حرکت در بازار سرمایه با مهربان

[mohsen kaveh]

منم از خاطره دیروزم بگم ( خداشاهده قصد فخر فروشی ندارم:D ) دیروز با رفیقمون تو پراید نشسته بودیم پسته میخوردیم جاتون خیلی خالی بود>:)

[خودشکوفا]

..علی....علی کرمی....چند سالته؟؟؟...میخوام باهات یه قراری بزارم....[/B]

مهربان تو زن و بچه داری... از روی اونا خجالت بکش!!!!:-?
چه کار به سن جوون مردم داری؟؟ بعدشم به نظرم طرف علی نری واست بهتره... قیافه و عکسش رو که دیدی؟؟ میزنه می ترکوندت بعد وبال گردن ما می شیا:D
تو به این سن و مقام رسیدی هنوز دنبال دردسر می گردی?? من از کار تو در حیرتم به خدا:-/

[ساسان]

با سلام
روایان اخبار حکایت کردن
با توجه به دور اول مذاکرات الماتی
نتایج طرفین 70 70 بوده ( علی پروینی محاسبه کردن ):)) :D

[خودشکوفا]

دوستان حامل خبر خوشی نیستم!!:(
مهربان تلفنی به اطلاع بنده رسوند 5 روز دیگه وایمکسش وصل می شه و خلاصه بساط عشرت و فسق و فجور جمع می شه:((
تا می تونین این چند وقتی که مهرداد نیست شلوغ پلوغ کنین که بعدش برنامه نماز جماعت و زیارت عاشورا برقراره#:-S

[خودشکوفا]

منم از خاطره دیروزم بگم ( خداشاهده قصد فخر فروشی ندارم:D ) دیروز با رفیقمون تو پراید نشسته بودیم پسته میخوردیم جاتون خیلی خالی بود>:)

دمت گرم... محسن جان من دو تا داداش میشناختم درحوالی دهه 60 تو خیابون استخر تهرانپارس همسایه ما بودند...
نام خانوادگی شون کاوه بود و پدرشون یه هیلمن زرد داشت...
تو باشون نسبتی نداری؟؟؟:-?
مثلا این که پدرشون باشی!!!:D

[مندی]

دوستان حامل خبر خوشی نیستم!!:(
مهربان تلفنی به اطلاع بنده رسوند 5 روز دیگه وایمکسش وصل می شه و خلاصه بساط عشرت و فسق و فجور جمع می شه:((
تا می تونین این چند وقتی که مهرداد نیست شلوغ پلوغ کنین که بعدش برنامه نماز جماعت و زیارت عاشورا برقراره#:-S

الله اکبر ... الله اکبر

ممد نمیدونی که من دیشب چه خابی دیدم خاب نبود که کابوس بود تو وعلی هم تو خابم بودید(:| .... وای خدایا توبه ... سیا توبه توبه .... حالا :D

دیشب تو خاب دیدم بیستا گاو نر :D.... شوخی کردم ممد نگرخیا :p... یعنی جدی میگم خاب دیدم من و تو کنار دیوار نشسته وتکیه داده بودیم پاهامونم دراز کرده بودیم یه لحاف هم کشیده بودیم رو پامون و داشتیم گل یا پوچ بازی میکردیم گاه گداری هم علی میومد وسط یه فیگور باسن میگرفت ودوباره محو میشد :))... بعد از اینکه دو سه دس گل یا پوچ بازی کردیم همشم من میبردمL-) ییهو دیدم یه نفر با چهره ای که دود ازش میومد بیرون وارد خابم شد تو یه دستش هم یه دمبل بود به این هوا ... دوتایییمون یدفعه گفتیم یا حضرت عباس به فریاد رس:-SS ... نمیدونی ممد کم کم که داش میومد جلو چهرش شبیه مهربان درمیومد ... البته تو خاب خیلی نامهربان بود نمیدونی که ممدچی کشیدم دیشب ... چنان جفت پا اومد تو شیکم من که تو غش کردی بعدشم ییهو بهوش اومدی دوباره غش کردی بار سوم که هوش اومدی پریدی رفتی تو خلا درم پشت بستی .. عجب نامردی هستی تو ممد آخه این چه کاری بود تو اون لحظه .. اینطوری رفیقتو یاری کردی بازم خدا رو شکر کردم تو خاب بودم... واقعاً که .... بگذریم این روانی پرید با دو دستش خرخرمو گرفت دم خفه شدن بودم که دو انگشتمو به حالت تسلیم اوردم بالا:)>- .. این دیوونه هم گلومو ول کرد گفت ضر بزن چی میخای بگی سریع بگو تا نکشتمت ... منم گفتم ممد تو اون روحت بیا کمک .. توهم یه إهن کردی یعنی من دستم بنده :(... منم نا امیدانه گفتم مهربان جان قربون اون چشمای شهلات برم آخه چرا من حالا .... گفت خفه شو چی میخاستی بگی ... گفتم چی دارم بگم میخاستم بگم داشتم خفه میشدم .... گفت زر مفت نزن اومدم کاری کنم دیگه جرات نکنی پاتو بزاری تو تاپیک من.. حالا واسه من وبلاگ نویس شدی .. دوباره مثل وحشیا گلومو گرفت تا خفم کنه بعدش به تو هم با اون صدای دلرباش :-& گفت ممد رفیق بیا کمک ... توی نامردم در عین ناباوری مثل گلوله از تو خلا اومدی بیرونو دومتر پریدی رو هوا و با باسن اومدی تو شیکم من که از خواب پریدمو دیگه تا صب خابم نبرد ... خدا ازت نگذره ممد هنوز که هنوزه شکمم درد میکنه... لاقل نامرد حداقل دستشوییتو کامل میکردی که وزنت یه ذره کمتر میشد تو که میخاستی بپری رو شکم ما .... حالا که این مطلبو زدی فهمیدم که دوتاییتون کمر به قتل من بستین ... خلاصه یا واسم امان نامه با دهتا شاهد بگیر یا اینکه ما نیستیم داداش .. شیکممون رو از سر راه نیو وردیم دوتا گامبو با تشک فنری اشتباه بگیرنش:D

[Hamidkhann]

۱. دوست عزیزم چرا بربخوره؟؟
مایه افتخاره که شما انقد احساس آزادی و راحتی در این تاپیک کردین تا تونستین نظر مخالف خودتون رو بیان کنین.. :x

۲. دوستانی که در این تاپیک مطلب میذارن ادعایی ندارند و صرفا به عنوان خانه تفریح و آرامشگاه به این جا نگاه می کنند.
البته این که افراد سلایق متفاوتی دارند امری بدیهیه و قرار نیست همه مثلا کشک بادنجان دوست بدارند... اما این که بگیم کشک بادنجان چرت , بنجل یا به طور خودمونیش آشغاله حتما نشانه بدیه.. یه بابا رو میشناسم که معتقده هر کی مثه خودش فکر نمی کنه خس و خاشاکه... امیدوارم شما از طرفدارای ایشون و منش عجیبشون نباشید...

در پایان ازتون دعوت می کنم باز هم کشک بادنجان را امتحان کنید, شاید دفعه دیگه به ذائقه تون شیرین اومد.;)

- آفرین باریکلا ماشالا، این خیلی خوبه که شنیدن صدای مخالف بر خلاف خیلی از تاپیکها به راحتی تحمل میشه. به قول خاتمی زنده باد مخالف من :D
- من خودم یکی از اون خس و خاشاکم که نامبرده میگه
- در پایان حتماً این کشک و دوغ رو میچشم و اگه ذائقش بهم بسازه مشتری ثابتتون میشم :D

[خودشکوفا]

دلم واسه آلمان جان تنگ شده...:(
کسی ازین رفیق اهل دل ما خبری نداره؟؟:-/

[m.r_moradi]

سلام پیرمرد،چطوری?:D;)

[خودشکوفا]

سلام پیرمرد،چطوری?:D;)

علیک سلام نوزاد!!!;)
تبریک بابت برنده شدن در مسابقه....<:-p
ایشالله در کل زندگی برنده باشی:x

[خودشکوفا]

الله اکبر ... الله اکبر

ممد نمیدونی که من دیشب چه خابی دیدم خاب نبود که کابوس بود تو وعلی هم تو خابم بودید(:| .... وای خدایا توبه ... سیا توبه توبه .... حالا :D

دیشب تو خاب دیدم بیستا گاو نر :D.... شوخی کردم ممد نگرخیا :p... یعنی جدی میگم خاب دیدم من و تو کنار دیوار نشسته وتکیه داده بودیم پاهامونم دراز کرده بودیم یه لحاف هم کشیده بودیم رو پامون و داشتیم گل یا پوچ بازی میکردیم گاه گداری هم علی میومد وسط یه فیگور باسن میگرفت ودوباره محو میشد :))... بعد از اینکه دو سه دس گل یا پوچ بازی کردیم همشم من میبردمL-) ییهو دیدم یه نفر با چهره ای که دود ازش میومد بیرون وارد خابم شد تو یه دستش هم یه دمبل بود به این هوا ... دوتایییمون یدفعه گفتیم یا حضرت عباس به فریاد رس:-SS ... نمیدونی ممد کم کم که داش میومد جلو چهرش شبیه مهربان درمیومد ... البته تو خاب خیلی نامهربان بود نمیدونی که ممدچی کشیدم دیشب ... چنان جفت پا اومد تو شیکم من که تو غش کردی بعدشم ییهو بهوش اومدی دوباره غش کردی بار سوم که هوش اومدی پریدی رفتی تو خلا درم پشت بستی .. عجب نامردی هستی تو ممد آخه این چه کاری بود تو اون لحظه .. اینطوری رفیقتو یاری کردی بازم خدا رو شکر کردم تو خاب بودم... واقعاً که .... بگذریم این روانی پرید با دو دستش خرخرمو گرفت دم خفه شدن بودم که دو انگشتمو به حالت تسلیم اوردم بالا:)>- .. این دیوونه هم گلومو ول کرد گفت ضر بزن چی میخای بگی سریع بگو تا نکشتمت ... منم گفتم ممد تو اون روحت بیا کمک .. توهم یه إهن کردی یعنی من دستم بنده :(... منم نا امیدانه گفتم مهربان جان قربون اون چشمای شهلات برم آخه چرا من حالا .... گفت خفه شو چی میخاستی بگی ... گفتم چی دارم بگم میخاستم بگم داشتم خفه میشدم .... گفت زر مفت نزن اومدم کاری کنم دیگه جرات نکنی پاتو بزاری تو تاپیک من.. حالا واسه من وبلاگ نویس شدی .. دوباره مثل وحشیا گلومو گرفت تا خفم کنه بعدش به تو هم با اون صدای دلرباش :-& گفت ممد رفیق بیا کمک ... توی نامردم در عین ناباوری مثل گلوله از تو خلا اومدی بیرونو دومتر پریدی رو هوا و با باسن اومدی تو شیکم من که از خواب پریدمو دیگه تا صب خابم نبرد ... خدا ازت نگذره ممد هنوز که هنوزه شکمم درد میکنه... لاقل نامرد حداقل دستشوییتو کامل میکردی که وزنت یه ذره کمتر میشد تو که میخاستی بپری رو شکم ما .... حالا که این مطلبو زدی فهمیدم که دوتاییتون کمر به قتل من بستین ... خلاصه یا واسم امان نامه با دهتا شاهد بگیر یا اینکه ما نیستیم داداش .. شیکممون رو از سر راه نیو وردیم دوتا گامبو با تشک فنری اشتباه بگیرنش:D

مندی جان از چی می ترسی؟؟
رفیقت داره تلاش می کنه واست امان نامه بگیره.. امیدتو از دست نده....>:D<
همین دیروز کلی با مهربان جر و بحث کردم تا بهش اثبات کنم تو مجنونی و به مجنون حرجی نیست!!:))
کاملا دلش نرم شد... خوبی کار اینه که نشونه ها فراوون بود و از هر زاویه که بهت نگاه می کردیم دیدیم عذرت موجهه:D

[خودشکوفا]

- آفرین باریکلا ماشالا، این خیلی خوبه که شنیدن صدای مخالف بر خلاف خیلی از تاپیکها به راحتی تحمل میشه. به قول خاتمی زنده باد مخالف من :D
- من خودم یکی از اون خس و خاشاکم که نامبرده میگه
- در پایان حتماً این کشک و دوغ رو میچشم و اگه ذائقش بهم بسازه مشتری ثابتتون میشم :D

شما لطف داری... صمیمانه عرض می کنم از انتقاد استقبال می کنم.... این تاپیک و هر مجموعه ای رو با نقد و بررسی میشه رشدش داد... ادعا نمی کنم همه مطالبی که اینجا درج میشه مورد تاییدمه اما تلاش می کنم با اثرگذاری و اثرپذیری روزی یه کوچولو رشدش بدم..

البته این تاپیک امانتی از دوستم مهربان هست که هفته دیگه تحویل می دمش... باور کنین خیلی سخت تر از اون چیزی بود که اولش به نظر می اومد/:)...

دعوتتون می کنم مطالبی که مناسب و ارزنده می دونین تو این تاپیک قرار بدین.. مطمئنم که در بلند مدت کار خوب مشتری خودشو پیدا می کنه>:D<

[ارزو]

یا ا...
نامحرماش....
ما از امروز امدیم توی این اطاق
این بخش
سلام
به کلیه
عزیزان این بش
مهرداد محمد مرادی مندسن المان ...................

[خودشکوفا]

یا ا...
نامحرماش....
ما از امروز امدیم توی این اطاق
این بخش
سلام
به کلیه
عزیزان این بش
مهرداد محمد مرادی مندسن المان ...................

۱. عرض خیر مقدم:)
۲. آرزوی شما چرا کلاه نداره؟؟!! L-)

[مندی]

درحوالی دهه 60 تو خیابون استخر تهرانپارس همسایه ما بودند...

:D

عشق است تهرانپارس و پارک پلیس بیمثالش .... زند بر جان و دل آتش به رانش(میخاستم قافیش جور دربیاد):p

ممد همساده هستیما ... میگم چقدر منو تو با هم اشتراکات داریما خودمون هم خبر نداریم... ای طف بر این زمونه ... ای دل غافل .... بیخود نیست دلامون اینطور بهم پیوند خورده:D