حرکت در بازار سرمایه با مهربان

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • محمدسعید
    عضو عادی
    • Apr 2013
    • 263

    #2671
    در اصل توسط مندی پست شده است View Post
    گاهی گوش کردن به صدای نا مفهموم لذت بخش هست...



    https://www.samfonibox.org/Arabi/Eli...20el%20Ein.mp3
    سلام
    جذابترین تاپیک بورسی به خاطر وجود شما عزیزانه

    آهنگ ملایمی داره

    بیشتر آهنگ معرف کنید

    با تشکر:-s
    دوستان توجه نمایند این موج شماری هایی که دارم انجام میدم صرفا برای[B] تمرین[/B] است و [B]جنبه سیگنال دهی ندارد[/B]...

    نظر

    • kianoshparsa
      عضو فعال
      • Jan 2013
      • 1218

      #2672
      آقای خود شکوفا دوست عزیز خوبم متن شما رو خواندم نتونستم چیزی نگم ولی این حرفها خیی سنگین بود ، مندی می تونه یک دوست باشه فقط خیلی خیلی پر انرژیه ( نمیدونم شاید پیش فعال ) شاید بتونه در این تایپیک هم خیلی مفید باشه یعنی مندی مقصر نیست این کسانی هستند که مسیر بهش می دهند بازم عذر خواهی میکنم
      مهم نیست که چقدر در جاده اشتباه پیش رفته ای! همین الان دور بزن
      kianosh.parsa@yahoo.com

      نظر

      • وحید نصیری
        عضو فعال
        • Dec 2012
        • 594

        #2673
        سلام بر دوستان .

        یه چند روزی ما مسافرت بودیم ... به حکم حاجی مندی .....

        جهت انتخاب یکسری وزیر وزرایه سر رفتیم هند .... نمیدونم چرا اینا اینقدر سیاه بودند به هر حال یکیشون رو که مطابق نظر حاجی مندی بود با زحمت انتخاب کردیم #:-S

        بعد از اون یه سفر رفتیم روسیه برای انتخاب وزیر گردش .... آخه حاجی میگفت این چه کاریه که ایرانیا برن روسیه ... روسیه ای ها میاریم ایران .... اینطوری ارز هم از کشور خارج نمیشه ...... خلاصه روسیه رو میاریم ایران و جالبه که وزیر گردش حاجی مندی به صورت گردشی تغییر میکنه ......;;)

        بعد از اون یه سر رفتیم آفریقای مرکزی جهت انتخاب رمال ..... البته به جهت تنوع و رنگی کردن کابینه ترجیح دادم که رمال رو از سودان انتخاب کنیم ..... انشالله سوار بر فیل خدمت میرسند ... یه عاج فیل هم دستشه ......

        اسامی و عکس تمامی افراد منتخب شده برا حای مندی فرستاده شده و طی روزهای آتی و شاید همین امشب توسط سخنگوی دولت حاجی مندی اعلام میشه .... ;)

        پ.ن : شعار انتخاباتی حاجی مندی رو فراموش نکنید ......B-)

        دنیا همه هیچ .....
        بهترین تفریح خوابه!

        نظر

        • وحید نصیری
          عضو فعال
          • Dec 2012
          • 594

          #2674
          در اصل توسط مندی پست شده است View Post
          دیدین گفتم من اهل مطالب علمی تو اینترنت نیسم امروز امتحانمو حذف کردم :D...دیشب داشتم میرفتم جواب اولین سوال امتحانی استاد و پیدا کنم که یییهو به یکی از آهنگای شهره جون برخوردم ..آهنگی که برای من یه شب خاطره انگیز رو به همراه داش ... قضیه برا چن سال پیش هس..
          میخاستم برم سفر به سمت جنوب ..رفتم بلیط اتوبوس بگیرم ..من همیشه صندلی جلو میخام بشینم ..از قضا صندلی جلو یکیش پر بود ..کی بود ؟.. یه دونه از این مومنات که همه جوره ظواهر اسلامیش رو حفظ کرده بود ..موها بلوند ...دامن یه وجب بالاتر از زانو ...شلوار جین آبی بعضی قسمتاش هم ریش ریش شده ...لبا قرمز آلبالویی ...ادکلن هنو که هنوزه دارم دنبالش میگردم ...ای روزگار در به در شی ...:D
          پول بلیط پن شیش تومن بود خاطرم هس ...راننده میگفت جلو پره ..گفتم خالیه ..گفت جا کسیهX-( ... گفتم بیا پونزده تومن ..بازم جا کسی هس ...گفت مال شماس
          بو ادکلنش منو داش بیهوش میکرد ... رفتم تو خط انگشت دست چپش ببینم حلقه داره یا نه ...نداشتتتتتت
          بعد از دیدن فیلم دیدم میخاد بخابه ....هی خودشو اینور اونور میکرد ...راحت نبود ....سرشو گذاش رو شیشه پنجره ....
          دیدم ناراحته ...گفتم میتونین سرتونو بزارین رو شونه من .... من خابم نمیاد |-) ....گذاشت B-)
          ام پی تریشو بهم داد گفت گوش کن حوصلت سر نره ...من گفتم بروی چشم عزیز دل برادر ... :D
          راننده با لبخند ملیحی به من نگاه میکرد و با حرکت چشماش بغلمو نشون میداد ...منم با حرکت چشمم جلوشو نشون میدادم ...تو آینه یه چشمک زد ..ماهم به نشانه تشکر چشمکی نثارش کردیم ..تر تر خندید :))
          تا صبح بیدار بودم ...شنگول ;) ...
          صبح ازم تشکر کرد ..بهش گفتم ایشاله همیشه هم سفر باشیم ...با یه خنده و چشمک شیطانی تایید کرد ...:D
          خلاصه دیشب این آهنگو داشتمم تا ساعت چار گوش میدادم در حالی که جزوه هام جلوم باز بود ...صبح که شد دیدم چاره ای جز حذف نیس واین یکی از زیباترین حذفیات من شد با خاطره ی دل نشین ...:*
          آهنگو بعداً واستون میزارم ...
          مندی بزار من خاطرمو بگم اشک تو چشت جمع بشه .......

          بعد از اینکه برا تحصی تو دانشگاه اومدم تهران یه دوماهی گذشت و فکر خونه به سرمون زد ......

          سه روز پشت سر هم تعطیل بود . شال و کلاه کردیم و رفتیم ترمینال جنوب . وحشتناک شلوغ بود هر چی گشتیم ماشین شیراز گیرم نیومد .... همینطور داشتم این پایانه های فروش رو سوال میکردم که یه لحظه حس کردم این باجه ها رو من دوبار دیگه هم اومدم .... جاتون سبز تازه فهمیدم که ترمینال جتوب دایره ای هست .... دهنم سرویس شد .... قصه دراز نکنم ...... پولمون ته کشید و اندازه یه بلیط بود ... تا ساعت 12 دنبال ماشین بودیم گیرمون نیومد ....... دیگه نمیخواستم برگردم دانشگاه چون خیلی ضایع بود ... و کل پولمون هم بابت رفتن از تر مینال جنوب به عباسپور ته میکشید ..... خلاصه یه پیرمرد اومد و دست ما رو گرفت برد خونشون ..... خونشون نزدیک ترمینال بود .... وارد یک سری خونه های خشتی و گلی شدیم ...... پنج تا تخم مرغ درست کرد خوردم ...... بعد از اون گرفتیم خوابیدیم . نصفه های شب بود که دیدم یه چیزی داره قصه های سینمو فشار میده یکم دقت کردم دیدم پیرمرده خودشو چسبونده به من .... سرتون درد نیارم پیرمرده ابنه ای بود ..... از ما انکار از اون اصرار تا اینکه به زور تونستیم از مهلکه در بریم . شب خیلی خیلی سختی بود ..... خیلی ترسیدم ..... اون منو تهدید میکرد منم اونو .... خلاصه صبح یه نماز زدیمو در رفتیم ......... (90 درصد داستان سانسور شد ) ... بعد یه بلیط گرفتیم با قیمت خیلی پایین تر دستمون برا چونه زدن باز بود بعد یه سر رفتیم آرایشگاه 1500 دادیم ..... بیرون بازار و بعدش هم رفتیم حمام عمومی ..... خیلی حال داد .... سوار اتوبوس شدیم موجودیمون صفر صفر شد ..... تنها چیزی که داشتم یه کارت تلفن بود .1300 تومن توش بود ..فروختم 1000 تومن و یه ساندویچ زدمو کارمو راه انداختم .... یاد حرف پیرمرد افتادم که میگفت کارمو راه بنداز 50000 تومن بهت میدم .... این اولین برگشت من از تهران به شیراز بود .....

          آخرین برگشت من از تهران مال یال قبل هست که اونم باز ترمینال شلوغ بود .... کرایه 16000 تومن بود ...... کمک راننده 22000 تومن ازمون گرفت و ما رو نشوند پا دری ... روی صندلی های درب عقب ..... با اجازتون ماشین هم کند میومد .... 13 ساعت روی پادری نشستم و نشسته خوابیدم ....... آب سرد کن هم کنار دستمون بود که خراب بود و باید سیمش رو میزدی به هم .. مسافرا هم بلد نبودند و شب نصفه شب ما رو از چرتی که به هزار دردسر میزدیم بیدار میکردند تا براشون آب بریزیم .......

          ... 13 ساعت با دونفر دیگه روی پله نشستم و جیک نزدم ..... 6000 تومن هم کرایه زیادی دادم ......

          خدا این روزها رو برا هیچکس نیاره
          آخرین ویرایش توسط ناظر سایت؛ 2013/05/30, 22:10.
          بهترین تفریح خوابه!

          نظر

          • داش مهدی
            عضو فعال
            • Jan 2011
            • 595

            #2675
            الان اشک تو چشام نمیذاره مانیتورو ببینم:((
            مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ

            نظر

            • خودشکوفا
              عضو فعال
              • Jul 2025
              • 1134

              #2676
              درود

              ۱. امروز یاران گرامیم: سعید نازنین, مهرداد مهربان دوست داشتنی,فرید عزیز و محمدرضا مرادی گرامی,به من فراوان لطف داشت ازیشان سپاس گزاری می کنم...:x

              ۲. گرمای تهران با کولر آبی خیلی بدتر از گرمای بوشهر با کولر گازیه...[-(

              ۳. سعید که نیست اما در آخر هفته با اشکی دیدار مهمی خواهیم داشت.. آینده اداف در دستان ماست...;;)

              ۴. پیرامون مندسن حرف جدیدی ندارم که بزنم... شب دراز و قلندر بیدار...:->

              ۵. از شنبه جهت شرکت در ایام الله نیمه خرداد و عزاداری ها به اصفهان می روم... چهلستون چهلستون ما داریم می آییم...>:D<

              ۶. پس از بازگشت به بوشهر, در تالار فرهنگی هنری, تاپیکی کاملا سینمایی راه اندازی می کنم..

              پ.ن.
              مرده و حرفش... طاقت نیاوردم و همین امشب کارشو ساختم...این هم آدرس تاپیک که در دقیقه ۱ از روز دهم خورداد ماه متولد شد...

              http://forums.boursy.com/showthread....085#post329085

              آخرین ویرایش توسط خودشکوفا؛ 2013/05/30, 23:22.
              "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
              (نيچه)

              نظر

              • trade secret
                عضو عادی
                • Dec 2012
                • 75

                #2677
                در اصل توسط علی کرمی پست شده است View Post
                مندی بزار من خاطرمو بگم اشک تو چشت جمع بشه .......

                بعد از اینکه برا تحصی تو دانشگاه اومدم تهران یه دوماهی گذشت و فکر خونه به سرمون زد ......

                سه روز پشت سر هم تعطیل بود . شال و کلاه کردیم و رفتیم ترمینال جنوب . وحشتناک شلوغ بود هر چی گشتیم ماشین شیراز گیرم نیومد .... همینطور داشتم این پایانه های فروش رو سوال میکردم که یه لحظه حس کردم این باجه ها رو من دوبار دیگه هم اومدم .... جاتون سبز تازه فهمیدم که ترمینال جتوب دایره ای هست .... دهنم سرویس شد .... قصه دراز نکنم ...... پولمون ته کشید و اندازه یه بلیط بود ... تا ساعت 12 دنبال ماشین بودیم گیرمون نیومد ....... دیگه نمیخواستم برگردم دانشگاه چون خیلی ضایع بود ... و کل پولمون هم بابت رفتن از تر مینال جنوب به عباسپور ته میکشید ..... خلاصه یه پیرمرد اومد و دست ما رو گرفت برد خونشون ..... خونشون نزدیک ترمینال بود .... وارد یک سری خونه های خشتی و گلی شدیم ...... پنج تا تخم مرغ درست کرد خوردم ...... بعد از اون گرفتیم خوابیدیم . نصفه های شب بود که دیدم یه چیزی داره قصه های سینمو فشار میده یکم دقت کردم دیدم پیرمرده خودشو چسبونده به من .... سرتون درد نیارم پیرمرده ابنه ای بود ..... از ما انکار از اون اصرار تا اینکه به زور تونستیم از مهلکه در بریم . شب خیلی خیلی سختی بود ..... خیلی ترسیدم ..... اون منو تهدید میکرد منم اونو .... خلاصه صبح یه نماز زدیمو در رفتیم ......... (90 درصد داستان سانسور شد ) ... بعد یه بلیط گرفتیم با قیمت خیلی پایین تر دستمون برا چونه زدن باز بود بعد یه سر رفتیم آرایشگاه 1500 دادیم ..... بیرون بازار و بعدش هم رفتیم حمام عمومی ..... خیلی حال داد .... سوار اتوبوس شدیم موجودیمون صفر صفر شد ..... تنها چیزی که داشتم یه کارت تلفن بود .1300 تومن توش بود ..فروختم 1000 تومن و یه ساندویچ زدمو کارمو راه انداختم .... یاد حرف پیرمرد افتادم که میگفت کارمو راه بنداز 50000 تومن بهت میدم .... این اولین برگشت من از تهران به شیراز بود .....

                آخرین برگشت من از تهران مال یال قبل هست که اونم باز ترمینال شلوغ بود .... کرایه 16000 تومن بود ...... کمک راننده 22000 تومن ازمون گرفت و ما رو نشوند پا دری ... روی صندلی های درب عقب ..... با اجازتون ماشین هم کند میومد .... 13 ساعت روی پادری نشستم و نشسته خوابیدم ....... آب سرد کن هم کنار دستمون بود که خراب بود و باید سیمش رو میزدی به هم .. مسافرا هم بلد نبودند و شب نصفه شب ما رو از چرتی که به هزار دردسر میزدیم بیدار میکردند تا براشون آب بریزیم .......

                ... 13 ساعت با دونفر دیگه روی پله نشستم و جیک نزدم ..... 6000 تومن هم کرایه زیادی دادم ......

                خدا این روزها رو برا هیچکس نیاره
                عجبا ما که تا به حال با سرویس های تهران شیراز مشکلی نداشتیم تازه تخفیف هم میتونی بگیری اگه کنارت مسافر نباشه که دیگه چه بهتر

                نظر

                • trade secret
                  عضو عادی
                  • Dec 2012
                  • 75

                  #2678
                  تریدی جان ...تا بیست ویکم ..میفهمی ...21 ....بدبخت شدیم رفت تازه دیروز فهمیدم ...گفتن دوتا درسو بیشتر نمیتونین حذف کنین ...منم دوتا حذف کردم:D
                  معلومه تو هم مثل مایی ..به درد دانشگاه گرفتاری ... میدونی واسه چی رفتم دانشگاه ..داستان داره ..چون ممد شهلا گفته داستان نگو منم نمیگم:D [/B][/QUOTE]

                  نکنه زورکی رفتی دانشگاه.؟ ولی اگر کسی مجبورت کرده، کار خوبی در حقت انجام داده همیشه سپاسگذارش باش هر چند مسیر تحصیل دانش و ثروت دراینجا دو مسیر ازهم مستقل هست ولی ....................
                  بعضی وقتا مسیر اصلی زندگی تو این مکان روشن میشه
                  البته فکر نکنی خیلی کشته مرده درسم و از این بچه های که همش ...............
                  راستی از پزشک محترم دربار خبری نیست نکنه ایشون هم مبتلا به درد امتحان شدن
                  حالا ما خواستیم یه مشورت پزشکی بگیریما..............

                  نظر

                  • مندی
                    عضو فعال
                    • Oct 2011
                    • 522

                    #2679
                    در اصل توسط علی کرمی پست شده است View Post
                    مندی بزار من خاطرمو بگم اشک تو چشت جمع بشه .......

                    خدا این روزها رو برا هیچکس نیاره

                    علی جان ...باهاس ببخشین چن روزی بود میخاستم خصوصی برات بفرستم احوالتو جویا شم ...اینقده سرم شلوغ شده که نگو ... حتی تو بورس به سفته بازیم هم نمیرسم:D
                    میگم علی اینا همش از امتحانات الهی هست ... تو روایت داریم الدنیا دار المکافات والامتحان .. که اینطوری شدی ..داش مهدی هم گریه اش دراومد نمیدونیم اونم اینطوری آزمایش شده ..مهدی شفاف سازی کن;)
                    ولی من دعا میکنم خدا از این به بعد از این امتحانایی که از من گرفت مرتب هر هفته اَزمون بگیره ایشالله ما هم مرتب از این آزمایشات سنگین سربلند بیرون بیایم تا اینکه اینقده پروندمون پر از مثبت بشه که خدا پرتمون کنه تو بهشت اونجا هم که میدونی دیگه چه خبره ..در مورد بهشت تو روایت داریم .. الحوری فی الجنة موجود الی ماشاالله و المومنین فی الجنة کف کفون ..:D
                    ینی در بهشت از وجود شیطان رجیم خبری نیست:))
                    جات خالی دیشب رفته بودیم بیت حاجی مندی ..غمگین بود حاجی ..میگفت نمیزران بیاییم تو صدا وسیما برنامه هامونو اعلام کنیم ..دلداریش دادیم گفتیم حاجی غمت نباشه یه روزی نوبت توهم میشه .. فعلاً ظرفیت مردم به اون حد نرسیده که رئیس جمهورشون بیاد واسشون تو مکان عمومی برقصه ...به شرطی یه روزی پوز همشونو بزنی
                    بهش گفتیم حاجی بنظرت کاندید اصلح کی هست جوابی داد کلی خندیدیم ...کلاً حاجی آدم شوخیه ..
                    گفت از نظر ما اصلح کسی هست که عادل باشه ولایتی باشه جلیل القدر باشه بی غرض باشه نسبت به مشکلات عارف باشد برا رضای خدا کارکنه از قشر روحانی باشه قالی بافی هم بلد باشه
                    =))

                    جا داره عکس حاجی مندی رو دوباره برا تجدید بیعت بزاریم
                    دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ..... ای هیچ تر از هیچ ، تو بر هیچ مپیچ

                    نظر

                    • مهربان
                      عضو فعال
                      • Mar 2011
                      • 1675

                      #2680
                      در اصل توسط داش مهدی پست شده است View Post
                      الان اشک تو چشام نمیذاره مانیتورو ببینم:((
                      ...اگه اشک تو چشمای تو جمع شده خون جلوی چشمای منو گرفته.....برگردم یه مندییییییی بسازم.....:DX-(:->
                      .....حرکت مندی در دسته حرکات بشر دوستانه بوده و واجب کفایی میباشد.....
                      [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                      نظر

                      • مهربان
                        عضو فعال
                        • Mar 2011
                        • 1675

                        #2681
                        در اصل توسط خودشکوفا پست شده است View Post
                        امروز صبح وارد تهران شدم...:x

                        خواهشا دوستان متن زیر که برا مندی نوشته شده رو یا نخونن یا اگه خوندن به روی خودشون نیارن.. خلاصه که شترمرغ دیدید؟؟ندیدید!!!

                        مندی دور نیست اون روزی که به اتفاق مهربان در صحن همین تاپیک به دار مجازات بیاویزیمت....>:D<
                        می بینم که چشم من و مهربان رو دور دیده ای و در خلوتی میدان از پهلوانان, تاپیک گردانی می کنی... #:-S
                        شک ندارم در امانت مهربان خیانت خواهی کرد و خونت مباح خواهد بود... :-w
                        فعلا یه چند صباحی چنته ات رو خالی کن که اینها همه مدرک جرم خواهد بود...:-?
                        خواهشا خاطرات توهمی و سرکاری نساز و تحویل مردم نده...)
                        مودب باش و رعایت حرمت ها رو بکن... به سن و سال خودت نگاه نکن,اینجا افراد مسن نیز خواننده مطالبند.. رعایت کن.. :-$
                        عنان زبان به دست بگیر و حرفها و شوخی های آنچنانیت رو انقد بی مهابا بر زبان نران... در این تاپیک خانواده تردد می کنه ای شتر مرغ!!! X-(
                        من و مهربان اینجا فقط از نور و حقیقت و دانش و محبت, سخن بر زبان راندیم... آن هم در کمال ادب....اگه نمی تونی در این مسیر قلم بزنی خواهشا خودت یه گوشه مناسبی پیدا کن و سر بگذار و راحت بمیر!!!:)]

                        پ.ن.
                        تففففف.....X-(
                        ....بازگشت سفیر اکرودیته تاپیک رو از سواحل خونسرد جنوب ارج مینهیم.....به مام وطن خوش امدی....
                        ...در تایید تمام فرمایشات ممد....
                        ....مندی....یه پیام خصوصی به من داده....هنوز فرصت نکردم تا اونطوری که باید جوابگوباشم....برای افرادی که برای من مهم و عزیز هستند همیشه باید زمانی پاسخگو باشم که ذهن آزاد باشه.....
                        ....مندی....ممد میدونه....که برای هردوی ما عزیزی....و بی علت خیلی دوست داریم.....که در مورد مندی نمیدونم...ولی درم ورد من میتونه نتایج گاها خطرناکی برای طرف مقابل داشت هباشه.....
                        ....شیطنت کن....زیاد....ولی فیتیله کلمات نم بر نداره و دود نکنه....دوست دارم این تاپیک تاپیکی زیبا و شاد و البته مورد توجه خانواده در همه زمینه هاباشه....اون زمینه هاشو رعایت کن....شاد باش و بر محمد و آل محمد صلوات بفرست و دیگران رو شاد کن که مردم ایران زمین مدتهاست که مرده ان....
                        [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                        نظر

                        • مندی
                          عضو فعال
                          • Oct 2011
                          • 522

                          #2682
                          در اصل توسط مهربان پست شده است View Post

                          .....حرکت مندی در دسته حرکات بشر دوستانه بوده و واجب کفایی میباشد.....
                          درسته مهری جون که این مورد حساس از واجبات کفایی هست:x وبرای مومنین قوت قلبی محسوب میشه .. ولی بدون اگه اون جلو ممد شکوفه نشسته بود قطع به یقین سفرمو کنسل میکردم یا یه هفش ده تومن از راننده پول میگرفتم تا جلو بشینم =))

                          در اصل توسط مهربان پست شده است View Post
                          .
                          ....شیطنت کن....زیاد....شاد باش و بر محمد و آل محمد صلوات بفرست و دیگران رو شاد کن که مردم ایران زمین مدتهاست که مرده ان....
                          بروی چشم ...عزیز دل برادر:D
                          دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ..... ای هیچ تر از هیچ ، تو بر هیچ مپیچ

                          نظر

                          • ساسان
                            عضو فعال
                            • Aug 2011
                            • 728

                            #2683
                            ممدی سفر بیخطر
                            تاپیک جدید هم مبارک:x


                            پ.ن
                            دکی چشمت روشن;)
                            اون از مراد نامرد با اون تایپک انحرافیش8-|
                            این هم از ممد:)
                            فقط مونده مندی هم منحرفشه:((
                            تا حالا دقت کردی با اینکه خدا میتونه مچتو بگیره ولی همش دستتو می گیره ...

                            نظر

                            • خودشکوفا
                              عضو فعال
                              • Jul 2025
                              • 1134

                              #2684
                              ممنونم ساسی جان...

                              از صبح منتظر یه ندا از دکی نشسته ام تا برم خدمتش.... اصلا توجه نمی کنه یه آدم متاهل چقدر باید تلاش کنه یه روز از منزل مرخصی بگیره واسه دیدار رفقای مجرد..;)

                              تاپیک من یه چیز به خصوصیه.. احتمالا به درد کسی جز خودم نخوره... دوست داشتم یه جایی بشینم واسه دل خودم از فیلم و سینما بگم.. حالا اگه فایده ای به کسی رساند که چه بهتر... به هر حال جنبه سرگرمی و آموزشی و تفریحی و حتی بورسی مثه تاپیک مهربان رو نداره که بخواد عرض اندامی کرده باشه... ضمنا جایی تاسیسش کردم که اصلا جلو چشم نباشه... خوبیش اینه که قرار شده تخصصی باشه و مجال حاشیه روی پیدا نخواهد کرد..:->

                              راست و حسینیش اینه که من و مهربان دوره مون سر اومده.. یواش یواش جاهلینی چون مراد و مندی میان و جای ما رو می گیرن و ما بازنشسته می شیم...:">

                              درباره خاطره سازی توهمی مندی هم باید خدمتش عرض کنم کاملا قضیه رو برعکس فهمیده... اگه من تو اتوبوس بودم ایشون نیاز نبود دست تو جیب کنه.. همون جا فی المجلس, یه تراول میذاشتم کف دست راننده و خودمو می رسوندم به خود گیج و گولش تا بفهمه علی آباد شهره یا ده...:-w

                              پ.ن.۱
                              تو این تاپیک تا مهربان هست من هم هستم.. اگه به امید خدا مرد و نبود, من هم نیستم.... خلاصه که مثه همیشه پشتشم...;;)

                              پ.ن.۲
                              از دوستان عزیز تقاضا دارم با من همفکری کنند... امروز یکی از یاران در خصوصی پیشنهادی مطرح کردند که خودم به تنهایی نمی تونم تصمیم نهایی رو بگیرم.. لطفا متن زیر رو بخونید و نظر بدهید.. کدوم یکی مناسب تره:
                              صندوقچه دستنوشته های سینمایی خودشکوفا
                              دستنوشته های سینمایی خودشکوفا

                              در اصل توسط خودشکوفا پست شده است
                              در اصل توسط XXX پست شده است
                              سلام ادینه در کنا خانواده تون خوش به خانوادتون سلام گرم منو برسونید. این صندوقچه رو از اول اسم تاپیک حذف کنین وفقط دستنوشته ها باشه قشنگترنیس ....
                              درود بر XXX گرامی
                              تشکر دارم.. شما نیز سلام منو ابلاغ کنید..
                              بله.. انگار حق با شماست.. اما صندوقچه یه چیز قدیمی و نوستالژیک هست.. برام بار معنایی داره.. بازم بهش فکر می کنم..

                              آخرین ویرایش توسط خودشکوفا؛ 2013/05/31, 13:27.
                              "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
                              (نيچه)

                              نظر

                              • javad60
                                عضو عادی
                                • May 2012
                                • 154

                                #2685
                                در اصل توسط خودشکوفا پست شده است View Post

                                ...

                                ۴. پیرامون مندسن حرف جدیدی ندارم که بزنم... شب دراز و قلندر بیدار...:->

                                ...
                                پ.ن.
                                مرده و حرفش... طاقت نیاوردم و همین امشب کارشو ساختم...این هم آدرس تاپیک که در دقیقه ۱ از روز دهم خورداد ماه متولد شد...

                                http://forums.boursy.com/showthread....085#post329085

                                در عجبم از این بچه که ۵، ۶ نفر آدم حسابی رو معطل خودش کرده، بیچاره ها باید مثل عقاب بالا سرش باشن که
                                مبادا تاپیک و سایت بره رو هوا :D
                                تبریک بابت تاپیک تخصصی
                                ممنون از اینکه دانسته هاتو به اشتراک میذاری

                                نظر

                                در حال کار...
                                X