همه چیز از همه جا!!!

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • طيب
    عضو فعال
    • Nov 2010
    • 3115

    #976
    آیا ایران قربانی ترور کسروی شده است؟!

    محمد کوراوند:

    ترور کسروی و تاوان اجتماعی آن


    در خاطرات آیت الله مستجابی چنین آمده است:
    « در نجف حین تحصیل با نواب صفوی آشنا شده بودم. با سید مجتبی نواب صفوی قرار گذاشتیم که بیاییم تهران با احمد کسروی و چند تا از علمایی که بعد از مشروطه منحرف شده بودند بحث و مناظره کنیم. آمدیم ایران با آشیخ باقر کمره‌ای بحث کردیم. اطراف این شیخ را کمونیست‌ها گرفته بودند. بعد از چند روز بحث قانع شد. دیگران هم به همین منوال، خیلی زود راه افتادند اما کسروی نه.

    روزی که برای بحث رفتیم سراغ کسروی هر سه نفر ما را یک لقمه کرد. آدم کارکرده و بسیار باسوادی بود. وکیل هم بود. با همه آن حرارتی که نواب صفوی و ما داشتیم، ما را یک لقمه کرد. یاران نواب چند تا جلسه دیگر هم گرفتند و بعد دیدند فایده ندارد و حریفش نمی شوند. بالاخره رفتند و او را کشتند.
    بار اول که نواب اقدام کرد کسروی کشته نشد. بار دوم سید حسین امامی کار را تمام کرد. در راهروی دادگستری۲۴ضربه چاقو بهش زد و البته چند تایی هم گلوله»
    این چند خط بخش تلخی از تاریخ عبرت آموز معاصر ماست که نشان می دهد ما چه راه سختی از اعماق تصلب تا به امروز پیموده ایم.
    اما تاسف بار تر از ترور، واکنش جامعه و رفتار خواص پس از قتل کسروی بود.

    فردای واقعه برخی علماي نجف‌ به تهران تلگراف زدند و خواستار آزادی فوری عاملان ترور شدند. كاشاني و دیگر حامیان معنوی فداییان اعلاميه پخش كردند که درصورت محاکمه ضاربین دست به اقدامات جدي و اساسي خواهند زد.
    دادگستری شاهنشاهی که راپورت زمان و مکان دادگاه کسروی را به فداییان داده بود، هیچ محافظتی از کسروی نکرد. چندی پس از ترور هم برادران امامی بلاقید آزاد شدند.

    بازاریان ثروتمند علاوه بر اینکه وثیقه کلانی برای آزادی قاتلین مهیا کردند در خيابان نقل و شيريني پخش كردند‌ و گوسفند سر بريدند. بخشی از عوام و طبقات سنتی هم تعداد زیادی سند برای آزادی برادران امامی به دادگستری بردند.

    اما تاسف بارتر از همه واکنش روشنفکران بود!
    جز اندک مقاله‌هایی در روزنامه‌های چپ‌گرا، قتل کسروی با سکوت محض رسانه‌ها ، سکولارهای روشنفکر و نواندیشان مذهبی و حتی ملی گرایان مواجه شد. قتل یک پژوهشگر، زبان شناس و مورخ ملی گرا، اندیشمند خردگرا و منتقد نظام فکری- فرهنگی معیوب ایران(و نه صرفا نظام مذهبی) [آخرین و بزرگترین و عمیق ترین مصلح اجتماعی ایران ] در سالهایی که بانگ مشروطه خواهی، حکومت قانون و نوگرایی ملی و مذهبی در هر محفل روشنفکری بلند بود، نمی توانست بدون تاوان باشد.
    تاوان این سکوت و همراهی را جریان روشنفکری و کل جامعه ایران بعدها با ضرباتی که از واپس‌گرایان خورد به سختی پرداخت کرد. برای جامعه ایران نیز سکوت در برابر حذف روشنفکران به رویه ای مرسوم بدل گشت و روشنگری به خاموشی گرایید.
    @DostaneMotafakker

    گفتنی است علت عدم حمایت حکومت سلطنتی از کسروی این بود که وی همان قاضی بود که حکم به رفع تصرف رضاخان از املاک مردم حاشیه تهران داد و رییس دادگستری رضاشاه برای خوش خدمتی او را منتظر خدمت کرد اما کسروی در پایین این حکم نوشت : من منتظر خدمت نمی مانم ، این خدمت است که باید منتظر من بماند !
    و اکنون بیش از هفتاد سال است که خدمت منتظر یک کسروی مانده است!!

    - علیرغم اینکه صادق هدایت با کسروی روابط نزدیکی نداشت، اما تنها روشنفکری بود که صراحتا این ترور را محکوم کرد.

    می‌گویند زهرخند تاریخ بزرگ زهرخندیست تحمل ناپذیر، عبدالحسین هژیر که در دهه ۲۰ خورشیدی مدتی نخست وزیر و وزیر دربار بود و کسروی را مهدورالدم می‌دانست خود در ۱۳ آبان ۱۳۲۸ خورشیدی توسط فداییان اسلام در مقام وزیر دربار به قتل رسید، زهرخند تاریخ را وقتی شاه در سال ۵۷ متوجه شد که کسروی در سال ۱۳۲۳ در ملاقاتی حضوری به ایشان گفته بود:
    من هم خود روحانی بوده‌ام و هم روحانی‌زاده ،ملایان در تدارک برپایی حکومت اسلامی هستند اگر اقدامی در جهت محدود کردن آنها نشود و اینان به قدرت برسند هم دودمان شما و هم ملت ایران را بر باد خواهند داد،
    بعد از قتل کسروی بسیاری از سیاسیون مخالف و حتی موافق شاه هشدار های به صراحت و یا به صورت تلویحی به او می‌دادند اما هیچکس ندانست و یا نمی‌داند و یا نمی‌خواهد بداند و یا می‌داند و نمی‌خواهد بگوید چرا تا روز آخر که ایران را ترک کرد و تا آن روز هم قدرت مطلق داشت به نصیحت احمد کسروی عمل نکرد.

    نظر

    • طيب
      عضو فعال
      • Nov 2010
      • 3115

      #977
      شیخی به چُرت بود که زنش وارد شد
      و به تعجیل بگفتا:
      شیخا چه نشسته ای که آش شله قلمکار دهند
      اندر هیئت
      پس شیخ به عبا شد
      و با دیگ، سمت دروازه پیش گرفت..
      چون رسید کوی هیئت را،
      خیل خلق بدید در آشوب و هیاهو
      در اندیشه شد که نوبتش نیاید و شکم در حسرت بماند
      ره زِ میان صف گشوده،
      بالای دیگ برسید
      دیگ آش نیمه یافت
      پس آشپز را بگفت: دست نگاهدار که نذری را اشکالی هست شرعی
      آشپز بگفت: از چه روی ای شیخ؟
      خلق نیز به گوش شدند
      شیخ بگفت:
      قصاب بدیدم به بازار که گوسپندِ تازه ذبح بکرده،
      سر به کناری نهاده بود.
      چون زِ سر بگذشتم،
      حیوان به ناله و اشک شد که قصاب آب نداده هلاکم نمود...
      هم از این روی حرام باشد آن گوشت و این شله!
      مردم را ولوله افتاد و آشپز را پرسش که حال که کار زِ کار بگذشته ، چه باید کرد شیخا؟
      شیخ بخاراند ریش را و بگفتا:
      خُمس آش به شیخ دهید حلال شود!
      پس خلق بگفتند آشپز را ،
      که خُمس دهی حلال شود،
      به زِ آنست که کُلِ آن حرام شود!
      پس آشپز دیگ زِ شیخ بستاند و آش اَندر بِکرد!
      خلق شادمان شده
      شیخ را درود گفته صلوات بفرستادند.
      خشتمال که حکایت بدید و بشنید،
      شیخ را جلو گرفته بگفتا:
      این چه داستان بود که کردی؟
      چه کَس دیده که گوسپندِ سر بریده سخن گوید،
      ای فریبکار؟
      شیخ بگفت:
      مهم آش است که به این دیگ شد!
      اَلباقی نه گناه من است،
      که خلق را اگر میل به خریت باشد
      همه کس را حلال باشد به سواری...

      عبید زاکانی

      نظر

      • M.DALAHOO
        ستاره‌دار (2)
        • Apr 2022
        • 653

        #978
        دیروز ائمه جمعه از سد لتیان بازدید کردن و قرار شد مشکلو حل کنن.از اولم باید کار رو میسپردن به کارددان. IMG-20250805-WA0003.jpg

        نظر

        • کاشان2
          عضو فعال
          • Dec 2020
          • 1818

          #979
          در اصل توسط M.DALAHOO پست شده است View Post
          دیروز ائمه جمعه از سد لتیان بازدید کردن و قرار شد مشکلو حل کنن.از اولم باید کار رو میسپردن به کارددان. IMG-20250805-WA0003.jpg
          مملکت این گونه اداره می شود جالبه هیچ کسی هم صداش در نمی آید

          نظر

          • mashala
            Banned
            • Aug 2025
            • 12

            #980
            بیشترین ریزش
            نمادصندوق جهش با ۲۹/۶۵ در صد ریزش .
            ..پیشگام
            ماشالا
            سردار خیلی ماشالا داره😂♿

            نظر

            • EHSANI
              ستاره‌دار(3)
              • Sep 2020
              • 2213

              #981
              نگرش ، همه چیز است !

              مردم به همون دلیلی که انقلاب کردند
              به همون دلیل هم در زندگی فردی و اجتماعی
              کارهای ریز و درشت دیگری هم انجام دادند
              پروژه‌ها متفاوته ولی عقل و منطق همونه که بود

              من برای کوهنوردی همیشه از کنار یک روستا عبور می‌کنم
              این باعث شد با همه اونها دوست بشم و گاهی مهمونشون بشم
              قصه‌اش درازه ، سعی می‌کنم خلاصه میگم ؛

              پارسال فروردین متوجه شدم پسراهای یکی از اینها
              سقف خونه رو تخریب کردند که نوسازی کنند
              گفتند تیر چوبی دیگه قدیمی شده ، امنیت نداره
              تابستون موش داره، زمستون بید میزنه...
              می‌خواهیم سقف تیرآهن یا تیرچه بذاریم و
              روش ایزوگام کنیم و داخلشو دیزاین داخلی اروپایی و...
              از مصالح مدرن استفاده کنیم و

              این پسرها با اینکه می‌تونستند شهر زندگی کنند
              ولی برگشتند خونه پدری خودشون رو آباد کنند
              با اهداف و « دلایلی علمی » که گفتند خیلی هیجان زده شدم

              گفتم خدایی ، پسرهای شما خیلی روشنفکر تشریف دارند !

              سال بعد که به اونجا رفتم گفتم یه سر به اینها بزنم
              دیدم خونه بدون سقف رها شده و
              در اثر بارشهای سال قبل تقریباً ویرانه شده
              از سکنه سراغ گرفتم ، گفتند پسرها برگشتند شهر
              پیرمرد و پیرزن هریک جداگانه سربار زندگی دوتا از اقوام شدند

              اتفاقاً پیرزن مذکور رو توی کوچه دیدم
              گفتم ننه چرا سقف جدید نزدید ؟؟؟
              برگشت و یک نگاه غم‌انگیزی به من انداخت و گفت
              بعید می‌دونم بتونیم اصلاً سقف دیگری بزنیم
              گفتم یعنی چه ؟ شوخی میکنی ؟
              دوباره نگاه غم‌انگیزش رو ادامه داد و من سکوت کردم
              گفت ما هیچ پولی برای نوسازی سقف نداشتیم
              هزینه تخریب هم ندادیم، پسرهام تخریب کردند

              چند لحظه سکوت مرگباری جاری شد
              گفتم اگه پول نداشتید ،
              چرا همون سقف قبلی رو تخریب کردید
              درسته که چوبی بود ولی بهتر از این آوارگی و خفت بود
              گفت من و شوهرم زیاد اصرار و التماس کردیم
              من حتی گریه هم کردم که
              تورو خدا سقف رو روی سرمون خراب نکنید...

              ولی پسرهام گفتند شما پیر هستید ، نمی‌فهمید !
              ما جوون روشنفکر هستیم ، دنبال توسعه و آبادانی هستیم
              الان توی هیچ یک از سایتها و جورنالهای ساختمان جهان 2024
              دیگه از این سقفهای چوبی وجود نداره
              الان مصالح مدرن اومده که فلان و بیسار...
              گفتند باید شهامت تغییر داشته باشید!
              گفتند باید نگاهتون به افق‌های دور باشه !
              گفتند بالاخره یک روزی باید از این کهنه‌پرستی دل بکنید !
              گفتند...

              ما هم دیدیم بالاخره این پسرها رفتند شهر درس خوندند
              کلی حرفهای قلمبه سلمبه و باکلاس میزنند
              ما هم در برابر زبون اونها کم آوردیم و نتونستیم مقاومت کنیم
              نتونستم جواب « دلایل به اصطلاح علمی » اونها رو بدم !

              نهایتاً پسرها با وجود مخالفت ما
              سقف چوبی رو خراب کردند و برگشتند شهر
              گفتند خودتون باید سقف مدرن بزنید
              گفتند ما نمیخواستیم اینطوری بشه
              گفتند ما جز خیر و صلاح شما رو نمی‌خواستیم...
              ما هم که آه در بساط نداشتیم
              از پاییز که باد و بارون شروع شد
              مجبور شدیم سر پیری و کوری ، سربار اقوام بشیم


              پسرها گفتند به هر حال اون سقف باید تخریب میشد
              ما برای تخریب سقف های چوبی ، کلی
              « دلیل علمی » داریم
              حتی اگه صدبار دیگه به عقب برگردیم
              باز هم ما اونو تخریب می‌کردیم و می‌کنیم و خواهیم کرد !
              حتی به بقیه همسایه ها که سقف های چوبی داشتند
              گفته بودند خودمون میاییم سقف چوبی‌تون رو تخریب می‌کنیم براتون !



              اینو که گفت دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم و

              گفتم خدایی ، پسرهای شما خیلی خر تشریف دارند !


              تازه هنوز هم از رو نمیرند و از عملکردشون دفاع می‌کنند
              میگن ما برای تخریب سقف قبلی دلایل عقلی کافی داشتیم
              آخه تو اگه عقل داشتی ، فکر بعد از تخریب رو هم میکردی
              از قدیم گفتند اول چاه رو بکن بعد مناره بدزد !
              میگن همین الان هم سقف چوبی ببینیم تخریب می‌کنیم
              « اما اینکه بعد از تخریب سقف چه اتفاقی افتاد بحث دیگریست!!! »
              ما همین الان هم مخالف خونه بدون سقف هستیم
              برای آوارگی پدر و مادرمون متأسف هستیم
              « با وجود اینکه از تخریب سقف قبلی تمام قد دفاع می‌کنیم ،
              ولی خودمون بیشتر از هرکسی منتقد وضع موجود هستیم ! »




              پینوشت :
              ​​​
              اون دلایل علمی که نتیجه اش اینه که
              سقفِ بالای سر پدر و مادر خودت رو خراب می‌کنی
              و سر پیری بی عزت و آبرو بشوند و به گدایی بیفتند
              بچه دو ساله می‌فهمه که این علم نیست
              بلکه مشخصاً جهل مطلق است !



              نگرش ، همه چیز است .

              نظر

              • mashala
                Banned
                • Aug 2025
                • 12

                #982
                در اصل توسط EHSANI پست شده است View Post
                نگرش ، همه چیز است !

                مردم به همون دلیلی که انقلاب کردند
                به همون دلیل هم در زندگی فردی و اجتماعی
                کارهای ریز و درشت دیگری هم انجام دادند
                پروژه‌ها متفاوته ولی عقل و منطق همونه که بود

                من برای کوهنوردی همیشه از کنار یک روستا عبور می‌کنم
                این باعث شد با همه اونها دوست بشم و گاهی مهمونشون بشم
                قصه‌اش درازه ، سعی می‌کنم خلاصه میگم ؛

                پارسال فروردین متوجه شدم پسراهای یکی از اینها
                سقف خونه رو تخریب کردند که نوسازی کنند
                گفتند تیر چوبی دیگه قدیمی شده ، امنیت نداره
                تابستون موش داره، زمستون بید میزنه...
                می‌خواهیم سقف تیرآهن یا تیرچه بذاریم و
                روش ایزوگام کنیم و داخلشو دیزاین داخلی اروپایی و...
                از مصالح مدرن استفاده کنیم و

                این پسرها با اینکه می‌تونستند شهر زندگی کنند
                ولی برگشتند خونه پدری خودشون رو آباد کنند
                با اهداف و « دلایلی علمی » که گفتند خیلی هیجان زده شدم

                گفتم خدایی ، پسرهای شما خیلی روشنفکر تشریف دارند !

                سال بعد که به اونجا رفتم گفتم یه سر به اینها بزنم
                دیدم خونه بدون سقف رها شده و
                در اثر بارشهای سال قبل تقریباً ویرانه شده
                از سکنه سراغ گرفتم ، گفتند پسرها برگشتند شهر
                پیرمرد و پیرزن هریک جداگانه سربار زندگی دوتا از اقوام شدند

                اتفاقاً پیرزن مذکور رو توی کوچه دیدم
                گفتم ننه چرا سقف جدید نزدید ؟؟؟
                برگشت و یک نگاه غم‌انگیزی به من انداخت و گفت
                بعید می‌دونم بتونیم اصلاً سقف دیگری بزنیم
                گفتم یعنی چه ؟ شوخی میکنی ؟
                دوباره نگاه غم‌انگیزش رو ادامه داد و من سکوت کردم
                گفت ما هیچ پولی برای نوسازی سقف نداشتیم
                هزینه تخریب هم ندادیم، پسرهام تخریب کردند

                چند لحظه سکوت مرگباری جاری شد
                گفتم اگه پول نداشتید ،
                چرا همون سقف قبلی رو تخریب کردید
                درسته که چوبی بود ولی بهتر از این آوارگی و خفت بود
                گفت من و شوهرم زیاد اصرار و التماس کردیم
                من حتی گریه هم کردم که
                تورو خدا سقف رو روی سرمون خراب نکنید...

                ولی پسرهام گفتند شما پیر هستید ، نمی‌فهمید !
                ما جوون روشنفکر هستیم ، دنبال توسعه و آبادانی هستیم
                الان توی هیچ یک از سایتها و جورنالهای ساختمان جهان 2024
                دیگه از این سقفهای چوبی وجود نداره
                الان مصالح مدرن اومده که فلان و بیسار...
                گفتند باید شهامت تغییر داشته باشید!
                گفتند باید نگاهتون به افق‌های دور باشه !
                گفتند بالاخره یک روزی باید از این کهنه‌پرستی دل بکنید !
                گفتند...

                ما هم دیدیم بالاخره این پسرها رفتند شهر درس خوندند
                کلی حرفهای قلمبه سلمبه و باکلاس میزنند
                ما هم در برابر زبون اونها کم آوردیم و نتونستیم مقاومت کنیم
                نتونستم جواب « دلایل به اصطلاح علمی » اونها رو بدم !

                نهایتاً پسرها با وجود مخالفت ما
                سقف چوبی رو خراب کردند و برگشتند شهر
                گفتند خودتون باید سقف مدرن بزنید
                گفتند ما نمیخواستیم اینطوری بشه
                گفتند ما جز خیر و صلاح شما رو نمی‌خواستیم...
                ما هم که آه در بساط نداشتیم
                از پاییز که باد و بارون شروع شد
                مجبور شدیم سر پیری و کوری ، سربار اقوام بشیم


                پسرها گفتند به هر حال اون سقف باید تخریب میشد
                ما برای تخریب سقف های چوبی ، کلی
                « دلیل علمی » داریم
                حتی اگه صدبار دیگه به عقب برگردیم
                باز هم ما اونو تخریب می‌کردیم و می‌کنیم و خواهیم کرد !
                حتی به بقیه همسایه ها که سقف های چوبی داشتند
                گفته بودند خودمون میاییم سقف چوبی‌تون رو تخریب می‌کنیم براتون !



                اینو که گفت دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم و

                گفتم خدایی ، پسرهای شما خیلی خر تشریف دارند !


                تازه هنوز هم از رو نمیرند و از عملکردشون دفاع می‌کنند
                میگن ما برای تخریب سقف قبلی دلایل عقلی کافی داشتیم
                آخه تو اگه عقل داشتی ، فکر بعد از تخریب رو هم میکردی
                از قدیم گفتند اول چاه رو بکن بعد مناره بدزد !
                میگن همین الان هم سقف چوبی ببینیم تخریب می‌کنیم
                « اما اینکه بعد از تخریب سقف چه اتفاقی افتاد بحث دیگریست!!! »
                ما همین الان هم مخالف خونه بدون سقف هستیم
                برای آوارگی پدر و مادرمون متأسف هستیم
                « با وجود اینکه از تخریب سقف قبلی تمام قد دفاع می‌کنیم ،
                ولی خودمون بیشتر از هرکسی منتقد وضع موجود هستیم ! »




                پینوشت :
                ​​
                اون دلایل علمی که نتیجه اش اینه که
                سقفِ بالای سر پدر و مادر خودت رو خراب می‌کنی
                و سر پیری بی عزت و آبرو بشوند و به گدایی بیفتند
                بچه دو ساله می‌فهمه که این علم نیست
                بلکه مشخصاً جهل مطلق است !


                اوه ههههههه
                اینقدر اسمون ریسمون بافتی
                که جواب طیب خان رو بدی که دلیل علمی ان قلاب چی بود
                یک کلمه از اسمش هم معلوم بود آن. . . . قلابی . . بیش نبود
                طیب خان هم الکی سس وشعر میبافه
                خودش وته دلش با شماست و با همه
                خبر zee نداری نیست جهودا نفرستادنش پیش حوریای بهشت

                نظر

                • mashala
                  Banned
                  • Aug 2025
                  • 12

                  #983
                  چقدر سایت خلوت شده
                  نیستند اساتید
                  نیستند بخر بخرا
                  نیستند اینا که ثانیه میخریدن میفروختن
                  طلا خرا نیستند
                  میثم کجاست هنوز تو کار انگور ه شراب میسازی چیکار میکنه

                  نظر

                  • M.DALAHOO
                    ستاره‌دار (2)
                    • Apr 2022
                    • 653

                    #984
                    امیر طاهری ، تیوریسین اپوزیسیون رضا پهلوی را با خاک یکسان کرد!
                    طاهری:
                    ایران نه بیچاره شده و نه درمانده که رضا پهلوی بخواهد برایش برنامه بریزد؛ شازدگی و مازدگی دیگر تمام شده؛ من ناراحتم از اینکه اینها مردم ایران را تحقیر میکنند.

                    مگر مرزهای ایران مشخص نیست که شما در برنامه هایتان عنوان ( نگاه مجدد به مرزهای ایران ) را آورده اید؟!

                    نظر

                    • M.DALAHOO
                      ستاره‌دار (2)
                      • Apr 2022
                      • 653

                      #985
                      محمد حسین امید رییس دانشگاه تهران: مشکلات آب در کشور، بخاطر مدل حکمرانی غلطی بوده که اتقاق افتاده است، توسعه صنایع آب بر در فلات مرکزی ایران، مطلقآ مجاز نیست.

                      نظر

                      • کاشان2
                        عضو فعال
                        • Dec 2020
                        • 1818

                        #986
                        اگر هیچ اتفاقی نیفتد همین کم آبی کشور را نابود می کند

                        نظر

                        • طيب
                          عضو فعال
                          • Nov 2010
                          • 3115

                          #987
                          در اصل توسط EHSANI پست شده است View Post
                          نگرش ، همه چیز است !

                          مردم به همون دلیلی که انقلاب کردند
                          به همون دلیل هم در زندگی فردی و اجتماعی
                          کارهای ریز و درشت دیگری هم انجام دادند
                          پروژه‌ها متفاوته ولی عقل و منطق همونه که بود

                          من برای کوهنوردی همیشه از کنار یک روستا عبور می‌کنم
                          این باعث شد با همه اونها دوست بشم و گاهی مهمونشون بشم
                          قصه‌اش درازه ، سعی می‌کنم خلاصه میگم ؛

                          پارسال فروردین متوجه شدم پسراهای یکی از اینها
                          سقف خونه رو تخریب کردند که نوسازی کنند
                          گفتند تیر چوبی دیگه قدیمی شده ، امنیت نداره
                          تابستون موش داره، زمستون بید میزنه...
                          می‌خواهیم سقف تیرآهن یا تیرچه بذاریم و
                          روش ایزوگام کنیم و داخلشو دیزاین داخلی اروپایی و...
                          از مصالح مدرن استفاده کنیم و

                          این پسرها با اینکه می‌تونستند شهر زندگی کنند
                          ولی برگشتند خونه پدری خودشون رو آباد کنند
                          با اهداف و « دلایلی علمی » که گفتند خیلی هیجان زده شدم

                          گفتم خدایی ، پسرهای شما خیلی روشنفکر تشریف دارند !

                          سال بعد که به اونجا رفتم گفتم یه سر به اینها بزنم
                          دیدم خونه بدون سقف رها شده و
                          در اثر بارشهای سال قبل تقریباً ویرانه شده
                          از سکنه سراغ گرفتم ، گفتند پسرها برگشتند شهر
                          پیرمرد و پیرزن هریک جداگانه سربار زندگی دوتا از اقوام شدند

                          اتفاقاً پیرزن مذکور رو توی کوچه دیدم
                          گفتم ننه چرا سقف جدید نزدید ؟؟؟
                          برگشت و یک نگاه غم‌انگیزی به من انداخت و گفت
                          بعید می‌دونم بتونیم اصلاً سقف دیگری بزنیم
                          گفتم یعنی چه ؟ شوخی میکنی ؟
                          دوباره نگاه غم‌انگیزش رو ادامه داد و من سکوت کردم
                          گفت ما هیچ پولی برای نوسازی سقف نداشتیم
                          هزینه تخریب هم ندادیم، پسرهام تخریب کردند

                          چند لحظه سکوت مرگباری جاری شد
                          گفتم اگه پول نداشتید ،
                          چرا همون سقف قبلی رو تخریب کردید
                          درسته که چوبی بود ولی بهتر از این آوارگی و خفت بود
                          گفت من و شوهرم زیاد اصرار و التماس کردیم
                          من حتی گریه هم کردم که
                          تورو خدا سقف رو روی سرمون خراب نکنید...

                          ولی پسرهام گفتند شما پیر هستید ، نمی‌فهمید !
                          ما جوون روشنفکر هستیم ، دنبال توسعه و آبادانی هستیم
                          الان توی هیچ یک از سایتها و جورنالهای ساختمان جهان 2024
                          دیگه از این سقفهای چوبی وجود نداره
                          الان مصالح مدرن اومده که فلان و بیسار...
                          گفتند باید شهامت تغییر داشته باشید!
                          گفتند باید نگاهتون به افق‌های دور باشه !
                          گفتند بالاخره یک روزی باید از این کهنه‌پرستی دل بکنید !
                          گفتند...

                          ما هم دیدیم بالاخره این پسرها رفتند شهر درس خوندند
                          کلی حرفهای قلمبه سلمبه و باکلاس میزنند
                          ما هم در برابر زبون اونها کم آوردیم و نتونستیم مقاومت کنیم
                          نتونستم جواب « دلایل به اصطلاح علمی » اونها رو بدم !

                          نهایتاً پسرها با وجود مخالفت ما
                          سقف چوبی رو خراب کردند و برگشتند شهر
                          گفتند خودتون باید سقف مدرن بزنید
                          گفتند ما نمیخواستیم اینطوری بشه
                          گفتند ما جز خیر و صلاح شما رو نمی‌خواستیم...
                          ما هم که آه در بساط نداشتیم
                          از پاییز که باد و بارون شروع شد
                          مجبور شدیم سر پیری و کوری ، سربار اقوام بشیم


                          پسرها گفتند به هر حال اون سقف باید تخریب میشد
                          ما برای تخریب سقف های چوبی ، کلی
                          « دلیل علمی » داریم
                          حتی اگه صدبار دیگه به عقب برگردیم
                          باز هم ما اونو تخریب می‌کردیم و می‌کنیم و خواهیم کرد !
                          حتی به بقیه همسایه ها که سقف های چوبی داشتند
                          گفته بودند خودمون میاییم سقف چوبی‌تون رو تخریب می‌کنیم براتون !



                          اینو که گفت دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم و

                          گفتم خدایی ، پسرهای شما خیلی خر تشریف دارند !


                          تازه هنوز هم از رو نمیرند و از عملکردشون دفاع می‌کنند
                          میگن ما برای تخریب سقف قبلی دلایل عقلی کافی داشتیم
                          آخه تو اگه عقل داشتی ، فکر بعد از تخریب رو هم میکردی
                          از قدیم گفتند اول چاه رو بکن بعد مناره بدزد !
                          میگن همین الان هم سقف چوبی ببینیم تخریب می‌کنیم
                          « اما اینکه بعد از تخریب سقف چه اتفاقی افتاد بحث دیگریست!!! »
                          ما همین الان هم مخالف خونه بدون سقف هستیم
                          برای آوارگی پدر و مادرمون متأسف هستیم
                          « با وجود اینکه از تخریب سقف قبلی تمام قد دفاع می‌کنیم ،
                          ولی خودمون بیشتر از هرکسی منتقد وضع موجود هستیم ! »




                          پینوشت :
                          ​​
                          اون دلایل علمی که نتیجه اش اینه که
                          سقفِ بالای سر پدر و مادر خودت رو خراب می‌کنی
                          و سر پیری بی عزت و آبرو بشوند و به گدایی بیفتند
                          بچه دو ساله می‌فهمه که این علم نیست
                          بلکه مشخصاً جهل مطلق است !



                          درود بر شما

                          از این نوشته شما واقعا تعجب کردم شما دیگه چرا😞

                          حداقل بشعور مخاطبین توهین نکنید

                          پنجاه سال است که میرم کوه همچین موردی مشاهده نکرده ام واگر هم بطور استثنایی باشه نمیشه این داستان را به کل تعمیم داد و یک نتیجه گیری خاله پسند ارائه کرد نه مردم پسند و علمی

                          در میان مردم روستا افراد بی غیرت خیلی کم است و اکثرشان افرادی با غیرت و شجاع و مهربان هستند و اینکه سقف ها را میشکنند تا پدر و مادرشان درست کنند یک گفته کاملا غلطی است که توسط شما 😞

                          سقف های چوبی شکستنی هستند این یک اصل است

                          و اینکه ساختارها باید این سقف های چوبی را بشکنند و ساختمان های نو درست کنند درست است
                          دقت فرمایید

                          تمامی موفقیت ها و عدم آن در سایه ساختارهای غلط سیاست گذاران است در هر زمانی که میخواد باشد فرقی هم نمیکنه

                          ساختارهای سیستم سلطنتی انقلاب سال ۱۳۵۷ رقم زد

                          ارادت


                          نظر

                          • طيب
                            عضو فعال
                            • Nov 2010
                            • 3115

                            #988
                            در سال ۱۳۵۳، ۴ سال پیش از انقلاب ۵۷ ، پروژه‌ای بی‌سابقه در ایران کلید خورد: «طرح آینده‌نگری» باهدف شناخت افکار عمومی نگرش ها و ارزشهای مردم ایران به اجرا درآمد.

                            مجریان طرح دو نفر از جامعه‌شناسان برجسته کشور :آقایان دکتر مجید تهرانیان دانش آموخته دانشگاه هاروارد و دکتر علی اسدی از سوربن پاریس بودند.
                            اجرای طرح با همکاری مرکز تحقیقات و توسعه رادیو و تلویزیون ملی ایران بود.که دوسال بطول انجامید.
                            ‌‏رضا قطبی، مدیر وقت رادیو و تلویزیون، پس از شنیدن ایده از دکتر تهرانیان، با این طرح ملی «آینده‌نگری» موافقت کرد.

                            طرح، شامل نظرسنجی ملی، مصاحبه‌های عمقی و تجزیه تحلیل داده‌ها با همکاری گروهی از محققان جامعه شناسی در مرکز ملی مطالعات علمی(CNRS) فرانسه بود.
                            پروژه در ۲۳ شهر و ۵۲ روستا، با جامعه آماری گسترده‌ای انجام شد: ۶۰۰۰ نفر از مخاطبان بالقوه رسانه، ۸۰۰ چهره فرهنگی و سیاسی، ۳۰۰۰ کارمند رادیو تلویزیون، انجام شد.

                            تجزیه و تحلیل داده‌ها توسط کامپیوترهای CNRS در فرانسه انجام و نتایج به ایران بازگشت.

                            نتایج، حیرت‌انگیز بود. تضادی آشکار میان افکار عمومی و تصویری که حکومت شاه از جامعه داشت به چشم می خورد.
                            مردم، درگیر شکاف فرهنگی، فقر آموزشی، نارضایتی سیاسی و گرایش روزافزون به مذهب بودند.

                            در همان سال‌ها، محمدرضا پهلوی از رشد اقتصادی و آینده درخشان ایران و دروازه تمدن سخن می‌گفت. اما پروژه آینده‌نگری نشان داد توسعه اقتصادی به تنهایی کافی نیست. جامعه، از لحاظ فرهنگی و اجتماعی، آمادگی این تغییرات سریع را نداشت.

                            فقط ۳۴٪ خانواده‌ها تلویزیون داشتند، تنها ۴۵٪ باسواد بودند و ۷۵٪ مردان با کار زنان خارج از منزل مخالف بودند. ۷۴٪ مرجع تصمیم‌گیری خانواده را پدر، پدربزرگ و مادر بزرگ می‌دانستند؛ نه مادر. *جامعه‌ای عمیقاً مردسالار و سنتی.*

                            در چنین فضایی، برنامه‌های هنری مدرن تلویزیون با جامعه ارتباط نمی‌گرفت.
                            دکتر علی اسدی می نویسد:
                            حتی روشنفکران با پخش برنامه آموزشی «باله» ارتباط نمی‌گرفتند.
                            *درحالی‌که بیش از ۲۳٪ مردم سینما را حرام می‌دانستند.*
                            آمار تکان‌دهنده بود: ۴۲٪ حتی هفته‌ای یک‌بار هم حمام نمی‌رفتند، *تنها ۹٪ مردم مرتب کتاب می‌خواندند* و ۳۲٪ می‌گفتند حتی یک جلد کتاب هم در خانه ندارند. *جامعه، از نظر سواد رسانه‌ای و فرهنگی، در نقطه بحرانی* بود.

                            در چنین شرایطی در برابر موج برنامه های مدرن ، مذهب به پناهگاه تبدیل شد: ۹۴٪ مردمان این مطالعه می گفتند که نماز می‌خواندند، و ۷۹٪ روزه می‌گرفتند و به کردار مذهبی اهمیت می دادند.

                            *تعداد مساجد در تهران طی سه سال از ۷۰۰ به ۱۱۴۰ رسید.* فروش کتاب‌های مذهبی از ۱۰٪ به ۳۳٪ افزایش یافت.

                            پرویز نیکخواه، از مدیران رادیو تلویزیون، گفت: «در جوامع مدرن، با شتاب گرفتن برنامه توسعه، از تعداد طلاب کم می‌شود. اما در ایران برعکس است.»
                            او و هرمز مهرداد نسبت به رشد گرایش‌های مذهبی و بی‌اعتمادی عمومی به نظام هشدار دادند.

                            در پروژه آینده‌نگری مشخص شد فقط ۳۰٪ مردم در انتخابات مجلس و ۲۳٪ در انتخابات محلی شرکت کرده بودند. ۷۷٪ پاسخ‌دهندگان اصلاً نمی‌دانستند مشکل مملکت چیست. مردم، به‌شدت از سیاست بیگانه شده بودند.
                            حدود ۹۰٪ دانشجویان، سیاستمداران را ناصالح می‌دانستند. ۵۰٪ آن‌ها، بزرگ‌ترین مشکل کشور را نابرابری، فساد و بی‌عدالتی می‌دانستند. اما سیستم سیاسی گوش نمی‌داد. حتی هشدارهای درون حکومتی را هم نادیده گرفت.
                            کنستانتین مژلومیان؛اقتصاد دان و معاون ارمنی‌تبار سازمان برنامه و بودجه، در جلسه‌ای با حضور شاه فریاد زد: *«با این کارها انقلاب می‌شود. این پول‌ها پا در می‌آورند و به خیابان می‌آیند.»*
                            شاه پاسخ داد: «در سازمان تو را گل می‌گیرم!» و این کار را کرد.

                            تهرانیان و اسدی هشدار دادند:
                            «ما گرفتار توسعه‌ی نامتوازن‌ایم.»
                            *توسعه اقتصادی شتابان، بدون زیرساخت فرهنگی،بی‌اعتمادی، نابرابری و سنت‌گرایی جامعه، زمینه انفجار بود*.
                            اما در جلسه ای که برای تشریح این طرح تحت عنوان: *همایش شیراز در سال ۵۴* برگزار شد حکومت به جای گوش دادن به پیام این پژوهش ملی، نتایج این نظرسنجی را «غرب‌زده» خواند و کار نظرسنجی با پرسشنامه را بی محتوا تلقی کرد.

                            در سال‌های ۵۳-۵۴ جامعه‌ای شکل گرفته بود که هم رفاه اقتصادی و پیشرفت می‌خواست، هم دل در گرو سنت داشت، هم از سیاست فاصله گرفته بود، هم به مذهب پناه برده بود، و هم فاقد نهادهای مدنی، احزاب برای مشارکت سیاسی بود. نتیجه آن در گرفتن انقلابی تمام عیار برای دگرگونی ساختارهای فرهنگی ؛ اقتصادی و سیاسی شد.

                            تمام.

                            *از کتاب : صدایی که شنیده نشد!
                            دکتر مجید تهرانیان



                            @Iransharghedoor

                            نظر

                            • EHSANI
                              ستاره‌دار(3)
                              • Sep 2020
                              • 2213

                              #989
                              در اصل توسط M.DALAHOO پست شده است View Post
                              4- چرا که شاه دیگر خیلی قدیمی شده و در اداره کشورهای متمدن و پیش رفته... دیگر محلی از اعراب ندارد

                              ...جنابعالی شاه پرست بی منطقی هستی...
                              سلام جناب دالاهو عزیز ، وقت به خیر
                              همین اول بگم من شاه پرست نیستم
                              من خالقِ داروین رو پرستش می‌کنم

                              در اینکه نظام دموکراسی مدرن‌تر است ،
                              و سلطنت قدیمی شده که شکی نیست .
                              شما ابتدا سقف سلطنت قدیمی را خراب کردید...
                              آفرین بر شما ، زۆر باشە ! زۆر سوپاس ! بژی !

                              ولی کجاست اون دموکراسی مدرنی که
                              قرار بود بعد از سرنگونی سلطنت شاهِ ملعون ، بیارید ؟!


                              بنده بی منطق هستم... قبول !
                              ولی منطق شما چیه ؟ ... منطق شما اینه :
                              نشد ! نتونستیم ! نگذاشتند ! نخواستند ! ما گول خوردیم ! و...


                              درسته که سلطنت قدیمی شده
                              و شما چون روشنفکر جامعه بودید
                              50 سال پیش اینو فهمیده بودید
                              و تصمیم گرفتید یک نظام سیاسی مدرن جایگزین کنید
                              ولی خب ...
                              بالاخره یک سقفی هرچند قدیمی ، بالای سر ملت بود
                              همفکرانِ شما اون سقفی که
                              روی سر هموطنان خودشون بود رو خراب کردند
                              ولی هیچ سقفی حتی در حد سقف قدیمی قبلی جایگزین نکردند.

                              انصافاً الان هموطنان حق دارند طلبکار شما باشند یا نه ؟!
                              و همفکران شما رو یکی از مسببین مشکلات موجود بدونند یا نه ؟!

                              جسارتاً باید بگم به نظر می‌رسه همفکران شما
                              بابت این پاس گل که از سر ساده‌لوحی
                              به روحانیون و اسلامگرایان دادند
                              یک معذرت‌خواهی خیلی بزرگ
                              به ملت ایران بدهکار هستند.
                              نگرش ، همه چیز است .

                              نظر

                              • EHSANI
                                ستاره‌دار(3)
                                • Sep 2020
                                • 2213

                                #990
                                در اصل توسط طيب پست شده است View Post


                                درود بر شما

                                از این نوشته شما واقعا تعجب کردم شما دیگه چرا😞

                                حداقل بشعور مخاطبین توهین نکنید

                                پنجاه سال است که میرم کوه همچین موردی مشاهده نکرده ام واگر هم بطور استثنایی باشه نمیشه این داستان را به کل تعمیم داد و یک نتیجه گیری خاله پسند ارائه کرد نه مردم پسند و علمی

                                در میان مردم روستا افراد بی غیرت خیلی کم است و اکثرشان افرادی با غیرت و شجاع و مهربان هستند و اینکه سقف ها را میشکنند تا پدر و مادرشان درست کنند یک گفته کاملا غلطی است که توسط شما 😞

                                سقف های چوبی شکستنی هستند این یک اصل است

                                و اینکه ساختارها باید این سقف های چوبی را بشکنند و ساختمان های نو درست کنند درست است
                                دقت فرمایید

                                تمامی موفقیت ها و عدم آن در سایه ساختارهای غلط سیاست گذاران است در هر زمانی که میخواد باشد فرقی هم نمیکنه

                                ساختارهای سیستم سلطنتی انقلاب سال ۱۳۵۷ رقم زد

                                ارادت

                                درود بر شما

                                طیب جان ، پوست را رها کن ، مغز را بچسب !

                                من کی گفتم پسرهای پیرزن بی‌غیرت و ترسو و نامهربان بودند؟!
                                که اگر چنین بود ، توی شهر می‌موندند و به روستا برنمی‌گشتند
                                و ای کاش چنین بودند و هرگز به روستا برنمی‌گشتند .

                                همین جناب دالاهوی گرامی ،
                                اگه آمریکا می‌موند و هرگز به ایران برنمی‌گشت
                                هم به نفع زندگی شخصی خودش بود
                                و هم مملکت به آتش کشیده نمی‌شد
                                الان هم خودش بیش از هرکس منتقد وضع موجوده !

                                اتفاقاً برعکس ، اینها از فرط غیرت و شجاعت و مهربانی اقدام کردند
                                لاکن دوستی‌شان ، دوستی خاله خرسه بود
                                بی‌شک نیت‌شون خیر بود ولی عقلانیت چه ؟!

                                الان هم همگی منتقد وضع موجود هستند
                                میگن اون چیزی که ما میخواستیم، این نبود .
                                میگن اگه اون چیزی که ما گفتیم میشد که ،
                                الان مملکت گلستان شده بود !
                                سوئیس خاورمیانه شده بودیم !

                                خب چرا اون چیزی که شما خواستيد، نشد ؟
                                میگن نشد دیگه... ! نتونستیم ! نگذاشتند ! نخواستند ! گول خوردیم ! و...

                                اون کسی که ناتوان است و گول می‌خوره
                                و در کل بهره ای از قدرت و سیاست نداره
                                عقل میگه نمی‌تونه در سیاست بازی کنه
                                ولی می‌تونه بازیچه سیاستمداران باشه...
                                نگرش ، همه چیز است .

                                نظر

                                در حال کار...
                                X