
                  باشد که به حشرمان چنان انگیزند


                  خیام اگر ز باده مستی خوش باش
                  با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
                  چون عاقبت کار جهان نیستی است
                  انگار که نیستی چو هستی خوش باش

                  از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
                  فردا که نیامده ست فریاد مکن
                  برنامده و گذشته بنیاد مکن
                  حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

                  می خور که ز دل کثرت و قلت ببرد
                  و اندیشه هفتاد و دو ملت ببرد
                  پرهیز مکن ز کیمیایی که از او
                  یک جرعه خوری هزار علت ببرد
                  یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                  دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                  شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                  مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                  نظر

                  • Captain Nemo
                    مدیر
                    • Dec 2010
                    • 2933

                    #294
                    هرگز دل من ز علم محروم نشد
                    کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
                    هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
                    معلومم شد که هیچ معلوم نشد
                    یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                    دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                    شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                    مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                    نظر

                    • Captain Nemo
                      مدیر
                      • Dec 2010
                      • 2933

                      #295
                      هر ذره كه در خاك زميني بوده است
                      پيش از من و تو تاج و نگيني بوده است
                      گرد از رخ نازنين به آزرم فشان
                      كانهم رخ خوب نازنيني بوده است
                      یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                      دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                      شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                      مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                      نظر

                      • Captain Nemo
                        مدیر
                        • Dec 2010
                        • 2933

                        #296
                        از دي كه گذشت هيچ از او ياد مكن

                        فردا كه نيامدست فرياد مكن

                        برنامده و گذشته بنياد مكن

                        حالي خوش باش و عمر بر باد مكن
                        یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                        دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                        شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                        مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                        نظر

                        • Captain Nemo
                          مدیر
                          • Dec 2010
                          • 2933

                          #297
                          قومی متفکرند اندر ره دین
                          قومي به گمان فتاده در راه يقين
                          ميترسم از آنكه بانگ آيد روزي
                          كي بيخبران راه نه آن است و نه اين
                          یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                          دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                          شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                          مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                          نظر

                          • Captain Nemo
                            مدیر
                            • Dec 2010
                            • 2933

                            #298
                            نيكي و بدي كه در نهاد بشر است
                            شادي و غمي كه در قضا و قدر است
                            با چرخ مكن حواله كاندر ره عقل
                            چرخ از تو هزار بار بيچاره تر است
                            یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                            دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                            شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                            مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                            نظر

                            • Captain Nemo
                              مدیر
                              • Dec 2010
                              • 2933

                              #299
                              گر مي نخوري طعنه مزن مستان را
                              بنياد مكن تو حيله و دستان را
                              تو غره بدان مشو كه مي مي نخوري
                              صد لقمه خوري كه مي غلام است آنرا
                              یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                              دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                              شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                              مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                              نظر

                              • Captain Nemo
                                مدیر
                                • Dec 2010
                                • 2933

                                #300
                                مي خور كه فلك بهر هلاك من و تو،
                                قصدي دارد بجان پاك من و تو؛
                                در سبزه نشين و مي روشن ميخور،
                                كاين سبزه بسي دمد ز خاك من و تو!
                                یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                                دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                                شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                                مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                                نظر

                                در حال کار...
                                X