حرکت در بازار سرمایه با مهربان

[وحید نصیری]

دکی خودمم نمیدونم چن سالمه

خونواده میگند متولد بهمن 69 ولی شناسامه میگه اول فرودین 68 0:-)

بچه روستام ........ اون موقع که ما دنیا اومدیم کسی زیاد دنبال شناسنامه نبوده ....... تاریخ تولد اکثر هم سن و سالای ما همه رنده رنده بیش از 10 تامون اول فرودین 68 هستیم قضیش چیه.. منم نمیدونم(:|

البته هممون تو روستا به دنیا اومدیم و هیچکدوم تو بیمارستان دنیا نیومدیم فک کنم دلیلش این باشه

این قضیه شناسنامه خیلی جالبه ;;)

شوهر خاله من دوتا زن داره بعد اونوقت یکی از بچه هاشون دوتا شناسنامه داره که تو یکیش اسم زن اولی و اونیکیش اسم خالمه ..چه قدر این دختر خاله رو اذیت کردیم خودمم نمیدونم=))

زوجایی که سنشون از 60 به بالاست کلا اسمشون به عنوان همسر تو شناسنامه همدیگه نیست ولی ماشالا قریب به 7 تا از این زوجا بالای 12 تا بچه دارند .. یکیشون تا 17 تا زاییده ولی 3 تاش به رحمت ایزدی رفتند ... اینا معمولا برا کربلا رفتن به مشکل میخورند..

اینم بگم که کلی مادر و دختر تو روستامون داریم که با هم همسنن البت بالای 60 هستن

رو تشک میبینمتتتتتتتت ...>:)>:)

ری ...

[خودشکوفا]

....ممدددد....کلا شهیدیییی....
....مندسن یه ککم دندون رو جیگر بزار بجان خودم برگردم نسخه پیچت میکنم....تمام مطالب تو رو بویژه میخونم....
....علی کرمی....یعنی بینی بین الله این عکس خودته....:-?

....ممد برگردم ...ببین یکم صبر کن برگردم میکشمت...دوست دارم...
..علی....علی کرمی....چند سالته؟؟؟...میخوام باهات یه قراری بزارم....

بابا مهربان نامرد... :O
مندسن رو ول کردی منو چسبیدیا!! :-?
فکر کنم یه هات داگ سومالیایی هم واسه من کنار گذاشته باشی!!:-SS

دکی خودمم نمیدونم چن سالمه

خونواده میگند متولد بهمن 69 ولی شناسامه میگه اول فرودین 68 0:-)

بچه روستام ........ اون موقع که ما دنیا اومدیم کسی زیاد دنبال شناسنامه نبوده ....... تاریخ تولد اکثر هم سن و سالای ما همه رنده رنده بیش از 10 تامون اول فرودین 68 هستیم قضیش چیه.. منم نمیدونم(:|

البته هممون تو روستا به دنیا اومدیم و هیچکدوم تو بیمارستان دنیا نیومدیم فک کنم دلیلش این باشه

این قضیه شناسنامه خیلی جالبه ;;)

شوهر خاله من دوتا زن داره بعد اونوقت یکی از بچه هاشون دوتا شناسنامه داره که تو یکیش اسم زن اولی و اونیکیش اسم خالمه ..چه قدر این دختر خاله رو اذیت کردیم خودمم نمیدونم=))

زوجایی که سنشون از 60 به بالاست کلا اسمشون به عنوان همسر تو شناسنامه همدیگه نیست ولی ماشالا قریب به 7 تا از این زوجا بالای 12 تا بچه دارند .. یکیشون تا 17 تا زاییده ولی 3 تاش به رحمت ایزدی رفتند ... اینا معمولا برا کربلا رفتن به مشکل میخورند..

اینم بگم که کلی مادر و دختر تو روستامون داریم که با هم همسنن البت بالای 60 هستن

رو تشک میبینمتتتتتتتت ...>:)>:)

ری ...

وای خدا مردم از خنده... =))
داش علی بهش رحم نکنیا... 8-}
این مهربان همه رو کتک می زنه و آبنبات ها رو به زور از دست ما می گیره!!!)
من که قابل نیستم... این مندی قربون کول و سرشونه هات!!!0:-)

[مندی]

....ممد برگردم ...ببین یکم صبر کن برگردم میکشمت...دوست دارم...
..علی....علی کرمی....چند سالته؟؟؟...میخوام باهات یه قراری بزارم....

بازم خدا رو شکر که مهربان ممدو دوست داره و میخاد بکشتش .. نمیدونم منو که خعلی خعلی دوست داره و عزیزشم چیکار میکنه ... بنظرتون چیکارم میکنه :">...فکر کنم منو میبره شهربازی .. آخ جون ... بازی الاکلنگ:D

علی نریا ... ماهیت دکتر و با همین سوال اولش بفهم ... قزوینی :p

[ساسان]

وقتی بزرگ میشی ، دیگه خجالت می کشی به گربه ها سلام کنی و برای پرنده هایی که آوازهای نقره ای می خونند دست تکون بدی.. .
وقتی بزرگ میشی ، خجالت می کشی دلت برای جوجه قمری هایی که مادرشون برنگشته شور بزنه. فکر می کنی آبروت میره اگه یه روز مردم - همونهایی که خیلی بزرگ شده اند - دلشوره های قلبت رو ببینند و به تو بخندند...

وقتی بزرگ میشی ، دیگه خجالت می کشی پروانه هاي مرده ات رو خاك كني براشون مراسم روضه خوني بگيري و برای پرپر شدن گلت گريه كني. .. وقتی بزرگ میشی، خجالت می کشی به دیگران بگی که صدای قلب انار کوچولو رو میشنوی و عروسی سیب قرمز و زرد رو دیدی و تازه کلی براشون رقصیده ای. ..!

وقتی بزرگ میشی ، دیگه نمی ترسی که نکنه فردا صبح خورشید نیاد ، حتی دلت نمی خواد پشت کوهها سرک بکشی و خونه خورشید رو از نزدیک ببینی ...

دیگه دعا نمی کنی برای آسمون که دلش گرفته، حتی آرزو نمی کنی کاش قدت می رسید و اشکای آسمون رو پاک می کردی. ..

وقتی بزرگ میشی ، قدت کوتاه میشه ، آسمون بالا می ره و تو دیگه دستت به ابرها نمی رسه و برات مهم نیست که توی کوچه پس کوچه های پشت ابرها ستاره ها چی بازی می کنند .اونا اونقدر دورند که تو حتی لبخندشونم نمی بینی و ماه - همبازی قدیم تو - اونقدر کمرنگ میشه که اگه تموم شب رو هم دنبالش بگردی پیداش نمی کنی ...
وقتی بزرگ میشی ، دور قلبت سیم خاردار می کشی و در مراسم تدفین درختها شرکت می کنی و فاتحۀ تموم آوازها و پرنده ها رو می خونی و یه روز یادت می افته که تو سالهاست چشمهات رو گم کردی و دستات رو در کوچه های کودکی جا گذاشتی. اون روز دیگه خیلی دیر شده ...
فردای اون روز تو رو به خاک میدهند و می گویند : " خیلی بزرگ بود "

ولی تو هنوز جا داری تا خیلی بزرگ بشی ، پس بیا و خجالت نکش و نترس ...

[mah1364]

سلام
این تایپیک در مورد چیه؟؟؟:-/

[نون و قلم]

دکی خودمم نمیدونم چن سالمه

خونواده میگند متولد بهمن 69 ولی شناسامه میگه اول فرودین 68 0:-)

بچه روستام ........ اون موقع که ما دنیا اومدیم کسی زیاد دنبال شناسنامه نبوده ....... تاریخ تولد اکثر هم سن و سالای ما همه رنده رنده بیش از 10 تامون اول فرودین 68 هستیم قضیش چیه.. منم نمیدونم(:|

البته هممون تو روستا به دنیا اومدیم و هیچکدوم تو بیمارستان دنیا نیومدیم فک کنم دلیلش این باشه

این قضیه شناسنامه خیلی جالبه ;;)

شوهر خاله من دوتا زن داره بعد اونوقت یکی از بچه هاشون دوتا شناسنامه داره که تو یکیش اسم زن اولی و اونیکیش اسم خالمه ..چه قدر این دختر خاله رو اذیت کردیم خودمم نمیدونم=))

زوجایی که سنشون از 60 به بالاست کلا اسمشون به عنوان همسر تو شناسنامه همدیگه نیست ولی ماشالا قریب به 7 تا از این زوجا بالای 12 تا بچه دارند .. یکیشون تا 17 تا زاییده ولی 3 تاش به رحمت ایزدی رفتند ... اینا معمولا برا کربلا رفتن به مشکل میخورند..

اینم بگم که کلی مادر و دختر تو روستامون داریم که با هم همسنن البت بالای 60 هستن

رو تشک میبینمتتتتتتتت ...>:)>:)

ری ...

اول سلام علیکم
راستش من دو سه روزی که به سفارش دوستان به زیارت این انجمن میام
امروزم که به سلامتی ثبت نام کردیم و عضو شدیم
تایپیک ها رو که میخوندم چشمم به حرکت با مهربان افتاد گفتم برا افتتاحیه خوبه که با محبت و مهربای شروع کنیم اینجوری شگون داره
و اما چون بنده یه خورده در حقوق و این مسائل سر رشته دارم در خصوص زندگینامه بالا باید بگم که البته قدیما همه کارشون رو حساب بوده مثلا" همین تاریخ تولد که فرمودید دلیلش معلوم دیگه اول فروردین خوب همون عید نوروزه و خانوما اگردر حول و حوش اون ایام وضع حمل میکردند معمولا" ترجیح میدادن که طفل رو از پدر پنهان کنند تا در روز عید بعنوان عیدانه به باباش تحویل بدن که اینجوری سالشون خوش یمن بشه
و در خصوص سئوال دوم هم که یه برادری دوتا زن داره و اسم بچش تو شناسنامه هر دو زن هست این مسئله کاملا" قانونیه یعنی برابر بند 2 تبصره 18 قانون حمایت از خانواده " اگر مردی چند همسر اختیار کند تمامی اموال منقول و غیر منقول و حتی خود طرف باید بصورت مشاع در اختیار زوجه ها قرار بگیرد و بالطبع تمامی نوزادان حاصله نیز بصورت مشاع متعلق به خانواده می باشد" قانون رو ببینید حساب همه جای کار رو کرده اینجوری علاوه بر اینکه صلح و صفا در نهاد خانواده برقرار میشه تازه طفل صاحب چند مادر خواهد شد و حسابی از فیض محبت و شیر مادری بهره مند میگردد شما میدونید که مادر مظهر محبته حالا ببین اگه هر کسی دو مادر داشته باشه چقدر بش محبت میشه یعنی اگه اینجوری بشه دیگه هیچکس در بزرگسالی عقده محبت نداره و هی مرتب برا جلب توجه دیگران خودش رو ذلیل نمیکنه یا مثلا"در دانشگاهها دست بحرکات مشمئز کننده و تابلوئی مثل گرفتن جزوه و ... از خواهراش نمیزنه و انوقت دانشگاه میشه محل درس نه ...
بگذریم صحبت زیاده اما فرصتی نیست انشالله قسمت باشه بازم خدمت میرسیم

[اشکبوس کهنه سوار]

سلام
این تایپیک در مورد چیه؟؟؟:-/

...با سلام...قبلاً که در مورد مهربانی بود...دیشب در خصوص مزایای چند همسری و بی همسری بود و فردا...

پ ن: از عموی عزیزم که تا کنون 3 همسر اختیار نموده است دعوت نموده ام تا در اولین صندلی داغ تاپیک مهربان شرکت و یا بین دو نماز، حضار را به فیض برسانند...البته اگر مراحل طولانی ازدواج چهارم ایشان مجالی بگذارد...

[Hamidkhann]

سلام دوستان گرامی
بهتون برنخوره اما این تاپیک خیلی چرته. بیشتر به چت رومهای بنجل میمونه.

[وحید نصیری]

اول سلام علیکم
راستش من دو سه روزی که به سفارش دوستان به زیارت این انجمن میام
امروزم که به سلامتی ثبت نام کردیم و عضو شدیم
تایپیک ها رو که میخوندم چشمم به حرکت با مهربان افتاد گفتم برا افتتاحیه خوبه که با محبت و مهربای شروع کنیم اینجوری شگون داره
و اما چون بنده یه خورده در حقوق و این مسائل سر رشته دارم در خصوص زندگینامه بالا باید بگم که البته قدیما همه کارشون رو حساب بوده مثلا" همین تاریخ تولد که فرمودید دلیلش معلوم دیگه اول فروردین خوب همون عید نوروزه و خانوما اگردر حول و حوش اون ایام وضع حمل میکردند معمولا" ترجیح میدادن که طفل رو از پدر پنهان کنند تا در روز عید بعنوان عیدانه به باباش تحویل بدن که اینجوری سالشون خوش یمن بشه
و در خصوص سئوال دوم هم که یه برادری دوتا زن داره و اسم بچش تو شناسنامه هر دو زن هست این مسئله کاملا" قانونیه یعنی برابر بند 2 تبصره 18 قانون حمایت از خانواده " اگر مردی چند همسر اختیار کند تمامی اموال منقول و غیر منقول و حتی خود طرف باید بصورت مشاع در اختیار زوجه ها قرار بگیرد و بالطبع تمامی نوزادان حاصله نیز بصورت مشاع متعلق به خانواده می باشد" قانون رو ببینید حساب همه جای کار رو کرده اینجوری علاوه بر اینکه صلح و صفا در نهاد خانواده برقرار میشه تازه طفل صاحب چند مادر خواهد شد و حسابی از فیض محبت و شیر مادری بهره مند میگردد شما میدونید که مادر مظهر محبته حالا ببین اگه هر کسی دو مادر داشته باشه چقدر بش محبت میشه یعنی اگه اینجوری بشه دیگه هیچکس در بزرگسالی عقده محبت نداره و هی مرتب برا جلب توجه دیگران خودش رو ذلیل نمیکنه یا مثلا"در دانشگاهها دست بحرکات مشمئز کننده و تابلوئی مثل گرفتن جزوه و ... از خواهراش نمیزنه و انوقت دانشگاه میشه محل درس نه ...
بگذریم صحبت زیاده اما فرصتی نیست انشالله قسمت باشه بازم خدمت میرسیم

این تاپیک خونه خودته خوش اومدی

1-یعنی خدایش ما رو دو ماه پنهون می کردند:-?

2- خوش یمنیش نمیودنم ولی قبلنا تو روستا ما هر کی پسر به دنیا می آورده اقوام و خویشان پول و هدیه زیادی به صاحب بچه میدادند اما دختر نه

3-اگه سال تولد رو بگیریم اول فروردین 68 تو همون سال امام فوت کرد:-?

4- در مورد این دختر خاله ما که دوتا شناسنامه داره قضیه چیز دیگه ای بوده تقریبا یکی دوسالی بعد از اینکه دنیا میاد یه بار دایی هام این دختر رو می برند براش شناسنامه می گیرند و بعد از اون داداشای هوو خالم میاند اینو میبرند و شناسنامه براش میگیرند اینا چون راهشون دور بوده دو سه سالی یه باار به شوهر خالم سر میزدند خبر از بچه نداشتند که کی بچه رو به دنیا آورده:D البته تعداد بچه ها هم که ماشالا زیاد بوده مزید بر علته

[نون و قلم]

این تاپیک خونه خودته خوش اومدی

1-یعنی خدایش ما رو دو ماه پنهون می کردند:-?

2- خوش یمنیش نمیودنم ولی قبلنا تو روستا ما هر کی پسر به دنیا می آورده اقوام و خویشان پول و هدیه زیادی به صاحب بچه میدادند اما دختر نه

3-اگه سال تولد رو بگیریم اول فروردین 68 تو همون سال امام فوت کرد:-?

4- در مورد این دختر خاله ما که دوتا شناسنامه داره قضیه چیز دیگه ای بوده تقریبا یکی دوسالی بعد از اینکه دنیا میاد یه بار دایی هام این دختر رو می برند براش شناسنامه می گیرند و بعد از اون داداشای هوو خالم میاند اینو میبرند و شناسنامه براش میگیرند اینا چون راهشون دور بوده دو سه سالی یه باار به شوهر خالم سر میزدند خبر از بچه نداشتند که کی بچه رو به دنیا آورده:D البته تعداد بچه ها هم که ماشالا زیاد بوده مزید بر علته

1- دو ماه که چیزی نیست زن جماعت اگه اراده کنه میتونه یک عمر کل هستی رو هم بپیچونه
2-اصلا" دختر خودش یه موهبت خداییه واسه همین کسی بهش هدیه نمیده
3- :-$
5- خوش بحالش عمو و خاله و دائی و داداش و همه اینقدر هواشو داشتن کاش بابای ماهم عرضه داشت و چند تا زن میگرفت که ما هم از موهبت چند مادری بی نصیب نمونیم

[mohsen kaveh]

سلام دوستان گرامی
بهتون برنخوره اما این تاپیک خیلی چرته. بیشتر به چت رومهای بنجل میمونه.

زندگی همش بورس وپول واسترسو..... نیست به شخصه از نوشته های دوستان لذت میبرم:* ;کیبوردتان مستدام:D

[خودشکوفا]

اول سلام علیکم
راستش من دو سه روزی که به سفارش دوستان به زیارت این انجمن میام
امروزم که به سلامتی ثبت نام کردیم و عضو شدیم
تایپیک ها رو که میخوندم چشمم به حرکت با مهربان افتاد گفتم برا افتتاحیه خوبه که با محبت و مهربای شروع کنیم اینجوری شگون داره
و اما چون بنده یه خورده در حقوق و این مسائل سر رشته دارم در خصوص زندگینامه بالا باید بگم که البته قدیما همه کارشون رو حساب بوده مثلا" همین تاریخ تولد که فرمودید دلیلش معلوم دیگه اول فروردین خوب همون عید نوروزه و خانوما اگردر حول و حوش اون ایام وضع حمل میکردند معمولا" ترجیح میدادن که طفل رو از پدر پنهان کنند تا در روز عید بعنوان عیدانه به باباش تحویل بدن که اینجوری سالشون خوش یمن بشه
و در خصوص سئوال دوم هم که یه برادری دوتا زن داره و اسم بچش تو شناسنامه هر دو زن هست این مسئله کاملا" قانونیه یعنی برابر بند 2 تبصره 18 قانون حمایت از خانواده " اگر مردی چند همسر اختیار کند تمامی اموال منقول و غیر منقول و حتی خود طرف باید بصورت مشاع در اختیار زوجه ها قرار بگیرد و بالطبع تمامی نوزادان حاصله نیز بصورت مشاع متعلق به خانواده می باشد" قانون رو ببینید حساب همه جای کار رو کرده اینجوری علاوه بر اینکه صلح و صفا در نهاد خانواده برقرار میشه تازه طفل صاحب چند مادر خواهد شد و حسابی از فیض محبت و شیر مادری بهره مند میگردد شما میدونید که مادر مظهر محبته حالا ببین اگه هر کسی دو مادر داشته باشه چقدر بش محبت میشه یعنی اگه اینجوری بشه دیگه هیچکس در بزرگسالی عقده محبت نداره و هی مرتب برا جلب توجه دیگران خودش رو ذلیل نمیکنه یا مثلا"در دانشگاهها دست بحرکات مشمئز کننده و تابلوئی مثل گرفتن جزوه و ... از خواهراش نمیزنه و انوقت دانشگاه میشه محل درس نه ...
بگذریم صحبت زیاده اما فرصتی نیست انشالله قسمت باشه بازم خدمت میرسیم

درود دوست عزیز
خیر مقدم عرض می کنم. مطلب شما ترکیب قشنگی از طنز و نکته های حقوقی و قوانین بود...
به شخصه از خواندنش لذت بردم و یاد گرفتم.... بابت قلم شیرین تان به شما تبریک می گم.

[خودشکوفا]

...با سلام...قبلاً که در مورد مهربانی بود...دیشب در خصوص مزایای چند همسری و بی همسری بود و فردا...

پ ن: از عموی عزیزم که تا کنون 3 همسر اختیار نموده است دعوت نموده ام تا در اولین صندلی داغ تاپیک مهربان شرکت و یا بین دو نماز، حضار را به فیض برسانند...البته اگر مراحل طولانی ازدواج چهارم ایشان مجالی بگذارد...

اشکی جان جدا راست می گی؟؟ مگه عمو جان چند سال دارند؟؟ چرا انقد زیاد؟؟؟:-?

راستش من خودم حاضر نیستم وقتی همسر مثه دسته گلی دارم, :x لحظه ای به زن دیگه فکر کنم و برام تو دنیا فقط یه زن وجود داره و اون هم خودشه... باقی همه انسانند و همنوع..

حالا این که مردان و زنان می تونند همزمان به چند نفر دل بسپرند, خیلی برام عجیبه.. احتمالا عاشق هیچکدوم از سه همسرش نباشه...
مگه میشه مردی همزمان عاشق سه نفر باشه؟؟؟ وای که مخم هنگ کرد:-/

[خودشکوفا]

سلام دوستان گرامی
بهتون برنخوره اما این تاپیک خیلی چرته. بیشتر به چت رومهای بنجل میمونه.

۱. دوست عزیزم چرا بربخوره؟؟
مایه افتخاره که شما انقد احساس آزادی و راحتی در این تاپیک کردین تا تونستین نظر مخالف خودتون رو بیان کنین.. :x

۲. دوستانی که در این تاپیک مطلب میذارن ادعایی ندارند و صرفا به عنوان خانه تفریح و آرامشگاه به این جا نگاه می کنند.
البته این که افراد سلایق متفاوتی دارند امری بدیهیه و قرار نیست همه مثلا کشک بادنجان دوست بدارند... اما این که بگیم کشک بادنجان چرت , بنجل یا به طور خودمونیش آشغاله حتما نشانه بدیه.. یه بابا رو میشناسم که معتقده هر کی مثه خودش فکر نمی کنه خس و خاشاکه... امیدوارم شما از طرفدارای ایشون و منش عجیبشون نباشید...

در پایان ازتون دعوت می کنم باز هم کشک بادنجان را امتحان کنید, شاید دفعه دیگه به ذائقه تون شیرین اومد.;)

[ساسان]

با سلام
یکی از خاطرات زیبا که همیشه برای من به یاد ماندنی
برای سالهای 77 و 78 بود که ماموریت اصفهان به تورم خورد که چند صباحی در یکی از هتلهای اصفهان نزدیکهای سه و سه پل مهمان عزیزان دست و دلباز ان دیار شدم
این هتل که زیر مجموعه بیناد مستکبران سابق بود یک مسول اداری مشدی خر شانس داشت
که با این که سن و سالی نداشت
بشاش و بذل گو یک جنتلمن واقعی و ....
حضورش در هتل از روی سرگرمی و تفرج بود
اما علت
یک جوان 28 29 ساله سه موتوره
این دوست عزیز ما که محمدعلی نامی بود مندلی صداش میکردن
از خوش شانسان روزگار بود
که ایشان یک شوهر عمه خر پول و تک دختر داشت
بعد از برگشت از نظام مقدس سربازی به اجبار عمه جان مهربان و به پیش کشی چند مغازه و یک خونه ویلایی یک ماشین به ایشان
دختر عمه عزیز جان را که کارمند بانک شده بود و به شرط در اختیار گرفتن 70% حقوق ماهیانه ایشان را به همسری برگزید
ولی بعد از 2 سال از زمان ازدواج و عدم توفیق در به دنیا اوردن بچه ای
جواب ازمایش مشکل جد و نافرم زوجه را تایید و سفر به دور دنیا از دولتی سر شوهر عمه جان شروع شد
کجا که نرفتن
پس از مداوا بسیار و جهانگردی فراوان
جناب مندلی و خانواده محترم درخواست طلاق توافقی را نمودن
زوجه گرام به زور چندین دهنه مغازه و باج سبیل فراوان به توافق رسیدن که زوجه یک هوو بسیار محترم برای ایشان برگزیند .
باری
پیر دختری معلمه که از فامیلهای دور مادریه زوجه بود به امتیازات خاص خود به مندلی پیشنهاد و به اجبار همه فک و فامیل انهم به شرط و شروط مادی 50% حقوق ناچیز تدریس به همسری مندل ما در امد
خوش شانسی و بد شانسی به دلیل کوچک بودن رحم ایشان توفیق مادر بودن نیز از ایشان بدون هیچ گونه اقدام به سفر خارجه سلب شد
مندل ما از نظر شانس واقعا"از استثناته این سرزمین و عالمه
این سرنوشت جناب مندل ادامه مهیج دارد.........