**** افسانه تامکت ****

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • Captain Nemo
    مدیر
    • Dec 2010
    • 2933

    #1051
    پاسخ : **** افسانه تامکت ****

    سقوط هواپیمای ایران -140

    http://www.tabnak.ir/fa/news/424247/%D8 ... 8%A7%D8%AF

    عرض تسلیت به خانواده های جان باختگان
    یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
    دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

    شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
    مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

    نظر

    • Captain Nemo
      مدیر
      • Dec 2010
      • 2933

      #1052
      پاسخ : **** افسانه تامکت ****

      نقل قول از یکی از دوستان :

      متاسفانه یکی از طرح های شتاب زده توی دولت سازندگی همین طرح بلد پروازنه ساخت هواپیما بود ولی خوب دوستان راس کار توجه به این نداشتند که باید چه شریکی رو انتخاب کنند

      طرح انتونف 140 در اصل یه طرح شکست خورده بود که اکراین جدا شده از شوروی سابق رو بودجه ای نداشت که طرح هاشو تامین کنه بنابراین دنبال یه کشور جهان سوم ندید بدید میگشت و در نهایت پس از 17 سال که ما داخل پروژه شدیم هنوز رونمایی و تولید گسترده و حتی یه پیچ اش رو نتونستیم خودمون با تکا با دانش فنی بسازیم!!!!!!!!! مونتاژ 3 فروند کار شاقی نیست اصل ساخت حداقل 30 درصد به صورت خودکفاست الان خود ایرباس هم قطعاتشو از کشورهای زیادی میگیره و شرکت مادر فرانسوی سهم اندکی توی قطعات خودکفاست

      ایراد اصلی ایران 140 هم موتورهای خنده دارشه که برخلاف هواپیماهای هم کلاس مثل P3 یا حتی ATR-72 که هواپیمای بسیار موفقی در عرصه نظامی و غیرنظامیه از موتورهای هلی کوپتر میل 8 استفاده شده که این موتورهای به علت طراحی خاصی که برای هواپیما روش اعمال شده توی فشار و هوای گرم مشکل داره

      البته این سقوط چند سال پیش سقوط جدیدی نیست گویا در سال 79 و بعد از اون هم سقوط داشته که یه سری اکراینی کشته میشن

      وزارت دفاع هم چند سال پیش طرح های آواکس و گشت دریایی و برای ایران 140 داده بود ولی گویا این پرنده سرش به تن اش نمی ارزه که بشه مرکب نیروهای نظامی

      امیدوارم در سایه رفع تحریم ها بشه موتورهای بهتری واسه ایران 140 گیر اورد و حتی اویونیک بهتری از نسخه روسی -اکراینی براش تهیه کرد
      یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
      دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

      شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
      مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

      نظر

      • Captain Nemo
        مدیر
        • Dec 2010
        • 2933

        #1053
        پاسخ : **** افسانه تامکت ****

        شنيده شده ايران - 140 مجوز پرواز از ياتا را نتونسته بوده بگيره .

        از صبح هم همش ميگن آنتونوف - 140 تا کسي فكري نكنه يه وقت ...
        یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
        دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

        شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
        مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

        نظر

        • Captain Nemo
          مدیر
          • Dec 2010
          • 2933

          #1054
          پاسخ : **** افسانه تامکت ****

          در اصل توسط CAPTAIN NEMO پست شده است View Post
          شنيده شده ايران - 140 مجوز پرواز از ياتا را نتونسته بوده بگيره .

          از صبح هم همش ميگن آنتونوف - 140 تا کسي فكري نكنه يه وقت ...

          و اینک نوش دارو بعد از مرگ سهراب :

          پرواز آنتونف در ایران ممنوع شد .


          یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
          دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

          شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
          مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

          نظر

          • Captain Nemo
            مدیر
            • Dec 2010
            • 2933

            #1055
            پاسخ : **** افسانه تامکت ****

            نوزدهم مرداد ماه سالروز پرواز ابدی سید الاسرای ایران گرامی باد .





            امیر خلبان حسین لشکری باسابقه ترین آزاده ایرانی که مدت 18 سال در زندانهای عراق بود،
            پس از انجام 12 ماموریت، هواپیمای وی مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و 27 شهریور ماه 1359 در سن 28 سالگی به
            عنوان اولین خلبان ایرانی در خاک دشمن به اسارت نیروهای بعثی عراق درآمد.




            امیر لشکری سرانجام پس از 16 سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد در 17 فروردین 1377 به خاک مقدس
            وطن بازگشت و عنوان پرسابقه ترین آزاده ایرانی را از آن خود کرد.


            این خلبان سرافراز سرانجام در 19 مرداد ماه 1388 بر اثر عارضه های ناشی از دوران اسارت در سالهای جنگ تحمیلی به شهادت رسید.





















            روحش شاد . . .
            یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
            دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

            شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
            مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

            نظر

            • Captain Nemo
              مدیر
              • Dec 2010
              • 2933

              #1056
              پاسخ : **** افسانه تامکت ****

              * * بیست و ششم مرداد سالگرد ورود آزادگان عزیز به میهن اسلامی گرامی باد **





              روز 26 مرداد 1369 ايران اسلامي شاهد بازگشت آزادگان سرافرازي بود كه پس از تحمل سالهاي اسارت خود در اردوگاههاي عراق پاي به ميهن
              اسلامي گذاشتند و به آغوش خانوادههاي خود بازگشتند.

















              اين رويداد بزرگ دو هفته پس از اشغال نظامي كويت توسط ارتش صدام و 2 روز پس از آن صورت گرفت كه صدام در نامهاي به آقاي هاشمي رفسنجاني
              رئيس جمهور وقت ايران بار ديگر عهدنامه 1975 الجزيره را پذيرفت و به شرائط ايران براي پايان جنگ تسليم شد و از جمله قول عقبنشيني از مرزهاي ايران
              و آزادسازي اسيران ايراني را داد.






              اسراي سرافراز ايراني از چند نقطه مرزي با تشريفات وارد كشور شدند و نخستين واكنش آنان بوسه بر خاك ايران و ريختن اشك شوق بود.

              زيارت مرقد مطهر حضرت امام خميني و همچنين بيعت با جانشين خلف وي حضرت آيتالله خامنهاي از نخستين برنامهها و اقدامات مشترك آزادگان
              سرافراز ايراني بود.


              مقام معظم رهبري درباره آزادگان چنين بیان کردند :

              يكي از چيزهايي كه شما را، دلهايتان را زنده نگه ميداشت،پر اميد نگه ميداشت، ياد آن چهره و روحية پرصلابت امام عزيزمان بود.
              آن بزرگوار هم خيلي به ياد اسرا بودند. حال پدري را كه فرزندانش به اين شكل از او دور شده باشند، راحت ميشود فهميد. ...
              مسأله اسارت طولاني فرزندان اين ملت به نوبة خود امتحان ديگري بود كه ملت ما با موفقيت آن را به انجام رسانده و اسراي ما همانند ملت ايران از خود آزاد
              مردي نشان دادند و سرانجام با موفقيت و سرافرازي به وطن بازگشتند. ...
              شما در دوران اسارت شرايط سختي را گذرانديد، اما در عين حال با حفظ دين و اعتقادات و دلبستگي خود به اسلام، امام و انقلاب موجب افتخار و آبرومندي
              ملت خود در برابردشمن شديد.»




              از جمله اقدامات مهمي كه در رابطه با آزادگان پس از بازگشت آنها به ميهن اسلامي صورت گرفته، تشكيل ستاد رسیدگی به امورآزادگان بوده است .
              ستاد رسيدگي به امور آزادگان در 22 مرداد 1369، براساس قانون حمايت از آزادگان مصوب 23/9/1368 مجلس تشكيل شد و در نخستين گام با تبادل
              انبوه اسرا مواجه گرديد و براساس همان قانون و با مساعدت و همراهي ديگر دستگاهها مسئوليت اين كار عظيم را به دوش گرفت و تبادل بيش از 40000 آزاده
              و به همين تعداد اسير عراقي را انجام داد.





              اين ستاد با الهام از رهنمودهاي مقام معظم رهبي بيش از 270 واحد ستادي در سراسر كشور تشكيل داد و ارائه خدمات به آزادگان را در زمينههاي گوناگون آغاز
              نمود و در زمينه اشغال توانست نزديك به 96%(بيش از 36 هزار نفر) از آزادگان را در دستگاههاي دولتي و غير دولتي مشغول به كار كند.

              در زمينه تحصيل تا سال 1375، بيش از 5300 نفر از آزادگان موفق به راهيابي و تحصيل در مؤسسات عالي كشور شده كه از اين عده 365 نفر در رشته پزشكي و
              دندانپزشكي و داروسازي و 406 نفر در رشتههاي مهندسي و ساير رشتهها پذيرفته شده اند .

              مجله آزادگان، شماره 22، مرداد 76، ص 8.
              یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
              دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

              شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
              مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

              نظر

              • Captain Nemo
                مدیر
                • Dec 2010
                • 2933

                #1057
                پاسخ : **** افسانه تامکت ****

                هفته دفاع مقدس گرامی باد .
                یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                نظر

                • محاد
                  عضو فعال
                  • May 2011
                  • 601

                  #1058
                  پاسخ : **** افسانه تامکت ****

                  يادداشت‏هاى شهید مصطفی چمران در امريكا



                  اوايل تابستان 1959

                  من تصميم دارم كه از اين به بعد آدم خوبى باشم، دست از گناهان بشويم، قلب خود را يكسره تسليم خدا كنم، از دنيا و مافيها چشم بپوشم. تنها، آرى تنها لذت خويش را در آب ديده قرار دهم.
                  من روزگار كودكى خود را در بزرگوارى و شرف و زهد و تقوى سپرى كرده‏ام. من آدم خوبى بوده‏ام، بايد تصميم بگيرم كه مِن‏بعد نيز خود را عوض كنم.
                  حوادث روزگار آدمى را پخته مى‏كند و حتى گناهان مانند آتشى آدمى را مى‏سوزاند.




                  اوايل بهار 1960


                  نزديك به يك سال مى‏گذرد كه در آتشى سوزان مى‏سوزم. كم‏تر شبى به‏ياد دارم كه بدون آب ديده به‏خواب رفته باشم و آه‏هاى آتشين قلب و روح مرا خاكستر نكرده باشد!
                  خدايا نمى‏دانم تا كى بايد بسوزم؟ تا چند رنج ببرم؟ در همه حال، همه جا و هميشه تو شاهد بوده‏اى. عشقى پاك داشتم و آن را به پرستش ذات مقدس تو ارتباط مى‏دادم، ولى عاقبتش به آتشى سوزان مبدل شد كه وجودم را خاكستر كرد. احساس مى‏كنم تا ابد خواهم سوخت. شمعى سوزان خواهم بود كه از سوزش من شايد بشريت لذت خواهد برد!
                  خدايا، از تو صبر مى‏خواهم و به سوى تو مى‏آيم. خدايا تو كمكم كن.
                  امروز 19 رمضان يعنى روزى است كه پيشواى عاليقدر بشريت در خون خودش غوطه مى‏خورد. روزى است كه مرا به ياد آن فداكارى‏ها، عظمت‏ها و بزرگوارى‏هاى او مى‏اندازد. از او خالصانه طلب همت مى‏كنم، عاشقانه اشك، يعنى عصاره حيات خود را تقديمش مى‏نمايم. به كوهساران پناه مى‏برم تا در... تنهايى، از پس هزارها فرسنگ و قرن‏ها سال با او راز و نياز كنم و عقده‏هاى دل خويش را بگشايم.
                  خدايا نمى‏دانم هدفم از زندگى چيست؟ عالم و مافيها مرا راضى نمى‏كند. مردم را مى‏بينم كه به هر سو مى‏دوند، كار مى‏كنند، زحمت مى‏كشند تا به نقطه‏اى برسند كه به آن چشم دوخته‏اند.
                  ولى اى خداى بزرگ از چيزهايى كه ديگران به دنبال آن مى‏روند بيزارم. اگرچه بيش از ديگران مى‏دوم و كار مى‏كنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فداى فعاليت و كار كرده و مى‏كنم ولى نتيجه آن مرا خشنود نمى‏كند فقط به‏عنوان وظيفه قدم به پيش مى‏گذارم و در كشمكش حيات شركت مى‏كنم و در اين راه، انتظار نتيجه‏اى ندارم!
                  خستگى براى من بى‏معنى شده است، بى‏خوابى عادى و معمول شده، در زير بار غم و اندوه گويى كوهى استوار شده‏ام، رنج و عذاب ديگر برايم ناراحت‏كننده نيست. هر كجا كه برسد مى‏خوابم، هر وقت كه اقتضا كند مى‏خيزم، هرچه پيش آيد مى‏خورم، چه ساعت‏هاى دراز كه بر سر تپه‏هاى اطراف »بركلى«(1) بر خاك خفته‏ام و چه نيمه‏هاى شب كه مانند ولگردان تا دميدن صبح بر روى تپه‏ها و جاده‏هاى متروك قدم زده‏ام. چه روزهاى درازى را كه با گرسنگى به‏سر آورده‏ام. درويشم، ولگردم، در وادى انسانيت سرگردانم و شايد از انسانيت خارج شده‏ام، چون احساس و آرزويى مانند ديگران ندارم.
                  اى خداى بزرگ، براى من چه مانده است؟ نام خود را بر سر چه بايد بگذارم؟ آيا پوست و استخوان من، مشخّص نام و شخصيّت من خواهد بود؟ آيا ايده‏ها، آرزوها و تصورات من شخصيّت خواهند داشت؟ چه چيز است كه »من« را تشكيل داده است؟ چه چيز است كه ديگران مرا به‏نام آن مى‏شناسند؟...
                  در وجود خود مى‏نگرم، در اطراف جست‏وجو مى‏كنم تا نقطه‏اى براى وجود خود مشخص كنم كه لااقل براى خود من قابل درك باشد. در اين ميان جز قلب سوزان نمى‏يابم كه شعله‏هاى آتش از آن زبانه مى‏كشد و گاهى وجودم را روشن مى‏كند و گاه در زير خاكستر آن مدفون مى‏شوم. آرى از وجود خود جز قلبى سوزان اثرى نمى‏بينم. همه چيز را با آن مى‏سنجم. دنيا را از دريچه آن مى‏بينم. رنگ‏ها عوض مى‏شوند، موجودات جلوه ديگرى به خود مى‏گيرند.



                  10 مى 1960

                  هيچ نمیدانستم كه در دنيا آتشى سوزان‏تر از آتش وجود دارد! سوختم، سوختم، ولى ایكاش فقط سوزش آتش بود.
                  اى‏كاش مرا مى‏سوزاندند، استخوان‏هايم را خرد مى‏كردند و خاكسترم را به باد مى‏سپردند و از من، بينواىِ دردمندِ دل‏سوخته اثرى باقى نمى‏گذاردند.



                  29 مى 1960


                  تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاء
                  اى خداى بزرگ، اى ايده‏آل غايى من، اى نهايت آرزوهاى بشرى، عاجزانه در مقابلت به خاك مى‏افتم، تو را سجده مى‏كنم، مى‏پرستم، سپاس مى‏گويم، ستايش مى‏كنم كه فقط تو، آرى فقط تو اى خداى بزرگ شايسته سپاس و ستايشى، محبوب بشرى، فقط تويى، گمشده من تويى. ولى افسوس كه اغلب تظاهرات فريبنده و زودگذر دنيا را به جاى تو مى‏پرستم. به آن‏ها عشق مى‏ورزم و تو را فراموش مى‏كنم! اگرچه نمى‏توانم آن را هم فراموشى )بنامم( چون يك زيبايى يا يك تظاهر فريبنده نيز جلوه توست و مسحور تجليات تو شدن نيز عشق به ذات توست.
                  من هرگاه مفتون هرچيز شده‏ام، در اعماق دل خود، به تو عشق ورزيده‏ام، بنابراين اى خداى بزرگ، تو از اين نظر مرا سرزنش مكن. فقط ظرفيت و شايستگى عطا كن تا هر چه بيش‏تر به تو نزديك شوم و در راه درازى كه به‏سوى بوستان بى‏انتها و ابدى تو دارم، اين سبزه‏ها و خزه‏هاى ناچيز نظر مرا جلب نكند و از راه اصلى باز ندارند.
                  در دنيا، به چيزهاى كوچكى خوشحال مى‏شوم كه ارزشى ندارند و از چيزهايى رنج مى‏برم كه بى‏اساسند. اين خوشحالى‏ها و ناراحتى‏ها دليل كم‏ظرفيتى من است.
                  هنوز گرفتار زندان غم و اندوهم. هنوز اسير خوشى و لذتم... كمندِ درازِ آمال و آرزو، بال و پرم را بسته، اسير و گرفتارم كرده و با آزادى، آرى آزادىِ واقعى خيلى فاصله دارم.
                  ولى اى خداى بزرگ، در همين مرحله‏اى كه هستم احساس مى‏كنم كه تو مانند راهبرى خردمند مرا پند و اندرز مى‏دهى، آيات مقدس خود را به من مى‏نمايى و مرا عبرت مى‏دهى! چه‏بسا كه در موضوعى ترس و وحشت داشتم و تو مرا كمك كردى. چيزهايى محال و ممتنع را جنبه امكان دادى و چه بسا مواقع كه به چيزى ايمان و اطمينان داشتم ولى تو آن را از من گرفتى و دچار غم و اندوهم كردى و به من نمودى كه اراده و مشيت هر چيز به دست توست. فعاليت مى‏كنيم، پايين و بالا مى‏رويم ولى ذلّت و عزّت فقط به دست توست.




                  18 اكتبر 1960


                  اى غم، سلام آتشين من به تو، درود قلبى من به تو، جان من فداى تو.
                  تو اى غم بيا و هم‏دم هميشگى من باش. بيا كه مصاحبت تو براى من كافى است. بيا كه مى‏سوزم، بيا كه بغض حلقومم را مى‏فشرد، بيا كه اشك تقديمت كنم، بيا كه قلب خود را در پايت مى‏افكنم.
                  اى غم، بيا كه دلم گرفته، روحم پژمرده، قلبم شكسته و كاسه صبرم لبريز شده، بيا و گره‏هاى مرا بگشا، بيا و از جهان آزادم كن، بيا كه به وجودت سخت محتاجم.
                  اى غم، در دوران زندگى‏ام بيش‏تر از هر كس مصاحبم بوده‏اى، بيش‏تر از هر كس با تو سخن گفته‏ام و تو بيش از هر كس به من پاسخ مثبت داده‏اى. اكنون بيا كه مى‏خواهم تو را براى هميشه بر قلب خود بفشرم و در آغوشت فرو روم، بيا كه دوستى بهتر از تو سراغ ندارم، بيا كه تو مرا مى‏خواهى و من تو را مى‏طلبم، بيا كه كشتى مواج تو در درياى دل من جا دارد، بيا كه دل من همچون آسمان به ابديت و بى‏نهايت اتصال دارد و تو مى‏توانى به آزادى در آن پرواز كنى.




                  12 مى 1961


                  خدايا خسته و وامانده‏ام، ديگر رمقى ندارم، صبر و حوصله‏ام پايان يافته، زندگى در نظرم سخت و ملالت‏بار است؛ مى‏خواهم از همه فرار كنم، مى‏خواهم به كُنج عزلت بگريزم. آه دلم گرفته، در زير بار فشار خرد شده‏ام.
                  خدايا به‏سوى تو مى‏آيم و از تو كمك مى‏خواهم، جز تو دادرسى و پناه‏گاهى ندارم، بگذار فقط تو بدانى، فقط تو از ضمير من آگاه باشى. اشك ديدگان خود را به تو تسليم مى‏كنم.
                  خدايا كمكم كن، ماه‏هاست كه كم‏تر به سوى تو آمده‏ام، بيش‏تر اوقاتم صرف ديگران شده.
                  خدايا عفوم كن. از علم و دانش، كار و كوشش، از دنيا و مافيها، از همه دوستان، از معلم و مدرسه، از زمين و آسمان خسته و سير شده‏ام.
                  خدايا خوش دارم مدتى در گوشه خلوتى فقط با تو بگذرانم. فقط اشك بريزم، فقط ناله كنم و فشارها و عقده‏هاى درونى‏ام را خالى كنم.
                  اى غم، اى دوست قديمى من، سلام بر تو، بيا كه دلم به‏خاطرت مى‏تپد.
                  اى خداى بزرگ، معنى زندگى را نمى‏فهمم. چيزهايى كه براى ديگران لذت‏بخش است، مرا خسته مى‏كند. اصلاً دلم از همه چيز سير شده است، حتى از خوشى و لذت متنفرم. چيزهايى‏كه ديگران به‏دنبال آن مى‏دوند، من از آن مى‏گريزم، فقط يك فرشته آسمانى است كه هميشه بر قلب و جان من سايه مى‏افكند. هيچ‏گاه مرا خسته نمى‏كند. فقط يك دوست قديمى است كه از اول عمر با او آشنا شده‏ام و هنوز از مجالست )با( او لذت مى‏برم.
                  فقط يك شربت شيرين، يك نورفروزنده و يك نغمه دلنواز وجود دارد كه براى هميشه مفرّح است و آن دوست قديمى من غم است.




                  1 سپتامبر 1961


                  من مسئوليت تام دارم كه در مقابل شدايد و بلايا بايستم، تمام ناراحتى‏ها را تحمل كنم، رنج‏ها را بپذيرم، چون شمع بسوزم و راه را براى ديگران روشن كنم، به مردگان روح بدمم. تشنگان حق و حقيقت را سيراب كنم.
                  اى خداى بزرگ، من اين مسئوليت تاريخى را در مقابل تو به گرده گرفته‏ام و تنها تويى كه ناظر اعمال منى و فقط تويى كه به او پناه مى‏جويم و تقاضاى كمك مى‏كنم.
                  اى خدا، من بايد از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا كه دشمنان مرا از اين راه طعنه زنند. بايد به آن سنگ‏دلانى كه علم را بهانه كرده و به ديگران فخر مى‏فروشند ثابت كنم كه خاك پاى من هم نخواهند شد. بايد همه آن تيره‏دلانِ مغرور و متكبر را به زانو درآورم، آن‏گاه خود خاضع‏ترين و افتاده‏ترين فرد روى زمين باشم.
                  اى خداى بزرگ، اين‏ها كه از تو مى‏خواهم چيزهائيست كه فقط مى‏خواهم در راه تو به‏كار اندازم و تو خوب مى‏دانى كه استعداد آن را داشته‏ام. از تو مى‏خواهم مرا توفيق دهى كه كارهايم ثمربخش شود و در مقابل خَسان سرافكنده نشوم.
                  من بايد بيش‏تر كار كنم، از هوى و هوس بپرهيزم، قواى خود را بيش‏تر متمركز كنم و از تو نيز اى خداى بزرگ مى‏خواهم كه مرا بيش‏تر كمك كنى.
                  تو اى خداى من، مى‏دانى كه جز راه تو و كمال و جمال تو آرزويى ندارم، آن‏چه مى‏خواهم آن چيزى است كه تو دستور داده‏اى و مى‏دانى كه‏عزت و ذلت به دست توست و مى‏دانم كه بى‏تو هيچ‏ام و خالصانه از تو تقاضاى كمك و دستگيرى دارم.




                  10 مى 1965


                  خدايا به‏تو پناه مى‏برم.
                  خدايا به‏سوى تو مى‏آيم.
                  خدايا بدبختم.
                  خدايا مى‏سوزم.
                  خدايا قلبم در حال تركيدن است.
                  خدايا رنج مى‏برم.
                  خدايا جهان به نظرم تيره و تار شده است.
                  خدايا بيچاره شده‏ام.
                  خدايا عشق حتى عشق محبوب‏ترين كسانم مكدر شده است.
                  خدايا بدبختم.
                  خدايا، آسمان آمال و آرزوهايم تيره و كدر شده است، به‏تو پناه مى‏برم و دست يارى به‏سوى تو دراز مى‏كنم، تو كمكم كن، نجاتم ده، تسكينم بخش، به‏قلب دردمندم آرامش ده، جز تو كسى را ندارم و راستى جز تو كسى را ندارم. نمى‏توانم )به( هيچ‏كس اطمينان كنم، نمى‏توانم به امّيد هيچ‏كس زنده بمانم. دلم از همه گرفته. از همه ناراحتم. از دنيا رنج مى‏برم.
                  خسته‏ام، كوفته‏ام، پژمرده و دل‏مرده‏ام. با آن‏كه همه مرا خوشبخت تصور مى‏كنند. با آن كه به‏سوى مهم‏ترين مأموريت‏ها مى‏روم. با اين‏كه بايد شاد و خندان باشم. ولى چقدر افسرده و محزونم. حزن و اندوه قلبم را مى‏فشرد حتى نمى‏توانم گريه كنم، آه بكشم. نزديك است خفه شوم.
                  خدايا به‏تو پناه مى‏برم. تو نجاتم ده. تنها و تنها تويى كه در چنين شرايطى مى‏توانى كمكم كنى، من به‏سوى تو مى‏آيم. من به كمك تو محتاجم و هيچ‏كس جز تو قادر نيست كه گره مرا بگشايد.

                  نظر

                  • Captain Nemo
                    مدیر
                    • Dec 2010
                    • 2933

                    #1059
                    پاسخ : **** افسانه تامکت ****

                    به یاد عقابان تیز پرواز وطن





                    سلام
                    چند روز پیش سومین سالگرد شهادت جناب سرهنگ خلبان شهید گرانقدر علیرضا کریمایی بود .
                    ایشان از جمله بهترین خلبانان فعلی اف- 14 بودند که متاسفانه به شهادت رسیدند .





                    همچنین یادی هم میکنیم از افسر ریو این جنگنده به نام جناب سرگرد مصطفی فصیحی که همراه جناب سرهنگ کریمایی به شهادت رسیدند .





                    روحشان شاد ....
                    آخرین ویرایش توسط Captain Nemo؛ 2015/02/10, 23:12.
                    یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                    دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                    شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                    مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                    نظر

                    • Captain Nemo
                      مدیر
                      • Dec 2010
                      • 2933

                      #1060
                      پاسخ : **** افسانه تامکت ****

                      سی و نهمین سالگرد ورود جنگنده افسانه ایی اف -14 به ایران





                      دقیقاً 39 سال پیش در چنین روزی، یعنی بیستم بهمن ماه سال هزار و سیصد پنجاه چهار هجری شمسی، چرخ های اولین فروند از تامكت های ایرانی خریداری شده توسط ایران
                      در ساعت ده صبح، باند فرودگاه بین المللی مهرآباد را لمس کرد. پس از این تاریخ، به تدریج تمامی تامكت ها تحویل ایران شده و شماره سریال خود را که مخصوص نیروی هوایی ایران بود دریافت کردند.
                      تعداد تامكتهای ایرانی، 80 فروند بود که هفتاد و نه و فروند از آنان به ایران تحویل داده شد. از این تعداد، دو فروند در طی پروازهای آزمایشی سقوط کرده و از بین رفتند.




                      به همراه این تعداد تامكت، حدود 800 نفر از کارمندان شركت گرومن همراه خانواده هایشان به ایران آمدند و به منظور خدمات رسانی به تامكت های ایرانی تا زمان بازگشت
                      دانشجویان خلبانی تامكت از آمریکا در شهر های تهران و اصفهان اقامت گزیدند. گفتنی است که تامكت های ایرانی، شباهت بسیاری به تامكت های آمریکایی داشتند و
                      تنها وجه تمایز آن ها، حذف برخی از قطعات سری بود که برای جلوگیری از دسترسی شوروی سابق به آن ها در صورت سقوط احتمالی رژیم به انجام رسیده بود.




                      شاید برای دوستان جالب باشه که بعد از سقوط شاه دولت موقت تصمیم گرفت که اف-14 های ایران را به پاكستان بفروشد ولی با کوشش های شهید
                      مصطفی چمران و کمک آیت الله بهشتی این جنگنده حفظ شد و بعد ها نقش بسیار بزرگی در برتری هوایی ایران در جنگ ایفا نمود و همچنین تلفات بسیار سنگینی
                      به نیروی هوایی عراق وارد نمود . جنگنده های عراقی که در درگیری های هوایی یک حریف از پیش باخته در برابر اف-14 بودند به دستور مستقیم صدام حسین
                      از درگیری با اف-14 های ایرانی منع شدند .
                      یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                      دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                      شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                      مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                      نظر

                      • امیر بهرامی
                        Banned
                        • Jul 2013
                        • 2201

                        #1061
                        پاسخ : **** افسانه تامکت ****

                        در اصل توسط CAPTAIN NEMO پست شده است View Post
                        سی و نهمین سالگرد ورود جنگنده افسانه ایی اف -14 به ایران





                        دقیقاً 39 سال پیش در چنین روزی، یعنی بیستم بهمن ماه سال هزار و سیصد پنجاه چهار هجری شمسی، چرخ های اولین فروند از تامكت های ایرانی خریداری شده توسط ایران
                        در ساعت ده صبح، باند فرودگاه بین المللی مهرآباد را لمس کرد. پس از این تاریخ، به تدریج تمامی تامكت ها تحویل ایران شده و شماره سریال خود را که مخصوص نیروی هوایی ایران بود دریافت کردند.
                        تعداد تامكتهای ایرانی، 80 فروند بود که هفتاد و نه و فروند از آنان به ایران تحویل داده شد. از این تعداد، دو فروند در طی پروازهای آزمایشی سقوط کرده و از بین رفتند.




                        به همراه این تعداد تامكت، حدود 800 نفر از کارمندان شركت گرومن همراه خانواده هایشان به ایران آمدند و به منظور خدمات رسانی به تامكت های ایرانی تا زمان بازگشت
                        دانشجویان خلبانی تامكت از آمریکا در شهر های تهران و اصفهان اقامت گزیدند. گفتنی است که تامكت های ایرانی، شباهت بسیاری به تامكت های آمریکایی داشتند و
                        تنها وجه تمایز آن ها، حذف برخی از قطعات سری بود که برای جلوگیری از دسترسی شوروی سابق به آن ها در صورت سقوط احتمالی رژیم به انجام رسیده بود.




                        شاید برای دوستان جالب باشه که بعد از سقوط شاه دولت موقت تصمیم گرفت که اف-14 های ایران را به پاكستان بفروشد ولی با کوشش های شهید
                        مصطفی چمران و کمک آیت الله بهشتی این جنگنده حفظ شد و بعد ها نقش بسیار بزرگی در برتری هوایی ایران در جنگ ایفا نمود و همچنین تلفات بسیار سنگینی
                        به نیروی هوایی عراق وارد نمود . جنگنده های عراقی که در درگیری های هوایی یک حریف از پیش باخته در برابر اف-14 بودند به دستور مستقیم صدام حسین
                        از درگیری با اف-14 های ایرانی منع شدند .
                        کوشش های شهید بابایی هم البته دلیلی دیگر برا نفروختن این جنگنده های زیبا بود

                        یک نفر همون زمان می گفت شاه آهن قراضه خرید

                        اون نفر رو خوب میشناسید

                        نظر

                        • revolution
                          ستاره دار (1)
                          • Jul 2013
                          • 208

                          #1062
                          پاسخ : **** افسانه تامکت ****

                          ظاهرا این خوشگلو تعمیر اساسی کردن:*

                          نظر

                          • revolution
                            ستاره دار (1)
                            • Jul 2013
                            • 208

                            #1063
                            پاسخ : **** افسانه تامکت ****

                            در اصل توسط CAPTAIN NEMO پست شده است View Post


                            شاید برای دوستان جالب باشه که بعد از سقوط شاه دولت موقت تصمیم گرفت که اف-14 های ایران را به پاكستان بفروشد ولی با کوشش های شهید
                            مصطفی چمران و کمک آیت الله بهشتی این جنگنده حفظ شد و بعد ها نقش بسیار بزرگی در برتری هوایی ایران در جنگ ایفا نمود و همچنین تلفات بسیار سنگینی
                            به نیروی هوایی عراق وارد نمود . جنگنده های عراقی که در درگیری های هوایی یک حریف از پیش باخته در برابر اف-14 بودند به دستور مستقیم صدام حسین
                            از درگیری با اف-14 های ایرانی منع شدند .
                            شاید قبلا هم بهش اشاره کردی اما الان بنظرم مناسبت داره که عرض کنم دولت موقت مهندس بازرگان با امریکا برای ندادن اف16 همکاری کرد!!

                            قرارداد از طرف ایران لغو شد فک میکنم...توضیحات بیشتر از کاپیتان نمو :)

                            نظر

                            • Captain Nemo
                              مدیر
                              • Dec 2010
                              • 2933

                              #1064
                              پاسخ : **** افسانه تامکت ****

                              در اصل توسط revolution پست شده است View Post
                              شاید قبلا هم بهش اشاره کردی اما الان بنظرم مناسبت داره که عرض کنم دولت موقت مهندس بازرگان با امریکا برای ندادن اف16 همکاری کرد!!

                              قرارداد از طرف ایران لغو شد فک میکنم...توضیحات بیشتر از کاپیتان نمو :)
                              جناب revolution عزیز

                              با سلام ... سن بنده که البته به اون زمان نمیرسه ... ولی در خاطرم هست که بعد از انقلاب شیطان بزرگ کلیه قراردادهای نظامی خود را با ایران فسخ نمود .
                              بخشی از پولی که الان طلب داریم و سالهاست در آمریکا بلوکه شده مربوط به همین تجهیزات و قراردادهای نظامی است .

                              شاه فقید 2 فروند هم آواکس ( AWACS ) قرار بود بخرد تا با 80 فروند اف-14 که داشتیم هیولایی از نیروی هوایی ایران بسازد که ... ولی خب عمرش کفاف نداد .
                              اف 16 هایی را هم که قرار بود خریداری بشه قراردادش یک طرفه فسخ شد ... شنیدم 160 فروند بوده ...



                              آواکس یا رادار قدرتمند پرنده


                              حتی آخرین اف-14 ایران هم ( هشتادمین ) برای همیشه در آمریکا ماندگار شد و هیچ وقت به ایران داده نشد و الان با رنگ استتار مخصوص نیروی هوایی ایران
                              در موزه نیروی هوایی آمریکا نگهداری میشود .

                              برای اینکه از پاسخم به سوال شما مطمئن بشم در یک فروم نظامی از یک خلبان بازنشسته سوال نمودم و همین جواب را به من دادند .
                              یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                              دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                              شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                              مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                              نظر

                              • امیر بهرامی
                                Banned
                                • Jul 2013
                                • 2201

                                #1065
                                پاسخ : **** افسانه تامکت ****

                                در اصل توسط CAPTAIN NEMO پست شده است View Post
                                جناب revolution عزیز

                                با سلام ... سن بنده که البته به اون زمان نمیرسه ... ولی در خاطرم هست که بعد از انقلاب شیطان بزرگ کلیه قراردادهای نظامی خود را با ایران فسخ نمود .
                                بخشی از پولی که الان طلب داریم و سالهاست در آمریکا بلوکه شده مربوط به همین تجهیزات و قراردادهای نظامی است .

                                شاه فقید 2 فروند هم آواکس ( AWACS ) قرار بود بخرد تا با 80 فروند اف-14 که داشتیم هیولایی از نیروی هوایی ایران بسازد که ... ولی خب عمرش کفاف نداد .
                                اف 16 هایی را هم که قرار بود خریداری بشه قراردادش یک طرفه فسخ شد ... شنیدم 160 فروند بوده ...



                                آواکس یا رادار قدرتمند پرنده


                                حتی آخرین اف-14 ایران هم ( هشتادمین ) برای همیشه در آمریکا ماندگار شد و هیچ وقت به ایران داده نشد و الان با رنگ استتار مخصوص نیروی هوایی ایران
                                در موزه نیروی هوایی آمریکا نگهداری میشود .

                                برای اینکه از پاسخم به سوال شما مطمئن بشم در یک فروم نظامی از یک خلبان بازنشسته سوال نمودم و همین جواب را به من دادند .
                                دقیقا همین طور دوست عزیز...

                                ما بچه کف باند بودیم یه زمانا...

                                حتی زمانی که f14 رو به ایران دادند انگلیس به آمریکا شاکی شد که چرا به ایران چنین چیزی دادی و این جنگنده برای ایران زیادی است

                                اما به طور کلی سیستم هوانوردی کشور ما بسیار فرسوده است...چه جنگنده و چه مسافربری که بهترین روزهای عمرم رو براش صرف کردم...

                                وقتی پای هواپیما چک لیست رو میزنی این قطعه خراب تعویض شود میگن: توکل به خدا کن و بپر کاپیتان...خخخخخخ

                                نظر

                                در حال کار...
                                X