حرکت در بازار سرمایه با مهربان

[ساسان]

با سلام مجدد
الحمد ا... رب العالمین
دیروز ساعت 8:02 صبح در بیمارستان نیکان تهران دومین فرزندم به دنیا امد
به عشق اقا امیرالمومنین و اقا علی بن موسی الرضا
نام نیکو علی را بر او نهادهایم

[m.r_moradi]

با سلام مجدد
الحمد ا... رب العالمین
دیروز ساعت 8:02 صبح در بیمارستان نیکان تهران دومین فرزندم به دنیا امد
به عشق اقا امیرالمومنین و اقا علی بن موسی الرضا
نام نیکو علی را بر او نهادهایم

اقا تبریکات ویژه،خدا حفظشون کنه و ایشالله زیر سایه پدر و مادر تا اوج تعالی پرواز کنن...

[خودشکوفا]

با سلام مجدد
الحمد ا... رب العالمین
دیروز ساعت 8:02 صبح در بیمارستان نیکان تهران دومین فرزندم به دنیا امد
به عشق اقا امیرالمومنین و اقا علی بن موسی الرضا
نام نیکو علی را بر او نهادهایم

ساسان جان شادباش ویژه من و همه بچه های تاپیک دکتر نامهربان رو بپذیر....<:-p<:-p
هرچند روایت شده در تمام مدت وضع حمل همسرتان, در حال تدارک جهت خرید آنلاین شاراک بودی اما بازم تبریک;)
امیدوارم علی شما همه ما رو روسفید کنه...
آمین[-o<

[خودشکوفا]

دوستان خوبم یه چند روزی به دلیل گرفتاری های شخصی شاید... اون هم شاید!!! کمتر بیام نت...;;)
خواهشا نذارین سنگری که اینهمه خون به پاش ریخته شد رو دوباره مهربان و یارانش تصرف کنن:D

[m.r_moradi]

دوستان خوبم یه چند روزی به دلیل گرفتاری های شخصی شاید... اون هم شاید!!! کمتر بیام نت...;;)
خواهشا نذارین سنگری که اینهمه خون به پاش ریخته شد رو دوباره مهربان و یارانش تصرف کنن:D

و آنگاه که در غروب غم انگیز تنهایی با چشمانی سرشار از امید و نفرت تو را بدرقه میکردم،نفرتی نثار دشمنان تو و امیدی برای از نو جوانه زدن تو،صدای سنگین و ملتهب کاردینال سوخو از دور دست های شهر به گوش میرسید که فریاد میزد،ای مبارز ازادی تنها نرو...و در سکوت پیچش باد در لابلای سیل ادمیانی که تو را به نظاره نشسته بودند فریاد زدم،تا همیشه منتظرت خواهم ماند...تا اخرین روز از اخرین ماه هستی...مباز آزادی...

[alman]

جناب ساسان تبریک میگم قدومش مبارک باشه

[خودشکوفا]

دوستان خوبم یه چند روزی به دلیل گرفتاری های شخصی شاید... اون هم شاید!!! کمتر بیام نت...;;)
خواهشا نذارین سنگری که اینهمه خون به پاش ریخته شد رو دوباره مهربان و یارانش تصرف کنن:D

و آنگاه که در غروب غم انگیز تنهایی با چشمانی سرشار از امید و نفرت تو را بدرقه میکردم،نفرتی نثار دشمنان تو و امیدی برای از نو جوانه زدن تو،صدای سنگین و ملتهب کاردینال سوخو از دور دست های شهر به گوش میرسید که فریاد میزد،ای مبارز ازادی تنها نرو...و در سکوت پیچش باد در لابلای سیل ادمیانی که تو را به نظاره نشسته بودند فریاد زدم،تا همیشه منتظرت خواهم ماند...تا اخرین روز از اخرین ماه هستی...مباز آزادی...

:((:((
جدا من کی بودم و خودم هم نمی دونستم
:((:((

[satyr]

تو جوونیم کسی رو دوست داشتم، دختری که چشاش آبی بود
پدرش تو اورکت آمریکایی، پشتِ ته ریشِ انقلابی بود

مادرش مرز کفر و ایمان بود، شب دعای کمیل گوش می داد
روزا که مردِ خونه بیرون بود، دل به آهنگای گوگوش می داد

کوچه مون زخم جیره بندی داشت، بخشی از روزمون توی صف بود
گاهی موشک به خوابمون می خورد، حال و روز همه مزخرف بود

فکر و ذکرم چشای اون بودن، علت رویاهای قبل از خواب
شوق دررفتن از دبیرستان، میل جادو شدن به سحرِ کتاب

من پر از شعر شاملو بودم، تا مبادا شریعتی خون شم
تا مبادا تکاملم کم شه، تا مبادا دوباره میمون شم

و جلال اسم یه اتوبان بود، یه اتوبان به سمتِ بدبختی
پس مصدق، ولی عصر شد و شهرنو شد خیابونِ تختی

غرق بودم تو فیلمای بتاماکس، تو هالیوود دروغ راوی بود
وقتی دلتنگ اون چشا بودم، بهترین فیلم ماوی ماوی بود

پدرش سایه مو با تیر می زد، جای اسمم صدا می زد:بی دین
می گفت هر کس زنت شه تا دینِ زنده گیشو یه لحظه راحت نیست

شرطش این بود برم به سربازی، بلکه یه آدم حسابی شم
بلکه نور خدا بتابه بهم، بی خیال چشای آبی شم

روز و شب پای پنجره ش بودم، یه محل راز ما رو می دونست
هر کی می خواست یه جور خیال اونو از سرم بندازه، نمی تونست

سر من بوی قرمه سبزی داشت، بوی ممنوع ساز و فیلم و کتاب
مملکت بوی دیگه ای می داد، میکسِ بوی جوراب و عطر گلاب

آخرش کار من به حبس کشید، آخرش فکرم از سرش افتاد
زبون سُرخِ من تو اون روزا، سر سبزو به بادِ زندان داد

تو جوونیم کسی رو دوست داشتم، دختری که چشاش آبی بود
اون که یک هفته قبل از آزادیم، زن یه آدم حسابی بود


یغما گلرویی 27 مهر

[ساسان]

سلام
ممد جان
چه جالب
توی مسابقه این هفته که گذشت
بنده از این ور جدول ششم شدم
دقیقا شما هم از اونور جدول ششم شدی

[ساسان]

جناب ساسان تبریک میگم قدومش مبارک باشه

سلام
دوست عزیز
دم شما گرم

[ساسان]

اقا تبریکات ویژه،خدا حفظشون کنه و ایشالله زیر سایه پدر و مادر تا اوج تعالی پرواز کنن...

سلام
ارادتمندیم قربان

[ساسان]

ساسان جان شادباش ویژه من و همه بچه های تاپیک دکتر نامهربان رو بپذیر....<:-p<:-p
هرچند روایت شده در تمام مدت وضع حمل همسرتان, در حال تدارک جهت خرید آنلاین شاراک بودی اما بازم تبریک;)
امیدوارم علی شما همه ما رو روسفید کنه...
آمین[-o<

ممد جان
این که نا فرم شد
دکی که برنگشت
تو هم در اره .....
تند سریع برگردد:D

[خودشکوفا]

سلام
ممد جان
چه جالب
توی مسابقه این هفته که گذشت
بنده از این ور جدول ششم شدم
دقیقا شما هم از اونور جدول ششم شدی

1. ساسان جون خوبه والله... تقلب می کنید و میایین به اسوه پاکی و نجابت فخر هم می فروشید... محض اطلاعت عرض کنم تا دو ساعت بعد از مسابقه هم حاجیت اول بود... اما تا رفت نیم ساعت خوابید و برگشت , دید شده آخر....انگار به خواب اصحاب کهف رفته بودم!!!!!;)

2. مرد حسابی من با خدا معامله کرده ام... وگرنه اول شدن در این مسابقات آماتوری که برای من آب خوردنه ....حتی ممد مرادی هم با اون هوش پایینش توش اول میشه چه رسه به من که استادشم....اما به خودم گفتم : ای شکوغای کبیر !! شما که ایوب زمانی بیا و سکوت کن و بذار حالا که این رفقا با تقلب هم شده یه رتبه آورده اند برن همه جا پز بدن تا دل خونواده هاشون هم شاد شه!:D

3. حالا این حرفای پوچ رو ول کن ساسی جون!!! می گم رفیقت تو این ولایت غربت بین یه مشت آدم زبون نفهم کنار چند تا مکش مرگ مای ترگل ورگل با جیب خالی چه کنه?? نه خداییش... غیرت ایرانی اسلامیت, اجازه می ده?? خصوصا دوتاشون که هی چراغ میدن رو باید سرجاشون بشونم خب!!! هرچه سریعتر به کمک همه دوستان تاپیک کمک های خودجوشتون رو به حسابم واریز کنید تا بتونم حسابی جلوی دشمنان این ملت عزیز و بابصیرت دربیام....
آره داداش=P~

[Captain Nemo]

با سلام مجدد
الحمد ا... رب العالمین
دیروز ساعت 8:02 صبح در بیمارستان نیکان تهران دومین فرزندم به دنیا امد
به عشق اقا امیرالمومنین و اقا علی بن موسی الرضا
نام نیکو علی را بر او نهادهایم

تبریک عرض میکنم ...
قدم نو رسیده مبارک باشد ساسان خان

[خودشکوفا]

درود بر کاپیتان رضا...
می بینم جدیدا با طالبان سر اخبار جعلی که نقل می کنی درگیر می شی !!!
یه خورده احتیاط کن که مرتضوی هم اومده بیرون... خلاصه از ما گفتن:->