نبض سیاست

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • Metalman
    عضو عادی
    • Aug 2025
    • 98

    #1411
    پاسخ : نبض سیاست

    [QUOTE=MAGDAD2015;622833]
    در اصل توسط Nay پست شده است View Post

    ************************************************** ************************************************** *********************************************


    (تو راهزن و کلاهبردار فرهنگی) دائما در حال دزدی از نوشته برزگانی و بنام خودت تفسیر می کنی * هر راهزنی هرچه را میخواهد بزند باکی نیست قابل جبران است. ای کاش راهزنی به فهم انسان نزند که آن را چاره نیست

    تو واقعا چه چیزی از تقلید می فهمی که اینقدر مثل الاغی چموش فقط در حال جفتک انداختنی الاغی که جفتک بزند ای بسا آزاد تر است از ان انسانی که در بند افکار مورثی اسیر است

    یعنی تو نمی فهمی از صبح الطلوع تا بوق سگ (منظور بوق مورد علاقه ات) (با کپی برداری داری و بنوعی تقلید می کنی *شاعران پیامبران واقعی اند چرا که هرکسی از ظن خود یار آنان می شود حال انکه دعوی رسالتی و ندارند و خلق را به تقلید از خود فرا نخوانده اند

    یعنی تو نمی فهمی وقتی پشت یک چراغ قرمز ایستادی داری بنوعی از از بقیه تقلید می کنی* ایستادن در پشت چراغ قرمز یا هر قانون دیگری حاصل خرد جمعی ادمیان و اگر فردا روزی فهم آنان چنان تغییر کند که جمعا رای بر نفی آن دهند کافر و ملحد خوانده نمیشوند و خونشان مباح نمی شود.
    یعنی تو نمی فهمی وقتی پیش پزشکی می ری و نسخه ای برات می پیچد* بدون اگر و مگر می گی چشم طبیبان گر پیش ایشان بروی خون تو را ضامن نرفتن تو پیش دیگر طبیبان نمیکنند و انچه پزشکی تجویز میکند از شرق دور تا غرب دور بسیار بسیار به هم شبیهند. آنان که دم از تقلید میزنند حتی در یک دین شعبه شعبه اند و این یکی ان یکی نادان و کافر و ملحد و نجس خطاب میکند در میان این چندگانگی ها اطمیانی بر درمان روح ها نیست که گویی خود درد اند بر جسم و روح آدمی...
    و بنوعی تقلید می کنی
    یعنی تو نمی فهمی وقتی به رنگی *قرمز می گی بنوعی از گذشتگان در گفتنش داری تقلید می کنی*خود آنانی که تقلید از آن ها را واجب میدانید نیز قرمز را قرمز میگویند و این بحث زبان است و در بلادی دیگری این را RED گویند و ارتباطی با تقلید به آن مفهومی که مورد مناقشه است ندارد.
    یعنی تو نمی فهمی اولین کاری که در گفتن مامان و بابا در کودکی انجام دادی تقلید بوده کار کودک به پرسشگری نمی رسد و لی آنگاه که رسید دیگر مرحله فهم است وفهم جمعی که او را سوق میدهد که مقلد باشد یا ازاد اندیش . بسا که کودکی بپرسد که خداوند پیش از خلق کائنات به چه کار بوده است!؟
    ببینم اینقدر (خری ) یا خودت رو به خریت زدی خریت در مفهوم طبیعی خود جرم نیست. ندیم خری که خر دیگری را به جرم تقلید از این باور یا عدم تقلید از آن باور مهدور الدم کند
    واقعآ تو این مسائل ابتدائی رو هم از تقلید نمی دونی و بعد دم از سواد و تخصص می زنی *سواد سیاهی محض است آنگونه که از نامش پیداست آنگاه که در ان تحقیقی نباشد و تکرار مکرر طوطیانه باور های مقلدانه باشد

    فکر می کنم برای (کژدمی ) بی سوادی مثل تو همین قد وقت گذاشتن در این پست کافی باشه* گژدم حسن اش در این که حتی نیش اش کینه ورزانه نیست. اما همه کلمات این جمله آخری بوی کینه میدهند.

    88888888888888888888888

    پوزش میخواهم اگر پا برهنه وارد این بحث شدم . اما متاسف شدم برای خودم که چرا وقتی دنیای پیرامون ما اینگونه دیوانه وار در حال شکستن مرزهای دانش است. ما در این خاورمیانه لعنتی هنوز دعوایمان این است که با داعش بیعت کنیم و مقلد بغدادی شویم یا آن دیگری که هریک دیگری را کافر و مهدورالدم می داند.
    وقتی متخصصانه به یک محصول تکنولوژی نگاه میکنم مثلا گوشی اپل با خودم فکر میکنم ایا واقعا این ساخته دست انسان است یا موجوداتی فرا زمینی ان را هدیه اورده اند از بس که دور برم همواره لیچار کلامی شنیده ام و فکر مشغول این شده که امروز ایا این حلال است یا حرام ...
    چهارده میلیارد سال از عمر هستی گذشته و عمر ادیان در این مدت چقدر بود مگر؟ و چقدر از خون های ریخته شده بر زمین را به گردن دارند و چقدر جان انسان تعالی داده اند. کدام قرص سردرد را به تمدن بشر هدیه کرده اند؟ تو که برای سردرد من درمان نداری بیخود در پی درمان روح من نباش!
    هی برای من ریل نکش هی دنیای مرا جهنم نکن هی وعده بهشت موعودم نده که نه شیر شتر می خواهم نه دیدار عرب...

    همین کافی است در حد این گفتار که مقلدان یکی را تکفیر کنند و او را خدا ناباور بخوانند غافل از این که خودشان در پندار مقلدان خانه ی بغلی کافرند و دشمن خدا...

    *
    .................................................. .................................................. .....................................
    آخرین ویرایش توسط Metalman؛ 2015/07/08, 12:18.

    نظر

    • Metalman
      عضو عادی
      • Aug 2025
      • 98

      #1412
      پاسخ : نبض سیاست

      ....اینهایی را که می گویم در در و دیوار می بینم اگر نگویم شان هر بار که شوق مرا می برد تا ناکجا باید به زبان تو تو تکرار کنم: ددددررررررر دیواااااااااااااااااااااررررررر!
      میی فهمی مرا!؟

      گفت: قسم بخورم ؟ آری می دانمت!
      گفتم: دلم میخواهد زییبایی را که میبینم به همه نشان دهم. هر کار کردم نشد! نشد! بعضی کاه می برند و چه زیباست کاه بردنشان بعضی می کارند و چه زیباست، کاشت و برداشتشان. بعضی می دزدند، کاه و دانه و همه و همه را و چه زیبا می دزدند.
      گفت: بخدا سوگند جز زیبایی ندیدم در نثرت! یاد کدام جمله ای می افتی؟ یاد کدام شور!؟
      گفتم: آن شور که چون بر زبانش آوری هیچ می شود! نمی گنجد یا نم گنجیم! کتاب نمی خوانم! ترانه ای گوش نمی کنم دنبال آن میگردم که نیابمش! که ندانمش. نتوانم معنایش کنم. متن ثقیل عربی می خوانم ازابن عربی تا فرصت ندهم به معنیِ منگ ذهن، که خود را با آن معنی بی همتا یکی کند! موسیقی را گوش میکنم که معنایش را ندام که در خیالم نگنجد که در آن دف، تار بزند! تار، دف بزند! کسی را نگاه میکنم که نشناسم! که نشناسم که ندانم! این شناخت آدمی را بیچاره کرد! او نشناختی ست! اگر می شناسی بگو!
      شناخت یعنی در متن دنبال معنی بودن! و معنی یعنی همانهایی که آدمی می داند. دوباره دانستن شان دردی دوا نمی کند!
      در پی بی معنی ام! چیزی که در آن غرق شوم و ندانمش که چنان غرقم کند که هیچ نماند از من. روزگاری می گفتی: در پی وصفی فلانی! وصف میکنی! دیوانه ام من !وصفم کجاست!؟ چه را وصف کنم!؟ گاهی که در حال غرقی و اشک امانت نمی دهد، مرا بخوان! یک کلمه را بخوان! ببین وصف که را گفته ام! اگر دانستی و در بیانش نماندی بیا و مرا گفتن بیاموز!
      ما اسیر در بودن خویش به قول شما به قول آن دوست ” سرمان شلوغ است.” می خواهیم زود در پس زمینه ی ذهن، سر و ته معنا را به هم وصل کنیم. اینطور نیست. به نامش سوگند!
      در حال وقتی به اولین کلمه می رسی، انتهایش پیدا نیست! به انتهایش نمی رسی!
      چه بگویم من؟ چگونه بگویم!؟ همین هایی که الان می گویم تراوش نامربوط ذهن است! چه بگویم من؟

      گفت: هیچ مگو… هیچ مپرس.
      گفتم: حقیقت همین است! گاه از شوق سعی در بیان جلوه ای میکنم که شناخته نیست. گفتنی نیست. ناگفته ی بکر است. (مست را بخوان).اینها که می گویم شکایت از کسی نیست. شکایت از این است که بار از طاقت مسکین مجنون فزون است!
      شکایت از این هم نیست. که همه عشوه است. شوق است و شوق. (این شوق است که سوق می دهد آدمی را!)
      و باز همه هیچ است. هیچ! کودک که بودم استاد می گفت این فرش قدیمی بی قیمت است! از بس گران بها بود قیمت نداشت! بی قیمت بود! این هیچ که می گویم یعنی همین! از بس همه چیز است، هچکدام نیست! هیچ است! چگونه بگویمت؟
      هیچ چیز شبیه او نیست!!

      گفت: بی قیمت رو باید هدیه داد … نمی شود فروخت!
      گفتم:
      و به هنگام که مرغان مهاجر
      در دریاچه ماهتاب پارو می کشند
      خوشا رها کردن و رفتن….
      خوشا خوابی دیگر…. به مردابی دیگر
      خوشا نه اگر زیستن
      مردن…..
      به رهایی….
      ”شاملو”
      گفت: ممنون..

      این متن را نوشتم کمی جو عوض شود اگر مایل بودید آن را در این ادرس کامل بخوانید
      آخرین ویرایش توسط Metalman؛ 2015/07/08, 12:42.

      نظر

      • Nay
        Banned
        • Aug 2014
        • 641

        #1413
        پاسخ : نبض سیاست

        در اصل توسط Metalman پست شده است View Post
        ....اینهایی را که می گویم در در و دیوار می بینم اگر نگویم شان هر بار که شوق مرا می برد تا ناکجا باید به زبان تو تو تکرار کنم: ددددررررررر دیواااااااااااااااااااااررررررر!
        میی فهمی مرا!؟

        گفت: قسم بخورم ؟ آری می دانمت!
        گفتم: دلم میخواهد زییبایی را که میبینم به همه نشان دهم. هر کار کردم نشد! نشد! بعضی کاه می برند و چه زیباست کاه بردنشان بعضی می کارند و چه زیباست، کاشت و برداشتشان. بعضی می دزدند، کاه و دانه و همه و همه را و چه زیبا می دزدند.
        گفت: بخدا سوگند جز زیبایی ندیدم در نثرت! یاد کدام جمله ای می افتی؟ یاد کدام شور!؟
        گفتم: آن شور که چون بر زبانش آوری هیچ می شود! نمی گنجد یا نم گنجیم! کتاب نمی خوانم! ترانه ای گوش نمی کنم دنبال آن میگردم که نیابمش! که ندانمش. نتوانم معنایش کنم. متن ثقیل عربی می خوانم ازابن عربی تا فرصت ندهم به معنیِ منگ ذهن، که خود را با آن معنی بی همتا یکی کند! موسیقی را گوش میکنم که معنایش را ندام که در خیالم نگنجد که در آن دف، تار بزند! تار، دف بزند! کسی را نگاه میکنم که نشناسم! که نشناسم که ندانم! این شناخت آدمی را بیچاره کرد! او نشناختی ست! اگر می شناسی بگو!
        شناخت یعنی در متن دنبال معنی بودن! و معنی یعنی همانهایی که آدمی می داند. دوباره دانستن شان دردی دوا نمی کند!
        در پی بی معنی ام! چیزی که در آن غرق شوم و ندانمش که چنان غرقم کند که هیچ نماند از من. روزگاری می گفتی: در پی وصفی فلانی! وصف میکنی! دیوانه ام من !وصفم کجاست!؟ چه را وصف کنم!؟ گاهی که در حال غرقی و اشک امانت نمی دهد، مرا بخوان! یک کلمه را بخوان! ببین وصف که را گفته ام! اگر دانستی و در بیانش نماندی بیا و مرا گفتن بیاموز!
        ما اسیر در بودن خویش به قول شما به قول آن دوست ” سرمان شلوغ است.” می خواهیم زود در پس زمینه ی ذهن، سر و ته معنا را به هم وصل کنیم. اینطور نیست. به نامش سوگند!
        در حال وقتی به اولین کلمه می رسی، انتهایش پیدا نیست! به انتهایش نمی رسی!
        چه بگویم من؟ چگونه بگویم!؟ همین هایی که الان می گویم تراوش نامربوط ذهن است! چه بگویم من؟

        گفت: هیچ مگو… هیچ مپرس.
        گفتم: حقیقت همین است! گاه از شوق سعی در بیان جلوه ای میکنم که شناخته نیست. گفتنی نیست. ناگفته ی بکر است. (مست را بخوان).اینها که می گویم شکایت از کسی نیست. شکایت از این است که بار از طاقت مسکین مجنون فزون است!
        شکایت از این هم نیست. که همه عشوه است. شوق است و شوق. (این شوق است که سوق می دهد آدمی را!)
        و باز همه هیچ است. هیچ! کودک که بودم استاد می گفت این فرش قدیمی بی قیمت است! از بس گران بها بود قیمت نداشت! بی قیمت بود! این هیچ که می گویم یعنی همین! از بس همه چیز است، هچکدام نیست! هیچ است! چگونه بگویمت؟
        هیچ چیز شبیه او نیست!!

        گفت: بی قیمت رو باید هدیه داد … نمی شود فروخت!
        گفتم:
        و به هنگام که مرغان مهاجر
        در دریاچه ماهتاب پارو می کشند
        خوشا رها کردن و رفتن….
        خوشا خوابی دیگر…. به مردابی دیگر
        خوشا نه اگر زیستن
        مردن…..
        به رهایی….
        ”شاملو”
        گفت: ممنون..

        این متن را نوشتم کمی جو عوض شود اگر مایل بودید آن را در این ادرس کامل بخوانید
        متالمن عزیز هزاران هزار درود بر شما

        زبانم قاصر است از حالی که با خواندن این متن بر من رفت

        بنده خود واقعاً حیرانم، برای همین نی دانم چه باید بر زبان رانم
        همینقدر فقط میدانم که در وادیِ حیرت، سرگردانم



        ارادتمند بی شیله پیله

        (نی)

        نظر

        • Metalman
          عضو عادی
          • Aug 2025
          • 98

          #1414
          پاسخ : نبض سیاست

          در اصل توسط Nay پست شده است View Post
          متالمن عزیز هزاران هزار درود بر شما

          زبانم قاصر است از حالی که با خواندن این متن بر من رفت

          بنده خود واقعاً حیرانم، برای همین نی دانم چه باید بر زبان رانم
          همینقدر فقط میدانم که در وادیِ حیرت، سرگردانم



          ارادتمند بی شیله پیله

          (نی)
          نی عزیز شما لطف داری...

          شما در حیرت نیستی شاید در این تاپیک هیچکس چو من جایگاه شما را نداد. فکر نکن خودنمایی میکنم.
          جایی که شما هستی جایگاه گنگی خواب دیده است
          قصه ام قصه ی گنگی ست که در خواب سحر / پریان شعر سعادت به وی اموخته اند/ نه لبش تاب بر آرد به بیان کلمات / نه دلش تاب بر آرد به فرو بستن لب...

          نی عزیر یک مرزی هست/ یک شکی هست / یک گذر گاهی که وجودش لازم است اما ماندن در ان صلاح نیست/ خیلی در این حال نمان عزیزم/ من این حال را داشته ام که میگویم/ اگر قرار بود ماندنی شوم در ان الان یا دارم زده بودند یا خلقی حیرانم بودند / یا حیران در گوشه دیوانه خانه ای زنجیرم میکردند/

          جهان ما پیمایش ناپذیر است/ زمان ما برای برای اینکار کافی نیست/ کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم/ برایم اهمیت داشتی که اینها را نوشتم

          درود

          نظر

          • rajabi
            عضو فعال
            • Dec 2014
            • 936

            #1415
            پاسخ : نبض سیاست

            هاشمی: دنیا فهمید باید با ایران گفتگو کند

            -----------------
            خیلی خوب می شد آقای هاشمی می فرمودند که چرا دنیا فهمید باید با ایران مذاکره کند ؟!!!!!!!!! به گفته ی آقای هاشمی در 8 سال گذشته که دولت سابق ایران رو چپاول کرده بود و چون ایران به ویرانه تبدیل شده بود قاعدتا قدرت های بزرگ نباید به فکر مذاکره با ایران می افتادند

            نظر

            • Rudel
              عضو فعال
              • Apr 2014
              • 2164

              #1416
              پاسخ : نبض سیاست

              دنیا فهمید اگر با عقلای ایران صجبت نکنه ممکنه یک میمونی از درخت بالا بره و داد بزنه من مدیریت جهانی ام من یار امام زمانم

              نظر

              • rajabi
                عضو فعال
                • Dec 2014
                • 936

                #1417
                پاسخ : نبض سیاست

                کسانی که به دیگران توهین می کنند مشکل دارن
                آخرین ویرایش توسط rajabi؛ 2015/07/08, 18:51.

                نظر

                • rajabi
                  عضو فعال
                  • Dec 2014
                  • 936

                  #1418
                  پاسخ : نبض سیاست

                  می‌توان باجستجوی بیشتر، زمان تحصیل رئیس جمهور روحانی در مقطع کارشناسی ارشد را از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۴ ودکترا از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۸ قطعی دانست. یعنی آقای روحانی از سال ۱۳۶۹ تا سال ۱۳۷۸ بصورت مداوم با حضور در کلاس دانشگاه گلاسکوی انگلستان مشغول به تحصیل بوده است.

                  طبعا سوالی در ذهن مردم شکل میگیرد که حسن روحانی از سال ۱۳۶۹ تا سال ۱۳۷۸ و در حالیکه پست‌های بسیار مهمی را در جمهوری اسلامی در اختیار داشته، چگونه به صورت هفتگی در انگلستان و در دانشگاه گلاسکو حاضر شده و موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد و دکترا شده است؟

                  اما مسئولیت‌های حسن روحانی در بازه زمانی سال‌های ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۸چه بوده: نماینده و نائب رئیس اول مجلس شورای اسلامی در دوره‌های چهارم و پنجم مجلس از سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۹/ رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۹/ دبیر شورای عالی امنیت ملی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴/ مشاور امنیتی رئیس جمهور از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴/ عضو و رئیس کمیسیون سیاسی و امنیتی مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال ۱۳۷۰ تا کنون و روحاني با این همه مسوولیت در دانشگاه گلاسکوی انگلستان هم مشغول به تحصیل بوده است!!

                  حال سوال اساسی اینجاست که ایشان آیا به صورت قانونی و با شرکت در آزمون بورسیه خارج از کشور، موفق به دریافت مجوز تحصیل شده است، یا با هزینه شخصی در دانشگاه گلاسکو تحصیل کرده است؟ آیا در حالیکه کارمندان عادی دولت، برای ادامه تحصیل به بهانه عدم اخلال در انجام وظیفه، منع قانونی می‌شوند، حسن روحانی با داشتن بیش از پنج عنوان بسیار مهم حکومتی، چگونه از وقت خود برای ادامه تحصیل بهره برده است؟

                  با این حال و در صورت درست بودن مدرک تحصیلی جناب روحانی، سوال دیگری که به اذهان خطور می‌کند حضور ایشان در انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوره اول یعنی سال ۱۳۵۹ با عنوان دکتر روحانی و نمایندگی مجلس و دریافت حقوق و مزایا براساس مدرک دکترا بوده که جای سوال دارد؟

                  حالا می فهمید که چرا (دکتر)
                  حسن روحانی هیچ علاقه‌ای به افشا و رسانه‌ای شدن زمان تحصیل خود در دوره کارشناسی ارشد و دکترا ندارد.
                  بورسیه و ما ادراک البورسیه
                  سفر اروپا و ما ادراک سفر اروپا

                  نظر

                  • Nay
                    Banned
                    • Aug 2014
                    • 641

                    #1419
                    پاسخ : نبض سیاست

                    در اصل توسط rajabi پست شده است View Post
                    کسانی که به دیگران توهین می کنند مشکل دارن
                    مثل همونی که به دیگران گفت بزغاله

                    یا خس و خاشاک خواندشان

                    یا اونی که نظرش به نظر برخی نزدیک تر بود


                    ---------------------------------------------------

                    کسانی که مو را توی چشم دیگران می بیند ولی تیر چراغ برق (از خار گذشته دیگه این کوچه علی چپ زدن های شما) رو توی چشم خودشون نمی بینند، مشکل دارند!

                    نظر

                    • rajabi
                      عضو فعال
                      • Dec 2014
                      • 936

                      #1420
                      پاسخ : نبض سیاست

                      آره مثل همونی که می گه : بره به جهنم ، بی شناسنامه ، بی سواد و ......... واقعا مشکل دارن

                      نظر

                      • rajabi
                        عضو فعال
                        • Dec 2014
                        • 936

                        #1421
                        پاسخ : نبض سیاست

                        من همیشه با خودم فکر می کنم که مگه میشه یک عده اینقدر مشکل داشته باشن و خودشون رو هم حتی نتونن کنترل کنن؟!!!

                        نظر

                        • MAGDAD2015
                          عضو فعال
                          • Feb 2015
                          • 342

                          #1422
                          پاسخ : نبض سیاست

                          [QUOTE=fanos;622836]
                          در اصل توسط MAGDAD2015 پست شده است View Post

                          معلومه که حرفاش حقه وواقعیتو میگه که شما اینجوری داق کردی جوش اوردی شما جریان فکری اگه روزی بقدرت برسین جریان داعش باید جلوی شما لنگ بندازه داعشو روسفید میکنید

                          ************************************************** ************************************************** ********************************************


                          جناب فانوس شما هم از تو پیله در آمدی و از رفیق ناکست داری دفاع می کنی .البته ملالی نیست حمایت از فرو مایه گانه و پس فطرت ها هم

                          عالمی دارد *
                          اما گفتی داعش

                          داعشی ها شک نکن آدمهای مثل گروه شما بودند که کم کم دور هم جمع شدن هرکاری برزگ شون کرد گفتند* باریک الله

                          و هر کی جواب رذالات برزگ شان رو داد گفتند تو باید دق کنی !!!!

                          کاشکی یک کم مردانگی تو وجود دارو دسته نامرد شما بود و به رفیق شفق تان کژ دم غاصب (نی ستان ) بابت مستی شبانه و

                          پایین کشیدن شلوارش که همراه با کوس رسوایش بود تذکر ی می دادید *

                          ولذا شما و دیگر شیفتگان ایشان اگر کمی وجدان در وجود مبارکتان باشد نوشته ها ی (نی) و بنده رو می خواندید و می دید ید کی ابتدا جوش آورده

                          مخاطب شو به بدترین الفاظ بدرقه کرده البته فکر می کنم با آن تشری که بشما زده حساب کار دستتان آمد و در پی جبران رضایت ملوکانه می باشید

                          بهرحال خوش حال شدم که این مدعی بی مقدار ومفلوک بخاطر عجز و ناتوانی دست به دامن شما و دیگر هم پیالش شده و به گوشه ای خزیده

                          که این رسم رذالت پیشه گان و فرو مایه گان است *

                          نظر

                          • MAGDAD2015
                            عضو فعال
                            • Feb 2015
                            • 342

                            #1423
                            پاسخ : نبض سیاست

                            در اصل توسط rajabi پست شده است View Post
                            من همیشه با خودم فکر می کنم که مگه میشه یک عده اینقدر مشکل داشته باشن و خودشون رو هم حتی نتونن کنترل کنن؟!!!


                            باسلام

                            دوست گرامی از این ناکسان و کژدم ( رذل اندیش ) چه توقع که اصل اعتقادات و ریشه مذهب ملت را نشانه رفته اند

                            این فرو مایه گان هیچ کس را در این نظام برنتافته از اختلافات دلسوزان این مرز و بوم حداکثر استفاده را به رذالت می بردند


                            مانند این کژ دم بی مقدار غاصب (نی ستان ) که چنان خود شیفته و مجنون گردید که از تعریف هم پیاله ها دائما در حال

                            دم تکان دادن است
                            ولذا هدیه ای بدون کلاهبرداری فرهنگی از برزگان و شعرا جهت شناخت هرچه بیشتر (خر مگس) مرکه (نی)

                            قاصدی گفت خبر از (نی) به خیانت دارم

                            عاقلی گفت که من میل هدایت دارم

                            عاشقی گفت خبر از (نی) به عشاق نرسید

                            کژدمی گفت که ساده بدان شوق رذالات دارم

                            القصه

                            دوست گرامی یادمان باشد در اختلافات داخل نظام این کژدم های بی اصل و نصب و بعضا منافق و اون ور آبی را خشنود نکنیم

                            همانند حال پوزه کژدم فریبکار را به دیوار جهل و عنادشان کوبیم

                            شما نگاهی به رذالت این فرومایگان بیندازد .هر لجن پراکنی و توهین خرمگس مرکه (نی) را با آفرینی همراه کنند و هر مخالفی را

                            ناجوانمردانی داعشی *

                            خدا نگه دارتان باد

                            نظر

                            • MAGDAD2015
                              عضو فعال
                              • Feb 2015
                              • 342

                              #1424
                              پاسخ : نبض سیاست

                              در اصل توسط rajabi پست شده است View Post
                              آره مثل همونی که می گه : بره به جهنم ، بی شناسنامه ، بی سواد و ......... واقعا مشکل دارن

                              باسلام

                              بردوست گرامی

                              و اما بعد


                              در دام این سکولار های بی اصل نصب مثل (نی) نیافت *این رذالت پیشگان با اصل نظام و دین مشکل دارند. مشکل شان محمود و حسن نیست *

                              این کژدم نجاست خور امام زمان را هم در گفتار کثیفش به سخریه می گیره .

                              ولذا می بایست به اصل اندیشه نامبارک ایشان توجه داشت که جزو پلیدی و لامذهبی چیزی درش یافت نمی شود.البته با نقاب روشنفکری
                              دلواپسی اجتماعی .

                              القصه
                              هوشیار باشیم که مکر کژدم ها رو باید جدی گرفت

                              خدا نگه دارتان باد

                              نظر

                              • milad617
                                عضو عادی
                                • Nov 2013
                                • 120

                                #1425
                                پاسخ : نبض سیاست


                                نظر

                                در حال کار...
                                X