نبض سیاست

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • negarminavi
    عضو فعال
    • May 2013
    • 35714

    #1321
    پاسخ : نبض سیاست

    در اصل توسط ahmoeini پست شده است View Post
    وزير راه و شهرسازي:
    مسکن مهر و هدفمندسازي يارانه‌ها 2 طرح اقتصاد برانداز بود


    1394/04/10

    وزير راه و شهرسازي با بيان اينکه دو طرح اقتصاد برانداز مسکن مهر و هدفمندسازي يارانه‌ها را تجربه کرده ايم ،گفت: آنچه دولت يازدهم از دولت دهم تحويل گرفت اگر در کشور ديگري اتفاق مي‌افتاد حتما وضعيت بحراني اعلام مي‌شد، چون در تمام شاخصه ها در يک بحران شديدي قرار داشتيم.به گزارش فارس، عباس آخوندي در نخستين نشست از سلسله نشست‌هاي علمي بررسي چالش‌ها، عملکرد و چشم‌انداز نظام تامين مالي کشور که با عنوان نقشه راه تامين مالي مسکن در دانشگاه علامه طباطبايي برگزار شد، گفت: ضعف نظام تأمين مالي مسکن در کشور، خانه‌دار شدن براي اقشار ضعيف و متوسط جامعه را به يک رويا تبديل کرده است بنابراين بنده براي بررسي بهتر چشم‌انداز نظام تامين مالي کشور در ابتدا لازم است نگاهي گذرا به آمار و ارقام بخش مسکن و سپس سياست‌هاي جديد مالي اين بخش داشته باشم.
    آخوندی سال 92 و در جلسه گرفتن رای اعتماد :
    من اولین کسی بودم که مسکن مهر را وارد نظام برنامه ریزی کشور کردم

    نظر

    • negarminavi
      عضو فعال
      • May 2013
      • 35714

      #1322
      پاسخ : نبض سیاست

      در اصل توسط ahmoeini پست شده است View Post
      سروش محلاتی در مراسم سالگرد شهید بهشتی در کانون توحید:

      قبل از منافقین مقدس نماها شهید بهشتی را تکفیر کردند/ بهشتی برتری اشخاص به ارزش ها را مصیبت می دانست

      پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران
      یک استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به انتقادهای شهید بهشتی از روابط مرید و مرادی، گفت: شهید بهشتی خیلی دل خوشی از کلمه روحانی نداشت و می‌فرمود همه باید کمک کنند تا رابطه روحانی و مردم از رابطه ذلت آور، منحرف و منحط مریدی و مرادی به رابطه عالم و متعلم تبدیل شود؛ چرا که ما انقلاب کردیم که این رابطه‌ها را تصحیح کنیم.

      به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، حجت‌الاسلام والمسلمین سروش محلاتی در مراسم بزرگداشت آیت الله شهید دکتر بهشتی که به مناسبت هفتم تیر سالروز شهادت او و 72 تن از یاران انقلاب در کانون توحید تهران برگزار شد به ابعاد شخصیتی و اندیشه های این شهید بزرگ پرداخت و اظهار کرد: سالگرد شهدای هفتم تیر و شهید بهشتی از آن جهت حائز اهمیت است که فرصتی پدید می آید تا بار دیگر به افکار و اندیشه های این بزرگوار پرداخته شده و از فراموشی و نسیان آن اهداف و برنامه ها جلوگیری کرد. می خواهیم به آن بزرگوار بگوییم که بعد از گذشت 35 سال همچنان بر آن عهد و پیمان وفاداریم و بر روی آنها استقامت و پایداری خواهیم کرد.

      ......

      سروش محلاتی با بیان خاطره ای منتشر شده از شهید بهشتی اظهار کرد: شهید بهشتی نه خود دست کسی را می بوسید و نه اجازه می داد کسی دست او را ببوسد و به فرزندان خود هم سفارش کرده بود که هرگز دست کسی را نبوسند. اما حالا دست‌بوسی که رواج دارد پابوسی هم به آن اضافه شده است.

      این مراسم با نزدیک شدن به اوقات اذان مغرب با سخنان کوتاه علیرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی که با تشکر از حاضرین در جلسه همراه بود پایان یافت.

      گفتنی است در این مراسم که با استقبال خوبی مواجه شده بود، شخصیت‌های مختلفی از جمله حجت‌الاسلام سید عبدالله فاطمی‌نیا ، حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی، نجفقلی حبیبی، محمدرضا عارف علیرضا محجوب، غلامحسین کرباسچی، فرشاد مؤمنی ، محمد کیانوش‌راد، محمد مطهری، مجتبی مطهری، حجت‌الاسلام نقویان، حجت‌الاسلام رضوی‌یزدی، سید حمید کلانتری، غلامعلی رجایی، محسن هاشمی رفسنجانی، فیض‌الله عرب‌سرخی، علی‌اکبر اولیا و مرتضی الویری نیز حضور داشتند.


      نظر

      • Nay
        Banned
        • Aug 2014
        • 641

        #1323
        پاسخ : نبض سیاست

        ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺭﺍﺩﯾﻮ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﭼﯿﻦ ‏CRI‏، ﺍﯾﻦ ﻣﺘﻦ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ آن مهندسی ژاپني که درعسلویه بوشهر کار میکند ، ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺯﺍﻣﺒﯽﻫﺎ ﻫﯿﭻ ﻫﺪﻑ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺷﺐﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﻣﯽﺯﻧﻨﺪ .

        متن کامل ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ‏«ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﺍﻣﺒﯽ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ‏» ﺑﺪﯾﻦ ﺷﺮﺡ ﺍﺳﺖ :


        ﯾﮏ ﭼﺮﺍﻍ ﺟﺎﺩﻭ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﮐﻪ ﻏﻮﻝ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﯾﮏ ﺁﺭﺯﻭﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍبر آﻭﺭﺩﻩ ﻣﯽﮐﻨﺪ . ﻫﺮ ﻓﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﻫﺮ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ . ﯾﮑﯽ ﺑﻮﮔﺎﺗﯽ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﺸﺘﯽ ﺗﻔﺮﯾﺤﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ، ﯾﮑﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﺷﺨﺼﯽ ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﺎﺧﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍﻃﻠﺐ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺻﺎﺣﺐ ﯾﮏ ﺳﺎﯾﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻓﯿﺲﺑﻮﮎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﻫﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻓﻀﺎﻧﻮﺭﺩﯼ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻗﺪﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﺮﯾﺦ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ .

        ﺣﺎﻻ ﻫﻤﺎﻥ ﭼﺮﺍﻍ ﺟﺎﺩﻭ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﮕﯿﺮ . ﻧﻔﺮ ﻧﺨﺴﺖ ﭘﻮﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ، ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﭘﻮﻝ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ، ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﻮﻝ ﻫﻨﮕﻔﺖ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ، ﺁﻥ ﯾﮑﯽ 3000 ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﻃﻠﺐ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﯿﻦ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺛﺮﻭﺕ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﻧﺮﻭﺩ .

        ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ . ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻫﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺣﻞ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺑﺎﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬﺍﺭﯼ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ . ﺁﻧﻬﺎ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ، ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﺎﻟﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ : ‏« ﺍﮔﺮ ﺷﻔﺎ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﺪ، 500 ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻡ ﮐﻨﺎﺭ .«… ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ‏« ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩﻥ‏» ، ﺍﺭﺍﺋﻪ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ . ﮐﺴﯽ ﻧﺬﺭ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺸﮑﻠﺶ ﺣﻞ ﺷﺪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭﻭﻍﮔﻮﯾﯽ ﯾﺎ رياكاري ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ انان دور قبر امام زاده پول مي ريزند و اعتقاد دارند تا پول ندهند نذرشان پذيرفته نيست.

        مردمي به اين ابلهي حتي در جنگل امازون هم نيست ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺩﺍﯼ ﻧﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ بيچاره را ﻣﯽﮐﺸﻨﺪ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﮐﻠﻪﭘﺎﭼﻪﺍﺵ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺻﺒﺢ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﻨﮕﮏ ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯿﻞ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.

        ﺍﮔﺮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻘﯿﻪ ﺩﻭﺳﺖﺷﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺟﻠﻮﻩ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞﻫﺎﯼ ﻣﺪﻝ ﺑﺎﻻ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖﺷﺎﻥ ﺷﻮﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﻭﺿﻊﺷﺎﻥ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﯿﺴﺖ، ﻃﺮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ؛ ﭘﺲ ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻣﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﯼ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﻨﺪ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻗﯿﻤﺖ ﺟﺪﯾﺪ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎ ﻣﯽﭘﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﯾﮑﯽ ﺑﺨﺮﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭصورتيكه پرايد يا ﺳﺎﻧﺘﺎﻓﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.

        ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺎﺟﺮﺍﻥ ﺧﺎﻧﮕﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ . ﺁﻧﻬﺎ ﻃﻼﯼ ﺍﻧﺪﻭﺧﺘﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺩﻻﺭ ﻭ ﯾﻮﺭﻭ ﺧﺮﯾﺪﻩﺍﻧﺪ ﯾﺎ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺳﻮﺩ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﭘﺲ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﻪ ﻧﻮﺑﺖ ﺻﺒﺢ، ﻇﻬﺮ ﻭ ﻋﺼﺮ، ﻗﯿﻤﺖ ﺍﺭﺯ ﻭ ﺳﮑﻪ ﺭﺍ ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ، ﭼﻮﻥ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ .

        ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ و در واقع زندگي ندارند . ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺑﺎ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺧﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ . ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺳﺎﯾﺪﺑﺎﯼ ﺳﺎﯾﺪ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥﻫﺎﯼ ﺗﺨﺖ ﺭﻭﯼ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ.

        ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ﻗﺴﻂ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﻭ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯿﮑﯽ ﺭﺍ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ . ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺎﺭﮐﯿﻨﮓ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﮔﺮﺍﻥﻗﯿﻤﺖ ﻣﯽﺧﺮﻧﺪ ﻭ ﻧﯿﻤﻪﺷﺐ ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﮊﯾﺮ ﺩﺯﺩﮔﯿﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽﭘﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.

        ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ، با اينكه وضع خوبي دارند، ﺍﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ . ﺁﻥﻫﺎ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎﯼ ﻣﺪﺭﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﯽﺧﺮﻧﺪ ﻭ ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﮔﻮﺷﯽﻫﺎﯼ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﻭ ﺗﺒﻠﺖﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ . ولي روز و شب تكراري و زندگي شبيه مردگان دارند .

        دروغ و فريب و تظاهر و بي هدفي شخصيت اصلي آنان است .

        تمام سخن آنان دم زدن از معنويات است در حاليكه دروغ ميگويند و تمام فكر آنها پول است

        آنان ازدواج را مقدس مي دانند ولي تمام عقدنامه آنها پولي و مادي است آنها اعتقاد دارند كه خدايشان هم مانند خودشان پولي است و با هفت تومان صدقه هفتاد نوع بلا را دفع ميكند و ديدن خون نذري گوسفند و گاوي از گناهان آنان ميگذرد

        من بجز ايران در خيلي كشورها كار كرد ه ام و يا مسافرت رفته ام ولي چنيبن موجوداتي را هيچ جا نديده ام
        آانان به خداي ناديده و عذابهای او اعتقاد دارند ولي همه نوع جرم و گناهي را هم مرتكب ميشوند

        اعمالي كه محال است يك ژاپني كه پيرو مكتب شينتو است انجام دهد

        آنان مشروب را حرام مي دانند ولي از ما ژاپنبها كه شراب رامقدس مي دانيم بيشتر ميخورند!

        در يك كلمه ملتي سرشار از تناقض و تهي از زندگي واقعی هستند.........

        یعنی اینارو یک ژاپنی نوشته؟

        اگر نوشته که دمش گرم! خیلی باهوش بوده! (من باور کردم که یک ژاپنی مستقر در عسلویه، به چنین درکی از مردم ایران رسیده!!!)

        نظر

        • H.samimi
          عضو فعال
          • Jan 2014
          • 2092

          #1324
          پاسخ : نبض سیاست

          دمش گرم واقعا" هر ایرانی 100 بار باید این مطلب رو بخونه ولی چه فایده ............
          من که خیلی خندیدم خیلی هم حال کردم




          اگر ﯾﮏ ﭼﺮﺍﻍ ﺟﺎﺩﻭ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﮐﻪ ﻏﻮﻝ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﯾﮏ ﺁﺭﺯﻭﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍبر آﻭﺭﺩﻩ ﻣﯽﮐﻨﺪ . ﻫﺮ ﻓﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﻫﺮ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ . ﯾﮑﯽ ﺑﻮﮔﺎﺗﯽ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﺸﺘﯽ ﺗﻔﺮﯾﺤﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ، ﯾﮑﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﺷﺨﺼﯽ ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﺎﺧﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍﻃﻠﺐ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺻﺎﺣﺐ ﯾﮏ ﺳﺎﯾﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻓﯿﺲﺑﻮﮎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﻫﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻓﻀﺎﻧﻮﺭﺩﯼ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻗﺪﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﺮﯾﺦ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ .


          ﺣﺎﻻ ﻫﻤﺎﻥ ﭼﺮﺍﻍ ﺟﺎﺩﻭ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﮕﯿﺮ . ﻧﻔﺮ ﻧﺨﺴﺖ
          ﭘﻮﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ، ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﭘﻮﻝ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ، ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﻮﻝ ﻫﻨﮕﻔﺖ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ، ﺁﻥ ﯾﮑﯽ 3000 ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﻃﻠﺐ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﯿﻦ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺛﺮﻭﺕ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﻧﺮﻭﺩ .

          ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ . ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻫﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺣﻞ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺑﺎﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬﺍﺭﯼ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ . ﺁﻧﻬﺎ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ، ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﺎﻟﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ : ‏« ﺍﮔﺮ ﺷﻔﺎ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﺪ، 500 ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻡ ﮐﻨﺎﺭ .«… ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ‏« ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩﻥ‏» ، ﺍﺭﺍﺋﻪ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ . ﮐﺴﯽ ﻧﺬﺭ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺸﮑﻠﺶ ﺣﻞ ﺷﺪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭﻭﻍﮔﻮﯾﯽ ﯾﺎ رياكاري ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ انان دور قبر امام زاده پول مي ريزند و اعتقاد دارند تا پول ندهند نذرشان پذيرفته نيست.

          مردمي به اين ابلهي حتي در جنگل امازون هم نيست ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺩﺍﯼ ﻧﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ بيچاره را ﻣﯽﮐﺸﻨﺪ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﮐﻠﻪﭘﺎﭼﻪﺍﺵ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺻﺒﺢ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﻨﮕﮏ ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯿﻞ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.

          ﺍﮔﺮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻘﯿﻪ ﺩﻭﺳﺖﺷﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺟﻠﻮﻩ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞﻫﺎﯼ ﻣﺪﻝ ﺑﺎﻻ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖﺷﺎﻥ ﺷﻮﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﻭﺿﻊﺷﺎﻥ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﯿﺴﺖ، ﻃﺮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ؛ ﭘﺲ ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻣﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﯼ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﻨﺪ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻗﯿﻤﺖ ﺟﺪﯾﺪ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎ ﻣﯽﭘﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﯾﮑﯽ ﺑﺨﺮﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭصورتيكه پرايد يا ﺳﺎﻧﺘﺎﻓﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.

          ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺎﺟﺮﺍﻥ ﺧﺎﻧﮕﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ . ﺁﻧﻬﺎ ﻃﻼﯼ ﺍﻧﺪﻭﺧﺘﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺩﻻﺭ ﻭ ﯾﻮﺭﻭ ﺧﺮﯾﺪﻩﺍﻧﺪ ﯾﺎ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺳﻮﺩ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﭘﺲ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﻪ ﻧﻮﺑﺖ ﺻﺒﺢ، ﻇﻬﺮ ﻭ ﻋﺼﺮ، ﻗﯿﻤﺖ ﺍﺭﺯ ﻭ ﺳﮑﻪ ﺭﺍ ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ، ﭼﻮﻥ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ .

          ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ و در واقع زندگي ندارند . ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺑﺎ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺧﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ . ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺳﺎﯾﺪﺑﺎﯼ ﺳﺎﯾﺪ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥﻫﺎﯼ ﺗﺨﺖ ﺭﻭﯼ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ.

          ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ﻗﺴﻂ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﻭ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯿﮑﯽ ﺭﺍ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ . ﺁﻧﻬﺎ ﭘﺎﺭﮐﯿﻨﮓ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﮔﺮﺍﻥﻗﯿﻤﺖ ﻣﯽﺧﺮﻧﺪ ﻭ ﻧﯿﻤﻪﺷﺐ ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﮊﯾﺮ ﺩﺯﺩﮔﯿﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽﭘﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.

          ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ، با اينكه وضع خوبي دارند، ﺍﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ . ﺁﻥﻫﺎ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎﯼ ﻣﺪﺭﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﯽﺧﺮﻧﺪ ﻭ ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﮔﻮﺷﯽﻫﺎﯼ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﻭ ﺗﺒﻠﺖﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ . ولي روز و شب تكراري و زندگي شبيه مردگان دارند .

          دروغ و فريب و تظاهر و بي هدفي شخصيت اصلي آنان است .

          تمام سخن آنان دم زدن از معنويات است در حاليكه دروغ ميگويند و تمام فكر آنها پول است

          آنان ازدواج را مقدس مي دانند ولي تمام عقدنامه آنها پولي و مادي است آنها اعتقاد دارند كه خدايشان هم مانند خودشان پولي است و با هفت تومان صدقه هفتاد نوع بلا را دفع ميكند و ديدن خون نذري گوسفند و گاوي از گناهان آنان ميگذرد

          من بجز ايران در خيلي كشورها كار كرد ه ام و يا مسافرت رفته ام ولي چنيبن موجوداتي را هيچ جا نديده ام
          آانان به خداي ناديده و عذابهای او اعتقاد دارند ولي همه نوع جرم و گناهي را هم مرتكب ميشوند

          اعمالي كه محال است يك ژاپني كه پيرو مكتب شينتو است انجام دهد

          آنان مشروب را حرام مي دانند ولي از ما ژاپنبها كه شراب رامقدس مي دانيم بيشتر ميخورند!

          در يك كلمه ملتي سرشار از تناقض و تهي از زندگي واقعی هستند........

          نظر

          • negarminavi
            عضو فعال
            • May 2013
            • 35714

            #1325
            پاسخ : نبض سیاست

            در اصل توسط ahmoeini پست شده است View Post
            ظریف: مردم پول چاپ این بنرها را در تشییع شهدا ندارند

            من بیشتر امیدوارم کسانی که ممکن است برای ادامه شرایطی خاص، منافع اقتصادی داشته باشند، از جیب شان این خرج را بکنند. خیلی باعث تاسف خواهد بود که چنین پوسترهایی از بودجه بیت المال تولید و پخش شود
            معاون اول راستگویان گفته بود قدرت خرید مردم افزایش پیداکرده ! اما کسی باور نکرد

            حالا این بنرها هم احتمالا از همان قدرت خرید افزایش پیدا کرده ناشی شده !!!


            در اصل توسط ایرج اکبری پست شده است View Post
            تداوم انتقادهای جهانگیری از دولت گذشته؛
            قدرت خرید مردم افزایش یافت/ دیگر فروش نفت به اشخاص ونهادهانداریم

            اسحاق جهانگیری
            دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۰

            .......

            نظر

            • Nay
              Banned
              • Aug 2014
              • 641

              #1326
              پاسخ : نبض سیاست

              نامه اعتراض پزشكان به رياست جمهوري

              بسم الله الرحمن الرحيم



              رياست محترم جمهوري اسلامي ايران جناب اقاي دكتر حسن روحاني

              با سلام و احترام
              ما امضا كنندگان زير بنا به مسئوليت حرفه اي و انساني خود، خطري را كه با اجراي طرح اخير سلامت متوجه سلامت جامعه است و مهمتر اينكه روح تدبير و اميد را در تمامي عرصه هاي ملي در معرض خطر قرار ميدهد خدمت حضرتعالي اذعان كرده تا بدينوسيله به سوگند حرفه اي خود در راستاي پويايي جامعه و بخصوص سلامت و درمان جامعه وفادار باشيم ، هر چند كه لباس اصلاح و مصلحت به قامتش ميپوشانند.


              جناب رئيس جمهور!

              جامعه پزشكي چندي است كه مورد تهاجم همه جانبه اركان مختلف حكومتي بخصوص صدا وسيما قرار گرفته است كه آتش ابتدايي و هيزم آن توسط وزارت بهداشت ،درمان و آموزش پزشكي مهيا شده است و جاي بسي تاسف است، طرحي كه ميتواند تير خلاص و پاشنه اشيل دولت تدبير و اميد باشد در وهله ي اول و با نگاهي ساده چنان مطرح شد كه گويا تنها راه نجات ، اميد و سامان بخش شاخه درمان سلامت ايران و ايرانيان است و وزارت مربوطه قصور خود را چنان متوجه جامعه پزشكي كرده است كه گويا مسبب عدم درمان به موقع و مكفي ، جامعه پزشكي و بخصوص پزشكان متخصص ميباشد . جالب آن است كه به دنبال جرقه اي كه در اين وزارتخانه ايجاد شد، چنان هجمه اي در صدا وسيما در ساعات مختلف روز و حتي نيمه هاي شب و شبكه هاي مختلف به جامعه پزشكي شروع شد كه نه تنها پزشكان بلكه حتي بيماران چند هفته اي در بهت و سردرگمي فرو رفتند و متاسفانه اين سردرگمي و سكوت چنان به ساير اركان حكومتي و دولتي و حتي نظام پزشكي كشيده شد كه ذهنيتي ناصواب ايجاد ميكرد كه شايد اين ماجرا سناريويي از پيش تعيين شده با اجراي عوامل مختلف است. پر واضح است اقداماتي از اين دست كه وهن طبقه فرهيخته پزشكي را به دنبال دارد و نارضايتي دو جانبه خدمت دهنده و گيرنده ، تشنج و بهم ريزي تعادل روابط شكل گرفته ي اجتماعي را به همراه دارد حتي اگر نيتي خيرخواهانه داشته باشد، جز آشفتگي ذهن ملي ، ماترك بزرگي به جا نميگذارد.




              جناب اقاي دكتر روحاني!

              جمعي مدير ناكارامد و كارشناس نا كارا كه چنين تشنجي را ايحاد كرده اند، خود از آنچه كه ادعاي اصلاح آن را دارند، مبرا و منزه نيستند و ثروت و مكنت خود را علاوه بر ان موضوع مبهم و ناصواب از رانتهاي واضح حكومتي و دولتي حاصل كرده اند، يا در شكل دوم و خوشبينانه ، آنقدر حرفه اي نيستند كه از راه پزشكي ارتزاق كنند تا بتوانند در مورد پيچيدگي ها و خم وچم روابط حرفه اي اظهار نظر كنند كه بنابراين به طريق اولي نميتوانند مصالح دولت و ملت را پي گيرند و جالب آنكه در اين مسير چندان متفرعنانه و يك جانبه در بخشهاي خصوصي، دولتي و حتي دانشگاهي برخورد كرده اند كه به راحتي ميتوان نارضايتي مديران مياني و حتي رده بالا را مشاهده كرد كه اظهار نظر از آنان سلب شده بود و جملاتي از قبيل " همين كه هست!" بسيار در گفتمان و به اشكال مختلف حتي در مكتوبات و دستور العملها ميتوان يافت.




              جاي بسي گله و شكايت باقي است كه حتي آنچه كه به عنوان قله و اوج افتخار اين سيستم ناكارامد اعلام شده ، تدوين كتاب تعرفه هاي جديد است و كتاب اوليه تعرفه هاي جديد را كه با حداقل به كارگيري ظرفيت انجمنهاي علمي - صنفي پزشكي تدوين شده بود ، بعد از جمع آوري امضاء ، قلب و تصرف كردند و در شرايطي با تزوير و تهديد از روساي انجمنهاي علمي- صنفي مجددا امضاء گرفتند و ماحصل آن كتاب جعلي و مجهول الهويه اي شده است كه وزارتخانه جهت اصلاح موادي از آن به دستپاچگي افتاد! بماند كه عدم استفاده از تجربيات كشورهاي پيشرفته با سابقه به كارگيري چند نسل و گروه حرفه اي در اين امر، مانند اختراع مجدد چرخ در عصر حجر است!





              نكته ي جالب توجه ديگري در باب اين طرح ، ادعاي كاهش قابل توجه قيمت لوازم پزشكي و گرانقيمت مصرفي بود كه نمونه هايي نيز از زد و بندهاي كادر درمان با شركتهاي مربوطه افشا گرديد، ولي وقتي پرده ها اندكي كنار تر رفت و غبارها خوابيد، مشخص شد كه سرچشمه ي اصلي اين گراني ها ، پورسانت ها و حتي حق مجوزهايي بوده كه سيستم ستادي و كارشناسي دولتي دريافت مي كرده و با اجبار ، سيستم دولتي و دانشگاهي را ملزم به خريد تجهيزاتي با نازلترين كيفيت مي نموده اند. هر چند كه با سكوت از اين خبط عظيم گذشتند !






              رياست محترم و معزز جمهور!

              همانگونه كه مستحضريد اقتصاد سالم و آزاد در هر سيستمي از جمله سلامت، شرط اوليه پويايي و نوآوري است و دولتي كردن هر فعاليت اقتصادي تنها منجر به روابط ناسالم ميشود و يا در شكل ايده آل نظارتي آن، ركود كاري و حرفه اي را در پي دارد و دخالت غير اقتصادي فقط ميبايست محدود به ايجاد روابط شفاف و خالي از تقلب و تباني باشد و هر گونه دخالت نابجا منجر به تناوبي پاندولي بين فساد و ركود ميشود. اقتصاد سالم در همه زمينه ها حكم ميكند كه يارانه تنها محدود به قشري از جامعه شود كه خود جامعه در برخورداري آنها دچار نقصان بوده است ، حال جاي بسي سوال است كه چرا قريب ده هزار ميليارد تومان افزايش بودجه وزارت بهداشت، درمان و آموزش بدون برنامه مشخص، فقط صرف شاخه درمان شد، آن هم محدود به افرادي در محدوده و برهه زماني خاص كه باز رضايتمندي كامل محتاجان واقعي يعني بيماران صعب العلاج را به دنبال نداشته است! رد پاي اين را در اظهار نظر هاي مسئولين در پاسخ به ايرادات وارد به طرح ميتوان يافت كه عنوان ميكردند ما به دنبال رضايت درصد بالاتر مراجعين و اقدامات كم خرج تر هستيم! هنوز بيماران اورژانسي مهم بي سروسامان هستند و وزارت مسئول فقط دستورالعملهاي بدون پشتوانه مالي به بيمارستانها ي دولتي و خصوصي ميدهد!



              شرم آور است با وجود آن كه تعرفه خدمات پزشكي نسبت به كيفيت آن، هنوز در سطح نازل جهاني قرار دارد، اقلام تجهيزاتي و حتي كالاهاي مصرفي حياتي در ايران با قيمتي گزاف و حتي چندبرابر عرضه ميشود و اگر چندقلمي هم با نرخ پايين تر عرضه ميگردد به دليل سياست تجاري شركت مبدأ است و نه مديريت صحيح اقتصاد سلامت.


              رياست جمهور !

              اميد ما به تدبير حضرتعالي است و اعلام ميداريم كه سيستم درمان در انتهاي طيفي از بهداشت و آموزش قرار دارد كه عدم رسيدگي مناسب به زنجيره آن بازده و بازخوردي قابل افتخار نخواهد داشت و عدم رسيدگي به تمامي دست اندركاران و كادر نظام سلامت از جمله پرستاران ،پيراپزشكان، بهياران، بهورزان ، مددكاران و.... امري مذموم و مايه گذاري از سلامت جامعه و بيماران است و به جاي انكه با سياه نمايي و بزرگنمايي و متاسفانه هوچي بازيهاي رسانه ايي آنهم از نوع ملي به دنبال تقسيم نابرخورداري ها ، كه سرخوردگي گروه كوچك ولي تاثير گذار پزشكان را به دنبال داشته باشد - كه خود فرسنگها با احقاق حقوق عادي حرفه اي خود فاصله دارند - باشيم به دنبال عدالت در برخورداري به جا و مناسب همه شاخه هاي اين زنجيره بوده تا سلامت ايراني براي آباداني ايران حفظ گردد

              نظر

              • MAGDAD2015
                عضو فعال
                • Feb 2015
                • 342

                #1327
                پاسخ : نبض سیاست

                در اصل توسط Nay پست شده است View Post
                با دشمنان از رازهای نهان سخن نتوان گفت

                آنکس که نداند و نداند که نداند
                خود در خماری تا ابد الدهر بماند
                با سلامی دگر بر (نی) عزیز

                سخن گذشته بنده و جوابی از (پریشان گویی) خود را ملاحضه فرمایید*

                توضیحا (نی) عزیز و مستعد در (ظن و افکار خودی)مرحمت نموده *

                چون از (3حالت وجود دارد فقط به 2 نکات اشاره نمودید) *درصورت امکان نکته سوم را نیز بیان فرماید *که هم شیفتگان نگارش تان از خماری درآیند*

                خب شما شیفتگان نگارش خود را دشمن تلقی کرده و نظر دارید تا ابد الدهر در خماری بمانند*
                و یادتان رفت نکته سوم را بیان فرماید .

                (عزیز پر گویی و کم شنو )می بیند چه قدر راحت میشود با آسمون به ریسمون بافتن از زمین و زمان انتقاد و عبجیویی کرد ولی در جواب
                سئوالی درمانده بود و پریشا ن گویی نمود .

                گرامی توصیه می شود ( پارانویا )را جدی بگیرد که سخت شما را در دشمن پنداری احاطه نموده

                و اما پندی دوستانه به ظن بنده*
                بیاید از خود شیفتگی دوری نمایید و از من می گم و من اینطور فکر می کنم پرهیز *که بقولی (هم چیز را همه کس دادند) و بدانید اختلاف نظر
                **************************
                با مشاهیر و بزرگان موجب بزرگی انسان نشده وبعضا در درست اندیشدن (حجابی قصور) بنا نمایید*
                بهر صورت در ارتباط مجازی با شما عرض سلام نموده و در پایان بدرودی نسیب تان کنم* زیرا اگر از تمام گفته های شما یک کلمه هم به
                دانش من افزوده شده باشد که بمراتب بیشتر شده .استحقاق آن را دارید*
                تا بعدی دگر بدرود

                نظر

                • Nay
                  Banned
                  • Aug 2014
                  • 641

                  #1328
                  پاسخ : نبض سیاست

                  شاید

                  ناليدن بلبل ز نوآموزي عشق است
                  هرگز نشنيديم ز پروانه صدايي

                  ولی

                  در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای
                  سوختم زین آشنایان ایخوشا بیگانه ای

                  بلبل از شوق گل و پروانه از سودای شمع
                  هر کسی سوزد به نوعی از غم جانانه ای

                  کلاً

                  دلا دیوانه شو، دیوانگی هم عالمی دارد

                  زیرا
                  ز هشیاران عالم، هر که را دیدم غمی دارد

                  نظر

                  • Metalman
                    عضو عادی
                    • Aug 2025
                    • 98

                    #1329
                    پاسخ : نبض سیاست

                    در اصل توسط Nay پست شده است View Post
                    عرض ادب و احترام

                    همونطور که خدمتتون عرض کرده ام، بنده هم خودم تحقیق میکنم و هم تحقیق ها رو دنبال

                    از اون طرف ما توی دنیای تخصص ها داریم زندگی میکنیم، پس شما نمیتوانید به ترازوی خودت، به تنهایی اتکا کنی! این خودش مغایر با عقلانیته!

                    همچنین در هزار توی عقل، مدام انسان نباید خودش رو به شک بیاندازه، پس آخرین دستاورد را، باید مطلق فرض کنه، تا مگر، کامل تر پیدا بشه! یعنی ناچاری برای صیانت از داشته ها و انرژی ات، یک حد اقل هایی را رعایت کنی، استانداردی برای خودت دست و پا کنی! این استاندارد هر چند خودش نا کامله، اما قابل آپدیت شدنه و تا آپدیت بعدی، شما با فراغ بال، قادر خواهی بود از زندگی بود، لذت ببری!

                    پس دنیای امروز، شد دنیای جزئیات و در دنیای جزئیات، از کلیات سخن گفتن و نسخه کلی دادن، نابخردی است!

                    یعنی، دل هر ذره را که بشکافی، آفتابیش در میان بینی!

                    پس، از آنجایی که ره یافتن به بطن ماجرا و پی بردن به منطق وجودی هر چیزی، مستلزم تدقیق و کاوش و آزمایش و راستی آزمایی است، به تدریج و به درست، مراکز راستی آزمایی و مرجعیت، بوجود آمدند! مثل شرکت های اعتبار سنجی و رتبه دهند، بازرسی، استاندارد سازی، مدرک سنجی و در یک کلام، کالیبراسیون!

                    بشر همیشه بدنبال کمال بوده و آخرین دست آورد، یعنی کامل ترین و این یک جایی ثبت میشه، تا نقض غرض حادث بشه، یعنی شخص دیگری، بالای قبلی، رکوردی ثبت کنه، یا دست بالای دست بشه!

                    این مقدمه ای مجمل بر نتیجه گیری ای نسبتاً دم دستی و سریع برای آنچه میخواهم استنتاج کنمه

                    یعنی بشر، بدنبال انتهاست و در برخی موارد به انتها هم رسیده (فرضاً صفر مطلق کلوین یا -273.15 درجه سانتی گراد، جاییکه حتی الکترون از حرکت باز می ایسته)... وقتی همه چیز، تهش در آمد، یعنی ما با مجموعه ای از مطلق ها سر و کار داریم و چون جا برای کشف حقایق بسیاره، فعلاً به سر منزل مقصود نرسیده ایم.

                    بعبارتی، همه چیز مطلقه، اما اون اطلاق، برای ما اثبات نشده و این به این معنی نیست که چون ثابت نشده، مطلق نیست! درست مثل همین پیشرفت هایی که تا کنون بشر داشته و یک زمانی غیر قابل باور می نمود!

                    اینجاست که بشر برای اجتناب از اسیر شدن در سیر باطلِ دست یابی به مطلق، به دست یافته حاضر اهمیت 99 درصدی میده و آماده بهره برداریش میکنه و با یک درصد توان، ادامه مسیر و بهینه سازی رو پیش میگیره. یعنی تحقیق و توسعه یا همون R&D

                    (قصه نی و آروزی کمال، در عین حال کاشتن تربچه، برای گذران زندگی تا توشه راه سعادت کنی.... دست آوردهای امروزین، همون کاشت تربچه و زنده ماند و کاوش و کنجکاوی، بدون داشتن حتی سر نخ، حکم آرزوی نی و معجزه بامبوی چینی رو ایفا میکنه، چون در وجود ما، این کوئست، به ودیعه نهاده شده که بایست، رو به کمال رفت)

                    تحرک دنیا، ماحصل تقابل نیرو های اصلی ای چون گرانش، الکترو مغناطیس، نیروی هسته ای و نیروی فید بک ضعیف مواد، در سطوح تجزیه مداوم یا همون نیمه عمر که ازش بعنوان چهار نیروی بنیادین یاد میکنند!

                    یعنی

                    1- نیروی قوی
                    2- نیروی الکترو مغناطیس
                    3- نیروی ضعیف
                    4- نیروی گرانش

                    برآیند این نیروها با همه که سمت و سوی کنش و واکنش را در جهان رقم میزنه و تعادل را به وجود میاره و دائماً بر هم در حال نیرو وارد کردن هستند

                    عین این نیروها رو میشه در سطوح اخلاقی و غریزی تصور کرد

                    مثل ترس، خشم، گرسنگی، سکس، عزت نفس، امنیت، آرامش، لذت جویی، دوست یابی و مورد پذیرش جمع بودن که در هرم مازلو میگنجه!

                    برخی بنیادین و برخی دیگر جهش یافته و متاثر از برخورداری از نیازهای اولیه. که اگر نیازهای اولیه برآورده نشه، خود بخود از سطوح بالاتر خبری نیست و جهشی رخ نخواهد داد و اگر اتفاقی هم شما برید به پله های بالاتر، بدلیل عدم احراز صلاحیت، قل میخورید و میافتید تو جایگاه واقعی و حقانیتون، چون انرژی بقا رو پاس نکرده اید! یا اینکه با زور میکشنتون از صندلی قدرت پایین، چون انرژی حسادت، شما رو مغلوب خواهد کرد، بعنوان یکی از نیروهای تاثیر گذار در عالم معنی!


                    حالا اینکه شما از این زندگی، چه چیزی بخواهید، بر میگرده به ظرفیت شما، به علمتون!

                    آرزو میخواه، لیک اندازه خواه
                    بر نتابد کوه را یک برگ کاه

                    و صد البته، ظرفیت قابل تغییر و افزایشه، اگر به طریق اولی، راه درستش رو پیدا کنی!

                    هم میشه با خیانت و جنایت، مسیر رشد و ترقی رو پیش گرفت، علی الخصوص در دنیای سیاست با کارهایی مثل قصه سازی از جنس شب

                    یا از همون اول، با ایمان به درستی و درست کاری، با تجربیاتی که از بدو تولد کسب میکنیم، با گرفتن فیدبکهای دوران کودکی از زوگویی ها و زور شنوی ها، از جلب توجه کردن ها و راضی سازی ها،از ظرفیت مغز و پذیرا بودن حقایق، از ضریب هوشی، تلاش کرد و پله پله، هرم مازلو رو طی کرد ودست اخر به خود شکوفایی رسید... مقدماتی که در وهله اول، برای بقا در ما به ودیعه گذاشته شده، بدون اینکه به ماورا کاری داشته باشیم اصولاً!

                    اونوقته که کسی نمیتونه چیزی رو از ما بگیره، چون عزت نفس، درونی است و غیر قابل تصرف، یعنی مطلق

                    بعبارت دیگر، هر کسی در شرایط زمانی و مکانی خودش، منحصر به فرده، یعنی کسی مانند او نیست، پس در نقطه، مطلقه!

                    اگر هر فردی، بر اساس استعدادهای خدا دادی خودش تلاش بکنه و ثابت قدم بمونه، بعد از مدتی تمامی نیروهای درونی اش، جاذبه ای براش فراهم میکنند که مثل نیروی گرانش، دیگران رو به سوی خودش جلب میکنه. فیدبک نیروی درون و بیرونه که بهش سمت و سوی ادامه مسیر رو میده!

                    حالا اگر عاقل باشه، کاری نمیکنه که مورد حسادت واقع بشه، چون حسادت یکی از سدهای پیشرفتشه و اگر عاقل نباشه و زاهد باشه، دچار عُجب و تکبر، حتماً یکی دیوانه تر از خودش پیدا میشه و میزدندش کنار و مدام باید مراقب باشه که پاش روی پوست خربزه نره!

                    دانه باشی، مرغکانت برچنند
                    غنچه باشی، کودکانت بر کنند

                    یعنی یکی پیدا میشه که حالت رو بگیره

                    اما این حالت ایده آله و مطلوب همه نیست، چون ایمان نیست و ایمان یعنی، رسیدن عقل به کمال!

                    اینجاست که یا باید سوخت و ساخت (مدارا و آسایش) یا مروت کرد و از خود گذشت (آرامش و آسایش)

                    اینکه ما همیشه در تقابل نیرو ها هستیم، یعنی امری بدیهی، دلیل بر انتخاب ماست. یعنی جبر! و اینکه چقدر انرژی داشته باشیم تا به مطلوب برسیم، بر میگرده به اراده (نیروهای درونی) ما که باز هم یعنی جبر!
                    اما اینکه در کدام نقطه آرام میگیریم، تقابل (تفاضل) این جبر اندر جبره، پس گمان میکنیم که اختیار داشته ایم که اینجور نیست. ما فقط زورمان نرسیده و در نقطه تعادلی، فرود میاییم. همین

                    در حد وسعم بود جناب باران، ببخشید اگر ناقص یا حتی پارادوکسیکاله، چون در حال تکمیله

                    (نی)
                    نی جان بر اساس همان نگاه به مطلق، از اینکه نوشته هایی اینجا می بینم که حاصل تفکرند لذت میبرم. در عصری هستیم کههمان نگاه مطلق پنداری یافته ها ما را مجبور میکند که اگر اهل تحقیق هم هستیم ، حاصل را مستند کنیم به منابع مورد استفاده شده ای که خود قبلا به موارد دیگری مستند شده اند.

                    اینگونه به نظرم دست و پای خلاقیت بسته می شود که در ریلی ترسیم شده با مطلق قبلی حرکت کند. این کار گرچه لازمه کار علمی است اما انسان به نظرم من خیلی فرا تر از این جنبه ها است . این که محدود بشوی در یک ریل خاص شاید برای متوسط ادمیان مفید باشد اما برای انانی که وسعت بیشتری دارند یا طالب وسعت فراختریی هستند ریل کشیدن نوعی محدود سازی است.

                    این محدود سازی ها در علوم و مفاهیمی که کانکریت نیستند نوعی دیوارکشی است که به دگم اندیشی از یکسو و تکذیب کلی از سوی دیگر ختم میشوند.

                    مثال میزنم. یک یندار انتزاعی غیر قابل لمس حسی مثل خدا را شما وقتی ریل میکشی و اجاره خروج از ریل را نمی دهی از یک سو به جزم اندیشانی میرسی که هر باور غیر باور آنان کفر است و گردن طرف مقابل را باید زد و از طرف دیگر گروهی کهاین جزمیت را در مقابل خود می بنند کلا منکر اصل موضوع می شوند.

                    من فکر میکنم یکی از مشکلات بشریت مخصوصا در علوم معرفتی وجود تعریف ها ست. وجود مطلق انگاری هاست. خدا را تعریف میکنی به نظرم خدای تعریفی خود به خود انکار شده است.

                    حالا در همین مورد خاص تعریف را بگذار کنار، خوب چه می شود هرکسی باور خود را میپرستد.
                    تو کجایی تا شوم من چاکرت...

                    راه برای تعالی باز میشود.

                    من فضولی میکنم اما استنباطم از نوشته های شما این است که یک دوره معنوی را طی کرده ای. این نقطه ای که در انجا قرار داری همینطوری یک شبه ایجاد نمیشود. بر اساس این استنباط فضولانه عرض میکنم اگر چنین اتفاقی رخ داده شما قطعا یک پله به سمت مطلق اجتهادی خود نزدیک شده اید و این بسیار هم مبارک است.

                    البته به عنوان یک دوست که برخی مطالب شما را خواندم عرض میکنم که به همان دلیل انرژیتیک که فرموده اید کسی را نمیتوان با ارشاد کردن بیدار کرد. اگر هم بشود باز به همان دلایلی که شما گفتی بر میگردد سر جای خودش. بنابراین روشنگری محمد می تواند ختم به داعش هم بشود پس وقتت را صرف روشنگری نکن عزیز برادر... این ماجرای نابینا و چاه در مسائل معرفتی اصلا عملی نیست و کاربردی ندارد. البته میتوان فقط اشاراتی داشت که کور سویی بشود برای ان کسی که انژری کافی در او وجود دارد البته باید او را نیز رها کرد که مطلق منحصر به فرد خودش را پیدا کند.

                    دوم اینکه باز همان حرف اولی به این مفهوم که شما با هر باور و اعتقادی وقتی به درک یا کشف شهودی میرسی چه صد درصد درست یا غلط این مخصوص توست صراط مستقیم توست و اصل باز گوییآن با دیگران همه ان انرژی هایی را که دست به دست هم داده اند تا این باور در تو شکل بگیرد را به باد فنا می دهی...

                    درود

                    نظر

                    • خوشبخت
                      عضو فعال
                      • Jul 2012
                      • 5464

                      #1330
                      پاسخ : نبض سیاست

                      تا هر جايی که طاقت آورديد بخوانيد:

                      آیا می‌دانید که اگر شخصی ۲۰۰ سال عمر کند و هرماه ده میلیون تومان خرج کند، در طی ۲۰۰ سال به ۲۴ میلیارد تومان نیاز خواهد داشت؟

                      آیا می‌دانید آقای احمدی‌نژاد ۳۴۰ هزار میلیارد تومان را از درآمدهای نفتی بر باد داده است؟
                      (بانک مركزی – وزارت نفت – روزنامه سرمایه ٨٧/١٢/١٧ و ٨٨/٠٣/٠٦)

                      آیا می‌دانید که در طول تاریخ ۴۰۰۰ ساله ایران هیچوقت این ثروت برای ایران بوجود نیامده بود؟

                      آیا می‌دانید که در جنگ ۸ ساله؛ سالانه بطور متوسط ۱۲۵ میلیارد دلار خسارت به کشور وارد شد، اما عملكرد احمدی‌نژاد باعث شد سالانه ۱۸۸ میلیارد دلار خسارت به کشور زده شود؟ (جدول متن ثروت‌های ملی بر باد رفته در همین مطالب عملكرد اقتصادی)

                      آیا می‌دانید خسارت دولت احمدی‌نژاد در اقتصاد، حدود ۷۵ درصد جنگ ۸ ساله با صدام بوده و خسارت‌های اجتماعی، علمی و معنوی و فرهنگی و سیاسی
                      آن قابل محاسبه نیست؟ (جدول متن ثروت‌های ملی بر باد رفته در همین مطالب عملكرد اقتصادی)

                      آیا میدانید که دولت احمدی‌نژاد گاز را از کشور تركمنستان ۳۵۰ دلار در هر هزار متر مكعب می خريد و به ترکیه ۲۰۰ دلار می فروخت؟ پیشنهاد تركمنستان
                      زندگی بدون تحریم سلام....

                      نظر

                      • milad617
                        عضو عادی
                        • Nov 2013
                        • 120

                        #1331
                        پاسخ : نبض سیاست

                        در اصل توسط خوشبخت پست شده است View Post
                        تا هر جايی که طاقت آورديد بخوانيد:

                        آیا می‌دانید که اگر شخصی ۲۰۰ سال عمر کند و هرماه ده میلیون تومان خرج کند، در طی ۲۰۰ سال به ۲۴ میلیارد تومان نیاز خواهد داشت؟

                        آیا می‌دانید آقای احمدی‌نژاد ۳۴۰ هزار میلیارد تومان را از درآمدهای نفتی بر باد داده است؟
                        (بانک مركزی – وزارت نفت – روزنامه سرمایه ٨٧/١٢/١٧ و ٨٨/٠٣/٠٦)

                        آیا می‌دانید که در طول تاریخ ۴۰۰۰ ساله ایران هیچوقت این ثروت برای ایران بوجود نیامده بود؟

                        آیا می‌دانید که در جنگ ۸ ساله؛ سالانه بطور متوسط ۱۲۵ میلیارد دلار خسارت به کشور وارد شد، اما عملكرد احمدی‌نژاد باعث شد سالانه ۱۸۸ میلیارد دلار خسارت به کشور زده شود؟ (جدول متن ثروت‌های ملی بر باد رفته در همین مطالب عملكرد اقتصادی)

                        آیا می‌دانید خسارت دولت احمدی‌نژاد در اقتصاد، حدود ۷۵ درصد جنگ ۸ ساله با صدام بوده و خسارت‌های اجتماعی، علمی و معنوی و فرهنگی و سیاسی
                        آن قابل محاسبه نیست؟ (جدول متن ثروت‌های ملی بر باد رفته در همین مطالب عملكرد اقتصادی)

                        آیا میدانید که دولت احمدی‌نژاد گاز را از کشور تركمنستان ۳۵۰ دلار در هر هزار متر مكعب می خريد و به ترکیه ۲۰۰ دلار می فروخت؟ پیشنهاد تركمنستان
                        آورین به این همه بضیرت

                        نظر بنده به نظر شما ............

                        نظر

                        • Nay
                          Banned
                          • Aug 2014
                          • 641

                          #1332
                          پاسخ : نبض سیاست

                          در اصل توسط Metalman پست شده است View Post
                          نی جان بر اساس همان نگاه به مطلق، از اینکه نوشته هایی اینجا می بینم که حاصل تفکرند لذت میبرم. در عصری هستیم کههمان نگاه مطلق پنداری یافته ها ما را مجبور میکند که اگر اهل تحقیق هم هستیم ، حاصل را مستند کنیم به منابع مورد استفاده شده ای که خود قبلا به موارد دیگری مستند شده اند.

                          اینگونه به نظرم دست و پای خلاقیت بسته می شود که در ریلی ترسیم شده با مطلق قبلی حرکت کند. این کار گرچه لازمه کار علمی است اما انسان به نظرم من خیلی فرا تر از این جنبه ها است . این که محدود بشوی در یک ریل خاص شاید برای متوسط ادمیان مفید باشد اما برای انانی که وسعت بیشتری دارند یا طالب وسعت فراختریی هستند ریل کشیدن نوعی محدود سازی است.

                          این محدود سازی ها در علوم و مفاهیمی که کانکریت نیستند نوعی دیوارکشی است که به دگم اندیشی از یکسو و تکذیب کلی از سوی دیگر ختم میشوند.

                          مثال میزنم. یک یندار انتزاعی غیر قابل لمس حسی مثل خدا را شما وقتی ریل میکشی و اجاره خروج از ریل را نمی دهی از یک سو به جزم اندیشانی میرسی که هر باور غیر باور آنان کفر است و گردن طرف مقابل را باید زد و از طرف دیگر گروهی کهاین جزمیت را در مقابل خود می بنند کلا منکر اصل موضوع می شوند.

                          من فکر میکنم یکی از مشکلات بشریت مخصوصا در علوم معرفتی وجود تعریف ها ست. وجود مطلق انگاری هاست. خدا را تعریف میکنی به نظرم خدای تعریفی خود به خود انکار شده است.

                          حالا در همین مورد خاص تعریف را بگذار کنار، خوب چه می شود هرکسی باور خود را میپرستد.
                          تو کجایی تا شوم من چاکرت...

                          راه برای تعالی باز میشود.

                          من فضولی میکنم اما استنباطم از نوشته های شما این است که یک دوره معنوی را طی کرده ای. این نقطه ای که در انجا قرار داری همینطوری یک شبه ایجاد نمیشود. بر اساس این استنباط فضولانه عرض میکنم اگر چنین اتفاقی رخ داده شما قطعا یک پله به سمت مطلق اجتهادی خود نزدیک شده اید و این بسیار هم مبارک است.

                          البته به عنوان یک دوست که برخی مطالب شما را خواندم عرض میکنم که به همان دلیل انرژیتیک که فرموده اید کسی را نمیتوان با ارشاد کردن بیدار کرد. اگر هم بشود باز به همان دلایلی که شما گفتی بر میگردد سر جای خودش. بنابراین روشنگری محمد می تواند ختم به داعش هم بشود پس وقتت را صرف روشنگری نکن عزیز برادر... این ماجرای نابینا و چاه در مسائل معرفتی اصلا عملی نیست و کاربردی ندارد. البته میتوان فقط اشاراتی داشت که کور سویی بشود برای ان کسی که انژری کافی در او وجود دارد البته باید او را نیز رها کرد که مطلق منحصر به فرد خودش را پیدا کند.

                          دوم اینکه باز همان حرف اولی به این مفهوم که شما با هر باور و اعتقادی وقتی به درک یا کشف شهودی میرسی چه صد درصد درست یا غلط این مخصوص توست صراط مستقیم توست و اصل باز گوییآن با دیگران همه ان انرژی هایی را که دست به دست هم داده اند تا این باور در تو شکل بگیرد را به باد فنا می دهی...

                          درود
                          جناب متالمن
                          وقت بخیر

                          ممنون از وقتی که گذاشتید و متن فوق را تنظیم کردید

                          جناب باران از بنده توضیحی خواستند، بنده هم در حد وسعم توضیحاتی دادم

                          وگرنه بنده عرض کرده بودم که دیگه دنبال عوض کردن و روشنگری و اثبات نیستم، بلکه دارم دلی دلی میکنم و این صحبت ها برای این پیش میاد که دارم از زمانه شکایت میکنم، و این شکایت بر مبنای آموخته هایی صورت میگیره که انرژی صرفش شده و این انرژی، در برابر انرژی تعادلی حاضر قرار میگیره، اینه که تقابل و اختلاف نظر پیش میاد

                          از خیانت ها شکایت میکنم

                          مثلاً اون مهندس ژاپنی، دروغ گفته و ایرانی ها بهترین مردمان دنیا هستند؟

                          یا احمدی نژاد، به ثروت ملی گند نزد؟

                          آیا اثباتش خیلی سخته؟ چرا دادگاهیش نمیکنند؟ آیا به این علت نیست که پای اونی که نظرش نزدیک بود هم میاد وسط؟ چون هر چی باشه دید، حمایت کرد، گفت کــــش ندید، بصیرت داشت!

                          حالا شما بفرمایید که کجاست تا من شوم چاکرش؟ بالاخره، الله است، یهوه است، مسیحه، اهورا مزداست؟ آخه نمیشه که یکی باشه، اما اینهمه تعریف از توش در بیاد و قوانینش از مکه تا مدینه، زمین تا آسمون تغییر کنه!

                          اگر تعریف نداشته باشه، چطور درکش کرد؟ و اگر درکش کنیم، نباید تعریفش کنیم؟

                          چرا چارقش ندوزیم و جایکش را نروبیم؟ مگر همه چیز از آن او نیست؟


                          میخوام این رو خدمت شما عرض کنم که، در وهله اول، هر تحقیق و مطالعه ای، نفع آنی دارد و می بایست مورد بهره برداری قرار بگیرد. نمیشه که تا آخر عمر، فقط تحقیق کرد و تحقیق کرد، حق را پیدا نکرد!

                          و بنده این را میخوام بپرسم! اگر صراط من مستقیم است و شاهد معنی رو یافته ام و در بر کشیده ام و مختص به خودم است و شهودی، چرا باید بابتش به یکی دیگه که معلوم نیست دیده یا ندیده و برای خودش یک تعریف من در آوردی ساخته که از پایه دروغه، حساب پس بدم و خمس و زکات؟

                          اینجاست که باید گفت

                          هیچ ترتیبی و آدابی مجو، هر چه میخواهد دل تنگت بگو، چون موضوعی درونی است و مُدرک بالنفس که لزوماً با درک دیگری همخوانی و همپوشانی نداره، تازه اسمش رو هم مطلق گذاشته ایم!

                          به نظر شما، با این همه تناقض چه میشه کرد؟


                          بنده هم دنبال یک سند میگردم!

                          یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید
                          یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید



                          به نظر شما، این خواسته خیلی زیادی است که از مدعیان، سند بخواهیم؟ بعد خودمون سند ارائه ندهیم!


                          دسته گل هم نخواستیم، یه شاخه گل، کافیه!

                          احمدی نژاد این همه دسته گل به آب داد کافیه، همونی که باغ رو دیده بود و از جیب مبارک صاحب باغ، برای ما یارنه نقدی فراهم کرد ... و مردم هنوز فکر میکنند دروغ میگه!!!!!!!!!!

                          نظر

                          • Nay
                            Banned
                            • Aug 2014
                            • 641

                            #1333
                            پاسخ : نبض سیاست

                            در اصل توسط MAGDAD2015 پست شده است View Post
                            با سلامی دگر بر (نی) عزیز

                            سخن گذشته بنده و جوابی از (پریشان گویی) خود را ملاحضه فرمایید*

                            توضیحا (نی) عزیز و مستعد در (ظن و افکار خودی)مرحمت نموده *

                            چون از (3حالت وجود دارد فقط به 2 نکات اشاره نمودید) *درصورت امکان نکته سوم را نیز بیان فرماید *که هم شیفتگان نگارش تان از خماری درآیند*

                            خب شما شیفتگان نگارش خود را دشمن تلقی کرده و نظر دارید تا ابد الدهر در خماری بمانند*
                            و یادتان رفت نکته سوم را بیان فرماید .

                            (عزیز پر گویی و کم شنو )می بیند چه قدر راحت میشود با آسمون به ریسمون بافتن از زمین و زمان انتقاد و عبجیویی کرد ولی در جواب
                            سئوالی درمانده بود و پریشا ن گویی نمود .

                            گرامی توصیه می شود ( پارانویا )را جدی بگیرد که سخت شما را در دشمن پنداری احاطه نموده

                            و اما پندی دوستانه به ظن بنده*
                            بیاید از خود شیفتگی دوری نمایید و از من می گم و من اینطور فکر می کنم پرهیز *که بقولی (هم چیز را همه کس دادند) و بدانید اختلاف نظر
                            **************************
                            با مشاهیر و بزرگان موجب بزرگی انسان نشده وبعضا در درست اندیشدن (حجابی قصور) بنا نمایید*
                            بهر صورت در ارتباط مجازی با شما عرض سلام نموده و در پایان بدرودی نسیب تان کنم* زیرا اگر از تمام گفته های شما یک کلمه هم به
                            دانش من افزوده شده باشد که بمراتب بیشتر شده .استحقاق آن را دارید*
                            تا بعدی دگر بدرود

                            یا نصیب و یا قسمت

                            یعنی بالاخره از دست شما راحت شدم؟ خلاص؟

                            بنده هم از شما هر چند چیزی یاد نگرفتم (و مطمئن بودم چیزی تو چنته ندارید)، اما مسبب خیر و برکت بودید، چون آموخته هام، راستی آزمایی شد!

                            (چو گفتی با ناکسان دوستی، پس آنگه بدانستم کیستی)

                            +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

                            در ضمن
                            فقط یک چیز رو نفهمیدم

                            جناب فانوس، تشکر شما پای پست ایشان به چه معنی است؟

                            ------------------------------------------
                            کلا تو دنیا؛ همه چیز 3 حالت داره

                            1- حق با منه
                            2- شما درست نمی گی
                            آخرین ویرایش توسط Nay؛ 2015/07/05, 01:30.

                            نظر

                            • MAGDAD2015
                              عضو فعال
                              • Feb 2015
                              • 342

                              #1334
                              پاسخ : نبض سیاست

                              در اصل توسط Nay پست شده است View Post
                              یا نصیب و یا قسمت

                              یعنی بالاخره از دست شما راحت شدم؟ خلاص؟

                              بنده هم از شما هر چند چیزی یاد نگرفتم (و مطمئن بودم چیزی تو چنته ندارید)، اما مسبب خیر و برکت بودید، چون آموخته هام، راستی آزمایی شد!

                              (چو اول بگفتی با ناکسان دوستی، پس آنگه بدانستم که تو کیستی)

                              +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

                              در ضمن
                              فقط یک چیز رو نفهمیدم

                              جناب فانوس، تشکر شما پای پست ایشان به چه معنی است؟

                              ------------------------------------------
                              کلا تو دنیا؛ همه چیز 3 حالت داره

                              1- حق با منه
                              2- شما درست نمی گی

                              باسلامی دیگر بر نی عزیز و زود رنج که از آسمون و ریسمون انتقاد می کند اما هیچ (حقیقت و پندی را بر نمی تابد)

                              واما بعد


                              یار دبستانی من هم دل و هم زاد (نی)

                              مدعی جود و کرم محرم هر راز (نی)

                              پرده دره وصل هبوط عباد این راه (نی)

                              چینی گری بند نزنی فاتح اسرار (نی )

                              برسر هر ساز و دغل نی زنی قهار (نی)

                              باده خوری پر طلبی مرد نی ستان (نی)

                              ضمنا جناب فانوس عزیز از اینکه غریب پروری نمودید و با تشکر زیر کامنتهای کم ارزش بنده تشکری نمودید و خواستید دل این مفلس نشکن سپاس گذارم

                              یا حق و دیگر هیچ *( همه اوست و همه کس هیچ )

                              تا بعدی دگر بدرود* گر تمایلی باشد (ور نه دیگر هیچ)

                              نظر

                              • Nay
                                Banned
                                • Aug 2014
                                • 641

                                #1335
                                پاسخ : نبض سیاست

                                در اصل توسط MAGDAD2015 پست شده است View Post
                                باسلامی دیگر بر نی عزیز و زود رنج که از آسمون و ریسمون انتقاد می کند اما هیچ (حقیقت و پندی را بر نمی تابد)

                                واما بعد


                                یار دبستانی من هم دل و هم زاد (نی)

                                مدعی جود و کرم محرم هر راز (نی)

                                پرده دره وصل هبوط عباد این راه (نی)

                                چینی گری بند نزنی فاتح اسرار (نی )

                                برسر هر ساز و دغل نی زنی قهار (نی)

                                باده خوری پر طلبی مرد نی ستان (نی)

                                ضمنا جناب فانوس عزیز از اینکه غریب پروری نمودید و با تشکر زیر کامنتهای کم ارزش بنده تشکری نمودید و خواستید دل این مفلس نشکن سپاس گذارم

                                یا حق و دیگر هیچ *( همه اوست و همه کس هیچ )

                                تا بعدی دگر بدرود* گر تمایلی باشد (ور نه دیگر هیچ)
                                آنچه گفتم بقدر فهم تست
                                مردم اندر حسرت فهم درست


                                به هر روی

                                شعر زیبایی بود، آورین

                                یه خورده ویرایشش کن و ایرادهای املاییش رو بگیر، بعنوان یادگاری می پذیرم! زشته شاعری چون شما، (نگارشش غلط و) دارای اشکالات املایی باشه، اون هم با مدعی ای چون (نی) --- البته نه بعنوان صله، بلکه غنیمت!

                                به هر حال، آورین

                                بنده می فهمم

                                اما

                                مردم اندر حسرت فهم درست

                                ------------------------------------------------------------------------

                                در ضمن جناب فانوس عزیز

                                تا اونجایی که من میدونم تو ایران

                                بوق ماشین، 3 تا کار برد داشت

                                1- برو کنار دارم میام
                                2- زیر شدی، به من چه

                                حالا بوق شما از کدوم دسته است؟
                                آخرین ویرایش توسط Nay؛ 2015/07/05, 02:26.

                                نظر

                                در حال کار...
                                X