**** افسانه تامکت ****

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • آمن خادمی
    مدیر
    • Jan 2011
    • 5243

    #886

    اولین هلیکوپتر جهان + عکس

    اولین هلیکوپتر جهان را شاید بتوان شتر، گاو، پلنگ و ...نامید زیرا این وسیله از قطعات چند هواپیمای دیگر ساخته شده بود.
    اولین هلیکوپتر دنیا در سال 1940 در آمریکا ساخته شد، این وسیله پروازی غول پیکر که « XH-17 » نامیده می شد از ترکیب قطعات 5 هواپیما ساخته شده بود.

    ابعاد این وسیله با ارتفاع 9 و طول 16 متر بسیار بزرگ بود و پروانه آن بیش از 40 متر قطر داشت که بزرگترین پروانه هلیکوپتر تا به امروز محسوب می شود.

    این هلیکوپتر دارای سه خدمه پرواز بود و با دو موتور توربو جت کار میکرد که حد اکثر سرعت آن را به 145 کیلومتر در ساعت می رساندند.« XH-17 » می توانست تا شعاع 64 کیلومتر پرواز کند و 4 هزار متر ارتفاع بگیرد.







    to continue, please follow me on my page

    نظر

    • بابک 52
      ستاره‌دار (27)
      • Mar 2011
      • 17028

      #887
      "فرماندهان عراقی در پاسخ به سوال صدام که چرا نمی توانيد وارد شهر خرمشهر شويد، گفته بودند جوان 27 ساله ای به نام جهان آرا مانع از اين کار می شود."

      جوانی که با همرزمانش و با مقدار بسیار کمی سلاح توانستند جلوی 400 تانک و چند لشکر رو بگیرند.


      اینهم عکسی از اون جون و پسرش.

      با همین سادگی و با همین مردانگی..


      درود بر روح پاک تمامی شهدای ایران زمین...

      The greater the risk ، The greater the reward

      هر چقدر ریسک بزرگتری کنی ، پاداش بزرگتری بدست میاری

      نظر

      • Captain Nemo
        مدیر
        • Dec 2010
        • 2934

        #888
        به مناسبت سالروز شهادت سرلشگر خلبان احمد کشوری

        کشوری مرد میدان جنگ بود




        پانزدهم آذر ماه مصادف است با سالروز شهادت شهيد سرلشگر خلبان "احمد کشوري" که به دليل دلاوري هايش به "عقاب تيز پرواز جبهه هاي جنگ" لقب گرفت.




        شهيد سرلشگر "احمد کشوري" در تيرماه 1332، در خانواده اي متوسط در فيروزکوه چشم به جهان گشود.
        وي دوران دبستان و سه سال اول دبيرستان را به ترتيب در "کياکلا" و "سرپل تالار" و سه سال آخر را در دبيرستان "قناد" بابل گذراند.

        پدرش فردي شجاع و ظلم ستيز بود بطوريکه به رغم تصدي پست فرماندهي ژاندارمري در يکي از شهرهاي شمال، به مبارزه با سردمداران زر
        و زور پرداخت و در نهايت مجبور به استعفا و به کشاورزي مشغول شد.

        از ايمان و قدرت روحي مادرش همين بس که هنگام دفن شهيد کشوري، در حالي که عکس او را مي بوسيد، پرچم جمهوري اسلامي ايران را که با دست
        خود دوخته بود بر سر مزار فرزند آويخت و فرياد زد: "احسنت پسرم، احسنت".
        شهيد احمد کشوري علاوه بر اينکه در دوران تحصيل، شاگردي ممتاز و داراي استعداد فوق العاده بود به رشته هاي ورزشي و هنري علاقه مند بود و در
        بيشتر مسابقه هاي رشته هاي هنري نيز شرکت مي کرد.

        وي در عنفوان جواني به خاطر عشق و علاقه سرشارش به اسلام، قدم در راه فعاليتهاي مذهبي گذاشت و با صدايي پرسوز حال و هواي خاصي به مجالس
        مذهبي مي بخشيد. دلباخته امام حسين (ع) بود. در ايام محرم، عاشقانه و بي ريا عزاداري و مرثيه خواني مي کرد.

        اين شهيد همچنان که به فعاليتهاي تحصيلي و مذهبي مي پرداخت در خصوص مسايل سياسي جامعه نيز کنجکاو و حساس بود بطوريکه در سال آخر دبيرستان،
        با دو تن از همکلاسان خود، دست به فعاليت هاي سياسي زد و با کشيدن طرح ها و نقاشي هاي سياسي، ماهيت رژيم را افشا مي کرد.

        وي که پس از اخذ ديپلم ، آماده ورود به دانشگاه شد به علت فقر مالي و هزينه سنگين دانشگاه، از ورود به آن بازماند و در سال 1351، وارد ارتش (هوانيروز) شد.
        شهيد احمد کشوري به خاطر هوش سرشار و استعداد فوق العاده اي که داشت، توانست دوره هاي آموزش خلباني بالگردهاي "کبري" و "جت رنجر" را با موفقيت به پايان رساند.
        با توجه به ممنوعيت نگهداري و مطالعه کتاب هاي مذهبي، سياسي و روشنگر در ارتش، کشوري اينگونه کتابها را مخفيانه نگهداري و در فرصت مقتضي مطالعه مي کرد
        و به همين دليل چندين بار مورد بازجويي و تهديد قرار گرفت.

        وي که سعي وافري در زمينه ترويج روحيه انفاق در بين همکارانش داشت در اوايل اشتغال به کار در کرمانشاه ، پس از شناسايي فقرا و نيازمندان شهر، همراه با تعدادي از
        همکاران و با کمک افراد خيّر و نيکوکار هوانيروز، مخفيانه صندوق اعانه اي جهت کمک و مساعدت به آنها تشکيل داد.

        کشوري، چه در زمان قبل و بعد از انقلاب اسلامي، به عنوان مجاهد في سبيل الله براي اعتلاي اسلام عزيز و تحقق حکومت الهي، پيوسته تلاش کرد و همگام و همراه با
        حرکت هاي توفنده ملت، در همه صحنه هاي انقلاب حضور داشت و بسياري از شب ها را با چاپ اعلاميه هاي امام خميني (قدس سره ) به صبح رسانيد.

        اين شهيد در راه دفاع از آرمان هاي امام عزيز، چندين بار مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود اما با افتخار از آن ياد مي کرد و مي گفت : اين باطومي که من خوردم ، چون براي
        خدا بود، شيرين بود. من خوشحالم از اين که مي توانم قدمي در راه انقلاب بردارم و اين توفيق و سعادتي است از سوي پروردگار.

        در دوران نخست وزيري شاپور بختيار با چند تن از دوستانش طرح کودتايي را تنظيم کرد و آن را نزد آيت الله پسنديده ، برادر امام برد.
        قرار شد طرح به استحضار امام خميني (ره ) برسد و در صورت موافقت ايشان اجرا شود.




        شهيد تيمسار "فلاحي" يکي از دوستان و همرزمانش در خصوص روحيات اين شهيد گفته بود: من شبي براي ماموريت سختي در کردستان داوطلب خواستم ،
        هنوز سخنم تمام نشده بود که يکي از صف بيرون آمد و گفت من آماده ام و ديدم خلبان کشوري است.

        در جنگ از خود شجاعت و لياقت فراواني نشان داد و يک بار که خودش به شدت زخمي و به هليکوپترش نيز آسيبي شديد وارد شده بود،
        توانست با هوشياري و مهارت، آن را به مقصد برساند.

        شهيد خلبان "شيرودي " نيز درباره او گفته بود: احمد، استاد من بود. زماني که صدام آمريکايي به ايران يورش آورد، احمد در انتظار آخرين
        عمل جراحي براي بيرون آوردن ترکش از سينه اش بود. اما روز بعد از شنيدن خبر تجاوز صدام ، عازم سفر شد. به او گفته بودند بماند و پس
        از اتمام جراحي برود. اما او جواب داده بود: وقتي که اسلام در خطر است، من اين سينه را نمي خواهم.

        او با جسمي مجروح به جبهه رفت و شجاعانه با دشمن بعثي آنگونه جنگيد که بيابان هاي غرب کشور را به گورستاني از تانک ها و نفرات دشمن تبديل نمود.
        سرانجام شهيد سرلشگر خلبان احمد کشوري در روز 15 آذر 1359، در حالي که از يک ماموريت بسيار مشکل ، اما پيروز باز مي گشت ،
        در ايلام (منطقه ميمک - دره بينا) مورد حمله مزدوران بعثي قرار گرفت و در حالي که هليکوپترش در اثر اصابت راکت هاي دو فروند ميگ عراقي به شدت مي سوخت، آن
        را تا مواضع خودي هدايت کرد و آن گاه در خاک وطن سقوط کرد و به آرزوي ديرينه اش رسيد و شربت شهادت را مردانه سرکشيد.

        پيکر پاک او را به تهران انتقال دادند و در مزار شهيدان (بهشت زهرا)، ميعادگاه عاشقان الله ، به خاک سپردند...

        روحش شاد ....
        یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
        دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

        شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
        مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

        نظر

        • Captain Nemo
          مدیر
          • Dec 2010
          • 2934

          #889
          به یاد لاله های خونین ...

          تصویری از خلبان شهید زنده یاد امیر اسدی پس از اجکت و به اسارت در آمدن .





          ویدیوی زیر لحظاتی پس از سقوط هواپیما و به اسارت گرفته شدن ایشان را نشان میدهد.

          یاد این شهید گرامی باد.

          در این ویدیوی جالب پرواز یک فانتوم ایرانی در ارتفاع پایین بر روی بغداد و همچنین تصاویری از یک هدف منهدم شده توسط فانتوم ایرانی
          را میبینید که به احتمال زیاد راکتور اتمی تموز میباشد.

          http://www.ina.fr/archivespourtous/inde ... 8001648201

          برگرفته از سایت :

          www.aerospacetalk.i
          یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
          دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

          شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
          مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

          نظر

          • behnam
            عضو فعال
            • May 2011
            • 9603

            #890
            Sopwith Camel



            در جنگ جهانی اول این نوع هواپیما مسئول نابود ساختن 1200 جنگنده دشمن در نبردهای هوایی بود و یکی از بهترین ها در زمان خود بشمار می رفت.
            افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند.
            (کوروش بزرگ)

            نظر

            • Captain Nemo
              مدیر
              • Dec 2010
              • 2934

              #891
              به یاد لاله های خونین

              سرهنگ خلبان شهيد عليرضا كريمايي



              سرهنگ دوم خلبان شهید علی رضا کریمایی که از فرزندان شجاع آب و خاک طالقان (روستای نویز) بودند که در امر پرواز پله های ترقی را به سرعت
              طی نمودند.


              نوید یکی از دوستانش درباره او می گوید:
              علیرضا کریمایی ، جز بهترین خلبانان تامکت نیروی هوایی ارتش بود، من اینو محکم اعلام میکنم علیرضا کریمایی کسی بود که منو روز به روز به تامکت
              علاقمند تر میکرد ، علیرضا کریمایی کسی بود که وطن پرست حقیقی بودن رو به من اموخت ، منو علیرضا مثل دوتا برادر بودیم ،محال ممکن بود در هفته
              حداقل یک بار به هم زنگ نزنیم ، تو رفاقت هیچ چیز کم نذاشت ،علیرضا با تمام وجودم دوستت دارم ، علیرضا با تمام وجودم بهت افتخار میکنم که در راه
              وطنی که همیشه عشقشو میخوردی به شهادت رسیدی







              روحش شاد ...

              برگرفته از سایت :

              www.aerospacetalk.i
              یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
              دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

              شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
              مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

              نظر

              • Captain Nemo
                مدیر
                • Dec 2010
                • 2934

                #892
                طولانی ترین بمباران جنگ تحمیلی




                طولانی ترین بمباران تاریخ ایران در شهر اندیمشک ودر زمان زمان جنگ تحمیلی در تاریخ 4 آذر 65 صورت گرفت .




                در این روز ساعت 11:45 تا 13:25 شهرستان انديمشك به مدت يك ساعت و 45 دقيقه توسط 54 (57 فرورند هم ذکرشده ) هواپيماي رزيم بعث مورد
                حمله قرار گرفت در این حمله وحشیانه نقاط مهمي همانند ايستگاه راه آهن مورد اصابت قرار گرفت و بيش از 300 نفر از شهروندان و مسافران شهيد
                و 700 نفر مجروح شدند .



                اين بمباران را طولانيترين بمباران شهرها پس ار جنگ جهاني دوم به شمار ميآورند.
                یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                نظر

                • Captain Nemo
                  مدیر
                  • Dec 2010
                  • 2934

                  #893
                  آشنایی با موشک های هوا به زمین

                  موشک Maverick / AGM-65

                  ماوریک

                  AGM-65 یک موشک جنگی هوا به سطح است که برای شرایط بد آب و هوایی طراحی شده است و در برابر هدفهای دور و نسبتا بزرگ موثر است.
                  از هدفهای این موشک میتوان ماشینهای زرهی، پدافندهای هوایی، کشتیها، ماشینهای ترابری زمینی، و مخازن نفت را نام برد .



                  موشک ماوریک AGM-65F (هدفیابی بوسیله مادون قرمز) توسط نیروی دریایی ایالات متحده استفاده گردیده است و یک سیستم بهینه سازی
                  شده جهت یابی بوسیله مادون قرمز دارد و علیه کشتی ساخته شده است و کلاهک با جرم ۵۷ کیلوگرم (۱۲۵ پوند) آن قابل نفوذ به زره است.

                  این نوع ماوریک که ۱۳۶ کیلوگرم (۳۰۰ پوند) وزن دارد، توسط سپاه تفنگداران دریایی آمریکا و نیروی هوایی ایالات متحده استفاده میشود. وقتی
                  خلبان میخواهد موردی را هدف قرار دهد دوربین تلویزیونی مادون قرمز فعال میشود و خلبان باید هدفش را به سختی و با ابهام تعیین کند تا موشک
                  روی هدف قفل کند. جست و جو کننده های دوربینهای تلویزیونی صحنه هایی را نشان میدهند و محدودیت آنها در هدفیابی به اندازه چشم خلبان است.


                  موشک ای جی ام -۶۵ دارای دو نوع کلاهک است. اولین نوع در دماغه اش دارای یک فیوز است و دومین نوع یک کلاهک سنگین وزن است و دارای یک فیوز به
                  تاخیر افتاده میباشد که قبل از اینکه منفجر شود بوسیله انرژی جنبشی اش به درون اجسام نفوذ میکند . کلاهک دوم در مناطق وسیع کارآمد تر است.
                  نیروی محرکه موتور هم برای هر دو نوع با راکت سوخت جامد است و موتور موشک پشت کلاهک قرار گرفته است.

                  موشک ماوریک قادر نیست که خودش روی اهداف قفل شود و این کار باید بوسیله خلبان یا افسر مسئول تسلیحات انجام شود. برای مثال در هواپیمای
                  ای-۱۰ تاندربولت ۲ سیستم تصویری با بهره گیری از جست و جو کننده های واقع در روی نوک موشک تصویر را به روی صفحه نمایشی که در کابین خلبان
                  قرار دارد، نشان میدهند تا خلبان بتواند هدف خود را در صفحه قبل از شلیک مشخص کند. علامت هدف بر روی صفحه نمایش (HUD) آماده میشود تا خلبان
                  محدوده مکانی هدفش را تقریب بزند و مشخص کند تا موشک بطور اتوماتیک هدف را پیدا کرده و روی آن قفل کند. وقتی که موشک پرتاب شد دیگر نه به هواپیمای
                  حاملش وابسته است و نه به جای دیگر و خودش بصورت خودکار هدفش را پیدا میکند بنابراین یک سلاح با قابلیت شلیک کن و فراموش کن است.



                  ماوریک بیشتر توسط هواپیماهای اف-۱۶ فایتینگ فالکن و ای-۱۰ تاندربولت ۲ در جنگ خلیج فارس بین در سال ۱۹۹۱ علیه اهداف زرهی استفاده شده است.
                  همچنین ماوریکها نقش بسزایی در انهدام نیروهای نظامی عراق ایفا کرده اند. پرتاب کننده LAU-۱۱۷ ماوریک همچنین توسط هواگردهای نیروی دریایی، هوایی و
                  سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده استفاده میشود.
                  یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                  دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                  شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                  مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                  نظر

                  • خودشکوفا
                    عضو فعال
                    • Aug 2025
                    • 1134

                    #894
                    کاپیتان جان ما رو بردی به حال و هوایی... ما که خودمون نظامی زاده ایم و دوران کودکی و نوجوانی رو در منازل سازمانی پایگاه های شکاری همدان و چابهار و مهرآباد گذراندیم بیش از همه دلبستگی به پرواز داریم...
                    اما خداوکیلی کاش یه دونه ازین هواپیماهای نظامی که سهله... یه دونه فشنگ هم ساخته نمی شد...
                    تلخ ترین درس همه زندگیم این بود که ادمی جان همنوعش رو می گیره:((
                    همنوعی که اکثرا دلیل کشتنش رو هم نمی دونه...
                    همیشه و همه جا یه آقایی پیدا شده و گفته بکشید عزیزان من!! دشمن!!...
                    الان هم که فکر میکنم مو به تنم ایستاده...
                    اما زحمت شما ستودنیه و صفحه خوشگلی دارین;;)
                    تو بوکمارک سیستمم قرار می دمش تا تازه هاش رو هم ببینیم از شما...
                    خیلی مخلصیم...
                    راستی فکر نکنین نفهمیدم روح عباس بابایی در اواتار شما دمیده...
                    همون ثانیه اول که دیدمش کرک و پرم ریخت...:d
                    "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
                    (نيچه)

                    نظر

                    • Captain Nemo
                      مدیر
                      • Dec 2010
                      • 2934

                      #895
                      درود بر جناب خودشکوفایی گرامی

                      خوشحالم که به عنوان یک نظامی ما را مورد عنایت خودتان قرار میدهید ...
                      متاسفانه مطالبی را که نوشتید حقیقت تلخی است که متاسفانه پرداختن به این موضوع
                      نه در چند خط ممکن است و نه در حد مغز کوچک بنده است .
                      به امید روزی که بشر در سایه صلح و امنیت و بدون جنگ و سلاح زندگی کند .

                      امیدوارم فرصتی دست بدهد تا به آرامگاه ابدی این شهید بزرگوار که جسارت سرقت عکس نازنینش
                      را مرتکب شده ام سری بزنم ...

                      موفق و پیروز باشید .
                      یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                      دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                      شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                      مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                      نظر

                      • Captain Nemo
                        مدیر
                        • Dec 2010
                        • 2934

                        #896
                        تجربه نشستن در کابین اف-14 تامکت






                        در موزه هوایی تولسا آمریکا یک اف-14 تامکت وجود دارد با کلیه ادوات کابین و هواپیما و درب کابین نیز باز است و درواقع در بسیاری از موزه ها
                        درب کابین و مجراهای روی بدنه تامکت بکلی بسته شده و در برخی صندلی پران هواپیما و پانل های داخل کابین کلا برداشته شده اما در این موزه
                        یه تامکت کامل وجود داره که میشه سوارش شد و تجربه جالب نشستن تو کابین اف-14 رو کسب کرد.


                        دست ما که نمیرسه اما اونایی که میتونن حتما سری برن که خیلی جالب میشه دیدن از این موزه و تامکتش.
                        یه موشک فونیکس هم زیر بال تامکت لود شده که فکر نکنم ماکت باشه. از نزدیک دیدن فونیکس که دیگه جای خود دارد.















                        برگرفته از سایت :

                        یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                        دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                        شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                        مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                        نظر

                        • Captain Nemo
                          مدیر
                          • Dec 2010
                          • 2934

                          #897
                          افسانه اف - 14



                          لذت پرواز با اين جنگنده از زبان شهید علیرضا کریمایی خلبان اف 14




                          ان چنان از اف 14 تعريف ميكرد كه واقعا حسوديم مي شد مي گفت وقتي پاي هواپيما ميرسم انگار گوني گوني پول به پام مي ريزند تا من سوار اين
                          جنگنده بشم انگار ثروتمندترين ادم دنيا هستم روز به روز چيزهاي شگفت انگيزتري از اين جنگنده دستگيرم مي شد بعد از اون بود كه فهميدم چرا به
                          هر جنگنده اي لقب افسانه را ندادند ...





                          ميگفت وقتي باهاش پرواز ميكني انگار با يه مغز كامل و يك ادم عاقل پرواز ميكني هر خطا و اشتباهي انجام دهي خود اف 14 هست كه جورت را ميكشد و
                          خطاي تو را تحصيح مي كند اما واقعا گاهي متوجه صحبت هايش نميشدم تا اينكه كمي تعريف كرد ...

                          جنگنده فوق پيچيده


                          خيلي ها فكر ميكنند پرواز كردن با 747 با ان همه عظمت خيلي خيلي سخت تر از پرواز با جنگنده اي مثل اف 14 است اما دقيقا عكس اين موضوع صادق است !!!

                          سرم سوت كشيد گفتم sir چطورچنين چيزي امكان دارد !!!گفت عجله نكن بهت توضيح ميدم ...

                          وقتي با يه غولي مثل 747 تيك اف ميكني به نرمي تمام با فرامين رفتار ميكني به نرمي اوج ميگيري به ارامي با كنترل فرامين به چپ و راست ميروي و خودتو به يه
                          نقطه اي ثابت ميرسوني بعدش با يه heading ( سمت ) ثابت يه ارتفاع و سرعت ثابت بوسيله auto pilot ( خلبان خودكار ) پيش ميري اما اف 14 نه دردسرها تا زمان
                          لندينگ ادامه دارد در حالي كه از سختي پرواز جنگنده اي مثل اف 14 در مقايسه با هواپيماي عظيمي چون 747 تعريف ميكرد .




                          يهو شروع كرد به خوندن چك ليستهاي take off حدود 2 دقيقه سريع و پشت سرهم تمامي چك ليست هاي take off و after take off را خواند سرجمع فكر
                          كنم 30تايي شد گفت حالا بايد تمامي اين موارديو كه گفتم حين پرواز ضمن خواندن سريعشان خودت و كابين پشتت انجام دهيد .
                          اما با ان همه سختي و دقت لازمي كه در پرواز با اف 14 ازش صحبت ميكرد بازهم اف 14 را هدايت پذير از تمامي جنگنده هاي نيروي هوايي ميدانست به طوري
                          كه مي گفت اين جنگنده درهر شرايطي و هر حالتي ميتواند به خوبي خودش را با شرايط ايجاد شده وفق بدهد و به پروازش ادامه دهد .

                          پرسيدم خوب چطوري : گفت براي هر اتفاقي كه ممكن است براي جنگنده بيوفتد يه چك ليست و دستورالعملي وجود دارد كه شما بتوانيد هواپيماي خود
                          را recovery كنيد تا مانع از بين رفتن جنگنده ي گران قيمت و با ارزشي مثل اف 14 شويد يعني اگر هيدروليك رفت بايد از چه سيستمي استفاده كرد اگر
                          يك موتور رفت چه بايد كرد و حتي اگر gears پايين نيومد چه بايد كرد البته همه ي هواپيماها يه همچين procedure براي حالتهاي emergency دارند اما در
                          اف 14 بسياري از كارهارا خود هواپيما براي سهولت كار خلبان انجام ميدهد .

                          برگرفته از سایت :

                          یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                          دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                          شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                          مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                          نظر

                          • تازه کار
                            كاربر فعال
                            • Aug 2025
                            • 121

                            #898
                            در اصل توسط خودشکوفائی پست شده است View Post
                            کاپیتان جان ما رو بردی به حال و هوایی... ما که خودمون نظامی زاده ایم و دوران کودکی و نوجوانی رو در منازل سازمانی پایگاه های شکاری همدان و چابهار و مهرآباد گذراندیم بیش از همه دلبستگی به پرواز داریم...
                            اما خداوکیلی کاش یه دونه ازین هواپیماهای نظامی که سهله... یه دونه فشنگ هم ساخته نمی شد...
                            تلخ ترین درس همه زندگیم این بود که ادمی جان همنوعش رو می گیره:((
                            همنوعی که اکثرا دلیل کشتنش رو هم نمی دونه...
                            همیشه و همه جا یه آقایی پیدا شده و گفته بکشید عزیزان من!! دشمن!!...
                            الان هم که فکر میکنم مو به تنم ایستاده...
                            اما زحمت شما ستودنیه و صفحه خوشگلی دارین;;)
                            تو بوکمارک سیستمم قرار می دمش تا تازه هاش رو هم ببینیم از شما...
                            خیلی مخلصیم...
                            راستی فکر نکنین نفهمیدم روح عباس بابایی در اواتار شما دمیده...
                            همون ثانیه اول که دیدمش کرک و پرم ریخت...:d
                            به به...
                            مثل اینکه بچه پایگاهی ها (این اصطلاحی بود که تو شیراز برای معرفی خودمون بکار میبردیم!) دارن اینجا زیاد میشن>:d<
                            جناب خودشکوفایی نوشته های شما را در تاپیک دکتر مهربان اخیرا خوانده ام و لذت برده ام.
                            من هم تجربه زندگی در پایگاههای دزفول و کیش و تهران و امیدیه (تقریبا تمام طول جنگ) و شیراز را دارم.
                            هنوز که هنوز, دیدار و فوتبالهای شبانه با شهید یاسینی از بهترین خاطرات نوجوانی من محسوب میشوند و حرفش همیشه در گوشم است که "پدرت بنحوی زندگی کرده که افتخار کنی پسرشی, خواهش میکنم تو هم جوری زندگی کن که افتخار کند پدرته"
                            روحش شاد.

                            بگذریم... فکر میکردم شما با توجه به فیلمهایی که تعریف کردید, حداقل 70 سالی داشته باشید!;)

                            نظر

                            • خودشکوفا
                              عضو فعال
                              • Aug 2025
                              • 1134

                              #899
                              واااااای تازه کار جان نابودم کردی...>:D<
                              ما بچه ارتشیا رو جور دیگه می خواهیم...

                              سال 64 ساکن در پایگاه دهم شکاری کنارک چابهار بودیم و سرهنگ یاسینی رئیس پایگاه بودند...
                              نقل میشه در اون زمان بین همافران و افسران از همین درگیری های متداول صنفی وجود داشته اما یواش یواش به دلیل فضای لطیف سیاسی آن سالها کار به جاهای امنیتی می رسه...>:)
                              روزی این مرد بزرگ نماینده های همافران رو جمع می کنه و میگه من با اینکه افسرم اما تا اونجا که توان داشتم از شما حمایت کردم اما بدانید که بعد ازین دیگه از حیطه قدرت من خارجه و کسانی که امروز حاکمند نه رحمی خواهند داشت و نه انصافی در داوری... کوتاه بیایید که داستان به جاهای باریک کشیده...
                              خلاصه که غائله رو بدون گزندی به هیچ یک از پرسنلش جمع می کنه...

                              چند سال گذشت تا اوایل دهه هفتاد و ما ساکن شهرک توحید نزدیک مهرآباد بودیم که خبر شهادتش اومد...:(
                              چند ماه قبل ترش پدر خودم هم دارفانی رو ترک گفته بود...:-s
                              با اینکه ندیده بودمش از نزدیک خانواده ام بسیار برای شهادتشون سوگوار بودند... و نه فقط خانواده خودم که بسیاری از همافران و افسران که می شناختیم...
                              حیف از این مرد بزرگ که به جای میدان نبرد در آسمان میهن و بر اثر مسائل فنی جان به جان آفرین تسلیم کرد...:((
                              همین افسوس البته برای همرزم دیگرش خلبان شهید اردستانی هم بود اما برای فرمانده ارشدشان اصلا... بگذریم...
                              چون مرا از پس ایشان بباید رفت....

                              عزیزم اگه به فیلم های مورد علاقه بنده اتکا کنی برای قضاوت 130 سال هم کمه!!
                              راسش عشقی عجیب به آثار کلاسیک و صامت دهه 20 قرن گذشته دارم...:x
                              و نیز دهه 30 تا 70 هالیوود... و سینمای ژاپن , ایتالیا, سوئد و و و....

                              البته که غافلگیری های بیشتری در آینده در تاپیک مهربان خواهی دید... تازه اولشه ;)

                              هنوز جامعه شناسی و فلسفه و ادبیات و روانشناسی و اخلاق رو شروع نکردیم...
                              غیر بورس راجع به همه چیز حرف خواهیم زد!!!

                              به امید بسته شدن تاپیک دکتر مهربان عزیزم :*

                              مهرداد به خدا دست خودم نیست.. تو حیفه که سر سالم به گور ببری... من همه کار میکنم تا شربت رو بنوشی و بری پیش اجداد طاهرینت...
                              با صدای حاج صادق آهنگران زمزمه کن:
                              اگه در کهریزک بسته است
                              اما هنوز در باغ اوین باز باز است!!
                              "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
                              (نيچه)

                              نظر

                              • Captain Nemo
                                مدیر
                                • Dec 2010
                                • 2934

                                #900
                                عاقبت خیانت خلبان وطن فروش




                                در طول سالهای جنگ، سازمان اطلاعات عراق تلاش زيادی نمود تا خلبانان ناراضی ايرانی را تشويق به پرواز به عراق و تقاضای پناهندگی از آنان کند.
                                در سال ۱۹۸۴ يک فروند F-4E به همراه خدمه پروازی به سمت عراق پرواز نمود وخود را تسليم عراقيها کرد. اما واقعه غيرمنتظره به تاريخ ۲ سپتامبر ۱۹۸۶ به وقوع پيوست.

                                رأس ساعت ۱۴ يک فروند تامکت ايرانی به خلبانی سروان احمد مرادی به همراه سروان نجفی (RIO) به سمت پايگاه البکر عراق پرواز نمودند. اف-۱۴ که در ارتفاع بالا پرواز
                                مي‏کرد به سرعت توسط رادارهای عراقی شناسائی شده و متعاقب آن ۲ فروند MiG-23ML که سرگرد محمد (فرمانده اسکادران ۶۳) ليدر دسته آنان بود جهت مقابله به پرواز درآمدند.

                                با توجه به اينکه رادارهای عراقی هيچ هواپيمای ديگری را به غير از اين تامکت شناسايی نکردند، فرماندهان عراقی به موضوع مشکوک شده و احتمال دادند که ايرانيها
                                تله‏ای گذاشته‏اند. سپس يک فروند شكاري پيشرفتهء MiG-25PDS از پايگاه تموز به پرواز درآمد. ميگهاي۲۳ ها با کم کردن ارتفاع به تعقيب تامکت که همچنان به سمت غرب
                                مي‏رفت ادامه دادند. در زماني که به ۲۰ کيلومتری تامکت رسيدند دستور شليک صادر شد. سرگرد محمد سعی در شليک يک فروند موشک R-24R کرد اما موفق به اينکار نشد.

                                رفته رفته فاصله آنان تا تامکت ايرانی کاهش می‏يافت. در فاصله ۸ کيلومتری, هواپيمای همراه (Wingman) او يک موشک R-24T خود را شليک کرد.
                                به فاصله کوتاهی انفجاری روی داد و تامکت ايرانی با از دست دادن سريع ارتفاع با سرعت هر چه تمامتر به سمت زمين نزديک شد.

                                ميگهای عراقی خود را به نزديکی تامکت رساندند و با تعجب شاهد باز شدن ارابه فرود اف-۱۴ شدند. تامکت قصد تسليم شدن داشت.




                                با ديدن اين صحنه خلبانان عراقی با فرماندهان مافوق تماس گرفته و ضمن تشريح صحنه، خواستار دستورات آنان شدند.

                                به فاصله کوتاهی فرماندهان عراقی متوجه شدند که خلبانان ايرانی يک روز زودتر از موعد از قبل تعيين شده به عراق پرواز کرده‏اند.


                                بلافاصله به ميگها دستور داده شد تا تامکت ايرانی را تا پايگاه العبيده اسکورت نموده و مقدمات فرود آنان را فراهم آورند؛ اما برای اينکار زمانی باقی نمانده بود.
                                هدايت هواپيما از دستان سروان مرادی خارج شده بود و خدمه پروازی بايد جان خود را نجات مي‏دادند. اف-۱۴ ايرانی در نزديکی نومانيه سقوط کرد و چنان لاشه
                                آن متلاشی شد که مقامات عراقی قادر به کسب هيچگونه اطلاعات مفيدی از آن نشدند. سروان مرادی اطلاعاتی در اختيار عراقيها قرار داد اما مقدار زيادی اطلاعات
                                غلط هم لابه‏لاي آنها بود. به عنوان مثال او اعلام کرد که ايرانيها ديگر قادر نيستند موشکهای AIM-7 را از اف-۱۴ های خود شليک کنند.

                                بعد از بازجويي‏هاي مفصل، اين خلبان ايرانی به سوئيس فرستاده شد تا در آنجا زندگی راحتی به دور از جنگ را آغاز کند،
                                اما تنها ۳ ماه پس از اقامت او در سوئيس، يک روزکه او دختر خود را از مدرسه به خانه می‏آورد توسط عواملی ناشناس
                                مورد اصابت رگبار گلوله قرار گرفت و درجا كشته شد.


                                كمك خلبان (RIO) اين تامکت ايرانی (سروان نجفی) از دادن هرگونه اطلاعات به استخبارات عراق خودداری کرد و در پی آن به بازداشتگاه اسرا منتقل شد
                                و در سالهای ابتدای دهه ۹۰ ميلادی او به همراه هزاران اسير ديگر به وطن خود مراجعت نمود.
                                یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                                دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                                شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                                مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                                نظر

                                در حال کار...
                                X