حرکت در بازار سرمایه با مهربان

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • مهربان
    عضو فعال
    • Mar 2011
    • 1675

    #406
    ...سلام چطوريد....خوبيد....سرحاليد...حتما داريد فروما و تاپيكارو مثل من بالا پايين ميكنيد ....ذوب و شبندرو احيانا سهاماي خاصي هم كه ممكنه توش گير كرده باشيد ...مثل صدراي من....
    ...قراره بنويسم...؟؟يعني فكر كرديد كه شما از من انتظار داريد كه بنويسم و شما بخونيد و خوشتون بياد....؟...نه ..فكر نكنم..نه شما الان ذهنتون فراغت خوندن مطالبي جز اونچه كه مربوط به سرمايه اتون ميشه داريد نه من ميتونم نوشته هامو با خط فكري شما بالانس كنم...
    ...ولي ميدونيد چيه...دوست دارم بنويسم...از سبد سهامم؟؟؟...نه بابا خيلي fun ميشه داستانش...از خودم...نه خيلي چيز جالبو باحالي نيستم....از شما بگم؟؟..نه...اخه شماها هم خيلي چيزاي جالبي نيستيد...:D;):*
    ...ولي ميخوام بنويسم...مثل سابق...نميدونم ميخونديد قبلا يانه....يه سري حوادث روزمره و احساسم نسبت به ادما و اشيا...خيلي مالي نيستن ولي خوب...انعكاس جالبي داره تاثير ما روي همديگه....
    ...اين لحن لاتي و داش مشدي خيلي ناراحتتون نكنه...البته اگرم ميكنه مهم نيست...:D...حسم كه ازاد ميشه و همچين شل و ول ميشه قافيه و كلامم راحتتر مطالبمو ميرسونم...
    ...شيرينتر ميشه....همچين...:D
    ....بنام حضرت احديت...اغاز وپايان...نهايت عشق و دلدادگي...
    ...سلام بر حجتش بر زمين...فرزند فاطمه..پاسخگوي نداي هل من ناصرا ينصرني....
    ...بزن بريم...بچه ها...امروز خيلي كوچيك شدم...خيلي پيش خودم تحقير شدم...خودم خودمو خيلي كوچيكو خار ديدم...بهت ميگم چراشو...
    [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

    نظر

    • ali2000
      كاربر فعال
      • Aug 2011
      • 175

      #407
      مهربان؛ یه نگاه به تاپیک امروز چه کردید؟ بورکس بنداز

      همه برات مراسم گلریزان گرفتن و خواهان رفع مسدودیت و بازگشت شما هستند

      نظر

      • مهربان
        عضو فعال
        • Mar 2011
        • 1675

        #408
        ماني

        شماره عضويت: 10507


        عضو شده در: شنبه، 5 آذر 1390-2:02
        پست: 356








        حقيقت نوشته است:
        سيدعلي نوشته است:
        ناوارو نوشته است:
        CAPTAIN NEMO نوشته است:
        dandy71 نوشته است:
        آرش كمانگير نوشته است:
        حرمت نوشته است:
        mjgoharriz نوشته است:
        تجربه 81 نوشته است:
        دنياي بورس نوشته است:
        TARGET نوشته است:
        mhmdfree2004 نوشته است:
        sheytonak نوشته است:
        maral_safa نوشته است:
        سيدعلي نوشته است:

        جناب فرزاد سروقدي عزيز
        مديريت محترم بوركس
        با سلام و احترام
        ضمن تبريك عيد سعيد قربان و غدير، استدعا دارم در اين ايام فرخنده اعلام عفو كنيد و يه سري از دوستان كه قابل بخشش هستند از جمله دكتر مهربان و تاپيكش را آزاد كرده و دل بقيه دوستان را شاد كنيد.

        آرزوي موفقيت و شادي روزافزون برايتان دارم

        با سپاس و ارادت
        سيد علي







        کمپين آزادي دکتر مهربان






















        با تشكر از همه دوستاني كه همراهي كردند.

        همچنان منتظر شكستن حصر دكتر مهربان از طرف جناب سروقدي هستيم

        خدا بيامرز جوون خوب و دوست داشتني بود





        ...............به مولا شرمنده ادبتونم.........مريد اين مرامتون...........تا علي اقا نگفته بود خبرد ار نشده بودم از ماجرا ......
        ......اين چي رو نشون ميده....اينو كه....هنوزم بده بستون رفاقت وصميميت و عشق انعكاسي اين چنين زيبا و روح انگيز داره....
        ...اما....
        ....هر كي با مهربانو خزعبلاتش حال ميكنه همينجا اونم تو همين تاپيك دنبال داداشش بگرده....اون زماني كه بي انگيزه و بي حوصله بودم بورسي ميزبان من بود و چه شايسته ميزباني...
        ....هنوز يه جو مرامو مردي تو ما مونده كه حق نونو نمكو ادا كنيم....تا قلم مهربان نشكسته و دست از استين مهر بيرون مياره اين فروم منزلگاه اول و اخر اين حقيره....
        ....شايدم بزودي يه سري اتفاقا تو زندگي شخصي من بيافته كه بورسو مورسو بزارم كنارو از خدمت همه مرخص....
        ..
        [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

        نظر

        • بابک خان
          عضو عادی
          • Apr 2011
          • 246

          #409
          مهربان عزیزمنم از نوشته هات خیلی لذت میبردم فضای تاپیک با وجود نوشته های شما زیباتر بود
          خوشهالم از اینکه تصمیم گرفتی دوباره بنویسی
          راستی یه مقدار صدرا فروشی دارم خریدار سراغ نداری؟
          من درجامعه ایی زندگی می کنم که دویدن سهم کسانی است که نمی رسندورسیدن حق کسانی که نمی دوند.

          نظر

          • مهربان
            عضو فعال
            • Mar 2011
            • 1675

            #410
            ...اخ اين كمرم چقدر ميخاره دستتو ببر بالاتر اهان همون جا اهان خوووببههه نه يكم سمت چپ...بهتر شد...اووفف...
            ...4 ساعته نشستم حساب كتاب ميكنم اين سهامامو الان سپرده گذاري رو باز كردم ديدم فقط 6 تا سهم دارم كه اصلا فراموش كردم يه همچين سهامي دارم ...فقط 30000تا بانك ملت دارم كه فكر ميكردم فروختمشون....خدايا دارم ديوانه ميشم اين شاس بازيا چيه من دارم در ميارم اصلا انگار نه انگار كه پوله...
            ...سهام موجود در پورتفو...
            ....ذوب...شبندر...خارك...اراك...شتران...(جالب اينجاست كه يكي از كاركنانش مربض خودمه متادون ميخوره در حد شربت به ليمو)...فايرا...غبشهر...(كار گروهي از جعفر اتا حامد كامبيز پرويز هوشنگ كه هول دادن تو پاچه من:p)...قثابت....صدرا...(برپدرو مادر...بعله)...بانك ملت...مپنا...پرديس...همكاران....
            ....بعله...خلاصه ما تو اين بازار هيچي نميشيم...نه ميدونيم كي بايد وارد شد....وقتي وارد ميشي همه دارن خارج ميشن....وقتي هول هولكي خارج ميشي ميبيني همه 4 نعل دارن بر ميگردن...حالا ما اين وسط چيكاره ايم خودمون در حيرتي مضاعف....:-s=((
            [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

            نظر

            • مهربان
              عضو فعال
              • Mar 2011
              • 1675

              #411
              .....نميدونم گاهي براتون پيش اومده كه يه لحظاتي از يه جس بدي پر بشيدو يجوري از داخل بدنتون يخ كنه و صورتتون داغ بشه...خيلي هم نيازي نداره كه با يه فعل وانفعالي ناشي از يه محرك بيروني دچار اين وضع بشيد...گاهي از اوقات اين رخوت ازار دهنده اي كه سراپاي وجودتونو ميگيره مثل يه حباب بزرگي ميمونه كه از اعماق وجودتون ازاد ميشه....شمارو به تلاطم ميندازه....حقير ميكنه....شرمنده ميشيد...بعد يهو ميتركه و مثل يه موجي سراسر وجودتونو تكون ميده....
              ....چند ماه قبل بود كه تب دلار بالا گرفته بودو بنده هم بشدت هول كه نكنه همه سوداروبقيه بزنن به جيبو خرما بر نخيل بشه بشتاب انبانو تكونديمو گفتيم خوب...حالا چه ماسه اي بر سر بگيريم....
              ...بالاي كلينيك بنده كمترين يه صرافي به اندازه يه كفش كني مسجد هست كه يه كوتوله كه سرش وقتي روي 4 انگشت ميايسته به....نميرسه...بعله همون كه فكر ميكني...
              ....رفتيم تو...اقا سلام...يه نگا به اسپردش كردم ديدم تف به ذات تميزش 40 تومن كه زير قيمت بازار ميخره 20 تومن هم بالاتر ميفروشه گفتم تا سلامو عليك نگفته بزنم بيرون كه ديدم خدايا...
              ...پيري مضاعف كاليبرو كرده خمپاره 120 كار من نيست تا منوچهري واستانبول گفتم همونجا بزنم زير گوشش...داديم يه 15000 دلار گرفتيم...حدوداي2150 بود....
              ....حالا گرفته بودم درد سودو ضررش نبود اصلا از دلار خوشم اومده بود...مگه از خودم جداشون ميكردم...مرض شده بود...گذاشته بودم تو كشوي ميزم....هي ميكشيدم بيرون ميشمردم...زير نور نگاش ميكردم...اون ياردانقلي رو كه عكسش روش بود رفتم تو اينترنت سرچ كردم تا مغازه فروش كلاه گيسشم دراورده بودم...
              ...ديدم نه...اينجوري عيش ما كامل نميشه به جان اين حميد صفا پور نامرد تك خور رفتم دوتا صد دلاريشو دادم گفتم بايد از نيم قروش تا 50 دلاريشو به من بدي....ميگفت برا چي ميخواي...
              ...گفتم تو چيكار داري ميخوام ببينم عكساي رو اسكناسا با هم قومو خويشن يا نه...ادامه دارد...
              [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

              نظر

              • ata007
                عضو فعال
                • Nov 2011
                • 6291

                #412
                دکتر جون عاشق قلمتم.....

                نظر

                • مهربان
                  عضو فعال
                  • Mar 2011
                  • 1675

                  #413
                  ....من مخلصم بابك جان...فدات شم پسرم...حديث داريم هر كس صداي برادر مومنشو بشنوه به كمكش نشتابه مسلمان نيست....ميدونم وضعيت بدي هست اين صدرا نچ بر ....و...آآآرره....
                  ....اجازه بده تو اين كار خير من پيشقدم بشم قيمت كارشناسي برات دراوردم 65 تومن همينجا لب تر كني اينترنتي بفرستم گفتي چند تاست...
                  [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                  نظر

                  • مهربان
                    عضو فعال
                    • Mar 2011
                    • 1675

                    #414
                    در اصل توسط ata007 پست شده است View Post
                    دکتر جون عاشق قلمتم.....
                    ...يا حسين شهيد....
                    ...اتا جان داداش عشق و عاشقي مال ويس ورامينه اينجوري ميكنه اون 6 تومنو كه دستي از ما گرفتي بپيچوني برادر من...با شاگرد علي تبريزي آره ...دمت گرم...من از حقم گذشتم هر موقع دراوردي از طرف من يه مدرسه بزن نشد خزينه اسم منم نميخواد بزني سر درش همون بنويسي خزينه آقاي دكتر كافيه....همه ميفهمن پول من بوده....:d:d:d
                    [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                    نظر

                    • بابک 52
                      ستاره‌دار (27)
                      • Mar 2011
                      • 17028

                      #415
                      با سلام و عرض ادب و شب به خیر

                      دکتر جان یه سوال داشتم از حضورتون

                      شما فامیلیتون مهربانه یا اینکه چون مهربانید بهتون میگن مهربان :d

                      ضمنا" اون مرده پیدا شد ده تومنو کارت به کارت کنه یا نه؟؟

                      ولی دکتر خداییش همه بدجوری عاشقتن ها

                      مواظب خودت باش :d

                      راستی میخووام خواهش کنم این سری شما بشینی رو اون صندلی داغه

                      البته بعد از این مهمانی که دعوت کردن

                      نظرت با نشستن رو صندلی چیه؟

                      فکر کنم یکی از مهیج ترین صندلی های داغ بشه :D
                      The greater the risk ، The greater the reward

                      هر چقدر ریسک بزرگتری کنی ، پاداش بزرگتری بدست میاری

                      نظر

                      • ata007
                        عضو فعال
                        • Nov 2011
                        • 6291

                        #416
                        تاریخیترین صندلی های داغ میشه :d

                        نظر

                        • مهربان
                          عضو فعال
                          • Mar 2011
                          • 1675

                          #417
                          در اصل توسط بابک 52 پست شده است View Post
                          با سلام و عرض ادب و شب به خیر

                          دکتر جان یه سوال داشتم از حضورتون

                          شما فامیلیتون مهربانه یا اینکه چون مهربانید بهتون میگن مهربان :d

                          ضمنا" اون مرده پیدا شد ده تومنو کارت به کارت کنه یا نه؟؟

                          ولی دکتر خداییش همه بدجوری عاشقتن ها

                          مواظب خودت باش :d

                          راستی میخووام خواهش کنم این سری شما بشینی رو اون صندلی داغه

                          البته بعد از این مهمانی که دعوت کردن

                          نظرت با نشستن رو صندلی چیه؟

                          فکر کنم یکی از مهیج ترین صندلی های داغ بشه :D

                          ...غلام ادبتم...جوون بايد اينطوري باشه...چند سالته بابك....
                          ....والا امروز ظهر زنگ زدم كارگزاريم گفتم فعلا يه بدن بيايم فكر كنن رفتيم تو فاز پرداخت پول شماره شبا و نيمه شبا رو بگيريم ديدم بابا حريف كاركشته تره عصر وحيد رضا زنگ زد گفت دكتر اين پولو فردا ميريزي امروز!!!نه...دقيقا امروز !!!اوضاع كارگزاري يخورده خراب شده.....فعلا كه افتادم به فروش ابسلانگو لپتاپو گوشي پزشكي از فردا بايد انگشت جاي تب سنج بزارم تو دهن مريض صداي قلب وريه رو هم با در قابلمه بشنوم....
                          ....صندلي داغ؟؟؟...خاطرم هست يه همچين برنامه اي بود والا خودتونو اذيت ميكنيد حريف من نميشيد ميشينم ولي فقط به يه شرط تيغي بازي ميكنيم هر كي كم اورد اخرش بايد بسلفه...
                          ...مهربان هم حقيقتش وجه تسميه اش خارج از شوخي يك نام فاميل دوست صميمي دوران دانشجويي من بود كه خودكشي كرد و خودم جسدشو از تو اتاقش برداشتم 2 يه نموره اون ته تها همچين اندازه يه سوت ترياك كه سر سنجاق ميزنن ادما رو دوست دارم...دوست دارم پسر خوبي هستي...
                          [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                          نظر

                          • ebi1352
                            عضو عادی
                            • Mar 2012
                            • 151

                            #418
                            ﺩﮐﺘﺮ ﻋﺰﻳﺰ ﺳﻼﻡ.ﺧﻴﻠﯽ ﻣﺨﻠﺼﻴﻢ.ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺣﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺳﻬﻢ و ﺑﻮﺭﺳﻪ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ ﮐﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﺎﺭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯﻣﻪ ﻣﻳﺎﻡ ﺗﺎﻳﭙﮏ ﺗﻮ.ﺧﻴﻠﯽ ﺑﺎ ﺻﻔﺎﻳﯽ.ﺍﻧﺸﷲ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻗﻠﻤﺖ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺑﺎﺷﻪ.

                            نظر

                            • علیرضاباقری
                              عضو عادی
                              • Nov 2011
                              • 116

                              #419
                              =))

                              نظر

                              • مهربان
                                عضو فعال
                                • Mar 2011
                                • 1675

                                #420
                                ...امشب انشالله قسمت دوم خاطراتمو خدمتتون اینجا میزارم ولی اینو میزارم برای ادمای باحال و مشتی بخصوص بروبچه های جوون دهه 40-50...
                                .....به سلامتی 3 کس...زندونی و سربازو بی کس...
                                ...به سلامتی 3 تن....ناموس و رفیق و وطن....
                                ....به سلامتی آزادی...زندونی های بی ملاقاتی....
                                [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                                نظر

                                در حال کار...
                                X