نبض سیاست

[Inspired]

پاسخ : نبض سیاست

درود جناب فانوس
البته بعد از آن بحران اقتصادی 2008 زمزمه های جدایی انگلیس از حوزه ی یورو شنیده می شد
ولی شما درست می فرمایید
و اخیرا بحث تروریسم هم کاتالیزوری شد برای جدایی سریعتر
ومن بر عکس جناب Inspired معتقدم در دراز مدت(استراتزیکی و نه تاکتیکی) کاملا به نفع انگلیس (نه بریتانیا) خواهد بود

کلا کلاس انگلیس نسبت به تمام اروپا فرق می کند
خود فرانسه قرن 18 و انقلاب کبیر فرانسه منشا گرفته از انگلیس است
یعنی دانشمندان و فلاسفه ایی مانند ولتر و مونتسکیو بعد دیدن انگلیس و شگفت زده شدنشان از ان همه پیشرفت مدنیت و قدرت جمهوری (مردم)به فرانسه برگشته و اصلاحچی شدند
و در اینجا باز قدرت مردم را در این انتخابات دیدیم



.

سلام جناب باران

ما از نقص سیستمی سخن گفتیم و نقش انسانی

اگر سیستمی اونقدر هوشمنده که هیچ نقصی نداره و کاملترینه، چرا باید راه های نفوذش رو با این همه لایحه و قانون ببنده؟

و اگر سیستمی اونقدر بدوی و وحشیانه است، حق نداره سوراخ سنبه هاش رو ببنده و جلوی آزادی گردش اطلاعات و ... بگیره؟

آندرس برینگ بریویک (به نروژی: Anders Behring Breivik) (زادهٔ ۱۳ فوریه ۱۹۷۹ در اسلو) عامل حملات نروژ در سال ۲۰۱۱ است. بریویک در ۲۲ ژوئیه۲۰۱۱ ابتدا یک خودروی بمبگذاری شده در نزدیکی ادارات اسلو منفجر کرد که منجر به کشته شدن ۷ نفر گردید و سپس به جزیرهٔ اوتوئیا محل برگزاری اردوی هواداران حزب کارگر نروژ رفت و در یک تیراندازی گسترده ۶۹ تن از شرکتکنندگان را اکثراً نوجوان بودند به قتل رساند. او عقایدصهیونیستی، ضد جامعهٔ چندفرهنگی، مسلمانان و راست افراطی خود را در یک بیانیهٔ ۱۵۱۶ صفحهای تحت نام مستعار اندرو برویک در روز انجام حمله منتشر کرد. مجموعاً در جریان این دو حمله ۷۷ نفر جان خود را از دست دادند.^[۱][۲]
آندرس برویک به پلیس گفتهاست، قصد داشته باراک اوباما را در زمانی که در حال دریافت جایزه صلح نوبل بوده ترور کند.
به گزارش روزنامه تلگراف، بریویک به پلیس نروژ گفتهاست قصد داشته خودرویی پر از مواد منفجره را به سمت تالار شهر اسلو ببرد و در هنگام دریافت جایزه صلح نوبل از سوی اوباما آن را منفجر کند. البته برویک گفته که حمله او به اوباما تنها میتوانست جنبه «نمادین» داشته باشد، چرا که او میدانست که نیروهای امنیتی حاضر در این اجلاس از نزدیک شدن خودروی او به این مراسم جلوگیری می کردند. وی افزود اگر موفق به انجام این کار نمادین میشد، میتوانست به بهترین نحو پیام مبارزه با اسلام خود را به میلیونها نفری که در آن لحظه مراسم را از تلویزیون میدیدند، منتقل کند. بریویک پیش از این به پلیس گفته بود به نظر وی، حمله تروریستی شهر اسلو که ۷۷ کشته بر جای گذاشت، اقدامی بود که برای هشدار به نروژیها در مورد خطر ترویج اسلام ضروری بود.

چطور برای یکی بستن سوراخ، حسنه اما همون ترفند برای دیگری، ضعف؟ فرهنگمون رو صادر کنیم، اما جلوی ضد فرهنگمون رو بگیریم؟

شما به این پارادوکس چی میگید؟


در مورد آینده انگلیس هم فعلاً نظری نمیشه داد، چون قضیه زمان بره، اما درست مثل پدری میمونه که سالها سر بچه هاش رو با قصه های دروغین، گول مالیده و حالا که دروغش برملا شده، مطمئناً از اعتبار سابق برخوردار نیست!

فقط آینده معلوم میکنه این تصمیم مردمش درست بوده یا خیر!

به نظرتون ولتر و مونتسکیو، اگر ژاپن امروزی رو ببینند، چه خواهند گفت؟

اصلا چرا مدتیه که کتاب های خود-سازی غربی، بیشتر الهام گرفته از فلسفه شرق شده تا یونان و اروپای سده 18-19

مگه انگلیس، همین الان در قیاس با آمریکا یک دهات نیست؟ در حالیکه 150 سال پیش، داشت ارتش میفرستاد به کمک قوای فدراتیو تو جنگ داخلی علیه متحدان!

استرالیا چطور که شاخص توسعه یافتگیش بعد از همین نروژ، تو دنیا دومه!

[B A R A N]

پاسخ : نبض سیاست

حزب آزادی کردستان: نبرد را به حیاط خلوت ایران می بریم

۲۳ تير ۱۳۹۵

یک فرمانده ارشد گروه تروریستی موسوم به «حزب آزادی کردستان» اعلام کرد که از عربستان درخواست کمک کرده است.

به گزارش نوُ مدیای لبنان به نقل از آرا نیوز، پایگاه خبری نزدیک به کردهای سوریه، حسین یزدان پناه، فرمانده شاخه نظامی، گروه تروریستی موسوم به حزب آزادی کردستان «از جامعه بین الملل، به ویژه عربستان سعودی» خواسته است تا به مبارزات مسلحانه آنها در ایران کمک کنند.

این گروهک تروریستی که مسئولیت حمله چند روز پیش به کاروان حشمت الله فلاحت پیشه، نماینده اسلام آباد غرب، را که منجر به شهادت دو تن از هموطنانمان شد را به عهده گرفته است، مدعی شده می تواند جلوی دخالت ایران در منطقه را بگیرد.

یزدان پناه گفته ما می توانیم نبرد را به حیاط خلوت ایران ببریم و به این ترتیب آنها را مشغول مسائل داخلیشان کنیم.


.

["Midas"]

پاسخ : نبض سیاست

خبر رسید عده ای از هموطنانمان به مناسبت سالگرد برجام به صورت خودجوش به صفحه ی دختر اوباما حمله ور شده و انواع توهین های جنسی، نژادپرستانه و ... را نثارش کرده اند..

[Inspired]

پاسخ : نبض سیاست

یک خبر داغ

این لینک: http://sharghdaily.ir/News/97320/%D8...A7%D8%B3%D8%AA

این هم قسمتیش

وزير سابق احمدينژاد از مناظرههاي ٨٨ ميگويد
به ميرحسين پيغام دادم احمدينژاد دروغگو و بيحياست

نخستين وزير جداشده از احمدينژاد گفته است: «قبل از مناظرهها به میرحسین موسوی پیام دادم که احمدینژاد دروغگو و بیحیاست. هر دوی این اتفاقها افتاد، هم دروغگویی هم بیحیایی». انتخاب به نقل از ايسنا نوشته است «پرويز كاظمي»، اولین وزیر جداشده از کابینه محمود احمدینژاد گفته شاید بهتر بود قبل از انتخابات سال ۸۸ از شخصیت احمدینژاد ميگفت. احمدينژاد در آن مناظره خطاب به رقيب خود گفته بود: «پسر آقای ناطق چطوری میلیاردر شد؟ خود آقای ناطق چطوری دارد زندگی میکند؟ اینها حامیان شما هستند، بیقانونی آنهاست جناب آقای موسوی، ما قانون را نمیپذیریم؟» او با طرح اين پرسش كه «آیا من میتوانم راجع به پرونده آموزشی یک خانم صحبت کنم، بگم؟ بگم؟» اينطور ادامه داده بود: «من اینجا پروندهای دارم برای یک خانم. شما میشناسید در تبلیغات انتخاباتی کنار شما مینشیند، برخلاف همه قوانین کشور همزمان که کارمند بوده دو تا رشته فوقلیسانس خوانده در دانشگاه آزاد دکترا گرفته بدون کنکور و بعد در رشته غیرمرتبط دانشیار شده، استادیار شده، بدون اینکه شرایطش را داشته باشد رئیس دانشگاه شده». جالب است كه سال ٩١ و در ماجراي استيضاح وزير جانشين كاظمي در دولت دهم و ماجراي پخش فيلم مخفيانه مرتضوي كه به يكشنبه سياه مجلس معروف شد، «علي لاريجاني» خطاب به احمدينژاد گفت: «شما هستيد كه مرتب در جامعه «بگم بگم» راه انداختهايد».پرويز کاظمی، اولین وزیر جداشده از کابینه محمود احمدینژاد معتقد است باعث و بانی فتنه ۸۸ خود احمدینژاد بود. پرویز کاظمی که حدود ۱۰ ماه وزیر رفاه و تأمین اجتماعی دولت نهم بوده، بهدلیل اختلافهاي دیدگاهی و مدیریتی با احمدینژاد، مهرماه ۱۳۸۵ از وزارت استعفا داد و به عرصه اقتصاد و صنعت بازگشت. از آن پس تاکنون هیچ سمت اجرائی نداشته و تنها حضور او در عرصه سیاست کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۲ بوده است. او که در سالهای اخیر به افشاگری علیه عملکرد مدیریتی و شخصیتی محمود احمدینژاد پرداخته، با افسوس گفته است: «روزی که احمدینژاد رئیسجمهور شد، جوانان ما ۲۰ساله بودند و حالا ۳۰ ساله هستند؛ چه کسی جوابگوی این عمر رفته جوانان در این چندساله با مشکلات فراوان است؟»

[fanos]

پاسخ : نبض سیاست

سلامی دوباره
دوست گرامی من کلا یک ادم بیسوادیم ادعایی نمی تونم داشته باشم دریک جمله نظرم درمورد همه پرسی اینگلیس گفتم چرا به صحرای کربلا میرنی خوب وبدش به خودشان مربوطه تاریخ وبرام نبش قبر نکن ماازحال صحبت میکنیم
شما ظاهرا ملت ایران کودن حساب کردی یا میکنی منظورم از شما شخص شما نیست داری سنگ جناح روحانی را به سینه میزنی بخشی ازهمین نظام هست وبوده این نظام نمی تونه خودشو تغیر بده حالا هر کی میخواد درراس باشه احمدی وروحانی از نظر من فزقی باهم ندارن دعوای دو جناحه برای حفظ بقا
دوست گرامی توی این دنیای کوچک اتفاق بسیار مهمی افتاده فعلا از چشم نامحرم باید پنهان بماند
دیگه حکومتهایی مثل ایران و عربستان ومشابه دراینده نزدیک جایگاهی توی این جهان نباید داشته باشند البته قبل ازاون اتفاق مهم فکر این جور حکومتها هم شده نباید باشن

[B A R A N]

پاسخ : نبض سیاست

سلام جناب باران

ما از نقص سیستمی سخن گفتیم و نقش انسانی

اگر سیستمی اونقدر هوشمنده که هیچ نقصی نداره و کاملترینه، چرا باید راه های نفوذش رو با این همه لایحه و قانون ببنده؟

و اگر سیستمی اونقدر بدوی و وحشیانه است، حق نداره سوراخ سنبه هاش رو ببنده و جلوی آزادی گردش اطلاعات و ... بگیره؟



چطور برای یکی بستن سوراخ، حسنه اما همون ترفند برای دیگری، ضعف؟ فرهنگمون رو صادر کنیم، اما جلوی ضد فرهنگمون رو بگیریم؟

شما به این پارادوکس چی میگید؟


در مورد آینده انگلیس هم فعلاً نظری نمیشه داد، چون قضیه زمان بره، اما درست مثل پدری میمونه که سالها سر بچه هاش رو با قصه های دروغین، گول مالیده و حالا که دروغش برملا شده، مطمئناً از اعتبار سابق برخوردار نیست!

فقط آینده معلوم میکنه این تصمیم مردمش درست بوده یا خیر!

به نظرتون ولتر و مونتسکیو، اگر ژاپن امروزی رو ببینند، چه خواهند گفت؟

اصلا چرا مدتیه که کتاب های خود-سازی غربی، بیشتر الهام گرفته از فلسفه شرق شده تا یونان و اروپای سده 18-19

مگه انگلیس، همین الان در قیاس با آمریکا یک دهات نیست؟ در حالیکه 150 سال پیش، داشت ارتش میفرستاد به کمک قوای فدراتیو تو جنگ داخلی علیه متحدان!

استرالیا چطور که شاخص توسعه یافتگیش بعد از همین نروژ، تو دنیا دومه!

دوست عزیز
ما رشته ایی داریم به نام حقوق و روابط بین الملل که چکیده اش می شود این:
نمایندگان هر کشوری بایستی در مجامع بین المللی برای حداکثر شدن منافع مردم و کشورشان تلاش کنند و لزومی برای به زحمت انداختن خود برای کشورهای دیگر و مردمانش نیست مگر اینکه باز منفعتی در آن برای کشور خودشان نهفته باشد

شما که تاریخ خوانده اید باید بیشتر بدانید که تاریخ پر است از جنگ و کشتار در همه ی قرون و اعصار
و خلاصه ی تاریخ همین است که هر کس سفاک تر و بی رحم تر باشد احتمال بقایش بیشتر میشود(متاسفانه)
از نظر اخلاقی صحبت های شما کاملا درست است ولی ما که در یک جهان عادل و اخلاق گرا زندگی نمی کنیم به همین ایران خودمان بعنوان نمونه توجه کنید

نهایتا اینکه به قول شما ما در سیاست به حقایق کاری نداریم بلکه به وقایع کار داریم

در مورد ژاپن:ژاپن اکنون نیروی دفاعی و نظامی خودش را به همان آمریکایی سپرده که به قول شما ان فاجعه هیروشیما را به وجود اورد و خودش دو دستی چسبیده به علم و تکنولوژی.به هر حال بحث بقاست.
پ.ن:البته ژاپن خودش مقصر بود که طرف هیتلر را گرفت و ان بلا سرش امد و مردمش قربانی شدند

موفق باشید

.

[Inspired]

پاسخ : نبض سیاست

دوست عزیز
ما رشته ایی داریم به نام حقوق و روابط بین الملل که چکیده اش می شود این:
نمایندگان هر کشوری بایستی در مجامع بین المللی برای حداکثر شدن منافع مردم و کشورشان تلاش کنند و لزومی برای به زحمت انداختن خود برای کشورهای دیگر و مردمانش نیست مگر اینکه باز منفعتی در آن برای کشور خودشان نهفته باشد

شما که تاریخ خوانده اید باید بیشتر بدانید که تاریخ پر است از جنگ و کشتار در همه ی قرون و اعصار
و خلاصه ی تاریخ همین است که هر کس سفاک تر و بی رحم تر باشد احتمال بقایش بیشتر میشود(متاسفانه)
از نظر اخلاقی صحبت های شما کاملا درست است ولی ما که در یک جهان عادل و اخلاق گرا زندگی نمی کنیم به همین ایران خودمان بعنوان نمونه توجه کنید

نهایتا اینکه به قول شما ما در سیاست به حقایق کاری نداریم بلکه به وقایع کار داریم

در مورد ژاپن:ژاپن اکنون نیروی دفاعی و نظامی خودش را به همان آمریکایی سپرده که به قول شما ان فاجعه هیروشیما را به وجود اورد و خودش دو دستی چسبیده به علم و تکنولوژی.به هر حال بحث بقاست.
پ.ن:البته ژاپن خودش مقصر بود که طرف هیتلر را گرفت و ان بلا سرش امد و مردمش قربانی شدند

موفق باشید

.

سلام و مرسی که پاسخ بنده را با طمانینه دادید

اما جناب باران، بنده هم از حق کسی دفاع نکردم، فقط خواستم پارادوکس ها رو آشکار کنم. و الان شما دقیقاً دارید حرف منو تکرار میکنید که ما به وقایع کار داریم!

من میگم کسی که در بحثی شرکت میکنه، باید منطق داشته باشه و توان پاسخگویی و نیاد صغری - کبری بچینه، بعد خود صغری و کبری، یقه اش کنند!

الان تو همین چیزی که شما پیش کشیدید، پیشرفت ژاپن و جلو زدنش از انگلیسی که مد نظر من بود، چه ربطی داشت به پیش کشیدن بحث هیروشیما و ارتش آمریکا؟ من اصلا چیکار داشتم به جنگ جهانی دوم که شما بحثش رو وسط کشیدید؟

چون شما رو فرد منطقی می بینم این رو عرض کردم، وگرنه توی بحث با جناب رودل، به نکته ای برخوردم که از ادامه بحث با ایشون بالکل منصرف شدم و بیخیال ماجرا!


پس اگر گذشته ها گذشته، دیگه چرا برگردیم به 70 سال پیش؟ اوکی، حالا برگشتیم، چرا ازش درس عبرت نگیریم؟

شما به مصاف دیو سیاه، با چه توشه ای میرید؟

من که میگم برجام سند برحق و مکفی سوییس سازی و ژاپن سازی از ایران فلاکت زده است!

دقت کنید جناب باران، من دنبال مچ گیری نیستم. وگرنه اینقدر دوستان سوتی داده اند که ایشان رو لایق بحث نمی بینم!

پس دوباره تو عبارت خودتون دقت کنید(منظور چرایی ژاپن امروزین)! اگر ژاپن عدو رو سبب خیر کرده (جایگاه امروزین)، ما چرا نکنیم؟ شعور سیاسی یعنی چی؟ حقانیت بین المللی یعنی چی؟

من برای همفکری آمده ام، نه اینکه کی درست میگه کی غلط و خودم رو اثبات کنم. اما اینقدر حق دارم که از خودم دفاع کنم!

امیدوارم که با شما به بیراهه نریم

مرسی از اینکه پاسخ بنده را میدهید

[Rudel]

پاسخ : نبض سیاست

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950424000408

تشییع پیکر ده نفر از کشته شدگان در سوریه

هزاران ایرانی رو بردن به کشتن دادن سر هیچ و پوچ

نتیجه دخالت ایران در مقابل مردم سوریه ایجاد گروه های تندرویی مثل داعش و نابودی سوریه شد

کفایت ملایان برجام رو هم بی نتیجه می کنه

فروپاشی اقتصادی نزدیک تر شده

[Senator1989]

پاسخ : نبض سیاست

تصویر نامه اعتراض آمیز به آقای رئیسجمهور

کدخبر:۲۵۲۳۹

پنجشنبه، ۲۴ تیر ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۲:۵۳

۱۱۳۲ بازدید

نماینده مردم قصر شیرین و گیلانغرب در مجلس شورای اسلامی از ارسال نامه اعتراض آمیز نمایندگان استان کرمانشاه به روحانی خبرداد. در این نامه تصریح شده که نمایندگان این استان روحانی را در سفر به کرمانشاه همراهی نمیکنند.
فرهاد تجری نماینده مردم قصرشیرین و گیلانغرب در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، از عدم همراهی نمایندگان مردم استان کرمانشاه در سفر آتی رئیس جمهور به این استان خبر داد و گفت: جلسات متعددی در دفتر آقای نوبخت برای بررسی مشکلات استان کرمانشاه گذاشته شد و یکسری توافقات بعمل آمد تا به عنوان حداقلها در استان انجام شود. ولی متاسفانه دولت آن حداقلها را هم رعایت نمی کند و باتوجه به جایگاه استان کرمانشاه در کشور انتظار بود رئیس جمهور اهتمام جدی در حل مشکلات مردم کرمانشاه داشته باشد.
وی با اشاره به مشکلات اقتصادی و وضعیت بیکاری در استان کرمانشاه، اظهار کرد: آمار بیکاری در این استان نسبت به سایر استانها کشور بسیار بالاتر است. در سفر رهبر معظم انقلاب به استان کرمانشاه، مصوب شد این مشکلات را دولت سریعاً برطرف کند ولی تا به امروز هیچ اقدامی از سوی دولت امید و تدبیر صورت نگرفته است. ردیف بودجه اضطراری استان کرمانشاه توسط این دولت فعلی تعطیل شد و تقریباً در هیچ ردیف بودجه دیگری هم ظهور نکرد.

نماینده مردم قصرشیرین در مجلس با بیان اینکه اگر گسترش مناطق آزاد برای کشور خوب است، پس چرا هیچ اهمیتی به استان کرمانشاه از سوی دولت در این زمینه داده نمیشود، افزود: تنها مرزتجاری که در کشور جایگاه بالایی دارد مرز قصرشیرین و خسروی است و از بالاترین طراز صادرات کشور در همین مرز میتوانیم بهره ببریم، اما تنها استانی که با داشتن مجوزات لازم و کارشناسیهای قبلی، برای آن هیچ اقدامی انجام نمیشود استان کرمانشاه است.

تجری تاکید کرد:مردم این تبعیضها را می بینند و با انتظاراتی که از دولت داشتند و حالا انتظارات آنها به یاس و نا امیدی تبدیل شده، از این جهت نمایندگان ملت هم از حقوق مردم دفاع کرده و با همراهی نکردن سفرآقای روحانی اعتراض خودشان را نشان میدهند.دولت با اینگونه رفتارها ظلم به مردم میکند و باید یک روز پاسخگوباشد.

گفتنی است اعضای مجمع نمایندگان استان کرمانشاه در واکنش به رفتار دولت،نامه ای مبنی بر اینکه اگر دولت به خواسته های آن ها توجه نکند، نمایندگان استان کرمانشاه نیز دولت را همراهی نخواهند کرد، خطاب به رئیس جمهور ارسال کردهاند.
صورتی از نامه به شرح زیر است:

[Inspired]

پاسخ : نبض سیاست

عمراصفهانیها به دلیل آلودگی هوا دوسال کمتر از دیگر ایرانی ها است

نورالله صلواتی با اشاره به اینکه در حال حاضر آلودگی هوا در صدر معضلات شهر اصفهان قرار دارد، اظهار داشت: آمارها نشان میدهد ۸۰ درصد از آلایندگیهای شهر اصفهان توسط تردد وسایل نقلیه موتوری ایجاد میشود.

بیشتر:
خبرآنلاین

_____________________

مقایسه کیفیت هوای تهران و پاریس در سال ۲۰۱۵

جامعه > محیط زیست - نتایج مقایسه میانگین سالانه آلایندههای ذرات معلق طی سال 2015 در تهران و پاریس نشان میدهد به رغم آلوده بودن هوای این 2 کلانشهر، تهران باید همچنان برای کاهش ذرات معلق از طریق طرحهای موثر بکوشد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین و به نقل از روابط عمومی شركت كنترل كیفیت هوای تهران، پاریس یكی از شهرهای اروپایی است كه طرح كاهش(LOW EMISSION ZONE) از سال 2009 در آن به اجرا درآمده و توانسته طی 6سال از میزان غلظت ذرات معلق بكاهد. این طرح قرار است در سال جاری در تهران نیز به اجرا گذاشته شود تا طی زمان مشخص به مرور از آلودگی هوای شهر بكاهد.
با وجود تفاوتهای فراوان در بافت شهری، منابع آلاینده، حدود مجاز غلظت و ضوابط مکانیابی ایستگاههای سنجش آلودگی، به بررسی غلظت آلاینده ذرات معلق در ایستگاههای تهران و پاریس در دوره یکسان پرداخته شده است. بررسیها نشان میدهد بیشترین میزان غلظت سالانه ذرات معلق كمتر از 10 میكرون مشاهده شده در ایستگاه ترافیکی شهر پاریس از پایینترین غلظت سالانه در شهر تهران، کمتر بوده است. این در حالی است که تغییرات غلظت ساعتی مشاهده شده در ایستگاه های واقع در شهر تهران بسیار فراتر از شهر پاریس است.
با وجود فراتر بودن غلظت این آلاینده در شهر تهران نسبت به شهر پاریس، حد استاندارد سالانه تعیین شده در ایران (g/m3µ20) سختگیرانه تر از استدارد هدف در کشور فرانسه (g/m3µ30) و استاندارد اتحادیه اروپا (g/m3µ40) قرار دارد.
بیشتر:
http://www.khabaronline.ir/detail/555985/society/377
________________________

«کارپول» روشی که ترافیک و آلودگیهوا را کاهش می دهد/ ماشینم را شریک شو، باهم برویم مسافرت!

جامعه > شهری - در سال 1943 ایالت متحده آمریکا قانونی تصویب شد که مردم را مجبور می کرد برای تردد به محل کار خود، خودروهایشان را شریک شوند. در آن زمان افراد از طریق اعلاناتی که روی تابلوهای محل کارشان بود همدیگر را پیدا می کردند.
در طول جنگ جهانی دوم بک بحران اقتصادی گریبان گیر ایالات متحده آمریکا شد و مردم این کشور برای خروج از این بحران روش های مختلفی را دنبال می کردند. برای مثال به مردم آمریکا گفته می شد تا منابعشان را به خصوص منابع انرژی را ذخیره کنند.
این برنامه که در آن زمان جهت حفظ انرژی برای ایالت متحده آمریکا بسیار مهم بود، برای مدتی در ایالت متحده کاربرد زیادی داشت و حتی تبلیغات زیادی برای آن می شد.
با اتمام جنگ جهانی دیگر به اشتراک گذاشتن خودرو ها کاهش پیدا کرد تا اینکه در سال 1970 آمریکا وارد بحران دیگری شد؛ بحران نفت و انرژی. این اتفاق باعث شد باری دیگر دولت از به اشتراک گذاشتن خودرو توسط افراد مختلف حمایت کنند.
بیشتر:
http://www.khabaronline.ir/detail/555196/society/377

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

مزایای استفاده از CNG

مزایای زیست محیطی
استفاده از سوخت گاز طبیعی ( CNG ) كه پس از هیدروژن دومین سوخت پاك به لحاظ عدم آلایندگی هوا به شمار میرود، در حفظ محیط زیست تأثیر بهسزایی دارد. امروزه براساس آمارهای منتشر شده از سوی منابع معتبر، طی ۳۶۵ روز هر سال، بیش از ۳۰۰ روز شاهد هوای آلوده در حد خطرناك، در شهر بزرگی مثل تهران هستیم كه این مهم هیچگاه از دیدگاه افراد ساكن یا حاضر در این شهر، مورد توجه جدی قرار نمیگیرد. گازهای آلاینده منتشره، از خودروهایی با سوخت گاز طبیعی ( CNG )، بسیار كمتر از خودروهای بنزینی یا گازوئیلسوز مشابه است. به عنوان مثال، آلاینده منوكسید كربن یك خودروی گازسوز تقریباً ۶۵ درصد، اكسیدهای نیتروژن حداقل ۷۰ درصد، ذرات معلق حدود ۸۰ درصد كمتر از خودروی بنزینسوز است. همچنین خودروهای گازسوز به هنگام سوختگیری، آلایندههای سمی ناشی از تبخیر بنزین از باك خودرو را نخواهند داشت. علاوه بر آن، موتورهایی كه با سوخت گاز طبیعی ( CNG ) كار میكنند، نسبت به خودروهای دیزلی و بنزینی به مراتب ذرات معلق كمتری تولید میكنند. این ذرات، خطر ابتلا به سرطان و بیماریهای ریوی را به دنبال دارند.
مزایای اقتصادی
مزایای به كارگیری سوخت گاز طبیعی ( CNG ) را میتوان از دو دیدگاه مورد بررسی قرار داد.
اولین مزیت اقتصادی این طرح، وجود حدود ۲۰ درصد از ذخایر گاز طبعی جهان در ایران و قیمت نهایی تمام شده این سوخت نسبت به بنزین و یا سایر سوختهاست. این قیمتها تنها ۲۵ درصد قیمت تمام شده بنزین خواهد بود كه با توجه به اثرات اقتصادی قیمت انرژی و سوخت بر روی كلیه محصولات و خدمات، چه در ایران و چه در كلیه نقاط دنیا بسیار حائز اهمیت و تعیینكننده است.
دومین مزیت استفاده از سوخت گاز طبیعی ( CNG ) صرفه جویی ارزی در واردات بنزین و سایر محصولات نفت خام از خارج از كشور است كه میتوان از این منبع مازاد ارزی، جهت خارج كردن خودروهای فرسوده از چرخه حمل و نقل و در نتیجه كاهش بار ترافیكی بهره برد (در حال حاضر ۲۰ درصد از بنزین مصرفی كشور از خارج خریداری میشود). در بعد اقتصادی مسأله، توجه به این مسأله نیز اهمیت دارد كه صادرات سوختهای مایع نسبت به گاز طبیعی بسیار سهلتر و به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفهتر است.
مزایای فنی
استفاده از سوخت گاز طبیعی ( CNG ) كاهش تعمیرات موتور و صرفه جویی در این زمینه را به همراه دارد، زیرا به دلیل یكنواخت بودن سوخت گاز طبیعی ( CNG )، روغن موتور تمیزتر و بادوامتر مانده و غلظت خود را دیرتر از دست میدهد كه نتیجه آن سلامت موتور خودرو و افزایش عمر آن خواهد بود. به لحاظ ایمنی نیز چون سوخت گاز طبیعی ( CNG ) نسبت به هوا سبكتر است، در صورت نشت از مخزن ذخیره یا سایر اجزا، به سرعت به سمت بالا حركت میكند. از سوی دیگر، دمای اشتعال گاز طبیعی (۶۵۰ درجه سانتیگراد) تقریباً دو برابر بنزین (۳۵۰ درجه سانتیگراد) میباشد كه همین مسأله موجب میشود خطر انفجار یا آتشسوزی خودروهای گازسوز به شدت كاهش یابد. بالاخره این كه، استحكام بیشتر بدنه مخازن ذخیره گاز نسبت به باكهای معمولی بنزین از نظر مشخصات فیزیكی و مواد تشكیلدهنده آن از دیگر مسائل ایمنی استفاده از گاز طبیعی ( CNG ) به شمار میرود. به امید روزی كه استفاده از سوخت گاز طبیعی ( CNG ) به جای بنزین، نه فقط از سوی ارگانها و یا كارشناسان، بلكه از طرف خود مصرفكنندگان آن نیز توصیه شود.
All rights reserved, Powered by Nazm Gostaran System
محمدسپهر اصفهانی
منبع:

ویستا

[Inspired]

پاسخ : نبض سیاست

گرگ و میش فروش گاز

در: ۱۹, شهریور, ۱۳۹۳هیچ نظری ارسال نشدهچاپایمیل

نگاه مدیر عامل شرکت نارکنگان و عضو هیأت تحریریه «اقتصاد ایران» دکتر نرسی قرباندر ۵ سال گذشته بکارگیری تکنولوژی جدید در استخراج گاز و میعانات گازی از لایه شیل، تحولات عمدهای را بالاخص در شمال آمریکا به دنبال داشته و در سالهای آینده بازارهای گاز در سایر نقاط جهان تحت تأثیر بکارگیری این تکنولوژی قرار خواهند گرفت. ذخایر گاز آمریکا در ۱۰ سال گذشته حدود ۲ برابر شده و پیشبینی میشود که در ۵ سال آینده نسبت به امروز مجدداً ۲ برابر شوند. در نتیجه آمریکا به بزرگترین تولید کننده گاز و نفت و صادر کننده فرآوردههای نفتی تبدیل شده و نیاز این کشور به منابع هیدروکربوری خارج از قاره آمریکا تا چند سال دیگر به پایان خواهد رسید.
به موازات قیمت گاز که همواره منطقهای بوده، دستخوش تحولات عمدهای گشته و رابطه آن با نفت در بزرگترین بازار جهان کاملاً عوض شده است. در سال ۲۰۰۷ متوسط قیمت نفت تگزاس ۷۲ دلار در هر بشکه و قیمت گاز در پایانه هنری هاب ۹/۶ دلار به ازای هر میلیون بیتییو (BTU) بود. قیمت متوسط همین نفت در سال ۲۰۱۳ به حدود ۹۸ دلار رسید که نشان دهنده ۳۶ درصد رشد بود و متوسط قیمت گاز ۷/۳ دلار به ازای هر میلیون BTU شد که از کاهش ۴۶ درصدی حکایت داشت. در واقع رابطه تاریخی قیمتهای نفت و گاز که معمولاً در یک جهت حرکت میکردند به کلی به هم ریخته است. فرمول قراردادهای گاز که معمولاً بر مبنای نفت یا فرآوردههای نفتی تعیین میشد، بعضاً تعدیل شده است. صادرات LNG از آمریکا به اروپا در چند سال آینده شروع خواهد شد و بازار LNG را متحول خواهد کرد. همچنین کشور استرالیا به زودی به بزرگترین صادر کننده LNG تبدیل میشود و کشورهای موزامبیک و تانزانیا هم صادرات LNG را شروع خواهند کرد. بیشتر قراردادهای دراز مدت LNG برای ۱۰ سال آینده در حال بسته شدن بوده اما بازار بزرگی در شرایط حال برای صادرات LNG از ایران دیده نمیشود. در چنین شرایطی استراتژی صنعت گاز ایران چه تغییراتی را باید برای حفظ منافع ملی داشته باشد؟رفتار عاقلانه گازی
تحریمها و مدیریت ناکارآمد در گذشته موجب شدهاند که برنامه تولید گاز بالاخص از منابع مشترک محقق نشود. کمبود گاز برای بخش صنعت و نیروگاهها در زمستان و عدم تزریق مقادیر لازم گاز به میدانهای نفتی همچنان مشکلساز است. در چنین شرایطی اختصاص منابع ملی به طرحهای صادراتی عاقلانه نیست. خوشبختانه در سند چشمانداز هم بر پرهیز از خام فروشی گاز تأکید شده و در مورد صادرات هم اولویت به کشورهای مجاور و با در نظر گرفتن مسایل سیاسی و استراتژیک داده شده است.
کوشش برای وارد شدن به بازار LNG با شرایط فعلی و با بکارگیری منابع ملی به صلاح نیست و فقط در صورتی که بخش خصوصی داخلی و خارجی کلیه سرمایه گذاری مورد نیاز را انجام دهند، میتواند پیگیری شود. حتی تخصیص حوزههای گازی برای LNG در حالی که حوزههای نفتی ما با کمبود تزریق گاز مواجهاند، در شرایط فعلی تولید گاز عاقلانه نیست، مگر آن که توسعه میادین مورد نظر برای صادرات هم توسط بخش خصوصی انجام گیرد.
مسأله بسیار مهم دیگر تعیین فرمول دراز مدت قیمت گاز در داخل کشور است که اخیراً بحثهای زیادی را به دنبال داشته است. با در نظر گرفتن آن که گاز مهمترین حامل انرژی برای مصارف داخلی است و قیمت آن مبنای اصلی قیمت گذاری برق قرار میگیرد، اهمیت رسیدن به یک فرمول محاسبه قیمت گاز در دراز مدت بیش از پیش اهمیت مییابد. تا زمانی که مکانیزمی برای تعیین قیمت گاز در کشور وجود نداشته باشد، بررسی اولویتهای اقتصادی بهره برداری از منابع گاز ایران روشن نخواهد شد. اعلام قیمت گاز نباید بر مبنای منفعت یا ضرر یک صنعت باشد. مثلاً نباید اگر تولید متانول پُرمنفعت است، قیمت گاز را افزایش دهیم و اگر ضرر میکند قیمت گاز را کاهش دهیم. امکان جذب سرمایه برای صنایع گازبر وقتی میسر است که فرمول تغییرات قیمت گاز برای سرمایه گذار برای ۱۰ سال تعریف شده باشد. در حال حاضر قیمت گاز بر مبنای لایحه هدفمند کردن یارانهها بعد از ۱۰ سال از تصویب قانون به ۶۵ درصد قیمت FOB خلیج فارس – که مبنای آن صادرات گاز به ترکیه منهای هزینههای حمل و نقل است – میرسد. از آنجا که حدود ۵ سال از تصویب این قانون میگذرد و احداث صنایع گازبر هم ۴ سال زمان میخواهد، قیمت گاز برای سرمایه گذاران حدود ۲۶ سنت در هر متر مکعب (با قیمت نفت یکصد دلار در هر بشکه) خواهد بود.
این فرمول مبنای کارشناسی بسیار ضعیفی داشته و معیار درستی نیست. قیمت FOB گاز در خلیج فارس وجود ندارد و صادرات گاز به ترکیه کمتر از ۴ درصد تولید گاز کشور است. صادرات گاز به ترکیه در پارهای از مواقع به محاکم صالحه ارجاع شده و جرایم هنگفتی را برای کشورمان به دنبال داشته است. از سوی دیگر، فرض آن که اگر گاز را در داخل کشور مصرف نکنیم میتوانیم آن را صادر کنیم، اشتباه است. در حال حاضر اگر تخفیف یا تغییر در فرمول تعیین قیمت گاز به ترکیه را در دستور کار نگذاریم، صادرات ما به این کشور به کمترین مقدار مورد اجازه در قرارداد خواهد رسید و ترکیه گاز بیشتری را از ما نخواهد خرید. صادرات به اروپا نیز با قیمت فعلی فروش گاز به ترکیه امکان پذیر نیست.وظایف دولتی
بازنگری فرمول تعیین قیمت گاز با نظر کارشناسان وزارت نفت، مجلس و متخصین بخش خصوصی، یکی از مهمترین وظایف دولت دکتر روحانی است. قیمت گاز باید به نحوی تعیین شود که از اصراف جلوگیری شده ولی مزیت نسبی ایران برای صنایع گازبر با در نظر گرفتن کشورهای منطقه حفظ شود. باید در نظر داشت که فرآوردههای نفتی قاچاق میشوند و لازم است قیمت آنها به گونهای تعیین گردد که از قاچاق سوخت و تضییع منابع ملی جلوگیری شود. بنابراین قیمت FOB خلیج فارس برای فرآوردههای نفتی منطقی است، اما در مورد گاز که نمیتوان آن را قاچاق کرد و قیمتش در هر قراردادی متفاوت است، نمیتوان به همان روال اقدام نمود یا بر مبنای صادرات اندک گاز به یک نقطه (ترکیه) قیمت مناسبی را برای داخل کشور تعیین کرد.
یک راه رسیدن به فرمول دراز مدت گاز آن است که هزینههای واقعی تولید، پالایش و انتقال گاز با در نظر گرفتن سود ۲۰ درصدی برای عملیات محاسبه شده و این رقم پایه قیمت گاز شود. به این رقم باید ارزش ذاتی گاز یا مالیات در هر بخشی از مصرف را به نحوی اضافه کرد تا مصرف کنندگان اسراف نکرده و به تولید و توسعه کشور و مزیت نسبی ایران خللی وارد نیاید. 


_______________________________________________

جایگاه ایران در بازار گاز مایع طبیعی دنیا (4/3/95)

یک کارشناس انرژی عنوان کرد: نکته مهم برای ایران این است که LNG اغلب عرضه گاز در آسیای میانه را تشکیل میدهد، به گونهای که ۸۹ درصد واردات به شکل LNG بوده، ولی در بقیه بازارها، روش معمول عرضه از طریق انتقال گاز لوله کشی بوده است.



به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، اگر چه مدت زمان مدیدی است که گاز طبیعی در اطراف ما وجود دارد، ولی طی سی سال گذشته این صنعت برجسته شده و در اواخر دهه 1980 و اوایل 1990 بوده که با پدیدار شدن موضوعات و موارد محیطی به عنوان یک موضوع مهم جهانی رشد سریعی یافته است. در هزاره جدید وقتی موارد امنیتی منابع انرژی به وجود آمد، توجه به گاز طبیعی به دلیل توزیع بهتر ذخایر آن افزایش پیدا کرد.
تا سال 2009 گاز طبیعی به طور میانگین حدود 24 درصد از نیاز اولیه جهانی به انرژی را تأمین میکرد. این صنعت در جریان حرکت تاریخی خود با پیشرفت های شاخصی در زمینه ساختار بازار، تغییرات فنی و همینطور ابعاد اقتصادی و سیاسی روبرو بوده است. هر چند که صنایع نفت و گاز اغلب به شکل یکسانی دیده می شوند، ولی تفاوت های مهمی وجود دارد و بنابراین مطالعه و بررسی این صنایع به طور مجزا اهمیت دارد.

بنابراین گاز طبیعی در نسبت برابر انرژی، در مقایسه با نفت 30 درصد کمتر و در مقایسه با ذغال سنگ 70 درصد کمتر گاز CO2 منتشر می سازد. همانگونه که انتظار می رود تشعشعات گاز گلخانه ای در آینده شتاب بیشتری بگیرد، لذا مطمئناً موقعیت گاز طبیعی نیز تقویت خواهد شد.

سه کشور روسیه، ایران و قطر در سال 2009 بیش از 50 درصد از گاز طبیعی جهان را در اختیار داشته اند. ولی 18 کشور دیگر نیز در دنیا وجود دارند که حداقل 1 درصد ذخایر گاز دنیا یا حدود 1.8 TCM از ذخایر گاز را به خود اختصاص می دهند.

تحلیل وضعیت ایران وعدم حضور چشمگیر در بازار LNG:



نمودار فوق نسبت ذخایر به تولید (R/P) را نشان می دهد.ایران چهارمین تولید کننده و پس ازآمریکا و روسیه سومین کشور مصرف کننده جهان است. 5 کشور آمریکا، روسیه، کانادا، ایران و نروژ نیمی از تولید جهان را دردست دارند و اگرچه برخی از این تولید کنندگان بزرگ گاز دارای منابع پرذخیره نمی باشند. لذا کشورهایی که دارای ذخایر محدود هستند عموما با سرعت بیشتری به بهره برداری ازمنابع خود می پردازند. براساس آمار سال 2009 براساس میانگین جهانی و درسطح کنونی مصرف گاز، ذخایر موجود حدود 63 سال باقی خواهند ماند (بریتانیای کبیر 5 سال و قطر 300 سال) . این 17 تولید کننده اصلی گاز 80 درصد حجم تولید گاز جهان را برعهده دارند. عمر ذخایر آمریکا وکانادا تا 12 سال آینده به پایان می رسد وعمر ذخایر ایران 156 سال باقی می ماند.



نمودار مصرف به تولید فوق نشان می دهد که گاز درمحلی نزدیک به منابع تولید خود، به مصرف رسیده است. صرفنظر از پنج تولیدکننده اصلی، تنها نروژ است که تقاضا داخلی اندکی دارد. ذخیره گاز داخلی ایالات متحده آمریکا برای برطرف نمودن نیازهای خود این کشور ناکافی است در حالی که روسیه حدود دو سوم تولید خود را در داخل به مصرف می رساند. در صورتی که کانادا حدود 60 درصد از ظرفیت داخلی خود را صرف می کند. ظرفیت خروجی چین، انگلستان، مکزیک و امارات متحده عربی نیز معمولاً برای تأمین نیازهای داخلی خودشان هم کافی نمی باشد، انگلستان تقاضایی معادل 40 درصد بیش از تولید داخلیاش دارد واین امر باعث میشود که تعدادی از تولیدکنندگان اصلی گاز که ترجیحا قطر و الجزایر میباشند باگاز صادراتی روبرو شوند.گاز ایران و عربستان اساساً به دلایل سیاسی، بازارهای داخلی خودشان را تغذیه می کند و آنچنان نقشی درصادرات ندارند. در بازار آسیا– اقیانوسیه نیز با وجود آنکه به لحاظ جغرافیایی واقتضائات محیطی و سیاسی و ارتباطات مناسب ایران با کشورهای مصرف کننده، مستعد حضور ایران در این بازار می باشد، عملا نقش حائز اهمیتی مشاهده نمی شود و قطر به عنوان بازیگر بسیار قدرتمند در این بازار نقش فعالی ایفاء می نماید.

منبع:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950303001162

[Inspired]

پاسخ : نبض سیاست

نگاه "جفري گلدبرگ" كارشناس مسايل خاورميانه در مقاله مفصلي كه نشريه "آتلانتيك" آن را را در سال 2008 منتشركرده :

نقشه جدید خاورمیانه ترسناک است

تاریخ انتشار:يکشنبه8 تير 1393

تقریبا هفت سال پیش بود که من برای طرح جلد مجله آتلانتیک مقاله ای را درباره فروپاشی آینده نقشه خاورمیانه پس از جنگ جهانی اول به رشته تحریر درآوردم. ما در پاییز 2007 پیش از ریاست جمهوری باراک اوباما و بهار عربی و پیش از خیلی چیزهای دیگر گزارشی را تحت عنوان "پس از عراق: خاورمیانه چگونه خواهد شد" آماده کردیم. اما حتی پیش از این هم به اندازه کافی روشن بود که ثبات خاورمیانه در حال نزدیک شدن به روزهای پایانی خود است.

نقشه ای که در بالا می بینید تصویر اصلی این مقاله بود که در ژانویه/فوریه 2008 به چاپ رسید. من پیش درآمد مقاله را این گونه نوشتم:
در حالی که امریکا به پنجمین سالگرد حمله به عراق نزدیک می شود، لیست عواقب ناخواسته این جنگ بی پایان است (برخلاف عواقب درنظر گرفته شده که بسیار مختصر است). این لیست شاملاحتمال استقلال کردها و تقسیم عراق به سه بخش است اما این لیست موارد دیگر را نیز شامل می شود. در خاورمیانه و آسیای جنوبی و مرکزی، مشخصات ساختگی و غیرواقعی چندین کشور به واسطه پاسخ شدید آمریکا به حملات 11 سپتامبر بیش از حد مورد توجه قرار گرفته است. در واقعتنها عراق و افغانستان نیستند که از اجتماعی از تناقضات فرقه ها و قبایل مختلف تشکیل شده اند. بلکه بی ثباتی کشورهایی مانند لبنان و پاکستان از قبل از حمله به عراق هم وجود داشته است. اما به هر حال جنگ علیه القاعده و طالبان و به ویژه صدام حسین موجب شده تا دوام سیستم کشورهای مدرن خاورمیانه زیر سوال برود که البته تفاوت چندانی با هفت سال پیش هم ندارد.

در گذشته سخت ترین و دور از ذهن ترین سوالی که کسی می توانست در مورد خاورمیانه مطرح کند این بود که "چه تعداد کشور، یک یا دو، اسرائیل یا فلسطین و یا شاید هر دو، در آینده در سرزمین های بین دریای مدیترانه و رود اردن وجود خواهند داشت؟
امروز این سوال در قیاس با سوال پیش رو پیش افتاده به نظر می رسد: چند کشور در آینده بین دریای مدیترانه و رود فرات وجود خواهد داشت؟سه؟ چهار؟ پنج؟ شش؟ و چرا در کرانه غربی فرات متوقف شود؟ چرا مسیر خود را تا رود سند ادامه ندهد؟ امروزه بین مدیترانه و رود سند سرزمین های فلسطین و اسرائیل، لبنان، سوریه، اردن، عراق، ایران، افغانستان و پاکستان قرار داد.بی ثباتی درازمدت می تواند به تجزیه بسیاری از این کشورها بیانجامد.

من با اطلاعاتی که از کارشناسان دیگر به دست آورده بودم پیش بینی های دیگری هم داشتم:
مهم ترین نتیجه جنگ عراق از دید اکثر کارشناسانی که با آنها صحبت کرده بودم احتمال بروز درگیری منطقه ای بین سنی و شیعه بر سر برتری سیاسی و نظری در خاورمیانه است. در این جنگ گروه هایی به نیابت از عربستان به عنوان پرچم دار سنی ها علیه ایران و در میدان جنگ عراق، لبنان، سوریه و استان های شیعه عربستان که بیشتر منابع نفتی این پادشاهی در آن قرار دارد خواهند جنگید. شاید هم این دو کشور مستقیما در برابر هم قرار گیرند.

یکی از دلایلی که من خودم را برای فروپاشی مسلم عراق کاملا آماده کردم (و یکی از دلایلی که فکر نمی کنم دخالت امریکا در عراق برای برطرف کردن این مشکل عاقلانه باشد) این است که معتقدم که احتمالا هیچ ماده چسبناکی نمی تواند این کشور را به هم پیوسته نگه دارد. این پرونده ای است که احتیاط طبیعی اوباما در آن و تلاش قابل درکش برای عبور از کشتارگاه خاورمیانه چیز خوبی است. و با کالین کال موافقم که اوباما بازنده عراق نبوده است. (هر چند آرزو می کنم که ای کاش وی در همان اوایل از چیزی که از شورشیان میانه روی سوری هم میانه روتر بود حمایت می کرد.)

من همچنین با قاطعیت در کمپ ملی گرایان کرد هستم. علت استقلال کردها یک چیز است، که راه دیگری برای گفتن این است که انکار حق تعیین سرنوشت خود برای کردها – بزرگترین جمعیت مردمی بدون کشور جهان- در طول 100 سال گذشته یک ناعدالتی وحشتناک بوده است. کردستان عراق پیش از این هم از نظر اجرائی مستقل بود؛ امروز بیش از آن روزها مستقل است. بسیار خوب می شد اگر یک کردستان واقعا مستقل از دل هرج و مرج های کنونی بیرون می آمد و یک بار و برای همیشه از سلطه عراق عرب خارج می شد.

زمانی که ما برای روی آماده سازی نقشه همراه مقاله کار می کردیم، توهم و اغراق را کنار گذاشتیم. با این حال وقتی که امروز به آن می نگریم اصلا خیالی به نظر نمی رسد. ما تقسیم سودان به دو کشور را پیش بینی کرده بودیم. (اگرچه آنچه را که امروز سودان جنوبی می نامند، "سودان جدید" نام نهادیم.) ما "حزب اللهستان" را در بخشی از لبنان ایجاد کردیم که عملا امروز وجود دارد. شمال حزب اللهستان در کنار سواحل مدیترانه در سوریه "جمهوری علوی" قرار دارد. این یکی از نتایج نیمه قابل قبول کوتاه مدت جنگ سوریه به رهبری بشار اسد است. همچنین در نقشه ما، سوریه مناطقی را به "دروزستان" واگذار می کند که در مناطق نزدیک به مرزهای "اردن کبیر" قرار دارد. البته عراق هم به کشور تقسیم شده است و کشور کردستان کنترل مناطق کردنشین ترکیه را هم به دست گرفته است. یکی از الحاقات نیمه هوشمندانه به این نقشه - منطقه خودمختار بدون ها – است؛ چیزی که می توانست پیش از کودتای نظامی اخیر مصر و نقشه ارتش مصر برای حفظ صحرای سینا از قبایل جهادی در شبه جزیره سینا در آن منطقه تکمیل شود.

من در آن مقاله منتقد بسیار جدی غرور امپریالیستی بودم که محرک تقسیم بندی سایکس-پیکو خاورمیانه توسط بریتانیایی و فرانسوی ها بود. اما با این حال به نظرم چینش سایکس-پیکو سهوا مترقی بود. سازندگان خاورمیانه جدید مردمی از اقوام مختلف و اعتقادات متنوع (و یا جریان ها مختلف از یک مذهب) را در کشورهایی که قرار بود مدرن، چندفرهنگی و چندفرقه ای باشند قرار دادند. کتمان حقیقت است که بگوییم خاورمیانه جایی نیست که چنین آزمایش هایی در آن موفق نشان داده است. فکر نمی کنم ارزش داشته باشد که سرمایه های امریکا و از آن مهمتر حیات امریکایی ها را برای اینکه عراق را یک کشور واحد نگه داریم به خطر بیاندازیم. البته مهم است که در طرح هایی که از ایجاد پایگاه های دائمی جهادی ها ممانعت می کند سرمایه گذاری کنیم و ایالات متحده باید در این مورد هوشیار باشد، هوشیارتر از چیزی که تا به حال بوده است. اما این که عراق باید کشور واحدی باقی بماند چون باید بماند عاقلانه به نظر نمی رسد.

تنها یک نکته را که از بازخوانی آن مقاله به یاد آوردم دوباره می نویسم به خصوص اینکه نشان دهنده احساس اوباما درباره خاورمیانه باشد. در قسمتی از ان مقاله از دیوید فرامکین، نویسنده کتاب "صلحی برای پایان تمام صلح ها" درباره آینده منطقه خاورمیانه پرسیدم. این چیزی بود که وی در سال 2007 گفت: "خاورمیانه هیچ آینده ای ندارد."




.

وی در سال 2007 گفت: "خاورمیانه هیچ آینده ای ندارد.



++++++++++++++++
میشه ساعت ها نشست قصه ی حسین کرد شبستری رو تعریف کرد، تهش چی گیر ما میاد؟ شاید همون حال کردن و تو حالِ (بی خودی) قرار گرفتن (جوینت شدن)

اما مگه میشه غافل شد از دخالت هایی مثل سایکس-پیکو

الان جد بزرگوار سایکس-پیکو بیاد حال و روز زادگاه خودشون، انگلیس و فرانسه رو ببینه! کرم ریختن که شاخ و دم نداره، عین یوگسلاوی سابق!

وقتی اروپای عاقل و بالغ و با کلاس، میافته به حال و روز برگزیت، از خاور میانه وحشیِ عقب افتاده چه انتظاری میره؟

____________________________
این هم تحلیل و نتیجه گیری تامیِ نامی

نوشته اصلی توسط

tom cruise

phghحالا چرا ترسناک است این اینده؟
اینهمه به زور این ها را بهم چسباندند هم را کشتند شیعه سنی کرد ارامنه و...خوب الان جدا میشوند هر کدامشان میروند سراغ زندگی خودشان....

بقول داداش کریم آب منگول، اینقدر تامی تامی میکردین این بود؟ (قابل توجه جناب معینی، البته پشت سر غایب، غیبت شگون نداره) ایشالا هر چی زود تر ظهور کنه و خانواده ای رو از نگرانی در بیاره، عجل علی ظهوره

[Inspired]

پاسخ : نبض سیاست

Profitable War

British Prime Minister Anthony Blair knew that the war against Iraq was illegal. But he was concerned with profits for corporations

By Karin Leukefeld

finally threatens him in the dock? The British former prime minister Anthony Blair in 2015 in New York Photo: REUTERS / Brendan McDermid

Ecclesiastical criticism

The 2003 Iraq War was the beginning of a "diabolical spiral." Thus commented the Chaldean Catholic Patriarch Louis Raphael I. last weekend in Baghdad, the publication of the Chilcot report. On the edge of a public prayer for the more than 300 deaths of serious attacks in the Baghdad district of Karrada, the Patriarch recalled that the left by the war terrorism eighth religion. Attacks of this kind were "policies", no faith.
The Chilcot report is a positive step to "the mistakes of the past to admit that we do not make them again," said the Patriarch in Baghdad. The conclusion of the then Prime Minister Anthony Blair, that the world "would be worse if we had not intervened," he dismissed."Our country is destroyed, four million Iraqis have fled conflicts shake Syria and Yemen. Before the start of the war some 1.5 million Christians lived in Iraq, today there are less than half a million. Many Christians live far from home as refugees. There is little work, the economies of entire countries have collapsed, paralyzed the institutions, millennia-old cultural heritage has been destroyed, "so the church talking to Fides , the news agency of the Pontifical Mission Societies. "I wonder how you can say that this war was good for the Middle East."
One consequence of the military invasion of Iraq was the rise of jihadism been that threatens many countries today, the Patriarch. By the fall of the government and the dissolution of government institutions in Iraq, a vacuum is created, which "have created space for the disastrous ideology of holy warriors and> Islamic State '". The war had (been) that poison the peaceful coexistence "of the" origin of sectarian tendencies. As an example, he referred to in Western think tanks designed "conflict resolution" which on a separation of people along ethnic and religious affiliations "splitting the Middle East on sectarian basis to consider based".
Fundamentally wrong is the notion that a war could lead to democracy. "The path to democracy, rights and freedom, is a long and difficult path," which show the history of Europe and Western countries. "To think that one could prescribe values mechanically, without taking account of the history, tradition and cultural backgrounds of our people, has contributed to the disaster in which we find ourselves today." (Kl)

تو این مقاله که قسمتیش رو آوردم، تونی بلر رو متهم کرده اند به منفعت طلبی حزبی و چشم پوشی بر حقوق انسانی و درگیر شدن در جنگ عراق که قانونی نبوده!

به عقیده کلیسا هم، جنگ عراق در 2003، آغاز یک مارپیچ شیطانی بوده (بازی های تو در توی سیاسی)

تعجب از اینکه، چطور گفته شده که جنگ برای خاورمیانه خوب بوده، در حالیکه امروز ظهور جهادگرایی حاصلش بوده که تهدیدی است بر بسیاری از کشورها، بطوریکه خلا یک حکومت قدرتمند و یکپارچه در عراق، منتهی شد به ایدئولوژی فاجعه آمیز و جنگجویان مقدس مآب دولت اسلامی (داعش)

که این ها حاصل اتاق های فکری غرب بوده و بلر معتقد بوده که اگر دخالت نمیکردیم، اوضاع از الان بدتر بود.

کلیسا معتقده، اساساً این غلطه که فکر کنیم جنگ منتهی میشه به دموکراسی! مسیر منتهی به دموکراسی، حقوق بشر و آزادی، راهی که تاریخ اروپا و کشورهای غرب به ما نشون داده، مسیری طولانی و دشوار است.

اگر فکر کنیم که می توان دستوری (با زور) ارزش ها ی جامعه را تغییر داد، بی توجهی به تاریخ، به سنت ها و پس زمینه فرهنگی است که ما را به اینجا رسانده است که امروز شاهد آن هستیم




__________________________________________________ _____
جناب باران، این جوابیه پست شماست، تجزیه خاورمیانه و پیامدهاش

[Inspired]

پاسخ : نبض سیاست

این هم مقاله ی جالبی اومد به نظرم، قسمتیش رو میارم، خوشتون اومد، بقیه اش رو برید تو این لینک




دومینکو لوسوردو ( 1941- )، فیلسوف، مورخ و نظریه پرداز مارکسیست ایتالیایی، در کتاب " لیبرالیسم و قرن بیستم "، ضمن انگشت گذاردن بر این حقیقت تاریخی که جو اجتماعی امروز نسبت به سال های پس از جنگ جهانی دوم ، چقدر تغییر کرده است، ( ص9 ) می کوشد علت این تغییر را پیدا کند. او در آغاز، فضای سال های پس از جنگ جهانی دوم را که در آن بشریت مترقی به بهای جان 60-70 میلیون نفر بر دیو فاشیسم هیتلری، موسولینی و میلیتاریسم ژاپن پیروز شد، توصیف می کند. باید یادآوری کرد که 27 میلیون نفر از این قربانیان هجوم سرمایه داری فاشیستی، به مردم اتحاد شوروی تعلق داشتند. " در آن سال ها، موضوع روز جامعه، حساب کشی از مجریان استعمار و عاملان به اصطلاحراه حل نهایی یعنی از بین بردن یهودیان و دیگر نژاد های به تعبیراستعمارگران،پست و مادون انسان در میان بود. حتی هانا آرنت نیز استعمارگران را متهم می کرد که دست به ریشه کن کردن بومیان زده اند. و مثلا جمعیت کنگو را که در سال 1890، در حدود 20 میلیون نفر بوده است، تا سال 1911، به 8 میلیون نفر تقلیل داده اند.. نوربرتو بوبی نیز صرف نظر از استعمار اقتصادی و به خاک افکندن خلق ها، از قلع و قمع بومیان در دوران 400 ساله استعمار سخن می گفت... فرانتس فانون از 45 هزار قربانی شهر سطیف در الجزایر در سال 1945، 90 هزار قربانی در ماداگاسکار در سال 1947 و 200 هزار قربانی سرکوب در کنیا در سال 1952 یاد می کرد و استعمار گران فرانسوی را متهم می کرد که گویا می خواستند مخوف ترین سیاست نسل کشی را در الجزایر به اجرا در آورند. ( ص 10)

سطح آگاهی مردم و روشنفکران پس از جنگ جهانی دوم چنان افزایش یافته بود که فاشیسم را سلطه استعمار برکشورهای سنتی استعمارگر می دانستند. و هانا آرنت که در کتاب توتالیتاریسم، اتحاد شوروی را پیش از جنگ جهانی دوم بدتر از فاشیسم می دانست، پس از جنگ، می گفت که نازیسم مخوف ترین امپریالیستی است که جهان تا کنون به خود دیده است. زیرا فاشیسم، در واقع نه تنها بالاترین مرحله امپریالیسم بود، بلکه این باور را تبلیغ می کرد که حق با قوی تر است و این نظریه همانا ادامه سنت استعمار بود که می خواست به اصطلاح نژادهای پست را نابود کند و دستاورد هایشان را به زور به چنگ آورد. (صص10و11) به طور کلی در گذشته پژوهندگانی که می خواستند، پدیده فاشیسم را بشناسند، نقطه آغاز تحقیقشان، بررسی استعمار و پیامد های آن بود. (ص11)

اما امروز اوضاع به کلی تغییر کرده است یا بهتر بگوییم اوضاع را تغییر داده اند. امروز تنها زمانی از خوفناکی فاشیسم سخن به میان می آید که بخواهند از به اصطلاح جنایت های کمونیست ها سخن بگویند آن هم با این تاکید مضاعف که نازیسم در واقع چیزی نبود جز تقلیدی از کمونیسم. ( ص11)

حالا چرا می کوشند نازیسم و کمونیسم را یکسان جلوه دهند یا حتی بدتر از آن کمونیسم را مخوف تر از فاشیسم نشان دهند؟ پاسخ لوسوردو تکان دهنده است:چون می خواهند از استعمار و پیامد های هولناک آن برای بشریت و آن سیستمی که استعمار، زائیده آن است، سخن به میان نیاید. (ص11) سخن هوشمندانه ای است. این طور نیست؟

می گویید نه؟ نگاهی گذرا بیندازیم به تاریخ استعمار: در سال 1883، نظریه پرداز استعمار، لودویگ گمپلوویتس، در چالش با نظریه نبرد طبقاتی کارل مارکس، نظریه نبرد نژادی را به میان کشید و مدعی شد که تحت شرایط ویژه و بر حسب انتخاب طبیعی، از منظر افراد یک قوم، افراد قوم دیگر نه انسان بلکه جانورانی هستند که فقط برای این وجود دارند که در صورت نیاز، توسط قوم دیگر نابود شوند. (ص12) حتما می خواهید بدانید که آیا استعمارگران در عمل هم به این نظریه نژادپرستانه وفادار ماندند یا نه؟ پاسخ به صراحت آری است: بویر های مسیحیدر آفریقای جنوبی، ، بوشمن ها و هونتنوئن ها را جانوران وحشی ای می دانستند که باید نابوشان کرد.

تئودور روزولت می گفت که وقتی انسان وظیفه دشواری چون متمدن کردن نژادهای پست و وحشی را به عهده گرفت، باید قاطع باشد و تحت تاثیر احساسات، قرار نگیرد. او خودش در باره کشتار سرخپوستان به هیچ وجه دچار احساسات نشد. می گفت من دچار این زیاده روی نمی شوم که بگویم سرخ پوست خوب، همان سرخپوست مرده است، نه . من می گویم این تند روی است. به نظر من این حکم در مورد 90 در صد سرخپوستان درست است نه صد در صد آن ها. بین سال های 1904-1907، امپراتوری آلمان، مقاومت قوم هه ره رو نامیبیا را بی رحمانه سرکوب کرد و با کشتار بی محابای خود،آنان را تا مرز نابودی کشاند ،چون ژنرال فن تروثا می گفت این ملت باید نابود شود، زیرا حتی به اندازه مصالح ساختمانی هم ارزش ندارد. در فیلیپین که آمریکا آن را تسخیر کرد، شیوه مبارزه با چریک های استقلال طلب تنها این نبود که محصولات و احشام آن ها را با برنامه ای از پیش طراحی شده از بین ببرند، بلکه انبوه اسیران آن ها را در اردوگاه های کار اجباری آنقدر نگه می داشتند که در اثر گرسنگی یا بیماری بمیرند. ( صص12-14) آخرین دهه قرن نوزدهم و نخستین دهه قرن بیستم، در آمریکاسیاهپوستان جای سرخپوستان را گرفتند و خشونتی که علیه ملت های مستعمرات اعمال می شد، دامن کلان شهرهای کشورهای سرمایه داری را گرفت.

با جدا سازی نژادی و مناسبات کاری نیمه برده داری، سیاهپوستان در ایالات جنوبی آمریکا با جانوران، همسان شمرده شدند؛ اکثرا یا زجرکش می شدند یا در معرض خشونت اراذل و اوباش قرار می گرفتند. وقتی سیاهپوستان دست به مقاومت زدند، دوباره بحث راه حل نهایی مطرح شد، اما این بار نه در باره سرخپوستان بلکه در باره سیاهپوستان. حتی کتابی با همین عنوان حل نهایی مسئله سیاهپوستان، در سال 1913 در بوستون منتشر شد. یکی از نظریه پردازان برتری نژادی در همین رابطه گفت: اگر سیاهپوستان باز هم بی فایده و ناآرام بمانند، به سرنوشتی چون سرنوشت سرخپوستان گرفتار می آیند و از صحنه گیتی محو می شوند. (صص16و17)


فاشیسم هیتلر در آلمان و فاشیسم موسولینی در ایتالیا و دیگر فاشیست ها، ادامه این روند استعماری بودند. هیتلر با استناد به جنگ های استعماری می گفت کهنیرومندترین نژاد، پیروز خواهد شد، مانند جنگ های استعماری. در واقع نازیسم، مانند استعمارگران اولیه، در جست و جوی سرخ پوستانی بود که سرزمینشان را تصاحب و اموالشان را غارت و خودشان را قتل عام کند.سرخپوستان مورد نظر هیتلر همان مردم اتحاد شوروی و اروپای شرقی بودند که باید به عنوان مادون انسان و وحشی، تا آنسوی کوه های اورال پس رانده می شدند. فاشیست های ایتالیا، سرخپوست های خود را در خاک اتیوپی یافتند، همانطور که استعمارگران بلژیکی به رهبری پادشاه خود لئوپولد دوم، در سال های 1884 و 1885 آن ها را در کنگو پیدا کردند. چقدر سخنان این دو استعمارگر با تقریبا 70 سال فاصله شبیه هم هستند. لئوپولد می گفت " اشغال کنگو، انتقال تمدن به بخشی از جهان است که هنوز تمدن به آن راه نیافته است. کار ما از بین بردن ظلمتی است که بسیاری هنوز در آن غوطه ورند. وموسولینی مدعی بود: اتیوپی آخرین تکه آفریقاست که هنوز ارباب اروپایی ندارد. ( صص15و16)

____________________________

مقاله اش مفصله و اونی که دم از حقوق بشر میزنه، بنظرم باید کتاب رو گیر بیاره بخونه

فقط یادم میاد، یه جا خوندم که (حالا دقیق خاطرم نیست کجا، مال خیلی وقت پیشه)، آمریکا، سرخپوستان (مالکین اصلی آمریکا) رو ایزوله کرد (تو حصار زندونی کرد، اونایی که از قتل عام نجات پیدا کرده بودند) و چنان دچار افسردگی بودند و بی انگیزه، که دست به خودکشی میزدند و طی مدت 40-50 سال یا شاید یک قرن (از همون اوایل 1900)، نسلشون از از 11-12 میلیون، رسیده به شاید نزدیک 300-400 هزار نفر امروزی که تازه جز آدم حسابشون نمیکنند همچنان و از مشاغل کلیدی و غیر کلیدی محرومند


+++++++++++++++++++++++++++++++++
جناب باران، این هم جوابیه در مورد ژاپن، آمریکا و انگلیس متمدن

استرالیا رو هم بریم بکشیم بیرون، دست کمی از بقیه نداره. بومی های استرالیایی الان کجان؟

پس ما نباید سلکتیو نظر بدیم، حق یعنی دیدن کل ماجرا و باخبر شدن از جزییات


الان یعنی دنیا خیلی ترقی کرده؟؟؟؟

فعلاً که استیون هاوکینگ گفته اخیراً، بزرگترین دشمن بشر، نادانی اوست، که امروزه شاهد آلودگی محیط زیست، گرمایش زمین و ازدیاد نسل ها هستیم و به تبعش، جنگها

تایمز اخیراً نوشته بود، ازدیاد نسل (فرزند آوری خارج از عرف) ، جرم اقتصادی محسوب میشه این روزها


این هم قسمتی دیگه از کتاب، درباره آزادی
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

حالا نگاهی هم به تاریخ کشوری بیندازیم که امروز رهبری غرب را در دست دارد و خود را طلایه دار دموکراسی می داند؛ البته دموکراسی فرا دستان.

دموکراسی حقوقی برای سفید پوستان آمریکا درست هم زمان بود با برده سازی سیاهپوستان و طرد سرخپوستان از سرزمینشان.

در سی و دو سال از سی و شش سال اول تاسیس ایالات متحده آمریکا، رئیس جمهور های این کشور برده دار بودند؛ حتی آن هایی که اعلامیه استقلال و قانون اساسی آمریکا را نوشتند هم برده دار بودند.

بدون شناخت برده داری و تبعیض نژادی که در پی آن آمد، نمی توان آزادی آمریکایی را درک کرد: آن دو با هم رشد کردند و هر دو به هم متکی بودند.
از یک سو نظام شبه برده داری در همان محل کار، طبقات خطرناک را تحت کنترل آهنین داشت و از سوی دیگر، با باز گذاشتن مرزها و مجاز نمودن تسخیر سرزمین های متعلق به سرخ پوستان، چالش های اجتماعی را تعدیل و پرولتاریای بالقوه را ، البته به هزینه سرخپوستان، به طبقه زمین دار تبدیل می کرد.

سرخپوستان محکوم بودند یا بروند یا بمیرند. (ص24)

پس از نخستین جنگ استقلال، دموکراسی آمریکایی، مرحله دیگری را آغاز کرد.هم زمان با ملغی کردن مقررات تبعیض آمیز در سرشماری و دادن حق انتخاب به سفید پوستان، کوچ اجباری سرخپوستان و اعمال نفرت و خشونت علیه سیاهپوستان باز هم شدت گرفت. ( ص 25 )
......



این هم مجدداً لینک

[Inspired]

پاسخ : نبض سیاست

تقدیم به جناب فانوس که علاقه ای به از قبر در آوردن تاریخ نداره

++++++++++++++++++++++++++++++
قسمتی دیگر از همون کتاب

باید دقت داشت که منظور کتاب از دموکراسی نژاد برتر، یک دموکراسی حقوقی و اجتماعی است و در آن دموکراسی اقتصادی جایی ندارد. در این نوع دموکراسی که ویژه کشورهای سرمایداری امپریالیستی است، شهروندان این کشور ها از نظر حقوقی، مثلا حق رای، حق تشکیل احزاب ، سندیکا ها، آزادی بیان و رسانه و ... برابرند اما چون دسترسی برابر شهروندان به حقوق اقتصادی یا به بیان بهتر عدالت اقتصادی ( کار برای همه، آموزش برای همه، بهداشت برای همه، مسکن برای همه و فرهنگ برای همه) تامین نمی شود، بنابراین شما ضمن آن که آزادید، آزاد نیستید.

همه احزاب آزادند که در انتخابات شرکت کنند، اما چون تبلیغات مثلا شبکه های تلویزیونی، پولی و خصوصی است، احزابی می توانند از آن ها استفاده کنند که بتوانند این هزینه های سرسام آور را بپردازند.

بخش های وسیعی از مردم، به علت محرومیت های اقتصادی قادر به استفاده از امکانات فرهنگی و دانشی کافی نیستند بنابراین از منافع طبقاتی خود آگاه نیستند و به ناچار ناآگاهانه به ذخیره صندوق های رای سرمایه داران تبدیل می شوند و رای به غارتگران خود را، عین دموکراسی می پندارند... (عین برگزیت)


چنین است که در این کشورها که دموکراسی نژاد برتر برقرار است حداکثر یک نظام دوحزبی یا سه حزبی – که در حفظ منافع طبقه حاکم تفاوتی با یکدیگر ندارند – برقرار است.

به نظام سیاسی آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان و ... بعد از جنگ جهانی دوم نظری بیاندازید، آیا جز این چیزی می بینید؟


اما همین کشورها که برای مردم کشور های خودشان یک دموکراسی حقوقی فراهم آورده اند تا نوعی وحدت ملی دروغین را بباورانند و از این طریق استعمار کشور های تحت ستم را تسهیل کنند، همین دموکراسی فاقد بنیان های واقعی را در کشورهای تحت استعمار و تحت ستم، وحشیانه سرکوب می کنند.

سرکوب بیرحمانه نهضت ملی مردم ایران به رهبری زنده یاد دکتر محمد مصدق، آیا جز این معنا را داشت که ما یعنی کشور های امپریالیستی، حتی آنچه را برای مردم خود – حداقل به صورت صوری می پذیریم – به هیچ عنوان مناسب مادون انسان هایکشورهای تحت استعمار کهنه و نو نمی دانیم و آن را به هر قیمت سرکوب می کنیم. (راستی جناب فانوس، مصدق کیه؟)


آیا این نوع دموکراسی، دموکراسی نژاد برتر نیست؟ تازه لنین همین برابری حقوقی در کشورهای سرمایه داری امپریالیستی را هم به چالش کشید و نوشت: قوانین انتخاباتی در انگلستان هنوز آن قدر محدودند که مانعی در برابر قشرهای پایینی پرولتاریای واقعی به وجود می آورند... در کشور هایی نیز که به همه مردان حق رای داده شده بود ، این حق را با تشکیل مجلس اعیان که ویژه اشراف و طبقات ممتاز بود، خنثی می کردند. در بسیاری از کشورهای اروپایی، به جز فرانسه، عضویت در مجلس اعیان ارثی بود و یا از طرف پادشاه اعطا می شد. آشکارترین قانون محرومیت از انتخابات، قانونی بود که زنان را از این حق محروم می کرد. در انگلستان خانم املین پامکهورست و دخترش که جنبش حق رای زنان ( 1903-1928 ) را هدایت می کردند، بارها به جرم مبارزاتشان روانه زندان شدند. (ص36 )

__________________________________________________ _____

نویسنده به نظر میاد کمونیسته، اما آیا میشه از منطقش فرار کرد؟ یعنی دروغ میگه؟ یعنی حالا چون کمونیسته [شاید هم نباشه ها، اما یه جورایی مقابل نظام سرمایه داری، از کمونیستی دفاع میکنه]، باید بگیم خودت چون دیکتاتوری هستی، زر نزن!!!

فقط یک مورد رو اشاره کنم درباره حقوق بشر

مایکل مور رو شاید بشناسید، همون خیکی آمریکایی با کلاه NY که درباره 11 سپتامبر دست به افشاگری زد

چند سال پیش تو زادگاهش flint، غائله ای به پا شد به اسم آبهای آلوده

این لینکش

https://en.wikipedia.org/wiki/Flint_water_crisis

میدونم کسی دنبال حقیقت نیست، برای همین خلاصه اش میکنم

مشکل آبشون، ناشی از بحران اقتصادی بود در منطقه ای که فقیر نشین و عمدتاً سیاهپوست نشین هستند که پول نداشتند آب سالم از شهر مجاور بخرن ، مجبور میشن با آب آلوده سر کنند، غافل از اینکه، آلودگی فقط میکروبی نبود، بلکه شیمیای بود و تا بفهمند، یه عده سرطان گرفتند و برخی هم مردند، عمدتاً کودک و خردسال

لوله کشی های قدیمی خونه ها مربوط به حتی یک قرن پیش که آب رو آلوده به سرب و زنگار کرده بود و شیر آب رو باز میکردی، رنگ آب به زردی میزد حتی و ..... باقی ماجرا رو حق طلبان برند ببینند چی بوده، قریب به مضمون نوشتم، مایکل مور هم حسابی سر و صدا به پا کرد سر همین ماجرا و یه آبرو ریزی حسابی راه انداخت .....

, Moore termed the state's actions "murder."^[234] Speaking to reporters in Flint, he emphasized that "this was not a mistake . . . Ten people have been killed here because of a political decision. They did this. They knew."^[235]

تو یک نامه سرگشاه، مسئولین رو به سیاسی کاری متهم میکنه و بهشون میگه قاتل. این دیگه اسمش اشتباه نیست، 10 نفر تا حالا مرده اند سر این جریان، بخاطر تصمیم غلط سیاسی .... که تا اونجایی که یادم میاد، سر اختلافات بچگانه حزبی و همسایگی

Civil rights advocates characterized the crisis as a result of environmental racism, a term primarily referring to the disproportionate exposure of ethnic minorities to pollution as a result of "poverty and segregation that has relegated many blacks and other racial minorities

و مدفعان حقوق مدنی هم، این بحران رو نتیجه نژادپرستی منطقه ای دونستند، بخاطر پراکندگی بیشتر سیاهپوستان و برخی اقلیت های قومی-نژادی ناشی از فقر که وادارشون کرده برن به جاهای اروزن تر .... یعنی مثل پایین شهر خودمون و شهر های لب مرزی و کم امکانات


مسخره نیست، تو مهد تمدن و سرمایه داری، تو کف هرم مازلو گیر کرده باشی بعد بیایی از خانم محمدی اعلام حمایت کنی و آزادی بدون قید و شرطش رو بخواهی؟ اسم این وقاحت سیاسی نیست؟


نظر شما چیه جناب فانوس ؟