حرکت در بازار سرمایه با مهربان

**فرید** · 2014/01/03, 00:25

پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

لررت من کشته/:.yead.:/
یادم میاد محل کار قبلیم طرفای تهران پارس بودیم یه مغازه نزدیکمون بود هم بقالی بود هم میوه و سبزی میفروخت گاهی اوقات از همین گوسفندا که مندی عکسشونوگذاشته میبست جلو مغازه ..تو کار خرید و فروش قناری هم بود ...اما همه اینا به کنار از یه مدتی هوس کرده بود ساندویچ هم سرو کنه و جالب بود برای اینکه تبلیغ کنه رو شیشه چسبونده بود همبرگرد موجود است[laughingsmiley[/SIZE]

**ارزو** · 2014/01/04, 16:50

پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

در اصل توسط مندی پست شده است View Post

دبه بنزینتو عشق است دکی الکی .. خاهشن بنزین یورو چار باشه ..فضای تاپیک آلوده نشه یوقت :D

مهری جون، دیدم گفتی این نفله ها رو بر میگردونی گفتم کمکت کنم ... B-)
چون ممکنه آدرسی ازشون نداشته باشی یه عکس یادگاری که گرفته بودیمو میزارم به هر کی نشون بدی سریع راهنماییت میکنن ...:p

حالا قضییه عکسم بگم شبهه ورنداره بچه ها رو ...

جاتون خالی رفته بودیم طبیعت گردی راه گم کردیم ما شدیم راهنما ..دیگه بقیشو هم که تو عکس معلومه ..خیلی بچه ها منو دوست دارن

خیلی ام اون روز بمن اظهار لطف کردن ...ولی در کل روز خوبی رو با هم سپری کردیم به من یکی که خیلی خوش گذشت

اینم پنج دوست معروف که دست لرر و هاردی رو از پشت بستن با داستاناشون

مندي واقعا دمت گرم
كلي حال كردم
دمتون گرم
كل بر و بچ با حال

**مندی** · 2014/01/04, 20:54

قر تو کمرم فراوونه

فرید جان من عاشق لرر هستم /:.yead.:/ ..وای فرید چقد خندیدم سر همبرگرد ...من بچه بودم همینطوری میگفتم :D

مرصی آرزو جان ..قابلی نداش ...تحفه ی درویش بود ....

خدمت همه ی خانندگان محترم این تاپیک عرض سلام داریم و خسته نباشید ایشاله سبدای منفی تون مانع خنده بر لبانتون نباشه و از رقص و قر کمراتون کم نشه

امروز میخام یه حکایت واستون بزارم حقیقتن بسیار درس بزرگی توش هست ..من که خوندم واقعن تحت طعثیر قرار گرفتم

میگن روزی میرزا جواد عاقا سبزواری از شاگردان علامه بحرالعلوم بوده ایشون به سفارش حاج شیخ عبدالوهاب مشیر خراسانی به همراه حاج عاقا میرزا محمد تقی تربتی فیض آبادی

معروف به آخوند خراسانی و حاج سید علی نقی نراقی معروف به ملک المتکلمین ، خدمت استاد حاج میرزا عاقا ابوالحسن نجفی معروف به مرشدالمتکلمین شرف حضور یافتند،

ایشان تشریف نداشتند، همگی برگشتند!!!!

خخخخخخخخخخخخخ

**sadeghmousavi** · 2014/01/04, 21:16

پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

مندی خان انگار امتحانات تموم شده...

**مندی** · 2014/01/04, 21:43

پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

عی صادق ... سبدمون که منفی بود ...امتحانم که یادمون انداختی ..

کجا تموم شد ..تازه امروز اولیشو دادم ....ایاشله گوش شیطون کر اینو پاس کردیم ...درس 50 صفه ای رو تقلب نوشتم ... اینه استعدادای ژرف این تاپیک/:.yead.:/

هنو پنجتا دیگه دارم ....بدبختی یکی دوتا نیس که ...تازه اگه همشو پاس کنم که نمیکنم:D اول بدبختی هست ترم بعد ....باید پایان نامه درست کنم ...نه پروپزال دارم نه استاد راهنما ...سه میلیونم اقلکم

پول باید کنار بزارم ... باید برم پیش مهری یه پولی قرض کنم ....رفیق غار بدرد اینوقتا میخوره دیگه

عاقا میگم پایان نامه ارزون کسی سراغ داره عایا ..نه اینکه فکر کنین ما از اوناشیما /:.coolsmiley02:./ نه ..بیشتر برا اینکه سطح علمی پایان نامه نویسا رو محک بزنیم ..
آخ ... من برم کار دارم

**sadeghmousavi** · 2014/01/04, 21:46

پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

مندی بیا خودم همین الان داشتم پایان نامه کپی میزدم برا خودم! بیا پیش خودم...
بقیه برن ته صف... چقدر مشتری زیاده.....

**موی عاقل** · 2014/01/05, 14:42

پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

سلام استاد دکی مهربان

چند وقتیه میخوام بنویسم وقت نمیشه

خیلی دلم میخواست قیافه دکی مهربون رو ببینم که این سعادت چند ماه پیش تو عروسی وحید رضا ق نصیبم شد.

راستی یه مدت ریختن خون اعرابی رو مباح کرده بودی/.:biggrinsmiley.:/فتوا سر جاشه یا نه؟/.:biggrinsmiley.:/

**ساسان** · 2014/01/05, 23:59

پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

سلام
بر دکی عزیز
داشتم این اهنگ را گوش میکردم
که......

ز برت دامن کشان، رفتم ای نامهربــــــــــــــان!
از من آزرده دل، کی دگر بینی نشـــان؟
رفتم که رفتم! رفتم که رفتــم!
از من دیوانه بگذر! بگذر ای جانـــــــــانه بگــذر!
هر چه بودی، هر چه بودم بی خبــــــــر،
رفتم که رفتم! رفتم که رفتـم!
شمع بزم دیگران شو، جام دست این و آن شو
هر چه بودی، هر چه بودم بی خبر رفتم که رفتم! رفتم که رفتـم!
بعد از این بعد از این کن فراموشم که رفتم
دیگر از دست تو می نمی نوشم که رفتم
با دل زود آشنا گشتم از نامت رها
بی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفتم
بی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفتم !
شمع بزم دیگران شو، جام دست این و آن شو
هر چه بودی، هر چه بودم بی خبر رفتم که رفتم! رفتم که رفتـم!
بعد از این بعد از این کن فراموشم که رفتم
دیگر از دست تو می نمی نوشم که رفتم
با دل زود آشنا گشتم از نامت رها
بی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفتم
بی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفتم

**Arash007** · 2014/01/06, 00:01

پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

گروه کر حوزه علمیه

**ساسان** · 2014/01/10, 22:38

پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

اشتباهی که باعث تفاهم می شود!
مرد از راه می رسه ناراحت و عبوس

زن : چی شده؟

مرد : هیچی ( و در دل از خدا می خواد که زنش بی خیال شه و بره پی کارش)

زن حرف مرد رو باور نمی کنه : یه چیزیت هست.بگو!

مرد برای اینکه اثبات کنه راست می گه لبخند می زنه

زن اما "می فهمه”مرد دروغ میگه : راستشو بگو یه چیزیت هست

تلفن زنگ می زنه

دوست زن پشت خطه

ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر

از صبح قرارشو گذاشتن

مرد در دلش خدا خدا می کنه که زن زودتر بره

زن خطاب به دوستش: متاسفم عزیزم.جدا متاسفم که بدقولی می کنم

شوهرم ناراحته و نمی تونم تنهاش بذارم!

مرد داغون می شه

"می خواست تنها باشه”
.

.

.

مرد از راه می رسه

زن ناراحت و عبوسه

مرد : چی شده؟

زن : هیچی ( و در دل از خدا می خواد که شوهرش برای فهمیدن مساله اصرار کنه و نازشو بکشه)

مرد حرف زن رو باور می کنه و می ره پی کارش

زن برای اینکه اثبات کنه دروغ می گه دو قطره اشک می ریزه

مرد اما باز هم "نمی فهمه” زن دروغ میگه

تلفن زنگ می زنه

دوست مرد پشت خطه

ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر

از صبح قرارشو گذاشتن

(زن در دلش خدا خدا می کنه که مرد نره )

مرد خطاب به دوستش : الان راه می افتم!

زن داغون می شه

"نمی خواست تنها باشه”

و این داستان سال های سال ادامه داشت

و زن و مرد در کمال خوشبختی و تفاهم در کنار هم روزگار گذراندند

**مهربان** · 2014/01/13, 16:40

پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

....رب اشرح لی صدری و یسرلی امری....واحلل عقده من لسانی....
....واعدو لهم ماستطعتم من قوه....
...آغاز سلطنت مولای عصرو زمان مبارک باشه....جانم فدای صاحب الامر....
....هیچ عددی نیستید...یعنی اگر واستادید دم در تاپیک که منو بترکونید سخت در اشتباهید....سوکسید همه اتون....با علی تو فیس بوک بهم ریختم الان قایم مقام رهبری حضرت ایتالله منتظری من هستم....
....به پسر خاله ام که تو sverigeزندگی فلاکت بار خودشو ادامه میده بارها توصیه کردم بابا بیا بورس این یوروهاتو بکن سهام مرتیکه الاغ تا کی میخوای به این زندگی ادامه بدی....
....هی ما گفتیم هی اون ابراز عدم اشنایی و علاقه میکرد حالا جالب قضیه اینه که دامادشون خودش رییس بخش ان لاینه یه کارگزاریه از من میپرسه چی بخرم چی نخرم....حالا ببینید اون دیگه ...
....بعله....یه روز که دیر هنگام از کشیک اومده بودم و خوابیده بودم مثل نمد رو تخت افتاده بودم دیدم یه چیزی مثل پتک میخوره تو سرم...با کمی دقت متوجه شدم که این صدا از عالم بیرونه و واقع هست و یه نفهمی ساعت 4.30 صبح به من زنگ زده....تا ما خودمونو یه 180 رو تخت بچرخونیم این دوجفت چشمو(همرها با عینک ) روبروی صفحه گوشول بگیرم متحمل انواع سخنان غیر دوستانه از بقیه اتاقها شدیم که بعلت مثفت 18 بودن نقل نمیکنم....
...دیدم شماره نا اشناست...سریع موضع گرفتم....یعنی کی میتونه باشه....خشابو پر کردمو پریدم پشت خاکریز....هی نیگا میکردم ولی بعلت خستگی ذهن قدرت تحلیل رو از دست داده بودم...شماره کج و کوله ای وبود....
....خلاصه برداشتم....حالا پاپیون کرده بودیم...صدا رو یه 500 دسی بل گذاشتم پشتش و انداختم پشت گلو و گفتم بعععللهه...صدام شده بودم شبیه صدای ببعی....دیدم بعد از مکثی کوتاه از اونور خط یه صدایی امد که بی مقدمه و ملاحظه گفت...اوهوی بی شعور...یه زنگ بزن کارگزاری ببین چرا من این حساب بانکی سامانم به سیستم ان لاین وصل نیست....دیدم بعله....گفتم خدایا نکنه دارم خواب میبینم...کشف و شهودی چیریه یا داره به من الهام میشه...گفتم جان...vad sager du..اهل فن میدونن من چی نوشتم...گفت مهرداد.... نفهم...میخوام سهم بخرم زنگ بزن کارگزاری....
...کفمو با ملاقه جمع کردمو دیدم این صدای پسر خاله 3 نبش کلنگ منه...(البته لازم به ذکره که بنده در فامیل به عناوینی چون جناب دکتر و دکتر محترم و پروفسور و ...امثالهم خطاب میشم فقط این پسر خاله من یه مقدار از فهم انسانی به دوره زیاد احساس نزدیکی به من میکنه)....گفتم مرتیکه ساعتو چشای کورت دیده....بعد دیدم ای دل غافل...4 ما 9 اوناست و این هنوز نمیتونه ساعتار وتبدیل کنه....
....دیدم با دست خودم چاه کندم برا خودم مگه حالا بی خیال میشه....حالا از ساعت 8.30 به وقت اونجا مدام شروع میکنه زنگ زدن...این چرا نخرید...چرا تو صفم خودش نمیخوره بزاره جاش....
....مردم...
...اوهوم...بعله...با حضور موی عاقل عزیز این تاپیک نشون داد که توان جذب حداکثری همه قشرها و در همه سطوح رو داره...از مسوولین نظام گرفته تا دکتر و مهندس ....جاذبه رو حال کنید...مو جان به تفصیل به خدمت میرسم....باید جواب تک تک پست هارو بدم....
....خواهشا مراقب این بخاریها و وسایل گرمایشی و این قضیه گار گرفتگی باشید....چند روز پیش یه خانواده شمالی مقیم مرکز ور به این خاطر تمام اعضای خانواده رو اورده بودن پیش من....فقط خدا بهشون رحم کرد.....
...یه مقدار ادم باشید.....
...توصیه بعدی....مندی...دهنت سرویسه....
.....هرکس که از مشکل وابستگی به مواد چه محرک و چه اپیوم های قدیمی مثل تریاکو و هرویین رنج میبره پی ام بده...در کمال راز داریو امانت برای حل مشکلش کمکش میکنم....اگرم نشد جنس خوب دارم فرد اعلا...:^o/.:blinksmiley.:/:D
...در پایان..برمیگردم....اها ...راستی ...یه اسکولی تو مایه های بیل گیتس و اشکان رضوانی و شبندر یه مدتی تو بورکس رویت شده باسم دکتر حیوانات....به هرکس که بتونه سر بریده خوشو اون سگ بغلشو بیاره تو این تاپی کبزاره 1000 سهم لاوان 870 تومنی جایزه داده میشه....ممد شکوفو با این دستم کفن کنم....
....والله خیر حافظا و من اللله توفیق...برمیگردم...

**boss_stock** · 2014/01/13, 21:33

پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

درود بر دکتر خوبی برادر اجرکم عندلله اقا بعد از عمری اومدم تو این بورسی تاپیکارو بالا پایین کردم بازم یه مطلب زدی ترکیدم از خنده خیلی چاکررررررررررریم
یادش بخیر تو فرابورس کاظم بروس علی مارال حمید دراکولا .... سال 86 بود زود گذشت

**ساسان** · 2014/01/13, 22:50

پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

دعاهای خواندنی کودکان ایرانی!
پارسینه: دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی "دستهای کوچک دعا” است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار می‌شود و دعاهای بچه‌های دنیا را جمع ‌آوری می‌کند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه می‌دهد. دعاهایی که می‌خوانید از بچه‌های ایران است.

-آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد! (تاده نظر‌بیگیان / ۵ ساله )

-خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی / ۷ ساله)

-خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری / ۹ ساله)

-خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری / ۱۰ ساله)

- آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر
سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند
که به من عیدی می‌دهند! (سحر آذریان / ۹ ساله)

- ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم! (شاهین روحی / ۱۱ ساله )

-خدایا! کاری کن وقتی آدم‌ها می‌خوان دروغ بگن یادشون بره! (پویا گلپر / ۱۰ ساله)

-خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا می‌کنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی! (پیمان زارعی / ۱۰ ساله )

-خدایا! یک برادر تپل به من بده!! (زهره صبورنژاد / ۷ ساله)

-ای خدا! کاری کن که دزدان کور شوند ممنونم! (صادق بیگ زاده / ۱۱ ساله)

-خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو می‌خواهم که به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی "اکس جید” را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانه‌یمان مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم… (مهسا فرجی / ۱۱ ساله)

- دلم می‌خواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژله‌ای بزنم! (روشنک روزبهانی / ۸ ساله )

- خدایا! دست شما درد نکند ما شما را خیلی دوست داریم! (صمصام رحیمی / ۶ ساله )

-خدایا! تمام بچه‌های کلاسمان زن داداش دارند از تو می‌خواهم مرا زن داداش دار
کنی! (زهرا فراهانی / ۱۱ ساله )

-خدایا! لطفا وقتی بزرگ شدم شغل من خوابیدن باشد(فرامرز نصیر 5 ساله)

-ای خدای مهربان! من رستم دستان را خیلی دوست دارم از تو خواهش می‌کنم کاری کنی که شبی او را در خواب ببینم! (شایان نوری / ۹ ساله )

-خدایا! من یک پراید سفید می خواهم/(معصومه سنقری 6 ساله)

-خدایا ماهی مرا زنده نگه دار و اگر مرد پیش خودت نگه دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و معلم‌مان هم مرا بوس کند!! (امیرحسام سلیمی / ۶ ساله)

-خدایا! دعا می‌کنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند! (فاطمه یارمحمدی / ۱۱ ساله )

-ای خدا! من بعضی وقت‌ها یادم می‌رود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیوفتی و یادت نرود! (شقایق شوقی / ۹ ساله )

-آرزو دارم بجای این که من به مدرسه بروم مادر و پدرم به مدرسه بروند. آن وقت آنها هم می‌فهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و این قدر ایراد نمی‌گرفتند! (هدیه مصدری / ۱۲ ساله)

-خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم، نرسیم. بعد برگردیم خانه با مامان و کیف چاشتم. پاهای من یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی (!) می‌خوان دعا می‌کنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود! (باران خوارزمیان / ۴ ساله)

-خدایا! برام یک عروسک بده. خدایا! برای داداشم یک ماشین پلیس بده! (مریم علیزاده / ۶ ساله )

-خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خواننداما ما باید هر روز درس
بخوانیم؟ در سال جدید دعا می‌کنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت
کنیم! (نیشتمان وازه / ۱۰ ساله)

**مندی** · 2014/01/14, 23:05

پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

در اصل توسط مهربان پست شده است View Post

....رب اشرح لی صدری و یسرلی امری....واحلل عقده من لسانی....

....هیچ عددی نیستید...یعنی اگر واستادید دم در تاپیک که منو بترکونید سخت در اشتباهید....سوکسید همه اتون....با علی تو فیس بوک بهم ریختم الان قایم مقام رهبری حضرت ایتالله منتظری من هستم....
....به پسر خاله ام که تو sverigeزندگی فلاکت بار خودشو ادامه میده بارها توصیه کردم بابا بیا بورس این یوروهاتو بکن سهام مرتیکه الاغ تا کی میخوای به این زندگی ادامه بدی....
...توصیه بعدی....مندی...دهنت سرویسه....
ممد شکوفو با این دستم کفن کنم....
برمیگردم...

بیشینننننننن بینیممممممممم با ...نفله ... ربی بزن دهنشو سرویس کن ..:D

خب خب .. تازه فهمیدم منفی این روزای بازار برا چی هست خودت خیلی خوش قدم بودی ورداشتی اون خاله پسرتم با خودت آوردی، مگه من پیج فیسشو گیر نیارم ..دهنشو سرویس میکنمlaughingsmiley

شکوفه رَم بپیچش لا دستمال کاغذی :)) ...از این دستمال رولیا =))

**ارزو** · 2014/01/15, 13:35

پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

در اصل توسط مندی پست شده است View Post

بیشینننننننن بینیممممممممم با ...نفله ... ربی بزن دهنشو سرویس کن ..:D

خب خب .. تازه فهمیدم منفی این روزای بازار برا چی هست خودت خیلی خوش قدم بودی ورداشتی اون خاله پسرتم با خودت آوردی، مگه من پیج فیسشو گیر نیارم ..دهنشو سرویس میکنمlaughingsmiley

شکوفه رَم بپیچش لا دستمال کاغذی :)) ...از این دستمال رولیا =))

مندی عزیز
دکتر مهربون عزیز
دتولیدشش بسشه
باید بهش دلداری داد