حرکت در بازار سرمایه با مهربان

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • مهربان
    عضو فعال
    • Mar 2011
    • 1675

    #1441
    در اصل توسط نون پست شده است View Post
    آقا این یه خط و نیم آخر رو خوب اومدی واقعا" تو زندگیی که زن و مرد مکمل هم باشن و همدیگر رو خوب پوشش بدن;) باید به جنات نعیم گفت زکی من بهترش رو دارم
    اما احترام و آزادی و اینا اول که باید دو طرفه باشه ثانی هرکی خودش اینا رو کسب میکنه و بستگی به شخصیت و ظرفیت خودش داره یعنی منظورم اینه که نمیشه یه نسخه واحد واسه همه پیچید البته این روابط زن و شوی به گفته شما و بزرگان اهل فن بسیار پیچده است و بنده به هیچ وجه قصد دخول به مبحث رو ندارم فقط عرض بنده در حاشیه فرمایش جناب خودشکوفا این بود که یه وقت خدای ناکرده از هول هلیم تو دیگ نیافتیم ( ببخشید هر چی گشتم ضرب المثلی بهتر از این پیدا نکردم) و اینکه تجربه به من ثابت کرده که بانو جماعت از آنجا که سرشار از احساس و عواطف هستند باید یه جورائی از لحاظ منطقی ساپورتشون کرد تا خدای ناکرده گند به زندگی و شوی نگون بخت نزنند سر بسته بگم اگرم رل رو بهشون سپردی لااقل کمربند رو محکم ببند

    ...نون عزیز....من گفتم ...و دیدم....این رابطه و پیچیدگیش حتی در جواع بسته و سنتی بصورتیه که نمیتونی یه چارچوب خاصی رو براش در نظر بگیری....مختصات و فاکتورهای زیادی توش دخیله از زمینه های فیزیولوزی و فیزیکی تا خلقیات و ابعاد باورها و آرزوها و نیازهای طرفین از هم و چگونگی همپوشانی این نیازه ا....
    ...اینهم از شگفتیها و زیباییهای خلقت و بنظر من یکجور حاشیه امنیت برای زنه که اینطور ملاطش شلو وله و طبع تنوع طلب و ناارامش مردو به تکاپو برای شناخت و وابسته کردنش به خودش میندازه....یعنی در مرحله عشق و توجه بهجایی میرسه که برای تصاحب و تملکش خیلی از قوانین رو زیر پا میزاره و به کارهایی تن میده که شاید در اول کار غیر طبیعی و سوال برانگیز ولی باکمی دقت قابل ادراکه...
    [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

    نظر

    • خودشکوفا
      عضو فعال
      • Jul 2025
      • 1134

      #1442
      من جسارت کنم و یه توضیح تکمیلی بدم که موجب سوتفاهم نشه... این که بنده به همسرم میگم آزادی ایشون برام محترمه مفهومش اینه که چون این یه اصل اخلاقیه برام ارزش داره و بهش احترام می ذارم.. اما نگرانی شما جوانان مجرد رو درک می کنم... ناگفتنی زیاده و شاید نشه همه چیز رو گفت... هر یک از ما به فراخور حالمون و فهممون برای طرف مقابل و خودمون چهار چوب می چینیم... برای من و همسرم آزادی در کنار عدالته که عزیزه...>:D<

      نهایتا توجه شما رو مجددا به 10 اصل اخلاق جلب می کنم. اصولی که همه ملل و کشورها بهش احترام می ذارن:

      عدالت و انصاف
      محبت و عشق
      رهایی و آزادی
      واقعیت و حقیقت
      حرمت و حیثیت

      پ.ن.
      قسمت مهم مهریه همسر من ده شاخه گل هست با نیت ده اصل بالا:x
      "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
      (نيچه)

      نظر

      • خودشکوفا
        عضو فعال
        • Jul 2025
        • 1134

        #1443
        در اصل توسط علی کرمی پست شده است View Post
        ممد و مهربان ....... یه سوال دارم

        آدم اگه زن ذلیل نباشه بهش زن می دند L-)
        علی دمبل عزیز!!!! /:)
        ما رو گرفتیا.. تو تا وقتی زن نگرفتی از کجا میشه فهمید زن ذلیلی؟؟؟ تا بعدش به این دلیل بهت زن بدن یا ندن...:-?
        مگه خواستگاری دختر نوستراداموس بری که خبر از آینده ات بده:D

        "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
        (نيچه)

        نظر

        • نون و قلم
          عضو عادی
          • Feb 2013
          • 122

          #1444
          مهربان جان الحق که پخته و با تجربه ای خصوصا" در این فقره که حرفات بد جور به دل میشینه
          اما چه میشه کرد که این تجربیات شما برای همه نسوان محترمه صادق نیست یعنی همیشه و همه جا اموراتشون هدفمند و با قاعده نیست خیلی اوقات موتور محرکشون لج و لج بازی یا چشم هم چشمیه که به قول شما دست به هرکاری میزنند تا نیل به مقصود و ناگفته نمونه که خیلی اوقات هم زیرکانه و با حسابگری خاص خودشون میزنند به هدف یعنی یه جورائی برمیگردیم به خونه اول که همه یکدست و یکفرم نیستند ( البته رجال محترم هم جدای از این قاعده نبوده و نیستند) وهمه از اون قاعده که فرمودید تبعیت نمیکنند حالا اونائی که شما از احوالاتشون خبر دادید تنها یه بخشی از این جماعت هستن و از بخت بلند به طور شما خوردن من شخصا" زوجی رو در بین اقوام سراغ دارم که حدود 15 سال پیش پیمان محبت بستند و تا حالا از گل نازکتر به هم نگفتن و به قول همشیرمون صحبتهاشون انگار مشاعره و مغازله است اینقدر آرام و با محبت با هم مراوده دارن که انگار همین دیروز با هم آشنا شدن و لی خوب این فقط یک نمونه است و نمونه های اونطرفی هم داریم
          صحبت رو کش ندم من چون تجربه قابل اعتنائی ندارم فقط در حد دیده ها و شنیده ها در این زمینه عرض کردم و الا مما يدرك و لا يوصف

          نظر

          • وحید نصیری
            عضو فعال
            • Dec 2012
            • 594

            #1445
            ممد .... من عضو یه طایفه منسجم بالای 200 نفری هستم (جدیدا آمارش از دستم در رفته )که حداقل با بیش از 30 تا از این زوجای فامیل برو بیا داریم و خونه همدیگه میریم و چون تو روستا هستیم از اوضاع احوال در و همسایه یا بهتر بگم کل ده خبر داریم . یعنی اینو بهت بگم که هر اتفاقی و هر جر و بحث و هر مشکلی رقم بخوره همه خبر دار میشند .... پس یعنی داششت حداقل از روابط خانوادگی بیش از 100 زوج خبر داره

            اینو میخواستم بگم که مردایی که زن ذلیلند پدر زنشون هم بلا استثنا زن ذلیلند . این خودش جای سوال زیادی داره .... که علت زن ذلیلی آموزش هایی هست که مادر به دختر میده و ربط چندانی به بی عرضه گی مرد نداره و بی عرضگی فقط و فقط شدت زن ذلیلی رو میبره بالا

            از طرفی بهترین دخترا برا ازدواج اونایی هستند که به باباشون بیشترین احترام رو میزارند .... یعنی تو طایفه ما اینطوریه (اینو خودم کشف کردم :D)... دخترایی که برا باباشون احترام ویژه قائلند حتی بیشتر از مادرشون .. این دخترا بعد از ازدواج به شوهراشون خیلی احترام میزارند و کسی جرات نداره جلو رو اینا کمتر از گل به شووهرشون بگه ... B-)

            احتمالا خانمای فروم در این باب صاحب نظر ترند;;)
            بهترین تفریح خوابه!

            نظر

            • ساسان
              عضو فعال
              • Aug 2011
              • 728

              #1446
              یه شب سه نفر اشتباهي دستگير ميشن و در نهايت ناباوري به اعدام روی صندلی الکتریکی محکوم ميشن....
              نوبتِ نفر اول میشه که بشینه روی صندلی. وقتی میشینه میگه : من توی دانشگاه , رشته خداشناسی خوندم و به قدرت بی پایان خدا اعتقاد دارم .... میدونم که خدا نمیذاره آدم بیگناه مجازات بشه ....
              کلید برق رو میزنن ... ولی هیچ اتفاقی نمیفته ....
              به بی گناهیش ایمان میارن و آزادش میکنن ...
              نفر دوم میشینه روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه حقوق خوندم ....
              به عدالت ایمان دارم و میدونم واسه آدم بی گناه اتفاقی نمیفته ...
              کلید برق رو میزنن و هیچ اتفاقی نمیفته ...
              به بی گناهی اون هم اعتقاد میارن و آزادش میکنن ....
              نفر سوم میاد روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه , رشته برق خوندم و به شما میگم که وقتی این دو تا کابل به هم وصل نباشن هیچ برقی وصل نمیشه به صندلی
              خوب بقيه داستان هم مشخصه، مسوولين زندان مشكل رو ميفهمن و موفق به اعدام فرد ميشن

              ....
              نتيجه: لازم نيست همه جا راه حل مشكلات رو عنوان كنيد
              تا حالا دقت کردی با اینکه خدا میتونه مچتو بگیره ولی همش دستتو می گیره ...

              نظر

              • مهربان
                عضو فعال
                • Mar 2011
                • 1675

                #1447
                در اصل توسط علی کرمی پست شده است View Post
                ممد و مهربان ....... یه سوال دارم

                آدم اگه زن ذلیل نباشه بهش زن می دند L-)

                ...ببین زن ذلیلی علی فقط برای خانواده طرف مهمه نه خودش....مطمین باش باهات خوب تا میکنه و رفتارش مودبانه و توام با شوخی و خنده طوری که بنظرت همه چیز برات خیلی ایده ال بنظر میاد...ولی..ولیی...کاملا از چشمش افتادی و نیم بها معامله میشی...شایدم بی بها...فقط یه اجبلری هستی که یه پیمان کاغذی و سنت داره اونو کنارت به جلو میکشونه و بعد از 3-4 سال side effectهاش خودش نشون میده....
                [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                نظر

                • مهربان
                  عضو فعال
                  • Mar 2011
                  • 1675

                  #1448
                  در اصل توسط خودشکوفا پست شده است View Post
                  :(آقا من می گفتم این مهربان شمس تبریزیه کسی باور نمی کرد!!!:-sدیدین چطوری با یه فرهنگ معین این مندی رو توبه داد!!:(( روایت شده از دیشب که مندی نعره زنان سر به کوه و بیابون زده دیگه برنگشته.... شده یه پا فضیل عیاض.. ناصر خسرو... فریدالدین عطار... مولوی بلخی... 0:-)

                  مهرداد جون دست ما رو هم بگیر و به راه راست هدایتمون کن.. یه دهخدا هم واسه ما تجویز کن... مگه ما گناهکارا دل نداریم؟؟؟:-<

                  واسه این ساتیر هم یه چوب رختی نو بخر... اصلا هرچی خودت بگی ای مرشد ما/:)
                  ...سلام به دوست خوب ویار غارم...ممد...باور کن این تاپیکو بدون حضور تو نمیتونم تصور کنم....
                  ...خدایی حال کردی چقدر حضورم سنگینه....دوروز نیومدم پریدش...بابا مثل کفتر جلد میموند قرار موندن نداشت یه نیگا به صورتش که انداختم دیدم نورانیه عزم پرواز داره....میل به کوچ دیوانش کرده بود بی قرارش کرده بود میخواست به عرشیان بپیونده....ردشو زدن الان بیابونای اطراف ساوه راشو گم کرده میخواد خودشو برسونه به جاده یه هواپیمای بی سرنشین بلند کنیم بزنیم بترکونیمش....ولی ممد ...پسر بی غل و غشی بود...
                  ....ممد تو از بیخو بن خرابی باور کن این مدتی که نبودم وقتی میاومدم تو تاپیک کفم طوری میریخت که با ملاقه نمیتونستم جمع کنم هی میگفتم این تاپیکه منه...این ممده...
                  ...داش ساتیر که یه پا برا خودش مرشد کامله...
                  [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                  نظر

                  • مهربان
                    عضو فعال
                    • Mar 2011
                    • 1675

                    #1449
                    در اصل توسط علی کرمی پست شده است View Post
                    ممد .... من عضو یه طایفه منسجم بالای 200 نفری هستم (جدیدا آمارش از دستم در رفته )که حداقل با بیش از 30 تا از این زوجای فامیل برو بیا داریم و خونه همدیگه میریم و چون تو روستا هستیم از اوضاع احوال در و همسایه یا بهتر بگم کل ده خبر داریم . یعنی اینو بهت بگم که هر اتفاقی و هر جر و بحث و هر مشکلی رقم بخوره همه خبر دار میشند .... پس یعنی داششت حداقل از روابط خانوادگی بیش از 100 زوج خبر داره

                    اینو میخواستم بگم که مردایی که زن ذلیلند پدر زنشون هم بلا استثنا زن ذلیلند . این خودش جای سوال زیادی داره .... که علت زن ذلیلی آموزش هایی هست که مادر به دختر میده و ربط چندانی به بی عرضه گی مرد نداره و بی عرضگی فقط و فقط شدت زن ذلیلی رو میبره بالا

                    از طرفی بهترین دخترا برا ازدواج اونایی هستند که به باباشون بیشترین احترام رو میزارند .... یعنی تو طایفه ما اینطوریه (اینو خودم کشف کردم :D)... دخترایی که برا باباشون احترام ویژه قائلند حتی بیشتر از مادرشون .. این دخترا بعد از ازدواج به شوهراشون خیلی احترام میزارند و کسی جرات نداره جلو رو اینا کمتر از گل به شووهرشون بگه ... B-)

                    احتمالا خانمای فروم در این باب صاحب نظر ترند;;)
                    ...علی جان منو ممد بچه روستایی؟؟؟ولی هیبتت منو تحت تاثیر قرار داد....:O
                    [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                    نظر

                    • خودشکوفا
                      عضو فعال
                      • Jul 2025
                      • 1134

                      #1450
                      در اصل توسط mhkz44 پست شده است View Post
                      حالا برم سراغ رزومه خودم اونم فقط وفقط بخاطر گل رو مهری جون خودم :
                      نام : مندسن .... معروف به : مندی .... متولد : اسفند .... روزشم گذشت ، خودمم یادم نبود یعنی فرداش فهمیدم سر همینم یه ساعت داشتم گریه میکردم .. اینقده از دست خودم ناراحت بودم که نگو .. چقده که فش به خودم ندادم همه فشامم کش داشت ... آخه با خودم عهد بسته بودم دور دنیا رو خط بکشم ولی چنان توش غرق شدم که نگو ..خاک تو سرم بکنن حالا دیگه من راحت شم با این کاروبارم ... بیخیال.. اصل مطلبو داشته باش ... علاقه مندی : یکی به شب خیلی علاقه دارم شب با تمام متعلقاتش .... دومین علاقه مندیم هم رقص هست اونم بندری و بابا کرم .. رقص مخصوصاً با دخملا :x..اخه خیلی جلف میرقصن .. کرکر خنده است جون داداش ... اخه من نمیدونم این دخترای امروزی به چیشون مینازن .. نه رقص بلدن .. نه اشپزی .. نه خیاطی .. نه لباس شستن .. نه رانندگی .. نه پارک دوبل ..نه کلاچ گرفتن ... نه گاز دادن .. فقط فرمونو سفت میچسبن اونم دودستی... حالا خاطره امروزو تو پست بعدی میگم چه روز کذایی که ما نداشتیم ...
                      یه آرزو هم بیشتر ندارم ... بگم .. مسخرم نکنینا .. آرزو دارم یه وان حموم بزرگ داشته باشم ... از نوع خصوصیش ... خعلی حال میده خداییش .. ازکله صبح مرغ خون از خونه میزینی بیرون .. خسته ومونده میای خونه ... وانو پر از اب نیمه گرم میکنی عرق نعنا هم میریزی توش ... لباسارو در میاری .... جون مهری بزار بقیشو نگم .... وای که دهنم اب افتاد دلم به تاپ تاپ افتاد ... والا من نمیدونم چرا واسه شما قزوینیا اینارو میگم .. واقعاً که ...
                      مندی جون با این سن کمت عجب رزومه سنگینی دست و پا کرده ای... احسنت:D

                      در اصل توسط mhkz44 پست شده است View Post
                      ولی ممد خودمونیما ..کسی نفهمه ... خعلی زن زلیلیا ..یعنی خعلیا ... بگذریم .. حالا زرفا رو شستی یا نه.... لباسارو چطور... ..جارو=))
                      راستش همسرم دقیقا خلاف نظر تو رو داره..... تو باور نکن:))

                      در اصل توسط مهربان پست شده است View Post
                      ...بیشیییننن باااا حالا تا من اومدم زد تو خط فلسفه و تارییخخ....نه تحمل موندنتو دارم نه رفتنتو....زود زود برمیگردییی.....شیر فهم شد یا جای میله هالتر دوتا 20 کیلویی بندازمت دوورت بالا سینه بزنم....
                      ..محمد حسن پسرخوبی هستی و زودبرگرد...
                      مهرداد جون همین که دیگه بچه نمی بینیش یه انقلابه.. تبریک می گم که تونستی خودتو اصلاح بکنی!!:D

                      در اصل توسط علی کرمی پست شده است View Post
                      ممد .... من عضو یه طایفه منسجم بالای 200 نفری هستم (جدیدا آمارش از دستم در رفته )که حداقل با بیش از 30 تا از این زوجای فامیل برو بیا داریم و خونه همدیگه میریم و چون تو روستا هستیم از اوضاع احوال در و همسایه یا بهتر بگم کل ده خبر داریم . یعنی اینو بهت بگم که هر اتفاقی و هر جر و بحث و هر مشکلی رقم بخوره همه خبر دار میشند .... پس یعنی داششت حداقل از روابط خانوادگی بیش از 100 زوج خبر داره

                      اینو میخواستم بگم که مردایی که زن ذلیلند پدر زنشون هم بلا استثنا زن ذلیلند . این خودش جای سوال زیادی داره .... که علت زن ذلیلی آموزش هایی هست که مادر به دختر میده و ربط چندانی به بی عرضه گی مرد نداره و بی عرضگی فقط و فقط شدت زن ذلیلی رو میبره بالا

                      از طرفی بهترین دخترا برا ازدواج اونایی هستند که به باباشون بیشترین احترام رو میزارند .... یعنی تو طایفه ما اینطوریه (اینو خودم کشف کردم ... دخترایی که برا باباشون احترام ویژه قائلند حتی بیشتر از مادرشون .. این دخترا بعد از ازدواج به شوهراشون خیلی احترام میزارند و کسی جرات نداره جلو رو اینا کمتر از گل به شووهرشون بگه ...

                      احتمالا خانمای فروم در این باب صاحب نظر ترند;;)
                      از طرف من به تک تک اعضای خونواده سلام برسون:x

                      در اصل توسط مهربان پست شده است View Post
                      ...سلام به دوست خوب ویار غارم...ممد...باور کن این تاپیکو بدون حضور تو نمیتونم تصور کنم....
                      ...خدایی حال کردی چقدر حضورم سنگینه....دوروز نیومدم پریدش...
                      1. بابا مثل کفتر جلد میموند قرار موندن نداشت یه نیگا به صورتش که انداختم دیدم نورانیه عزم پرواز داره....میل به کوچ دیوانش کرده بود بی قرارش کرده بود میخواست به عرشیان بپیونده....ردشو زدن الان بیابونای اطراف ساوه راشو گم کرده میخواد خودشو برسونه به جاده یه هواپیمای بی سرنشین بلند کنیم بزنیم بترکونیمش....ولی ممد ...پسر بی غل و غشی بود...
                      2. ممد تو از بیخو بن خرابی باور کن این مدتی که نبودم وقتی میاومدم تو تاپیک کفم طوری میریخت که با ملاقه نمیتونستم جمع کنم هی میگفتم این تاپیکه منه...این ممده...
                      3. داش ساتیر که یه پا برا خودش مرشد کامله...
                      1. آره... خدابیامرز عجب جانوری بود#:-S بعد اون نوبت این مراد نامرده که با تقلب در مسابقات مقام آورده.. بزن بترکونش!!!:p
                      2. من خراب خرابم... اصلا خراباتیم8-}
                      3. ساتیر جان چوب رختیش رو هم عوض کرده و یه نو خریده... آواتار نو مبارک<:-p


                      در اصل توسط مهربان پست شده است View Post
                      ...علی جان منو ممد بچه روستایی؟؟؟ولی هیبتت منو تحت تاثیر قرار داد....:O
                      تحت تاتیر؟؟؟ آره دیگه حسودی بابت کول و سرشونه هاش دیوونه ات کرده=))
                      ببین در نبودت چه نفرات ارزشمندی جذب تاپیکت کرده ام...از بهترین بچه های این آب و خاکند...قلبشون از طلاست... به نیابت از من دست و پای همه رو ببوس0:-) تازه 90 درصدشون واسه ریا نشدن پای پستها تشکر نمی ذارن... والا که از تعداد فراوونشون مخت هنگ می کرد/:)
                      "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
                      (نيچه)

                      نظر

                      • خودشکوفا
                        عضو فعال
                        • Jul 2025
                        • 1134

                        #1451
                        عرض حال مهری برای مندی یا هجران مهربان و مندسن!: تنها دست تو رفیق دست بی ریای من بود!

                        داریوش

                        آلبوم: شقایق
                        ترانه: یاور همیشه مومن



                        شاعر : ايرج جنتی عطائی
                        آهنگ ساز : فرید زولاند
                        تنظیم : واروژان


                        ای بداد من رسیده
                        تو روزای خود شکستن
                        ای چراغ مهربونی
                        تو شبای وحشت من
                        ای تبلور حقیقت
                        توی لحظه های تردید
                        تو شبو از من گرفتی
                        تو منو دادی به خورشید
                        اگه باشی یا نباشی
                        برای من تکیه گاهی
                        برای من که غریبم
                        تو رفیقی جون پناهی



                        یاور همیشه مومن
                        تو برو سفر سلامت
                        غم من نخور که دوری
                        برای من شده عادت
                        ناجی عاطفه ی من
                        شعرم از تو جون گرفته
                        رگ خشک بودن من
                        از تن تو خون گرفته
                        اگه مدیون تو باشم
                        اگه از تو باشه جونم
                        قدر اون لحظه نداره
                        که منو دادی نشونم
                        اگه مدیون تو باشم
                        اگه از تو باشه جونم
                        قدر اون لحظه نداره
                        که منو دادی نشونم


                        وقتی شب شب سفر بود
                        توی کوچه های وحشت
                        وقتی هر سایه کسی بود
                        واسه بردنم به ظلمت
                        وقتی هر ثانیه ی شب
                        تپش هراس من بود
                        وقتی زخم خنجر دوست
                        بهترین لباس من بود
                        تو با دست مهربونی
                        بتنم مرحم کشیدی
                        برام از روشنی گفتی
                        پرده شبو در یدی


                        یاور همیشه مومن
                        تو برو سفر سلامت
                        غم من نخور که دوری
                        برای من شده عادت
                        ای طلوع اولین دوست
                        ای رفیق آخر من
                        بسلامت سفرت خوش
                        ای یگانه یاور من
                        مقصدت هرجا که باشه
                        هر جای دنیا که باشی
                        اونور مرز شقایق
                        پشت لحظه ها که باشی
                        خاطرت باشه که قلبت
                        سپر بلای من بود
                        تنها دست تو رفیق
                        دست بی ریای من بود
                        یاور همیشه مومن
                        تو برو سفر سلامت
                        غم من نخور که دوری
                        برای من شده عادت
                        آخرین ویرایش توسط خودشکوفا؛ 2013/03/06, 20:55.
                        "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
                        (نيچه)

                        نظر

                        • satyr
                          عضو فعال
                          • Dec 2012
                          • 1229

                          #1452
                          با جیمز دینت خیلی حال کردم
                          حیف که خیلی زود رخت بربست

                          هییییییی یاد جوونیام افتادم

                          نظر

                          • خودشکوفا
                            عضو فعال
                            • Jul 2025
                            • 1134

                            #1453
                            آره دیگه زود رفت...
                            شایدم برعکس اون مونده و ما رفتنی شدیم....
                            "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
                            (نيچه)

                            نظر

                            • satyr
                              عضو فعال
                              • Dec 2012
                              • 1229

                              #1454
                              هدیه به دوستان اهل دل عزیز . یه قطعه از گروه تکرار نشدنی empyrium
                              لینک دانلود آهنگ:
                              http://www.4shared.com/mp3/YCRBZOhh/...elancholy.html


                              Ode To Melancholy
                              قصیده ایی برای غم

                              Melancholy - still my desire for thy precious tragedian wine...
                              اندوه - وسوسه درونم را به شراب تراژدی گونه ات آرام کن
                              Sweep me away, into the vale of thine!
                              مرا از دنیایت بیرون کن و آلودگی هایم را از دنیایت پاک کن
                              Where sorrow's strong and so is joy.
                              دنیایی که سرتاسر غم است و لذت

                              Melancholy - still my desire, O let my heart by thee inspire...
                              اندوه - آتش عشقم را آرام کن, قلبم را با نفست رها کن
                              O fill the air with thy sweet scent,
                              هوا را با بوی خوشت عطرآگین کن
                              Let thy light, thy star crescent.
                              نورت را رها کن ,بگذار ستاره ات بدرخشد

                              Wherever she dwells I will bid a farewell sigh
                              هر کجا که او می ماند برای من محل وداع با همه چیز است
                              For she dwells with beauty - beauty that must die
                              زیبایی باید بمیرد زیرا دختر با زیبایی زندگی می کند
                              And deep inside me I will wait for her return
                              و در ژرفای درونم تا همیشه برای برگشتش صبر خواهم کرد
                              To her enchanting, awe-inspiring flame I'll yearn
                              مشتاق دلربایی و آتش عذاب آور عشقش خواهم بود

                              O lust and rueful thought be mine,
                              ای ***** و ذهن اندوهناک برای من بمانید
                              My soul enhanced, desires...
                              وسوسه های روح من بزرگ تر شده اند
                              Melancholy- My heart is thine.
                              اندوه- قلب من از آن توست

                              نظر

                              • مندی
                                عضو فعال
                                • Oct 2011
                                • 522

                                #1455
                                امروز یه سر رفتم بانک ملت شعبه بلوار ... وارد بانک که شدم روبروم هشت تا باجه بود همه هم صندوق دار مرد پشتشون نشسته بود ... یه خانم یعنی خانما 8-}... با یه کفش تق تقی پشت سرشون داشت از این سر تا اون سر هی رژه میرفت .. واقعاً چه آهنگ موزونی ایجاد شده بود تو فضای بانک ... از یه طرف صداهای کیبورد از یه طرفم تق تق کفش خانم ...ادم حوس میکرد یه باباکرم واسشون بره ... این کارمندای مرد پشت باجه هم خیلی کلک بودند تا این خانمه بهشون میرسید یه سوال ازش میپرسیدن اینم با اون صدای دلرباش بهشون میگف جانم :">مشکلت چیه وبقیه ماجرا که عاقایون بلدن دیگه بقیشو ;)...
                                تو همین حین یکی از این کارمندا رف پیش رییس شعبه ... خانمه هم در حال ایستاده داشت رو میز یارو فضولی میکرد که آجیتون از این غنیمت پیش امده نهایت سو استفاده کرد و پریدم رفتم جلو ... با اون صدای بشاشم (اووووووع) گفتم خانمی ببخشینا یه فیش واریزی میدین واریز بکنم :D .... اونم بی معرفت نه گذاشت نه برداشت گفت وقتی نوبتت شد بیا .... خانمم خانمای قدیم ...والا
                                مندی:(
                                رییس شعبه :D
                                کارمندا :-bd
                                محمود بهمنی;))
                                آبدارچی بانک:-q
                                ممدشکوفه ومهری جون:-)/\:-)
                                دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ..... ای هیچ تر از هیچ ، تو بر هیچ مپیچ

                                نظر

                                در حال کار...
                                X